🌷ڪـانـال عـَـهـدبـاشـُـهـَدا🌷
218 subscribers
10.3K photos
590 videos
108 files
3.01K links
امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره ی #شهدا کمتراز #شهادت نیست
#امام_خامنه_ای
🌺شادی روح شهدا وسلامتی امام خامنه ای صلوات
!!این کانال هیچ صفحه ای دربرنامه های مجازی دیگر ندارد و متعلق به هیچ نهاد و موسسه ای نیست
ارتباط باخادم کانال:↙️↙️
@Ali_Faghiri
Download Telegram
پرنده! دعا كن كه طاقت ندارم‏
براى پريدن #شهامت ندارم‏
چگونه نمانم كه حتى #كمى هم‏
به چشمان #پاكت شباهت ندارم‏

#شهید_حرم
#محمودرضا_بیضایی
#دلنوشته

@shahidegomnamm
پرنده...!🕊
دعا كن كه طاقت ندارم‏
براى پريدن شهامت ندارم‏
چگونه نمانم كه حتى كمى هم‏
به چشمان پاكت شباهت ندارم

#شعر
#شهید_مدافع_حرم
#محمودرضا_بیضایی

🌷کانال عهد با شهدا🌷
@shahidegomnamm
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊🕊🕊
🕊

💠مثل بچہ بسیجے ها زندگے میڪرد. خیلے ساده. از تجملات ڪنار بود.
نمے پذیرفت در خانہ حتے مبل داشتہ باشد. واقعا روحیہ اش اینطورے بود و این نبود ڪہ از روے تصنع باشد و بخواهد تظاهر بہ زهد بڪند.
این اواخر یڪبار ڪہ با هم در حاشیہ میدان آرژانتین روی چمنها نشستہ بودیم و داشتیم ساندویچ میخوردیم همینطورے وسط حرفها ازش پرسیدم با #حقوق_پاسدارے زندگے چطور میگذرد؟
#محمودرضا بجاے جواب سؤالم حرف دیگرے زد.
🍃گفت: من #راضے بہ گرفتن همین #حقوقے هم ڪہ میگیرم #نیستم.🍃

مدتے است بہ فڪر ڪارے هستم
ڪہ درآمد مختصرے داشتہ باشد
تا زندگے را با آن بگذرانم و #پاسداریم_بخاطر_چرخیدن_زندگے_نباشد.

#شہید_محمود_رضا_بیضایی
#خاطره

🌹کانال عهدباشهدا🌹

https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_هشتم

همرزم شهید محمودرضا بیضائی؛
یادم می‌آید در مرحله سوم #عملیات آزادسازی مناطق غرب #حرم مطهر عملیات تا شب ادامه پیدا کرد، #مدافعین_حرم با مشکل #کمبود_نیرو برای ادامه عملیات مواجه شده بودند، #محمودرضا به آنها گفته بود:
🔸من به‌همراه پنج نفر دیگر داوطلبان #حاضرم کار #دفاع از منطقه هم‌جوار نیروها را تا صبح به‌عهده بگیرم تا امنیت منطقه جدید متصرفی تأمین شده و عملیات متوقف نشود.🔸
این در حالی بود که محمودرضا و همرزمان عراقی‌اش از #صبح مشغول عملیات و بسیار #خسته بودند. کاری بود که باور قبول انجام آن ناشدنی بود. #فرمانده منطقه از این پیشنهاد بسیار #تعجب کرد😳 و با حالتی خاص گفت: مگر می‌شود؟!🤔 مترجم به او گفت: #حسین_ایرانی است! یعنی اینکه ایرانی‌ها با بقیه #فرق داشته و #شجاعت فوق‌العاده‌ای دارند. فرمانده عرب سرش را به‌علامت رضایت تکان داد و گفته‌ او را #تصدیق نمود.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_نوزدهم

🔶سهیل کریمی یکی از مستند سازان کشور؛

من از زمان جنگ ایران و عراق شاید صدنفر از دوستانم را دفن کرده ام.
صحنه ای که من در آن با بیل #خاک برداشته و داخل #قبر بر روی پیکر #شهید ریختم به معنی پایان قصه مستند ماست.

به قول #شهید_چمران هنگامی که #شیپور جنگ نواخته می شود #مرد از #نامرد شناخته می شود. ما از این افراد در جامعه خود زیاد داریم که به قول #حضرت_امام یا در شکم مادران خود هستند یا در بغل آنان و یا در مدرسه و هروقت موقع آن برسد خود را نشان خواهند داد. #محمودرضا فرد #متخصص و باشعوری و با صلابت بود و اواخر در کارش بسیار ارتقاء یافته بود. او با #شهامت، دلیر و #کاربلد بود.

اگر دوباره #جنگ اتفاق بیافتد بازهم مانند #دهه_شصت این مردم به #میدان می آیند و قطعا می ایند مگر اینکه انسان نباشند و گرنه این #خاصیت خاک ماست که همیشه چنین انسان هایی را تربیت کرده است و من مخالفم با کسانی که می گویند #نسل_امروز میدان را خالی می گذارند و با یقین می گویم که آن ها اگر لازم باشد به #میدان خواهند آمد.

هر وقت با #شهید جایی می رفتیم و مثلا به یک #موشک دست ساز برخورد می کردیم، محمودرضا می گفت این موشک #کار_من است. یعنی #امضای خود شهید روی آن بود و آن موشک سبک کار محمودرضا بود نه کس دیگر.

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_ویکم
#خاطرات

🍁خاطره ای از زبان برادر شهید؛

معمولا توی اتاق #پذیرایی درس می‌خواندیم. پذیرایی‌مان، اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم و مواقعی که می‌خواستیم درس بخوانیم اجازه ورود به آن را داشتیم! #یک_شب بعد از #نصفه_شب برای درس خواندن به اتاق پذیرایی رفتم و دیدم #محمودرضا قبل از من آنجاست. اما درس نمی‌خواند. به #نماز ایستاده بود. آن موقع #دوازده_سیزده سال بیشتر نداشت. 😳جا خوردم. آمدم بیرون و به اتاق خودم رفتم. فردا شب باز محمودرضا توی پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چند شب پشت سر هم همینطور بود؛ محمودرضا بعد از #نیمه_شب بلند می‌شد می‌آمد توی اتاق پذیرایی و به نماز می‌ایستاد. هر شب هم که می‌گذشت #نمازش_طولانی‌تر از شب قبل بود. یک شب حدود #دو ساعت طول کشید. صبح به او گفتم نماز شب‌ خواندن برای تو #ضرورتی ندارد؛ هم کسر خواب پیدا می‌کنی و صبح توی مدرسه چرت می‌زنی و هم اینکه تو هنوز به #تکلیف_نرسیده‌ای و نماز واجب نداری چه برسد به نماز شب، آنهم اینجوری! صحبت که کردیم، فهمیدم #طلبه‌ای در مورد #فضیلت_نماز_شب برای محمودرضا صحبت کرده و محمودرضا چنان از حرفهای آن طلبه تأثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب نماز شب را ادامه داد. بخاطر مدرسه‌اش، نهایتا مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند! ولی محمودرضا آن نمازها را واقعا باحال می‌خواند. هنوز #چهره و #حالت ایستادنش #سر_نماز یادم هست…

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_وهفتم
#خاطرات

🔶خاطره ای از زبان برادر شهید؛

#تلفنم دارد زنگ می‌خورد. جواب می‌دهم. #محمودرضا است. می‌پرسد کجا هستم. می‌گویم تهرانم کارم تمام شده، ترمینالم، دارم بر می‌گردم تبریز. می‌گوید کی وقت داری؟… حرف مهمی دارم. می‌گویم الان، بگو. می‌گوید می‌توانی بیایی خانه؟ می‌گویم من فردا باید تبریز باشم، تلفنی بگو.
می‌گوید من دوباره #عازمم اما قبل از رفتن #حرف‌هایی هست که باید به تو بزنم. می‌گویم مثلا؟ می‌گوید اگر من #شهید شدم می‌ترسم #پدر نتواند تحمل نکند؛ پدر را داشته باش. می‌گویم خداحافظ! من تا یکساعت دیگر خانه شما هستم. می‌گوید مگر تبریز نمی‌روی؟ می‌گویم نه، امشب می‌مانم. و راه می‌افتم سمت اسلامشهر،خانه محمودرضا.
همه چیز در خانه عادی است. پذیرایی همسرش، بازی دختر دو ساله‌اش، شام روی گاز، تلویزیون روشن، و خود محمودرضا، چهره همیشه آرامش،هیچ #علامتی از #خبرخاصی به چشم نمی‌خورد. می‌نشینیم. #منتظر می‌مانم تا سر #صحبت را باز کند ولی حرفی نمی‌زند اما حرف‌هایمان کاملا #عادی پیش می‌روند. سعی می‌کنم #صبور باشم تا سر صحبت را باز کند ولی او حاضر نیست چیزی به زبان بیاورد. بالاخره صبرم تمام می‌شود و می‌گویم بگو! می‌گوید من #شهید شدم بنظر تو #محل_دفنم #تبریز باشد یا #تهران؟! می‌گویم این حرفها را بگذار کنار و مثل همیشه بلند شو برو #مأموریتت را انجام بده، شهید شدی، من یک فکری برایت می‌کنم! بدون اینکه تغییری در #چهره‌اش ایجاد بشود با آرامش شروع می‌کند به توضیح دادن در مورد اینکه اگر تبریز دفن بشود چطور میشود و اگر تهران دفن بشود چطور؟ عین #کلوخ مقابلش پخش می‌شوم وقتی دارد اینطور #عادی درباره #دفن شدنش حرف می‌زند. جدی نمی‌گیرم. هر چند همیشه در مأموریت‌هایش #احتمال_شهادت روی شاخش است. تلاشش برای جواب گرفتن از من درباره انتخاب محل دفنش و فهماندن قضیه به من که شهادتش در این سفر قطعی است نتیجه نمی‌دهد..

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_بیست_ونهم
#خاطرات

🍁خاطره ای از زبان برادر شهید؛

💥می‌گفت #شهادتِ شهید فقط #دست خودش است

من یکبار #خوابی دیده بودم که آن‌را برای #محمودرضا تعریف کردم. من خواب دیده بودم که با #حاج_همت دست دادم و همدیگر را #بغل کردیم و به او گفتم حاجی #دست ما را هم بگیر. #منظورم هم از این حرف این بود که #باب_شهادت را به روی ما هم باز کنید که حاج همت دستش را کشید و گفت: «دست من نیست». قبل از اینکه این خواب را برای اخوی تعریف کنم، روی این خواب زیاد فکر کرده و برای دوستانی هم تعریف کرده بودم. با خودم می‌گفتم مگر می‌شود؟ همه چیز دست #شهداست و شهدا دستشان باز است. این #معما برای من حل نمی‌شد🤔 و همیشه فکر می‌کردم که #تعبیرش چیست؟ برای #محمودرضا که تعریف کردم به راحتی برایم #حلش کرد.
💥گفت: « #شهادتِ شهید دست هیچکس نیست؛ فقط #دست_خودش است. شهید تا نخواهد شهید شود، شهید نمی‌شود.» و در حرفهایش به من فهماند که خودش هم بخاطر #تعلقاتش شهید نمی‌شود.💥

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی
#خاطرات

خاطره ای از زبان همرزم شهید؛

#حرم_مطهر

#تاسوعای سال ٩٢ بود، بهمون خبر دادند، بچه های ‏مقاومت، #عملیاتی وسیعی تو منطقه # ‏زینبیه، اطراف منطقه ‏حجیره، کردند و # تروریستها رو سه کیلومتری از اطراف #حرم مطهر خانم زینب ( س )، دور کردن.
💢صبح زود رفتیم اونجا و #محمودرضا رو هم دیدیم ، #خیلی از عملیاتی که منجر به تامینِ #امنیت حرم خانوم شده بود، #خوشحال بود .

💢 # ‏پرچم_سیاهی تو دستش بود و می گفت : خودم از بالای اون ساختمون #پایینش آوردم .
به اون ساختمون نگاه کردم دیدم #پرچم_سرخ یا ‏ابالفضل رو جاش به #اهتزاز در آورده

💢رسیدیم #خیابون جلوی #حرم که دو سال احدالناسی #جرات رد شدن ازش رو نداشت
و # تک_تیراندازها حسابش رو می رسیدند و حالا با #تلاش محمود رضا و دوستاش، #امن شده بود .

💢رفتیم #وسط خیابون، رو به #حرم وایستادیم، دیدم #محمودرضا داره آروم #گریه می کنه و #سلام می ده .
السلام علیکی یا سیدننا زینب …

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
Forwarded from عکس نگار
🕊🕊🕊

#شهیدمدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی
#قسمت_سی_وششم
#خاطرات

خاطره ای از زبان همرزم شهید؛

#شناسایی_مناطق

یکی از #رزمنده‌های_مدافع_حرم، چند روز بعد از #شهادت محمودرضا برایم #تعریف کرد که محمودرضا در #مناطق مختلف با مردم #سوریه ارتباط می‌گرفت. یکبار در یکی از مناطق درگیری، متوجه #چهار_زن شدیم که مقابل یک #خانه روی زمین نشسته بودند. یکی از رزمنده‌های سوری که همراه ما بود گفت: «اینها #مشکوکند و شاید #انتحاری باشند.» #محمودرضا گفت: «شاید هم نباشند. بگذارید با آن‌ها صحبت کنیم.» بعد رفت جلو و شروع کرد به #زبان_عربی با آن‌ها صحبت کردن. خودش را معرفی کرد و به آن‌ها گفت: «نترسید، ما #شیعه امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب هستیم و شما در #پناه مایید.» وقتی این را گفت #آرام شدند. بعد با آن‌ها حرف زد و #اعتمادشان را جلب کرد. بعد از آن بود که شروع به #همکاری کردند و در آن حوالی محل تجمع تعدادی از #تکفیری‌ها را هم در یک خانه نشان ما دادند. همان رزمنده مدافع حرم گفت: «محمودرضا حتی برای #شناسایی از مردم منطقه استفاده می‌کرد. یکبار یکی از #اهالی منطقه را که #اهل_سنت هم بود برای شناسایی با خودش سوار ماشین کرد که ببرد. محمودرضا جوری با مردم رفتار می‌کرد که آن‌ها را #جذب می‌کرد و بعد با همانها کار می‌کرد.»

🌹کانال عهدباشهدا🌹▶️🔽
https://telegram.me/joinchat/BJAToDwBXeuiNU6XhX3uiw
🌨هوای برفی کشورمان ما را هواییِ شهیدی کرد که تصویرش در هوای برفی #کهف_الشهدا ماندگار شد ...❤️

🕊شادی روح شهید #محمودرضا_بیضایی صلوات

🌹اینجامیعادگاه شهداست👇
🦋 @Shahidegomnamm 👈