#اختصاصی_سیروان
🔹اولويت دموكراسي بر فدراليسم و خودمختاری/ تحلیلی بر سخنرانی #عبدالله_رمضانزاده در #بنیاد_باران
✍️ #صلاحالدين_خديو
#بخش_اول
📌 فكر میكنم اعلام موضع راجع به اين سه موضوع (دموكراسی اجماعی و فدراليسم و خودمختاری فرهنگی) بيشتر يك بحث عينی و غيرانضمامی است. البته دكتر رمضانزاده باتوجه به اينكه خودش در اين زمينه كار علمی انجام داده و مدتی كه در زندان بود، كتاب خوبي با عنوان "منازعات قومی" منتشر كرد و تحصيلاتشان هم در همين زمينه است، اشرافيت خيلی خوبی به موضوع دارند. بنابراين بحثی كه ارائه كردهاند، در چارچوب همان نگاه است. اما مشخصا بحث را روي ايران متمركز نكرده است. تصور ميکنم اگر به شيوهای انضمامی روي ايران تمركز كنيم، حتما تفاوتهای زيادی دارد. در حقيقت وقتی امروز در ايران، هركدام از بحثهاي سه گانه مطرح شده که ممكن است اساسا قابل طرح هم نباشد، بايد بگويم كه گام اول که اعطای حقوق شهروندی برابر است، برداشته نشده است.
📌 شعار دموكراسی براي ايران و خودمختاری براي كردستان را _ اگر ريشه يابی كنيم _ که كردهای عراق البته ابتدا آن را مطرح كردند. اگر هم بيشتر به عمق اين شعار بنگريم، واقعا طنینی ماركسيستي دارد. اين شعار كه در دهههاي ۵۰_۶۰ ميلادی به ويژه بر بخشی از جهان سوم خیلی سايه انداخته بود، در آغاز در احزاب كمونيستی فورموله شد. آنها نگاهشان بيشتر به الگوی تجربه اتحاد جماهير شوروی بود. آنجا در غياب دموكراسی، ۱۵ جمهوری كه به ظاهر مستقل بودند، اتحادیهای علی الظاهر داوطلبانه، به نام اتحاد جماهير شوروی را تشکل میدادند. چند منطقه خودمختار هم در اين اتحاديه بود. در واقع اين الگو نيم نگاهی به نظريه لنينی #حق_تعيين_سرنوشت را داشت. من وارد عمق این موضوع نمیشوم، اما فرم شعار، هنوز هم شیوهای امروزی و به گونه ای روزامد شده به كار ما میآيد، نه به آن تعبيری كه آنها میگفتند؛ منظور آنها از دمکراسی، دموكراسی سوسیالیستی یا همان دیکتاتوری پرولتاریا بود که فرم سیاسی نظام تک حزبی از آن درآمده بود. دموکراسی به مفهوم امروز که گونههای دموکراسی انتخاباتی، لیبرال، نمايندگی و ... مطرح است؛ به ويژه در بحثهای چند فرهنگ گرایی شرط لازمه است.
📌 هدف من [از اینمقدمه] اين بود كه بگویم در جامعهای كه حقوق شهروندی هنوز به صورت كامل تثبيت نشده و نهادهای جاگیر سیاسی وجود ندارند، چگونه ميتوان از فدراليسم اقتصادی سخن گفت؟! همين مثالی كه آقای رمضانزاده در در خصوص۸ استان محروم و برنامه ریزی خاتمی برای جهش توسعه ای آنها مطرح كردهاند. اين حتما ایده خوبی است اما همان گونه كه ايشان گفتهاند، وقتی رييسجمهور تغيير ميكند، همه چيز به حالت اول بازميگردد.
📌 يا بحث خودمختاری فرهنگی ممكن است در استانی مانند آذربايجان غربی با چالشهای اساسی مواجه شود. چرا که قبل از آن لازم است هر یک از کردها، ترکها، آشوریها و ارمنیها در ساخت قدرت در جایگاهی برابر قرار گیرند. تا فرادستان و فرودستان در استان به صورت برابر كنار هم نشینند و مسئله حل نشده باقی بماند، طرح و اجرای مسئله، اثر عكس دارد. ممكن است در جنوب استان خیلی اين گونه نباشد، اما در مركز و شمال استان مشكلات زيادی به وجود میآيد و کسی هم پاسخگو نباشد.
📌 آنچه امروز در موضوع مطالعات چند فرهنگ گرایی در غرب، مطرح است و دكتر رمضانزاده چندان به آن نپرداختهاند، اين است كه در غرب در پروسهای ۲۰۰ ساله كه معادل بلوغ و تكامل دموكراسی است، در آغاز يك سياست شهروندی ريشهدار را تثبيت كردند. سپس سراغ مسئله هویت های متفاوت جمعی رفتند و اینكه شهروندان ممكن است هويت جداگاه با هویت رسمی مانند شاخصه های قومی و مذهبی و زبانی هم داشته باشند و تشخيص اين مسئله را بايد از خودشان پرسيد. سپس تحقيق كردند كه فرهنگهای جمعی را كه در فرهنگ رسمی جامعه جايگاهی ندارند، به رسميت بشناسند. بحث چند فرهنگ گرايی امروز در غرب و کشوری مثل كانادا ، اين گونه به متن جامعه آمد.
📌 اما ما در اين داستان خيلی [از موضوع] دور هستيم و در حالیکه گام اول را برنداشته ایم نمیتوانیم گام دوم را برداریم. هر چند فکر می کنم عطف به پیشینه تاریخی مان و سنت سهله و سمحه ای که از دیرباز در این سرزمین بوده، گام دوم را آسانتر از خیلی کشورها می توانیم بر داریم. منتها مشروط به آنکه قدم اول که شرط لازمه است، طی شود. چرا که در مطالعات چند فرهنگ گرايي در همین كشورهاي غربی، در حوزه نظری خيلي به تجربه امپراطوریهای اتريش ـ مجار و عثمانی ارجاع داده میشود كه جوامعی به لحاظ مذهبی و قومی متنوع بودند.
#بخش_دوم 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹اولويت دموكراسي بر فدراليسم و خودمختاری/ تحلیلی بر سخنرانی #عبدالله_رمضانزاده در #بنیاد_باران
✍️ #صلاحالدين_خديو
#بخش_اول
📌 فكر میكنم اعلام موضع راجع به اين سه موضوع (دموكراسی اجماعی و فدراليسم و خودمختاری فرهنگی) بيشتر يك بحث عينی و غيرانضمامی است. البته دكتر رمضانزاده باتوجه به اينكه خودش در اين زمينه كار علمی انجام داده و مدتی كه در زندان بود، كتاب خوبي با عنوان "منازعات قومی" منتشر كرد و تحصيلاتشان هم در همين زمينه است، اشرافيت خيلی خوبی به موضوع دارند. بنابراين بحثی كه ارائه كردهاند، در چارچوب همان نگاه است. اما مشخصا بحث را روي ايران متمركز نكرده است. تصور ميکنم اگر به شيوهای انضمامی روي ايران تمركز كنيم، حتما تفاوتهای زيادی دارد. در حقيقت وقتی امروز در ايران، هركدام از بحثهاي سه گانه مطرح شده که ممكن است اساسا قابل طرح هم نباشد، بايد بگويم كه گام اول که اعطای حقوق شهروندی برابر است، برداشته نشده است.
📌 شعار دموكراسی براي ايران و خودمختاری براي كردستان را _ اگر ريشه يابی كنيم _ که كردهای عراق البته ابتدا آن را مطرح كردند. اگر هم بيشتر به عمق اين شعار بنگريم، واقعا طنینی ماركسيستي دارد. اين شعار كه در دهههاي ۵۰_۶۰ ميلادی به ويژه بر بخشی از جهان سوم خیلی سايه انداخته بود، در آغاز در احزاب كمونيستی فورموله شد. آنها نگاهشان بيشتر به الگوی تجربه اتحاد جماهير شوروی بود. آنجا در غياب دموكراسی، ۱۵ جمهوری كه به ظاهر مستقل بودند، اتحادیهای علی الظاهر داوطلبانه، به نام اتحاد جماهير شوروی را تشکل میدادند. چند منطقه خودمختار هم در اين اتحاديه بود. در واقع اين الگو نيم نگاهی به نظريه لنينی #حق_تعيين_سرنوشت را داشت. من وارد عمق این موضوع نمیشوم، اما فرم شعار، هنوز هم شیوهای امروزی و به گونه ای روزامد شده به كار ما میآيد، نه به آن تعبيری كه آنها میگفتند؛ منظور آنها از دمکراسی، دموكراسی سوسیالیستی یا همان دیکتاتوری پرولتاریا بود که فرم سیاسی نظام تک حزبی از آن درآمده بود. دموکراسی به مفهوم امروز که گونههای دموکراسی انتخاباتی، لیبرال، نمايندگی و ... مطرح است؛ به ويژه در بحثهای چند فرهنگ گرایی شرط لازمه است.
📌 هدف من [از اینمقدمه] اين بود كه بگویم در جامعهای كه حقوق شهروندی هنوز به صورت كامل تثبيت نشده و نهادهای جاگیر سیاسی وجود ندارند، چگونه ميتوان از فدراليسم اقتصادی سخن گفت؟! همين مثالی كه آقای رمضانزاده در در خصوص۸ استان محروم و برنامه ریزی خاتمی برای جهش توسعه ای آنها مطرح كردهاند. اين حتما ایده خوبی است اما همان گونه كه ايشان گفتهاند، وقتی رييسجمهور تغيير ميكند، همه چيز به حالت اول بازميگردد.
📌 يا بحث خودمختاری فرهنگی ممكن است در استانی مانند آذربايجان غربی با چالشهای اساسی مواجه شود. چرا که قبل از آن لازم است هر یک از کردها، ترکها، آشوریها و ارمنیها در ساخت قدرت در جایگاهی برابر قرار گیرند. تا فرادستان و فرودستان در استان به صورت برابر كنار هم نشینند و مسئله حل نشده باقی بماند، طرح و اجرای مسئله، اثر عكس دارد. ممكن است در جنوب استان خیلی اين گونه نباشد، اما در مركز و شمال استان مشكلات زيادی به وجود میآيد و کسی هم پاسخگو نباشد.
📌 آنچه امروز در موضوع مطالعات چند فرهنگ گرایی در غرب، مطرح است و دكتر رمضانزاده چندان به آن نپرداختهاند، اين است كه در غرب در پروسهای ۲۰۰ ساله كه معادل بلوغ و تكامل دموكراسی است، در آغاز يك سياست شهروندی ريشهدار را تثبيت كردند. سپس سراغ مسئله هویت های متفاوت جمعی رفتند و اینكه شهروندان ممكن است هويت جداگاه با هویت رسمی مانند شاخصه های قومی و مذهبی و زبانی هم داشته باشند و تشخيص اين مسئله را بايد از خودشان پرسيد. سپس تحقيق كردند كه فرهنگهای جمعی را كه در فرهنگ رسمی جامعه جايگاهی ندارند، به رسميت بشناسند. بحث چند فرهنگ گرايی امروز در غرب و کشوری مثل كانادا ، اين گونه به متن جامعه آمد.
📌 اما ما در اين داستان خيلی [از موضوع] دور هستيم و در حالیکه گام اول را برنداشته ایم نمیتوانیم گام دوم را برداریم. هر چند فکر می کنم عطف به پیشینه تاریخی مان و سنت سهله و سمحه ای که از دیرباز در این سرزمین بوده، گام دوم را آسانتر از خیلی کشورها می توانیم بر داریم. منتها مشروط به آنکه قدم اول که شرط لازمه است، طی شود. چرا که در مطالعات چند فرهنگ گرايي در همین كشورهاي غربی، در حوزه نظری خيلي به تجربه امپراطوریهای اتريش ـ مجار و عثمانی ارجاع داده میشود كه جوامعی به لحاظ مذهبی و قومی متنوع بودند.
#بخش_دوم 👇
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly