هفته نامه سیروان
1.57K subscribers
2.33K photos
405 videos
272 files
482 links
سیروان نشریه #فارسی و #کوردی مناطق‌کردنشین ایران با٢٧ سال سابقه انتشار.
نشانی: سنندج،بلوار کردستان،جنب پل مردوخ،ساختمان سازمان همیاری
تلفکس :33177330_087
ارسال مطلب
@feizollahpiri
[email protected] : ایمیل
Download Telegram
🔹️در ستايش گفتگو

📌در همايش دگرپذيري و رواداری در #مهاباد مهم نيست مستمع و صاحب سخن در کجا نشسته‌اند‌.

#فيض‌الله_پيری

📌 سال ۱۳۸۳[یا ۸۴]که همايشي با عنولان مهاباد و توسعه، با حضور دکتر #بايزد_مردوخی دبير وقت هيئت امنای صندوق ذخيره ارزی دولت خاتمی در اين شهر برگزار شد، به دعوت فرماندار سنندجی وقت مهاباد، سه نفر از جانب #سيروان براي پوشش اين رويداد در محل برگزاري همايش حضور پيدا کرديم. گرچه نگرشی نسبتا غير مرتبط در فضای اطراف و مديريت همايش حاکم بود و حتي ورود ما به داخل سالن به سان ورود به سالن همايشهای روزانه‌ای نبود که بر اساس حرفه معمولی در آن شرکت مي‌کنيم، اما گزارش آن رويداد را به صورت ويژه پوشش داديم. چند گفت و گو نيز يادگار همان سفر است که بر جريده سيروان نقش بست و در آرشيو آن موجود است.
📌 حضور سه نفر از يک رسانه بومی براي پوشش يک رويداد، هر دليلی داشت، مشتاقانه بود و انرژي بخش. شايد دليل اصلي حمايت از برنامه‌ها و گفتمان توسعه بود که در ضمن خود، آباداني و آرامش و آشتی را تمرين مي‌کرد؛ گذار از ادبيات دهه ۶۰ امنيتی به ادبيات توسعه، کم دستاوردی نبود که آن همايش نمايندگی مي‌کرد. اگر همين را هم نمايانده باشد، به نظر، گامی رو به جلو براي توسعه مهاباد و منطقه تحت شعاع و تاثير اين شهر بود.
📌 اينک اما بعد از آن سالها، مهاباد، "متفاوت" تغيير يافته است ؛ هم از نظر فکری و هم اجتماعی و ورود نسل جديد به عرصه فرهنگی و فکری این شهر.
تغيير اقتصادي در مهاباد اگر حداقل باشد، شايد اهميت کمتری نسبت به تغيير فضاي فکری و اجتماعی حاکم بر مهاباد دارد. نکته مهم گرايش به گفتگو و پيشتازی دگرپذيری در همايشی با همين موضوع و محور است که در سطح عالی برگزار شده و نايب رئيس مجلس شوراي اسلامي- که خود زاده مهاباد است- در آن شرکت يافته است.
📌 اينکه مهاباد بعد از سالهاي سخت، به کانون و شهری براي طرح مسأله دگر‌پذيری و گفتگو رسيده ، موضوع تازه‌اي نيست، بلکه هويتی واقعي و تابلويی حقيقی ازاين شهر است که اين تابلو- باری به هرجهت- سالها بر زمين افتاد بود. مهاباد همواره تاريخ، خاستگاه دانشمندان و علما و روادارانی بود که همزيستی مسالمت آميز توام با پيشرفت و توسعه و احترام را براي همگان مي‌خواسته‌اند. هويت کهن مدارا و رواداری در مهاباد که اينک از پس سالها فرصت عرض اندام دوباره يافته، اگر بتواند به راه خود ادامه دهد، بي گمان مکانيسمی مبارک برا‌ی آينده اين شهر و جغرافياي متاثر از آن است. در شرايطي که فصل سرد سياست گفتگو محور، بعضا نا اميدي را به جامعه ازتزريق مي‌کند، برگزاري همايشی با عنوان دگرپذيری و رواداری و گفتگو پيرامون تحمل مخالفان، مي‌تواند کالبد خشک جامعه کردی را از چشمه اميد، انرژي و طراوت سرشار كند؛ گفتگو به مثابه استراتژي نه تاکتيک.
📌 سخن از گفتگو و دگرپذیری در مهاباد، صرفا برای مهابادي‌ها نيست. مهاباد در بسياري از مسائل هويت و اندیشه ، قبله نمای فکری منطقه کردی بوده و همواره تاريخ، نقش محوريت و یکی از کانونها فرهنگی و هويتی در جامعه کردستان را ايفا کرده است. چنين است که وقتی از گفت‌وگو در مهاباد مي‌شود، در واقع، مراد شکل گيري و يا تداوم گفت گو در جامعه کردی است که گفتمان‌هاي متنوع ريختمند و پراکنده فکري در ان رواج دارد.
📌 گشايش فضا براي گفتگو در شهری چون مهاباد که چنين همايشی در آن برگزار شود، مبارک است و نشانی عميق براي درک متقابل مسئولان، برگزار کنندگان و عموم کردستان برای درک همديگر و مدارا . نيز نشانی است برای شيفت از پارادايم غير توسعه‌ای ، به توسعه و دموکراسي و گفتگو.
📌 همايش دگرپذیری و رواداری اگر چه در رسانه‌ها کمتر به چشم آمد و آن گونه که اهميت داشت، بدان پرداخته نشد، اما بي گمان حرکت مبارک و نهالي اميد بخش است که نبايد آن را رها کرد و قانع به آخرين و اولين بودن آن بود. شهر قاضي و هيمن و هژار و ... اينک پرچم گفت و گو را برداشته است؛ نبايد آن را برزمين گذاشت و این صدا نباید خاموش شود. نشستهای گفتگو محور در فضای سرد سياسی کردستان چه خوب است در ديگر شهرها و حتي نقاط روستايی ادامه پيدا کند، بلکه مقدمه‌ای باشد برای تداوم گفت‌و‌گو در حوزه‌هاي ديگر توسعه و البته ميان مردم و مسئولان.
📌در شرايطي که اين روزها پرچم گفتگو در سطح ملي ميان احزاب، اجتماع، دولت و لايه‌هاي تاثيرگذار، پايين کشيده شده و يا نيمه افراشته است، کردها و فعالان فکری، دينی و فرهنگی بايد ابتکار عمل را به دست بگيرند و محور ديالوگ باشند، حتي در سطح محلي و کم اثر. نبايد ايستاد، بلکه ضرورت دارد جريان تحمل پذيری و رواداري و گفتگو - که خلسه و خصلت جامعه کردی است- با انرژی مضاعف ادامه پيدا کند و صدايپی ديگری نيز شنيده و صدايی و پیامی به گوش ديگری رسانده شود.
🔹ميراث فرهنگی کرمانشاه مردم را چه فرض کرده است؟

#فيض‌الله_پيری

📌اقتضای زندگي و قاعده فنی اين است افرادي که هويت علمی، اداری و رسمی خود را از نام ميراث فرهنگی مي‌گيرند، با زبان فاخر و متمدنانه با مردم سخن بگويند و مناسبات عمومی و روابط اجتماعی خود را نيز بر همين مبنا تنظيم کنند. از مشخصات اين خصلت فرهنگی و اجتماعی اين است که فرد با مردم و مخاطبانش رابطه صادقانه و احترام آميز برقرار کند و منافع مردم مبتني بر هويت تاريخی و ميراث فرهنگي را بر هر موضوعی ترجيح دهد. نيز خود را پاکباخته اين حوزه به مردم بنماياند و به اثبات برساند. از طرفی ارزشهای فرهنگی مردم و تمدن کهن آنها را محترم بشمارد و براي حفاظت از آن از هر امکاني بهره بگيرد و مولفه قدرت بر اساس ديرينگي و فرهنگ تاريخی مردم را به جامعه معرفی کند.

📌اين مقدمه از آن رو بيان شد تا به داستان تراژيک و غم انگيز يک نشانه تاريخی در سرپل‌زهاب و ازگله بپردازيم. هفته گذشته تصويری از يک اثر تاريخی مربوط به تمدن بين النهرين در اين منطقه به جهانيان مخابره شد و مردمی خندان و شادمان از اين کشف تاريخي، به مکاشفه و تفسير موضوع پرداختند و سينه ستبر و افتخار آميز خود را با تکيه بر همين نشانه‌هاي فرهنگی و تاريخی به رخ کشيدند. اين تصوير و البته مصاحبه عجولانه مديرکل ميراث فرهنگی کرمانشاه بازتاب گشترده‌ای در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی داشت. به فاصله اندک زماني اما، کنشگران فضای مجازی، سر بريده اين مجسمه را در قالب تصويري ديگر اطلاع رسانی کردند و از جمله چند مخاطب سيروان با ارسال عکسي متفاوت از تصوير مخابره شده ميراث فرهنگی، نسبت به موضوع واکنش نشان دادند. يکي از مخاطبان در شرح عکس ارسالي جديد نوشت: "نقش برجسته چند هزار ساله تازه کشف شده به شکل مرموزي تخريب شده است".

