💢 امشب پریشان خاطر و دلتنگ هستم
دلتنگ بوی جبهه بوی جنگ هستم 
دلتنگ شور و حال شب های غریبی
دلتنگ عطر خیس قرآن های جیبی
کو لاله هایی که سراسر داغ بودند؟ 
«حیثیت گل» «آبروی باغ» بودند
آنان که دریا وامدار روحشان بود
خورشید زخم سینه ی مجروحشان بود
آنان که اخلاص عمل قدیسشان کرد
آنان که باران شقایق خیسشان کرد
رفتند آنان لیک تیغی سرخ مانده ست
این تیغ را در دل دریغی سرخ مانده ست...

🌺 یاد باد آن روزگاران یاد باد....

🌹سردار شهید پرویز عطایی
🌷سردار شهید حمید احدی
🌹سردار شهید محمود بیاتی
🌷بسیجی شهید رحیم رحیمی
🌹سردار شهید محمد اشرفی
🌷بسیجی غواص شهید جعفر محمدی
🌹بسیجی غواص شهید علی اکبر یگانه فرد
🌷بسیجی غواص شهید رضا بیگدلی
🌹بسیجی غواص شهید اکبر سعادتی
🌷پاسدار شهید جواد مددیان

🌸 یاد باد یاد مردان مرد...

#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#غواصان_شهید_زنجان
#فرماندهان_شهید_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم

✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab

💢 #شهردار

✍خاطره ای زیبا از بسیجی غواص #شهید_مصطفی_ولیی :

🖌 در جبهه يكی از وظايفی كه رزمندگان به نوبت بر عهده می گرفتند، جمع و جور کردن داخل چادرها بود؛جارو كردن و شستن ظرفها،دم كردن چايی،آماده نمودن غذا و مانند اينها...
به كسی كه اين كارها را انجام می داد، اصطلاحاً "شهردار" می گفتند.
بعضی از بچه ها علاوه بر روزهايی كه نوبت شأن بود،برای ثواب بیشتر به جای "شهرداران" ديگر هم كار میكردند،مثل شهيد مصطفی وليی و شهید محمد محمدی.
خيلی وقتها اتفاق می افتاد كه تا شهردار خبردار شود،آن دو ظرفها را می بردند و می شستند.
برای آموزش غواصی كنار سد دز بودیم و با هم در يك چادر بودیم. بچه ها از این دو خواستند كه ديگر اين كار را نكنند و بگذرانند هر شهرداری خودش كارهايش را انجام دهد.
اما مگر گوششان به اين حرفها بدهكار بود! به محض اينكه بچه ها غذا می خوردند و ظرفها به كنار می رفت،يكی يواشكی ظرفها را از زير چادر رد می كرد و ديگری از آن طرف می گرفت،تا ما از جای خود بجنبيم، می ديديم كه ظرفها را شسته و آورده اند !

🌸 یاد باد یاد مردان مرد

#دفاع_مقدس
#غواصان_شهید_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد

✅ کانال #دل_باخته
🇮🇷 @pcdrab