🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ #یڪ_سال از نبودنت گذشت
وتمام فصـول این یڪ سال
پاییز بود و بس ...
چہ زیبا ماجرای عشقت
بہ بانوی کربلا رابہ تصویرکشیدے
وجان نازنینت را درروز#تاسوعای حسینے
بر قاب حرم زینبے نقاشےڪردے ..

#سالروز_آسمانی شدنت مبارک

#شهید_مدافع_حرم_حجت_اصغری
#شهادت_تاسوعای۹۴
#نحوه_‌شهادت اصابت موشک از بالا
شهیدی که در روز #تاسوعای حسینی #دو_دست، و #سرش را تقدیم به عقیله بنی هاشم (س)کرد...
#دلنوشته

#گاهےنگاهےعلمدار😢

🌷کانال عهدباشهدا🌷

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🕊🌹
💥دوساعت دیگه شهیدمیشم...

🍀قبل از #عمليات_كربلاي_5 جمعي
از بچه هاي گروهان غواص الحديد
از گردان حمزه سيدالشهدا لشگر 7
ولي عصر (عج) مشغول شوخي و مزاح
با فرمانده بوديم كه ناگهان فرمانده گفت:
«بچه ها ديگر شوخي بس است، چند
لحظه اي اجازه بدهيد مي خواهم
#وصيتنامه بنويسم. من تا #دو_ساعت
ديگر #شهيد مي شوم، بگذاريد
برايتان چيزي به يادگار بگذارم».

نيم ساعتي از اين ماجرا نگذشته بود
كه #فرمان_حمله صادر شد و درست
زماني كه هنوز دو ساعت از آغاز
عمليات سپري نشده بود فرمانده
#شهيدجان_محمد_جاري به ملاقات
معشوق خويش رسيد و كربلايي شد.

#شهیدجان_محمد_جاری
#خاطره
راوي : پرويز پورحسيني

🌹کانال عهدباشهدا🌹

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊

حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_پنجم

خانم طیّبه مختاربند، #فرزند حمید مختاربند؛ سلام خانم، حال شما خوبه؟»
اسامی فرزندان شهدا به ترتیب سن نوشته شده است. فرزند بزرگ شهید حمید مختاربند می‌گوید که چهار فرزند دارد:
#دختر_پانزده ساله‌ام خیلی دوست داشت که پیش شما بیاید. از من خواست از شما #بپرسم چه کار کنم که برای کشورم #مفید باشم؟

💠حالا همه به دقت به آقا نگاه می‌کنند:👇

- «خوب درس بخواند و در خودش این روحیه‌ی پدربزرگ را تقویت کند. اینها فردا #شیرزنان آینده‌ی کشورند. کشور به این شیرزنان احتیاج دارد. خودش را بسازد.

💠آقا پس از احوالپرسی با سه فرزند دیگر شهید حمید مختاربند، می‌پرسند از #شهید_محمود #فرزندی باقی نمانده؟ که پدر و مادر می‌گویند #ازدواج_نکرده بود. حالا آقا به رسم همیشگی، #قرآنی را به والدین شهید و قرآن دیگری را به همسر شهید هدیه می‌کند.

💠معین‌رضا که این‌بار متوجه این اتفاق جدید شده، روبه‌روی آقا ایستاده و با بهت نگاه می‌کند. یک‌نفر معین‌رضا را بغل می‌کند که ببرد که آقا با حالتی نیمه‌عصبانی می‌گوید: «اذیّتش نکن آقا؛ بذارید باشه همین‌جا... اصلاً بذاریدش همین‌جا» و به زمین نزدیک خودش اشاره می‌کند.

💠دختران خانواده‌ی مختاربند هم که برای گرفتن #یادگاری نزدیک می‌آیند، #عبای آقا را می‌بوسند. در همین بین معین‌رضا دوباره برمی‌گردد و شروع می‌کند با میکروفون جلوی رهبر بازی کردن!

💠در همین شلوغی‌ها، #عروس_شهید_مختاربند از جایش بلند می‌شود و از آقا می‌پرسد: من چه کار بکنم؟ #وظیفه‌ی من چیست؟ دارم درس می‌خوانم و هنوز بچه ندارم.
تا سؤال عروس شهید تمام شد، #آقا با #لحنی بسیار جدی و سریع جواب دادند:👇👇

💥«اوّلاً بچه‌دار بشوید؛ این یک. اینهایی که اول زندگی هی عقب می‌اندازند و می‌گویند حالا زود است، این #ناشکری است. این ناشکری باعث می‌شود که خداوند یک #جواب_سختی به آدم بدهد.
#عروس که هنوز ایستاده، می‌گوید: آخه من دارم #درسم را پیش می‌برم!
«باشه، مشکلی نیست. من کسی را سراغ دارم که با چهار بچه درس میخواند و همه‌ی دوره‌های کارشناسی و ارشد و دکتری را گذرانده. ثانیاً درستان را بخوانید. ثالثاً #زندگیتان را هرچقدر میتوانید #شیرین کنید. خدا ان‌شاءالله شما را حفظتان کند. دیگر شما جوانها بهتر از دوره‌ی جوانی ما میفهمید. انقلاب خیلی به امثال شماها احتیاج دارد.

💠فضای جلسه صمیمی‌تر شده و #خواهر_شهیدان نیز از جای خود بلند می‌شود و می‌گوید:
- من #دو_دختر دارم که #دوقلو هستند و خیلی دوست داشتند که شما رو ببینند. امسال #کنکور دارند و گفتند به آقا بگید برامون #دعا کنن.👇👇👇

💥«خدا ان‌شاءالله به هر دویشان #شوهر خوب برساند و ان‌شاءالله با همدیگر #عروس بشوند؛ این #بهترین_دعاست!

و جمع دوباره می‌خندند....

ادامه دارد.....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_هفتم

نوبت به خانواده‌ی بعدی می‌رسد؛
خانواده‌ی #شهید_ابوذر_امجدیان، از #کرمانشاه. #پدر_شهید، آقای علی حسن امجدیان هستند؛ خوب هستید آقا؟ پسرتون چند سالش بود؟»
 29#_سالش بود حاج آقا
- «شما الان کجا هستید؟»
- کرمانشاه هستیم؛ در سنقر؛ یکی از روستاهای سنقر.
- «ها! سنقر! اومدم من اونجا در #ایام_جنگ
 -بله، سفر هم آمدید چند سال پیش
و آقا در خلال صحبت‌های بعدی‌اش هم می‌گوید که سفر کرمانشاه، سفر خیلی خوبی بود.

💠« #مادر_شهید، خانم فریده امجدیان؛ حال شما خوبه مادر؟»
مادر که در ردیف اول و جلوی آقا نشسته، به‌درستی نمی‌تواند فارسی حرف بزند. آقا می‌پرسد: «فارسی را متوجه می‌شوند؟» که می‌گوید بله. یکی از #برادران_شهید صحبت‌های مادر را برای آقا به فارسی می‌گوید:
#دو_فرزند دیگر هم دارم که #فدای_شما باشه آقا.
آقا می‌گوید: خدا حفظشان کند.

💠آقا از پدر می‌پرسد که: «چرا مادر نمیتواند فارسی حرف بزند؟» و با پدر دقایقی درباره‌ی تاریخچه‌ی زبان کردی در سنقر و تفاوت‌هایش با کردی اورامانات صحبت می‌کند.
پدر ادامه می‌دهد که:
 #فرزندم_هدیه‌ای_بود که دادم در #راه_اهل_‌بیت (علیهم‌السلام)؛ اگر شما امر کنید ما دو تا بچه‌ی دیگه هم داریم...
که آقا حرف پدر را نیمه‌تمام می‌گذارد:
🔹«نه، ما هیچ‌وقت امر نمیکنیم؛ اینها رو باید نگهشون داریم ان‌شاءالله برای #آینده‌ی این نظام. این #جوانها هر کدام یک #جواهرند؛ خیلی قیمت دارند برای آینده‌ی نظام که ان‌شاءالله کار کنن و کشور رو بسازن و پیش ببرن.

