Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_چهل_ویکم
📔#خاطرات
✍در#عملیات_خیبر هم به یاد دارم که آقا مهدی را دیدم که مدام #دستانش را در پشتش #مخفی میکرد تا کسی دستانش را نبیند. کنجکاو شدم 🤔و به هرقیمتی بود دستان آقا مهدی را دیدم که #غرق_در_خون بود.
◀️ماجرا از این قرار بود که گویا دشمن در پشت لشکر آب رها کرده بود و آقا مهدی بلافاصله از این ماجرا باخبر شده بود اما چون #تنها بود و هیچ #ابزاری_نداشت با #دست خالی کانالی کنده بود 😟که آب را مهار کند و شاید اگر وی این گذشت و #ایثار را نمیکرد بسیاری از نیروهای لشکر به شهادت میرسیدند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🕊🌹
🌹#سردارشهید_مهدی_زین_الدین
💠#قسمت_چهل_ویکم
📔#خاطرات
✍در#عملیات_خیبر هم به یاد دارم که آقا مهدی را دیدم که مدام #دستانش را در پشتش #مخفی میکرد تا کسی دستانش را نبیند. کنجکاو شدم 🤔و به هرقیمتی بود دستان آقا مهدی را دیدم که #غرق_در_خون بود.
◀️ماجرا از این قرار بود که گویا دشمن در پشت لشکر آب رها کرده بود و آقا مهدی بلافاصله از این ماجرا باخبر شده بود اما چون #تنها بود و هیچ #ابزاری_نداشت با #دست خالی کانالی کنده بود 😟که آب را مهار کند و شاید اگر وی این گذشت و #ایثار را نمیکرد بسیاری از نیروهای لشکر به شهادت میرسیدند.
🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
⚜☄همیشه میگفت تو کل دنیا چیزی برای ترس وجود نداره #تنها کسی که باید ازش ترسید #خداوند هست و بس...
#شهیدجاویدالاثر_علیرضا_بریری
#پیکرمطهربازنگشت
#پیام_شهید
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
#شهیدجاویدالاثر_علیرضا_بریری
#پیکرمطهربازنگشت
#پیام_شهید
🌹کانال عهدباشهدا🌹
↪️ @shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_سوم
#ازدواج
💞 عاشق سادگیاش شدم
✍همسر شهید: امتحانات ترم آخر سال سوم دبیرستان خبر آمد از من #خواستگاری💍 شده پدرم به خانواده هاشم گفته بود دخترم هنوز درس میخواند بعد از دو ماه دوباره به خواستگاری آمدند درسم تموم شده بود تقریبا خانوادهام راضی بودند💍,اصلا به ازدواج فکر نمیکردم ولی چون خانواده هاشم هم فامیل مادرم و هم پدرم بود آشنایی دوری ازشون داشتم.
💞همه چیز خیلی سریع گذشت وقتی رسما به #خواستگاری آمد خیلی #ساده و #خودمانی حرف میزد مثل بعضیها که سعی دارند به قول خودمان کلاس بزارند و از خودشان و جامعه حرف بزنند ولی او #تنها_شرطش_حجاب و #چادر به سر کردنم بود که اونم حل بود.
همسرشهید درباره #خصوصیات_رفتاری این شهید گفت بیشترین تاکید هاشم در زندگی مشترک این بود که سر #مسایل کوچک از یکدیگر رنجیده خاطر نشویم.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_سوم
#ازدواج
💞 عاشق سادگیاش شدم
✍همسر شهید: امتحانات ترم آخر سال سوم دبیرستان خبر آمد از من #خواستگاری💍 شده پدرم به خانواده هاشم گفته بود دخترم هنوز درس میخواند بعد از دو ماه دوباره به خواستگاری آمدند درسم تموم شده بود تقریبا خانوادهام راضی بودند💍,اصلا به ازدواج فکر نمیکردم ولی چون خانواده هاشم هم فامیل مادرم و هم پدرم بود آشنایی دوری ازشون داشتم.
💞همه چیز خیلی سریع گذشت وقتی رسما به #خواستگاری آمد خیلی #ساده و #خودمانی حرف میزد مثل بعضیها که سعی دارند به قول خودمان کلاس بزارند و از خودشان و جامعه حرف بزنند ولی او #تنها_شرطش_حجاب و #چادر به سر کردنم بود که اونم حل بود.
همسرشهید درباره #خصوصیات_رفتاری این شهید گفت بیشترین تاکید هاشم در زندگی مشترک این بود که سر #مسایل کوچک از یکدیگر رنجیده خاطر نشویم.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊✨🕊✨🕊✨
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_بیست_وچهارم
#خاطرات
🍂خاطره ای از زبان مادر شهید؛
💠قرآن را از هاشم آموختم
✍قرآن را خیلی خوب میخواند یکی از #مسابقات به او قرآن قلمی #جایزه داده بودند آورد به من گفت : "مادر دیگه فرزندانت را فرستادهای رفتهاند سر خانه و زندگیشان بیا این #قرآن_رفیق_و_همراه خوبی برایت هست بخوان تا #تنها نباشی". گفتم پسرم من که #بلد نیستم خوب بخوانم. گفت: "خودم یادت می دهم" هر شب #خسته از سرکار میآمد ولی برای من وقت میگذاشت اول #قربان صدقهام میرفت بعد من قرآن را دستم میگرفتم. او هم به هر نحوی بود با من #همخوانی میکرد گاهی از #خستگی دراز میکشید میدیدم خوب #حفظ است و همراهیام میکند.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_بیست_وچهارم
#خاطرات
🍂خاطره ای از زبان مادر شهید؛
💠قرآن را از هاشم آموختم
✍قرآن را خیلی خوب میخواند یکی از #مسابقات به او قرآن قلمی #جایزه داده بودند آورد به من گفت : "مادر دیگه فرزندانت را فرستادهای رفتهاند سر خانه و زندگیشان بیا این #قرآن_رفیق_و_همراه خوبی برایت هست بخوان تا #تنها نباشی". گفتم پسرم من که #بلد نیستم خوب بخوانم. گفت: "خودم یادت می دهم" هر شب #خسته از سرکار میآمد ولی برای من وقت میگذاشت اول #قربان صدقهام میرفت بعد من قرآن را دستم میگرفتم. او هم به هر نحوی بود با من #همخوانی میکرد گاهی از #خستگی دراز میکشید میدیدم خوب #حفظ است و همراهیام میکند.
🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
🍃🌸
#وصیتنامه📃✒
🌺مادرپیری دارم
یک زن وسه بچه قدونیم قد
ازدار #دنیا هیچچیزندارم جزیک #پیام
#قیامت یقه تان را #میگیرم✌
اگر #ولیفقیه💚را #تنها بگذارید🥀
#شهیدمجید_محمودی
➣ @Shahidegomnamm
🍃🌸
#وصیتنامه📃✒
🌺مادرپیری دارم
یک زن وسه بچه قدونیم قد
ازدار #دنیا هیچچیزندارم جزیک #پیام
#قیامت یقه تان را #میگیرم✌
اگر #ولیفقیه💚را #تنها بگذارید🥀
#شهیدمجید_محمودی
➣ @Shahidegomnamm
🍃🌸
🌹 #سردارشهید_عبدالمهدی_مغفوری
💫همه چیز او #الهے بودو
#تنها شکل و شمایلی انسانے داشت
#روح او درملکوت اعلے پرواز مے ڪرد
او در حقیقت به #عالـم عـرفان💫 #راه
پیدا ڪرده بود
💠 @Shahidegomnamm
⤵️⤵️⤵️
💫همه چیز او #الهے بودو
#تنها شکل و شمایلی انسانے داشت
#روح او درملکوت اعلے پرواز مے ڪرد
او در حقیقت به #عالـم عـرفان💫 #راه
پیدا ڪرده بود
💠 @Shahidegomnamm
⤵️⤵️⤵️
فرازی از #وصیتنامه شہید📒
اولین #وصیتم این اسٺ ڪه
#رهبر انقلاب وگـ🌺ـل سرسبد
ڪشورمان را #تنها نگذارید
و #حامی ایشان باشید.
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🍃
#مدافع_حرم✌️
#یادش_باصلوات🥀
🏴 @Shahidegomnamm🕊
اولین #وصیتم این اسٺ ڪه
#رهبر انقلاب وگـ🌺ـل سرسبد
ڪشورمان را #تنها نگذارید
و #حامی ایشان باشید.
#شهید_سیدمیلاد_مصطفوی🍃
#مدافع_حرم✌️
#یادش_باصلوات🥀
🏴 @Shahidegomnamm🕊
🖇 #وصیتنامه
خواسته ام این است ڪه #امام
را تنهانگذارید چون #تنها گذاشتن
امام برابر است با #دوری جُستن از #امام_زمان(عج)،اسلام وپایمال شدن #خون شهیدان...
#شهید_سعیدرضا_عربی
🍃🌸•°ID @Shahidegomnamm
خواسته ام این است ڪه #امام
را تنهانگذارید چون #تنها گذاشتن
امام برابر است با #دوری جُستن از #امام_زمان(عج)،اسلام وپایمال شدن #خون شهیدان...
#شهید_سعیدرضا_عربی
🍃🌸•°ID @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#عشـــق جـــان اســت عشـــــق #تُ جـــان تـر #ادامه_داستان_فرمانده_من📚🔎 #رمان_عاشقانه💔 #مدافعان_حرم🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 ➣ID @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_هشت 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• دلتنگ لبخندای ملیحش ڪه لیلی رو
دیوونه میڪرد با #بغض ادامه دادم من دلتنگ بودم...
