🔹سیروان ، هفتم دی ماه ۹۸، شماره ۱۰۶۶
📌 شماره ویژه سیروان با موضوع و تیتر #تبعیض_مثبت و #آزادی_انتخابات به بهانه مرگ برادران #خسروی حاوی پیشنهادهایی برای توسعه نیافتگی کردستان و مناطق مرزی از سوی روشنفکران و کنشگران سیاسی و مدنی کرد، همراه با آخرین اخبار از طرح ممنوعیت شلیک به کولبران در مجلس
با سرمقاله #خالد_توکلی و یادداشتها و تحلیل هایی از
#عبدالله_رمضانزاده
#فرهاد_امینپور
#جلال_جلالیزاده
#عبدالعزیز_مولودی
#جلال_محموزاده
#صلاح_الدین_خدیو
و گفت و گویی با
#سیدهاشم_هدایتی
📌 همچنین گفت و گویی با فرهاد شریف پور از پیشکسوتان فوتبال و مطالب متفاوت به زبان کوردی با مشارکت #اسماعیل_اعظمی، #ابراهیم_شوقی و #محمدامین_شامحمدی و ...
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
ُ#سیروان_رسانه_توسعه
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
📌 شماره ویژه سیروان با موضوع و تیتر #تبعیض_مثبت و #آزادی_انتخابات به بهانه مرگ برادران #خسروی حاوی پیشنهادهایی برای توسعه نیافتگی کردستان و مناطق مرزی از سوی روشنفکران و کنشگران سیاسی و مدنی کرد، همراه با آخرین اخبار از طرح ممنوعیت شلیک به کولبران در مجلس
با سرمقاله #خالد_توکلی و یادداشتها و تحلیل هایی از
#عبدالله_رمضانزاده
#فرهاد_امینپور
#جلال_جلالیزاده
#عبدالعزیز_مولودی
#جلال_محموزاده
#صلاح_الدین_خدیو
و گفت و گویی با
#سیدهاشم_هدایتی
📌 همچنین گفت و گویی با فرهاد شریف پور از پیشکسوتان فوتبال و مطالب متفاوت به زبان کوردی با مشارکت #اسماعیل_اعظمی، #ابراهیم_شوقی و #محمدامین_شامحمدی و ...
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
ُ#سیروان_رسانه_توسعه
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️آسوده بخوابید تبعیضِ مثبت در راه است!
✍ #فرهاد_امینپور
#بخش_اول
📌سردبیر محترم هفتهنامهی سیروان از من خواست تا دربارهی اظهارنظر آقایان دکتر #عبدالله_رمضانزاده دبیر دولتِ اسبق و #عبدالکریم_حسینزاده نمایندهی نقده و اشنویه در مجلس درخصوص ضرورت اعمال «تبعیض مثبت» از سوی حاکمیت برای کُردها که ظاهراً پس از مرگ دردناکِ دو نوجوان کولبر مریوانی ایراد نمودهاند، یک یادداشت کوتاه بنویسم. علیرغم اینکه علاقهای به نقد اظهارنظرهایی از این جنس ندارم، به دلیل جلوگیری از برداشت اشتباه مخاطبان از این مفهوم، آنهم در وضعیت کنونی، این درخواست را پذیرفتم.
