🔰 #خاطره | شاه نباید رادیو برلین گوش کند!
📝 «من نقلی را از یکی از وابستگان به رژیم محمّدرضا عرض میکنم؛ شما ببینید این وابستگی در چه حدِّ پستکننده و ذلتآوری بوده است! در اوایل رفتن رضاخان که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، #سفیر_انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمّدرضا به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، میگوید که چون بر طبق اطّلاعات ما، محمّدرضا به رادیو برلین گوش میکند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی میگیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمّدرضا میدهد. او هم گوش کردن به #رادیو_برلین را ترک میکند و کنار میگذارد! آنوقت سفیر انگلیس میگوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ میشود او را به سلطنت انتخاب کرد.» ۱۳۷۴/۳/۱۴
➕ مروری بر خاطراتِ حضرت آیتالله خامنهای از دوران مبارزات و پیروزی انقلاب
#بهمن_پیروز
@rahbari_plus
📝 «من نقلی را از یکی از وابستگان به رژیم محمّدرضا عرض میکنم؛ شما ببینید این وابستگی در چه حدِّ پستکننده و ذلتآوری بوده است! در اوایل رفتن رضاخان که هنوز تکلیف سلطنت در ایران درست معلوم نشده بود، #سفیر_انگلیس در تهران به کسی که از طرف محمّدرضا به او مراجعه کرده بود که تکلیف خودش را بداند، میگوید که چون بر طبق اطّلاعات ما، محمّدرضا به رادیو برلین گوش میکند و پیشرفتهای آلمان را روی نقشه پی میگیرد، پس مورد اعتماد ما نیست. آن شخص، خبر را به محمّدرضا میدهد. او هم گوش کردن به #رادیو_برلین را ترک میکند و کنار میگذارد! آنوقت سفیر انگلیس میگوید: «حالا دیگر عیبی ندارد؛ میشود او را به سلطنت انتخاب کرد.» ۱۳۷۴/۳/۱۴
➕ مروری بر خاطراتِ حضرت آیتالله خامنهای از دوران مبارزات و پیروزی انقلاب
#بهمن_پیروز
@rahbari_plus
❤5
🔰 #خاطره | بارها به این فکر میافتادم که ما خوابیم یا بیدار
📝 «در آن روزها [ایام پیروزی انقلاب] ما در یک حالت بُهت بودیم. در حالی که در همهی فعالیتهای آن روزها ما طبعاً داخل بودیم. همانطور که میدانید ما عضو #شورای_انقلاب بودیم و یک حضور دائمی تقریباً وجود داشت. لکن یک حالت ناباوری و بهت بر همهی ما حاکم بود. من یک چیزی بگویم که شاید شما تعجب بکنید. من تا مدتی بعد از ۲۲ بهمن هم که گذشته بود بارها به این فکر میافتادم که ما خوابیم یا بیدار. و تلاش میکردم که از خواب بیدار شوم. یعنی اگر خواب هستم، این رؤیای طلائی که بعدش لابد اگر آدم بیدار شود هر چه قدر خواهد بود خیلی ادامه پیدا نکند، اینقدر برای ما شگفتآور بود مسأله. آن ساعتی که #رادیو برای اول بار گفت #صدای_انقلاب_اسلامی، یک همچی تعبیری. من تو ماشین داشتم از یک کارخانهای میآمدم طرف مقرّ امام. یک کارخانهای بود که عوامل اخلالگرِ فرصتطلب آنجا جمع شده بودند و شلوغی راه انداخته بودند و در بحبوحهی انقلاب که هنوز شاید بختیار هم بود، آن روزهای مثلاً شاید هفدهم، هجدهم و مشکلات هنوز در نهایت شدت وجود داشت و هنوز هیچ کار انجام نشده بود اینها به فکر باجخواهی و باجگیری بودند. توی یک کارخانهای راه افتاده بودند، تحریکات درست کرده بودند و اینها، ما رفتیم آنجا که یک مقداری سروسامان بدهیم. در مراجعت بود که رادیو اعلان کرد که صدای انقلاب اسلامی. من ماشین را نگه داشتم آمدم پائین روی زمین افتادم و #سجده کردم. یعنی اینقدر برای ما غیر قابل تصور و غیر قابل باور بود. هر لحظهای از آن لحظات یک مسأله داشت، به طوری که اگر من بخواهم خاطرات ذهنی خودم را در آن مثلاً بیست روزِ حول و حوش انقلاب بیان کنم یقیناً نمیتوانم همهی آن چه را که در ذهن و زندگی آن روزِ ما میگذشت را بیان کنم.» ۱۳۶۲/۱۰/۲۴
➕ مروری بر خاطراتِ حضرت آیتالله خامنهای از دوران مبارزات و پیروزی انقلاب
#بهمن_پیروز
@rahbari_plus
📝 «در آن روزها [ایام پیروزی انقلاب] ما در یک حالت بُهت بودیم. در حالی که در همهی فعالیتهای آن روزها ما طبعاً داخل بودیم. همانطور که میدانید ما عضو #شورای_انقلاب بودیم و یک حضور دائمی تقریباً وجود داشت. لکن یک حالت ناباوری و بهت بر همهی ما حاکم بود. من یک چیزی بگویم که شاید شما تعجب بکنید. من تا مدتی بعد از ۲۲ بهمن هم که گذشته بود بارها به این فکر میافتادم که ما خوابیم یا بیدار. و تلاش میکردم که از خواب بیدار شوم. یعنی اگر خواب هستم، این رؤیای طلائی که بعدش لابد اگر آدم بیدار شود هر چه قدر خواهد بود خیلی ادامه پیدا نکند، اینقدر برای ما شگفتآور بود مسأله. آن ساعتی که #رادیو برای اول بار گفت #صدای_انقلاب_اسلامی، یک همچی تعبیری. من تو ماشین داشتم از یک کارخانهای میآمدم طرف مقرّ امام. یک کارخانهای بود که عوامل اخلالگرِ فرصتطلب آنجا جمع شده بودند و شلوغی راه انداخته بودند و در بحبوحهی انقلاب که هنوز شاید بختیار هم بود، آن روزهای مثلاً شاید هفدهم، هجدهم و مشکلات هنوز در نهایت شدت وجود داشت و هنوز هیچ کار انجام نشده بود اینها به فکر باجخواهی و باجگیری بودند. توی یک کارخانهای راه افتاده بودند، تحریکات درست کرده بودند و اینها، ما رفتیم آنجا که یک مقداری سروسامان بدهیم. در مراجعت بود که رادیو اعلان کرد که صدای انقلاب اسلامی. من ماشین را نگه داشتم آمدم پائین روی زمین افتادم و #سجده کردم. یعنی اینقدر برای ما غیر قابل تصور و غیر قابل باور بود. هر لحظهای از آن لحظات یک مسأله داشت، به طوری که اگر من بخواهم خاطرات ذهنی خودم را در آن مثلاً بیست روزِ حول و حوش انقلاب بیان کنم یقیناً نمیتوانم همهی آن چه را که در ذهن و زندگی آن روزِ ما میگذشت را بیان کنم.» ۱۳۶۲/۱۰/۲۴
➕ مروری بر خاطراتِ حضرت آیتالله خامنهای از دوران مبارزات و پیروزی انقلاب
#بهمن_پیروز
@rahbari_plus
👌2
🔰 #گفتگو | داستانوارهای از زندگی امام خمینی(ره) که به واقعیت وفادار است
📝 هادی حکیمیان، نویسندهی کتاب «روحالله» در گفتگو با فارس نکاتی دربارهی فرم و مزیتهای این کتاب بیان کرد که در ادامه میخوانید.
* روایتی دلنشین از زندگی امام(ره)
🔸 حکیمیان: بسیاری از آثاری که درباره امام خمینی(ره) نوشته شدهاند، مستند یا پژوهشی صرف هستند که میتوان به دانشجویان یا طلاب ارائه داد. اما من قصد داشتم کاری شبهرمان یا #داستانواره خلق کنم؛ یعنی تا حد امکان به فضای داستان و رمان نزدیک شوم، البته با وفاداری به #مستندنگاری شخصیت امام. این رویکرد به من اجازه میداد روایتی ساده و دلنشین داشته باشم که خواننده عام، حتی یک دانشآموز سالهای آخر دبیرستان یا فردی با مدرک دیپلم، بتواند آن را بخواند.
* روایت روحالله، قبل و بعد از انقلاب
🔹 یک تفاوت دیگر این است که اغلب کتابهای مربوط به #امام_خمینی با ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پایان میرسند؛ اما کتاب «روحالله» دو فصل مجزا به دوران پس از انقلاب اختصاص داده است. یک فصل به مدیریت امام برای عبور جامعه از بحرانهای سالهای ۶۰ و ۶۱، مانند موج ترور و انفجار و درگیریهای گروهکهای مختلف، میپردازد. فصل آخر نیز به مدیریت جامع امام در دوران جنگ و تحریمهای شدید اقتصادی اختصاص دارد. داستان تا فوت امام و #تشییع جنازه ایشان در بهشت زهرا نیز ادامه مییابد.
* تخیل، راهی که بسته بود
🔸 حساسیتهایی در مورد امام خمینی وجود دارد. ایشان شخصیت اصلی کتاب و فردی واقعی با ما به ازای بیرونی هستند. من اجازه ندارم در مورد ایشان #تخیل کنم. ضمن اینکه پس از چاپ کتاب، باید هم پاسخگوی موافقان و طرفداران امام میبودم و هم مخالفان. امام #جایگاه_رهبری داشتند و اعضای خانواده، فرزندان، نوهها و شاگردان نزدیک ایشان همچنان در قید حیات هستند. علاوه بر این، بسیاری از مردم عادی که امام را در ملاقاتهای عمومی دیدهاند، تصویری از ایشان در ذهن دارند. این موضوع کار را بسیار دشوار میکند؛ وقتی افراد زیادی از امام تصویری در ذهن دارند، راه را بر تخیل میبندد.
* اشک دبستانیها
🔹 در سال ۱۳۶۸، کلاس پنجم دبستان بودم و آن زمان امتحانات نهایی برگزار میشد. ما برای امتحان نهایی به حوزه امتحانی دیگری رفته بودیم. هنوز کسی خبر نداشت. یکی از بچهها میگفت که صبح رادیو اعلام کرده امام خمینی فوت کردهاند، اما بقیه باور نمیکردند. خبرهای روزهای قبل نشان میداد که ایشان #بیمار بودند و جراحی کرده بودند. صبر کردیم تا مدیرمان آمد. ایشان هم خبر نداشت؛ مدیر رادیوی ماشینش را روشن کرد و گفت اگر خبری باشد، رادیو اعلام میکند. ساعت ۷ صبح بود که #رادیو خبر فوت امام را اعلام کرد، یادم هست بسیاری از بچهها گریه کردند.
* اتفاقی که باعث دلگرمی شد
🔸 این اتفاق (#تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب روحالله) برای هر نویسندهای باعث خوشحالی و دلگرمی میشود و امید و نیروی مضاعفی میدهد تا سالها با انرژی زیاد کار کند. این اتفاق برای من هم افتاده است.
#خطبهخط_با_روحالله
@rahbari_plus
📝 هادی حکیمیان، نویسندهی کتاب «روحالله» در گفتگو با فارس نکاتی دربارهی فرم و مزیتهای این کتاب بیان کرد که در ادامه میخوانید.
* روایتی دلنشین از زندگی امام(ره)
🔸 حکیمیان: بسیاری از آثاری که درباره امام خمینی(ره) نوشته شدهاند، مستند یا پژوهشی صرف هستند که میتوان به دانشجویان یا طلاب ارائه داد. اما من قصد داشتم کاری شبهرمان یا #داستانواره خلق کنم؛ یعنی تا حد امکان به فضای داستان و رمان نزدیک شوم، البته با وفاداری به #مستندنگاری شخصیت امام. این رویکرد به من اجازه میداد روایتی ساده و دلنشین داشته باشم که خواننده عام، حتی یک دانشآموز سالهای آخر دبیرستان یا فردی با مدرک دیپلم، بتواند آن را بخواند.
* روایت روحالله، قبل و بعد از انقلاب
🔹 یک تفاوت دیگر این است که اغلب کتابهای مربوط به #امام_خمینی با ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پایان میرسند؛ اما کتاب «روحالله» دو فصل مجزا به دوران پس از انقلاب اختصاص داده است. یک فصل به مدیریت امام برای عبور جامعه از بحرانهای سالهای ۶۰ و ۶۱، مانند موج ترور و انفجار و درگیریهای گروهکهای مختلف، میپردازد. فصل آخر نیز به مدیریت جامع امام در دوران جنگ و تحریمهای شدید اقتصادی اختصاص دارد. داستان تا فوت امام و #تشییع جنازه ایشان در بهشت زهرا نیز ادامه مییابد.
* تخیل، راهی که بسته بود
🔸 حساسیتهایی در مورد امام خمینی وجود دارد. ایشان شخصیت اصلی کتاب و فردی واقعی با ما به ازای بیرونی هستند. من اجازه ندارم در مورد ایشان #تخیل کنم. ضمن اینکه پس از چاپ کتاب، باید هم پاسخگوی موافقان و طرفداران امام میبودم و هم مخالفان. امام #جایگاه_رهبری داشتند و اعضای خانواده، فرزندان، نوهها و شاگردان نزدیک ایشان همچنان در قید حیات هستند. علاوه بر این، بسیاری از مردم عادی که امام را در ملاقاتهای عمومی دیدهاند، تصویری از ایشان در ذهن دارند. این موضوع کار را بسیار دشوار میکند؛ وقتی افراد زیادی از امام تصویری در ذهن دارند، راه را بر تخیل میبندد.
* اشک دبستانیها
🔹 در سال ۱۳۶۸، کلاس پنجم دبستان بودم و آن زمان امتحانات نهایی برگزار میشد. ما برای امتحان نهایی به حوزه امتحانی دیگری رفته بودیم. هنوز کسی خبر نداشت. یکی از بچهها میگفت که صبح رادیو اعلام کرده امام خمینی فوت کردهاند، اما بقیه باور نمیکردند. خبرهای روزهای قبل نشان میداد که ایشان #بیمار بودند و جراحی کرده بودند. صبر کردیم تا مدیرمان آمد. ایشان هم خبر نداشت؛ مدیر رادیوی ماشینش را روشن کرد و گفت اگر خبری باشد، رادیو اعلام میکند. ساعت ۷ صبح بود که #رادیو خبر فوت امام را اعلام کرد، یادم هست بسیاری از بچهها گریه کردند.
* اتفاقی که باعث دلگرمی شد
🔸 این اتفاق (#تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب روحالله) برای هر نویسندهای باعث خوشحالی و دلگرمی میشود و امید و نیروی مضاعفی میدهد تا سالها با انرژی زیاد کار کند. این اتفاق برای من هم افتاده است.
#خطبهخط_با_روحالله
@rahbari_plus
👌4