💠حالا نوبت #همسر_شهید، خانم مریم امجدیان است که کنار مادر شوهرش نشسته است. می‌توان به‌راحتی #آثار_گریه و عزاداری را در همسر شهید مشاهده کرد؛ انگار که هنوز به #از_دست_دادن_عزیزش خو نگرفته باشد. خطاب به آقا می‌گوید:
- خیلی برایمان دعا کنید. #برای_بی‌قراری‌هایمان.
- «خدا ان‌شاءالله بر #دلهای شما #صبر و سکینه‌ی خودش رو نازل کند. بله، راست میگید. من #دعایم همین است. همیشه برای #آرامش دلهای خانواده‌‌ی شهیدان دعا میکنم.

💠 #عموی_شهید هم از گوشه‌ی اتاق خود را معرفی می‌کند؛ مردی که روی #صندلی نشسته و 40ساله نشان می‌دهد؛ محکم سخن می‌گوید:
- من #جانباز 70درصد [جنگ تحمیلی] هستم. قسمت نشد که شهید بشم.
🔹«خب شما حالا هم که شهیدِ زنده‌اید؛ اشکال نداره.»
- با اینکه یک جانباز 70درصد نباید کار کنه اما به‌صورت افتخاری دارم تو بیمارستان خدمت‌رسانی می‌کنم. اشکال نداره بیام جلو #چفیه بگیرم و روبوسی کنم؟
-بله، حتماً، بفرمایید!
و عموی شهید با کمک یکی از #محافظان از جا بلند می‌شود، از میان جمعیت به‌سختی عبور می‌کند و نزدیک که می‌شود، #آقا با خنده می‌گوید: #دستت_هم_که_شبیه_دست_منه!
همین جمله کافی است که #عموی_جانباز، روی دست آقا بیفتد و به‌شدت #گریه کند.

💠حالا از گوشه و کنار اتاق، صدای گریه‌ها آرام‌آرام بلند می‌شود؛ گویی که جمع فرصتی یافته تا با گریه، به همه‌ی دلتنگی‌ها، عشق‌ها، جدایی‌ها و وصال‌ها واکنش نشان دهد.

ادامه دارد. ....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
حاشیه دیدار خانواده‌های شهدای مدافع حرم با رهبر انقلاب اسلامی

#بخش_هشتم

🔽ادامه دیدار خانواده #شهید_ابوذر_امجدیان با رهبر

عموی شهید که #جانباز بودند از روی دست آقا بلند می‌شود و با گریه می‌گوید بگذار پایت را ببوسم آقاجان! و به سمت پای آقا می‌رود که این‌بار رهبر به‌سرعت خود را عقب می‌کشد: «نه، اصلاً... اگه این‌جوری باشه... نه، اصلاً، نمیگذارم...
و محافظ، عموی شهید را بلند می‌کند و ماجرا تمام می‌شود؛ می‌رود دوباره روی همان صندلی گوشه‌ی اتاق می‌نشیند و اشک‌هایش را پاک می‌کند.

🍀آقا #قرآن مربوط به والدین را به #پدر_شهید می‌دهد. #پیرمرد_روستایی در حرف‌هایش معلوم می‌شود این روزها با #دوره‌گردی_امرار_معاش_می‌کند؛ می‌شد بگوید روزگار سخت می‌گذرد و انتظاراتی دارد؛ اگر می‌گفت با سر و روی سپید، دست‌فروشی از همیشه سخت‌تر است، کسی حتی در دلش گله هم نمی‌کرد ولی نگفت و تنها گفت:
- خیلی خیلی ممنون؛ واقعاً چند سال #آرزوم بود که به #دیدنتون بیام. من از خدا خیلی سپاسگزارم که این توفیق رو به من داد که...
#آقا با کشیدن ابروها درهم و با خنده می‌گوید:
- «کاش یک آرزوی بهتری داشتی! این چیه آخه! چه اهمّیّتی داره؟
- خدا نگهت داره که #پرچم رو به‌دست حضرت #صاحب‌الزمان برسونی...
-ان‌شاءالله، ان‌شاءالله

🍀هر کدام از #بستگان شهید امجدیان از آقا، #دعایی، #چفیه‌ای، یادگاری‌ای می‌خواهند. #دو_دختر_خردسال چادری هم می‌آیند جلوی آقا:
- اسم من نیایشه! خواهرزاده‌ی شهید امجدیان
 -اسم من هم نرگسه!
- «چه اسم‌های قشنگی! نرگس خانم، کلاس چندمی؟»
- سوم
#رهبر، نیایش را که کوچک‌تر است می‌بوسد. مادر نرگس می‌گوید که دخترم امسال جشن تکلیف دارد. آقا هم به او یک #انگشتر می‌دهد. آقا به دخترها می‌گوید:
- «ببینید انگشترها اگر اندازه‌ی دستتان نیست، همین الان کوچکترش را بدهم.» اندازه بود. دخترها با شادمانی برمی‌گردند سمت مادرهایشان.

🍀در همین بین، #یکی از #گوشه‌ی_مجلس آقا را #صدا می‌کند؛ متوجه نشدم با چه خطابی بود؛ چیزی شبیه « #حبیب_آقا!» آقا سرش را برمی‌گرداند طرف صدا؛ از بستگان شهید امجدیان است؛ با همان حالت صمیمانه و روستایی به آقا می‌گوید:
- ما، هم #داماد شهید بودیم و هم #همرزم شهید!
رهبر با #خنده و بذله‌گویی می‌گوید:
- «خب، حالا چی چی میگی؟!
- یک #هدیه هم به ما بدید!
-بله، حتماً!
- اجازه هست بیام جلو؟
- بله، بفرمایید!
آقا #آغوشش را برای همرزم شهید باز می‌کند؛ او هم جلو که می‌رسد، خم می‌شود و در گوش آقا می‌گوید:
- ما این‌دفعه #مجروح شدیم ولی نتونستیم #شهادت رو درک کنیم. دعا کنین که این‌دفعه...
بغضش می‌گیرد و نمی‌تواند ادامه دهد؛ آقا می‌گوید:
#دعا_نمیکنم_که_شهید_بشید. دعا میکنم که ان‌شاءالله #موفق به #جهاد در راه خدا شوید.
 -دعا کنید که امام علی (علیه‌السلام) ما رو به‌عنوان #مدافع_ناموسش قبول کنه
آقا کمی چهره‌شان تغییر می‌کند؛ گویی بزرگی الفاظ، ایشان را متأثّر کرده؛ می‌گویند: «ان‌شاءالله»

ادامه داد....

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
💥 #شهیدی_که_درقبر_خندید

وقتے #صلوات مردمی که برای #تشییع پیکر #محمــدرضا_حقیقی آمده بودند تمام شد ، #پیکر شهید به آرامے از داخل #تابوت درون 🔲قبر قرار داده شد. لحظاتے بعد محمــدرضا آرام تر ازهمیشه درون قبر خوابیده بود😑. تا این لحظه همه چیز روال عادی خود را طی می کرد. اما هنوز فرازهای اول #تلقین تمام نشده بود که #عموی_شهید فریاد زد:🗣

«الله اکبر! #شهید_می_خندد😊

او که خم شده بود تا برای آخرین بار چهره ی پاک،آرام ونورانے محمـــدرضا را ببیند، متوجه شده بودکه #لبهای_محمــدرضا در حال #تکان خوردن است و #دو_لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود ، درحال #باز_شدن و جدا شدن است و #دندان های محمــدرضا یکے پس از دیگری در حال #نمایان و ظاهرشدن است.
عموی او می گفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه های اشک در چشمان من است که باعث می شود لب های شهید را در حال #حرکت ببینم، با آستین، اشک هایم 😢را پاک کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.لب های او در حال باز شدن بود و گونه های او گل مے انداخت.😊

#شهیدمحمدرضا_حقیقی
#خاطره

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🌹🕊🌹🕊🌹🕊
🌹🕊
#شهیدمدافع_حرم_سردار_سیدحمیدتقوی_فر
#قسمت_پنجم