📌اگر بهطور خلاصه تبعیضِ مثبت را به معنی در پیشگرفتنِ سیاستها و روشهایی برای اصلاح رویههای تبعیضآمیز در برابر اقلیتهای نژادی، دینی، زبانی، جنسیتی و... در نظر بگیریم که در گذشته، از برخی یا بسیاری مزایا و حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بیبهره شدهاند و این امر را در قوانین اساسی یا عادی و نظام اجرایی و قضایی جامعه اعمال نماییم، باید گفت که پیششرط تحقق این امر، وجود بسترها و مناسبات دمکراتیک است. با وجود بسترهای حقوقی، سیاسی و فرهنگیِ مبتنی بر تبعیض در یک جامعه، سخن گفتن از تبعیضِ مثبت، قبل از هر چیز به یک شوخی یا یک شعار تبلیغاتی شباهت دارد. وقتی در یک جامعه، ساختارهای سیاسی، حقوقی و فرهنگیِ تبعیض، به پشتوانهی تراوشات ایدئولوژیک، مُدام در حال بازتولید و تقویت یکدیگر هستند، چگونه میتوان مدعی شد یا انتظار داشت که دولت یا حاکمیت در جهت رفع نابرابریهای گذشته از طریق اعمال «تبعیضِ مثبت» گام بردارد؟! بهعبارت دیگر تنها در صورتی که در یک جامعه، مکانیزمهای حقوقی و سیاسیِ تبعیض، عملاً از کار افتاده باشند، آن جامعه در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند نسبت به جبران عقبماندگیهای گذشته که میتوانند دلایل نژادی، مذهبی، زبانی، جنسیتی و... داشته باشند اقدام نماید.
📌 همچنانکه شرط اول ترک اعتیاد برای یک فرد معتاد، اقرار به معتاد بودن و یادآوریِ مداوم آن است، شرط اول رفع تبعیض در یک جامعه نیز، اعتراف نظام سیاسی به وجود تبعیض در آن جامعه است. وقتی یک معتاد نمیپذیرد که اعتیاد دارد چگونه میتوان او را در مسیر درمان یا ترک قرار داد؟! اکنون نیز نظام سیاسی، وجود هیچگونه تبعیض ساختاری یا قانونی، نسبت به اقلیتهای قومی، مذهبی و... را نمیپذیرد و اتفاقاً نسبت به استفاده از چنین اصطلاحاتی بهشدت حساس است.
📌 البته این موضوع به این معنی نیست که «توسعهی دمکراسی» و «رفع تبعیض» دو مقولهی کاملاً متفاوت از یکدیگراند. مطمئناً چنین مفاهیم و وضعیتهایی متناظراند و در بسیاری از موارد، حتی میتوانند اصطلاحاتی مشترک برای توصیف و توضیح یک وضعیت باشند. مثلاً میتوان گفت یک جامعهی دمکراتیک میتواند به معنی یک جامعهی بدون تبعیض باشد، یا در جامعهای که تبعیض وجود ندارد میتوان نسبت بهوجود مناسبات دمکراتیک اطمینان داشت. بهعبارت دیگر تلاش برای رفع تبعیض، همزمان بهمعنی تلاش برای ایجاد مناسبات دمکراتیک در یک جامعه نیز هست. اما «تبعیضِ مثبت» مقولهای فراتر از چنین نسبتهایی است و به نوعی در طول هرکدام از این مفاهیم یا وضعیتها قرار میگیرد.
📌 بهعنوان مثال در سال 1975 در ایالات متحدهی آمریکا که بهنوعی خاستگاه این مفهوم نیز هست، سیاهان دوازده درصد از کل جمعیت را تشکیل میدادند اما تنها دو درصد از پزشکانِ این کشور سیاهپوست بودند. بر این اساس دانشکدهی پزشکی کالیفرنیا در راستای اجرای برنامهی تبعیضِ مثبت، رویهی پذیرش دانشجو را تغییر داده و از هر یکصد پذیرش، شانزده مورد را به سیاهپوستان اختصاص داد. این رویداد بر اساس پیشزمینهها و بسترهایی تحقق یافت که اهم آن، وجود سازوکارهای دمکراتیک برای فعالیتهای سیاسیِ مبتنی بر رفع تبعیض بود. یعنی فعالینِ مبارزه با تبعیض نژادی در اوایل دههی 1950 ایدهی تبعیض مثبت را تبیین و ارائه نمودند و سرانجام تلاش آنان با اعلام «تبعیضِ مثبت» در قانون اساسی از سوی دیوان عالی فدرال در سال 1973 به نتیجه رسید. یعنی زمانیکه دانشگاه کالیفرنیا سهمیهای 16 درصدی به سیاهان اختصاص داد، هیچ مانع ساختاری برای حضور آنان در رشتهی پزشکی وجود نداشت اما چون بهدلیل نابرابریهای گذشته، سیاهان از امکان و توان کافی یا مساوی برای دستیابی به چنین جایگاهی برخوردار نبودند، دانشگاه برای جبران این ناتوانی، درصدی بالاتر از استحقاقِ اکستابیشان را به آنان اختصاص داد.
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
✍ #فرهاد_امینپور
#بخش_اول
📌سردبیر محترم هفتهنامهی سیروان از من خواست تا دربارهی اظهارنظر آقایان دکتر #عبدالله_رمضانزاده دبیر دولتِ اسبق و #عبدالکریم_حسینزاده نمایندهی نقده و اشنویه در مجلس درخصوص ضرورت اعمال «تبعیض مثبت» از سوی حاکمیت برای کُردها که ظاهراً پس از مرگ دردناکِ دو نوجوان کولبر مریوانی ایراد نمودهاند، یک یادداشت کوتاه بنویسم. علیرغم اینکه علاقهای به نقد اظهارنظرهایی از این جنس ندارم، به دلیل جلوگیری از برداشت اشتباه مخاطبان از این مفهوم، آنهم در وضعیت کنونی، این درخواست را پذیرفتم.
📌اگر بهطور خلاصه تبعیضِ مثبت را به معنی در پیشگرفتنِ سیاستها و روشهایی برای اصلاح رویههای تبعیضآمیز در برابر اقلیتهای نژادی، دینی، زبانی، جنسیتی و... در نظر بگیریم که در گذشته، از برخی یا بسیاری مزایا و حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بیبهره شدهاند و این امر را در قوانین اساسی یا عادی و نظام اجرایی و قضایی جامعه اعمال نماییم، باید گفت که پیششرط تحقق این امر، وجود بسترها و مناسبات دمکراتیک است. با وجود بسترهای حقوقی، سیاسی و فرهنگیِ مبتنی بر تبعیض در یک جامعه، سخن گفتن از تبعیضِ مثبت، قبل از هر چیز به یک شوخی یا یک شعار تبلیغاتی شباهت دارد. وقتی در یک جامعه، ساختارهای سیاسی، حقوقی و فرهنگیِ تبعیض، به پشتوانهی تراوشات ایدئولوژیک، مُدام در حال بازتولید و تقویت یکدیگر هستند، چگونه میتوان مدعی شد یا انتظار داشت که دولت یا حاکمیت در جهت رفع نابرابریهای گذشته از طریق اعمال «تبعیضِ مثبت» گام بردارد؟! بهعبارت دیگر تنها در صورتی که در یک جامعه، مکانیزمهای حقوقی و سیاسیِ تبعیض، عملاً از کار افتاده باشند، آن جامعه در موقعیتی قرار گرفته است که میتواند نسبت به جبران عقبماندگیهای گذشته که میتوانند دلایل نژادی، مذهبی، زبانی، جنسیتی و... داشته باشند اقدام نماید.
📌 همچنانکه شرط اول ترک اعتیاد برای یک فرد معتاد، اقرار به معتاد بودن و یادآوریِ مداوم آن است، شرط اول رفع تبعیض در یک جامعه نیز، اعتراف نظام سیاسی به وجود تبعیض در آن جامعه است. وقتی یک معتاد نمیپذیرد که اعتیاد دارد چگونه میتوان او را در مسیر درمان یا ترک قرار داد؟! اکنون نیز نظام سیاسی، وجود هیچگونه تبعیض ساختاری یا قانونی، نسبت به اقلیتهای قومی، مذهبی و... را نمیپذیرد و اتفاقاً نسبت به استفاده از چنین اصطلاحاتی بهشدت حساس است.
📌 البته این موضوع به این معنی نیست که «توسعهی دمکراسی» و «رفع تبعیض» دو مقولهی کاملاً متفاوت از یکدیگراند. مطمئناً چنین مفاهیم و وضعیتهایی متناظراند و در بسیاری از موارد، حتی میتوانند اصطلاحاتی مشترک برای توصیف و توضیح یک وضعیت باشند. مثلاً میتوان گفت یک جامعهی دمکراتیک میتواند به معنی یک جامعهی بدون تبعیض باشد، یا در جامعهای که تبعیض وجود ندارد میتوان نسبت بهوجود مناسبات دمکراتیک اطمینان داشت. بهعبارت دیگر تلاش برای رفع تبعیض، همزمان بهمعنی تلاش برای ایجاد مناسبات دمکراتیک در یک جامعه نیز هست. اما «تبعیضِ مثبت» مقولهای فراتر از چنین نسبتهایی است و به نوعی در طول هرکدام از این مفاهیم یا وضعیتها قرار میگیرد.
📌 بهعنوان مثال در سال 1975 در ایالات متحدهی آمریکا که بهنوعی خاستگاه این مفهوم نیز هست، سیاهان دوازده درصد از کل جمعیت را تشکیل میدادند اما تنها دو درصد از پزشکانِ این کشور سیاهپوست بودند. بر این اساس دانشکدهی پزشکی کالیفرنیا در راستای اجرای برنامهی تبعیضِ مثبت، رویهی پذیرش دانشجو را تغییر داده و از هر یکصد پذیرش، شانزده مورد را به سیاهپوستان اختصاص داد. این رویداد بر اساس پیشزمینهها و بسترهایی تحقق یافت که اهم آن، وجود سازوکارهای دمکراتیک برای فعالیتهای سیاسیِ مبتنی بر رفع تبعیض بود. یعنی فعالینِ مبارزه با تبعیض نژادی در اوایل دههی 1950 ایدهی تبعیض مثبت را تبیین و ارائه نمودند و سرانجام تلاش آنان با اعلام «تبعیضِ مثبت» در قانون اساسی از سوی دیوان عالی فدرال در سال 1973 به نتیجه رسید. یعنی زمانیکه دانشگاه کالیفرنیا سهمیهای 16 درصدی به سیاهان اختصاص داد، هیچ مانع ساختاری برای حضور آنان در رشتهی پزشکی وجود نداشت اما چون بهدلیل نابرابریهای گذشته، سیاهان از امکان و توان کافی یا مساوی برای دستیابی به چنین جایگاهی برخوردار نبودند، دانشگاه برای جبران این ناتوانی، درصدی بالاتر از استحقاقِ اکستابیشان را به آنان اختصاص داد.
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#بخش_دوم
🔹️آسوده بخوابید تبعیض مثبت در راه است
✍ #فرهاد_امینپور
📌 تلاش این یادداشت کوتاه این است تا از این مغالطه جلوگیری نماید که گویا در حال حاضر، امکانِ اعمالِ تبعیض مثبت برای اقلیتهایی چون کُردها وجود دارد اما حکومت سهلانگاری یا کوتاهی میکند و یا وظیفهی خود را بهموقع و با دقت انجام نمیدهد! اشتباه دیگری که در اظهارنظر آقایان رمضانزاده و حسینزاده دیده میشود
، تقلیلِ مقولهی پیچیده و چندبُعدیِ تبعیض به مشکلات اقتصادی است. بر این اساس چنین وانمود میشود که در وضعیت فعلی با تزریق مقداری بودجهی اضافی به منطقه که البته دولت از تأمین بودجههای ناچیزِ اختصاص یافته به آن نیز عاجز است، مشکلات مردم حل خواهد شد. این در حالی است که به باور اکثر صاحبنظران و اندیشمندان دنیا و بر اساس ابتداییترین تعریفها از توسعه، فقر و مشکلات اقتصادی، دارای ریشههای سیاسی و اجتماعی هستند که متأسفانه مصادیق فراوانِ آنرا در ایران امروز میتوان بهوضوح دید. به این اعتبار اگرچه در حال حاضر کشور ایران بر اساس شاخصهای توسعهیافتگی و رونق اقتصادی در وضعیت سخت و دردناکی بهسر میبرد اما نمیتوان انکار کرد که توسعهنیافتگیِ مضاعفِ مناطق کُردنشین در مقایسه با توسعهی ناقص و حداقلیِ بسیاری از نقاط کشور، قبل از هر چیز دلایل سیاسی و فرهنگی و ریشههای عمیق تاریخی دارد که فروکاستنِ آن به مسایل بودجهای یا سهلانگاریهای مدیریتی، تنها باعث انحراف و پیچیدهتر شدن موضوع خواهد شد.