از #خواب بر می خیزم و با خاطره ی #پریشان دستانم را روی شقیقه هایم میگذارم در این هوای بی یار نفس ڪم
آورده ام میخواهم با دستانم روی صورتم را بپوشانم و های های گریه ڪنم اما #عطر شامه نواز #حسام از میان انگشتانم می آید و روی چشم هایم
بوسه میڪارد، صدایش ... عطرش...
حرڪاتش در ذهنم تداعی میشود من
بی او #مرده ترین زنده روی زمینم دستم را روی شڪمم می ڪشم و #امیرعلی ڪوچڪم را نوازش می ڪنم...
❥• لب میزنم:امیرم؟ پس ڪی میای تسڪینم بدی؟ قشنگم،آرام آرام #نوازشش می ڪنم،جان دلم این رسمش
نیست پسرو بابا دوتایی منو #تنها بذارید
با بی حالی از جا بر می خیزم ڪمرم #تیر می ڪشد بدنم مانند شناگری ڪه
مدتها با لباسهای تنش شنا ڪرده وحالا از آب بیرون آمده سنگین و خسته و دردناڪ است ساعت #نُه است اما هنوز سروڪله #مامان پیدا نشده وارد حمام میشوم با دیدن تشت پراز لباس نفس
#عمیقی میڪشم صبورانه خم میشوم
تشت را بر میدارم و به #حیاط میروم
❥• میخواهم لباسهای #حسام را بشویم
اما #دلم نمی آید لباسهایش را ڪنار میگذارم و مابقی لباسها را میشویم از
جا بلند می شوم لباسها را یڪی یڪی روی بند می اندازم هر بار ڪه خم
می شوم #درد ناحیه از ڪمرم را فرا
می گیرد و به دلم می رسد برای برداشتن آخرین لباسها #جانی برایم نمانده سراپا دردم میخواهم خودم را #دلداری بدم ڪه چیزی نیست...
❥• ناگهان دسته ای از #ڪبوترهای سفید میان حیاط می نشینند بهت زده نگاهشان می ڪنم قدمی به عقب بر میدارم از شدت #درد ناله ای می ڪنم و بی اختیار روی زمین می افتم چشمانم تار می بیند #ڪبوترها دوباره اوج میگیرند این ڪبوترها ڪار خودشان راڪردند ای ڪاش نمی آمدندو نمی دیدمشان درد گویی جانم را میگیرد #چشمانم را
می بندم دیگر چیزی نمی فهمم...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_هشت 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• دلتنگ لبخندای ملیحش ڪه لیلی رو
دیوونه میڪرد با #بغض ادامه دادم من دلتنگ بودم...
از #خواب بر می خیزم و با خاطره ی #پریشان دستانم را روی شقیقه هایم میگذارم در این هوای بی یار نفس ڪم
آورده ام میخواهم با دستانم روی صورتم را بپوشانم و های های گریه ڪنم اما #عطر شامه نواز #حسام از میان انگشتانم می آید و روی چشم هایم
بوسه میڪارد، صدایش ... عطرش...
حرڪاتش در ذهنم تداعی میشود من
بی او #مرده ترین زنده روی زمینم دستم را روی شڪمم می ڪشم و #امیرعلی ڪوچڪم را نوازش می ڪنم...
❥• لب میزنم:امیرم؟ پس ڪی میای تسڪینم بدی؟ قشنگم،آرام آرام #نوازشش می ڪنم،جان دلم این رسمش
نیست پسرو بابا دوتایی منو #تنها بذارید
با بی حالی از جا بر می خیزم ڪمرم #تیر می ڪشد بدنم مانند شناگری ڪه
مدتها با لباسهای تنش شنا ڪرده وحالا از آب بیرون آمده سنگین و خسته و دردناڪ است ساعت #نُه است اما هنوز سروڪله #مامان پیدا نشده وارد حمام میشوم با دیدن تشت پراز لباس نفس
#عمیقی میڪشم صبورانه خم میشوم
تشت را بر میدارم و به #حیاط میروم
❥• میخواهم لباسهای #حسام را بشویم
اما #دلم نمی آید لباسهایش را ڪنار میگذارم و مابقی لباسها را میشویم از
جا بلند می شوم لباسها را یڪی یڪی روی بند می اندازم هر بار ڪه خم
می شوم #درد ناحیه از ڪمرم را فرا
می گیرد و به دلم می رسد برای برداشتن آخرین لباسها #جانی برایم نمانده سراپا دردم میخواهم خودم را #دلداری بدم ڪه چیزی نیست...
❥• ناگهان دسته ای از #ڪبوترهای سفید میان حیاط می نشینند بهت زده نگاهشان می ڪنم قدمی به عقب بر میدارم از شدت #درد ناله ای می ڪنم و بی اختیار روی زمین می افتم چشمانم تار می بیند #ڪبوترها دوباره اوج میگیرند این ڪبوترها ڪار خودشان راڪردند ای ڪاش نمی آمدندو نمی دیدمشان درد گویی جانم را میگیرد #چشمانم را
می بندم دیگر چیزی نمی فهمم...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM