💠وصیت نامه شهید مدافع حرم سید رضا طاهر
((به نام خدای شهیدان))
بگو ای پیغمبر اگر در خانه های خود هم بودید باز آنان که سرنوشتشان در قضای الهی کشته شدن است از خانه به قتلگاه باپای خود البته بیرون می آمدند. آیه 154 آل عمران صفحه 70
حال آن که قرار است هر کسی که یک روز به دنیا آمده یک روز از دنیا رود چه خوب است با شهادت باشد ، شهادت در راه دفاع از حریم آل الله.
ای مردم بدانید رفتن من از روی هوا و هوس نبوده بلکه بخاطر حفظ حرم آل الله و همچنین نگه داشتن جبهه و مقاومت در آن سوی مرز ها بوده تا این که جبهه دشمن به مرز های ما کشیده نشود.
به تاسی از گفته رهبر فقیدم حضرت امام خمینی (ره) : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت ما آسیبی نرسد.
حال که زعامت این کشتی پر تلاطم به دست با کفایت رهبر عزیزتر از جانم افتاده و ایشان نیز به حق آن را سکانداری نموده ، ایشان را در این امر یاری کنید تا بار دیگر علی تنها نماند.
امیدوارم این قطره خون نا قابلم در درگاه ایزدمنان قیمت داشته باشد و درخت مقاومت اسلامی با آنان تنومند گشته و باعث بیداری مردم مسلمان جهان گردد.
94/8/21 7:45
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠خصوصی:
ای همسرم ، ای عزیزتر از جانم از این که رفیق نیم راه بوده ام شرمنده ام. تو را به همان خدایی میسپارم که به طفل صغیرم روزی می دهد به پسرم بگو که چرا به این راه رفتم و هدفم زندگی عزتمندانه ایران و ایرانی و مردم مسلمان بوده است.
ای پدرم و ای مادرم زیاد گریه و زاری نکنید چرا که دشمن در آرزوی دیدن اشک شماست و این آرزو را به دلشان بگذارید و قوی باشید.
سید رضا طاهر
@basijtv پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
instagram.com/p/BF8vtD1vqiB/
((به نام خدای شهیدان))
بگو ای پیغمبر اگر در خانه های خود هم بودید باز آنان که سرنوشتشان در قضای الهی کشته شدن است از خانه به قتلگاه باپای خود البته بیرون می آمدند. آیه 154 آل عمران صفحه 70
حال آن که قرار است هر کسی که یک روز به دنیا آمده یک روز از دنیا رود چه خوب است با شهادت باشد ، شهادت در راه دفاع از حریم آل الله.
ای مردم بدانید رفتن من از روی هوا و هوس نبوده بلکه بخاطر حفظ حرم آل الله و همچنین نگه داشتن جبهه و مقاومت در آن سوی مرز ها بوده تا این که جبهه دشمن به مرز های ما کشیده نشود.
به تاسی از گفته رهبر فقیدم حضرت امام خمینی (ره) : پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت ما آسیبی نرسد.
حال که زعامت این کشتی پر تلاطم به دست با کفایت رهبر عزیزتر از جانم افتاده و ایشان نیز به حق آن را سکانداری نموده ، ایشان را در این امر یاری کنید تا بار دیگر علی تنها نماند.
امیدوارم این قطره خون نا قابلم در درگاه ایزدمنان قیمت داشته باشد و درخت مقاومت اسلامی با آنان تنومند گشته و باعث بیداری مردم مسلمان جهان گردد.
94/8/21 7:45
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
💠خصوصی:
ای همسرم ، ای عزیزتر از جانم از این که رفیق نیم راه بوده ام شرمنده ام. تو را به همان خدایی میسپارم که به طفل صغیرم روزی می دهد به پسرم بگو که چرا به این راه رفتم و هدفم زندگی عزتمندانه ایران و ایرانی و مردم مسلمان بوده است.
ای پدرم و ای مادرم زیاد گریه و زاری نکنید چرا که دشمن در آرزوی دیدن اشک شماست و این آرزو را به دلشان بگذارید و قوی باشید.
سید رضا طاهر
@basijtv پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
instagram.com/p/BF8vtD1vqiB/
Instagram
اسرارالشفاء ( طب اسلامی سنتی )
💠وصیت نامه #شهید_مدافع_حرم_سید_رضا_طاهر ((به نام خدای شهیدان)) بگو ای پیغمبر اگر در خانه های خود هم بودید باز آنان که سرنوشتشان در قضای الهی کشته شدن است از خانه به قتلگاه باپای خود البته بیرون می آمدند. آیه 154 آل عمران صفحه 70 حال آن که قرار است هر کسی…
سپاه سربازان رهبر
❤️دو رکعت عشق❤️ چون [ حسین بن منصور حلاج را ] به زیر طاقش بردند ، به باب الطّاق ، پای بر نردبان نهاد. گفتند :"حال چیست ؟" گفت :" معراج ِ مردان ، سر ِ دار است ...". پس دستش جدا کردند ، خنده ای بزد . گفتند : خنده چیست ؟ گفت : " دست از آدمی بسته ، جدا…
#الموت الصدام
به سنگری رسیدم و به #عربی گفتم:
قولوا لا اله الالله!
منظورم این بود که #تسلیم شوید!
كسی جواب نداد.
خیلی #تشنه ام بود!
معمولا در سنگرهای #دشمن آب خُنک و #گوارا پیدا میشد.
وقتی دیدم صدایی نمیآید و کسی خارج نمیشود، به سرعت وارد #سنگر شدم.
ناگهان لولهی داغ #اسلحه را پشت سرم احساس كردم!
آرامآرام از سنگر بیرون آمدم!
تا چشمم به هیکل بزرگ او افتاد، رنگم پرید!
کماندویی اردنی یا سودانی بود،
دقیقا یادم نیست.
فقط میدانم #عراقی نبود!
اسرای عراقی تا به اسارت درمیآمدند، خیلی سریع این جمله را تكرار میكردند:
#الدّخیل_الخمینی و #الموت_لصدام!
كه ناخودآگاه ورد زبان ما هم شده بود.
وقتی هیکل آن #كماندو را دیدم که با غضب نگاهم میکرد، نزدیك بود كه قبض روح شوم!
با خود گفتم بهتر است اعلام #اسارت کنم!
ناخواسته و تند تند گفتم:
الدخیل الخمینی و الموت لصدام!
بدون آنکه بدانم اصلا چه میگویم، این جمله را تکرار میکردم!
او لبش را گزید و با چهرهی #عصبانی گفت:
الدخیل الخمینی، هان؟
الموت لصدام، هان؟
و چند تا فحش عربی نثارم کرد.
بدون آنکه بدانم باید چیزی غیر این را بگویم، جواب دادم:
نعم، نعم یا سیدی!
با پوتینهای بزرگش #لگد محكمی به من زد که دو متر به هوا پرت شدم و چند متر آن طرفتر افتادم!
من هم میان نالهام طوری كه متوجه نشود، به #ترکی بهش گفتم:
اِشَّگ آدام!
یک مرتبه #گلنگدن را کشید و آمد بالای سرم!
چشمهایش کاسهی #خون بود!
شاید با خودش فکر میکرد که این #بسیجی های نوجوان چهقدر #شجاع و با ایماناند كه مدام تکرار میکنند:
الدخیل الخمینی...! تازه دوزاریم افتاده بود که ای دل غافل!
من باید برعکس میگفتم!
تا آمدم بگویم لا ...، به گمان اینکه دوباره میخواهم آن جمله را تکرار کنم، بر سرم فریاد زد و گفت:
اُسکوت!
و انگشتش را به اشارهی هیس مقابل لبهایش گرفت.
آمادهی #شلیک بود!
چشمهایم را بسته بودم و داشتم اَشهدم را میخواندم و كمكم از او فاصله میگرفتم که ناگهان صدای شلیک تیری آمد!
بلافاصله تیر دیگری به بازوی راستم خورد كه مرا به هوا بلند کرد و محکم به روی #خاکریز کوبید!
چشم که باز کردم دیدم بسیجیهای لشكر «علیبن ابیطالب(ع)» قم با لبخند، بالای سرم هستند و آن #غول بیشاخ و دم در گوشهای به خاک افتاده و به درک واصل شده است!
از فردای آن روز بچههای گردان تا به یكدیگر میرسیدند، میگفتند:
الدخیل الخمینی، هان؟
الموت لصدام، هان؟
و این قضیه اسباب خنده و شادی بچههای گردان را تا مدتها فراهم كرده بود.
🇮🇷 پایگاه بســــــیــج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
https://www.instagram.com/p/BKEDZojAaR6/
به سنگری رسیدم و به #عربی گفتم:
قولوا لا اله الالله!
منظورم این بود که #تسلیم شوید!
كسی جواب نداد.
خیلی #تشنه ام بود!
معمولا در سنگرهای #دشمن آب خُنک و #گوارا پیدا میشد.
وقتی دیدم صدایی نمیآید و کسی خارج نمیشود، به سرعت وارد #سنگر شدم.
ناگهان لولهی داغ #اسلحه را پشت سرم احساس كردم!
آرامآرام از سنگر بیرون آمدم!
تا چشمم به هیکل بزرگ او افتاد، رنگم پرید!
کماندویی اردنی یا سودانی بود،
دقیقا یادم نیست.
فقط میدانم #عراقی نبود!
اسرای عراقی تا به اسارت درمیآمدند، خیلی سریع این جمله را تكرار میكردند:
#الدّخیل_الخمینی و #الموت_لصدام!
كه ناخودآگاه ورد زبان ما هم شده بود.
وقتی هیکل آن #كماندو را دیدم که با غضب نگاهم میکرد، نزدیك بود كه قبض روح شوم!
با خود گفتم بهتر است اعلام #اسارت کنم!
ناخواسته و تند تند گفتم:
الدخیل الخمینی و الموت لصدام!
بدون آنکه بدانم اصلا چه میگویم، این جمله را تکرار میکردم!
او لبش را گزید و با چهرهی #عصبانی گفت:
الدخیل الخمینی، هان؟
الموت لصدام، هان؟
و چند تا فحش عربی نثارم کرد.
بدون آنکه بدانم باید چیزی غیر این را بگویم، جواب دادم:
نعم، نعم یا سیدی!
با پوتینهای بزرگش #لگد محكمی به من زد که دو متر به هوا پرت شدم و چند متر آن طرفتر افتادم!
من هم میان نالهام طوری كه متوجه نشود، به #ترکی بهش گفتم:
اِشَّگ آدام!
یک مرتبه #گلنگدن را کشید و آمد بالای سرم!
چشمهایش کاسهی #خون بود!
شاید با خودش فکر میکرد که این #بسیجی های نوجوان چهقدر #شجاع و با ایماناند كه مدام تکرار میکنند:
الدخیل الخمینی...! تازه دوزاریم افتاده بود که ای دل غافل!
من باید برعکس میگفتم!
تا آمدم بگویم لا ...، به گمان اینکه دوباره میخواهم آن جمله را تکرار کنم، بر سرم فریاد زد و گفت:
اُسکوت!
و انگشتش را به اشارهی هیس مقابل لبهایش گرفت.
آمادهی #شلیک بود!
چشمهایم را بسته بودم و داشتم اَشهدم را میخواندم و كمكم از او فاصله میگرفتم که ناگهان صدای شلیک تیری آمد!
بلافاصله تیر دیگری به بازوی راستم خورد كه مرا به هوا بلند کرد و محکم به روی #خاکریز کوبید!
چشم که باز کردم دیدم بسیجیهای لشكر «علیبن ابیطالب(ع)» قم با لبخند، بالای سرم هستند و آن #غول بیشاخ و دم در گوشهای به خاک افتاده و به درک واصل شده است!
از فردای آن روز بچههای گردان تا به یكدیگر میرسیدند، میگفتند:
الدخیل الخمینی، هان؟
الموت لصدام، هان؟
و این قضیه اسباب خنده و شادی بچههای گردان را تا مدتها فراهم كرده بود.
🇮🇷 پایگاه بســــــیــج تلگرام 🇮🇷
telegram.me/joinchat/BaOAwT5zfbIlCz_3z1Lpjg
https://www.instagram.com/p/BKEDZojAaR6/
Instagram
🎈🎈🎈🎈🎈
💣💣💣💣💣
🎃🎃🎃🎃🎃
👓👓👓👓👓
#الموت الصدام
به سنگری رسیدم و به #عربی گفتم:
قولوا لا اله الالله!
منظورم این بود که #تسلیم شوید!
كسی جواب نداد.
خیلی #تشنه ام بود!
معمولا در سنگرهای #دشمن آب خُنک و #گوارا پیدا میشد.
وقتی دیدم صدایی نمیآید و کسی خارج نمیشود،…
💣💣💣💣💣
🎃🎃🎃🎃🎃
👓👓👓👓👓
#الموت الصدام
به سنگری رسیدم و به #عربی گفتم:
قولوا لا اله الالله!
منظورم این بود که #تسلیم شوید!
كسی جواب نداد.
خیلی #تشنه ام بود!
معمولا در سنگرهای #دشمن آب خُنک و #گوارا پیدا میشد.
وقتی دیدم صدایی نمیآید و کسی خارج نمیشود،…
❤️یک نمونه از فداکاری ها و ایثار برادران افغانی در هشت سال دفاع مقدس❤️
با شروع تجاوز #شوروی به #افغانستان، به #ایران مهاجرت می کند و ساکن #بجستان می شود.
وقتی میشنود که در مرزهای جنوبی و غربی ایران، لشکری قصد تهاجم پیدا کرده است، عازم جبههها میشود.
در روز 6 اسفند ماه سال 1362 در کردستان، پس از باز کردن معبر #مین، به سیم خاردار حلقوی میرسند که به هیچ عنوان نمیشده آنرا قطع کنند!
چون اگر سیم را قطع میکردند، سیمها جمع شده و معبر #منفجر میشد!
در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم میگیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد.
ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی به او التماس میکند و او را قسم میدهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این #افتخار را از من نگیر!
سرانجام بر روی سیمهای خاردار میخوابد و در حالی که #خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از 160 نفر و بنا بر روایتی 300 نفر از روی بدن او عبور میکنند!
وقتی همه عبور میکنند و او را از روی سیمها بلند میکنند، میبینند تمام بدنش غرق در خون است و #درد میکشد!
می گوید:
خدایا!
#شهادت مرا برسان!
در این لحظه گلوله ای از سوی نیروهای #عراقی شلیک میشود و به #چشم چپ او اصابت میکند و همان جا به درجه ی رفیع شهادت نائل میگردد!
شهید رجبعلی غلامی در وصیت نامه اش می نویسد:
برادران عزیز!
همانطور که میدانید من غریبم!
#پدر و #مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری!
از شما عزیزان تقاضا دارم گاه گاهی که بر سر قبرم حاضر میشوید، فاتحهای بخوانید و اگر ممکن بود یک شب #جمعه دعای کمیل بر سر مزارم برگزار کنید!
در ضمن موتورم را هم بفروشید و پولش را به #جبهه واریز کنید!
در پایان از کلیه #برادران و #خواهران بجستانی امید #عفو و #بخشش دارم!
اگر خطایی از من مشاهده کردهاند، خواهند بخشید.
#شهید_رجبعلی_غلامی
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BL5nzKnAjF9/
با شروع تجاوز #شوروی به #افغانستان، به #ایران مهاجرت می کند و ساکن #بجستان می شود.
وقتی میشنود که در مرزهای جنوبی و غربی ایران، لشکری قصد تهاجم پیدا کرده است، عازم جبههها میشود.
در روز 6 اسفند ماه سال 1362 در کردستان، پس از باز کردن معبر #مین، به سیم خاردار حلقوی میرسند که به هیچ عنوان نمیشده آنرا قطع کنند!
چون اگر سیم را قطع میکردند، سیمها جمع شده و معبر #منفجر میشد!
در این وقت این شهید با همرزم خود با نام «شریفی مقدم» تصمیم میگیرند که یک نفر بر روی سیم خاردار بخوابد.
ابتدا شریفی مقدم قصد داشته این کار را انجام دهد، ولی به او التماس میکند و او را قسم میدهد که بگذار من این کار را انجام دهم و این #افتخار را از من نگیر!
سرانجام بر روی سیمهای خاردار میخوابد و در حالی که #خون از بدن پاکش جاری بوده، بیش از 160 نفر و بنا بر روایتی 300 نفر از روی بدن او عبور میکنند!
وقتی همه عبور میکنند و او را از روی سیمها بلند میکنند، میبینند تمام بدنش غرق در خون است و #درد میکشد!
می گوید:
خدایا!
#شهادت مرا برسان!
در این لحظه گلوله ای از سوی نیروهای #عراقی شلیک میشود و به #چشم چپ او اصابت میکند و همان جا به درجه ی رفیع شهادت نائل میگردد!
شهید رجبعلی غلامی در وصیت نامه اش می نویسد:
برادران عزیز!
همانطور که میدانید من غریبم!
#پدر و #مادر ندارم و همچنین برادر و خواهری!
از شما عزیزان تقاضا دارم گاه گاهی که بر سر قبرم حاضر میشوید، فاتحهای بخوانید و اگر ممکن بود یک شب #جمعه دعای کمیل بر سر مزارم برگزار کنید!
در ضمن موتورم را هم بفروشید و پولش را به #جبهه واریز کنید!
در پایان از کلیه #برادران و #خواهران بجستانی امید #عفو و #بخشش دارم!
اگر خطایی از من مشاهده کردهاند، خواهند بخشید.
#شهید_رجبعلی_غلامی
@basijtv 🇮🇷پایگاه بسیج تلگرام
تصویر:
https://www.instagram.com/p/BL5nzKnAjF9/
Instagram
یک نمونه از فداکاری ها و ایثار برادران افغانی در هشت سال دفاع مقدس .
.
با شروع تجاوز #شوروی به #افغانستان، به #ایران مهاجرت می کند و ساکن #بجستان می شود.
وقتی میشنود که در مرزهای جنوبی و غربی ایران، لشکری قصد تهاجم پیدا کرده است، عازم جبههها میشود.
…
.
با شروع تجاوز #شوروی به #افغانستان، به #ایران مهاجرت می کند و ساکن #بجستان می شود.
وقتی میشنود که در مرزهای جنوبی و غربی ایران، لشکری قصد تهاجم پیدا کرده است، عازم جبههها میشود.
…
Forwarded from استفتائات رهبری
#یا_ثارالله ✋
نشدم لایق وصل تو
در این مدت #عمر
دلخوشم اینکه دَهَم
بازهم ازدور #سلام
أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّائِلاتِ...
(سلام بر آن #خون_های_جاری )
@basijtv
نشدم لایق وصل تو
در این مدت #عمر
دلخوشم اینکه دَهَم
بازهم ازدور #سلام
أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّائِلاتِ...
(سلام بر آن #خون_های_جاری )
@basijtv
#عشق_به_سپاه یعنی همین تصویرسردارحاج قاسم سلیمانی برسرجنازه پسرعموی شهیدش حاج احمد سلیمانی.عشق به سپاه بازی با واژه ها نیست برایش #خون_دادیم.
💠 @basijtv 💠
💠 @basijtv 💠
🔸 #سپاهی یا باید عاشق باشد یا دیوانه!
کسی که دنبال مادیات اومده باشه توی این لباس، غلط ترین راه را انتخاب کرده!
دیوانگی کرده!
این جا اگه اومدین باید عاشق باشید ! عاشق خدمت به اسلام، به مردم، و الا دیوانگی کردید!
به لباس هایی که تنتونه نگاه کنید.
چه رنگیه.؟ این لباس ها شاید به ظاهر #سبز باشه، ولی روی هر کدوم شون می شه سرخی #خون رو دید!
#سرخی خون کسانی که یک روز این لباس ها رو پوشیدن و جون شون رو به خاطر #اسلام و #انقلاب تقدیم کردن!
پس همیشه یادتون باشه پوشیدن لباس چه #مسئولیت سنگینی براتون میاره....
💠 شهید مهدی زین الدین 💠
💠 @basijtv 💠
کسی که دنبال مادیات اومده باشه توی این لباس، غلط ترین راه را انتخاب کرده!
دیوانگی کرده!
این جا اگه اومدین باید عاشق باشید ! عاشق خدمت به اسلام، به مردم، و الا دیوانگی کردید!
به لباس هایی که تنتونه نگاه کنید.
چه رنگیه.؟ این لباس ها شاید به ظاهر #سبز باشه، ولی روی هر کدوم شون می شه سرخی #خون رو دید!
#سرخی خون کسانی که یک روز این لباس ها رو پوشیدن و جون شون رو به خاطر #اسلام و #انقلاب تقدیم کردن!
پس همیشه یادتون باشه پوشیدن لباس چه #مسئولیت سنگینی براتون میاره....
💠 شهید مهدی زین الدین 💠
💠 @basijtv 💠
🔴کاسبی دلاری دولت از مراسم اربعین
🔸دولت در سامانه سماح، جهت ویزای زایران اربعین نرخ دلار را نرخ ۴۲۵۰ تومان محاسبه میکند؛ این در حالی است که قیمت دلار دولتی هم اکنون حدود ۳۵۰۰ تومان و قیمت در بازار آزاد ۴۰۱۰ تومان است.
#هل_من_ناصرا_ینصرونی
#ننگ بر دولتی که با #خون_حسین معاملہ میکند
💠 @basijtv 💠
🔸دولت در سامانه سماح، جهت ویزای زایران اربعین نرخ دلار را نرخ ۴۲۵۰ تومان محاسبه میکند؛ این در حالی است که قیمت دلار دولتی هم اکنون حدود ۳۵۰۰ تومان و قیمت در بازار آزاد ۴۰۱۰ تومان است.
#هل_من_ناصرا_ینصرونی
#ننگ بر دولتی که با #خون_حسین معاملہ میکند
💠 @basijtv 💠
Forwarded from عکس نگار
#جهاد_مغنیه
شهید #جهاد_مغنیه بارها در مناسبتهای مختلف به بالای منبر میرفت و سخنرانی می کرد که بارزترین آنها سالگرد ترور پدرش در دمشق بود که در سال ۲۰۰۸ انجام شد.
متن این سخنرانی به شرح زیر است:
«ما در مواجهه با مرگ، رسیدن به #شهادت و #بزرگی را انتخاب کرده ایم؛ ما فرزندان کسانی هستیم که مرگ راه آنها را نمیشناسد؛ چرا که آنها به وسیله مرگ در مسیر #خدا صعود کردهاند و به زندگی و نشاط و بشارت دست یافتند؛ زندگی که جز کسی که ابرها از دیدگانش کنار رفتند آن را احساس نمیکند؛ از این رو آنچه را که کسی ندیده میبیند و آنچه که به قلب کسی خطور نکرده به قلب وی خطور میکند.
ما فرزندان کسانی هستیم که در راه دفاع از مرزهای #وطن جز زیبایی چیزی ندیدند. وطنی که ما شرم داریم آنرا رها کنیم هر چقدر #تهدید هم باشد؛ ما سربلند میایستیم و افتخار میکنیم که میوههای سالها جهاد با چشمانی باز هستیم، با اختیار و اخلاص، چشمانی که با عشق و اراده با #شهادت بسته شدند.
ما فرزندان مدرسهای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم آزاد زندگی کنیم، ما #امنیت را از دشمن التماس و گدایی نمیکنیم؛ ما حق خود را با خونهایمان که برای سربلندی نذر شده و بر آزادگی ایستاده است، باز پس میگیریم.
ما یاد گرفتیم که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری، بردهای خواهی شد در بازار برده فروشان که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست.
ما امروز اینجا آمدیم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خونها جویهایی میشود در مسیر #قدس و #فلسطین...
ما آمدهایم که به مجاهدان و مبارزانی که در مسیر #شهدا گام برمیدارند بگوییم که ثبات زمین از پافشاریهای شماست و ثبات آسمان از ثبات شما میباشد و ما و شما قسم خوردهایم که سلاحهایمان را رها نسازیم و مرزها را ترک نکنیم.
ما امروز اینجا آمدیم تا بگوییم ما در مسیر شما گام برمی داریم؛ مسیر عشق و جهاد، مسیر تصمیم برای پیروزی. ای شیخ راغب، ای سید عباس و ای حاج عماد شما چراغهایی بودید که راه را #روشن ساختید و چراغها در پی شما و در راه شما روشن شدند؛ ما برای تمامی جهانیان خواهیم گفت که چگونه آزادی بدست می آید و چگونه با #خون پیروزی محقق میگردد.
اما در آخر سخن التفاتی به #آقا و مولایمان صاحب العصر و الزمان -روح من و همگان فدای خاک پای ایشان باد- میکنیم؛ ای آقا و مولای ما، برای ما نزد خدای متعال #شهادت طلب کن که ما تا آخرین نفس در راه خدا ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راهِ پر از قربانی و فیض و سرور این است که خود و ارواحمان را فدای این خط مقدس سازیم؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال
بسم الله الرحمن الرحیم
أُذن للذين يقاتلون بأنهم ظُلموا، وإنّ الله على نصرهم لقدير، به آنان كه جنگ بر آنها تحميل میشود رخصت جهاد و نبرد داده شد، زيرا به آنها ستم شده، و البته خداوند بر يارى آنها كاملا تواناست (سوره حج آیه ۲۹)
آخرین کلام ما حمد و سپاس پروردگار جهانیان است و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
#عماد_مغنیه
#روحش_شاد_یادش_گرامی
💠 @basijtv 💠
#جهاد_مغنیه
شهید #جهاد_مغنیه بارها در مناسبتهای مختلف به بالای منبر میرفت و سخنرانی می کرد که بارزترین آنها سالگرد ترور پدرش در دمشق بود که در سال ۲۰۰۸ انجام شد.
متن این سخنرانی به شرح زیر است:
«ما در مواجهه با مرگ، رسیدن به #شهادت و #بزرگی را انتخاب کرده ایم؛ ما فرزندان کسانی هستیم که مرگ راه آنها را نمیشناسد؛ چرا که آنها به وسیله مرگ در مسیر #خدا صعود کردهاند و به زندگی و نشاط و بشارت دست یافتند؛ زندگی که جز کسی که ابرها از دیدگانش کنار رفتند آن را احساس نمیکند؛ از این رو آنچه را که کسی ندیده میبیند و آنچه که به قلب کسی خطور نکرده به قلب وی خطور میکند.
ما فرزندان کسانی هستیم که در راه دفاع از مرزهای #وطن جز زیبایی چیزی ندیدند. وطنی که ما شرم داریم آنرا رها کنیم هر چقدر #تهدید هم باشد؛ ما سربلند میایستیم و افتخار میکنیم که میوههای سالها جهاد با چشمانی باز هستیم، با اختیار و اخلاص، چشمانی که با عشق و اراده با #شهادت بسته شدند.
ما فرزندان مدرسهای هستیم که در آنجا یاد گرفتیم آزاد زندگی کنیم، ما #امنیت را از دشمن التماس و گدایی نمیکنیم؛ ما حق خود را با خونهایمان که برای سربلندی نذر شده و بر آزادگی ایستاده است، باز پس میگیریم.
ما یاد گرفتیم که اگر سلاحت را در جنگ خونین بیرون نیاوری، بردهای خواهی شد در بازار برده فروشان که رحم و مروتی دیگر در آنجا نیست.
ما امروز اینجا آمدیم تا به دشمن صهیونیستی بگوییم که اگر خونی را ریختی این خونها جویهایی میشود در مسیر #قدس و #فلسطین...
ما آمدهایم که به مجاهدان و مبارزانی که در مسیر #شهدا گام برمیدارند بگوییم که ثبات زمین از پافشاریهای شماست و ثبات آسمان از ثبات شما میباشد و ما و شما قسم خوردهایم که سلاحهایمان را رها نسازیم و مرزها را ترک نکنیم.
ما امروز اینجا آمدیم تا بگوییم ما در مسیر شما گام برمی داریم؛ مسیر عشق و جهاد، مسیر تصمیم برای پیروزی. ای شیخ راغب، ای سید عباس و ای حاج عماد شما چراغهایی بودید که راه را #روشن ساختید و چراغها در پی شما و در راه شما روشن شدند؛ ما برای تمامی جهانیان خواهیم گفت که چگونه آزادی بدست می آید و چگونه با #خون پیروزی محقق میگردد.
اما در آخر سخن التفاتی به #آقا و مولایمان صاحب العصر و الزمان -روح من و همگان فدای خاک پای ایشان باد- میکنیم؛ ای آقا و مولای ما، برای ما نزد خدای متعال #شهادت طلب کن که ما تا آخرین نفس در راه خدا ایستادیم و بزرگترین آرزوی ما در این راهِ پر از قربانی و فیض و سرور این است که خود و ارواحمان را فدای این خط مقدس سازیم؛ در زیر پرچم حزب الله و با چتر پیروزی خدا متعال
بسم الله الرحمن الرحیم
أُذن للذين يقاتلون بأنهم ظُلموا، وإنّ الله على نصرهم لقدير، به آنان كه جنگ بر آنها تحميل میشود رخصت جهاد و نبرد داده شد، زيرا به آنها ستم شده، و البته خداوند بر يارى آنها كاملا تواناست (سوره حج آیه ۲۹)
آخرین کلام ما حمد و سپاس پروردگار جهانیان است و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
#عماد_مغنیه
#روحش_شاد_یادش_گرامی
💠 @basijtv 💠
روایت تکان دهنده از ظلم به #فرزند و #همسر #شهید مدافع حرم
حسن شمشادی خبرنگار واحد مرکزی خبر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
نامش هامان است، دو ساله است، شش ماه بعد از #شهادت بابا جانش #منوچهر_سعیدی، به دنیا آمده . بابایش مدافع حرمی است اهل #قروه که خرداد ۹۴ در #الرمادی_عراق به #شهادت رسید و #پیکر_سوخته_اش به میهن بازگشت.
در حاشیه مراسمی که صبح امروز در این شهر میهمان و سخنران بودم، با او آشنا شدم . دقایقی با مادر محترمش هم کلام شدم تا عرض ادبی کنم. همسر شهید از وضعیت روحی پسر بزرگش #رادمهر گفت ؛ و گفت: رادمهر کلاس دوم است و جثه ای نحیف دارد. یکی از همکلاسی هایش که هیکلی بزرگ تر از او دارد مدام اذیتش می کند...
تا اینجای قضیه همه چیز عادی است و برای همه بچه ها بوده و هست و خواهد بود، اما چیز دیگری گفت که قلبم به درد آمد.
همسر شهید گفت: آن دانش آموز، پدرش #قاضی است و هر بار که پسرم را اذیت می کند می گوید: بابام قاضیه و اگه چیزی به کسی بگی پدرتو در میاره! بچه ام هربار خونه میاد؛ بغض داره و بهونه باباشو می گیره و می گه ببرم سر خاک بابام ؛ میگه من بابا ندارم که ازم #حمایت کنه...
همسر شهید گفت چند بار این مساله تکرار شد، به مسئولان مدرسه گفتم گفتند ما کاری نمی تونیم بکنیم؛ واسه همین خودم رفتم دم درِ خونه قاضی و ازشون خواهش کردم که به پسرشون بگه که درست حرف بزنه و مراقب رفتارش باشه اما فردای اون روز از #دادگستری قروه منو احضار کردند و گفتند به چه حقی رفتی درِ خونه جناب قاضی ! کی به تو اجازه داده که بری درِ خونه ایشون رو بزنی و ..
.
همسرِ شهید می گفت و من بیشتر خجالت می کشیدم و سرم پایین تر می افتاد...
خطاب نوشت: جناب #قاضی محترم!
پدر این بچه و امثال اون #خون دادند تا شما راحت و بی دردسر و در امنیت قاضی بشین و #قضاوت بفرمایید! کاش بدانید و قدردان باشید...
#رعایت_خون_شهدا_را_بکنیم
#تکریم_خانواده_معزز_شهدا
#فرزندان_شهدای_مدافع_حرم
💠 @basijtv 💠
حسن شمشادی خبرنگار واحد مرکزی خبر در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
نامش هامان است، دو ساله است، شش ماه بعد از #شهادت بابا جانش #منوچهر_سعیدی، به دنیا آمده . بابایش مدافع حرمی است اهل #قروه که خرداد ۹۴ در #الرمادی_عراق به #شهادت رسید و #پیکر_سوخته_اش به میهن بازگشت.
در حاشیه مراسمی که صبح امروز در این شهر میهمان و سخنران بودم، با او آشنا شدم . دقایقی با مادر محترمش هم کلام شدم تا عرض ادبی کنم. همسر شهید از وضعیت روحی پسر بزرگش #رادمهر گفت ؛ و گفت: رادمهر کلاس دوم است و جثه ای نحیف دارد. یکی از همکلاسی هایش که هیکلی بزرگ تر از او دارد مدام اذیتش می کند...
تا اینجای قضیه همه چیز عادی است و برای همه بچه ها بوده و هست و خواهد بود، اما چیز دیگری گفت که قلبم به درد آمد.
همسر شهید گفت: آن دانش آموز، پدرش #قاضی است و هر بار که پسرم را اذیت می کند می گوید: بابام قاضیه و اگه چیزی به کسی بگی پدرتو در میاره! بچه ام هربار خونه میاد؛ بغض داره و بهونه باباشو می گیره و می گه ببرم سر خاک بابام ؛ میگه من بابا ندارم که ازم #حمایت کنه...
همسر شهید گفت چند بار این مساله تکرار شد، به مسئولان مدرسه گفتم گفتند ما کاری نمی تونیم بکنیم؛ واسه همین خودم رفتم دم درِ خونه قاضی و ازشون خواهش کردم که به پسرشون بگه که درست حرف بزنه و مراقب رفتارش باشه اما فردای اون روز از #دادگستری قروه منو احضار کردند و گفتند به چه حقی رفتی درِ خونه جناب قاضی ! کی به تو اجازه داده که بری درِ خونه ایشون رو بزنی و ..
.
همسرِ شهید می گفت و من بیشتر خجالت می کشیدم و سرم پایین تر می افتاد...
خطاب نوشت: جناب #قاضی محترم!
پدر این بچه و امثال اون #خون دادند تا شما راحت و بی دردسر و در امنیت قاضی بشین و #قضاوت بفرمایید! کاش بدانید و قدردان باشید...
#رعایت_خون_شهدا_را_بکنیم
#تکریم_خانواده_معزز_شهدا
#فرزندان_شهدای_مدافع_حرم
💠 @basijtv 💠
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتوگو با «محمد ثلاث» راننده قاتل اتوبوس دراویش که ۳ تن از افسران ناجا را به #شهادت رساند.
#حالا_مگه_چی_شده؟؟!!
#خون_جوانان_زیر_بیست_ساله!!
💠 @basijtv 💠
#حالا_مگه_چی_شده؟؟!!
#خون_جوانان_زیر_بیست_ساله!!
💠 @basijtv 💠