مدرسه شرف‌الدین
1.47K subscribers
269 photos
37 videos
7 files
240 links
مدرسه تخصصی علوم انسانی و هنر
(دبیرستان و هنرستان متوسطه دور دوم)

برای ثبت‌نام👇🏻
🌐sharafolin.ir
🔗instagram.com/sharafodin
Download Telegram
"قسط اسلام در دادگاه داد فردوسی"

همایون کاتوزیان کتابی دارد به نام "ایران جامعه کوتاه مدت ". در این کتاب چهار مقاله از کاتوزیان را جمع کرده‌اند و نشر داده‌اند. ایده اصلی سه مقاله اول این کتاب کوتاه مدت بودن جامعه ایران و تغییرات در آن است. در این کتاب ایشان اشاره می‌کند که پادشاهان در قرون گذشته -قبل از اسلام و بعد از اسلام- زمانی که فره ایزدی خود را از دست می‌دادند که بیدادگری کنند و به مردم خویش ستم روا دارند و از شاهنامه شاهد مثال هایی می‌آورد.

"داد" احیاناً همان واژه‌ای است که در عربی و در ادبیات دینی به آن "عدل" می‌گوییم. اما مساله دقیقاً همینجاست که تلقی قدما از مفهوم داد خیلی متفاوت بوده است با آنچه ما امروز "عدالت" می نامیم. در همان کتاب، آقای کاتوزیان داد را معنا می‌کند. می‌گوید داد یعنی اینکه پادشاه در برابر قدرت بیگانه مقاوم و مواظب باشد و از مردم حمایت و حراست کند تا مردم بتوانند در این جامعه رشد کنند.

این بیشتر تعریف "امنیت" است تا عدالت. حفظ کشور از نفوذ بیگانگان و فراهم آوردن شرایطی آرام، یعنی امنیت نه عدالت. اما گذشتگان ما این امر را داد می‌نامیده‌اند و عدالت در نزد آنها همین امنیت بود. نه تنها درکی که ما از آزادی سیاسی به مفهوم امروزی کلمه داریم را نداشته‌اند بلکه عدالت را هم با معنای متفاوتی درک می‌کرده‌اند. ایشان عدالت را مفهومی اخلاقی می‌پنداشتند و آن را فضیله‌ای اخلاقی می‌شمردند.

فردوسی داد را با انصاف و همچنین با آبادی هم‌عنان می‌داند. علی‌الخصوص شاهد مثال‌هایی داریم که فردوسی آبادی را به معنی داد آورده‌است. دادگری یعنی آبادانی کشور و این چیزی جز امنیت نیست. در بهترین حالت امنیت اقتصادی برای تمام مردم.

اگر کشور آباد داری به داد
بمانی تو آباد و از داد شاد

یا:
بدانگه که اندر جهان داد بود
از ایشان جهان اکثر آباد بود

نکته دیگر این است که چهره سلطان محمود در شاهنامه دادگرانه است حال اینکه همین شاه 17 بار به هندوستان حمله برده است و آن را تاراج کرده‌است. پس داد بیشتر به معنای امنیت است و به معنای اقتدار و قدرت کشور در برابر قدرت‌های بیگانه است و همچنین سطح قابل قبول معیشت مردم یعنی امنیت ملی و امنیت اقتصادی نه رفع اختلافات طبقاتی و نفی تجمل گری‌های شاهانه که معنای قسط در ادبیات دینی است.

راجع به سلطان محمود:

بیاراست روی زمین را به داد
بپرداخت از آن تاج بر سر نهاد

جای دیگر همه‌ی آبادی و پیشرفت‌های ایران را به عدل سلطان مربوط دانسته است:

به ایران همه خوبی از داد اوست
کجا هست مردم، همه یاد اوست

حسین رزمجو در "عدالت جویی و ظلم ستیزی فردوسی" می گوید:
اصولاً اندیشه‌ی ظلم ستیزی و عدالت‌خواهی فردوسی که رکن اساسی بینش و جهان بینی سیاسی، دینی او را تشکیل می‌دهد، ترکیبی است از عناصر اعتقادی آیین مزدایی و اساطیر زردشتی با معتقدات کهن قوم ایرانی و عمدتاً از اصل اعتقادی عدل، که از ارکان مذهب تشیع که کیش فردوسی است، نشئت می‌گیرد.