📌ميراث فرهنگی کرمانشاه پس از برملاشدن داستان، بلا فاصله بيانيه داد که "اين نقش برجسته اسفندماه ۹۷ با همکاری افراد محلی و يکی از باستانشناسان اداره کل کشف و مراحل تحقيق، پژهش ، مستند نگاری و نقشه برداری بر روی اثر به صورت کامل انجام گرفت اما متاسفانه سودجويان و تخريب گران آثار تاريخي حدود دو ماه پيش با شناسايي محل اثر با توجه به پرت بودن و امکان سخت دسترسی نيروهای حفاظتی به آن اقدام به تخريب قسمتی از اين نقش برجسته مي‌نمايند".

📌نکته جالب اينجاست که پيش از عمومی شدن سوتی خبر رسانی اين پديده تاريخی، ميراث فرهنگی کرمانشاه، تصويری وارونه از اين اثر به افکار عمومي منتشر مي‌کند، اما پس از لو رفتن اطلاع رسانی غير فنی، اطلاعيه داده که "ميراث فرهنگی استان با اطلاع يافتن از اين موضوع ضمن پيگيري جهت شناسايی مسببان امر مراحل مرمت اضطراری اين اثر را در دستور کار قرار داده است"، نوشداروی بعداز مرگ سهراب!
📌سوال اساسی اکنون اين است که چرا بعد کشف اين اثر تاريخی مهم، اطلاع رسانی سريع صورت نگرفته است؟ چرا بعد از ۷ ماه اين موضوع به اطلاع افکار عمومي مي‌رسد؟ چرا دو ماه بعد از جدا شدن سر از تن شکل کنده‌کاری‌ شده انساني تاريخی، تصويری از شکل اوليه و تخريب نشده به افکار عمومي مخابره مي‌شود؟ و چرا بعد از عمومي شدن فاجعه، ميراث فرهنگي تازه خبر مي‌دهد که آنچه منتشر کرديم عکس دو ماه پيش بود؟!! قرار گرفتن مجموعه اين سوالات در کنار هم ، داستانی مبهم خلق مي‌کند که به نظر مي‌رسد هنوز بخشهاي جزئي از آن اطلاع رساني شده و انتظار مردم و لازمه کار اين است که واقعيت به صورت شاف و کامل به اطلاع عموم برسد؛ مبادا چون جريان اطلاع رسانه‌اي عکس اوليه و ثانويه، گوشه‌ای ديگر از داستان توسط مردم گزارش شود و فاجعه‌ای ديگر در خصوص از داستان خبری کشف کتيبه‌ای تاريخی اتفاق بيافتد!

📌 نکته ديگر اينکه ، داستان خبری مجسمه کنده کاری شده مربوط به بين النهرين در سرپل زهاب و ازگله نشان می‌دهد که نمي توان مديريت حساس ميراث فرهنگي را به هر فرد و حتی هر مديری سپرد. سرمايه گرانسنگ ميراث فرهنگی کرمانشاه که شکوه تاريخی و فرهنگي اين استان را نشان مي‌دهد، هر چند وقت يک بار به ضد خود تبديل مي‌شود، چنانکه در داستان غم انگيز کنسرت نازک خيال استاد کلهر در زادگاهش اتفاق افتاد.

#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین

@sirwan_weekly
#اختصاصی_سیروان

🔹️قـدرت و قـانون شماره ۱۵ / گفت و گو با #علی‌اکبر_گرجی معاون ارتباطات و پيگيری اجراي قانون اساسي معاونت حقوقي رئيس جمهور

#فيض‌الله_پيری : اجراي اصل ۱۵ قانون اساسي و حضور کردها و اهل سنت در ساختار مدیریت کلان کشور دو موضوعی است که افکار عمومی کردستانيیها همواره آن را رصد می‌کند و ما اين دو موضوع را در فرصتي کوتاه با دکتر علي اکبرگرجی معاون ارتباطات و پيگيری اجراي قانون اساس در معاونت حقوقي رئيس جمهور در ميان نهاديم. او دو هفته پيش به کردستان آمد و علاوه بر سنندج، در مريوان نيز نشست‌هايی با اهالی دانشگاه و نخبگان و فعالان مدنی برگزار کرد. اين مصاحبه درميانه برنامه‌ها و پيش از حضور دکتر گرجی در جمع دانشگاهيان دانشگاه کردستان و سفر به مريوان انجام شد. مصاحبه را در ادامه مي‌خوانيد.

