Forwarded from عکس نگار
🚩 #هر_روز_باقافله_ی_حسینی
💠 منزل قصر بنى مقاتل
🌴امام عليه السلام روز چهارشنبه #اول_ماه_محرمالحرام سال شصتویک هجرى بر اين منزل وارد شدند.
🍃عمرو بن مشرقى گفت: با پسرعمویم بر امام حسين عليه السلام وارد شدم و آن حضرت در «قصر بنى مقاتل» بود و بر او سلام كرديم،🤚
✨ امام پرسيد: #آيا_به_يارى_من_مى_آيى؟!
🍃من گفتم: مردى هستم كه عائله زيادى دارم و #مال بسيارى از مردم نزد من است و نمیدانم كار به كجا مى انجامد و خوش ندارم امانت مردم از بين برود؛ و پسرعمویم نيز همانند من پاسخ داد.
✨امام عليه السلام فرمود: پس از اینجا برويد كه هر كس #فرياد ما را بشنود و يا ما را ببيند و #لبيك نگويد و به فرياد برنخيزد، بر خداوند است كه او را به بينى در #آتش اندازد.
🍃عقبة بن سمعان مى گويد: در اواخر شب، امام حسين عليه السلام دستور داد از «قصر بنى مقاتل» #آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتى ركاب زديم امام عليه السلام همانگونه كه سوار بود مختصرى به #خواب رفت، سپس بيدار شد درحالی که مى فرمود:
✨«انا لله و انا اليه راجعون و الحمدالله ربالعالمین» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد.✨
🍀#على_بن_الحسين_عليه السلام روى به پدر نمود و گفت: اى پدر! جانم به فداي تو باد، خدا را حمد كرديم و آیه استرجاع خواندى، علت چيست؟⁉️👇👇
💥✨امام (ع)فرمود: پسرم! در اثنای راه مختصرى بخواب رفتم #شخصى را ديدم كه #سوار بر اسب بود و گفت: اين قوم سير مى كنند و اجل هم به سوی آنان درحرکت است، دانستم كه #خبر_مرگ_ماست كه به ما دادهشده است.✨💥
✨امام عليه السلام فرمود: سوگند به آنکسی كه بازگشت بندگان بهسوی اوست ما برحقیم.✨
🍀 على بن الحسين عليه السلام گفت: پس ما را باكى از #مرگ نيست كه بميريم و بر حق باشيم.
✨امام عليه السلام فرمود: خداوند تو را جزاى خير دهد آنگونه كه پدرى را به فرزندش جزاى خير دهد. ✨
🌞چون سپيده صبح دميد، امام پياده شد و 📿نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و با ياران خود #حركت كردند؛
🍃#حر مى خواست آن حضرت را به سمت #كوفه حركت دهد ولى امام بهشدت امتناع مى كرد تا چاشتگاه كه به «#نینوا» رسيدند، ناگاه سوارى از دور پديدار شد كه🗡 مسلح بود و از كوفه مى آمد، همه ايستادند و او را تماشا مى كردند، همینکه رسيد به حر و همراهانش سلام كرد بیآنکه به امام حسين و اصحابش سلام كند، و بعد مكتوبى📜 را به دست حر داد كه از عبيدالله بن زياد بود به اين مضمون: 👇👇
📌📜چون نامه من به تو رسيد و فرستاده من نزد تو آيد، #حسين را نگاهدار و كار را بر او تنگ گير، و او را فرود مياور مگر در #بيابان_بى_سنگر و #بدون_آب! و من به قاصد گفته ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بياورد، والسلام.
🍃#حر خدمت امام آمد و #نامه را براى آن حضرت قرائت كرد، امام به او فرمود: بگذار در «نینوا» و يا «غاضريات» و يا «شفيه» فرود آييم.
#حر گفت: ممكن نيست زيرا #عبيدالله اين آورنده نامه را بر من #جاسوس گمارده است!
🍃#زهير گفت: به خدا سوگند چنان مى بينم كه پس از این كار سختتر گردد، اى پسر رسول خدا! قتال با اين گروه در اين ساعت براى ما آسانتر است از جنگ با آنها كه بعد از این مى آيند، به جان خودم قسم كه بعد از ايشان كسانى آيند كه ما طاقت مبارزه، با آنها را نداريم.
✨امام عليه السلام فرمود: من ابتدا به جنگ با اين جماعت نمیکنم.
پس آن حضرت به #حر التفات كرد و فرمود: كمى جلوتر برويم! پس مقدارى از مسافت را امام عليه السلام با حر و همراهانش پيمودند تا به زمين « #كربلا» رسيدند.
#کاروان_عشق
#اول_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm
💠 منزل قصر بنى مقاتل
🌴امام عليه السلام روز چهارشنبه #اول_ماه_محرمالحرام سال شصتویک هجرى بر اين منزل وارد شدند.
🍃عمرو بن مشرقى گفت: با پسرعمویم بر امام حسين عليه السلام وارد شدم و آن حضرت در «قصر بنى مقاتل» بود و بر او سلام كرديم،🤚
✨ امام پرسيد: #آيا_به_يارى_من_مى_آيى؟!
🍃من گفتم: مردى هستم كه عائله زيادى دارم و #مال بسيارى از مردم نزد من است و نمیدانم كار به كجا مى انجامد و خوش ندارم امانت مردم از بين برود؛ و پسرعمویم نيز همانند من پاسخ داد.
✨امام عليه السلام فرمود: پس از اینجا برويد كه هر كس #فرياد ما را بشنود و يا ما را ببيند و #لبيك نگويد و به فرياد برنخيزد، بر خداوند است كه او را به بينى در #آتش اندازد.
🍃عقبة بن سمعان مى گويد: در اواخر شب، امام حسين عليه السلام دستور داد از «قصر بنى مقاتل» #آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتى ركاب زديم امام عليه السلام همانگونه كه سوار بود مختصرى به #خواب رفت، سپس بيدار شد درحالی که مى فرمود:
✨«انا لله و انا اليه راجعون و الحمدالله ربالعالمین» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد.✨
🍀#على_بن_الحسين_عليه السلام روى به پدر نمود و گفت: اى پدر! جانم به فداي تو باد، خدا را حمد كرديم و آیه استرجاع خواندى، علت چيست؟⁉️👇👇
💥✨امام (ع)فرمود: پسرم! در اثنای راه مختصرى بخواب رفتم #شخصى را ديدم كه #سوار بر اسب بود و گفت: اين قوم سير مى كنند و اجل هم به سوی آنان درحرکت است، دانستم كه #خبر_مرگ_ماست كه به ما دادهشده است.✨💥
✨امام عليه السلام فرمود: سوگند به آنکسی كه بازگشت بندگان بهسوی اوست ما برحقیم.✨
🍀 على بن الحسين عليه السلام گفت: پس ما را باكى از #مرگ نيست كه بميريم و بر حق باشيم.
✨امام عليه السلام فرمود: خداوند تو را جزاى خير دهد آنگونه كه پدرى را به فرزندش جزاى خير دهد. ✨
🌞چون سپيده صبح دميد، امام پياده شد و 📿نماز صبح گزارد و با شتاب سوار شد و با ياران خود #حركت كردند؛
🍃#حر مى خواست آن حضرت را به سمت #كوفه حركت دهد ولى امام بهشدت امتناع مى كرد تا چاشتگاه كه به «#نینوا» رسيدند، ناگاه سوارى از دور پديدار شد كه🗡 مسلح بود و از كوفه مى آمد، همه ايستادند و او را تماشا مى كردند، همینکه رسيد به حر و همراهانش سلام كرد بیآنکه به امام حسين و اصحابش سلام كند، و بعد مكتوبى📜 را به دست حر داد كه از عبيدالله بن زياد بود به اين مضمون: 👇👇
📌📜چون نامه من به تو رسيد و فرستاده من نزد تو آيد، #حسين را نگاهدار و كار را بر او تنگ گير، و او را فرود مياور مگر در #بيابان_بى_سنگر و #بدون_آب! و من به قاصد گفته ام از تو جدا نگردد تا خبر انجام دادن فرمان مرا بياورد، والسلام.
🍃#حر خدمت امام آمد و #نامه را براى آن حضرت قرائت كرد، امام به او فرمود: بگذار در «نینوا» و يا «غاضريات» و يا «شفيه» فرود آييم.
#حر گفت: ممكن نيست زيرا #عبيدالله اين آورنده نامه را بر من #جاسوس گمارده است!
🍃#زهير گفت: به خدا سوگند چنان مى بينم كه پس از این كار سختتر گردد، اى پسر رسول خدا! قتال با اين گروه در اين ساعت براى ما آسانتر است از جنگ با آنها كه بعد از این مى آيند، به جان خودم قسم كه بعد از ايشان كسانى آيند كه ما طاقت مبارزه، با آنها را نداريم.
✨امام عليه السلام فرمود: من ابتدا به جنگ با اين جماعت نمیکنم.
پس آن حضرت به #حر التفات كرد و فرمود: كمى جلوتر برويم! پس مقدارى از مسافت را امام عليه السلام با حر و همراهانش پيمودند تا به زمين « #كربلا» رسيدند.
#کاروان_عشق
#اول_ماه_محرمالحرام
#یا_حسین🚩
🏴ڪانال عهـدبا شهـدا🏴
💠 @Shahidegomnamm
#خاطرات_شهدا📚✒️
🕊 #تفاوتی ندارد،
#خواب باشم یا #بیدار!
#زیباترین تصــ🌺ـویر
پیش #چشمانم،
همیشہ #تویی ...💚
🌷 #شهید_مهدی_باکری
#شادی_روحش_صلوات🌷
••••●❥JOiN👇🏾
🏴 @Shahidegomnamm🕊
🕊 #تفاوتی ندارد،
#خواب باشم یا #بیدار!
#زیباترین تصــ🌺ـویر
پیش #چشمانم،
همیشہ #تویی ...💚
🌷 #شهید_مهدی_باکری
#شادی_روحش_صلوات🌷
••••●❥JOiN👇🏾
🏴 @Shahidegomnamm🕊
#دلنوشته
🥀ای شهید
تو میان سجده هایت غرق خدا شدے
و #ذڪر وصال سر دادے
من اما
میان خواب هایم
#غـرق_دنیا شدم و
نمازصبح هایم را
#خواب ماندم😭
چقدر فاصله هست میان
من وتو
#التماس دستگیری😔
@Shahidegomnamm
🥀ای شهید
تو میان سجده هایت غرق خدا شدے
و #ذڪر وصال سر دادے
من اما
میان خواب هایم
#غـرق_دنیا شدم و
نمازصبح هایم را
#خواب ماندم😭
چقدر فاصله هست میان
من وتو
#التماس دستگیری😔
@Shahidegomnamm
#گوشیم🍂
✧ پر شده از عڪس #ضریحت ارباب
#مونس💚
✧ لحظه ی #دلتنگی شبهای من است
#باخیال🥀
✧ #حرمت زندگی ام میگذرد
#خواب_شیرین💫
✧ حرم آخر #رویای من است...
#شبتون_حسینی🌙
ID ➬ @Shahidegomnamm🕊
✧ پر شده از عڪس #ضریحت ارباب
#مونس💚
✧ لحظه ی #دلتنگی شبهای من است
#باخیال🥀
✧ #حرمت زندگی ام میگذرد
#خواب_شیرین💫
✧ حرم آخر #رویای من است...
#شبتون_حسینی🌙
ID ➬ @Shahidegomnamm🕊
🥀دوشَت به #خواب دیدم
و گفتم خوش آمدی
🥀 #ای خوش ترین
خوش آمده بار دگر #بیا
#شهیدعلی_یزدانی🍃🌹
#شبتون_شهدایی🌙
-----------------------🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
و گفتم خوش آمدی
🥀 #ای خوش ترین
خوش آمده بار دگر #بیا
#شهیدعلی_یزدانی🍃🌹
#شبتون_شهدایی🌙
-----------------------🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان #فرمانده_من #قسمت_صدوپنجاه_وپنجم 🌿با نگرانی گفت : یعنی تو این خونه تنهایی ؟می ترسیدم بهش اعتماد کنم . من شناختی ازش نداشتم . اما تنها همدم الانم اون بود . معترضانه گفت : خانوم خانوما من همسایه رو به روییتونم ... همسرم با همسرت سلام علیک داره، چند…
#داستان
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_وششم
🌸دو دل بودم ، نمی دونستم کارم درسته یا نه .... از این حال زارم به تنگ اومده بودم ... #دلتنگ استخاره های حسام بودم ...
🌸بلاخره تسلیم شدم ، با قدمای سست به دنبالش راه افتادم ... وارد یه اتاقی شدیم که چند تا پرستار اونجا بودن و مشغول خون گرفتن از بیمارا بودن . حالم از بوی بیمارستان بد میشد . دستمو جلوی دهنم گرفتم تا اذیت نشم .
🌸با اشاره ی پرستار بهم ، به خودم اومدم . با بلاتکلیفی از جام بلند شدم و رفتم روی صندلی مخصوص نشستم . آستینمو بالا زدم . سرمو انداختم پایین و چشمامو بستم . سوزش بدی تو دستم حس کردم ، احساس کردم دستم سر شده ...چشمامو باز کردم ، نگاهم به سرنگ افتاد که توش پر از خون بود.
🌸ناخودآگاه حالم بد شد و ضعف کردم . از جام بلند شدم .دستمو رو قفسه ی سینم فشار می دادم .حالت تهوع بدی گرفته بودم . خانوم همسایه سریع اومد شونه هامو نگه داشت و با نگرانی پرستارو صدا زد . چشمامو بستم و دیگه چیزی نفهمیدم .
🌸وقتی چشمامو باز کردم خودمو تو یه راهرو بی انتها دیدم .حسام با فاصله ازم ایستاده بود و من هرچی تلاش می کردم بهش نمی رسیدم . .
🌸فریاد می زدم اما هر فریادم بی صدا تر از قبلی بود ...بغض کردم ... حسام از من دور می شد و من قدرت حرکت نداشتم .توی مغزم آواز عجیبی تداعی شد . اضطراب وجودمو فرا گرفت .
🌸_ #بالی دهید به وسعت هفت آسمانم ، من هرچه می دوم به #شهیدان نمی رسم
نفسم بالا نمیومد . انگار لحظه ی مرگم بود ... با پرتاب شدن چیزی تو وجودم چشمام باز شد ...
🌸با هراس اطرافمو نگاه کردم . خیس عرق بودم . با دیدن چهره ی نگران مامان ، چشمای خستمو بهش دوختم ... نفس نفس می زدم ...مامان صورتمو با دستاش قاب کرد ...
🌸 پیشونیشو رو پیشونیم گذاشت و با لحن آورمی گفت : آروم باش عزیز دلم ... جان دلم ... هیچی نیست ... داشتی #خواب میدیدی ...با این حرفاش مسکن محبتشو تو وجود بی قرارم تزریق می کرد .
🌸آروم آروم ضربان قلبم به حالت عادی برگشت ...
دوباره اطرافو نگاه کردم ، پنجره ی اتاق باز بود و هوای مرطوب و لطیف بعد از بارون ، حال و هوای بهاری رو به ارمغان می آورد ...
💠 ادامــه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
#فرمانده_من
#قسمت_صدوپنجاه_وششم
🌸دو دل بودم ، نمی دونستم کارم درسته یا نه .... از این حال زارم به تنگ اومده بودم ... #دلتنگ استخاره های حسام بودم ...
🌸بلاخره تسلیم شدم ، با قدمای سست به دنبالش راه افتادم ... وارد یه اتاقی شدیم که چند تا پرستار اونجا بودن و مشغول خون گرفتن از بیمارا بودن . حالم از بوی بیمارستان بد میشد . دستمو جلوی دهنم گرفتم تا اذیت نشم .