#یادداشت_اول شماره ۱۰۶۰ #سیروان ، ۷ دی ۹۸
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹️آسوده بخوابید تبعیض مثبت در راه است
✍ #فرهاد_امینپور
📌 تلاش این یادداشت کوتاه این است تا از این مغالطه جلوگیری نماید که گویا در حال حاضر، امکانِ اعمالِ تبعیض مثبت برای اقلیتهایی چون کُردها وجود دارد اما حکومت سهلانگاری یا کوتاهی میکند و یا وظیفهی خود را بهموقع و با دقت انجام نمیدهد! اشتباه دیگری که در اظهارنظر آقایان رمضانزاده و حسینزاده دیده میشود
، تقلیلِ مقولهی پیچیده و چندبُعدیِ تبعیض به مشکلات اقتصادی است. بر این اساس چنین وانمود میشود که در وضعیت فعلی با تزریق مقداری بودجهی اضافی به منطقه که البته دولت از تأمین بودجههای ناچیزِ اختصاص یافته به آن نیز عاجز است، مشکلات مردم حل خواهد شد. این در حالی است که به باور اکثر صاحبنظران و اندیشمندان دنیا و بر اساس ابتداییترین تعریفها از توسعه، فقر و مشکلات اقتصادی، دارای ریشههای سیاسی و اجتماعی هستند که متأسفانه مصادیق فراوانِ آنرا در ایران امروز میتوان بهوضوح دید. به این اعتبار اگرچه در حال حاضر کشور ایران بر اساس شاخصهای توسعهیافتگی و رونق اقتصادی در وضعیت سخت و دردناکی بهسر میبرد اما نمیتوان انکار کرد که توسعهنیافتگیِ مضاعفِ مناطق کُردنشین در مقایسه با توسعهی ناقص و حداقلیِ بسیاری از نقاط کشور، قبل از هر چیز دلایل سیاسی و فرهنگی و ریشههای عمیق تاریخی دارد که فروکاستنِ آن به مسایل بودجهای یا سهلانگاریهای مدیریتی، تنها باعث انحراف و پیچیدهتر شدن موضوع خواهد شد.
#یادداشت_اول شماره ۱۰۶۰ #سیروان ، ۷ دی ۹۸
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
🔹آیا فکرهای فراوان از یک فکر بهتر است؟
#سرمقاله شماره ۱۰۶۰ #سیروان ، ۷ دی ۹۸
✍️ #خالد_توکلی - دکترای جامعه شناسی
1. «ارسطو» به این اصل اساسی دموکراتیک را که «فکرهای فراوان از یک فکر بهتر است» میپسندید اما به حکومت مدنی که در آن اصل بر حاکمیت «اکثریت به نفع همگان» است بیشتر باور داشت . اعتقاد به برتری فکرهای فراوان، ظاهراً ارسطو را نگران ساخته که استبداد اکثریت شکل بگیرد، به همین دلیل از حکومت دیگری سخن به میان آورده است که در آن قرار است تصمیمهای اکثریت به نفع همگان باشد و این را بهتر از دموکراسی میداند. اینجاست که با دو پرسش اساسی روبهرو خواهیم شد:
- آیا فکرهای فراوان از یک فکر بهتر است؟
- آیا تصمیمهای اکثریت میتواند به نفع همگان باشد؟
📌 واقعیت این است که در مورد گزارههای مورد قبول «ارسطو» تردید جدی وجود دارد و به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت همواره و در تمامی موارد، فکرهای فراوان از یک فکر بهتر باشند یا اکثریت، تصمیمهایی اتخاذ کند که به نفع همگان باشد. در بسیاری از موضوعات به کرات اتفاق افتاده است که یک فکر از فکرهای فراوان دیگر بهتر و درستتر بوده است. اصولاً در مورد «فکر» بهتر آن است به استدلال مراجعه شود و بر مبنای آن درستی یا نادرستی یک فکر مشخص گردد. علاوه بر این، در بسیاری از موارد دیده شده است که اکثریت نه تنها به نفع همگان عمل نکردهاند حتی در جهت منافع خود نیز تصمیم درست نگرفتهاند.
📌نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و فرهنگی اقلیتها یکی از اشتباههای اساسی و از نقاط تاریک و ضعف نظامهایی است که رأی اکثریت را ملاک درستی یک فکر یا نفع همگانی تلقی میکنند، چرا که استبداد اکثریت به لحاظ سرکوب و نقض حقوق دیگران، دستکمی از استبدادهای فردی و گروهی ندارد. در کشورهای دموکراتیک، برای رفع این نقیصه، سیاست «تبعیض مثبت» پیشنهاد و اجرا شده است.
2. آیا برای رفع انواع تبعیضی که در کشور وجود دارد، با اجرای سیاست تبعیض مثبت میتوان این تبعیضها را از بین برد و یا آنها را کاهش داد؟ آیا چشمانداز روشنی وجود دارد که نشان دهد اکثریت به این نتیجه رسیده است که باید به نفع اقلیتی که امکان رسیدن و تبدیلشدن به اکثریت را ندارد از برخی از منافع خود دست بشوید و از قدرتی که «اکثریتبودن» برایش ایجاد کرده است چشم بپوشد؟ قبل از هر چیز لازم است دو نوع اقلیت را از همدیگر متمایز ساخت:
- اقلیتی که توانایی تبدیلشدن به اکثریت را دارد. برای نمونه در انتخابات شکست خورده است. رعایت قواعد دموکراسی مانند محدود کردن قدرت دولت، آزادی احزاب، رسانههای جمعی، برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه، محدودیت زمانی برای تصدی قدرت برای افراد و دورهای بودن قدرت و ... میتواند اقلیت را به اکثریت تبدیل نماید و بدین وسیله نگرانیها در مورد استبداد اکثریت به حداقل برسد.
- اقلیت توانایی تبدیل به اکثریت را ندارد. سازوکارهای فوق¬الذکر در اینجا کارساز نیستند و باید تدابیر دیگری اندیشیده شوند. مانند فدرالیسم و چندفرهنگ¬گرایی، سیاست تبعیض مثبت، به رسمیت شناختن حق جدایی برای اقلیت، عدالت مبنای تصمیم¬ها قرار گیرد نه رأی اکثریت، گسترش احساس شرم و معنویت.
📌واقعیت آن است که اجرای سیاست تبعیض مثبت مستلزم وجود حداقلی از دموکراسی است که در آن فضای حداقلی، اقلیت بتواند، خواستهها و مطالبات خود را بر زبان آورد، در حوزه عمومی مطرح نماید و در جهت تحقق آنها گام بردارد و از همیاری و مشارکت اکثریت نیز بهرهمند گردد. این امکان، اکنون برای اقلیتهای مختلف وجود ندارد. نه آن دموکراسی حداقلی به چشم میخورد و نه اکثریت چنان توان و ارادهای دارد که به نفع اقلیتها از حقوق خود بگذرد. بدین معنی که علاوه بر وجود حداقلی از نهادها و باورهای دموکراتیک، وجود احساس شرم و گسترش معنویت در جامعه نیز برای تدوین و اجرای این سیاست که بر اساس آن امکانات بیشتری به اقلیتها اختصاص داده شود تا عقبماندگی ناشی از اقلیت بودنشان جبران شود، ضروری است.
📌رویدادهای مختلف از اختلاسهای چندهزار میلیاردی گرفته تا عدم رعایت بدیهیترین حقوق همدیگر و پژوهشهای متعدد همگی نشان میدهند که نوعی «فردگرایی خودخواهانه» در جامعه، چنان رواج یافته است که رفع تبعیض و رعایت حقوق دیگران (حتی اکثریت حال چه رسد به اقلیت) اصلاً در دستور کار نیست. سیاست تبعیض مثبت که اکنون برای کاهش میزان توسعهنیافتگی و زدودن چهره فقر و نابرابری از کردستان پیشنهاد میشود نشان از نیکاندیشی پیشنهادکنندگان آن دارد اما به هیچ وجه واقعبینانه نیست و هیچکدام از مقدمات اجرای آن فراهم نیست.
📌پی نوشت: آرمانها و ایدئولوژیها (1390): ویراستاران (ترنس بال و ریچارد دگر) مترجم احمد صبوری کاشانی، ص 47.
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly
#سرمقاله شماره ۱۰۶۰ #سیروان ، ۷ دی ۹۸
✍️ #خالد_توکلی - دکترای جامعه شناسی
1. «ارسطو» به این اصل اساسی دموکراتیک را که «فکرهای فراوان از یک فکر بهتر است» میپسندید اما به حکومت مدنی که در آن اصل بر حاکمیت «اکثریت به نفع همگان» است بیشتر باور داشت . اعتقاد به برتری فکرهای فراوان، ظاهراً ارسطو را نگران ساخته که استبداد اکثریت شکل بگیرد، به همین دلیل از حکومت دیگری سخن به میان آورده است که در آن قرار است تصمیمهای اکثریت به نفع همگان باشد و این را بهتر از دموکراسی میداند. اینجاست که با دو پرسش اساسی روبهرو خواهیم شد:
- آیا فکرهای فراوان از یک فکر بهتر است؟
- آیا تصمیمهای اکثریت میتواند به نفع همگان باشد؟
📌 واقعیت این است که در مورد گزارههای مورد قبول «ارسطو» تردید جدی وجود دارد و به هیچ وجه نمیتوان پذیرفت همواره و در تمامی موارد، فکرهای فراوان از یک فکر بهتر باشند یا اکثریت، تصمیمهایی اتخاذ کند که به نفع همگان باشد. در بسیاری از موضوعات به کرات اتفاق افتاده است که یک فکر از فکرهای فراوان دیگر بهتر و درستتر بوده است. اصولاً در مورد «فکر» بهتر آن است به استدلال مراجعه شود و بر مبنای آن درستی یا نادرستی یک فکر مشخص گردد. علاوه بر این، در بسیاری از موارد دیده شده است که اکثریت نه تنها به نفع همگان عمل نکردهاند حتی در جهت منافع خود نیز تصمیم درست نگرفتهاند.
📌نادیده گرفتن حقوق اجتماعی و فرهنگی اقلیتها یکی از اشتباههای اساسی و از نقاط تاریک و ضعف نظامهایی است که رأی اکثریت را ملاک درستی یک فکر یا نفع همگانی تلقی میکنند، چرا که استبداد اکثریت به لحاظ سرکوب و نقض حقوق دیگران، دستکمی از استبدادهای فردی و گروهی ندارد. در کشورهای دموکراتیک، برای رفع این نقیصه، سیاست «تبعیض مثبت» پیشنهاد و اجرا شده است.
2. آیا برای رفع انواع تبعیضی که در کشور وجود دارد، با اجرای سیاست تبعیض مثبت میتوان این تبعیضها را از بین برد و یا آنها را کاهش داد؟ آیا چشمانداز روشنی وجود دارد که نشان دهد اکثریت به این نتیجه رسیده است که باید به نفع اقلیتی که امکان رسیدن و تبدیلشدن به اکثریت را ندارد از برخی از منافع خود دست بشوید و از قدرتی که «اکثریتبودن» برایش ایجاد کرده است چشم بپوشد؟ قبل از هر چیز لازم است دو نوع اقلیت را از همدیگر متمایز ساخت:
- اقلیتی که توانایی تبدیلشدن به اکثریت را دارد. برای نمونه در انتخابات شکست خورده است. رعایت قواعد دموکراسی مانند محدود کردن قدرت دولت، آزادی احزاب، رسانههای جمعی، برگزاری انتخابات آزاد و منصفانه، محدودیت زمانی برای تصدی قدرت برای افراد و دورهای بودن قدرت و ... میتواند اقلیت را به اکثریت تبدیل نماید و بدین وسیله نگرانیها در مورد استبداد اکثریت به حداقل برسد.
- اقلیت توانایی تبدیل به اکثریت را ندارد. سازوکارهای فوق¬الذکر در اینجا کارساز نیستند و باید تدابیر دیگری اندیشیده شوند. مانند فدرالیسم و چندفرهنگ¬گرایی، سیاست تبعیض مثبت، به رسمیت شناختن حق جدایی برای اقلیت، عدالت مبنای تصمیم¬ها قرار گیرد نه رأی اکثریت، گسترش احساس شرم و معنویت.
📌واقعیت آن است که اجرای سیاست تبعیض مثبت مستلزم وجود حداقلی از دموکراسی است که در آن فضای حداقلی، اقلیت بتواند، خواستهها و مطالبات خود را بر زبان آورد، در حوزه عمومی مطرح نماید و در جهت تحقق آنها گام بردارد و از همیاری و مشارکت اکثریت نیز بهرهمند گردد. این امکان، اکنون برای اقلیتهای مختلف وجود ندارد. نه آن دموکراسی حداقلی به چشم میخورد و نه اکثریت چنان توان و ارادهای دارد که به نفع اقلیتها از حقوق خود بگذرد. بدین معنی که علاوه بر وجود حداقلی از نهادها و باورهای دموکراتیک، وجود احساس شرم و گسترش معنویت در جامعه نیز برای تدوین و اجرای این سیاست که بر اساس آن امکانات بیشتری به اقلیتها اختصاص داده شود تا عقبماندگی ناشی از اقلیت بودنشان جبران شود، ضروری است.
📌رویدادهای مختلف از اختلاسهای چندهزار میلیاردی گرفته تا عدم رعایت بدیهیترین حقوق همدیگر و پژوهشهای متعدد همگی نشان میدهند که نوعی «فردگرایی خودخواهانه» در جامعه، چنان رواج یافته است که رفع تبعیض و رعایت حقوق دیگران (حتی اکثریت حال چه رسد به اقلیت) اصلاً در دستور کار نیست. سیاست تبعیض مثبت که اکنون برای کاهش میزان توسعهنیافتگی و زدودن چهره فقر و نابرابری از کردستان پیشنهاد میشود نشان از نیکاندیشی پیشنهادکنندگان آن دارد اما به هیچ وجه واقعبینانه نیست و هیچکدام از مقدمات اجرای آن فراهم نیست.
📌پی نوشت: آرمانها و ایدئولوژیها (1390): ویراستاران (ترنس بال و ریچارد دگر) مترجم احمد صبوری کاشانی، ص 47.
#سیروان_تحلیلگر_رویدادها
#سیروان_رسانه_مناطق_کردنشین
@sirwan_weekly