#شهید_مدافع_حرم_قدیر_سرلک
#شهدا_از_شهادت_خود_خبر_دارند...
هنوز ۱۸سالش تموم نشده بود که رفت زیارت آقا علی موسی الرضاع، در مسیر یه جایی پر گلی رو دید ، به دوسش گفت چه جای قشنگی جون میده عکس یادگاری بگیری ،بذاری روی حجله دوستش سوال پرسید حجله یعنی چی ؟ با #لبخند همیشگی که به لب داشت گفت بابا برای بعد #شهادتم میخوام جون من یه عکس خوشکل بگیر بعدها استفاده میشه ،اون موقع ها هیچی از حرفاش رو نمیفهمیدم اما از وقتی که شهید شده به این باور رسیم که اون از آینده خبر داشت اون میدونست مرگش با شهادته...
#کانال_شهید @ghadirsarlak
#شهادت_محرم۹۴
🇮🇷 پایگاه بسیج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BFTh5MMPqha/
#شهدا_از_شهادت_خود_خبر_دارند...
هنوز ۱۸سالش تموم نشده بود که رفت زیارت آقا علی موسی الرضاع، در مسیر یه جایی پر گلی رو دید ، به دوسش گفت چه جای قشنگی جون میده عکس یادگاری بگیری ،بذاری روی حجله دوستش سوال پرسید حجله یعنی چی ؟ با #لبخند همیشگی که به لب داشت گفت بابا برای بعد #شهادتم میخوام جون من یه عکس خوشکل بگیر بعدها استفاده میشه ،اون موقع ها هیچی از حرفاش رو نمیفهمیدم اما از وقتی که شهید شده به این باور رسیم که اون از آینده خبر داشت اون میدونست مرگش با شهادته...
#کانال_شهید @ghadirsarlak
#شهادت_محرم۹۴
🇮🇷 پایگاه بسیج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BFTh5MMPqha/
Instagram
#شهید_مدافع_حرم_قدیر_سرلک 🕊🌺 #شهدا_از_شهادت_خود_خبر_دارند...
هنوز ۱۸سالش تموم نشده بود که رفت زیارت آقا علی موسی الرضاع، در مسیر یه جایی پر گلی رو دید ، به دوسش گفت چه جای قشنگی جون میده عکس یادگاری بگیری ،بذاری روی حجله دوستش سوال پرسید حجله یعنی چی ؟ با…
هنوز ۱۸سالش تموم نشده بود که رفت زیارت آقا علی موسی الرضاع، در مسیر یه جایی پر گلی رو دید ، به دوسش گفت چه جای قشنگی جون میده عکس یادگاری بگیری ،بذاری روی حجله دوستش سوال پرسید حجله یعنی چی ؟ با…
شادی روح همه شهدای مدافع حرم ....
و شهید راه چمنی صلوات.
جهت پیوستن به #کانال_شهید_راه_چمنی روی لینک زیر کلیک کنید
👇👇👇👇👇👇👇👇
@abolfazlrahchamani
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
و شهید راه چمنی صلوات.
جهت پیوستن به #کانال_شهید_راه_چمنی روی لینک زیر کلیک کنید
👇👇👇👇👇👇👇👇
@abolfazlrahchamani
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
#شهید_مدافع_حرم_سید_حکیم 🕊🌺
#سید_حکیم در آخرین توصیه اش چند ساعت قبل از شهادت به رزمندگان می گوید :
برادران عزیز توجه داشته باشید
اگر یک وقتی من شهید شدم، جنازه ام سوخت و از بین رفت، شما ماشینم را به امان خدا رها نکنید، ماشین را بیاورید که بدهکار بیت المال نباشیم. یاعلی مدد، حالا سویچ را بیاورید که من دیرم شده… و بعد از این توصیه ها رفت و دقیقا همین اتفاق افتاد.
سیدحکیم با شهادتش برای همیشه در قلبهای مومن هزاران فاطمی زنده می ماند، او شهید شد و اگر شهید نمی شد باید به عدالت خدا شک می کردیم، او می گفت : اگر شهید نشویم، می میریم.
خدانگهدار برادرم، سلام مرا به همه شهیدان برسان…
#کانال_شهید @shahid_hakim_jafar
#شهادت_۱۶خرداد۹۵
#سید_حکیم در آخرین توصیه اش چند ساعت قبل از شهادت به رزمندگان می گوید :
برادران عزیز توجه داشته باشید
اگر یک وقتی من شهید شدم، جنازه ام سوخت و از بین رفت، شما ماشینم را به امان خدا رها نکنید، ماشین را بیاورید که بدهکار بیت المال نباشیم. یاعلی مدد، حالا سویچ را بیاورید که من دیرم شده… و بعد از این توصیه ها رفت و دقیقا همین اتفاق افتاد.
سیدحکیم با شهادتش برای همیشه در قلبهای مومن هزاران فاطمی زنده می ماند، او شهید شد و اگر شهید نمی شد باید به عدالت خدا شک می کردیم، او می گفت : اگر شهید نشویم، می میریم.
خدانگهدار برادرم، سلام مرا به همه شهیدان برسان…
#کانال_شهید @shahid_hakim_jafar
#شهادت_۱۶خرداد۹۵
#شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_دهقان 🕊🌺
وقتی دو برادرم شهید شدند، پدرم خیلی محئم و صبور بود. یادم ميآید وقتي #محمدرضا #پنج_سال داشت بہ خانه پدریام رفته بودیم. مشغول ڪار بودیم ڪه یڪباره پنجره آهني از لولا خارج شد و افتاد روے سر محمدرضا ڪه زیر پنجره نشسته بود.
جمجمهاش شڪسته بود. وقتي خودم را بہ محمدرضا رساندم، از سرخي خوني ڪه در آن غوطهور شده بود، شوڪه شدم و ناخودآگاه گفتم: چقدر خون تو قرمز است!‼️ مثل خون شهید میماند
همان موقع پدرم هم ڪه آنجا بود رو به محمدرضا ڪرد و گفت:
محمدرضا، تو نباید بہ مرگ عادے بمیرے. تو هم باید #شهید شوے...
#نقل_از_مادرشهید
#شهادت_شب_اول_صفر۹۴
#کانال_شهید 👈 @shahid_dehghan
#متولد۷۴
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
instagram.com/p/BGrH8qCvqqc/
وقتی دو برادرم شهید شدند، پدرم خیلی محئم و صبور بود. یادم ميآید وقتي #محمدرضا #پنج_سال داشت بہ خانه پدریام رفته بودیم. مشغول ڪار بودیم ڪه یڪباره پنجره آهني از لولا خارج شد و افتاد روے سر محمدرضا ڪه زیر پنجره نشسته بود.
جمجمهاش شڪسته بود. وقتي خودم را بہ محمدرضا رساندم، از سرخي خوني ڪه در آن غوطهور شده بود، شوڪه شدم و ناخودآگاه گفتم: چقدر خون تو قرمز است!‼️ مثل خون شهید میماند
همان موقع پدرم هم ڪه آنجا بود رو به محمدرضا ڪرد و گفت:
محمدرضا، تو نباید بہ مرگ عادے بمیرے. تو هم باید #شهید شوے...
#نقل_از_مادرشهید
#شهادت_شب_اول_صفر۹۴
#کانال_شهید 👈 @shahid_dehghan
#متولد۷۴
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
instagram.com/p/BGrH8qCvqqc/
Instagram
پایگاه بسیج مردمی اینستاگرام
#شهید_مدافع_حرم_محمدرضا_دهقان 🕊🌺 وقتی دو برادرم شهید شدند، پدرم خیلی محئم و صبور بود. یادم ميآید وقتي #محمدرضا #پنج_سال داشت بہ خانه پدریام رفته بودیم. مشغول ڪار بودیم ڪه یڪباره پنجره آهني از لولا خارج شد و افتاد روے سر محمدرضا ڪه زیر پنجره نشسته بود.…
#شهید_مدافع_حرم_مسلم_خیزاب 🕊🌺
سر قبر شهید تورجیزاده که رفتیم
دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و #گفت: #آمین بگو؛
من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم
و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر😐
اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم،
پس دعا کن تا به خواستهام برسم
#جواز شهادتش را از #شهدای #غواص گرفت
مراسم تشییع شهدای #غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظهشماری میکرد تا به یاران شهیدش بپیوندد.
#کانال_شهید 👈 @shahidmoslemkhizab
#نقل_از_همسر_شهید
#شهادت_محرم۹۴
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BGwWeXXvqt2/
سر قبر شهید تورجیزاده که رفتیم
دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و #گفت: #آمین بگو؛
من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم
و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر😐
اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم،
پس دعا کن تا به خواستهام برسم
#جواز شهادتش را از #شهدای #غواص گرفت
مراسم تشییع شهدای #غواص و بازگشت پرستوهای مهاجر به وطن، شهید خیزاب را برای پیوستن به کاروان شهدا هوایی کرده و لحظهشماری میکرد تا به یاران شهیدش بپیوندد.
#کانال_شهید 👈 @shahidmoslemkhizab
#نقل_از_همسر_شهید
#شهادت_محرم۹۴
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BGwWeXXvqt2/
Instagram
#شهید_مدافع_حرم_مسلم_خیزاب 🕊🌺 سر قبر شهید تورجیزاده که رفتیم
دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و #گفت: #آمین بگو؛
من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم
و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر😐
اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم،
پس دعا کن تا به…
دقایقی با این شهید آهسته درد و دل کرد و #گفت: #آمین بگو؛
من هم دستم را روی قبر شهید گذاشتم
و گفتم هر چه گفته را جدی نگیر😐
اما همسرم دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم،
پس دعا کن تا به…
#شهید_مدافع_حرم_هادی_ذوالفقاری 🕊🌺
یک طرف #دیوار_خانه را پر کرده بود از نام #حضرت_زینب(س)
از علاقهاش به اهل بیت(ع) خبر داشتم. شور عجیبی داشت کسی جلودارش نبود. یک طرف دیوار خانه را از بنری پوشانده بود که رویش اسم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) نوشته شده بود. میگفت نباید بگذاریم حرم دست نااهلان بیفتد. از آخرین باری که به من گفت میخواهم بروم بجنگم تا شهادتش دو سه هفته طول کشید بیشتر سوریه مد نظرش بود اما درگیر جنگ سامرا شد و بیشتر از این جزئیات دیگری نمیگفت».
#کانال_شهید 👈 @shahidhadizolfaghari
@basijtv
#نقل_از_خواهر_شهید
#شهادت_سامرا
تصویر:
instagram.com/p/BG6701evqun/
یک طرف #دیوار_خانه را پر کرده بود از نام #حضرت_زینب(س)
از علاقهاش به اهل بیت(ع) خبر داشتم. شور عجیبی داشت کسی جلودارش نبود. یک طرف دیوار خانه را از بنری پوشانده بود که رویش اسم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) نوشته شده بود. میگفت نباید بگذاریم حرم دست نااهلان بیفتد. از آخرین باری که به من گفت میخواهم بروم بجنگم تا شهادتش دو سه هفته طول کشید بیشتر سوریه مد نظرش بود اما درگیر جنگ سامرا شد و بیشتر از این جزئیات دیگری نمیگفت».
#کانال_شهید 👈 @shahidhadizolfaghari
@basijtv
#نقل_از_خواهر_شهید
#شهادت_سامرا
تصویر:
instagram.com/p/BG6701evqun/
Instagram
#شهید_مدافع_حرم_هادی_ذوالفقاری 🕊🌺 یک طرف #دیوار_خانه را پر کرده بود از نام #حضرت_زینب(س)
از علاقهاش به اهل بیت(ع) خبر داشتم. شور عجیبی داشت کسی جلودارش نبود. یک طرف دیوار خانه را از بنری پوشانده بود که رویش اسم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) نوشته شده بود.…
از علاقهاش به اهل بیت(ع) خبر داشتم. شور عجیبی داشت کسی جلودارش نبود. یک طرف دیوار خانه را از بنری پوشانده بود که رویش اسم حضرت رقیه(س) و حضرت زینب(س) نوشته شده بود.…
#روایتےاز #همسر_شهیدمدافع_حرم #حجت_اسدی 🕊🌺
در آن زمان شرایط #زندگی سخت بود؛ اما با همه این سختیها من دست حمایت امام زمان(عج) را در زندگی مشترکمان حس میکردم.
یادم هست یک روز که از قزوین به سمت قم برمیگشتیم آقا حجت 6 هزار تومان بیشتر #پول نداشت وسط راه ماشینمان خراب شد و من خیلی نگران هزینه تعمیر ماشین بودم؛
اما آقا حجت بسیار خونسردانه رفتار میکرد که از قضا هزینه تعمیر ماشین 6 هزار تومان شد انگار که اینها همه باهم هماهنگ بودند و این است که من در تمام زندگیام دست امام زمان(عج) را حس میکنم...
#همسرشهید
#کانال_شهید @shahidhojjat
#شب_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها۹۴
🇮🇷پایـــــگاه بـــــــــــــــــــــــــــســـــیج تـلگرام🇮🇷
@basijtv
instagram.com/p/BHuU6MoAAEp/
در آن زمان شرایط #زندگی سخت بود؛ اما با همه این سختیها من دست حمایت امام زمان(عج) را در زندگی مشترکمان حس میکردم.
یادم هست یک روز که از قزوین به سمت قم برمیگشتیم آقا حجت 6 هزار تومان بیشتر #پول نداشت وسط راه ماشینمان خراب شد و من خیلی نگران هزینه تعمیر ماشین بودم؛
اما آقا حجت بسیار خونسردانه رفتار میکرد که از قضا هزینه تعمیر ماشین 6 هزار تومان شد انگار که اینها همه باهم هماهنگ بودند و این است که من در تمام زندگیام دست امام زمان(عج) را حس میکنم...
#همسرشهید
#کانال_شهید @shahidhojjat
#شب_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها۹۴
🇮🇷پایـــــگاه بـــــــــــــــــــــــــــســـــیج تـلگرام🇮🇷
@basijtv
instagram.com/p/BHuU6MoAAEp/
Instagram
#روایتےاز #همسر_شهیدمدافع_حرم #حجت_اسدی 🕊🌺 در آن زمان شرایط #زندگی سخت بود؛ اما با همه این سختیها من دست حمایت امام زمان(عج) را در زندگی مشترکمان حس میکردم.
یادم هست یک روز که از قزوین به سمت قم برمیگشتیم آقا حجت 6 هزار تومان بیشتر #پول نداشت وسط راه…
یادم هست یک روز که از قزوین به سمت قم برمیگشتیم آقا حجت 6 هزار تومان بیشتر #پول نداشت وسط راه…
#خاطره_اے_از_شهید_محسن_قطاسلو 🕊🌺
#آب_رسانی_شهید_برای_رزمندگان_تشنه_لب
تو این دوره از ماموریت هامون خیلی سخت و طاقت فرسا بود، رفت و برگشت حدود 70 کیلومتر پیاده روی داره. تو گرما وآفتاب ، حدود 30 کیلومتر رو هم باید پیاده برمیگشتیم تا به اردوگاه برسیم.
حساب کنید تو هوایی که روزهاش به شدت گرم و شرجی بود و شب هاش به شدت سرد . روز دوم که در مسیر رفت بودیم #خستگی و #تشنگی شدیدی بر بچه ها غالب شده بود؛طوری که دیگه هیچکس توانایی راه رفتن رو نداشت(قابل توجه اینکه باید آب آشامیدنی رو خودت از برکه ها و محیط اطراف تأمیین میکردی).
واقعا گرما و تشنگی بچه ها رو از پا در آورده بود...
همه یه گوشه ای از جاده کوهستانی نشستیم برای استراحت که بعد ادامه مسیر رو بریم برای پیدا کردن آب. از بس بیحال بودیم که هیچکس دیگه حتی حال راه رفتن و حرف زدن رو هم نداشت.
تو خواب و بیداری بودیم که دیدیم دو تا ماشین وانت نیسان از دور داره میاد. نزدیک که شد دیدیم سرنشین یکیشون #حاج_محسنه.