📌 آقاي دکتر، حوزه فعاليت کاري شما گسترده است و به تعبيري حقوق مردم در قانون اساسي از شير شتر تا جان آدمي را شامل مي‌شود. عنوان مسئول ارتباطات و پيگيري قانون اساسي هم عنوان ريشه داري است که رسالت شما را سنگين ترمي کند. قاعدتا وقتي به مناطق قومي و متفاوت از مرکز مانند کردستان پا مي‌گذاريد اين مطالبات بيشتر مي‌شود. اساسا مکانيسم اجرايي و پشتوانه شما براي اجراي قانون اساسي و مشخصا چگونه عمل مي‌کنيد؟
📍مکانيسم‌هايي که در معاونت ارتباطات و پيگيری اجرای قانون اساسی طراحی شده، عبارت است از پيگيريیهای حقوقی و اداری. مسئله اين است که اجراي قانون اساسی الزاما نياز به تحکم و رفتار‌هاي آمرانه ندارد. در همين راستا پاره‌ای از مطالبات شهروندان کُرد مثل پديده کولبری، پارک بانوان، حاشيه نشيني و... با تعامل و گفتگو به مرکز انتقال داده شده است. در شرايطی که ارتباط بين معاونت پيگيری اجراي قانون اساسي با نهادهايی که قانون اساسي را اجرا نمي کنند، برقرار شود بستر برای اجرای قانون اساسی آماده و مهيا مي‌شود. گاهي پيش آمده که صرف ارتباط و توضيح و تفسير قانون براي نهاد يا فرد ناقض کننده، منجر به حل مسئله شده و برخي اوقات هم برداشت اشتباه يک نهاد از قانون اساسی اسباب مانع تراشی در برابر آزادي و حقوق شهروندی را فراهم مي‌کند. اما با ارتباط و تفسيرهايی که از قانون ارايه مي‌شود ميیتوان مسائل را برطرف کرد. در شرايطی که نهاد مربوطه به مقاومت دست بزند چاره‌اي جز اعمال سازوکار‌های تحقيقی و برخوردی باقی نمي ماند و حتي پيش آمده که تخلف صورت گرفته به هيات‌هاي رسيدگي به تخلفات اداري ارجاع داده شده و نهايتا اگر ميزان تخلف مدير يا نهاد و اداره‌اي بالا باشد، شخص رئيس جمهور مستقيما وارد عمل مي‌شود. با اين حال امکان ارجاع قضايی هم منتفی نيست.
📌 البته شما به جغرافيا و منطقه‌ای پاگذاشتتيد که مطالبات مردم به لحاظ حقوق مطرح شده در قانون اساسی فراتر از ايجاد بوستان براي بانوان - که حق و مطالبه‌ای اوليه تلقی مي‌شود- است. اجازه بدهيد در مقياسي کلان تر به اين موضوع اشاره کنم که اصل ۱۵ قانون اساسی در کشور بعد از ۳۶ سال در دولت دکتر روحانی اجرا شد و برای نخستين بار در بهار امسال گروه زبان و ادبيات کردي در دانشگاه کردستان فارغ التحصيل شدند و مسئولان به دنبال راه اندازی مقطع کارشناسی ارشد در همين دانشگاه هستند. برنامه دولت براي پياده سازی اين اصل در مدارس چيست؟
📍اطلاع دقيقی از برنامه آموزش و پرورش ندارم؛ اما اصل۱۵ قانون اساسی کم و بيش اين تکليف را بر ما روشن ساخته است و ما نمي توانيم برداشتی مغاير با اين اصل ارايه دهيم. اصل پانزدهم قانون اساسی به ما مي‌گويد که زبان و خط رسمی و مشترک ايران، زبان فارسی است، از اين رهگذر در هيچ کجای ايران چه در آذربايجان‌های غربی و شرقي چه کردستان و چه سيستان و بلوچستان نبايد به مطالباتي دامن زد که پايه‌هاي مشترک ما که زبان فارسي است، سست شود. اما آيا اين سخن به اين معناست که زبان‌هاي محلي و بومي را بايد تضعيف کنيم؟ خير! قانون اساسي تصريح مي‌کند که استفاده از زبان‌های محلي و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهي آزاد است و همين موجب گشودن فضا برای تدريس زبان محلی در مدارس ميیشود. اما نکته‌اي که بعضا مورد کم توجهي واقع شده اين است که تدريس زبان‌های محیي جايگزين زبان ملی نمي شود. هيچ دولت و کشوري بدون داشتن جوهره‌ی اشتراکات که زبان فارسي يکي از آنهاست، نمي تواند دوام و قوام يابد و به فروپاشی کشيده مي‌شود. پس يکي از اسباب وحدت ملي در ايران همين زبان فارسي است. به اعتقاد من در کنار تقويت زبان‌هاي بومي و محلي که کاملا بايد آزادی فعاليت و تدريس به آنها را بدهيم، در مقابل نيز نبايد برنامه‌هايی داشته باشيم که زبان فارسي تضعيف نشود.

#پایان_بخش_اول
#ادامه در بخش دوم 👇👇👇

@sirwan_weekly
#بازنشر #بخش_اول

🔹️رزهایی  برای رزا

#فيض‌الله_پيری

📌ناميان و ناموران روزگار اگر نام و نشاني از خود برجاي گذاشته‌اند، همواره از همراه و هم درد و حامياني سخن مي‌گويند و گفته‌اند كه بي‌گمان اگر نبود چنين ملالت‌ديدگي و همياري آن ياران صديق، اين بزرگان نيز مفهوم و عينيتي پيدا نمي‌كردند يا دست‌كم نبودند در مرتبه‌اي كه هويتشان را ساخته است. تاريخ كمتر مرد موفقي سراغ دارد كه بدون حمايت و همراهي همسري فداكار و از خود گذشته كاري از پيش برده و به جايگاهي رسيده باشد.
📌 اين اشاره از آن رو مورد اشاره قرار گرفت كه بهانه و دليلي شود براي اداي احترام و يادكردن از زني مهربان كه تنها از سر وفاداري و عشق به زندگي، هرآنچه در توان داشت، خالصانه بخشيد و چون شمعي عاشقانه سوخت تا نتيجه اين سوختن، تولد مردي افتخارآفرين در دنياي فرهنگ و تاريخ كرد و ايراني باشد.

📌 نمي‌توان از ابراهيم يونسي نويسنده و مترجم صاحب سبك كردستاني سخن گفت و جايگاه ممتاز او را تفسير كرد و در عين حال به آساني از كنار نام «رزا خانم» گذشت كه زندگي و سرگذشت زمستاني همسرش را با تمام مشقت‌ها و سختي‌هاي آن تحمل كرد و تا آخرين ثانيه‌هاي زندگي پيرترجمه و داستان، لحظه‌اي از ملالت‌ها ابراز ملالت نكرد.
اگر يونسي توانست به خوبي راوي دردهاي يك جغرافيا براي هميشه تاريخ باشد، اگر توانست نداي صلح و دوستي سردهد و دردهاي رنجديدگان و فقرا را فرياد كشد و فضاي ادبيات و تاريخ معاصر كردستان و ايران را تحت تاثير قلم صريح و بي‌پرده خود قرار دهد، همه به يمن صبر و استقامت و همراهي رزا گلپاشي [گلپاشینی] است؛ دخترمسيحي آشوري كه از ديار درياچه چيچست، بخت افسري ماجراجو شد و ۶۰ سال از بهترين دوران عمر خود را به پاي او ريخت.
📌 عروس جوان كردها هنوز طعم كال كودكي را از ياد نبرده بود و در ۱۶ سالگي هزار روياي جواني به سرداشت كه ناگهان در دومين سال ازدواجش با حادثه قطع پاي يونسي روبه‌رو مي‌شود. در ميانه راه او را تا لحظه نوشتن وصيتنامه به مرگ نزديك مي‌بيند و آشوبي ديگر درونش را ناآرام مي‌كند؛ بعد دست‌كم هفت سال زندان و سه سال بيكاري همسر و خلاصه زمستان، زمستان مشقت...، شرايطي كه يونسي هيچ شعري غير از شعر«زمستان» اخوان ثالث، تفسير و تشبيهي براي آن ندارد. بگذريم از روزهاي طولاني فراق به خاطر زنداني شدن يونسي يا تحصيلش در فرانسه و... كه رزا خانم بايد تربيت و تحصيل فرزندان و غم نان و كار در بيرون و سختي‌هاي زندگي را در غياب همسر تحمل مي‌كرد. تنها يكي از اين دردها كافي است تا خانواده‌اي را از هم بپاشد و از پاي درآورد، اما اين زن مقاوم ذره‌اي هم نگسست و نرميد و خم به ابرو نياورد. او قوت قلب و موجب دلگرمي يونسي در ۶۰ سال زندگي مشترك و البته منتقدي جدي براي آثارش بود، چنانكه يونسي بزرگ نزد راقم حقير اين سطور با اداي سوگند به اين حقيقت مهر تاييد زد.

منبع: روزنامه #شرق ۱۵ اسفند ۱۳۹۰

#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین

@sirwan_weekly
🔹سال خبيثه ! #بخش_اول

#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸

✍️ #فيض‌الله_پيری

📌چه فکر مي‌کرديم، چه شد! از زمين و آسمان مرگ مي‌بارد! عفريت مرگ آمده است؛ نامش کروناست. به شکل شگفت انگيز و غير منتظره هم آمده است؛ نديده و نشناخته و دعوت نشده! عالمان ابدان مي گويند ويروس است. ويروس ديده بوديم - يعني نديده بوديم ولی شناخته بوديم- اما نه اين گونه! چنانکه نمي‌بينيم ، سرعت سرايتش از نور انگار بيشتر است. جهان را در نورديده بدون آنکه گذرنامه‌ای داشته باشد و کسي يا گروهي بتواند آن را کنترل کند. کارش مرگ آفرينی است و جهان و قدرت و مافيهايش را به چالش کشيده و تمام مناسبات زندگي را بهم ريخته است. نه شوخي دارد و نه تعارف! اگر عشق آدمی را به هرچه مجبور مي کرد، اينک اما عشق را هم تعطيل کرده است. کودکي را مقابل مادرش در فاصله مي نشاند، بدون آنکه اجازه بدهد همديگر را به آغوش بکشند! [ یا پدری را در ورودی درب حیاط مقابل دو فرزندش می نشاند و بدون بوسه و هماغوشی، قبل از رفتن به قبرستان ،جگرگوشه هایش را بدرود می‌گوید. این است #فرا_فاجعه! ]

📌کرونا فرهنگ و هنر و اجتماع و سياست و ورزش و...را به اغما برده و خانه خدا هم را خلوت مطلق کرده است! خدايا چه می‌بينيم؟! کسي حق ندارد نماز جماعت بخواند. آيينی‌ براي مردگانش برگزار کند. براي آخرين وداع، مرده خود راببيند. مرده شور را ببرد كرونا که مرده شور هم نمي‌تواند او را بشورد، نه مرده و نه ويروس را !

📌اين چيست اين کيست اين..؟! جهان را چه شده که حيرت فقط درصدی از کوچک از ابراز شگفتي است! شايد آيندگان را روزي باور نباشد که روزگاری ما همه چيز را به عنوان عفريت مرگ و کابوس فنا مي ديديم! شايد باور نکنند که دستگيره دربها و ميزكار و رايانه و روزنامه و كليد برق و درب يخچال و هرآنچه كه تصور كنی، پتانسيل مرگ داشت! قلم را با دستمال کاغذی می‌گرفتيم که بنويسيم و بعد دستمال را بايد دفن عفونی مي کرديم! چه کسي باور مي کند که الکل و ماسک قيمت طلا گرفتند و بخشی از جامعه پزشکی که زير فشار انواع فشارها و بعضا تهمت‌ها بود، ناگهان به ايثارگرانی تبديل شدند که مردگانشان در سنگر ایثار و مبارزه با کرونا به صورت رسمی شهيد قلمداد شدند و رقص پرستاران برای تقويت روحيه ملی، جرم تلقی نشد!
شايد نسل ديگر باور نکند که دست دادن و حتي معانقه و عشق و ... ممنوع شد چون قحط سالي اندر دمشق!

📌آنچه را که در داستانها هم نمي خوانديم و شايد شماری اجنبی نوشته و خوانده باشند که ويروسی از شهر ووهان چين به شهر سوهان (قم) رسيد و ايران و جهان را در نورديد و سازمان بهداشت جهانی اعلام فراگيری جهاني کرد. شماری از رسانه‌ها و ما مرتبا و مرددا هم از حمله بيوتروريسم مي گفتيم ولی نه چندان آشکار، بلکه به وقت چنين ناميدنش چون بيد بر سر ايمان خويش مي لرزيديم و به راستی هنوز مبهم است.

📌بهشت ويروس #کرونا در کولونی‌های جمعيتي بود و جنتش در جاودانگی جمع ها! [فراوان جنگ‌ها را تعطیل‌ کرد] و از انواع سلاح سبک و سنگين نمی‌ترسيد و دشمنش آب گرم و شستشوي منظم دستها و صورت؛ به قول طبيب بايد ايمنی بدن را بالا مي بردی‌ و گرم نگه می‌داشتی. چنين بود که ملت باور نمی‌کردند و براي درآوردن دمار از روزگار ويروس ، راهی خيابان می‌شدند و سوداي نوروز و شادي [و سیزده نحس و مبارک] به دل و ديده داشتند و طمع گردش و سفر!

📌ايرانی خلاق ميزبان خوبی بود برای کرونا ؛ به واسطه جلوگيری از قرنطينه شدن شهرها و خريد عيدی و گردش و انگيزه ديد و بازديد! خلاقيت و بي باوری تا جايی پيش رفت که برای آن بذله گویی و لطيفه سازی مي‌کردند؛ از آزادي مشروبات تا ممنوعيت نماز جمعه!

📌نسل آينده شايد باور نکند که راه مبارزه با ويروس کرونا ، تجمع و تظاهرات نبود، بلکه اتحاد و متفرق شدن و #ماندن_در_خانه و خود قرنطينگي بود!
هرکس اين روش را رعايت مي کرد، خاري بود در چشم کرونا و همدستی و همدلی بود با ديگر شهروندان بود! هيچ کس نمي توانست بگويد به خودم مربوط است! همه براي هم بايد مي بودند و عده اي اين را نمي خواستند درک کنند!

📌جامعه در اندوه زندگي عادی و دولت هم خيلی پوست کلفت مي نمود يا دست کم به روی خود نمي آورد! تحريم و گرفتاري براي ابتدايی‌ترين معامله بين المللي ناشی از فروش نفت کم نبود، چند بار سيل و زلزله و سقوط هواپيما و...روان دولت و ملت را خراشيده و بعضا روبروی هم قرار داده بود. زندگي مي رفت- يعني رفته بود- تعطيل شود، فقط در نام تعطيل نشده بود.

📌#بخش_دوم و پایانی در پست بعدی همین کانال

#در_خانه_بمانیم

#سیروان_رسانه‌مرجع_مناطق‌کردنشین

@sirwan_weekly
🔹سال خبيثه ! #بخش_دوم و پایانی

#یادداشت_سردبیر شماره آخر #سیروان ۹۸

✍️ #فيض‌الله_پيری

📌سال ۱۳۹۸ بود و مردم بعد از انتخاباتی دلگير کننده با مشارکت اعتراضی براي نوروز آماده مي شدند، که ناگهان مهمان ناخوانده آمده و همه را در خانه زمينگير و قرنطينه کرد! شوخی هم ندارد. پشت در ايستاده است و از تاکسی و فروشگاه و بازی و ورزش و بوستان و نانوايي و... عفريت مرگ و پتانسيل نابودی ساخته است، در روزگاری که اگر آلوده شوی، نه تو را می‌شويند، نه بر جنازه‌ات نماز ميت می‌خوانند، بلکه طبق #پروتکل با همان پوشش و زير دو طناب چون قمپوز از منجنيق به سوی چاله مرگ پرتاب می‌شويد! اگر شانس داشته باشيد - چون مصداق منتشر شده در فضاي مجازی- سرو ته نشوی و سر در چاله و پا در هوا نمانی! نزديكان هم نمی‌توانند بر مزارت فاتحه بخوانند و يا آئينی به نامت برگزار كنند. اين است کرونا و آنچه بر ما در آن روزگار گذشت!

📌گويند سالی که نکوست، از بهارش پيداست. فروردين امسال را سيلی ويرانگر سرزمين کردان پهله و لرستان و چند استان ديگر را در نورديد. سپس حادثه از پس حادثه و درد از پس درد، رهايمان نکرد. دست كم آخرش به کرونا ختم شد. يارب مباد که رهايمان نکند. به خود رهايمان مکن که هرچه هست از ارادت توست. در سال نو، دلمان- زندگی نو...، نه - زندگي عادی مي خواهد. به همان عمر کم و زندگی‌عادی قانعيم در سال کبيسه، نه زندگی‌ در سال پر حادثه خبيثه!

#در_خانه_بمانیم

#سیروان_رسانه‌مرجع_مناطق‌کردنشین

@sirwan_weekly
✔️فرصت موسيقي در كرماشان و كردستان

✍️ #فيض‌الله_پيری

سالها پيش در حمايت از يکي از هنرمندان کرماشاني خطاب به استاندار کرماشان نوشتم: »پادشاه مونيخ پيش از اتحاد آلمان به شکل امروزي، بودجه تمام يک سال را به ساخت سالن کنسرت و برنامه‌هاي موسيقايي »واگنر«- هنرمند سرشناس موسيقي- اختصاص داد. توجهي هم به اعتراضات مردمي نکرد، چرا که عقيده داشت، امثال واگنر، آلمان را مي‌سازند. اين گونه هم شد و اينک بسياري از اهالي فرهنگ معتقدند که واگنر و »گوته« و »شيلر« سنگ بنياد آلمان را ساختند«.
انتخاب سنندج به عنوان شهر جهاني خلاق موسيقي و انتخاب دالاهو به عنوان شهر ملي تنبور ديگر بار سرمايه‌هاي اجتماعي بر اساس هنر را مطرح کرده که متاسفانه هنوز آن را نشناخته ايم. جداي از مخاطبان انبوه موسيقي و اثرپذيري زندگي روزانه ما از آن، بايد گفت هنرمندان موسيقي قدرتهاي بزرگ و سرمايه‌هاي عظيم اجتماعي هستند که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
از زاويه‌اي ديگر صنعت ساز سازي در موسيقي خود يکي از سرمايه‌هاي بزرگ اقتصادي است که دريغا آن هم مورد اغفال واقع شده است. صدور سازهاي کردستان و کرمانشاه به اقصي نقاط جهان نشان از اصالت و هويت و البته قدرت صنعت دستي ديار کردان است.
وانگهي انبوه مخاطبان موسيقي کوردي در جهان فرصتي ديگر و البته نشاني ديگر براي سرمايه اجتماعي و اصالت هنرهاي فراموش شده ديار ماست. از سوي ديگر موسيقي ايراني و البته جوامع جهاني به شدت مديون موسيقي کوردي هستند. بويژه کردها در ساخت حس سماعي و ذائقه موسيقي ايرانيان نقش فراوان داشته اند.
همه اين فرصت‌ها مي‌تواند در ارتقاي زندگي منطقه كوردي مؤثر باشد، اگر اهل برنامه و دغدغه باشيم. اينک دو فرصتي ديگر براي اثبات قدرت هنري و موسيقي کردها پيش آمده است. اول آنکه سنندج به عنوان شهر خلاق موسيقي انتخاب شده و دوم اينکه دالاهو شهر ملي تنبور نام گرفته است.
اين دو سرمايه اگرايده پرداز و مجري خلاق داشته باشد، مي‌تواند موجب شتاب گيري روند توسعه و ارتقاي سطح گردشگري و اقتصادي اين مناطق شود که از استانهاي توسعه نيافته کشور هستند.
دو استان کردستان و کرمانشاه در اين زمينه نيازمند همکاري و گفت و گوهاي بيشتر براي تبادل آرا و همپوشاني همديگر هستند. از جمله اينکه جداي از کارهايي که مقدمات آن در سنندج انجام شده، لازم است نام‌هايي موسيقي کوردي چون کيهان کلهر و شهرام ناظري و علي اکبر مرادي و کامکارها و عندليبي‌ها و علي کردستاني‌ها و حتي عناوين سازهاي کوردي و البته المانهاي مرتبط زينت بخش خيابانها و ميادين اين استانها باشد و جشنواره‌هاي بزرگ موسيقي براي جذب بيشتر گردشگري را طراحي كرد. باشد که ديگر بار فرصت سوزيهاي با نام سرمايه اجتماعي موسيقي تکرار نشود.


منبع: شماره ۱۱۱۸ سیروان ۲۷ دی ۱۳۹۹

@sirwan_weekly