دل باخته
817 subscribers
2.83K photos
2.9K videos
22 files
544 links
این کانال در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پیشبرد اهداف و آرمان های والای انقلاب اسلامی و پاسداری از حریم ولایت و رهبری فعالیت می کند.
بسیجی دل باخته حق و اهل ولایت است .

از وبلاگ دل باخته دیدن فرمائید
🅱 Pcdr.parsiblog.com
Download Telegram
📝 گزیده ای از #وصیت‌نامه گهربار سردار بسیجی
#غواص_شهید_محمود_سهرابی :

🔸🔹ای ملت غیور و آزاده ، به فکر این انقلاب باشید و توطئه ها را بشناسید و آنها را در نطفه خفه کنید و نگذارید که خون شهدای عزیز که برای آرمان مقدس اسلام ریخته شد ، توسط سرمایه داران و سیاستمداران وابسته پایمال گردد .

🌺 نامش جاوید و یادش گرامی

دانشجوی ترم آخر پزشکی دانشگاه تهران ، فرمانده خاکی و بی ادعا ، سردار بسیجی #غواص_شهید_محمود_سهرابی فرمانده گروهان غواصان خط شکن #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #استان_زنجان که در دی ماه ۱۳۶۵ ، در عملیات عاشورایی #کربلای_پنج آسمانی شد .

#انتخابات
#انتخاب_اصلح
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #وصیت_شهدا

📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار فرمانده دلاور اطلاعات و عملیات تیپ انصار المهدی #استان_زنجان #سردار_شهید_منصور_سودی :

🔸بدانيد كه حاصل خون و تلاش اين ملت است كه شما به اين مرتبه رسيده‌ايد
و بدانيد برادرم شمايى كه اكنون در پشت ميز نشسته اى .
بدان كه اين ميز ، ميز رياست نيست .

مواظب باش كه يادت نرود اين ميز حاصل خون اين جوانان عزيز و برومند است.

🌺 روحش شاد و یادش گرامی

🌸 #سردار_شهید_منصور_سودی
شیرمرد زنجانی از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس که مردادماه ۱۳۶۶ در #عملیات_نصر_۷ در ارتفاعات #سلیمانیه_عراق به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعداز ۲۷ سال به وطن بازگشت .

#دفاع_مقدس
#سرداران_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
Forwarded from دل باخته
📝 #وصیتنامه زبیا و ارزشمند #سردار_شهید_اصغر_محمدیان در آخرین لحظات زندگی :
🖌این وصیت را در حالى مى نویسم که پاى راستم تیر خورده و شکسته است. خدا این قربانى حقیر را قبول کند. برادران و خواهران! در خط امام باشید و باکفر و منافقین مبارزه کنید و تا انقلاب مهدى انقلاب را ادامه دهید. از پدر و مادر و خواهران و برادران عزیز مى خواهم ، مرا حلال کنند و در سوگ من گریه نکنند. چون من در راه خدا شهید مى شوم . برایم چراغانى کنید و هر روز مخصوصا و در هر شب جمعه قرآن تلاوت کنید. چون گناهم زیاد است.
دیگر حال نوشتن ندارم ولى برادران را تشویق به پیشروى مى کنم تا دشمن را شکست دهند. خدایا! چقدر خوشحالم که من نیز در راه انقلاب پایم را دادم و این امانت را خوب نگهدارى کردم. خدایا! این خون را از من حقیر قبول کن.

🔹ساعت ۷ صبح ۶۱/۱/۲ محمدیان

🌺 نامش جاوید و یادش گرامی

💐 شهدای #استان_زنجان در #عملیات_فتح_المبین ، فروردین ۱۳۶۱ ، منطقه عملیاتی جنوب #شوش

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
Forwarded from دل باخته
📝 فرازی از #وصیتنامه پاسدار دلاور #سردار_شهید_ابوالفضل_پاکداد :
جبهه جنگ یعنی مکان مقدس مقاومت ها ، تحمل ها ، صبرها ، امیدها و استقامت ها می باشد و آن را نیز بدانید که فقط و فقط تحمل این همه مسائل را مجاهد حقیقی می تواند  بکند .
۱-  من جاهل بودم خداوند به وسیله #خمینی مرا عاقل کرد.
۲-  من گمراه بودم خداوند به وسیله  #خمینی مرا هدایت کرد.
۳-  من فقیر بودم خداوند به وسیله #خمینی مرا غنی کرد‌.
۴-  من در کل بی سرپرست بودم خداوند #روح_الله را بر من سرپرست قرار داد . 