قضیه از این قرار بود که #حاج_محسن تنهایی #باپول #خودش دو تا ماشین از روستاهای اطراف کرایه کرده بود و چند تا کلمن و #ظرف های بزرگ بیست لیتری رو پر از #آب کرده بود که برای آشامیدن بچه ها بیاره.
خدا رو شاهد میگیرم چشمامون که به چهره ی معصوم و نورانی #حاج_محسن افتاد؛بیشتر خوشحال شدیم تا اینکه بخوایم برای آب خوشحال شده باشیم. خلاصه آب که خوردیم همه روحیه ای چند برابر گرفته و ادامه مسیر رو در پیش گرفتیم.
این گونه هستند مردان بزرگ خدا که خستگی و تنبلی در وجودشون راه نداره و همیشه وقتشون رو در راه خدمت به خدا و خلق خدا صرف میکنند. اونجا بود که همه میگفتند محسن جان ان شاالله اجرت رو حضرت اباالفضل(ع) بده.واقعا هم که سقّای بی دست کربلا اجرش کاراش رو داد...
#کانال_شهید_محسن_قطاسلو 👈 @hajmohsenghotaslo
#شهادت_فروردین۹۵
#اولین_شهید_نوهد
🇮🇷پایـــــگاه بـــــــــــــــــــــــــــســـــیج تـلگرام🇮🇷
@basijtv
instagram.com/p/BHuVWdvgBMD/
#آب_رسانی_شهید_برای_رزمندگان_تشنه_لب
تو این دوره از ماموریت هامون خیلی سخت و طاقت فرسا بود، رفت و برگشت حدود 70 کیلومتر پیاده روی داره. تو گرما وآفتاب ، حدود 30 کیلومتر رو هم باید پیاده برمیگشتیم تا به اردوگاه برسیم.
حساب کنید تو هوایی که روزهاش به شدت گرم و شرجی بود و شب هاش به شدت سرد . روز دوم که در مسیر رفت بودیم #خستگی و #تشنگی شدیدی بر بچه ها غالب شده بود؛طوری که دیگه هیچکس توانایی راه رفتن رو نداشت(قابل توجه اینکه باید آب آشامیدنی رو خودت از برکه ها و محیط اطراف تأمیین میکردی).
واقعا گرما و تشنگی بچه ها رو از پا در آورده بود...
همه یه گوشه ای از جاده کوهستانی نشستیم برای استراحت که بعد ادامه مسیر رو بریم برای پیدا کردن آب. از بس بیحال بودیم که هیچکس دیگه حتی حال راه رفتن و حرف زدن رو هم نداشت.
تو خواب و بیداری بودیم که دیدیم دو تا ماشین وانت نیسان از دور داره میاد. نزدیک که شد دیدیم سرنشین یکیشون #حاج_محسنه.
قضیه از این قرار بود که #حاج_محسن تنهایی #باپول #خودش دو تا ماشین از روستاهای اطراف کرایه کرده بود و چند تا کلمن و #ظرف های بزرگ بیست لیتری رو پر از #آب کرده بود که برای آشامیدن بچه ها بیاره.
خدا رو شاهد میگیرم چشمامون که به چهره ی معصوم و نورانی #حاج_محسن افتاد؛بیشتر خوشحال شدیم تا اینکه بخوایم برای آب خوشحال شده باشیم. خلاصه آب که خوردیم همه روحیه ای چند برابر گرفته و ادامه مسیر رو در پیش گرفتیم.
این گونه هستند مردان بزرگ خدا که خستگی و تنبلی در وجودشون راه نداره و همیشه وقتشون رو در راه خدمت به خدا و خلق خدا صرف میکنند. اونجا بود که همه میگفتند محسن جان ان شاالله اجرت رو حضرت اباالفضل(ع) بده.واقعا هم که سقّای بی دست کربلا اجرش کاراش رو داد...
#کانال_شهید_محسن_قطاسلو 👈 @hajmohsenghotaslo
#شهادت_فروردین۹۵
#اولین_شهید_نوهد
🇮🇷پایـــــگاه بـــــــــــــــــــــــــــســـــیج تـلگرام🇮🇷
@basijtv
instagram.com/p/BHuVWdvgBMD/
Instagram
#خاطره_اے_از #شهید_محسن_قطاسلو 🕊🌺 #آب_رسانی_شهید_برای_رزمندگان_تشنه_لب
تو این دوره از #ماموریت هامون خیلی سخت و طاقت فرسا بود، رفت و برگشت حدود 70 کیلومتر پیاده روی داره. تو گرما وآفتاب ، حدود 30 کیلومتر رو هم باید پیاده برمیگشتیم تا به اردوگاه برسیم.…
تو این دوره از #ماموریت هامون خیلی سخت و طاقت فرسا بود، رفت و برگشت حدود 70 کیلومتر پیاده روی داره. تو گرما وآفتاب ، حدود 30 کیلومتر رو هم باید پیاده برمیگشتیم تا به اردوگاه برسیم.…
✨تو که میدانستی چرا نگفتی؟؟
🍁خانه یکی از اقوام که از قضا #ماهواره داشت دعوت بودیم، #شهید #رضا هم توضیحاتی در مورد نحوه تشکیل این شبکه و منابع مالی اهداف و حامیانشون داد، چند تفری شروع کردند به #مسخره کردن #رضا
مغزت رو شستوشو دادن ، تو کله شما که ماهواره بد است و...
بعداز مهمانی من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرف ها میزنی که مسخره ات کنن؟؟
💠 #رضا #گفت من وظیفه ام انجام دادم در قبال این خانواده توضیحات رو دادم دیگه اون دنیا از من بپرسن که تو دیدی و میدونستی چرا نگفتی؟؟؟ من وظیفه ام را انجام دادم
#امر_به_معروف_واجب_فراموش_شده
#مدافع_حرم_شهید_رضاکارگربرزی
#کانال_شهید 👈 @rezakaregarbarzi
#شهادت_رمضان۹۲
#خاطرات_ناب_شهدا
🇮🇷پایـــــگاه بـــــــــــــــــــــــــــســـــیج تـلگرام🇮🇷
@basijtv
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BHy4I9fAIHa/
🍁خانه یکی از اقوام که از قضا #ماهواره داشت دعوت بودیم، #شهید #رضا هم توضیحاتی در مورد نحوه تشکیل این شبکه و منابع مالی اهداف و حامیانشون داد، چند تفری شروع کردند به #مسخره کردن #رضا
مغزت رو شستوشو دادن ، تو کله شما که ماهواره بد است و...
بعداز مهمانی من با رضا تند برخورد کردم که چرا از این حرف ها میزنی که مسخره ات کنن؟؟
💠 #رضا #گفت من وظیفه ام انجام دادم در قبال این خانواده توضیحات رو دادم دیگه اون دنیا از من بپرسن که تو دیدی و میدونستی چرا نگفتی؟؟؟ من وظیفه ام را انجام دادم
#امر_به_معروف_واجب_فراموش_شده
#مدافع_حرم_شهید_رضاکارگربرزی
#کانال_شهید 👈 @rezakaregarbarzi
#شهادت_رمضان۹۲
#خاطرات_ناب_شهدا
🇮🇷پایـــــگاه بـــــــــــــــــــــــــــســـــیج تـلگرام🇮🇷
@basijtv
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BHy4I9fAIHa/
Instagram
✨تو که میدانستی چرا نگفتی؟؟ 🍁خانه یکی از اقوام که از قضا #ماهواره داشت دعوت بودیم، #شهید #رضا هم توضیحاتی در مورد نحوه تشکیل این شبکه و منابع مالی اهداف و حامیانشون داد، چند تفری شروع کردند به #مسخره کردن #رضا
مغزت رو شستوشو دادن ، تو کله شما که ماهواره بد…
مغزت رو شستوشو دادن ، تو کله شما که ماهواره بد…
#شهیدحاج_عباسعلۍعلیزاده:
شهادت آرزوست نه هدف
و هدف دفاع ازحریم #ولایت و لبیک یازینب است
دنبال شهادت نمیگردم
آرزوےمن این است مرگ مارارا #شهادت قراردهد
#کانال_شهید 👈 @sardarhajabbasalizade
@basijtv
شهادت آرزوست نه هدف
و هدف دفاع ازحریم #ولایت و لبیک یازینب است
دنبال شهادت نمیگردم
آرزوےمن این است مرگ مارارا #شهادت قراردهد
#کانال_شهید 👈 @sardarhajabbasalizade
@basijtv
🍃🌺دلتنگی های مادر شهید #مسعود_عسگری 🌺🍃
"شهيد مسعود عسگري سه ماه آموزشي سربازيش رو در اردكان يزد گذروند. توي اين سه ماه #فقط يك بار اجازه داشت تا به مرخصي بياد. مسعود پسر با #اراده و #محكمي بود.اگر ناراحتي يا دلتنگي داشت هيچ وقت به روي خودش نمي آورد. از پادگان زود به زود به خونه زنگ ميزد ، هر بار كه زنگ ميزد ازش مي پرسيدم ،دلت تنگ شده ؟ مي گفت نه از ترسم زنگ ميزنم ، مي دونست من #طاقت #دوري بچه هام رو ندارم . وقتي برادرش سرباز بود مسعود شاهد بيتابي هاي من بود و مي دونست بايد #صداش رو بشنوم تا #آروم بشم ، با اينكه به گفته خودش دلش تنگ نشده بود بخاطر دل من ، كلي توي صف ميموند تا زنگ بزنه و با شنيدن صداش منو از دلتنگي در بياره. مسعود عزيزم من همون مادرم ، با من چكار كردي كه بيشتر از پنج ماهه كه دارم با افتخار دوريت رو تحمل مي كنم "
#کانال_شهید👈 @shahid_masoud_asgari
#نقل_از_مادرشهید
"شهيد مسعود عسگري سه ماه آموزشي سربازيش رو در اردكان يزد گذروند. توي اين سه ماه #فقط يك بار اجازه داشت تا به مرخصي بياد. مسعود پسر با #اراده و #محكمي بود.اگر ناراحتي يا دلتنگي داشت هيچ وقت به روي خودش نمي آورد. از پادگان زود به زود به خونه زنگ ميزد ، هر بار كه زنگ ميزد ازش مي پرسيدم ،دلت تنگ شده ؟ مي گفت نه از ترسم زنگ ميزنم ، مي دونست من #طاقت #دوري بچه هام رو ندارم . وقتي برادرش سرباز بود مسعود شاهد بيتابي هاي من بود و مي دونست بايد #صداش رو بشنوم تا #آروم بشم ، با اينكه به گفته خودش دلش تنگ نشده بود بخاطر دل من ، كلي توي صف ميموند تا زنگ بزنه و با شنيدن صداش منو از دلتنگي در بياره. مسعود عزيزم من همون مادرم ، با من چكار كردي كه بيشتر از پنج ماهه كه دارم با افتخار دوريت رو تحمل مي كنم "
#کانال_شهید👈 @shahid_masoud_asgari
#نقل_از_مادرشهید
🍃🌺تعصب و ارادت شهید به #رهبر_انقلاب 🌺🍃
#شهید_مدافع_حرم_احمداعطایی
اصلاً نمیتوانست #تحمل کند کسی به #آقا #تندی کند! سریع دفاع میکرد! سال ۸۸، عروسیمان در اوج اغتشاشات بود، مرا گذاشت و یک ماه به مأموریت رفت!
دو ماهی را دنبال کارهای اعزامش بود، ولی به خاطر مسائل امنیتی، از اعزام حرفی نمیزد. کلاً هم اینگونه مسائل را نمیگفت. دنبال انتقالی به قسمتی بود که راحتتر نیرو اعزام میکردند، در آخر هم خدا را شکر توانست برود. من که از اول ازدواج راضی شده بودم! در خواستگاری که صحبت میکردیم، میگفت:هرکجا ظلم باشد، هر جا به من نیاز باشد، نمیتوانم بمانم و باید بروم. من هم از همان روز اول قبول کردم!
#کانال_شهید 👈 @shahidahmadatayi
#شهادت_شب_اول_صفر۹۴
#شهیدی_که_مادرش_زهـــــرا #از_شهادتــــش_باخــبرش_کرد
🇮🇷 پایگاه بسیج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
instagram.com/p/BIFbPLqAyKx/
#شهید_مدافع_حرم_احمداعطایی
اصلاً نمیتوانست #تحمل کند کسی به #آقا #تندی کند! سریع دفاع میکرد! سال ۸۸، عروسیمان در اوج اغتشاشات بود، مرا گذاشت و یک ماه به مأموریت رفت!
دو ماهی را دنبال کارهای اعزامش بود، ولی به خاطر مسائل امنیتی، از اعزام حرفی نمیزد. کلاً هم اینگونه مسائل را نمیگفت. دنبال انتقالی به قسمتی بود که راحتتر نیرو اعزام میکردند، در آخر هم خدا را شکر توانست برود. من که از اول ازدواج راضی شده بودم! در خواستگاری که صحبت میکردیم، میگفت:هرکجا ظلم باشد، هر جا به من نیاز باشد، نمیتوانم بمانم و باید بروم. من هم از همان روز اول قبول کردم!
#کانال_شهید 👈 @shahidahmadatayi
#شهادت_شب_اول_صفر۹۴
#شهیدی_که_مادرش_زهـــــرا #از_شهادتــــش_باخــبرش_کرد
🇮🇷 پایگاه بسیج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
instagram.com/p/BIFbPLqAyKx/
Instagram
🍃🌺تعصب و ارادت شهید به #رهبر_انقلاب 🌺🍃 #شهید_مدافع_حرم_احمداعطایی
اصلاً نمیتوانست #تحمل کند کسی به #آقا #تندی کند! سریع دفاع میکرد! سال ۸۸، عروسیمان در اوج اغتشاشات بود، مرا گذاشت و یک ماه به مأموریت رفت!
دو ماهی را دنبال کارهای اعزامش بود، ولی به خاطر…
اصلاً نمیتوانست #تحمل کند کسی به #آقا #تندی کند! سریع دفاع میکرد! سال ۸۸، عروسیمان در اوج اغتشاشات بود، مرا گذاشت و یک ماه به مأموریت رفت!
دو ماهی را دنبال کارهای اعزامش بود، ولی به خاطر…
خاطره ای از #شهید_سجاد_مرادی 🕊🌺 📌سید خیلی خـــــوش رو و مهربان بود، وقتی با شهید عزیز اشنا شدم ایشون با این که منو نمیشناخت توی ملاقـــــات اول چنان با صمیمیت با من برخورد کرد که من تصور کردم بعد از سال ها یه برادر گمشده رو پیدا کردم 📌واقعا که برای همه ما بسیجیا مثل بـــــرادر بـــــزرگتر بود و محبتش هیچوقت از قلب همه ما بیرون نمیره.
اقا سجاد انشاالله با دعای حضرت ولیعصر همه ما ادامه دهنده راهی خواهیم بود که با خونت روشن کرده ای.
#نقلازیکیازبسیجیان
#کانال_شهید 👈 @shahidsajadmoradi
#شهادت۱۶آذر۹۴
🇮🇷 پایگاه بســــــیــج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BJ5aTJWgWK1/
اقا سجاد انشاالله با دعای حضرت ولیعصر همه ما ادامه دهنده راهی خواهیم بود که با خونت روشن کرده ای.
#نقلازیکیازبسیجیان
#کانال_شهید 👈 @shahidsajadmoradi
#شهادت۱۶آذر۹۴
🇮🇷 پایگاه بســــــیــج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BJ5aTJWgWK1/
Instagram
خاطره ای از #شهید_سجاد_مرادی 🕊🌺 📌سید خیلی خـــــوش رو و مهربان بود، وقتی با شهید عزیز اشنا شدم ایشون با این که منو نمیشناخت توی ملاقـــــات اول چنان با صمیمیت با من برخورد کرد که من تصور کردم بعد از سال ها یه برادر گمشده رو پیدا کردم 📌واقعا که برای همه ما…