🌸با اشاره ی پرستار بهم ، به خودم اومدم . با بلاتکلیفی از جام بلند شدم و رفتم روی صندلی مخصوص نشستم . آستینمو بالا زدم . سرمو انداختم پایین و چشمامو بستم . سوزش بدی تو دستم حس کردم ، احساس کردم دستم سر شده ...چشمامو باز کردم ، نگاهم به سرنگ افتاد که توش پر از خون بود.
🌸ناخودآگاه حالم بد شد و ضعف کردم . از جام بلند شدم .دستمو رو قفسه ی سینم فشار می دادم .حالت تهوع بدی گرفته بودم . خانوم همسایه سریع اومد شونه هامو نگه داشت و با نگرانی پرستارو صدا زد . چشمامو بستم و دیگه چیزی نفهمیدم .
🌸وقتی چشمامو باز کردم خودمو تو یه راهرو بی انتها دیدم .حسام با فاصله ازم ایستاده بود و من هرچی تلاش می کردم بهش نمی رسیدم . .
🌸فریاد می زدم اما هر فریادم بی صدا تر از قبلی بود ...بغض کردم ... حسام از من دور می شد و من قدرت حرکت نداشتم .توی مغزم آواز عجیبی تداعی شد . اضطراب وجودمو فرا گرفت .
🌸_ #بالی دهید به وسعت هفت آسمانم ، من هرچه می دوم به #شهیدان نمی رسم
نفسم بالا نمیومد . انگار لحظه ی مرگم بود ... با پرتاب شدن چیزی تو وجودم چشمام باز شد ...
🌸با هراس اطرافمو نگاه کردم . خیس عرق بودم . با دیدن چهره ی نگران مامان ، چشمای خستمو بهش دوختم ... نفس نفس می زدم ...مامان صورتمو با دستاش قاب کرد ...
🌸 پیشونیشو رو پیشونیم گذاشت و با لحن آورمی گفت : آروم باش عزیز دلم ... جان دلم ... هیچی نیست ... داشتی #خواب میدیدی ...با این حرفاش مسکن محبتشو تو وجود بی قرارم تزریق می کرد .
🌸آروم آروم ضربان قلبم به حالت عادی برگشت ...
دوباره اطرافو نگاه کردم ، پنجره ی اتاق باز بود و هوای مرطوب و لطیف بعد از بارون ، حال و هوای بهاری رو به ارمغان می آورد ...
💠 ادامــه دارد.....
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع و پیگرد الہے دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🕊ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
یڪ لحظه #نگاه تُ
مرا راحت #جان است
#چشمان تُ آرام ترین
#خواب جهان است
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌸•°ID @Shahidegomnamm
مرا راحت #جان است
#چشمان تُ آرام ترین
#خواب جهان است
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#شبتون_شهدایی🌙
🍃🌸•°ID @Shahidegomnamm
🥀دوشَت به #خواب دیدم
و گفتم خوش آمدی
🥀 #ای خوش ترین
خوش آمده بار دگر #بیا
#شهیدعلی_یزدانی🍃🌹
#شبتون_شهدایی🌙
-----------------------🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
و گفتم خوش آمدی
🥀 #ای خوش ترین
خوش آمده بار دگر #بیا
#شهیدعلی_یزدانی🍃🌹
#شبتون_شهدایی🌙
-----------------------🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
│ #خاطرات_شهدا│
#شهید🕊 گفت:
#مادر جان ،شنیدم هرڪس
قبل از #خواب با #وضو💧بخوابه ،
ملائ😇ڪه تا #صبح براش
#عبادت می نویسن...
#راوی مـ💚ـادر نـوجـوان #شهید_محمدرضا_میدان_دار🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
#شهید🕊 گفت:
#مادر جان ،شنیدم هرڪس
قبل از #خواب با #وضو💧بخوابه ،
ملائ😇ڪه تا #صبح براش
#عبادت می نویسن...
#راوی مـ💚ـادر نـوجـوان #شهید_محمدرضا_میدان_دار🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#داستان📚✒️ #فرمانده_من👮 #قسمت_صدو_نود 📖 ┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ❥• می آیم پشتت بر نمی گردی نگاهم ڪنی، #همیشه بر میگشتی ها همانطور ڪه #پشتت است میگویی: ڪاری نداری #فاطمه جان...؟ #تلخ میگویم: به بی بی بگو ببخشه اینقدر تو رو پیشش #شرمنده ڪردم ❥• #مڪث…
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_یڪ 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• می آیم توی خانه #چشمم به شیئ #فیروزه ای رنگ روی میز می افتد ڪاسه از دستم #سر میخورد و روی زمین تڪه تڪه میشود #میدوم سمت میز #انگشترت است اشڪ هایم
بی محابا میریزند زار میزنم انگشتر
روی #پاڪتی قراردارد با #چشمانی
ڪه تار نبیندپاڪت را برمیدارم
اشکهایم را با بی رحمی پس میزنم
❥• دستانم #میلرزد پاڪت تاشده
را باز میڪنم
#خط توست... همان خط قشنگ
#نوشته ای:
#به_طواف_ڪعبه_رفتم
#به_حرم_رهم_ندادند
#تو_برون_در_چه_ڪرده ای
#به_درون_خانه ای؟
#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین
فاطمه جانم سلام...
الان ڪه #نامه را میخوانی من راهی سرزمین #عشق شده ام میدانم حال دلت خوب نیست عزیز دلم شاید
این دفعه ڪه بروم #برگشتی
در ڪار نباشد #انگشترم را به
#صاحبش برمیگردانم،
❥• فاطمه جان #حلالم ڪن خیلی بخاطرم سختی ڪشیدی میدانم
بی تابیت بخاطر من نیست دل تو هم #شهادت میخواهد ، اما تو بمان
و ڪار #زینبی ڪن،تو بمان و به
#عمه سادات اقتدا ڪن اگر #لیاقت داشتم و شهید شدم سرقولم می مانم
و #زهیرت میشوم قربانت،تصدقت،
#حسام
#یاحیدر
❥• ازجایم بلند میشوم و توی اتاق میروم #سردرد بدی گرفته ام وارد اتاق میشوم #عڪست روی دیوار #اظهار وجود میڪند، برش میدارم و روی تخت مینشینم عڪست را بجای #تو بغل میڪنم، حالم بداست فڪر میڪنم اگر بخوابم دیگر بیدار نمی شوم، به همین #خیال دراز میڪشم و چشمانم را می بندم و به تو #فڪر میڪنم در فڪرت به #خواب میروم...
#این_داستان_ادامه_دارد... ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_یڪ 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• می آیم توی خانه #چشمم به شیئ #فیروزه ای رنگ روی میز می افتد ڪاسه از دستم #سر میخورد و روی زمین تڪه تڪه میشود #میدوم سمت میز #انگشترت است اشڪ هایم
بی محابا میریزند زار میزنم انگشتر
روی #پاڪتی قراردارد با #چشمانی
ڪه تار نبیندپاڪت را برمیدارم
اشکهایم را با بی رحمی پس میزنم
❥• دستانم #میلرزد پاڪت تاشده
را باز میڪنم
#خط توست... همان خط قشنگ
#نوشته ای:
#به_طواف_ڪعبه_رفتم
#به_حرم_رهم_ندادند
#تو_برون_در_چه_ڪرده ای
#به_درون_خانه ای؟
#بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین
فاطمه جانم سلام...
الان ڪه #نامه را میخوانی من راهی سرزمین #عشق شده ام میدانم حال دلت خوب نیست عزیز دلم شاید
این دفعه ڪه بروم #برگشتی
در ڪار نباشد #انگشترم را به
#صاحبش برمیگردانم،
❥• فاطمه جان #حلالم ڪن خیلی بخاطرم سختی ڪشیدی میدانم
بی تابیت بخاطر من نیست دل تو هم #شهادت میخواهد ، اما تو بمان
و ڪار #زینبی ڪن،تو بمان و به
#عمه سادات اقتدا ڪن اگر #لیاقت داشتم و شهید شدم سرقولم می مانم
و #زهیرت میشوم قربانت،تصدقت،
#حسام
#یاحیدر
❥• ازجایم بلند میشوم و توی اتاق میروم #سردرد بدی گرفته ام وارد اتاق میشوم #عڪست روی دیوار #اظهار وجود میڪند، برش میدارم و روی تخت مینشینم عڪست را بجای #تو بغل میڪنم، حالم بداست فڪر میڪنم اگر بخوابم دیگر بیدار نمی شوم، به همین #خیال دراز میڪشم و چشمانم را می بندم و به تو #فڪر میڪنم در فڪرت به #خواب میروم...
#این_داستان_ادامه_دارد... ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#ادامـه_داستـان_فـرمـانـده_مـن تـا #دقـایقی دیگــر در #ڪانال قـرار خـواهـد گـرفت... جنــ🍂ـگ #دنیـــا بـه ڪنـار #بحـران نـدیـدن #تُ را مـن چـه ڪنم؟🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 ➣ID @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_پنج 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• از همان اول همین بوده هر ڪسی آرزوی #خدمت داشته باشد به #انقلاب
به #دین، به #مولا... خدا عاشقش میشود
#شهیدش میڪند و تبدیل میشود به تاثیرگذارترین عنصرعالم ، دیگر نه #گرسنه، نه #ترس، نه #جهالت،
نه #خواب به سراغش می آید و نظر
میڪند به وجه الهی روزی میخورد
و به دنیا #عشق میدهد و خیلی هایشان
پای رڪاب حضرت زنده میشوند.
❥• ڪسی ڪه التماس میڪند در راه #خدا به #شهادت برسد یعنی به مقام
#مرضیه رسیده است، ارجعی به او گفته میشود این بالاترین مقام است
#مرضیه یعنی چه؟ یعنی خدای من تو چه میخواهی؟
شهید طبیعت را بهم نمیزند ولی در طبیعت رندانه و عاشقانه ڪار میڪند
ڪافیست گوشه ای از دلت پا بدهد تا #شهدا بغلت ڪنند و مبتلا شوی...
به آنها #توسل ڪن ڪه امامزادگان عشقند یڪ میانبر هم دارد گذشتن از بهترین #دارایی ات یا بهترین #لذتت
مثل گذشتن #ابراهیم از #اسماعیل...
گذشتن #یعقوب از #یوسف...
گذشتن #زلیخا از #یوسف...
گذشتن از #خود تا به #خالق رسیدن...
رسیدن به نعمت ابدی
❥• اگر مردی #جهاد ڪن با جنگ، اردوی جهادی اگر زنی با #خدمت به همسرت و تربیت عمارگونه فرزند از خودت شروع ڪن!
هدف زندگی ما ملاقاته #خداست،
ما می توانیم مشتاق این ملاقات شویم
و سطح ڪیفیتش را تعیین ڪنیم تو اگر فڪر میڪنی به این هدف میرسی و اگر به یاد این هدف باشی #عاشق و #مشتاق خواهی شد همه اش دست خودت است پس #پرواز ڪردنو یاد بگیر باید ڪمی از زمین جدا شد #ترس از ارتفاع ڪه نداری؟ نترس... ترسی ندارد
فقط شاید ڪمی برایت ملموس نباشد
درسته سخته! از قدیم گفتن:
#شهادت_هنر_مردان_خداست... اما میشه
❥• این #شهدا اول مراقبت از دلشون ڪردند و بعد #مدافع_حرم شدند
چون #قلب خانه ی خداست
#القلب_حرم_الله_فلا_تسڪن
#حرم_الله_غیر_الله
مدافعان حرم از حرم خدا خوب دفاع ڪردند ڪه بهشون لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها رو دادند
پس برای #شهید شدن گاهی یڪ خلوت سحر هم ڪافی است دل ڪه شهید شود در نهایت انسان شهید میشود،
❥•امضای ظریفی آخر #دفترچه نگاه نمناڪمو میخڪوب خودش ڪرد دفترچه رو بستم و گذاشتم رو قلبم تموم شد اما با دلم بازی ڪرد بندبند وجودمو تسخیر خودش ڪرد حالا میفهمم چقدر از #قافله عقبم این آدما به فڪر همه چیشون بودن فڪر همه جارو میڪردن
صدای #قلبم گوشمو ڪر ڪرده بود سرم داغ ڪرده بود حال عجیبی داشتم یه #بغضی تو دلم #ریشه ڪرده بود ڪه سرباز نمیڪرد...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_پنج 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• از همان اول همین بوده هر ڪسی آرزوی #خدمت داشته باشد به #انقلاب
به #دین، به #مولا... خدا عاشقش میشود
#شهیدش میڪند و تبدیل میشود به تاثیرگذارترین عنصرعالم ، دیگر نه #گرسنه، نه #ترس، نه #جهالت،
نه #خواب به سراغش می آید و نظر
میڪند به وجه الهی روزی میخورد
و به دنیا #عشق میدهد و خیلی هایشان
پای رڪاب حضرت زنده میشوند.
❥• ڪسی ڪه التماس میڪند در راه #خدا به #شهادت برسد یعنی به مقام
#مرضیه رسیده است، ارجعی به او گفته میشود این بالاترین مقام است
#مرضیه یعنی چه؟ یعنی خدای من تو چه میخواهی؟
شهید طبیعت را بهم نمیزند ولی در طبیعت رندانه و عاشقانه ڪار میڪند
ڪافیست گوشه ای از دلت پا بدهد تا #شهدا بغلت ڪنند و مبتلا شوی...
به آنها #توسل ڪن ڪه امامزادگان عشقند یڪ میانبر هم دارد گذشتن از بهترین #دارایی ات یا بهترین #لذتت
مثل گذشتن #ابراهیم از #اسماعیل...
گذشتن #یعقوب از #یوسف...
گذشتن #زلیخا از #یوسف...
گذشتن از #خود تا به #خالق رسیدن...
رسیدن به نعمت ابدی
❥• اگر مردی #جهاد ڪن با جنگ، اردوی جهادی اگر زنی با #خدمت به همسرت و تربیت عمارگونه فرزند از خودت شروع ڪن!
هدف زندگی ما ملاقاته #خداست،
ما می توانیم مشتاق این ملاقات شویم
و سطح ڪیفیتش را تعیین ڪنیم تو اگر فڪر میڪنی به این هدف میرسی و اگر به یاد این هدف باشی #عاشق و #مشتاق خواهی شد همه اش دست خودت است پس #پرواز ڪردنو یاد بگیر باید ڪمی از زمین جدا شد #ترس از ارتفاع ڪه نداری؟ نترس... ترسی ندارد
فقط شاید ڪمی برایت ملموس نباشد
درسته سخته! از قدیم گفتن:
#شهادت_هنر_مردان_خداست... اما میشه
❥• این #شهدا اول مراقبت از دلشون ڪردند و بعد #مدافع_حرم شدند
چون #قلب خانه ی خداست
#القلب_حرم_الله_فلا_تسڪن
#حرم_الله_غیر_الله
مدافعان حرم از حرم خدا خوب دفاع ڪردند ڪه بهشون لیاقت دفاع از حرم حضرت زینب سلام الله علیها رو دادند
پس برای #شهید شدن گاهی یڪ خلوت سحر هم ڪافی است دل ڪه شهید شود در نهایت انسان شهید میشود،
❥•امضای ظریفی آخر #دفترچه نگاه نمناڪمو میخڪوب خودش ڪرد دفترچه رو بستم و گذاشتم رو قلبم تموم شد اما با دلم بازی ڪرد بندبند وجودمو تسخیر خودش ڪرد حالا میفهمم چقدر از #قافله عقبم این آدما به فڪر همه چیشون بودن فڪر همه جارو میڪردن
صدای #قلبم گوشمو ڪر ڪرده بود سرم داغ ڪرده بود حال عجیبی داشتم یه #بغضی تو دلم #ریشه ڪرده بود ڪه سرباز نمیڪرد...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
#عشـــق جـــان اســت عشـــــق #تُ جـــان تـر #ادامه_داستان_فرمانده_من📚🔎 #رمان_عاشقانه💔 #مدافعان_حرم🥀 🍃🌹ڪانـال عهـدبـا شهـدا🍃🌹 ➣ID @Shahidegomnamm
#داستان📚✒️
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_هشت 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• دلتنگ لبخندای ملیحش ڪه لیلی رو
دیوونه میڪرد با #بغض ادامه دادم من دلتنگ بودم...
از #خواب بر می خیزم و با خاطره ی #پریشان دستانم را روی شقیقه هایم میگذارم در این هوای بی یار نفس ڪم
آورده ام میخواهم با دستانم روی صورتم را بپوشانم و های های گریه ڪنم اما #عطر شامه نواز #حسام از میان انگشتانم می آید و روی چشم هایم
بوسه میڪارد، صدایش ... عطرش...
حرڪاتش در ذهنم تداعی میشود من
بی او #مرده ترین زنده روی زمینم دستم را روی شڪمم می ڪشم و #امیرعلی ڪوچڪم را نوازش می ڪنم...
❥• لب میزنم:امیرم؟ پس ڪی میای تسڪینم بدی؟ قشنگم،آرام آرام #نوازشش می ڪنم،جان دلم این رسمش
نیست پسرو بابا دوتایی منو #تنها بذارید
با بی حالی از جا بر می خیزم ڪمرم #تیر می ڪشد بدنم مانند شناگری ڪه
مدتها با لباسهای تنش شنا ڪرده وحالا از آب بیرون آمده سنگین و خسته و دردناڪ است ساعت #نُه است اما هنوز سروڪله #مامان پیدا نشده وارد حمام میشوم با دیدن تشت پراز لباس نفس
#عمیقی میڪشم صبورانه خم میشوم
تشت را بر میدارم و به #حیاط میروم
❥• میخواهم لباسهای #حسام را بشویم
اما #دلم نمی آید لباسهایش را ڪنار میگذارم و مابقی لباسها را میشویم از
جا بلند می شوم لباسها را یڪی یڪی روی بند می اندازم هر بار ڪه خم
می شوم #درد ناحیه از ڪمرم را فرا
می گیرد و به دلم می رسد برای برداشتن آخرین لباسها #جانی برایم نمانده سراپا دردم میخواهم خودم را #دلداری بدم ڪه چیزی نیست...
❥• ناگهان دسته ای از #ڪبوترهای سفید میان حیاط می نشینند بهت زده نگاهشان می ڪنم قدمی به عقب بر میدارم از شدت #درد ناله ای می ڪنم و بی اختیار روی زمین می افتم چشمانم تار می بیند #ڪبوترها دوباره اوج میگیرند این ڪبوترها ڪار خودشان راڪردند ای ڪاش نمی آمدندو نمی دیدمشان درد گویی جانم را میگیرد #چشمانم را
می بندم دیگر چیزی نمی فهمم...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#فرمانده_من👮
#قسمت_صدو_نودو_هشت 📖
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
❥• دلتنگ لبخندای ملیحش ڪه لیلی رو
دیوونه میڪرد با #بغض ادامه دادم من دلتنگ بودم...
از #خواب بر می خیزم و با خاطره ی #پریشان دستانم را روی شقیقه هایم میگذارم در این هوای بی یار نفس ڪم
آورده ام میخواهم با دستانم روی صورتم را بپوشانم و های های گریه ڪنم اما #عطر شامه نواز #حسام از میان انگشتانم می آید و روی چشم هایم
بوسه میڪارد، صدایش ... عطرش...
حرڪاتش در ذهنم تداعی میشود من
بی او #مرده ترین زنده روی زمینم دستم را روی شڪمم می ڪشم و #امیرعلی ڪوچڪم را نوازش می ڪنم...
❥• لب میزنم:امیرم؟ پس ڪی میای تسڪینم بدی؟ قشنگم،آرام آرام #نوازشش می ڪنم،جان دلم این رسمش
نیست پسرو بابا دوتایی منو #تنها بذارید
با بی حالی از جا بر می خیزم ڪمرم #تیر می ڪشد بدنم مانند شناگری ڪه
مدتها با لباسهای تنش شنا ڪرده وحالا از آب بیرون آمده سنگین و خسته و دردناڪ است ساعت #نُه است اما هنوز سروڪله #مامان پیدا نشده وارد حمام میشوم با دیدن تشت پراز لباس نفس
#عمیقی میڪشم صبورانه خم میشوم
تشت را بر میدارم و به #حیاط میروم
❥• میخواهم لباسهای #حسام را بشویم
اما #دلم نمی آید لباسهایش را ڪنار میگذارم و مابقی لباسها را میشویم از
جا بلند می شوم لباسها را یڪی یڪی روی بند می اندازم هر بار ڪه خم
می شوم #درد ناحیه از ڪمرم را فرا
می گیرد و به دلم می رسد برای برداشتن آخرین لباسها #جانی برایم نمانده سراپا دردم میخواهم خودم را #دلداری بدم ڪه چیزی نیست...
❥• ناگهان دسته ای از #ڪبوترهای سفید میان حیاط می نشینند بهت زده نگاهشان می ڪنم قدمی به عقب بر میدارم از شدت #درد ناله ای می ڪنم و بی اختیار روی زمین می افتم چشمانم تار می بیند #ڪبوترها دوباره اوج میگیرند این ڪبوترها ڪار خودشان راڪردند ای ڪاش نمی آمدندو نمی دیدمشان درد گویی جانم را میگیرد #چشمانم را
می بندم دیگر چیزی نمی فهمم...
