👈 #حماسه_شلیک_شاترها
🔸
همه ابعاد حادثه تروریستی #اهواز یک طرف و #حماسه_عکاسان در این رویداد یک طرف. #کودکی_خردسال در آغوش یک #نظامی که #تفنگ او را بغل کرده، دو #بانوی_چادری چسبیده به زمین که یکی پناه دیگری است و آن که جلوتر است در حال #عکاسی با دوربینی حرفه ایست، #پاسداری که کودکی تیر خورده را بغل کرده و در حال دویدن به روبروست، یک #ارتشی که دستانش را برای #دختری_سرخپوش و هراسان سپر کرده تا او را از #مهلکه برهاند، #دو_دختر هراسان با چشمانی لرزان که یکی از #هول_حادثه هر دو دست را بر دهان گذاشته، و #جانبازی_ویلچری که نقش زمین شده و به #شهادت رسیده است. و از همه دردناکتر، عکسی که یک روز بعد از حادثه منتشر شد. #کودکی که روز قبل از مهد کودک رفتنش برای همیشه #آرمید. با چند #رد_خون بر صورت. و همین یعنی ابتدا تا انتهای حادثه.
حادثه اهواز تلخ بود اما در دل این تلخی اتفاقی افتاد که حماسه بود و آن حماسه ثبت لحظاتی ناب بود که عکاسان حاضر در معرکه آفریدند و گاه خود، سوژه عکسی ماندگار شدند.
آن چه عکاسان در اهواز آفریدند #فوتوژورنالیسم محض بود. و حتی #عکاسی_جنگ. وار فوتوگرافی. چیزی که نمونه اش را در #خوزستان سال ۵۹ دیده ایم. عکس هایی سیاه و سفید از #جنگ_شهری در #خرمشهر و #آبادان که به بخشی از #حافظه_تاریخی_ایرانیان تبدیل شده اند. و حالا یک بار دیگر اتفاقی شبیه آن در #اهواز و در ۳۱ شهریور ۹۷. و در سالروز آغاز جنگی که ۳۸ سال پیش با شلیک توپی توسط صدام حسین به سوی ایران آغاز شد.
آن چه با #شلیک_شاترها در اهواز اتفاق افتاد یک حماسه بود. حماسه #ثبت_تاریخ. حماسه دفاع از #مظلومیت یک #ملت. #دستمریزاد باد به این عکاسان و بوسه بر انگشتانی که شاترها را فشردند. یا علی.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارلولایه تبریز/ یکم مهر ۱۳۹۷
@mehdinalbandie
🔸
همه ابعاد حادثه تروریستی #اهواز یک طرف و #حماسه_عکاسان در این رویداد یک طرف. #کودکی_خردسال در آغوش یک #نظامی که #تفنگ او را بغل کرده، دو #بانوی_چادری چسبیده به زمین که یکی پناه دیگری است و آن که جلوتر است در حال #عکاسی با دوربینی حرفه ایست، #پاسداری که کودکی تیر خورده را بغل کرده و در حال دویدن به روبروست، یک #ارتشی که دستانش را برای #دختری_سرخپوش و هراسان سپر کرده تا او را از #مهلکه برهاند، #دو_دختر هراسان با چشمانی لرزان که یکی از #هول_حادثه هر دو دست را بر دهان گذاشته، و #جانبازی_ویلچری که نقش زمین شده و به #شهادت رسیده است. و از همه دردناکتر، عکسی که یک روز بعد از حادثه منتشر شد. #کودکی که روز قبل از مهد کودک رفتنش برای همیشه #آرمید. با چند #رد_خون بر صورت. و همین یعنی ابتدا تا انتهای حادثه.
حادثه اهواز تلخ بود اما در دل این تلخی اتفاقی افتاد که حماسه بود و آن حماسه ثبت لحظاتی ناب بود که عکاسان حاضر در معرکه آفریدند و گاه خود، سوژه عکسی ماندگار شدند.
آن چه عکاسان در اهواز آفریدند #فوتوژورنالیسم محض بود. و حتی #عکاسی_جنگ. وار فوتوگرافی. چیزی که نمونه اش را در #خوزستان سال ۵۹ دیده ایم. عکس هایی سیاه و سفید از #جنگ_شهری در #خرمشهر و #آبادان که به بخشی از #حافظه_تاریخی_ایرانیان تبدیل شده اند. و حالا یک بار دیگر اتفاقی شبیه آن در #اهواز و در ۳۱ شهریور ۹۷. و در سالروز آغاز جنگی که ۳۸ سال پیش با شلیک توپی توسط صدام حسین به سوی ایران آغاز شد.
آن چه با #شلیک_شاترها در اهواز اتفاق افتاد یک حماسه بود. حماسه #ثبت_تاریخ. حماسه دفاع از #مظلومیت یک #ملت. #دستمریزاد باد به این عکاسان و بوسه بر انگشتانی که شاترها را فشردند. یا علی.
🔸
✍ #مهدی_نعلبندی / دارلولایه تبریز/ یکم مهر ۱۳۹۷
@mehdinalbandie
.
#شقايق_است_سراسر_ديار_خرمشهر
🔸️
شايد گفتن اين خاطره در اينجا مثل خواندن تخلص شعر قبل از مطلع غزل باشد اما چون صحبت از #استاد_عابد است ميگويم. هنوز مرحلهي آخر عمليات بيتالمقدس شروع نشده بود و من آمده بودم مرخصي تبريز. خدمت استاد رسيدم. استاد در خانه نشسته بود و دستش را به سكوي پنجرهي اتاق تكيه داده بود. هنوز به خاطر همان قضيهي جبهه از من دلگير بود. ديدم كاغذي در دست دارد. چاي آوردند و نوشیديم. براي اينكه سر صحبت را باز كنم گفتم:
- ائله بير بيرزاد يازيبسيز؟! فرمود: - بلي! سيز بيزي آپارماديز، #خرمشهر تيكيلدي گؤزمون قاباغينا!
و ادامه داد:
- اين چند روز خيالم همهاش پر ميكشد به خرمشهر. كاري از دستم بر نميآمد. چند سطري خط خطي كردم و به رزمندگان عرض ارادت.
من نديدم به سرودههايش #شعر بگويد. هميشه تواضع ميكرد. گفتم:
- اوخويون بيزده بهره مند اولاخ!
و شروع كردند:
بسم الله الرحمن الرحيم
شقايق است سراسر ديار خرمشهر
به خون شكفته مگر لالهزار خرمشهر
هنوز خرمشهر آزاد نشده بود:
بسي نماند كه گردد اذان فتح بلند
زبام مسجد خونين نگار خرمشهر
چرا كه فتح نگردد به دست جندالله
كه هست مهدي دين تكسوار خرمشهر
يكي در روز بعدش بود كه من و استاد و آقازادهاش سعيد ميرفتيم مسجد حاج احمد تبريز. بين راه خبر دار شديم كه خرمشهر آزاد شده. ولولهاي بود در خيابانها. چراغ همه ماشينها و موتوريها روشن بود و همه بوق ميزدند. برگشتيم خانهي استاد كه من اجازه خواستم بروم منزل. فرمودند که ميخواهند با من بيايند. آمدند و رفتند خانه يكي از اقوامشان. من هم رفتم خانه. خبر ساعت هشت كه از تلويزيون پخش شد صحنههايي از اذان مسجد جامع خرمشهر را نشان داد. آن يك بيت آمد جلوي چشمانم و گريستم:
بسي نمانده كه گردد اذان فتح بلند
ز بام مسجد خونين نگار خرمشهر
فردايش زنگ زدم خدمت استاد:
- آقا تبريك دئييرم اذاني ائشيتديز؟! فرمود: - بله! لطف خدا بود. من دستم خالي است. فكر خرمشهر چنان غرقم كرده بود كه چند بيتي خط خطي كردم. خدا قبول كند!
🔸️
از کتاب #حنجره_عاشق" / ص 55 تا 57 / خاطرات نوحهخوان رزمنده، حاج #مقصود_پوررادی به قلم حقیر #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/0k1_img_20190523_051207_590.jpg
#شقايق_است_سراسر_ديار_خرمشهر
🔸️
شايد گفتن اين خاطره در اينجا مثل خواندن تخلص شعر قبل از مطلع غزل باشد اما چون صحبت از #استاد_عابد است ميگويم. هنوز مرحلهي آخر عمليات بيتالمقدس شروع نشده بود و من آمده بودم مرخصي تبريز. خدمت استاد رسيدم. استاد در خانه نشسته بود و دستش را به سكوي پنجرهي اتاق تكيه داده بود. هنوز به خاطر همان قضيهي جبهه از من دلگير بود. ديدم كاغذي در دست دارد. چاي آوردند و نوشیديم. براي اينكه سر صحبت را باز كنم گفتم:
- ائله بير بيرزاد يازيبسيز؟! فرمود: - بلي! سيز بيزي آپارماديز، #خرمشهر تيكيلدي گؤزمون قاباغينا!
و ادامه داد:
- اين چند روز خيالم همهاش پر ميكشد به خرمشهر. كاري از دستم بر نميآمد. چند سطري خط خطي كردم و به رزمندگان عرض ارادت.
من نديدم به سرودههايش #شعر بگويد. هميشه تواضع ميكرد. گفتم:
- اوخويون بيزده بهره مند اولاخ!
و شروع كردند:
بسم الله الرحمن الرحيم
شقايق است سراسر ديار خرمشهر
به خون شكفته مگر لالهزار خرمشهر
هنوز خرمشهر آزاد نشده بود:
بسي نماند كه گردد اذان فتح بلند
زبام مسجد خونين نگار خرمشهر
چرا كه فتح نگردد به دست جندالله
كه هست مهدي دين تكسوار خرمشهر
يكي در روز بعدش بود كه من و استاد و آقازادهاش سعيد ميرفتيم مسجد حاج احمد تبريز. بين راه خبر دار شديم كه خرمشهر آزاد شده. ولولهاي بود در خيابانها. چراغ همه ماشينها و موتوريها روشن بود و همه بوق ميزدند. برگشتيم خانهي استاد كه من اجازه خواستم بروم منزل. فرمودند که ميخواهند با من بيايند. آمدند و رفتند خانه يكي از اقوامشان. من هم رفتم خانه. خبر ساعت هشت كه از تلويزيون پخش شد صحنههايي از اذان مسجد جامع خرمشهر را نشان داد. آن يك بيت آمد جلوي چشمانم و گريستم:
بسي نمانده كه گردد اذان فتح بلند
ز بام مسجد خونين نگار خرمشهر
فردايش زنگ زدم خدمت استاد:
- آقا تبريك دئييرم اذاني ائشيتديز؟! فرمود: - بله! لطف خدا بود. من دستم خالي است. فكر خرمشهر چنان غرقم كرده بود كه چند بيتي خط خطي كردم. خدا قبول كند!
🔸️
از کتاب #حنجره_عاشق" / ص 55 تا 57 / خاطرات نوحهخوان رزمنده، حاج #مقصود_پوررادی به قلم حقیر #مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز
@mehdinalbandie
https://uupload.ir/files/0k1_img_20190523_051207_590.jpg
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
#خرمشهر برای من همیشه یادآور دو جمله است.
یکی از شهید #محمد_جهان_آرا که: بچه ها اگر #شهر سقوط کرد پس میگیریم مراقب باشید #ایمانتان_سقوط_نکند.
و دیگری از #علی_شمخانی که در نامه اش نوشت: ما #جان برای دادن داریم اما #امکانات دادن جان را نداریم.
خرمشهر را تفکر و غرور بنی صدر به بعثی ها هدیه داد و #شهداء پس گرفتند. و چه #خونها ریخته شد و #خون_دلها خورده شد تا آزادی خرمشهر. #خوزستان برای من و هم نسلانم فقط یک #استان نیست، یک #دلتنگی_غریب است.
می گویم #بنی_صدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۳ خرداد ۹۸
@mehdinalbandie
#خرمشهر برای من همیشه یادآور دو جمله است.
یکی از شهید #محمد_جهان_آرا که: بچه ها اگر #شهر سقوط کرد پس میگیریم مراقب باشید #ایمانتان_سقوط_نکند.
و دیگری از #علی_شمخانی که در نامه اش نوشت: ما #جان برای دادن داریم اما #امکانات دادن جان را نداریم.
خرمشهر را تفکر و غرور بنی صدر به بعثی ها هدیه داد و #شهداء پس گرفتند. و چه #خونها ریخته شد و #خون_دلها خورده شد تا آزادی خرمشهر. #خوزستان برای من و هم نسلانم فقط یک #استان نیست، یک #دلتنگی_غریب است.
می گویم #بنی_صدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۳ خرداد ۹۸
@mehdinalbandie
.
#خرمشهر برای من همیشه یادآور دو جمله است.
یکی از شهید #محمد_جهان_آرا که: بچه ها اگر شهر سقوط کرد پس میگیریم مراقب باشید #ایمانتان_سقوط_نکند.
و دیگری از #علی_شمخانی که در نامهاش نوشت: ما جان برای دادن داریم اما امکانات دادن جان را نداریم.
خرمشهر را تفکر و غرور بنیصدر به بعثیها هدیه داد و شهداء پس گرفتند. و چه خونها ریخته شد و خون دلها خورده شد تا آزادی خرمشهر. خوزستان برای من و همنسلانم فقط یک استان نیست، یک دلتنگی غریب است.
می گویم بنیصدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۳ خرداد ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/CPOWHJmgqNa/?utm_medium=share_sheet
#خرمشهر برای من همیشه یادآور دو جمله است.
یکی از شهید #محمد_جهان_آرا که: بچه ها اگر شهر سقوط کرد پس میگیریم مراقب باشید #ایمانتان_سقوط_نکند.
و دیگری از #علی_شمخانی که در نامهاش نوشت: ما جان برای دادن داریم اما امکانات دادن جان را نداریم.
خرمشهر را تفکر و غرور بنیصدر به بعثیها هدیه داد و شهداء پس گرفتند. و چه خونها ریخته شد و خون دلها خورده شد تا آزادی خرمشهر. خوزستان برای من و همنسلانم فقط یک استان نیست، یک دلتنگی غریب است.
می گویم بنیصدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.
🔸️
#مهدی_نعلبندی / دارالولایه تبریز/ ۳ خرداد ۹۸
@mehdinalbandie
https://www.instagram.com/p/CPOWHJmgqNa/?utm_medium=share_sheet
خرمشهر را تفکر و غرور بنیصدر به بعثیها هدیه داد و شهداء پس گرفتند. چه خونها ریخته شد و خون دلها خورده شد تا آزادی #خرمشهر.
خوزستان برای من و همنسلانم فقط یک استان نیست، یک دلتنگی غریب است.
می گویم بنیصدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
https://twitter.com/MNalbandi/status/1528789216792035329?s=09
خوزستان برای من و همنسلانم فقط یک استان نیست، یک دلتنگی غریب است.
می گویم بنیصدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.
#دارالولایه_تبریز
#مهدی_نعلبندی
https://twitter.com/MNalbandi/status/1528789216792035329?s=09
Twitter
مهدی نعلبندی 🇮🇷
خرمشهر را تفکر و غرور بنیصدر به بعثیها هدیه داد و شهداء پس گرفتند. چه خونها ریخته شد و خون دلها خورده شد تا آزادی #خرمشهر. خوزستان برای من و همنسلانم فقط یک استان نیست، یک دلتنگی غریب است. می گویم بنیصدرها همیشه هستند فقط قلمروشان متفاوت است.