🔹سال خبيثه ! #بخش_اول
#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸
✍️ #فيضالله_پيری
📌چه فکر ميکرديم، چه شد! از زمين و آسمان مرگ ميبارد! عفريت مرگ آمده است؛ نامش کروناست. به شکل شگفت انگيز و غير منتظره هم آمده است؛ نديده و نشناخته و دعوت نشده! عالمان ابدان مي گويند ويروس است. ويروس ديده بوديم - يعني نديده بوديم ولی شناخته بوديم- اما نه اين گونه! چنانکه نميبينيم ، سرعت سرايتش از نور انگار بيشتر است. جهان را در نورديده بدون آنکه گذرنامهای داشته باشد و کسي يا گروهي بتواند آن را کنترل کند. کارش مرگ آفرينی است و جهان و قدرت و مافيهايش را به چالش کشيده و تمام مناسبات زندگي را بهم ريخته است. نه شوخي دارد و نه تعارف! اگر عشق آدمی را به هرچه مجبور مي کرد، اينک اما عشق را هم تعطيل کرده است. کودکي را مقابل مادرش در فاصله مي نشاند، بدون آنکه اجازه بدهد همديگر را به آغوش بکشند! [ یا پدری را در ورودی درب حیاط مقابل دو فرزندش می نشاند و بدون بوسه و هماغوشی، قبل از رفتن به قبرستان ،جگرگوشه هایش را بدرود میگوید. این است #فرا_فاجعه! ]
📌کرونا فرهنگ و هنر و اجتماع و سياست و ورزش و...را به اغما برده و خانه خدا هم را خلوت مطلق کرده است! خدايا چه میبينيم؟! کسي حق ندارد نماز جماعت بخواند. آيينی براي مردگانش برگزار کند. براي آخرين وداع، مرده خود راببيند. مرده شور را ببرد كرونا که مرده شور هم نميتواند او را بشورد، نه مرده و نه ويروس را !
📌اين چيست اين کيست اين..؟! جهان را چه شده که حيرت فقط درصدی از کوچک از ابراز شگفتي است! شايد آيندگان را روزي باور نباشد که روزگاری ما همه چيز را به عنوان عفريت مرگ و کابوس فنا مي ديديم! شايد باور نکنند که دستگيره دربها و ميزكار و رايانه و روزنامه و كليد برق و درب يخچال و هرآنچه كه تصور كنی، پتانسيل مرگ داشت! قلم را با دستمال کاغذی میگرفتيم که بنويسيم و بعد دستمال را بايد دفن عفونی مي کرديم! چه کسي باور مي کند که الکل و ماسک قيمت طلا گرفتند و بخشی از جامعه پزشکی که زير فشار انواع فشارها و بعضا تهمتها بود، ناگهان به ايثارگرانی تبديل شدند که مردگانشان در سنگر ایثار و مبارزه با کرونا به صورت رسمی شهيد قلمداد شدند و رقص پرستاران برای تقويت روحيه ملی، جرم تلقی نشد!
شايد نسل ديگر باور نکند که دست دادن و حتي معانقه و عشق و ... ممنوع شد چون قحط سالي اندر دمشق!
📌آنچه را که در داستانها هم نمي خوانديم و شايد شماری اجنبی نوشته و خوانده باشند که ويروسی از شهر ووهان چين به شهر سوهان (قم) رسيد و ايران و جهان را در نورديد و سازمان بهداشت جهانی اعلام فراگيری جهاني کرد. شماری از رسانهها و ما مرتبا و مرددا هم از حمله بيوتروريسم مي گفتيم ولی نه چندان آشکار، بلکه به وقت چنين ناميدنش چون بيد بر سر ايمان خويش مي لرزيديم و به راستی هنوز مبهم است.
📌بهشت ويروس #کرونا در کولونیهای جمعيتي بود و جنتش در جاودانگی جمع ها! [فراوان جنگها را تعطیل کرد] و از انواع سلاح سبک و سنگين نمیترسيد و دشمنش آب گرم و شستشوي منظم دستها و صورت؛ به قول طبيب بايد ايمنی بدن را بالا مي بردی و گرم نگه میداشتی. چنين بود که ملت باور نمیکردند و براي درآوردن دمار از روزگار ويروس ، راهی خيابان میشدند و سوداي نوروز و شادي [و سیزده نحس و مبارک] به دل و ديده داشتند و طمع گردش و سفر!
📌ايرانی خلاق ميزبان خوبی بود برای کرونا ؛ به واسطه جلوگيری از قرنطينه شدن شهرها و خريد عيدی و گردش و انگيزه ديد و بازديد! خلاقيت و بي باوری تا جايی پيش رفت که برای آن بذله گویی و لطيفه سازی ميکردند؛ از آزادي مشروبات تا ممنوعيت نماز جمعه!
📌نسل آينده شايد باور نکند که راه مبارزه با ويروس کرونا ، تجمع و تظاهرات نبود، بلکه اتحاد و متفرق شدن و #ماندن_در_خانه و خود قرنطينگي بود!
هرکس اين روش را رعايت مي کرد، خاري بود در چشم کرونا و همدستی و همدلی بود با ديگر شهروندان بود! هيچ کس نمي توانست بگويد به خودم مربوط است! همه براي هم بايد مي بودند و عده اي اين را نمي خواستند درک کنند!
📌جامعه در اندوه زندگي عادی و دولت هم خيلی پوست کلفت مي نمود يا دست کم به روی خود نمي آورد! تحريم و گرفتاري براي ابتدايیترين معامله بين المللي ناشی از فروش نفت کم نبود، چند بار سيل و زلزله و سقوط هواپيما و...روان دولت و ملت را خراشيده و بعضا روبروی هم قرار داده بود. زندگي مي رفت- يعني رفته بود- تعطيل شود، فقط در نام تعطيل نشده بود.
📌#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی همین کانال
#در_خانه_بمانیم
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly
#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸
✍️ #فيضالله_پيری
📌چه فکر ميکرديم، چه شد! از زمين و آسمان مرگ ميبارد! عفريت مرگ آمده است؛ نامش کروناست. به شکل شگفت انگيز و غير منتظره هم آمده است؛ نديده و نشناخته و دعوت نشده! عالمان ابدان مي گويند ويروس است. ويروس ديده بوديم - يعني نديده بوديم ولی شناخته بوديم- اما نه اين گونه! چنانکه نميبينيم ، سرعت سرايتش از نور انگار بيشتر است. جهان را در نورديده بدون آنکه گذرنامهای داشته باشد و کسي يا گروهي بتواند آن را کنترل کند. کارش مرگ آفرينی است و جهان و قدرت و مافيهايش را به چالش کشيده و تمام مناسبات زندگي را بهم ريخته است. نه شوخي دارد و نه تعارف! اگر عشق آدمی را به هرچه مجبور مي کرد، اينک اما عشق را هم تعطيل کرده است. کودکي را مقابل مادرش در فاصله مي نشاند، بدون آنکه اجازه بدهد همديگر را به آغوش بکشند! [ یا پدری را در ورودی درب حیاط مقابل دو فرزندش می نشاند و بدون بوسه و هماغوشی، قبل از رفتن به قبرستان ،جگرگوشه هایش را بدرود میگوید. این است #فرا_فاجعه! ]
📌کرونا فرهنگ و هنر و اجتماع و سياست و ورزش و...را به اغما برده و خانه خدا هم را خلوت مطلق کرده است! خدايا چه میبينيم؟! کسي حق ندارد نماز جماعت بخواند. آيينی براي مردگانش برگزار کند. براي آخرين وداع، مرده خود راببيند. مرده شور را ببرد كرونا که مرده شور هم نميتواند او را بشورد، نه مرده و نه ويروس را !
📌اين چيست اين کيست اين..؟! جهان را چه شده که حيرت فقط درصدی از کوچک از ابراز شگفتي است! شايد آيندگان را روزي باور نباشد که روزگاری ما همه چيز را به عنوان عفريت مرگ و کابوس فنا مي ديديم! شايد باور نکنند که دستگيره دربها و ميزكار و رايانه و روزنامه و كليد برق و درب يخچال و هرآنچه كه تصور كنی، پتانسيل مرگ داشت! قلم را با دستمال کاغذی میگرفتيم که بنويسيم و بعد دستمال را بايد دفن عفونی مي کرديم! چه کسي باور مي کند که الکل و ماسک قيمت طلا گرفتند و بخشی از جامعه پزشکی که زير فشار انواع فشارها و بعضا تهمتها بود، ناگهان به ايثارگرانی تبديل شدند که مردگانشان در سنگر ایثار و مبارزه با کرونا به صورت رسمی شهيد قلمداد شدند و رقص پرستاران برای تقويت روحيه ملی، جرم تلقی نشد!
شايد نسل ديگر باور نکند که دست دادن و حتي معانقه و عشق و ... ممنوع شد چون قحط سالي اندر دمشق!
📌آنچه را که در داستانها هم نمي خوانديم و شايد شماری اجنبی نوشته و خوانده باشند که ويروسی از شهر ووهان چين به شهر سوهان (قم) رسيد و ايران و جهان را در نورديد و سازمان بهداشت جهانی اعلام فراگيری جهاني کرد. شماری از رسانهها و ما مرتبا و مرددا هم از حمله بيوتروريسم مي گفتيم ولی نه چندان آشکار، بلکه به وقت چنين ناميدنش چون بيد بر سر ايمان خويش مي لرزيديم و به راستی هنوز مبهم است.
📌بهشت ويروس #کرونا در کولونیهای جمعيتي بود و جنتش در جاودانگی جمع ها! [فراوان جنگها را تعطیل کرد] و از انواع سلاح سبک و سنگين نمیترسيد و دشمنش آب گرم و شستشوي منظم دستها و صورت؛ به قول طبيب بايد ايمنی بدن را بالا مي بردی و گرم نگه میداشتی. چنين بود که ملت باور نمیکردند و براي درآوردن دمار از روزگار ويروس ، راهی خيابان میشدند و سوداي نوروز و شادي [و سیزده نحس و مبارک] به دل و ديده داشتند و طمع گردش و سفر!
📌ايرانی خلاق ميزبان خوبی بود برای کرونا ؛ به واسطه جلوگيری از قرنطينه شدن شهرها و خريد عيدی و گردش و انگيزه ديد و بازديد! خلاقيت و بي باوری تا جايی پيش رفت که برای آن بذله گویی و لطيفه سازی ميکردند؛ از آزادي مشروبات تا ممنوعيت نماز جمعه!
📌نسل آينده شايد باور نکند که راه مبارزه با ويروس کرونا ، تجمع و تظاهرات نبود، بلکه اتحاد و متفرق شدن و #ماندن_در_خانه و خود قرنطينگي بود!
هرکس اين روش را رعايت مي کرد، خاري بود در چشم کرونا و همدستی و همدلی بود با ديگر شهروندان بود! هيچ کس نمي توانست بگويد به خودم مربوط است! همه براي هم بايد مي بودند و عده اي اين را نمي خواستند درک کنند!
📌جامعه در اندوه زندگي عادی و دولت هم خيلی پوست کلفت مي نمود يا دست کم به روی خود نمي آورد! تحريم و گرفتاري براي ابتدايیترين معامله بين المللي ناشی از فروش نفت کم نبود، چند بار سيل و زلزله و سقوط هواپيما و...روان دولت و ملت را خراشيده و بعضا روبروی هم قرار داده بود. زندگي مي رفت- يعني رفته بود- تعطيل شود، فقط در نام تعطيل نشده بود.
📌#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی همین کانال
#در_خانه_بمانیم
#سیروان_رسانهمرجع_مناطقکردنشین
@sirwan_weekly