هفته نامه سیروان
1.48K subscribers
2.28K photos
398 videos
270 files
478 links
سیروان نشریه #فارسی و #کوردی مناطق‌کردنشین ایران با٢٧ سال سابقه انتشار.
نشانی: سنندج،بلوار کردستان،جنب پل مردوخ،ساختمان سازمان همیاری
تلفکس :33177330_087
ارسال مطلب
@feizollahpiri
[email protected] : ایمیل
Download Telegram
سیروان؛ شاید تولدی دیگر!

فیض‌الله پیری/ سردبیر و‌جانشین مدیرمسئول

سه سال و یک ماه ١٥٥ شماره از قصه هزار و یک‌شب سیروان را برای شما روایت کردیم. میان ما و شما با ١٤٠ شماره و سه سال (٣٨ روزکم) فاصله افتاد. چه بر شما گذشت، می‌دانیم. چه برما گذشت نمی‌دانید. همه ثروت و‌ دلخوشی یک روزنامه‌نگار اهل دغدغه این است که بتواند در فضای آزاد بنویسد و روایتگر شادی و رنجهای مردمانش باشد. عصر اصلاحات و اعتدال را تجربه کردیم. ثبت است برجریده‌ #سیروان دوام ما. اینک فصل وفاق است و دیگر بار از ضرورت اصلاحات دموکراتیک و بازگشت به مردم مطالبه‌گر خواهیم گفت. در این فضای غیر قابل پیش بینی و مبهم ، روزنامه‌نگاری در جغرافیای راز آلودی چون کردستان، اگر راه رفتن روی‌ مین نباشد، دیوانگی محض‌ است؛مخصوصا اینکه می‌دانیم از #سیروان مخروبه‌‌ای با لوگوی صرف، چیزی باقی نمانده است. دستمان خالی است، اما اینجا خانه امید ماست و چاره‌ای غیر از آبادانی‌اش و امیدآفرینی در جامعه آن‌ نداریم. امروز دیگربار و برخلاف میل باطنی‌ مسئولیت سیروان را به عنوان #سردبیر و #جانشین_مدیرمسئول بر عهده گرفتم. مسئولیت آنچه از تاریخ ٨ مهرماه و از شماره ١٢٩٨ منتشر می‌شود با من است. در سرمقاله خواهم‌گفت چه خواهیم‌ کرد، ولی بی گمان تیتر سفارشی نخواهم پذیرفت و به این سنت اهانت‌آمیز پایان خواهیم داد. این نشریه از بودجه عمومی استفاده می‌کند و نه دولت. بنابراین سیروان دیگر آلبوم شخصی هیچ مسئولی نخواهد بود، از دولتی شدن آن هویت زدایی خواهیم‌کرد، اما تلاش امید بخش دولت را نیز بازتاب خواهیم داد. سعی می‌کنیم به جامعه مدنی نزدیک شویم و زبان تحلیلی تحولات و‌مطالبات مردم باشیم.
امروز که فعالیتم را همزمان با استاندار کردستان آغاز می‌کنم، تولد شناسنامه‌ای من نیز هست. شاید تولد دوباره #سیروان هم باشد.

یادداشت #سیروان
کانال #قصرفرهاد
#فیض‌الله_پیری

https://t.iss.one/ghasrefarhad

اول‌ مهر١٤٠٣
نشناخت، نپذيرفت و آن جمع نيز، بواسطه همگني سن و گذر عمرشان، “جمع اسرار” بود، نه “جمع اصرار” براي پيگيري و کنجکاوي خبرنگارانه جواني نوکار چون من. شايد شرم ناشي از ناپختگي و خامه خام و يا ضرورت ادای ادب “دوري گزيدن” از جمع بزرگان ناشناخته، چنين حکم مي‌کرد که از خير مصاحبه بگذرم. به هر صورت فضا و رضاي گفت و گو نبود و نشد.
نخستين ديدارمان اما در سال ۱۳۸۳ در کنگره ادبيات کردي در کرماشان ممکن شد. آخرين ديدار هم بود. سخن فراوان گفتيم و نسبتا صميمي شده بوديم. به غايت مورد محبت و تفقد او قرار گرفتم. وقتي از بزرگان و سرنوشت و خاطرات قصرشيرين مي‌گفت، اشک در چشمانش حلقه بست. مصاحبه اين بار به دليلي ديگر ممکن نشد. سخن به مسيري رفت که تصور نمي‌کردم؛ فضايي احساسي و حسرت آلود که شنيدنش اشتياق برانگيزتر از مصاحبه رسمی بود. کتابي به نام “گزيده ادبيات معاصر” که بخشي از اشعار پارسي او را در بر مي‌گرفت، به دست داشت. كتاب را هديه داد و از شوق، شکفتم. هنوز به ياد و يادگار دارمش از دوست. چون ني، مي‌ناليد از زخمهاي جنگ، ويراني زادگاهش و فراق ياران که بعضا آسماني شده بودند و اينکه خودش سالهاست ساکن کرج شده است. تاآخر عمر نيز در اين شهر ماند و حيات را بدرود گفت.
همواره در اين سالها و به فاصله‌اي چند، صداي او را پشت تلفن مي‌شنيدم. آخرين بار در همين ايام کرونا بود که با صدايش روحم تازه شد. آرژين برايش غزل “برشن برشن” را بازخواند که بسيار مسرورش کرد و شکفت و شگفت زده گفت: از خودم بهتر مي‌خواند!
تمام اين سالها اما، مترصد و منتظر فرصت ديداری دیگر بودم که براي تحقق “آخرين وعده ديدار” و ثبت رسانه‌اي، سخن چهره به چهره داشته باشيم که به هردليل ممکن نشد. زلزله، کرونا و تراکم کاري را اگر دليل تلقي نکنيم، مشکلات ناشي از کار روزنامه نگاري و سختي تعادل معيشت و کار‌حرفه‌اي و روزگار تلخ کار در “سيروان” همه مانع از آن بود که به ديدار او بروم. تا اينکه در کمال نا باوري هفته گذشته خبر جاودانگي‌اش نيز از راه رسيد و به مثابه اصل “روزنامه نگاران غصه مي‌خورند و پير مي‌شوند” و به سان سنت ديگران که رفتند و آهشان بر اندام و رواح ما باقيست، حسرتي عميق و دريغي دردآلود بر دل ناکام ما نشاند و ديدار را به قيامت سپرد. نامش جاويد و جايگاهش در جنت جاودانه باد.

منتشر شده در #سیروان

#یادداشت #ادبیات
کانال #قصرفرهاد
#فیض‌الله_پیری

https://t.iss.one/ghasrefarhad