✳️ #انقلاب_فرهنگی و «چریکهای پیر و پشیمان»
انقلاب اسلامی ملت ایران ماهیتی فرهنگی داشته و کسی را یارای کتمان این نیست، در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب گویی دانشگاهها و مراکز فرهنگی به عنوان یک موجودیت مستقل هیچ ارتباطی با جامعه نداشته و تابع حکومت مرکزی و نظرات مردمی که برای سرنگونی رژیم طاغوت خون داده و در رفراندوم با رای قاطع خواستار «جمهوری اسلامی» شده بودند نبودند.
تبدیل کلاسهای درس دانشگاهها به یک پادگان نظامی قابل تحمل نبود، هر روز خبر درگیری و تجمع در سطح دانشگاههای سراسر کشور از تبریز تا تهران به گوش میرسید و در این شرایط کشور که نیازمند کمک و مساعدت فرزندان دانشگاهی خود برای برطرف کردن نیازها از بیگانگان بود ناامیدانه روند امور را مینگریست.
در چنین شرایطی امام خمینی (ره) در روز یک اردیبهشت 1359 در دیدار با اقشار مختلف مردم مشکلات موجود را تشریح و تاکید کردند: «آنچه كه ما ميخواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاي ما، دانشگاههاي وابسته است. دانشگاههاي ما دانشگاههاي استعماري است. دانشگاههاي ما اشخاصي را كه تربيت ميكنند، تعليم ميكنند، اشخاصي هستند كه غربزده هستند. معلمین بسياريشان غربزده هستند و جوانهاي ما را غربزده بار ميآورند. ما ميگوييم كه دانشگاههاي ما يك دانشگاههايي كه براي ملت ما مفيد باشد، نيست.»
امام امت در ادامه تاکید میکنند: «ما كه ميگوييم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و تغييرات بنيادي داشته باشد و اسلامي باشد، نه اين است كه فقط علوم اسلامي را در آنجا تدريس كنند. نه اينكه علوم دو قسمند. هر علمي دو قسم است: يكي اسلامي و يكي غيراسلامي. ما ميگوييم كه در اين پنجاه سال يا بيشتر كه ما دانشگاه داريم، فرآوردههاي دانشگاه را براي ما عرضه داريد. ما ميگوييم كه دانشگاههاي ما مانع از ترقي فرزندان اين آب و خاك است. ما ميگوييم كه دانشگاه ما مبدل شده است به يك ميدان جنگ تبليغاتي. ما ميگوييم كه جوانهاي ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند. مربّي به تربيت اسلامي نيستند. آنهايي كه تحصيل ميكنند، براي اين است كه يك ورقهاي به دست بياورند و بروند و سربار ملت بشوند.»
در پایان این سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی تکلیف را معین میکنند و آن اینکه: «دانشگاهها بايد تغيير بنياني كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيتهاي اسلامي. اگر تحصيل علم ميكنند، در كنار آن تربيت اسلامي باشد، نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيتهاي غربي. نه آنكه يك دسته به طرف غرب بكشانند جوانهاي ما را و يك دسته به طرف شرق.»(1)
بیشک درباره انقلاب فرهنگی و نظرات امام خمینی(ره) و بزرگان انقلاب از جمله حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در این رابطه بسیار میتوان نوشت و به تحلیل این سخنان نشست ولی در ادامه به این موضوع از منظر دیگری خواهیم پرداخت و آن نظرات امروز افرادی که تا دیروز سخن دیگری میگفتند!
برای مطالعه متن کامل این یادداشت که در صفحه 7 شماره روز دوشنبه 13 اردیبهشت 1397 #کیهان منتشر شده است INSTANT VIEW
یا مشاهده فوری را کلیک کنید
https://yon.ir/xMHX2
@oldnewspaper
انقلاب اسلامی ملت ایران ماهیتی فرهنگی داشته و کسی را یارای کتمان این نیست، در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب گویی دانشگاهها و مراکز فرهنگی به عنوان یک موجودیت مستقل هیچ ارتباطی با جامعه نداشته و تابع حکومت مرکزی و نظرات مردمی که برای سرنگونی رژیم طاغوت خون داده و در رفراندوم با رای قاطع خواستار «جمهوری اسلامی» شده بودند نبودند.
تبدیل کلاسهای درس دانشگاهها به یک پادگان نظامی قابل تحمل نبود، هر روز خبر درگیری و تجمع در سطح دانشگاههای سراسر کشور از تبریز تا تهران به گوش میرسید و در این شرایط کشور که نیازمند کمک و مساعدت فرزندان دانشگاهی خود برای برطرف کردن نیازها از بیگانگان بود ناامیدانه روند امور را مینگریست.
در چنین شرایطی امام خمینی (ره) در روز یک اردیبهشت 1359 در دیدار با اقشار مختلف مردم مشکلات موجود را تشریح و تاکید کردند: «آنچه كه ما ميخواهيم بگوييم اين است كه دانشگاههاي ما، دانشگاههاي وابسته است. دانشگاههاي ما دانشگاههاي استعماري است. دانشگاههاي ما اشخاصي را كه تربيت ميكنند، تعليم ميكنند، اشخاصي هستند كه غربزده هستند. معلمین بسياريشان غربزده هستند و جوانهاي ما را غربزده بار ميآورند. ما ميگوييم كه دانشگاههاي ما يك دانشگاههايي كه براي ملت ما مفيد باشد، نيست.»
امام امت در ادامه تاکید میکنند: «ما كه ميگوييم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و تغييرات بنيادي داشته باشد و اسلامي باشد، نه اين است كه فقط علوم اسلامي را در آنجا تدريس كنند. نه اينكه علوم دو قسمند. هر علمي دو قسم است: يكي اسلامي و يكي غيراسلامي. ما ميگوييم كه در اين پنجاه سال يا بيشتر كه ما دانشگاه داريم، فرآوردههاي دانشگاه را براي ما عرضه داريد. ما ميگوييم كه دانشگاههاي ما مانع از ترقي فرزندان اين آب و خاك است. ما ميگوييم كه دانشگاه ما مبدل شده است به يك ميدان جنگ تبليغاتي. ما ميگوييم كه جوانهاي ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند. مربّي به تربيت اسلامي نيستند. آنهايي كه تحصيل ميكنند، براي اين است كه يك ورقهاي به دست بياورند و بروند و سربار ملت بشوند.»
در پایان این سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی تکلیف را معین میکنند و آن اینکه: «دانشگاهها بايد تغيير بنياني كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيتهاي اسلامي. اگر تحصيل علم ميكنند، در كنار آن تربيت اسلامي باشد، نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيتهاي غربي. نه آنكه يك دسته به طرف غرب بكشانند جوانهاي ما را و يك دسته به طرف شرق.»(1)
بیشک درباره انقلاب فرهنگی و نظرات امام خمینی(ره) و بزرگان انقلاب از جمله حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای در این رابطه بسیار میتوان نوشت و به تحلیل این سخنان نشست ولی در ادامه به این موضوع از منظر دیگری خواهیم پرداخت و آن نظرات امروز افرادی که تا دیروز سخن دیگری میگفتند!
برای مطالعه متن کامل این یادداشت که در صفحه 7 شماره روز دوشنبه 13 اردیبهشت 1397 #کیهان منتشر شده است INSTANT VIEW
یا مشاهده فوری را کلیک کنید
https://yon.ir/xMHX2
@oldnewspaper
Telegraph
انقلاب فرهنگی و «چریکهای پیر و پشیمان»
سید روحالله امینآبادی انقلاب اسلامی ملت ایران ماهیتی فرهنگی داشته و کسی را یارای کتمان این نیست، در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب گویی دانشگاهها و مراکز فرهنگی به عنوان یک موجودیت مستقل هیچ ارتباطی با جامعه نداشته و تابع حکومت مرکزی و نظرات مردمی که برای…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 سخنان شنیده نشده #عبدالکریم_سروش درباره #انقلاب_فرهنگی و ضرورت #اسلامی_سازی دانشگاه ها در یک گفت و گوی تلویزیونی در سال های #دهه_شصت
@oldnewspaper
@oldnewspaper
Forwarded from اتچ بات
✍ در مذمت کتمان تغییر!
🎞 سخنان شنیده نشده #عبدالکریم_سروش درباره #انقلاب_فرهنگی و ضرورت #اسلامی_سازی دانشگاه ها در یک گفت و گوی تلویزیونی در سال های #دهه_شصت
بارها گفته ام #تاریخ_پژوه زباله گرد نیست که نظرات قدیم یک فرد را بیابد و امروز به صورت او بزند ولی وقتی فردی تغییر را کتمان می کند آدمی عصبانی می شود.
سال ۸۸ میان حامیان #کروبی و #میرحسین_موسوی بر سر #انقلاب_فرهنگی نزاع در گرفت، #محمود_دولت_آبادی علیه #عبدالکریم_سروش و سروش علیه دولت آبادی و موسوی گفتند و نوشتند.
عبدالکریم سروش در نوشتهای که روزنامه اعتماد ملی منتشرش کرد به تندی اقدام به پاسخگویی کرد.
سروش در #اعتماد_ملی نوشته بود: «به جستجو برآمدم كه قصه چیست و محمود دولتآباد كیست، خبر آوردند خفتهای است در غاری نزدیک دولتآباد كه پس از ۳۰ سال ناگهان بیخواب شده و دست و رو نشسته به پشت میز خطابه پرتاب شده و به حیا و ادب پشت كرده و صدا درشت كرده و با سخافت و شناعت از معلمی به نام عبدالكریم سروش سخن رانده و او را شیخ انقلاب فرهنگی خوانده و دروغ در دغل كرده و متكبرانه با حق جدل كرده است و این همه عقدهگشایی و ناخجستگی در مجلسی به نام و حمایت از میر حسین موسوی كه در پی پوشیدن قبای خجسته صدارت است.»
وی در ادامه، نوک پیکان حملات خود را به سوی میر حسین موسوی نشانه رفته و ادامه داده بود: «اگر ستاد انقلاب فرهنگی شیخی داشت این شیخ كسی جز شخص شخیص مهندس میرحسین موسوی نبود كه پارهای از جلسات ستاد در دفتر نخست وزیری و زیر اشراف و صدارت او برپا میشد».
و موسوی هم در جلسه ای گفته بود زمان شروع انقلاب فرهنگی یعنی بهار ۱۳۵۹ او نخست وزیر نبود.
ای کاش حضرات مردانگی داشتند و داشته باشند و بگویند ما آن گونه می اندیشیدیم و امروز این گونه فکر می کنیم.
تفاوت آیت الله منتظری با افرادی چون آیت الله صانعی، موسوی کروبی و حتی مرحوم #هاشمی_رفسنجانی این بود که او تغییر را فریاد می زد و اینان همواره تغییر را کتمان می کردند و کتمان می کنند.
تغییر صفت ممدوح یک انسان است، تفاوت انسان با باقی حیوانات توان تغییر اوست، یک الاغ روز اول حیات با روز پایانی زندگی همان الاغ است و هیچ تغییری جز سن و وزن ندارد ولی انسان علاوه بر قد کشیدن و اضافه وزن پیدا کردن اندیشه های جدید را نیز تجربه می کند.
این جدید شدن فکر گناه نیست که آن را کتمان کنند و بی آبرویی برای خود بخرند، بلند بگوئید من آن گونه می اندیشیدم و امروز این گونه ... #خجالت_نکش تغییر را فریاد بزن!
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
🎞 سخنان شنیده نشده #عبدالکریم_سروش درباره #انقلاب_فرهنگی و ضرورت #اسلامی_سازی دانشگاه ها در یک گفت و گوی تلویزیونی در سال های #دهه_شصت
بارها گفته ام #تاریخ_پژوه زباله گرد نیست که نظرات قدیم یک فرد را بیابد و امروز به صورت او بزند ولی وقتی فردی تغییر را کتمان می کند آدمی عصبانی می شود.
سال ۸۸ میان حامیان #کروبی و #میرحسین_موسوی بر سر #انقلاب_فرهنگی نزاع در گرفت، #محمود_دولت_آبادی علیه #عبدالکریم_سروش و سروش علیه دولت آبادی و موسوی گفتند و نوشتند.
عبدالکریم سروش در نوشتهای که روزنامه اعتماد ملی منتشرش کرد به تندی اقدام به پاسخگویی کرد.
سروش در #اعتماد_ملی نوشته بود: «به جستجو برآمدم كه قصه چیست و محمود دولتآباد كیست، خبر آوردند خفتهای است در غاری نزدیک دولتآباد كه پس از ۳۰ سال ناگهان بیخواب شده و دست و رو نشسته به پشت میز خطابه پرتاب شده و به حیا و ادب پشت كرده و صدا درشت كرده و با سخافت و شناعت از معلمی به نام عبدالكریم سروش سخن رانده و او را شیخ انقلاب فرهنگی خوانده و دروغ در دغل كرده و متكبرانه با حق جدل كرده است و این همه عقدهگشایی و ناخجستگی در مجلسی به نام و حمایت از میر حسین موسوی كه در پی پوشیدن قبای خجسته صدارت است.»
وی در ادامه، نوک پیکان حملات خود را به سوی میر حسین موسوی نشانه رفته و ادامه داده بود: «اگر ستاد انقلاب فرهنگی شیخی داشت این شیخ كسی جز شخص شخیص مهندس میرحسین موسوی نبود كه پارهای از جلسات ستاد در دفتر نخست وزیری و زیر اشراف و صدارت او برپا میشد».
و موسوی هم در جلسه ای گفته بود زمان شروع انقلاب فرهنگی یعنی بهار ۱۳۵۹ او نخست وزیر نبود.
ای کاش حضرات مردانگی داشتند و داشته باشند و بگویند ما آن گونه می اندیشیدیم و امروز این گونه فکر می کنیم.
تفاوت آیت الله منتظری با افرادی چون آیت الله صانعی، موسوی کروبی و حتی مرحوم #هاشمی_رفسنجانی این بود که او تغییر را فریاد می زد و اینان همواره تغییر را کتمان می کردند و کتمان می کنند.
تغییر صفت ممدوح یک انسان است، تفاوت انسان با باقی حیوانات توان تغییر اوست، یک الاغ روز اول حیات با روز پایانی زندگی همان الاغ است و هیچ تغییری جز سن و وزن ندارد ولی انسان علاوه بر قد کشیدن و اضافه وزن پیدا کردن اندیشه های جدید را نیز تجربه می کند.
این جدید شدن فکر گناه نیست که آن را کتمان کنند و بی آبرویی برای خود بخرند، بلند بگوئید من آن گونه می اندیشیدم و امروز این گونه ... #خجالت_نکش تغییر را فریاد بزن!
@seyedrohollahaminabadi
@oldnewspaper
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
✳️ #گارد_سرخ مائو چه بر سر ملت چین می آورد!
یکی از کارهایی که در تدوین #روزشمار_پهلوی انجام می دهم دقت به صفحات بین الملل روزنامه های آن روزها است، چون روزنامه ها در انتشار خبرهای خارجی با محدودیت های کمتری نسبت به تحولات داخلی روبرو بودند و در نتیجه اخبار متنوع تری را می شد در این صفحات پیدا کرد، هر چند ناگفته پیداست که این گزارش ها هم منطبق با جهت گیری سیاسی رژیم بودند، مثلا حمله به #جمال_عبدالناصر در #مصر و انتشار گزارش هایی که نشان می داد اوضاع در قاهره رو به ویرانی است و یا #چین_کمونیست که #گارد_سرخ در #انقلاب_فرهنگی بیداد می کند که در مورد اخیر پر بیراه هم نبود.
در دوره #مائو میلیون ها نفر تحت تاثیر سیاست های خانمان برانداز حزب کمونیست چین کشته شدند یا با تبعید به مناطق دور دست و الزام به کارهای اجباری و طاقت فرسا نامشان در تاریخ محو شد و به نیستی گرائید. بعد از مائو رهبران چین راه او را تغییر دادند تا نتیجه این شد، #شوروی از هم فروپاشید ولی چین همچنان با سیاست های شتر گاو پلنگی که نه کمونیست هست و نه لیبرال و ... به حیات خود ادامه می دهد و به تعبیری بزرگترین رقیب اقتصادی و نظامی غرب و به ویژه امریکا همین چین هست نه روسیه، امریکا و غرب باید با چین مدارا کنند ولی چنین الزامی را درباره روسیه ندارند.
به اصل سخن خود بازگردیم، روزنامه های دوره پهلوی هم سو با سیاست های حکومت صفحات بین الملل پر ملاتی داشتند، و می شد مطالب جالب توجهی از آن ها هر چند ترجمه پیدا کرد و خواند، بر عکس صفحات داخلی که چنین نبود و گزارش ها رسمی و ناظر بر اقدامات مقامات بلند پایه و متوسط الحال حکومت بود و در نتیجه گزارشات ساواک، شهربانی و تاریخ شفاهی اهمیت زیادی در تشریح رویدادهای آن روزها دارد.
در چین تمام خانه ها، بازرسی می شود!
در صفحه سوم شماره 3 شهریور 1345 گزارش زیر درباره اوضاع چین قابل توجه بود: «آسوشیتدپرس» 25 اوت 1965 [سوم شهریور 1345] از توکیو گزارش داد: فعالیت نهضت جوانان چین به نام «گارد سرخ» از پکن به شهر های «شانگهای» و «تين تسين» گسترش یافته است.
خبرنگاران ژاپنی گزارش می دهند جوانان گارد سرخ وارد خانه های نسبتا مجلل می شوند، پنجره ها و اثاثیه را می شکنند و لباس ها و جواهراتی را که جزء «وسایل تجمل» تلقی می کنند به خیابان ها می ریزند.
تاکنون ده خانه به این ترتیب تصفیه شده است چند نفر نیز دیده شده اند که پلاکاردهایی روی گردنشان آویزان است و در خیابان ها راه می روند.
افراد «گارد سرخ» به يك ساختمان که بیش از صد دیپلمات خارجی در آن زندگی می کنند رفتند و روی درهای اتاق ها عکس مائوتسه تونك را چسباندند. افرادگارد سرخ شانگهای می گویند قصد داریم شانگهای را به يك شهر واقعا انقلابی تبدیل کنیم.
جوانان گارد سرخ در بعضی خانه ها خسارت نمی رسانند، بلکه با افراد خانه به بحث و جدل می پردازند و آن ها را «قانع می کنند» که افکار مائوتسه تونك صحیح است.
در میان هیاهوی «انقلاب فرهنگی» سرنوشت لیوشائوچی رئیس جمهوری چین مورد بحث قرار گرفته است زیرا مدتی است از او نامی در جراید چین برده نمی شود و حتی در هفته جاری که تبريك به رهبران رومانی از طرف رهبران چین چاپ شد نامی از او برده نشد.
#شرح_عکس
یک زن جوان عضو گارد سرخ در حال تقدیم بازوبند به مائوتسه تونگ در طی جلسه ای برای جشن انقلاب فرهنگی بزرگ پرولتری در میدان #تیان_آن_من در پکن به تاریخ 18 اوت 1966
@oldnewspaper
یکی از کارهایی که در تدوین #روزشمار_پهلوی انجام می دهم دقت به صفحات بین الملل روزنامه های آن روزها است، چون روزنامه ها در انتشار خبرهای خارجی با محدودیت های کمتری نسبت به تحولات داخلی روبرو بودند و در نتیجه اخبار متنوع تری را می شد در این صفحات پیدا کرد، هر چند ناگفته پیداست که این گزارش ها هم منطبق با جهت گیری سیاسی رژیم بودند، مثلا حمله به #جمال_عبدالناصر در #مصر و انتشار گزارش هایی که نشان می داد اوضاع در قاهره رو به ویرانی است و یا #چین_کمونیست که #گارد_سرخ در #انقلاب_فرهنگی بیداد می کند که در مورد اخیر پر بیراه هم نبود.
در دوره #مائو میلیون ها نفر تحت تاثیر سیاست های خانمان برانداز حزب کمونیست چین کشته شدند یا با تبعید به مناطق دور دست و الزام به کارهای اجباری و طاقت فرسا نامشان در تاریخ محو شد و به نیستی گرائید. بعد از مائو رهبران چین راه او را تغییر دادند تا نتیجه این شد، #شوروی از هم فروپاشید ولی چین همچنان با سیاست های شتر گاو پلنگی که نه کمونیست هست و نه لیبرال و ... به حیات خود ادامه می دهد و به تعبیری بزرگترین رقیب اقتصادی و نظامی غرب و به ویژه امریکا همین چین هست نه روسیه، امریکا و غرب باید با چین مدارا کنند ولی چنین الزامی را درباره روسیه ندارند.
به اصل سخن خود بازگردیم، روزنامه های دوره پهلوی هم سو با سیاست های حکومت صفحات بین الملل پر ملاتی داشتند، و می شد مطالب جالب توجهی از آن ها هر چند ترجمه پیدا کرد و خواند، بر عکس صفحات داخلی که چنین نبود و گزارش ها رسمی و ناظر بر اقدامات مقامات بلند پایه و متوسط الحال حکومت بود و در نتیجه گزارشات ساواک، شهربانی و تاریخ شفاهی اهمیت زیادی در تشریح رویدادهای آن روزها دارد.
در چین تمام خانه ها، بازرسی می شود!
در صفحه سوم شماره 3 شهریور 1345 گزارش زیر درباره اوضاع چین قابل توجه بود: «آسوشیتدپرس» 25 اوت 1965 [سوم شهریور 1345] از توکیو گزارش داد: فعالیت نهضت جوانان چین به نام «گارد سرخ» از پکن به شهر های «شانگهای» و «تين تسين» گسترش یافته است.
خبرنگاران ژاپنی گزارش می دهند جوانان گارد سرخ وارد خانه های نسبتا مجلل می شوند، پنجره ها و اثاثیه را می شکنند و لباس ها و جواهراتی را که جزء «وسایل تجمل» تلقی می کنند به خیابان ها می ریزند.
تاکنون ده خانه به این ترتیب تصفیه شده است چند نفر نیز دیده شده اند که پلاکاردهایی روی گردنشان آویزان است و در خیابان ها راه می روند.
افراد «گارد سرخ» به يك ساختمان که بیش از صد دیپلمات خارجی در آن زندگی می کنند رفتند و روی درهای اتاق ها عکس مائوتسه تونك را چسباندند. افرادگارد سرخ شانگهای می گویند قصد داریم شانگهای را به يك شهر واقعا انقلابی تبدیل کنیم.
جوانان گارد سرخ در بعضی خانه ها خسارت نمی رسانند، بلکه با افراد خانه به بحث و جدل می پردازند و آن ها را «قانع می کنند» که افکار مائوتسه تونك صحیح است.
در میان هیاهوی «انقلاب فرهنگی» سرنوشت لیوشائوچی رئیس جمهوری چین مورد بحث قرار گرفته است زیرا مدتی است از او نامی در جراید چین برده نمی شود و حتی در هفته جاری که تبريك به رهبران رومانی از طرف رهبران چین چاپ شد نامی از او برده نشد.
#شرح_عکس
یک زن جوان عضو گارد سرخ در حال تقدیم بازوبند به مائوتسه تونگ در طی جلسه ای برای جشن انقلاب فرهنگی بزرگ پرولتری در میدان #تیان_آن_من در پکن به تاریخ 18 اوت 1966
@oldnewspaper
صفحات اخبار خارجی روزنامه های دو سال 1345 و 1346 برایم جذابیت خاصی دارد، یکی برای پیگیری روند منتهی به جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل که 15 خرداد 1346 آغاز شد و دومی روند حذف مخالفان #مائو در #چین ، طرفداران مائو یکی پس از دیگری مخالف او شدند و حذف و زن مائو هم پس از مرگ شوهر دستگیر و به اعدام محکوم و پس از چند سال حبس خودکشی کرد! زن والا درجه ای که در زمان مائو از پیشقراولان #انقلاب_فرهنگی_چین بود و بعد از مائو ستاره بختش خاموش شد و آن شد که نوشتم!
مرور اخبار چین دوره مائو و پس از او در روزنامه ها واقعا جذابیت خاصی دارد افرادی که به مائو کمک کردند تا رقبا را حذف کند، رقبایی که رقیب خود این ها هم محسوب می شدند و پس از حذف رقیب نوبت به خود آن ها رسید، لیوشائوچی مرد شماره دو چین پس از مائو با همکاری چوئن لای و لین بیائو حذف و با خفت در زندان مرد، چوئن لای سرطان گرفت و مرد و مائو حتی به تشییع او نرفت و لین بیائو که روزگاری جانشین مائو محسوب می شد در یک تلاش ناکام به کودتا علیه مائو هواپیمایش حین فرار سقوط کرد و به آرزویش نرسیده و مُرد!
همسر مائو هم که در همه این رخدادها نقش داشت پس از مائو به همراه افرادی دیگر به کودتا متهم و دستگیر و به اعدام محکوم و در نهایت خودکشی کرد!
www.arshiveiran.com
@oldnewspaper
مرور اخبار چین دوره مائو و پس از او در روزنامه ها واقعا جذابیت خاصی دارد افرادی که به مائو کمک کردند تا رقبا را حذف کند، رقبایی که رقیب خود این ها هم محسوب می شدند و پس از حذف رقیب نوبت به خود آن ها رسید، لیوشائوچی مرد شماره دو چین پس از مائو با همکاری چوئن لای و لین بیائو حذف و با خفت در زندان مرد، چوئن لای سرطان گرفت و مرد و مائو حتی به تشییع او نرفت و لین بیائو که روزگاری جانشین مائو محسوب می شد در یک تلاش ناکام به کودتا علیه مائو هواپیمایش حین فرار سقوط کرد و به آرزویش نرسیده و مُرد!
همسر مائو هم که در همه این رخدادها نقش داشت پس از مائو به همراه افرادی دیگر به کودتا متهم و دستگیر و به اعدام محکوم و در نهایت خودکشی کرد!
www.arshiveiran.com
@oldnewspaper