ارتباط این نوع عدالت‌خواهی با آنچه در ادبیات دینی به نام "قسط" آمده است را ما امروزه درک نمی کنیم زیرا قسط مخالف اختلاف طبقاتی و تجمل گری شاهانه است که در شاهنامه ستایش و تمجید شده‌است. مثلا در جنگ ایران و اعراب و پادشاهی یزدگرد، ایرانیان یکی از برتری‌های خود را بر اعراب، نژاد و تجملات شاهانه می‌دانند.

#دادشناسی در آثار قدما ۱/۳
#تحلیل_دانش_آموزی
#امیر_حسین_شجاعی دانش آموز دبیرستان شرف الدین

🔴 @sharafodin_ir
وحدت در عین کثرت

دکتر علی شریعتی در سخنرانیِ "علی بنیانگذار وحدت"بحث‌های جالبی درباب رفتار امام علی(ع) بعد از سقیفه و نقش آن در وحدت مسلمین بیان می‌کند.
شریعتی در این سخنرانی نکاتی را مطرح می‌کند و فهمی از رفتار امام علی و سکوت ایشان ارائه می‌کند که هنوز هم می‌تواند سرمشقی برای ما باشد.

از نظر او در روابط شیعه و سنی با دو طیف مواجهیم. هر دو طیف اشتباه می‌کنند. یک طیف نفی وحدت می‌کند. دنبال تفرقه است. بر روی اختلاف‌ها انگشت می‌گذارد و آنها را برجسته می‌کند و دنبال هیچ‌گونه اتحادی نیست و با طرف مقابل در جنگ است. چه شیعه و چه سنی.

طیف دوم. علی شریعتی اسمشان را روشنفکران می‌گذارد و می‌گوید که این طیف به دنبال نزدیک کردن تفکر شیعی به تفکر اهل سنت هستند. از نظر دکتر و با قرائتی که او از روش امام علی(ع) دارد،این روش هم اشتباه است.

ایشان حضرت علی را بنیانگذار وحدت می‌داند و می‌گوید علی(ع) با سکوتش وحدت میان صاحبان دو عقیده را بنیان نهاد.او به دنبال نزدیک کردن عقیده‌ها به هم نبود. به دنبال نزدیک کردن آدم ها به هم بود. تشیع و تسنن قابل جمع نیستند و اصلا نباید جمع بشوند. زیرا از نظر ما تسنن باطل است و از نظر آن‌ها تشیع. چیزی که ما باید به دنبال وحدت در میان شیعیان و اهل سنت باشیم. نه وحدت میان تشیع و تسنن.

اکنون من برمبنای فهمم از دکتر شریعتی ،تکامل زمانه، اعتقاد به اینکه یگانه راه نجات از بحران‌ها و اختلافات اخلاق‌گرایی است و برمبنای بازسازی حدیث "انی بعثت لاتمام مکارم الاخلاق" می گویم:
ما همه انسانیم و برابریم. همه یک پیکره واحدیم و به علت انسان بودنمان و نه هیچ چیز دیگر باید با هم وحدت داشته باشیم. منظورم از وحدت زندگی در صلح و صفا است. یک زندگی مبتنی بر قواعد اخلاقی و به اقتضای فطرت.
فطرت همه ما و وجدان اخلاقی‌مان یکی است. این مهم‌ترین اشتراک ما با دیگر انسان‌ها است.همه ما به دنبال آزادی،عدالت،دوستی،برابری،صلح و.... هستیم و همه با هم می‌توانیم خوب زندگی کنیم و به عقیده هم احترام بگذاریم.

بنده از وحدت تفسیری اخلاقی دارم. مشابه تفسیر دکتر علی شریعتی از وحدت. ما باید عقیده‌های خودمان را داشته باشیم و کوتاه نیاییم. اما باید میان عقیده و صاحب عقیده فرق بگذاریم. باید در عین کثرت و تمایز و تغایر اندیشه‌ها خودمان با یکدیگر خوب باشیم. یعنی من مسلمان و تو مسیحی، من شیعه و تو سنی، در عین اینکه با هم دو عقیده مختلف و گاهی هم متعارض داریم، اما هردو انسانیم و با هم خوب زندگی می کنیم.
وحدت یعنی خوب زندگی کردن.یعنی پاس نهادن به انسانیت.یعنی وحدت در عین کثرت.

#تحلیل_دانش_آموزی
#امیرحسین_شجاعی دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین

🔴 @sharafodin_ir

l1l.ir/x89
پيش به سوى توييتر!

به‌نظر می‌رسد موج‌هاى اخير هشتگى در توييتر، به جز فشار بر قوه‌ قضائيه، در حال همراه كردن قشر گسترده‌ترى از سياستمدارها، وبلاگ‌نويس‌ها(كه امروز تلگرام نويس اند)، فعالان فرهنگى و ... با خود است.

شايد اين توجيه كه حضور در جبهه‌اى كه طرف مقابل آن را تصرف كرده است واجب است، منطقى به نظر برسد. اما نكته‌اى مهم پيرامون دعواهاى توييترى و فضاى توييتر وجود دارد كه به نظر می‌رسد از آن غفلت شده است.
محيط توييتر، محيطى ١٤٠ كاراكترى است. يعنى با احتساب فاصله‌ها، علامت‌هاى سجاوندى و حروف، در مجموع، هر كاربر اجازه‌ی استفاده از ١٤٠ كاراكتر در هر فرسته‌ دارد.

با حسابى سرانگشتى مشخص مى‌شود كه در ١٤٠ كاراكتر، امكان شكل‌گيرى بحثى منطقى، بسيار پايين است. كاربر در ١٤٠ كاراكتر تنها فرصت مي‌كند نتيجه‌ی همه مقدماتى كه بايد با استفاده از قياس‌ها و تمثيل‌هاى منطقى به آن برسد را بيان كند.

حالا كه فرصت بحث منطقى از او گرفته شده است، بايد نتيجه همه مقدمات محذوف را هرچه كوبنده‌تَر و نافذتَر بيان كند تا اثر بيشترى داشته باشد و مثلا "ريتوييت" و " فيواستار" شود.

اين فضاى غيرمنطقى خود را در موج‌هاى هشتگى بيشتر نشان می‌دهد. مثلا همين موج #savearash كه اخيراً به راه افتاده بود. كاربرانِ هشتگ‌زن يا اصلا به اين نكته فكر نمی‌كردند يا توجهى به آن نمی‌كردند كه مثلا چرا بايد اين هشتگ انگليسى باشد؟ چرا بايد اساسا تقاضاى savearash به‌وجود بيايد؟ اگر ماجراى او و همسرش واقعا ماجرايى امنيتى باشد چه؟ آيا بهتر نيست بجاى اين كار كه استهزاى حقوق و قانون و روند بررسى قانونى است، از قوه‌ قضائيه تقاضاى شفافيت بكنيم؟ و سوالاتى ازين دست.

يا در طرف مقابل، كسانى، افراد ديگر را " قرتى" مى‌نامند و خونشان را مباح مي‌كنند. اين حرف چه شوخى باشد چه جدى، بى‌منطق است.

به‌وجود آمدن اين بحث‌هاى غير منطقى پيامد محيط ١٤٠ كاراكترى توييتر است كه باعث می‌شود صرفا نتيجه مورد نظر نويسنده بيان شود. با حذف مقدمات مورد نياز براى بوجود آمدن بحث منطقی و إقناع مخاطب.

پيامد اين موج‌هاى إحساسي و غير منطقى، ابتذال بحث‌هاى سياسى و غير منطقى‌تَر شدنِ مواجهات سياسى است كه باعث از بين رفتن فضاى گفتگوى بين طرف‌هاست.

#تحلیل_دانش_آموزی
#روح‌الله_اکبری دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین


🔴 @sharafodin_ir
l1l.ir/xfz
عدالت به زبان سهل ممتنع

(این مطلب با کمک از مجله علوم انسانی اینترنتی حقیق نوشته شده است. )
هدف از انتشار این یادداشت‌ها نگاهی به برخی متون کهن فارسی و بررسی مفهوم عدالت در آنها است. می‌خواهیم بدانیم قدما چه تلقی ای از عدالت داشته‌اند؟ اختلافات طبقاتی در نزد ایشان ناشی از چه بوده است؟ راه حل ایشان در برابر فقر چیست؟و...

در مطلب پیشین به سراغ بزرگ‌مرد شعر پارسی یعنی حکیم ابوالقاسم فردوسی رفتیم. حال در محضر شیخ سعدی می‌نشینیم. از اینجا شروع می‌کنیم که عدالت از منظر او یعنی چه؟

سعدی می گوید:
"آنچه بر نفس خویش نپسندی/نیز بر نفس دیگری نپسند"
سعدی در این شعر مفهوم عدالت و برابری را بیان کرده است. گرچه از این لفظ نامی نمی‌برد. این بیان او در جایگاه یک واعظ اخلاقی و مصلح فردی است نه کسی که در قامت یک مصلح اجتماعی نگران بی‌عدالتی در جامعه است.

اساسا آنطور که من فهمیده‌ام درک ساختاری در قدما نبوده. درست یا نادرست حداقل سعدی با این بیتش نشان می‌دهد که بی‌عدالتی ناشی از رفتار آدمی است نه ساختارهای سیاسی. و اگر آدم‌ها این جمله را رعایت کنند جامعه عادلانه می‌شود.

سعدی چون درکِ جبر‌گرا و غیرِ ساختاری دارد، راهی جز پذیرش اختلاف طبقاتی پیدا نمی‌کند و گرچه به توانگران سفارش نیکی به فقرا می‌کند اما نمی‌تواند لب به انتقادات ساختاری و اساسی از بی‌عدالتی موجود در جامعه بگشاید.

در باب هفتم گلستان بخش آخر قسمتی دارد به نام "جدال سعدی با مدعی"در اینجا سعدی دفاع عجیبی از توانگران کرده و فقر را موجب بدبختی می‌شمارد.

خوب تا اینجا درست. در تعالیم دینی هم داریم که: کاد الفقر ان یکون الکفر. سعدی دقیقا این حدیث را می‌آورد اما برداشت او این است که فقر بد است و فقیران بدتراند. فقیران گدایانی‌اند طماع که چون عرضه به دست آوردن مال را ندارند به ثروتمندان و توانگران جامعه بد و بیراه می‌گویند. ائمه ما این تلقی را از فقر نداشته و علت فقر را همین توانگران می‌دانند.
روح جبری مسلک خاصی بر این حکایت و دیگر حکایات سعدی حاکم است. البته در اکثر متون مثل تاریخ بیهقی،شاهنامه و.... نیز همین غلبه دیده می‌شود.
در قسمتی از این حکایت می‌گوید:
"قاضی چون سخن بدین غایت رسانید و از حد قیاس ما اسب مبالغه در گذرانید به مقتضای حکم قضا رضا دادیم و از ما مضی گذشتیم."
توجه کنید: به مقتضای حکم قضا رضا دادیم." حکم قضا چیست؟اینکه عده‌ای ثروتمند و عده‌ای درویش و فقیر باشند. ناگزیریم. این اختلاف طبقاتی تقصیر ما نیست. حکم قضاست.
و در نهایت از زبان این قاضی می گوید:
"مکن ز گردش گیتی شکایت ای درویش/که تیره بختی اگر هم براین نسق(شیوه) مردی
توانگرا،چو دل و دست کامرانت هست /بخور،ببخش که دنیا و آخرت بردی"
که در این جا نیز روح موعظه‌گری و توصیه را می‌بینید و چهره‌ی واعظی اخلاقی و سفارش‌کننده‌ی خوبی. نه مصلحی اجتماعی و فریادگری در برابر ظلم و ستم. لحن گفتار شیخ با توانگران از سر دوستی و خیرخواهی است نه از سر بی‌مهری، کینه و عداوت.
اما علت این فقر چیست؟آیا سعدی و امثاله اشتباه نکرده‌اند که فقر را به قضا و قدر حواله کرده و تازه گاهی خود فقیر را مقصر دانسته‌اند؟
پیامبر اکرم می فرماید:
"ان الله جعل ارزاق الفقراء فی اموال الاغنیاء فان جاعوا و عروا فبذنب الاغنیاء "
خداوند به طور قطع روزی مستمندان را در میان اموال توانگران و اغنیاء قرار داده است، پس اگر محرومان گرسنه و برهنه بمانند و دارای هرگونه کمبودی باشند،این از گناه توانگران و ثروتمندان است.

و همچنین امام حسن عسگری:
" اغنیاوهمُ، یَسرقونَ زادَ الفُقرا"
این اغنیا و ثروتمندانند که امکانات زندگی فقرا و مستمندان را می‌دزدند.

#دادشناسی در آثار قدما ۳/۲
#تحلیل_دانش_آموزی
#امیرحسین_شجاعی دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین

🔴 @sharafodin_ir
سوریه و این‌بار جنگ بر سر آب

۲۳ دسامبر (۳دی) بود که دولت سوریه اعلام کرد گرو‌ه‌های معارض آب شهر دمشق را که از نواحی غربی آن سرچشمه می‌گیرد قطع کردند. این پیام از ابتدا با تکذیب مخالفان روبرو شد تا این‌که اعتراضات زیاد باعث فشار بر دولت برای بازپس‌گیری دره‌ی بردی شد.

به مدت هزاران سال آب شهر دمشق از رودخانه بردی تامین می‌شده و از دلایل رونق‌گیری دمشق هم همین رودخانه بوده است. این رود خود حافظ هزاران سال تاریخ سوریه است، از زمانی که برای اولین بار رومی‌ها با زدن کانال برای جابجایی آب و اتصال رود‌ها سعی کردند به این ناحیه رونق بدهند و از آنها انبوهی از سنگ نوشته های لاتین بر جای مانده تا شبکه‌های آبی که عثمانی‌ها برای تقسیم آب در محلات شهر و حمام‌ها داشتند. این آثار صدها سال با وجود جنگ‌های مختلف دوام آوردند و حال مرحله آخر موجودیت خود را با بمب‌های بشکه‌ای و خوشه‌ای می گذرانند !

وجه دیگر قابل توجه این جنگ ادامه و تشدید آن در دوران آتش‌بس سراسری در سوریه-بین دولت و اپوزوسیون غربی-می‌باشد.ْ انگیزه دولت برای بازپس‌گیری وادی البردی، جنگ با نیرو های فتح شام است. در حالی که مخالفان ادعا می‌کنند این منطقه تحت سیطره‌ی نیرو‌های ارتش آزاد است‌. از آن جایی که کسی تا به حال از ایست‌های بازرسی حزب‌الله در اطراف این منطقه رد نشده هویت معارضان هنوز مجهول است.

#تحلیل_دانش_آموزی
#سید_سجاد_سجادی دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین
🔴 @Sharafodin_ir
l1l.ir/yza
مرز ما عشق است.

حادثه اخیر ساختمان پلاسکو، علاوه بر اینکه قلبم را، مانند قلب هر انسان دیگری به درد آورد و احساساتم را تحت تاثیر قرار داد، توجهم را به نکته‌ای جلب کرد.

اتفاقی که اخیرا شاهدش بودیم، سوختن و آتش گرفتن و دفن شدن تعدادی انسان و آرزوهایشان و آرزوهای فرزندان و همسرانشان بود و این، احساسات هر انسانی را جریحه‌دار می‌کند. اما این حادثه، مشابه و شاید خفیف‌تر از بسیاری از حوادثی است که بیخ گوش جزیره امن ِ محل زندگی ما – ایران- روزانه در حال رخ دادن است.

از شمال شرقی تا جنوب غربی ِ جزیره امن ما، یعنی از افغانستان و پاکستان، تا سوریه و فلسطین و یمن و عراق، سال‌هاست که انسان‌هایی و آرزوهایی، روزانه، آتش می‌گیرند و پودر می‌شوند و کودکان‌شان زیر آوار و بمباران و آتش، زاده می‌شوند و همان‌جا بزرگ می‌شوند و همان‌جا می‌میرند.

همین مهرماه امسال بود که در فاصله یک هفته، سعودی‌ها دو مجلس عروسی در یمن را با خاک یکسان کردند و بیشتر از دویست نفر-آرزو را سوزاندند! در حله عراق، هشتاد نفر از زائران اربعین توسط داعش منفجر شدند و حتما لازم نیست از آتش و خون سوریه بگویم! این‌ها حوادثی است که اخبارشان شاید به‌خاطر گستردگی‌شان به گوش ما می‌رسند. اما نمی‌دانم چرا قلب‌مان را جریحه دار نمی‌کند! با این وضع، هر روز برای امت اسلامی عزای عمومی است و ما هر روز باید داغ‌دار باشیم.

نمی‌دانم، به‌جز مرزهایی که بین خود جعل کرده‌ایم، آيا عامل دیگری هم هست که اینگونه ما را درمقابل این همه داغ، راحت و ساکت نگه می‌دارد و باعث می‌شود حقیقت امت اسلامی را در مرزهای جعلی جغرافیایی گم کنیم و رؤیای « تمدن بزرگ اسلامى » را فراموش کنیم یا خیر؟

#تحلیل_دانش_آموزی
#روح_الله_اکبری دانش آموز دبيرستان شرف الدين

https://l1l.ir/z1j

🔴 @sharafodin_ir
تدریس زبان مادری ، تهدید یا فرصت ؟
١/٢

زبان مادری به نخستین زبانی که کودک فرامیگیرد و با آن تکلم می کند میگویند . همچنین زبان مادری زبان اندیشه هر انسانی است یعنی به هر چند زبان هم تسلط داشته باشد نهایتا به زبان مادری فکر میکند . همچنین طبق تحقیقات بهترین زبان برای آموزش هر فردی زبان مادری اوست ، بنابراین در جوامعی مانند ایران که طبق آمار حداقل ۴۰ درصد افراد دوزبانه دارد عملی نکردن طرح آموزش به زبان مادری نابودی سرمایه های ملی است .

قبل از هرگونه قضاوت درباره این طرح بایستی گوشزد کرد که تدریس زبان مادری یک حق انسانی است و براساس منشور زبان مادری ، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت‌های قومی، ملی، زبانی و مذهب و ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک آموزش زبان مادری به عنوان حقی انسانی و بین المللی از طرف سازمان ملل و یونسکو مورد تاکید واقع شده و روز ۲۱نوامبر (دوم اسفند) به عنوان روز جهانی زبان مادری قرار داده شده. همچنین اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی تدریس زبان های مادری را در سراسر ایران اقدامی قانونی دانسته . بنابراین مطالبه این امر اقدامی کاملا قانونی بوده که تا به حال توسط دولتی ها جامه عمل نپوشیده.

و اما چیزی که اجرای این طرح را دوباره بر سر زبان ها انداخته تشکیل فراکسیون قومی و مطالبات قومی در مجلس و وعده های انتخاباتی رئیس جمهور می باشد . بزرگترین دغدغه که در پی این برنامه به وجود آمده دغدغه های امنیتی است . عده اى این طرح را نوعی هویت سازی برای اقوام ایرانی و توطئه تجزیه طلبان می دانند اما باید در نظر داشت همیشه وقتی بحران هویتی شکل میگیرد که هویتی نقض یا سرکوب شود ! این سرکوب حتما نباید با اسلحه موشک و مانند جنگ های داخلی ترکیه و بلغارستان باشد بلکه اهمیت ندادن و به رسمیت نشناختن خیلی ازین هویت ها خود روشی نرم و در راستای این طرح است .

در واقع برای تقویت همبستگی ملی تنها راه بازتولید یک هویت ملی و البته سرکوب خرده فرهنگ موافق دیگر نیست ! باید قبول کرد همانقدر که حکیم فردوسی و جلال الدین مولوی بلخی در تکوین هویت و فرهنگ ایرانی نقش داشتند ، شهریار و مولوی کردی هم با آثارشان این نقش را ایفا کرده اند . نباید ایران در کوروش و شاهنامه محدود شود ! زبانش در فارسی و قومیتش در فارس ! ایران یک وحدت در عین کثرت است .

زبان ها شناسنامه های اقوام اند و نابودی آن ها در واقع نابودی خرده فرهنگ هایی است که سال ها و قرن ها در دامان ایران زمین رشد کردند . در آخر یادی میکنم از سخن محمدخاتمی در این باره که میگوید : «ایران رنگین‌کمانی از هویت‌هاست» در نتیجه هر فردی که بخواهد نرم یا سخت برنامه ای در جهت یکسان سازی هویتی در پیش گیرد اولین ضربه را به ایران زده!

#تحلیل_دانش_آموزی
#سید_سجاد_سجادی دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین

🔴 @Sharafodin_ir
l1l.ir/yze
تدریس زبان مادری، تهدید یا فرصت؟
۲/۲

چندی پیش انتشار کتابی به نام «آنادیلی» در بعضی مدارس ابتدایی زنجان خبرساز شد. این کتاب که گویا با همکاری وزارت آموزش و پرورش زنجان نوشته شده نمونه‌ای آزمایشی برای اجرای طرحی بزرگ در سال‌های بعد بوده. اما در میان انبوه نظراتی که این واقعه را اقدامی عملی در راستای تحقق وعده‌های آقای روحانی می‌دانستند، داد بعضی از محتوای خطرناک کتاب درآمده بود. مواردی همانند آوردن سرودی از فرقه دموکرات آذربایجان! یا تورک خواندن ابن سینا، سهروردی و مولوی. گرچه کمی بعد این خبر (به قولی) تکذیب شد، ولی از ابتدای کار بازتابی وسیع در میان فعالان آذری داشت.

فعالان قومی از ابتدای کار بایستی مرزبندی خود را با اتاق‌های تجزیه طلب و قوم‌گرای خارج از کشور مشخص کنند، باید از همان ابتدا در مقابل اظهارات قوم‌گرایانه‌ی بعضی از مجلسی‌ها که تنها باعث امنیتی کردن ماجرا و تاخیر در اجرای آن می‌شود، موضع بگیرند.

تدریس زبان مادری بایستی مطالبه انسانی اقوام ایران باشد نه مسیری برای افتادن در چاه قوم‌گرایی و پان‌گرایی‌ها. زمانی که اشعار ترکی شهریار موجودست چه نیازی به تدریس «دده قورقود» در کتاب‌های درسی است؟ این چه بازگشت به خویشتنِ قزاقستانی است که در گوش آذری‌هایمان می‌خوانیم!؟

#تحلیل_دانش_آموزی
#سید_سجاد_سجادی دانش آموز دبیرستان شرف الدین
🔴 @Sharafodin_ir
l1l.ir/142w
خیریه به دنبال بازتولید خیریه

از اصلی ترین دلایل اختلافات طبقاتی وجود ساختارها و سیستم‌های ناعادلانه توزیع ثروت در کشورها است.
در پی قرار گرفتن مشکل اختلاف طبقاتی در صدر دغدغه های اندیشمندان، ساختار جدیدی به اسم خیریه ظهور می‌کند. تصورش را بکنید؛ نظامی برای ترمیم شکاف طبقاتی پیشنهاد می‌شود که ایده‌اش از دل ثروتمندان آن جامعه برخاسته است و این ایده را با خود به همراه دارد که دست بردن در ساختار امری غیرممکن است یا حتی اعتراضی بر این ساختار ناعادلانه توزیع‌ثروت وارد نیست و به عنوان راه حل مساله فقر، درخواست کمک نیازمند از ثروت‌مندان بخشش‌گر را در چهارچوبی مستحکم و مقدس به جامعه ارائه می کند. این چهارچوب بدون‌آن‌که بستر تاریخی و ساختاری مالکیت اقلیت بر اکثریت را زیر سوال ببرد، از آنان اسطوره‌ها و قهرمانانی ایثارگر می‌سازد تا تجلیل از خیرین برای محرومیت‌زدایی، تداعی پذیرش ساختاری فقر باشد.

حال ساختاری فقرزا و رو به گسترش می‌مانَد که راه حل واقعیِ مساله فقر (اصلاح عدالت‌خواهانه ساختار) را در پشت خیریه های نیکوکار و مهربان پنهان کرده است و مردمانی که نمی‌دانند برای چه و از که شکایت کنند و تصور می‌کنند راه حل مساله فقر، تقویت خیریه‌ها و منّت‌گذاشتنِ ثروت‌مندان بر فقرا است.

مشکل از آن‌جایی شروع می‌شود که ثروت‌مندان و موسسان خیریه‌ها با شعارِ به امید روزی بدون کودکان کار، خانواده های بی‌سرپرست و استعداد هایی که به خاطر ضعف مالی از بین رفته است، رُبان قرمز موسسات خیریه را می‌بُرند و با بازتولید تصوّر پذیرش ساختار فقرزا و احیای فرودست برای تقویت بازار تولید (نظیر کارگاه های خیریه و استثمار شدن افراد) راه را برای ثروتمندتر شدن خود و نیازمندتر شدن طبقه های پایین‌تر هموار می‌سازند.
کمک غنی به مستغنی اگر همراه با دغدغه اصلاح مشکلات ساختاری باشد، باعث ترویج انسانیت و انسجام بین افراد در جامعه و بهبود وضعیت فقر می‌شود.

#تحلیل_دانش_آموزی
#مسیح_ثابت‌ایمان دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین

https://l1l.ir/159q

🔴 @sharafodin_ir
🔵 صحن و سرای بی‌طبقه

🔸برای اردو عازم به مشهد شده بودیم. سپری کردن وقت در فضای خارجی حرم برایم لذت‌بخش‌تر از فضای داخلی و ساختمان‌ها بود.

🔸صحن هایی پر از صحنه های نمایانگرِ روحی جمعی که ذهنم را به خود مشغول کرده بود. خادمانی با لهجه ها و قومیت های متفاوت که عاشقانه در سرما و شبانه روز، زائران را راهنمایی می‌کنند. زائرانی که فرق نمی‌کند با پوششی ساده باشند یا با لباس‌ها و ساعت‌های گران قیمت؛ هنگام ادای احترام به حضرت در یک ردیف قرار می‌گیرند. هم زمان کودکان فقیر با دمپایی گالشی کنار کودکان پوشیده شده با لباس های گرم در صحن‌ها می‌دوند یا با هم بازی می‌کنند.

🔸هنگام نماز، نه سجّاده‌ای نرم‌تر از دیگری‌ست و نه مهری مرتفع‌تر. هر کس می‌تواند هر جا که می‌خواهد بنشیند و تا هر وقت بخواهد برای خود حریمی عاری از هرنوع مالکیت اما امن و محترم داشته باشد. مکان هایی وجود دارد که اگر جای خواب نداشته باشی می‌توانی از سرمای هوا بدان جا پناه ببری، ممکن است اهل روستایی از سیستان باشی یا ثروتمندی عاشق از تهران که به حرم حضرت پناه آورده‌ای، اما سهم تو از یک پتوی مسافرتی فرقی نمی‌کند؛ و اگر خادمان از وضعیت اضطرار تو با خبر شوند هیچ وقت گرسنه نمی‌مانی.

🔸در خارج از دروازه های حرم ممکن است یک کارگر یا کارخانه‌دار باشی، فرزند خانواده ای مرفه یا کودک کار باشی، پلیس یا تبهکار باشی، مقامی حکومتی یا کشاورزی ساده باشی اما در حریم حضرت تنها از دو طبقه‌ی اجتماعی صحبت می‌شود و آن یا خادمِ زائران است و یا زائر.

🔷 حال در چنین دریایی از ارزش‌های متعالی و عشق فرامادّی‌ست که میتوان ندایی از جامعه‌ی بی‌طبقه را شنید و من معتقدم اگر مارکس عمرش برای دیدن این جامعه‌ی دینی کفاف می‌داد، حتما نظرش در مورد فریب‌کار و ارتجاعی بودن ادیان تغییر می‌کرد.

#تحلیل_دانش_آموزی
#مسیح_ثابت_ایمان دانش‌آموز دبیرستان شرف‌الدین

🔴 @sharafodin_ir