#این_داستان_ادامه_دارد.. ✍
👈🏻 ڪپی بدون ذڪر منبع ممنوع
و پیگرد الهی دارد ⛔️🚫
منبع👇🏻
instagram:basij_shahid_hemat
🍃🌹ڪانـال عهـدبـاشهـدا🍃🌹
❥❥❥ @Shahidegomnamm
┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
#همیشه فڪر می ڪنم ڪه #خواب
و #استراحت بی جا فقط #وقت تلف ڪردن است #دوست دارم هر #لحظه
و #زمان چیز #جدیدی یاد بگیرم
و به #علم...
#شهید_مدافع_حرم🚩
#رسول_خلیلی🕊
#دلنوشته💔
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
و #استراحت بی جا فقط #وقت تلف ڪردن است #دوست دارم هر #لحظه
و #زمان چیز #جدیدی یاد بگیرم
و به #علم...
#شهید_مدافع_حرم🚩
#رسول_خلیلی🕊
#دلنوشته💔
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
#همیشه فڪر می ڪنم ڪه #خواب
و #استراحت بی جا فقط #وقت تلف ڪردن است #دوست دارم هر #لحظه
و #زمان چیز #جدیدی یاد بگیرم
و به #علم...
#شهید_مدافع_حرم🚩
#رسول_خلیلی🕊
#دلنوشته💔
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
و #استراحت بی جا فقط #وقت تلف ڪردن است #دوست دارم هر #لحظه
و #زمان چیز #جدیدی یاد بگیرم
و به #علم...
#شهید_مدافع_حرم🚩
#رسول_خلیلی🕊
#دلنوشته💔
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm
به #چشـــم_خستهے من
نیز #خواب مےرســـد اما
#شب_فـــراق،
دل #بےشکیب اگر بگذارد...
#شبتون_شهدایی
#شهید_مرتضی_کریمی
#شهیدےکه_چیزےازپیکرش_باقےنماند
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🌹🍃
🍃🕊 @shahidegomnamm
نیز #خواب مےرســـد اما
#شب_فـــراق،
دل #بےشکیب اگر بگذارد...
#شبتون_شهدایی
#شهید_مرتضی_کریمی
#شهیدےکه_چیزےازپیکرش_باقےنماند
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🌹🍃
🍃🕊 @shahidegomnamm
#سالار وقت آمدنت دیر شد بیا
این دل در #انتظار فرج پیر شد بیا
دیدم به #خواب آمدی از جاده های دور
گفتا #دلم ڪه خواب تو تعبیر شد بیا
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج💐
#دلنوشته💔
❥• @Shahidegomnamm🕊
این دل در #انتظار فرج پیر شد بیا
دیدم به #خواب آمدی از جاده های دور
گفتا #دلم ڪه خواب تو تعبیر شد بیا
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج💐
#دلنوشته💔
❥• @Shahidegomnamm🕊
ای #ڪاش فردا ڪه از #خواب
#بیدار میشویم
#زندگی یڪ رنگ دیگر باشد
همرنگ #آرزوهایمان...
#شهادت_طلائیه🌹🍃
#شبتون_شهدایی🌙
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
#بیدار میشویم
#زندگی یڪ رنگ دیگر باشد
همرنگ #آرزوهایمان...
#شهادت_طلائیه🌹🍃
#شبتون_شهدایی🌙
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
از #خواب چو #برخیزم اول
تو به #یاد آیی...
#خدایا...
#نیامدنش از #نبودنش دردناڪتر
است
نبودنش #تقدیر است
و نیامدنش #تقصیر
#السلام_علیڪ_یا_بقیة_الله
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
تو به #یاد آیی...
#خدایا...
#نیامدنش از #نبودنش دردناڪتر
است
نبودنش #تقدیر است
و نیامدنش #تقصیر
#السلام_علیڪ_یا_بقیة_الله
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
___🌸🍃
❥ @Shahidegomnamm🕊
#خواب دیدم ڪہ شدم
#زائر بین الـحرمین
صبح گفتم بہ خودم
هرچہ صلاح است #حسیـن(ع)🌼🍃
آرزوے #حرمت کرد مرا #دیوانہ
أنت مولا و أنا
هرچـہ صلاح اسـت #حسـین(ع)
🍃🌹 #شبتون_شهدایی🌹🍃
🌿🕊 @shahidegomnamm
#زائر بین الـحرمین
صبح گفتم بہ خودم
هرچہ صلاح است #حسیـن(ع)🌼🍃
آرزوے #حرمت کرد مرا #دیوانہ
أنت مولا و أنا
هرچـہ صلاح اسـت #حسـین(ع)
🍃🌹 #شبتون_شهدایی🌹🍃
🌿🕊 @shahidegomnamm
#خاطرات_مادر_شهید_مهدی_یاغی📃
یک بار در #خواب دیدم
که داشت کار میکرد
متوجه نشدم درخواب که شهید شده
بهش گفتم:
مامان داری چه کار میکنی؟
گفت: مامان داریم خودمان را #آماده میکنیم که #قدس را آزاد کنیم.
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊
یک بار در #خواب دیدم
که داشت کار میکرد
متوجه نشدم درخواب که شهید شده
بهش گفتم:
مامان داری چه کار میکنی؟
گفت: مامان داریم خودمان را #آماده میکنیم که #قدس را آزاد کنیم.
🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