" زبان زندگی" ارتباطی بدون خشونت
5.42K subscribers
2.69K photos
337 videos
2 files
3.28K links
کانال خبررسانی برنامه‌ها - کارگاه‌های زبان‌زندگی
www.zabanezendegi.com

برای ارتباط با ادمین
@Morteza84626

سفارش کتاب شماره تلفن: 09394223559

گروه کانال
https://t.iss.one/+Vr6ZUIZ58ysPMyi8
Download Telegram
🌻 « زبان زندگی » ارتباطی بدون خشونت 🌻

« جلسهٔ ماهانه »

پنجشنبه ؛ سوم اسفندماه ۱۳۹۶

ساعت : ۱۵ تا ۱۸

#موضوع ؛ #قدردانی

#تسهیلگر ؛ #حمیده

در ڪلينيك چمان ، وليعصر بالاتر از ميدان ونك ، خيابان خدامي ، پلاك ٣٠ ، طبقه ٤ واحد٧



از افرادي كه با زبان زندگي آشنا هستند ؛

(حداقل يك دوره ي ٧ جلسه اي گذرانده اند) ، دعوت به حضور مي كنيم :

حضور به موقع تان نیاز ما را به نظم و هماهنگے برآورده مے ڪند ،

ضمنا ، لينك @nvcir كانال را براي دوستداران "زبان زندگي " بفرستيد:

@nvcir
برگزاری کارگاه #قدردانی

می خواهیم هدیه ما به کسانی که دوست شان داریم ابراز قدردانی مان با زبان زندگی در این روزهای پایانی سال باشد .
پس ، با فردی که می خواهید از او قدردانی کنید منتطرتان هستیم 🌝

زمان جمعه ۱۷ اسفند ساعت ۱۰صبح تا۱۴

📢فرصتی برای آشنا کردن اعضا خانواده با زبان زندگی
📢📢شرکت در این برنامه مستلزم گذراندن دوره های زبان زندگی نمی باشد.

محل برگزاری: جردن موسسه چرخ گردون

شماره تماس: ۰۹۱۲۲۵۴۱۱۳۲
مدرسه باز تعطیل شد!

- جایی مشغول به کار شدی؟
+ آره، معلم کلاس اول شدم.
- رویکرد آموزشیش خوبه ؟
+ دوسش دارم، با چیزایی که فکر می‌کنم، هماهنگه.
- پس کاری که دوست داشتی رو پیدا کردی.

این مکالمه‌ای بود که چند وقت پیش با یکی از دوستام داشتم. وقتی جمله آخرش رو گفت، یهو یادم افتاد که چه قدر دوست داشتم، معلم بشم. چه قدر دوست داشتم فرصت کار کردن تو محیطی که تا حدودی با ارزش‌هام بخونه رو داشتم.

با خودم فکر کردم که:
▪️چی باعث شده که یادم بره وضعیت الان خواسته‌ی یه روزی از روزام بوده؟
▪️چی باعث شده نتونم لذت ببرم از لحظاتی که دارم؟
▪️چی باعث شده انقدر خسته باشم؟

فکر می‌کردم قدردانی کردن از خودم به این معنی که تو لحظات مختلف کارم، بدونم که چه احساسی رو دارم تجربه می‌کنم و چه نیازی ازم برآورده میشه بتونه بهم کمک کنه. همین کار رو کردم و یه روزایی بهم کمک کرد.

این هفته وقتی تعطیلی مدارس برام خوشایند بود، انگار دوباره یه تلنگری بهم خورد! دارم به «وفاداری» فکر می‌کنم.
وفادار بودن به چیزی که فکر می‌کنی دوست داری، وفادار بودن به چیزی که انتخاب کردی باشی، وفادار بودن به زندگی‌.

راستی برای من مدرسه از کی تعطیل شده ؟!

سعید - ۲۶ آذر ۹۸

#معلمی #بازبینی #قدردانی #وفاداری


📄تجربه هایی که در کانال «زبان‌زندگی» ارتباطی‌بدون‌خشونت - باشتراک گذاشته می‌شود؛
تجربه‌ی عملی کاربرد زبان‌زندگی با درک نگارنده‌است و نه یک‌مثال آموزشی .
@nvcir
سلام
دوست دارم سال ۹۸ رو برای خودم مرور کنم و نیاز به قدردانی از خودم دارم. یه تعدادی از اون‌ها برام خصوصی هستند و خب اون‌ها رو برای کانال نمی‌فرستم.

سال ۹۸ :
🔹 مسئولیت معلمی کلاس اول رو پذیرفتم و نیازم به رشد، معنی، یادگیری رو برآورده کردم.

🔹 روزهای جمعه فصل پاییز به صورت داوطلبانه برای بچه‌های هفت تا نه سال کلاس برگزار کردم و یه مجموعه کتاب بهشون معرفی کردم. نیازم به عشق رو برآورده کردم.

🔹 حدود سیصد شب، به نیازهای برآورده شدم و نشدم، فکر کردم و نوشتم. نیازم به یادگیری رو برآورده کردم.

🔹 یکی از بچه‌های کلاسم اولین کتابی که یاد گرفته بود، بخونه رو به عنوان هدیه تولد برام خوند و نیازم به ارتباط، معنی و عشق برآورده شد.

🔹 با دوستام حدود ۳۰ صفحه نرم‌های آموزشی موسسه‌ای رو مکتوب کردیم و نیازم به رشد برآورده شد.

🔹 تو محل کارم با دوستام بین ۴۰ تا ۵۰ جلسه برای کارهای بازاریابی انجام دادم و تونستیم ۳۰ درصد کارهایی که می‌خواستیم رو انجام بدیم. نیازم به رشد برآورده شد.

🔹 حدود ۱۵ کارگاه و جلسه مرتبط با ارتباط بدون خشونت شرکت کردم و نیازم به ارتباط، صمیمت، یادگیری و رشد برآورده شد.

🔹 دو ترم رفتم دانشگاه و در مورد تعلیم و تربیت به تحصیل ادامه دادم. نیازم به رشد برآورده شد.

🔹 دو پایان نامه، دو کتاب و حدود پنج مقاله در مورد صلح و آموزش صلح خوندم و نیازم به رشد رو برآورده کردم.

🔹 با دوستام دو یا سه بار رفتیم تو پارک‌های مختلف و سعی کردم از بچه‌ها و خانواده‌ها زندگی کردن یاد بگیرم. نیازم به یادگیری و تفریح برآورده شد.

🌻 بعد از نوشتن این متن احساس سبکی دارم چون نیازم به قدردانی برآورده شده.
سعید
۲۹ اسفند ۹۸

#قدردانی_نوروزی

📄تجربه هایی که در کانال «زبان‌زندگی» ارتباطی‌بدون‌خشونت - باشتراک گذاشته می‌شود؛
تجربه‌ی عملی کاربرد زبان‌زندگی با درک نگارنده‌است و نه یک‌مثال آموزشی .

#زبان‌زندگی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای من تقاضای هر فرد مثل لباس، شخصی است که هر کس متناسب با قد و وزن ... خود لباسی می‌خرد. دیگران لباس افراد را می‌بینند و سه واکنش احتمالی خواهند داشت 
این لباس را دوست ندارم.
چه لباسی خیلی دوستش دارم، با وجود این من این نوع لباس را نمی‌پوشم 
چه لباسی و دوست دارم برای خودم بگیرم. 
در قبال تقاضاهای دیگران از خودشان همین سه گزینه ممکن است اتفاق بیافتد 
این تقاضا و عمل را دوست ندارم
چه تقاضای جالبی، با وجود این من به دلایلی تمایل به انجامش را ندارم 
چه تقاضای جالبی،  من هم می‌خواهم این کار را انجام دهم 
پس انجام این تمرین کاملا شخصی و منحصر به فرد است و فقط دو مثال فرضی کمی اجتماعی‌تر و کمی شخصی‌تر برای ملموس شدن تمرین نوشته می‌شود. 

#کامران_رحیمیان
#تمرین #احساسات #نیاز #تقاضا
#خانواده #اجتماع #دوستی #اطمینان #همآهنگی
#همکاری #مشارکت #ارتباط #مسئولیت_پذیری
#پذیرش #اثربخشی #تلاش #گفت‌وگو #شنیدن #مشورت #توجه #حمایت #قدردانی #مباهات #آسودگی #سلامت_بهداشت #آرامش #امنیت #شادی #اعتماد #قدرت #محبت #صلح #آگاهی
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
در قدردانی ما می‌شنویم آن‌چه را انجام داده‌ایم و در سعادت دیگران تأثیر گذاشته است؛ احساس‌ها و نیازهای برآورده شده‌ی فرد را می‌شنویم - از این حقیقت لذت‌بخش که می‌توانیم کیفیت زندگی دیگران را افزایش دهیم قلب‌مان سرشار می‌شود.
#احساسات #نیاز #تقاضا
#قدردانی #اثربخشی #شنیدن
#ارتباط_بدون_خشونت
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
ترور زرافه‌ای
مشکلی که من با پدرم داشتم؛ فکر می‌کردم، خدای من، اگر من از او قدردانی کنم، چقدر برایش ناخوشایند است. و واقعاً هم برایش ناخوشایند بود، وقتی بالاخره قدردانی‌ام را اظهار کردم. اسمش را "ترور زرافه‌ای" می‌گذارم. وقتی در کارگاه‌ها به موضوع قدردانی می‌رسیم، همیشه می‌گویم: به شما نشان می‌دهم که چطور می‌توان انسان‌ها را با سپاسگزاری به زانو در آورد!
بله، و کاملاً هم فرم قانونی ترور است. بیچاره پدرم!
یک‌بار که باهم به پیاده‌روی رفته بودیم، به او گفتم: "پدر، می‌خواهم چیزی را به‌تو بگویم که شاید شنیدن‌اش برایت آسان نباشد، اما با وجودِ این می‌خواهم که بشنوی. می‌خواهم بگویم تو کارهایی در زندگی من انجام دادی که زندگی من به‌واسطه‌ی آن‌ها غنی و پربار شد".
- "بله، خوبه. تو همیشه پسر خوبی بودی".
"صبرکن، من تازه شروع کردم حرف بزنم، می‌دانم که شنیدن‌اش برایت راحت نیست، اما می‌خواهم به من گوش بدهی، تا تمام شود".
بیچاره، واقعاً آزارش دادم. اما واقعاً تحت‌تأثیر قرار گرفت. همه چیز را برایش گفتم و قدردانی‌ام را بیان کردم. او هم برای این کار از من قدردانی کرد.
#تجربیات_و_مثال‌های_آموزشی
#مارشال_روزنبرگ
#ارتباط_بدون_خشونت
#قدردانی
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
مثالی از زندگی یکی از دوستانم در رواندا به‌نام «یولانده موکاگاسانه» که کتابی درباره‌ی زندگی‌اش در جنگ داخلی رواندا نوشته بود، تعریف می‌کرد: سه فرزند و برادرش در رواندا کشته شده‌اند، بسیار شگفت‌زده شده بودم؛ چراکه می‌دیدم چنین فاجعه‌ای هیچ تنفر و خشمی در او ایجاد نکرده است، بلکه تنها حُزن و اندوه در او به‌جای مانده است. او عمیقاً از چیزهایی که بر او گذشته بود، اندوهگین‌ بود، ولی هم‌زمان به‌طور باورنکردنی خوش‌بین و سرشار از میلِ زندگی بود. وقتی افرادی مانند یولانده را می‌بینم، بی‌صبرانه می‌خواهم با آن‌ها پرسشی اساسی را مطرح کنم که اغلب مردم از خودِ من می‌پرسند: « انسان‌ها در زندگی تو چه سهمی ادا کرده‌اند که تو این‌گونه با قلبی باز می‌توانی با دنیا روبرو شوی؟»
یولانده گفت: "زمانی که کودک بودم، اغلب گداها به در خانه‌مان می‌آمدند و وقتی در را باز می‌کردم، مادرم می‌گفت آب و نان برای‌شان ببر؛ آن‌ها جرأت این‌که هر دو را طلب کنند ندارند!"
وقتی انسان‌هایی مانند یولانده درباره‌ی این مسأله فکر می‌کنند که چه چیزی به آن‌ها چنین اعتماد و اطمینانی به زندگی بخشید تا بتوانند مانع از شکل‌گیری تلخی و دشمنی در وجودشان گردند، با این‌که آن‌ها همه‌ی دلایل ممکن برای چنین احساساتی را در خود داشته‌اند، آن‌ها اغلب تجربیاتی عادی و نه چندان چشم‌گیر را به‌خاطر می‌آورند.
#تجربیات_و_مثال‌های_آموزشی
#مارشال_روزنبرگ
#ارتباط_بدون_خشونت
#قدردانی
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir
به زنی اهل سومالی که داستان زندگی‌اش را برایم تعریف کرده بود گفتم: "وقتی می‌شنوم تو چطور این همه مسائل را تحمل می‌کنی، برایم شگفت‌آور است که چگونه باورت به مردم و زندگی را از دست نمی‌دهی". و پرسیدم: "انسان‌ها در زندگی تو چه سهمی ادا کرده‌اند که تو این‌گونه با قلبی باز می‌توانی با دنیا روبرو شوی؟ - چطور این کار را می‌کنی؟" لحظه‌ای فکر کرد و گفت: "پدرم". پرسیدم: "مسلماً او کارهای زیادی انجام داده است. لطفاً یکی از آن‌ها را بگو".
«ما قبلاً جایی زندگی می‌کردیم که چهار کیلومتر از چشمه‌ی آب دور بود و پدرم تنها فرد نیرومندی بود که می‌توانست آب را به مدتی طولانی حمل کند. او همیشه از من می‌پرسید که می‌خواهی با من بیایی؟»
- «آیا این‌که او با کمال میل می‌خواست تو همراهش باشی، حس خوبی به تو می‌داد؟»
او فکری کرد و گفت: "نه، چیز دیگری بود. ما طی راه آدم‌های زیادی را می‌دیدیم که او را می‌شناختند؛ فارغ از این‌که چند نفر را در مسیر ببینیم، پدرم همیشه می‌ایستاد و با آن‌ها حرف می‌زد".
- "این‌که برای دیگران وقت می‌گذاشت، برایت تأثیرگذار بوده؟"
کمی فکر کرد و ناگهان اشک‌هایش جاری شد و فهمیدم که دریافته است که چیزی برایش تأثیرگذار بوده است.
"نه، مارشال، روشی بود که پدرم هنگام حرف زدن با مردم به آن‌ها نگاه می‌کرد. همه‌ی سال‌های بعد از آن وقتی می‌دیدم مردم چطور در حق هم کارهای وحشتناکی مرتکب می‌شوند، همیشه تصویر پدرم جلوی چشمانم ظاهر می‌شد. او حضوری باورنکردنی برای مردم داشت و به‌طور کامل برای آن‌ها حضور داشت. وقتی چنین تصویری را پیش چشمانم دارم، برایم روشن است که دقیقاً به همین خاطر ما انسان‌ها اینجاییم و نه برای چیز دیگری.
#تجربیات_و_مثال‌های_آموزشی
#مارشال_روزنبرگ
#ارتباط_بدون_خشونت
#قدردانی
#زبان‌زندگی
#زبان‌زرافه
#همدلی
www.zabanezendegi.com
#ZabaneZendegi
#NVC
@nvcir