اصلا حاج حمید #فرزند_شهید است. #پدر ایشان نصرالله سال ۱۳۶۲ در #عملیات_خیبر به #شهادت رسید. پدرش همیشه می‌گفت حاج حمید #مشوق من برای رفتن به #جبهه بوده است. جنگ که شروع شد حاج حمید به پدرش می‌گوید شما نمی‌خواهید برای #دفاع از کشورتان و این همه تاکیدی که حضرت امام(ره) روی این موضوع داشتند به جنگ بروید؟ پدرش گفته بود بگذارید حساب و کتاب‌های مالی ام را بکنم می‌روم. #دو_سال بعد هم یعنی سال ۱۳۶۴ #برادر_حاج_حمید در #عملیات آزادسازی فاو در #جزیره_مجنون به #شهادت می‌رسد.زمان شهادتشان یک جوان ۱۸ ساله بود.

🔷شهیدانی همچون شهید غلامحسین افشردی ( حسن باقری)، شهید مهدی زین الدین، شهید علی هاشمی، شهید اسماعیل دقایقی، شهید غیوراصلی و... از دوستان و همکاران حاج حمید در دوران هشت سال دفاع مقدس بودند.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_ویکم
#خاطرات

🍁خاطره ای از زبان برادر شهید؛

معمولا توی اتاق #پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! #یک_شب بعد از #نصفه_شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم #محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به #نماز ایستاده بود. آن موقع #دوازده_سیزده سال بیشتر نداشت. 😳جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از #نیمه_شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت #نمازش_طولانی‌تر از شب قبل بود. یک شب حدود #دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب‌ خواندن برای تو #ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی و هم اینکه تو هنوز به #تکلیف_نرسیده‌ای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم #طلبه‌ای در مورد #فضیلت_نماز_شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسه‌اش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال می‌خواند. هنوز #چهره و #حالت ایستادنش #سر_نماز یادم هست…

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_پنجم

همسرشهید؛ با هم رفیتم برای سونوگرافی همین که دکتر گفت #دو_پسر_دوقلوست هر دو ما زدیم زیرخنده باورمان نمی‌شد من و هاشم بچه دو قلو داشته باشیم از آن روز به بعد لحظه شماری می‌کرد بچه ها به دنیا بیایند من همیشه برای سالم به دنیا آمدن بچه‌ها استرس و نگرانی داشتم ولی او مرا #دلداری می‌داد و از نگرانی‌ام می کاست.

🍃آنقدر خدا خدا کرد تا اینکه بچه‌ها 7 ماهه به دنیا آمدند دیدم با یک #سبد_گل بزرگ با دو کارت پستال رویش تقدیم برای " #حسام و #شهنام عزیزم" و یک شاخه گل برای من وارد اتاق شد, بچه‌ها چون نارس بودند در دستگاه گذاشته شدند.

🍃برای تر و خشک کردن بچه‌ها از کسی کمک نگرفتیم دوتایی در خانه به #کمک هم به امور آنها می‌رسیدم با اینکه از #پادگان خسته و کوفته می‌آمد ولی تا پاسی از شب گاهی هم تا صبح به من کمک می‌کرد.

🕊کانال عهدباشهدا🕊
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_هاشم_دهقانی_نیا
#قسمت_شانزدهم

💥پیکر هاشم از #دید_تروریست ها در امان ماند

برادربزرگ شهید از چگونگی #نحوه به #شهادت رسیدن برادر خود می گوید: #منطقه ای که هاشم شهید شده بود #جبهه_النصره بوده است که به طور #معجزه وار پیکر شهید از چشم ترویست ها #در_امان مانده است تا اینکه بعد از #دو_ماه و 23 روز پیکرش به صورت 70 درصد سالم به دست رزمندگان نیروی مقاومت بازگردانده می شود .

در آن روزهایی که از #شهادت هاشم اطلاعات دقیقی نداشتیم جز دعا کردن و نذر کاری از دستمان بر نمی امد، #مادرم نذر کرده بود که اگر هاشم سالم برگردد دوتا قربانی می کنم و اگر پیکرش هم بیاید یک #قربانی در جلویش انجام می دهیم که این کار نیز انجام شد.

🕊کانال عهدباشهدا🕊
↪️ @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊

💠دوکـــوهه و غـــربــت شهـــدا💠

بـارها که بر قبـور آسمـانی شهـــدا🌷 قـدم می گذارم ، زمـزمه ای شیرین با بی نشــانی تو، از زبان من جاری می شود.

🍂نمی دانم که در #نجـوای صـادقانه خود
با #خـــاک چه زمـزمـه کردی که این چنین
آغـوش محبـتش را برایـت گشود و اکنون
با گذشت سالـها میل بر پس دادن تـو ندارد !😔

🍂نمی دانم که #دل پـــاک❤️ و آسمـانی ات چگونه به #عـرش اعلی پیـوند خورد که چنین تجـلی نور حق تعـالی حتی جسـم تو را از نشـانه ها به دور ساخت .

🍂نمی دانـم چه بر جـان چشـاندی که چنین #مسـت شـراب الهـی گشتی که حتی برای #پیکــر_پاکـت مـأوایی بهتـر از #گمـنامی و بی نشـانی نیافتـی .

🍂نمی دانـم که در دامان #نیـایـش شـب هایت چه #ذکـری سـر دادی که حتی عشــق عـالم امکان ، #عـاشـقت گشـت و تـو را با تمـام وجـود از آن خـود سـاخـت .

🍂شـاید با دردِ مـاندن #سـوخـته بودی که چنین پـاداشی نصـیب رفتـنت شد ،تصورم این است تو آنـقدر با #درد مـاندن سـاخته بودی که تمـام #افلاکـیان بـرای پـــرواز عــروج آسمـانیت🕊 شرافـت خود را نـزد پـروردگار عالـمیان به ضمـانت نهادند و این را خـودم از زبان مـأوایت که #خـاک_کـــربلای ایـران بود شنیدم.

🍂 #دو_کـوهـه با مـن سـخن گفت :از غـربت شهـدا ء ، از اشـک شـوقشان 😭،
از طاعـت مسـتانه شان ،از نـاله های سـوزناکشـان😢 .

گفـت و شنیـدم ،گفـت و بـاریـدم 😢.

#دلـنوشـته📝
#راهیان_نور

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🕊 @shahidegomnamm 👈
دوکوهه! السلام ای خانه ی عشق
www.aviny.com
#دو_کوهه_السلام_ای_خانه_ی_عشق

ب مناسبت این روزها
و اردوهای راهیان نور...

التماس دعا از همگی دوستان بزرگوار...

#پیشنهاد_دانلود
#صوت 🎵

🌷کانال عهدبا شهـ🕊ـدا🌷
🆔 @shahidegomnamm 👈
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 #کلیپ

📹ببينيد| رهبرانقلاب: بنظرم شهدای مدافع حرم هر یک شهیدشان اجر #دو_شهید را دارد

🌹کانال عهدباشهدا🌹
🆔 @shahidegomnamm 👈
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ ‍🍁 #دو_سال از نبودنت گذشت
وتمام فصـول این یڪ سال
پاییز بود و بس ...
چہ زیبا ماجرای عشقت❤️
بہ بانوی کربلا رابہ تصویرکشیدے
وجان نازنینت را درروز#تاسوعای حسینے
بر قاب حرم زینبے نقاشےڪردے ..🥀

#سالروز_آسمانی شدنت مبارک💐

#شهید_مدافع_حرم_حجت_اصغری
#شهادت_تاسوعای۹۴
#نحوه_‌شهادت اصابت موشک
شهیدی که در روز #تاسوعای حسینی #دو_دست، و #سرش را تقدیم به عقیله بنی هاشم (س)کرد...

🍁 #دلنوشته

#گاهےنگاهےعلمدار😢

🏴ڪانال عهـدبا شهـدا👇
🏴 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
💫🕊💫🕊💫🕊💫🕊

|⚘رفیــق آسمـونے⚘|

اوایل سر از ڪارش درنمے آوردم...چون هم #دوستای مذهبے داشت و هم دوستایی که از نظـر اعتقـادے👌هیـچ شباهتے بهش نداشتن و حتی #مخـالفـش بودن...


🍂یه روز ازش علـت این قضیه رو پرسیدم...گفت:

🍂"همیشه آدم باید #دو_جـور دوست داشته باشه...بعضیا باشن ڪه تو از #وجودشون استفـاده ڪنی...و بعضیا هم باشن ڪه از #وجـودت استفاده ڪنن...ڪه در هر دو صورت این دوستی براے یه طـرف #مفیـده"


🍂مے گفت: "دوستے با ڪسانی ڪه خودشون به #ارزش_ها مقیـد هستن خیلے خوبه...ولی توی اونا چیزے رو تغییـر نمیده...

⚠️هنـر اینه ڪه بتونی تو #قلـب ڪسی ڪه با تو و #اعتقـاداتـت_مخـالفـه نفوذ ڪنی و روش #تـاثیـربذارے..."

🥀 #شهیده_شهناز_حاجی_شاه
🔴 #چـادرهاے_سـرخ
🍀 #سبک_زندگی_شهدا


🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ ‍ •●❥ 🖤 ❥●•

⚠️⚠️ #تـلنــــگر


📚[ #دانشگاه]

لیلا مےگفت؛

📌توی ڪلاس #چادرت را دربیاور، #راحت باش...
بعد از کلاس سر میگذاریم..

😯من مات می ماندم از اینکه #نامحرم داخل کلاس با نامحرم بیرون از کلاس #چه_فرقی دارد..❗️مثلا نکند کور بود بدبخت⁉️

[ #مرکز_خرید]

📌توی #پاساژ دیگر #چادرت را در بیاور...همه دارند #نگاهمان میکنند دختر ...سمت خانه ڪه رسیدیم سر مےکنیم❗️

#نامحرم_بالای_شهر با #پایین_شهر چه فرقی دارد؟!نڪند خونش رنگین تر بود و من بےخبر

[ #مسافرت]

📌آخه کی #لب_دریا چادر سر میکند که ما دومی باشیم! #چادرت را در بیاور،رفتنی باز سر میکنیم..

💢نامحرم لب دریا با نامحرم ویلا چه فرقی دارد⁉️ته ته فرقشان یک کرم ضد آفتاب بود!

💍[ #عروسی]

📌دم #هتل و #تالار... #چادرت را بگذار توی کیف
برگشتنی سر میکنیم..

💢نامحرم توی تالار با نامحرم کوچه بازار چه فرقی دارد؟!فوقش یک کروات بیشتر داشت⁉️


🔴لیلا میگفت؛انقدر نامحرم نامحرم نکن...
خواهی نشوی #رسوا همرنگ جماعت شو!
و من هاج و واج🙄 میماندم؛ بشوم همرنگ!نشوم همرنگ⁉️

💠گاهی "من و من ها"،
میان این #دو_راهی_های_سخت ،هاج و واج میمانیم..🙄

👌خوش به حال "من هایی" که..
پیش از آنکه #بال_مشکی رنگشان بشکند و #سقوط کنند..
👌 #راه را از #بیراهه تشخیص میدهند!

🌸آری!
بعضی #چادری_ها؛
گرچه #رسوای "یک" جماعتند..
درعوض..
"یک" پا برای خودشان، #فرشته_اند!

#فاطمه_قاف🍀
#حجاب 🌸
#نامحرم_نامحرم_است
#حجاب_و_حیا_مکان_نداردـ 📎


🌹ڪانال عهـدبا شهـدا👇
💠 @Shahidegomnamm

•●❥ 🖤 ❥●•
🌷از شهدا الگو بگیریم🌷

#دو_رکعت_بندگی

شهید احمد علی نیری :

💜 به تزکیه نفس و ترفیع درجه و لذت عبادت و خشوع قلب .... کسی می رسد که مراقبت های سخت به اعمال و گفتار در خود داشته باشد ... و خوشا به حال چنین اشخاصی.

🍃🌹ڪانال عهدبا شهدا🍃🌹
❥• @Shahidegomnamm🕊