🌸 روحش شاد و راهش پررهرو

🌹شهادت : #عملیات_فتح_المبین ، پنجم فروردین ۱۳۶۱ ، منطقه عملیاتی جنوب #شوش

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://t.iss.one/pcdrab/4736

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 روز پنجم ، شنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ ، آخرین روز عملیات ، آنسوی دجله ، روستای حریبه

📌 #قسمت_۴۲

بسم الله الرحمن الرحیم

دقایق به سرعت می گذرد و هیچ خبری از هیچ کدام از رزمندگان گردان نمی شود ، در عوض تمام پشت بام خانه های پایین دست روستا پر از نیروهای پیاده و کماندوی عراقی می شود ، در تیررس نیروهای عراقی بودیم و محل های استقرار مان هم هیچگونه حفاظ و امنیتی نداشت و هر لحظه هم امکان داشت که هدف یکی از تک تیراندازان دشمن قرار بگیریم ، باید هرچه سریعتر چاره ای اندیشیده و از آن وضعیت بلاتکلیفی خارج می شدیم ، دو راه بیشتر نداشتیم ، یا باید راه رفته را برگشته و بدنبال نیروهای گردان می گشتیم و یا هم باید به راه خود ادامه داده و در انتهای روستا به رزمندگان درگیر در کنار اتوبان می پیوستیم ، همگی راه دوم را برگزیده و با احتیاط به سمت پایین روستا حرکت کردیم ، شمار عراقی ها در پشت بام خانه های پایین دست روستا ، بطور مدام در حال افزایش بود و تند و سریع مشغول احداث سنگر و استقرار تسلیحات مختلف بودند ، بعد از مدتی راهپیمایی در زیر باران موشک و تیر و ترکش به چهار راهی در آخر روستا رسیده و هر کدام در گوشه ای پناه گرفته و مشغول وارسی اوضاع شدیم .

از کوچه دست راست مان ، اتوبان قشنگ دیده می شد و فاصله چندانی هم باهاش نداشتیم ، کوچه دست چپی هم به نخلستان وسیع و بسیار سرسبزی منتهی می شد که هیچ شناختی ازش نداشتیم ، در سمت مقابل هم کوچه تنگ و باریکی بود که به چند ساختمان بلند و دوطبقه ختم می شد که عراقی ها در پشت بام شأن سنگر احداث و با یک قبضه مسلسل دوشکا و یک قبضه آر پی جی ۱۱ یکسره در حال شلیک و تیراندازی بودند ، هنوز هم خبری از‌ بقیه نیروهای گردان نبود و همگی نگران و مضطرب بودیم ،  چند دقیقه ایی در شکاف درب ها پنهان شده و چشم انتظار یاران شدیم ، اما هر چقدر انتظار کشیدیم متاسفانه خبری از کسی نشد و تازه متوجه شدیم که در داخل روستا تک و تنها هستیم ، قصد اتوبان کرده و از کوچه دست راستی شروع به پیشروی کردیم .

هنوز چند متری داخل کوچه نشده  بودیم که چند رزمنده خونین و مالین از سمت مقابل نزدیک شده و فریاد زدند که برگردید ! برگردید ! خط شکسته و عراقی ها دارند بچه ها را قتل و عام می کنند ، از سر و وضع کثیف و خاک آلوده و سیاه و از زخم هایی که برداشته بودند ، کاملاً معلوم بود از رزمندگان نترس و جنگجو هستند و حرف مفتی نمی زنند ، خلاصه رزمندگان زخمی رفتند و ما هم دوباره به سر چهارراه برگشته و کاملا گیج و سردرگم ماندیم که چه باید بکنیم ، هراسان و بلاتکلیف پناه گرفته و چشم انتظار بقیه یاران بودیم که ناگهان از هر طرف مورد حمله قرار گرفته و برادر پاسدار پیرمحمدی از ناحیه هر دو پا به شدت زخمی شد ، پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به جایی امن کشیده و شروع به تبادل آتش با نیروهای دشمن کردیم ، برادر پاسدار پیرمحمدی دیگر قادر به راه رفتن نبود و باید به عقب منتقل می شد ، قرار شد که برادران مهدی حیدری و اصغر کاظمی ، پیکر زخم خورده برادر پیرمحمدی را به عقب منتقل کنند و سریعاً هم با نیروهای کمکی بازگردند ، بهترین و کوتاه ترین مسیر کوچه دست چپی و نخلستان ناشناس بود ، با برادر الماسی شروع به تیراندازی و رگبار های متوالی کرده و برادران حیدری و کاظمی هم زیر دوش های برادر پیرمحمدی رفته و شتابان به سمت نخلستان راه افتادند ، بقدری گلوله و موشک و نارنجک تفنگی به داخل کوچه و دیواره های آن برخورد می کرد که زنده ماندن شأن کاملاً لطف و عنایت خداوند متعال بود ، خلاصه مسیر حرکت شأن را تا انتهای کوچه پوشش دادیم تا اینکه وارد نخلستان شده و از نظرها گم شدند . 

حالا فقط من و برادر الماسی مانده بودیم در یک روستای ناشناس و مقابل صدها نیروی پیاده و کماندو عراقی که دیگر مثال مور و ملخ تموم کوچه ها و پشت بام خانه های روستا را پر کرده و با انواع سلاح به سمت مان تیراندازی می کردند ، دل گرم به بازگشت یاران با نیروهای کمکی بودیم و با همان امید هم شروع به نبرد با عراقی ها کرده و مردانه و دلیرانه با پرتاب نارنجک و رگبارهای متوالی از جلو آمدن شأن جلوگیری کردیم تا اینکه کم کم خشاب ها خالی و  نارنجک ها رو به اتمام گذاشت ، مدت زیادی از رفتن یاران می گذرد و خبری هم از بازگشت شأن نمی شود . کماندوهای عراقی از کوچه سمت راستی کاملاً جلو کشیده و آنطرف چهار راه در شکاف درب خانه ها پناه گرفته و به سوی مان تیراندازی می کردند ، فقط چند متری با نیروهای دشمن فاصله داشتیم و واقعاً در چند قدمی اسارت یا شهادت بودیم ، باید سریعاً فکری کرده و از آن اوضاع خطرناک خارج می شدیم ، تصمیم به عقب نشینی گرفته و رگبار زنان به سمت نخلستان حرکت کردیم ...

💠 #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
https://t.iss.one/pcdrab/4736

📝 #خاطراتی مستند و میدانی از عملیات عاشورایی #بدر :

💢 روز پنجم ، شنبه ۲۵ اسفند ماه ۱۳۶۳ ، آخرین روز عملیات ، آنسوی دجله ، روستای حریبه ، عقب نشینی

📌 #قسمت_۵۳

بسم الله الرحمن الرحیم

به همراه برادران دلاور (شهید) مهدی حیدری و اصغر کاظمی از سیل بند خارج و با شتاب و احتیاط کامل به سمت قسمت کیسه ای راه افتادیم ، همه جا مملو از تانک‌ها و نفرات پياده و کماندوهای گارد عراقی بود و از آسمان هم یکسره آتش و تیر و ترکش می بارید ، تعداد بیشماری تانک و نیروی عراقی از سمت اتوبان به سرعت در حال نزدیک شدن به ساحل رودخانه و منطقه کیسه ای بودند ، فاصله آنچنانی مابین مان نبود و مسیر هم از مقابل دشت صافی عبور می کرد که درست در دید نیروهای عراقی بود و آنان هم با رگبارهای بی وقفه و شلیک پی در پی موشک آر پی جی مانع حرکت سریع مان می شدند ، آتش‌باری به حدی گسترده و پرحجم بود که در هرچند قدم یکبار مجبور به خیززدن می شدیم و ترکش های ریز و درشت داغ و سفیرکشان از بالای سرمان رد می شدند ، با رسیدن به خندق بزرگ و ورود به آن ، از تیررس عراقی ها خارج و با خیال راحت شروع به دویدن در طول خندق کردیم ، به محل شهادت پیک دلاور گردان برادر پاسدار احد اسکندری رسیده و دیدیم که پیکر پاک و مطهرش همچنان کنار دیواره خندق است و متأسفانه به عقب منتقل نشده ! تصمیم به بردنش گرفتیم ، اما همینکه خواستم حرکت کنیم ، عراقی ها به بالای خندق رسیده و داخل خندق را به گلوله و موشک بستند ، دیگر چاره ای جز فرار و خارج شدن از خندق نداشتیم ، برای همین هم با دیدگانی اشکبار و دنیایی از شرمندگی ، بوسه ای به صورت زیبا و خاک آلوده برادر اسکندری زده و با هزاران آه و افسوس به راه خود ادامه دادیم .

داخل خندق طوفانی بر پا بود و از هر سمت و سوی گلوله و موشک می بارید ، اما ترس از اسارت و حقارت ها و شکنجه های بعد آن ، چنان هراسان و نگران مان کرده بود که بدون توجه به انفجارات متعدد و باران گلوله ها همچون باد یک نفسه و بدون کوچکترین توقفی به سمت خروجی خندق می دویدیم ، تعداد زیادی شهید در گوشه و کنار خندق جای مانده و خاموش و ساکت و به دور از حوادث و هیاهوی دنیای اطراف آرام و آسوده خفته بودند ، خلاصه با هر زحمت و مشقتی بود از داخل خندق خارج و هراسان و نفس زنان از کنار دیواره خاکی رودخانه به راه خود ادامه دادیم .

عراقی ها همه جای مسیر حضور داشتند و مثل مور و ملخ تموم منطقه را پرکرده بودند ، بعضی جاها بقدری جلو آمده بودند که قشنگ و به وضوح همدیگر را می دیدیم و بعضی هایشان هم بزدلانه در گوشه و کنار پنهان و یکدفعه بصورت غافلگیرانه و نامردانه به سمت مان  تیراندازی می کردند ، تا نخلستان کیسه ای و پل شناور دیگر آنچنان راهی نمانده بود ، اما سیل گلوله ها و موشک ها و ترکش ها امان نمی دادند و اجباراً بسیار کند و آرام حرکت می کردیم ، خلاصه عرق ریزان و نفس زنان مقداری از راه نشسته و مقداری را سینه خیز و مقداری را هم نیم خیز و شتابان طی کردیم تا اینکه از دشت صاف مابین خندق و نخلستان عبور و به ورودی نخلستان کیسه ای رسیدیم ، شادمان از پایان مسیر پر خطر و رسیدن به پل شناور وارد نخلستان شدیم و هنوز چند قدمی برنداشته بودیم که از هر سمت و سوی آماج گلوله و موشک قرار گرفته و اجباراً در داخل چاله ای پناه گرفته و مشغول تبادل آتش شدیم .

پنجاه یا شصت نیروی پیاده عراقی راه دسترسی به پل شناور را بسته بودند و با پنهان شدن در داخل نهرها و کانال های نخلستان یکسره به سمت مان تیراندازی می کردند ، ناباورانه راه عبور مسدود و رسیدن به پل شناور امری غیرممکن می نمود ، وضعیت وحشتناک و دلهره آوری بود و باید هرچه سریع‌ چاره ای می اندیشیم ، دو راه بیشتر نداشتیم یا باید به آب خروشان رودخانه دجله می زدیم یا اینکه باید دست و پای بسته ، منتظر نیروهای عراقی و خفت اسارت می شدیم ، راه اول ناممکن به نظر می آمد ، چرا که چون فقط پنجاه یا شصت متری با نیروهای عراقی فاصله داشتیم و صددرصد پشت سرمان به ساحل آمده و وسط آب حساب مان را می رسیدند ، راه دوم هم اصلأ به مزاق هیچکدام خوش نیامد و مرگ را بهتر از اسارت دانستیم ، خلاصه هراسان و نگران زیر بارانی از گلوله و موشک مانده و اصلأ نمی دانستیم که باید چکار کنیم ، تا اینکه برادر دلاور مهدی حیدری به سخن درآمد و گفت : با این وضعیت در هر صورتی ، کشته یا اسیر خواهیم شد ، پس بهتره همچون تاکتیک شهید باکری ، الله اکبر گویان و رگبار زنان به سمت عراقی ها یورش ببریم ، شاید اینجا هم جواب داد و عراقی ها را مجبور به فرار و عقب نشینی کرد ، جواب هم اگر نداد ، لااقل سریع و مردانه میمیریم ! حرف هاش کاملاً منطقی و در آن شرایط سخت و سرنوشت ساز ، به نظر آخرین راهکار و بهترین چاره بود ..    

💠 #ادامه_دارد

🖍 خاطره از #بسیجی_جانباز_عباس_لشگری

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
Forwarded from دل باخته
https://s5.picofile.com/file/8288383284/IMG_20170304_125500_752.jpg

🛑 فرازی از #وصیتنامه دل باخته عاشق #سردار_شهید_علیرضا_مولایی

💠 خدایا ..! صدای حسینت را می شنوم که در شب قبل از عروج ، شمع ها را خاموش کرد و فرمود که بروید که فردا روز ماندن نیست . ماندن فقط امشب است، آنان که می خواهند بمانند امروز بروند که فردا روز رفتن است و روز ماندن نیست . فردا روز چه به دست آوردن نیست ، فردا روز همه چیز از دست دادن است . آنها که همه چیز ندارند که از دست بدهند ، بروند و شهیدان بمانند تا فردایی دیگر پوچی بودن را ارزنی ماندگان کنند و پاکی شدن را برگزینند و چه نیکو بود این شیوه ..

💠 من آن شب ماندم و امروز می روم ، می روم تا آنچه که دارم بدهم ...!

💠 ما برای پول و اینها به جبهه نرفتیم . ما رفتیم تا گمشدة خود را در جبهه پیدا  کنیم و به معشوق خود برسیم .
💠 ما می گوییم #شهادت مرگ تحمیلی ازطرف دشمن به ما نیست ، بلکه رفیع ترین قله های سعادت و پیروزی است .

🌺 خوشا به سعادتش

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

🔵 مروری بر #زندگینامه شهید :

🌺 #سردار_شهید_علیرضا_مولای شیرمرد زنجانی ، به سال 1344 در شهرستان مراغه چشم به جهان گشوده و در چهارم آذرماه 1365 در مقر فرماندهی #لشگر_31_عاشورا ( #دزفول ، #پادگان_شهدای_خیبر ) در کسوت فرماندهی #گردان_حضرت_امام_حسین (ع) درسن #24_سالگی ندای حق را لبیک گفته و به درجه والای #شهادت نائل گردید .

💐 روحش شاد و نامش جاوید

🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
Forwarded from دل باخته
📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار بسیجی #غواص_شهید_داود_ابراهیم_خانی :
 
🔹خدايا ! هجرت برای رضای تو كردم كه در راه تو جهاد كنم با هر چه در توان دارم و اين توان را هم از تو دارم و ما چيزی از خود نداريم و هر چه كه داريم از توست.
خداوندا ! مرگ مرا شهادت در راه خودت عطا فرما و موقع شهادت به جای ناله ، ذكرت را به زبانم بيار و باچهره خندان مرا ببر.

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه پاسدار دلاور #سردار_شهید_ابوالفضل_پاکداد :

🔹 من جاهل بودم خداوند به وسیله #خمینی مرا عاقل کرد.
🔹 من گمراه بودم خداوند به وسیله  #خمینی مرا هدایت کرد.
🔹 من فقیر بودم خداوند به وسیله #خمینی مرا غنی کرد‌.
🔹من در کل بی سرپرست بودم خداوند #روح_الله را بر من سرپرست قرار داد . 

🌸 روحش شاد و راهش پررهرو

🌹شهادت : #عملیات_فتح_المبین ، پنجم فروردین ۱۳۶۱ ، منطقه عملیاتی جنوب #شوش

#السلام_علیک_یا_روح_الله
#امام_خوبی_ها

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه بسیجی دلاور #غواص_شهید_رسول_محرمی :

🔹خدايا ! ما را از سربازان آقا امام زمان (عج) قرار بده .

🔹خدايا ! تو را شكر می كنيم كه رهبری چون #امام_خمينی به ما دادی .

🔹ای منافق و ای كوردل ! ما اين راه را با جان و دل قبول كرديم و در اين راه تا آخرين قطره خون خواهيم جنگيد...

🥀 شهادت : دی ماه ۱۳۶۵ ، #عملیات_کربلای_پنج ، منطقه عملیاتی #شلمچه

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

#السلام_علیک_یا_روح_الله
#امام_خوبی_ها

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه بسیجی دلاور #غواص_شهید_منصور_الماسی :

🔹با سلام به حضور ساحت مقدس وليعصر (عج) و نايب بر حقش ، قلب تاريخ ، اميد امت ، ابراهيم زمان ، #خمينی بت شكن ...
معبودم الله ، مكتبم اسلام ، كتابم قرآن ، حزبم #حزب_الله و رهبرم #روح_الله است ..

🥀 شهادت : بهمن ماه ۱۳۶۴ ، #عملیات_والفجر_هشت ، منطقه عملیاتی #اروندرود ، #فاو_عراق

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

#السلام_علیک_یا_روح_الله
#امام_خوبی_ها

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 فرازی بسیار زیبا از #وصیتنامه بسیجی غواص #شهید_مهدی_حیدری :

🔹بار پروردگارا ! سبکبارم کن ، خالصم کن ، پاکم کن ، بعد توفیق شهادت نصیبم نما ، چون میخواهم پاکیزه تو را ملاقات کنم .

🌸 روحش شاد و یادش گرامی

🌹 شیرمرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_مهدی_حیدری از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران #دفاع_مقدس ، از غواصان خط شکن و حماسه ساز #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۳۱_عاشورا در عملیات های عاشورایی #کربلای_چهار_و_پنج بود که دی ماه ۱۳۶۵ در #عملیات_کربلای_پنج به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_کربلای_پنج
#غواصان_شهید_زنجان
#رزمندگان_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت

🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار بسیجی غواص #شهید_علی_اکبر_یگانه_فرد :

🔸🔹خدايا ! كاش هزاران جان در بدن داشتم و فدای اين دين انسان ساز می كردم...

🔹بدانيد كه اين انقلاب مجانی بدست ما نيامده با خون هزاران شهيد توانسته ايم آن را حفظ كنيم . پس نگذاريد كه در آن خدشه ای وارد شود و آن را تا ظهور صاحب اصلی حفظ كنيد.

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

📸🌹شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهيد_علی_اکبر_یگانه_فرد از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که بعد از شرکت در چند عملیات کوچک و بزرگ ، عاقبت در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #اروندرود در کسوت غواص خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغرع #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت

🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار بسیجی غواص #شهید_جعفر_بیات :

🔹🔸هيچ چيز در زندگی جز شهادت آرزوی من نيست .

🔸آرزو دارم هزاران بار كشته و زنده می شدم فقط به خاطر اين كه راه حسين و هدف او پايدار باشد .

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

📸🌹شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_جعفر_بیات از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #اروندرود در کسوت غواص خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغرع #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#غواصان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت

🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار سردار پاسدار #شهید_حمید_گیلک :

🔹🔸بدانند ! این راه ، راه حسین (ع) است و من نیز آگاهانه این راه را انتخاب کردم ، تا شاید ، توانسته باشم به حسین زمان لبیک گفته باشم...

🔸وصیتى که به برادران حزب الله دارم ، این است که سعى کنند ، تا آخرین قطره خون خود ، راه حسین را ادامه دهند و به سخنان رهبر که حسین زمان است ، گوش کرده و به تک تک آنها عمل کنند..

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

📸🌹شیر مرد زنجانی ، سردار پاسدار #شهید_حمید_گیلک از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #فاو_عراق در کسوت معاونت گروهان #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت

🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار پاسدار #شهید_منصور_مرادخانی :

🔹🔸خدا را شاهد مى گیرم و مى خواهم بدانید که من جز به رضاى خدا به این راه نرفتم و مى روم تا به نداى امام خود لبیک گفته باشم و مى خواهم چون على اکبر و قاسم ، جان را به جانان تسلیم کنم و از خدا طلب مغفرت مى کنم و از شما مى خواهم که دعا کنید که خدا شهادتم را قبول کند.

🔸خدایا ! از دنیا و تمام زرق و برق آن بریده ام و به تو پناه آورده ام ، مرا در جوار رحمت خویش سکنا ده و جان ناقابل من را قبول بفرما.

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

📸🌹شیر مرد زنجانی ، پاسدار #شهید_منصور_مرادخانی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #فاو_عراق در کسوت فرمانده دسته #گردان_حضرت_امام_سجاد_ع #لشگر_۸_نجف به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #والفجر_هشت

🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار بسیجی غواص #شهید_منصور_الماسی :

🔹🔸معبودم الله ، مكتبم اسلام ، كتابم قرآن ، حزبم حزب الله و رهبرم روح الله است.

🔸امام ( خمینی ) را درود می فرستم و او را از صميم قلب دوست دارم ، زيرا مرا آن چنان رهبری نمود تا به معبودم الله برسم .

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

📸🌹شیر مرد زنجانی ، بسیجی غواص #شهید_منصور_الماسی از رزمندگان سلحشور و حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در بهمن ماه ۱۳۶۴ در عملیات پیروزمند #والفجر_هشت در منطقه عملیاتی #اروند_رود در کسوت غواص خط شکن #گردان_حضرت_علی_اصغر_ع #لشگر_۳۱_عاشورا به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_والفجر_۸
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#کنگره_ملی_۳۵۳۵_شهید_استان_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #خیبر

🖍فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار سردار دلاور #شهید_حسن_باقری :

🔹🔸مادرجان ! دعا کن ، دعا کن ! تا #صاحب_زمان_عج مرا براى نوکرى قبول کرده و در لحظه هاى آخر عمر پیشواى این نهضت را ، #حسین_ابن_على_ع را در بالاى سر ملاقات کنم .

🔸مادرجان ! آرزو دارم در این دنیا فقط یک بار خدا به من عنایت کرده و مدال نوکرى اسلام را در راه خودش به من عطا کند..

🌺 روحش شاد و نامش جاوید

📸🌹شیر مرد زنجانی ، فرمانده بی ادعا ، سردار دلاور #شهید_حسن_باقری از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که در اسفند ماه ۱۳۶۲ در عملیات #خیبر در منطقه عملیاتی #جزایر_مجنون_عراق ( #طلاییه ) در کسوت فرمانده #گردان_حضرت_ولیعصر_عج #لشگر_۱۷_علی_ابن_ابیطالب_ع به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد .

#دفاع_مقدس
#عملیات_خیبر
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #عملیات_فتح‌المبین

🖍 #وصیتنامه زبیا و ارزشمند فرمانده گروهان شهادت #سردار_شهید_اصغر_محمدیان در آخرین لحظات زندگی :

🔹🔸این وصیت را در حالى مى نویسم که پاى راستم تیر خورده و شکسته است.
خدا این قربانى حقیر را قبول کند.
برادران و خواهران ! در خط امام باشید و باکفر و منافقین مبارزه کنید و تا انقلاب مهدى انقلاب را ادامه دهید.
از پدر و مادر و خواهران و برادران عزیز مى خواهم ، مرا حلال کنند و در سوگ من گریه نکنند. چون من در راه خدا شهید مى شوم . برایم چراغانى کنید و هر روز مخصوصا و در هر شب جمعه قرآن تلاوت کنید. چون گناهم زیاد است.

دیگر حال نوشتن ندارم ولى برادران را تشویق به پیشروى مى کنم تا دشمن را شکست دهند.
خدایا ! چقدر خوشحالم که من نیز در راه انقلاب پایم را دادم و این امانت را خوب نگهدارى کردم.
خدایا ! این خون را از من حقیر قبول کن...

ساعت ۷ صبح ۶۱/۱/۲ اصغر محمدیان

🌺 نامش جاوید و یادش گرامی

🌹 شهادت : #عملیات_فتح‌المبین ،فروردین ۱۳۶۱ ، منطقه عملیاتی #شلش

#دفاع_مقدس
#عملیات_فتح‌المبین
#رزمندگان_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab
💢 #کلام_شهید

📝 فرازی زیبا از #وصیتنامه گهربار #سردار_شهید_منصور_سودی :

🔸🔹بدانيد كه حاصل خون و تلاش اين ملت است كه شما به اين مرتبه رسيده‌ايد
و بدانيد برادرم شمايى كه اكنون در پشت ميز نشسته اى...
بدان كه اين ميز ، ميز رياست نيست...

....مواظب باش كه يادت نرود اين ميز حاصل خون اين جوانان عزيز و برومند است.

🌺 روحش شاد و یادش گرامی

🌸 شیرمرد زنجانی ، فرمانده دلاور #سردار_شهید_منصور_سودی از رزمندگان سلحشور و فرماندهان حماسه ساز #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس بود که مردادماه ۱۳۶۶ در #عملیات_نصر_۷ در ارتفاعات #سلیمانیه_عراق در کسوت فرمانده اطلاعات عملیات تیپ ۳۶ انصار المهدی (عج) به آرزوی دیرینه خود رسیده و سبکبال و خونین پیکر تا محضر دوست پرواز کرد و پیکر مطهرش بعداز ۲۷ سال به وطن بازگشت .

#دفاع_مقدس
#سرداران_شهید_زنجان
#انتخابات_۱۴۰۰
#انتخاب_اصلح
#نام_شهدا_فراموش_ناشدنیست
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab