⚛پیام خداحافظی
😔😔😔😔😔
✍ #غلامرضا مهرآموز
در طول سالیان زیادی که در فضای مجازی برای زبان و ادبیات مردم لر کار کرده ام مخالفت های لرها ( بصورت عام نه جمع اقلیتی علاقه مند) با کار کردن برای زبان مادری همواره برایم پرسش برانگیز، حیرت آور و همچنین آزاردهنده بوده و هست.
در جامعه و خانواده نیز این بی توجهی یا کلا طرد زبان مادری عیان است مانند اجتناب از انتقال زبان مادری به کودکان و تربیت آنان به گویشوری غیر زبان مادری خود یا رقیق شدن و تنزل وحشتناک لری از زبانی اصیل تا به اصطلاح عامه یک لهجه ساده.
در شگفتم لرهایی که برای مظاهر نمادین فرهنگی مورد کاربرد خود مانند چوغا، دبیت، گلونی، جغه،..... یا هویت طایفه ای خود چنین تعصبات بالا و گارد دفاعی آماده دارند چرا در مورد زبان مادری و کار کردن برای آن یا بی خیال و بی تفاوت هستند یا حتی شروع به تخریب، کم اهمیت و کم ارزش دادن کار آنها، اتهام زدن به فعالیت های علمی و بی آزارآنها، مجادله و ستیزه گری با کار آنها می پردازند. باز هم تاکید می کنم نه همه لرها، نه لرهای عادی بلکه جریان غالب قشر تحصیلکرده و روشنفکر لر.
خدا را شاهد می گیرم که از وقتی برای زبان و ادبیات مادری کار کرده ام هیچگاه جایگاه زبان مادری دیگران یا جایگاه زبان رسمی را پایین نیاورده ام بلکه همواره با حرمت و احترام والا به آن نگاه کرده ام. هیچگاه نگفتم زبان من برتر است یا چنین است یا چنان بلکه زبان من هم مانند همه گونه های زبانی ایران و جهان علاوه بر ابزار ارتباطی، ستون هویتی و بستر و ظرف حامل فرهنگ بوده که یکی از اجزاء فرهنگ ایران و جهان و از اینرو به سان همهگونه های زبانی بخشی از میراث و ذخیره فرهنگی بشریت است و از اینرو تلاش برای زنده ماندن، شناساندن و پویا کردن آن را تلاشی مقدس و علمی دانسته ام.
بنده کلا قبل از آنکه به عنوان یک فعال فرهنگی عمل کنم یک چهره علمی بوده و در مدارس و دانشگاهها کار کرده و بصورت علمی و تخصصی روی جنبه های مختلفی از علوم زبان کار کرده ام. ورودم به فعالیت فرهنگی در عرصه مجازی از روی احساس وظیفه و عشق بوده است.
در این مدت نه با قومی ستیزه گری کرده ام نه با وحدت و مصالح ملی و اعتقادات مردم درافتاده ام بلکه همواره خواستار پاسداشت و احترام داشته های ارزشمند قومی، ملی و مذهبی بوده ام.
اینک نیز بنا بر همان تشخیصی که از روز اول وارد فعالیت در فضای مجازی شده ام تصمیم گرفتم که از فعالیت مجازی انصراف دهم برای اینکار نیز دهها دلیل و صدها درددل دارم
شما خوبان و بزرگوارن عزیزتر از جان را به خدای بزرگ می سپارم. همه مخاطبان عزیز و همسنگران خود در مجموعه فرهنگستان را دوست دارم و بدی های ما را به خوبی و بزرگواری خود ببخشید. همواره به یاد شما خواهم بود.
البته به امید خدا، کماکان و در عرصه های دیگر در خدمت زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر، زاگرس و ایران خواهم بود.
بهروزی و موفقیت همه ایرانیان شریف و مردم عزیز منطقه زاگرس که پرورشگاه ما، فرهنگ و زبان ماست و به ویژه همتباران "ستین و هرنگ " لرم را از خدای بزرگ خواهانم.
غلامرضا مهرآموز
سردبیر سابق فرهنگستان
زبان لری،
ازخوزستان
🇮🇷 @nayekash
نای کش
😔😔😔😔😔
✍ #غلامرضا مهرآموز
در طول سالیان زیادی که در فضای مجازی برای زبان و ادبیات مردم لر کار کرده ام مخالفت های لرها ( بصورت عام نه جمع اقلیتی علاقه مند) با کار کردن برای زبان مادری همواره برایم پرسش برانگیز، حیرت آور و همچنین آزاردهنده بوده و هست.
در جامعه و خانواده نیز این بی توجهی یا کلا طرد زبان مادری عیان است مانند اجتناب از انتقال زبان مادری به کودکان و تربیت آنان به گویشوری غیر زبان مادری خود یا رقیق شدن و تنزل وحشتناک لری از زبانی اصیل تا به اصطلاح عامه یک لهجه ساده.
در شگفتم لرهایی که برای مظاهر نمادین فرهنگی مورد کاربرد خود مانند چوغا، دبیت، گلونی، جغه،..... یا هویت طایفه ای خود چنین تعصبات بالا و گارد دفاعی آماده دارند چرا در مورد زبان مادری و کار کردن برای آن یا بی خیال و بی تفاوت هستند یا حتی شروع به تخریب، کم اهمیت و کم ارزش دادن کار آنها، اتهام زدن به فعالیت های علمی و بی آزارآنها، مجادله و ستیزه گری با کار آنها می پردازند. باز هم تاکید می کنم نه همه لرها، نه لرهای عادی بلکه جریان غالب قشر تحصیلکرده و روشنفکر لر.
خدا را شاهد می گیرم که از وقتی برای زبان و ادبیات مادری کار کرده ام هیچگاه جایگاه زبان مادری دیگران یا جایگاه زبان رسمی را پایین نیاورده ام بلکه همواره با حرمت و احترام والا به آن نگاه کرده ام. هیچگاه نگفتم زبان من برتر است یا چنین است یا چنان بلکه زبان من هم مانند همه گونه های زبانی ایران و جهان علاوه بر ابزار ارتباطی، ستون هویتی و بستر و ظرف حامل فرهنگ بوده که یکی از اجزاء فرهنگ ایران و جهان و از اینرو به سان همهگونه های زبانی بخشی از میراث و ذخیره فرهنگی بشریت است و از اینرو تلاش برای زنده ماندن، شناساندن و پویا کردن آن را تلاشی مقدس و علمی دانسته ام.
بنده کلا قبل از آنکه به عنوان یک فعال فرهنگی عمل کنم یک چهره علمی بوده و در مدارس و دانشگاهها کار کرده و بصورت علمی و تخصصی روی جنبه های مختلفی از علوم زبان کار کرده ام. ورودم به فعالیت فرهنگی در عرصه مجازی از روی احساس وظیفه و عشق بوده است.
در این مدت نه با قومی ستیزه گری کرده ام نه با وحدت و مصالح ملی و اعتقادات مردم درافتاده ام بلکه همواره خواستار پاسداشت و احترام داشته های ارزشمند قومی، ملی و مذهبی بوده ام.
اینک نیز بنا بر همان تشخیصی که از روز اول وارد فعالیت در فضای مجازی شده ام تصمیم گرفتم که از فعالیت مجازی انصراف دهم برای اینکار نیز دهها دلیل و صدها درددل دارم
شما خوبان و بزرگوارن عزیزتر از جان را به خدای بزرگ می سپارم. همه مخاطبان عزیز و همسنگران خود در مجموعه فرهنگستان را دوست دارم و بدی های ما را به خوبی و بزرگواری خود ببخشید. همواره به یاد شما خواهم بود.
البته به امید خدا، کماکان و در عرصه های دیگر در خدمت زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر، زاگرس و ایران خواهم بود.
بهروزی و موفقیت همه ایرانیان شریف و مردم عزیز منطقه زاگرس که پرورشگاه ما، فرهنگ و زبان ماست و به ویژه همتباران "ستین و هرنگ " لرم را از خدای بزرگ خواهانم.
غلامرضا مهرآموز
سردبیر سابق فرهنگستان
زبان لری،
ازخوزستان
🇮🇷 @nayekash
نای کش
✍#غلامرضا_مهرآموز
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که چش لری نیست یا برار لری نیست فارسلری است ولی واقعیت این نیست
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم
ما برای برادر داریم:
برار، گییه، گگه، کاکه، و کاکا
این واژگان را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او را هم نشان می دهیم
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در یونانی، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است. ریشه مشترک هندواروپایی.
گییه با واژه گئوو در بختیاری هم ریشه است
گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود. در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد چش و تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#نوتیه( فرزند اول) داشته ایم ولی #نوچش نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نگفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی و معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین چش و تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کار برد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکسم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
🇮🇷@nayekash
نای کش
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که چش لری نیست یا برار لری نیست فارسلری است ولی واقعیت این نیست
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم
ما برای برادر داریم:
برار، گییه، گگه، کاکه، و کاکا
این واژگان را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او را هم نشان می دهیم
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در یونانی، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است. ریشه مشترک هندواروپایی.
گییه با واژه گئوو در بختیاری هم ریشه است
گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود. در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد چش و تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#نوتیه( فرزند اول) داشته ایم ولی #نوچش نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نگفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی و معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین چش و تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کار برد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکسم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
🇮🇷@nayekash
نای کش
✍#غلامرضا_مهرآموز
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که #چش لری نیست یا #برار لری نیست و فارسلری است ولی این واقعیت ندارد.
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم :
ما برای برادر داریم:
#برار، #گییه، #گگه، #کاکه، و #کاکا
این واژه ها را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
#گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او هم مستفاد می شود.
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم: چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در یونانی، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است؛ریشه مشترک هندواروپایی.
#گییه با واژه #گئوو در بختیاری هم ریشه است
#گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. همچنین در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود.برای بزرگترها نیز کاربرد دارد. واژه گگه در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد و ممکن است در گذشته در لری ما هم پر کاربرد بوده است ولی تنها در اشعار و حکایات کهن مانده است.
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد #چش و #تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز.
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#تیه_دار(۱. بینا، ۲.متوقع) داشته ایم ولی #چشدار نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نمی گفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی،معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین #چش و #تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کاربرد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل #لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات روانی _اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته است بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکِسِم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
🇮🇷@nayekash
نای کش
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که #چش لری نیست یا #برار لری نیست و فارسلری است ولی این واقعیت ندارد.
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم :
ما برای برادر داریم:
#برار، #گییه، #گگه، #کاکه، و #کاکا
این واژه ها را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
#گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او هم مستفاد می شود.
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم: چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در یونانی، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است؛ریشه مشترک هندواروپایی.
#گییه با واژه #گئوو در بختیاری هم ریشه است
#گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. همچنین در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود.برای بزرگترها نیز کاربرد دارد. واژه گگه در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد و ممکن است در گذشته در لری ما هم پر کاربرد بوده است ولی تنها در اشعار و حکایات کهن مانده است.
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد #چش و #تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز.
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#تیه_دار(۱. بینا، ۲.متوقع) داشته ایم ولی #چشدار نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نمی گفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی،معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین #چش و #تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کاربرد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل #لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات روانی _اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته است بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکِسِم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
🇮🇷@nayekash
نای کش
📚تفاوت بین واژگان #گۉرونی و #گۊرونی در لری
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✍نگارنده: #غلامرضا_مهرآموز
در لری دو واژه وجود دارد که در رسم الخط فارسی یکسان نوشته می شوند( گورونی) ولی دو تلفظ و معنای متفاوت دارند.
🔹 گۊرونی: guroni
این واژه در لری کاربردی همانند غربتی یا کولی دارد و در نگاه عامه کاربردی منفی دارد. احتمال دارد این واژه به نحوی مشتق از گورکانی باشد یعنی از سرزمین گورکانی ها( هند عصر وارثان تیمور) و کم کم به معنای غریبه و غربتی درآمده و معنای منفی به خود گرفته باشد.
🔹 اما گۉرونی göwroni
این واژه در درجه اول بار زبان شناختی دارد ( زبان مردم گوران)
گورانی زبان مشترک ادبی و دینی( آیین یارسان) صفحات غرب کشور بوده است. از آنجا که سرودها و آهنگ های مذهبی به گورانی بوده است واژه گورانی در کردی ( و تلفظ لری آن گۉرونی) مفهوم مطلق سرود و آهنگ به خود گرفت. شاعران لر مانند مرحوم استاد ایزدپناه ( متوفی ۱۳۹۴) و پیره زا( متوفی ۱۳۲۱) در اشعار خود از واژه گۉرونی به معنای ترانه و آهنگ استفاده کرده اند. هنوز در برخی گویش ها مانند چگنی اصیل واژه گۉرونی به این معنا پرکاربرد است مثلا شما اگر به کانال ایل چگنی مراجعه کنید هم کاربرد این واژه با این معنی را به کرات مشاهده می کنید.
از دیگر مشتقات گورانی در زبان لری می توان به واژه #گۉرونی_چر göwroničêr اشاره کرد به معنای هوره( در اصل یعنی آواز خواندن به سبک گوران ها، فعل #چرنیئن که در زبان لر بزرگ هم بصورت #چرنیدن وجود دارد یعنی صدا زدن، بانگ کردن، آواز خواندن) و آن سبک آهنگی که لرهالک می خوانند را به همین منوال #لکی_چر می گفتند.
برخلاف آنچه که در تواریخ رسمی می نویسند، شیعه شدن لرها با صفویه شروع نمی شود بلکه قبل از صفویه و از دوره اتابکان لر به خاطر بروز اختلاف بین اتابک لر کوچک و خلیفه بغداد شروع شد ولی شیعه شدن کامل لرها تا اواخر دوره قاجار بطول انجامید. قبل از آن آیین لرها یارسان و سنی شافعی( البته باز شدیدا متاثر از یارسان ) بود. هنوز در لری اصطلاحاتی وجود دارد که به اعتقادات عصر پیروی از آیین یارسان برمی گردد مثل کر داوئات وه دور سرت( دعای رفع بلا به هنگام خداحافظی) که شرح ارتباط آن با آیین یارسان در اینجا نمی گنجد.
پس دوستان عزیز گۉرونی را با گۊرونی مثل هم تلفظ نکنید و ننویسید.
همچنین این مثال مشکلات و ضعف خط فارسی برای نگارش کلمات لری را به خوبی نشان می دهد زیرا این رسم الخط همانگونه که از نامش پیداست خاص نگارش و خوانش فارسی است نه لری.
مثال فوق، همچنین توانایی خط لری پاپریک برای نگارش لری و رفع ابهام از دیکته واژگان لری را نمایان می سازد.
👈در لری واژه ی #گۉرونی با #گۊرونی از لحاظ تلفظ و معنا تفاوت بسیار دارد هرچند با رسم الخط فارسی یکسان نوشته می شوند.
کانال فرهنگستان زبان لری
🇮🇷 @nayekash
نای کش
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✍نگارنده: #غلامرضا_مهرآموز
در لری دو واژه وجود دارد که در رسم الخط فارسی یکسان نوشته می شوند( گورونی) ولی دو تلفظ و معنای متفاوت دارند.
🔹 گۊرونی: guroni
این واژه در لری کاربردی همانند غربتی یا کولی دارد و در نگاه عامه کاربردی منفی دارد. احتمال دارد این واژه به نحوی مشتق از گورکانی باشد یعنی از سرزمین گورکانی ها( هند عصر وارثان تیمور) و کم کم به معنای غریبه و غربتی درآمده و معنای منفی به خود گرفته باشد.
🔹 اما گۉرونی göwroni
این واژه در درجه اول بار زبان شناختی دارد ( زبان مردم گوران)
گورانی زبان مشترک ادبی و دینی( آیین یارسان) صفحات غرب کشور بوده است. از آنجا که سرودها و آهنگ های مذهبی به گورانی بوده است واژه گورانی در کردی ( و تلفظ لری آن گۉرونی) مفهوم مطلق سرود و آهنگ به خود گرفت. شاعران لر مانند مرحوم استاد ایزدپناه ( متوفی ۱۳۹۴) و پیره زا( متوفی ۱۳۲۱) در اشعار خود از واژه گۉرونی به معنای ترانه و آهنگ استفاده کرده اند. هنوز در برخی گویش ها مانند چگنی اصیل واژه گۉرونی به این معنا پرکاربرد است مثلا شما اگر به کانال ایل چگنی مراجعه کنید هم کاربرد این واژه با این معنی را به کرات مشاهده می کنید.
از دیگر مشتقات گورانی در زبان لری می توان به واژه #گۉرونی_چر göwroničêr اشاره کرد به معنای هوره( در اصل یعنی آواز خواندن به سبک گوران ها، فعل #چرنیئن که در زبان لر بزرگ هم بصورت #چرنیدن وجود دارد یعنی صدا زدن، بانگ کردن، آواز خواندن) و آن سبک آهنگی که لرهالک می خوانند را به همین منوال #لکی_چر می گفتند.
برخلاف آنچه که در تواریخ رسمی می نویسند، شیعه شدن لرها با صفویه شروع نمی شود بلکه قبل از صفویه و از دوره اتابکان لر به خاطر بروز اختلاف بین اتابک لر کوچک و خلیفه بغداد شروع شد ولی شیعه شدن کامل لرها تا اواخر دوره قاجار بطول انجامید. قبل از آن آیین لرها یارسان و سنی شافعی( البته باز شدیدا متاثر از یارسان ) بود. هنوز در لری اصطلاحاتی وجود دارد که به اعتقادات عصر پیروی از آیین یارسان برمی گردد مثل کر داوئات وه دور سرت( دعای رفع بلا به هنگام خداحافظی) که شرح ارتباط آن با آیین یارسان در اینجا نمی گنجد.
پس دوستان عزیز گۉرونی را با گۊرونی مثل هم تلفظ نکنید و ننویسید.
همچنین این مثال مشکلات و ضعف خط فارسی برای نگارش کلمات لری را به خوبی نشان می دهد زیرا این رسم الخط همانگونه که از نامش پیداست خاص نگارش و خوانش فارسی است نه لری.
مثال فوق، همچنین توانایی خط لری پاپریک برای نگارش لری و رفع ابهام از دیکته واژگان لری را نمایان می سازد.
👈در لری واژه ی #گۉرونی با #گۊرونی از لحاظ تلفظ و معنا تفاوت بسیار دارد هرچند با رسم الخط فارسی یکسان نوشته می شوند.
کانال فرهنگستان زبان لری
🇮🇷 @nayekash
نای کش
📚پژوهشی درباره نام و پیشینه معادل " لاله واژگون" در زبان و ادبیات لری
✍ #غلامرضا_مهرآموز
به نام آنکه حجّت، نامه ی اوست
دو عالم، جزر و مدِّ خامه ی اوست
بهانه ی نوشتن این نوشته رویش #لاله_واژگون در این ایام و همچنین علیرغم آنکه واژگان متعددی برای لاله واژگون در زبان مردم لر وجود دارد بسیاری از تحصیلکردگان و حتی مردم عادی در مکالمات لری خود از ترکیب فارسی لاله واژگون برای اشاره به این گل استفاده می کنند به همان طریقی که لرستان که سرزمین آبشارها است و واژگان بسیاری حتی برای انواع آبشارها در زبان مردم لر وجود دارد ولی اکثر مردم در مکالمات لری خود از واژه فارسی آبشار استفاده می کنند و این نشان می دهد که بین این مردم و اصل زبان مادری آنها چقدر فاصله افتاده است.
لاله واژگون با نام علمی fritallaria imperialis(لاله سلطنتی ) از رده سوسنیان است که یکی از رویشگاههای عمده آن در جهان در زاگرس از جمله لرستان است البته غیر از زاگرس در برخی مناطق دیگر نیز می روید . در فارسی این گل با نام هایی مانند لاله واژگون، لاله نگونسار،... اشک مریم، گل اشک و تاج قیصر شناخته می شود که البته واژگان اشک مریم و تاج قیصر از ترجمه مستقیم( گرته برداری ) از انگلیسی وارد فارسی شده اند.
این گل در قرن شانزدهم از ایران وارد اروپا شده است و چون نخست در باغ سلطنتی نگهداری و پرورش داده می شده است آن را fritallaria imperialis( #لاله_سلطنتی) نامیده اند.جرارد گیاه شناس بریتانیایی در سال ۱۵۹۷ می گوید که این گل برای قدمای ما ناشناخته بوده است و آن را گلی جدید برای اروپاییان می داند. این گل به زودی به ادبیات انگلستان راه یافت و توجه شاعران برجسته ای مانند ویلیام شکسپیر، جورج هربرت و ماتیو آرنولد را به خود جلب کرد که وصف آن در اشعار آنها موجود است.
در فرهنگ های مختلف هم افسانه هایی درباره این گل وجود دارد. گفته اند که این گل شاهد کشته شدن مظلومانه سیاوش به دست گرسیوز بود و از آن روز عزادار شد و سر خود را پایین انداخت و گل اشک سیاوش هم به آن گفته اند.
یا با اینکه از قرن شانزدهم وارد اروپا شد باز افسانه سازی درباره آن صورت گرفته است که این گل شاهد به صلیب کشیده شدن مسیح بوده است و برای او اشک می ریزد ( قطرات شبنم روی گلبرگ های آن ) از اینرو به آن Tears of Mary ( #اشک_مریم) هم لقب دادند. در انگلیسی به آن Crown Imperial( تاج امپراتوری) هم گفته اند که در ترجمه شده است تاج قیصر.
اما در لری هم نام های متعددی برای این گل وجود دارد که به چند مورد ( نه همه) از آنها اشاره می کنیم.
ابتدا در لرستان فیلی:
۱. شیوار( با تلفظ یاء مجهول) šîvār
۲. گل سَروِهار( هار یعنی پایین که در لکی می شود هوار )
۳.گل دینگلوئز( dińgêlawêz دینگلوئز یعنی آویزان)
۴.گل سَروِزیر
واژه شیوار مهمترین نام این گل در لر کوچک است و ریشه در اوستایی دارد. ترکیباتی مانند گل سروهار، گل سروزیر و گل دینگلوئز بیشتر جنبه توصیفی دارند و بر واژگون بودن یا آویزان بودن سر آن به سمت پایین دلالت دارند
همچنین در لری بختیاری واژگان #گیلک gîlak, #گل_قلندری و در لری جنوبی #گل_نگین به معنای لاله واژگون هستند.
توجه به این گل در ادبیات لرستان به چهار قرن قبل برمی گردد که #میرنوروز سروده است:
بند تنبان چون دو افعی مست و خون ریز
در بهاران همچو گل های #سرآویز
یا چو دو افعی که گنج در دست دارند
تا امانت را به صاحب واگذارند
میر در اینجا از #گل_سرآویز برای توصیف لاله واژگون استفاده کرده است یعنی گلی که سر آن( به سمت پایین ) آویزان است. با مراجعه به لغتنامه های جامع فارسی مانند دهخدا، معین و مصاحب.. مشخص شد که اصطلاح گل سرآویز در فارسی برای توصیف لاله واژگون بهکار نرفته است.
در حقیقت می توان گفت میر ترکیبی از اصطلاحات لری #گل_سروهار و #گل_دینگلوئز( آویزان ) را به صورت گل سرآویز به فارسی ترجمه کرده است و این نمونه جالبی از گرته برداری( ترجمه مستقیم ) از لری در فارسی به شمار می رود. درباره زبان فارسی هم آمده است یک سری از واژگان فارسی را شاعران از زبان محلی خود به فارسی وارد یا ترجمه کرده اند.
نمونه ای از کاربرد #سروهار، #سروزیر و #گیلک برای توصیف لاله واژگون در ادبیات لری:
ایلِمو سفره وه سینه، باوفا مئمونواز
سروزیر چی لالَه یاکِه #سروهارِ چگنی
(استاد #رمضان_پروده)
چی لالَه یا #سروزیری
خئلیَه سیلِ بالا نمیکی
(استاد #عزیز_نادری)
بهارُم رهدِه وَیده وختِ پاییز
به جا #گیلک، همه جا هار و پیوار
(#کوروش_دورکی_بختیاری)
ولی برای کاربرد #شیوار در شعر شاعران تاکنون موردی ندیده ام اگر دوستان خبر دارند مطلع سازند.
◀️ فرهنگستان زبان لری
🇮🇷 @nayekash
نای کش
✍ #غلامرضا_مهرآموز
به نام آنکه حجّت، نامه ی اوست
دو عالم، جزر و مدِّ خامه ی اوست
بهانه ی نوشتن این نوشته رویش #لاله_واژگون در این ایام و همچنین علیرغم آنکه واژگان متعددی برای لاله واژگون در زبان مردم لر وجود دارد بسیاری از تحصیلکردگان و حتی مردم عادی در مکالمات لری خود از ترکیب فارسی لاله واژگون برای اشاره به این گل استفاده می کنند به همان طریقی که لرستان که سرزمین آبشارها است و واژگان بسیاری حتی برای انواع آبشارها در زبان مردم لر وجود دارد ولی اکثر مردم در مکالمات لری خود از واژه فارسی آبشار استفاده می کنند و این نشان می دهد که بین این مردم و اصل زبان مادری آنها چقدر فاصله افتاده است.
لاله واژگون با نام علمی fritallaria imperialis(لاله سلطنتی ) از رده سوسنیان است که یکی از رویشگاههای عمده آن در جهان در زاگرس از جمله لرستان است البته غیر از زاگرس در برخی مناطق دیگر نیز می روید . در فارسی این گل با نام هایی مانند لاله واژگون، لاله نگونسار،... اشک مریم، گل اشک و تاج قیصر شناخته می شود که البته واژگان اشک مریم و تاج قیصر از ترجمه مستقیم( گرته برداری ) از انگلیسی وارد فارسی شده اند.
این گل در قرن شانزدهم از ایران وارد اروپا شده است و چون نخست در باغ سلطنتی نگهداری و پرورش داده می شده است آن را fritallaria imperialis( #لاله_سلطنتی) نامیده اند.جرارد گیاه شناس بریتانیایی در سال ۱۵۹۷ می گوید که این گل برای قدمای ما ناشناخته بوده است و آن را گلی جدید برای اروپاییان می داند. این گل به زودی به ادبیات انگلستان راه یافت و توجه شاعران برجسته ای مانند ویلیام شکسپیر، جورج هربرت و ماتیو آرنولد را به خود جلب کرد که وصف آن در اشعار آنها موجود است.
در فرهنگ های مختلف هم افسانه هایی درباره این گل وجود دارد. گفته اند که این گل شاهد کشته شدن مظلومانه سیاوش به دست گرسیوز بود و از آن روز عزادار شد و سر خود را پایین انداخت و گل اشک سیاوش هم به آن گفته اند.
یا با اینکه از قرن شانزدهم وارد اروپا شد باز افسانه سازی درباره آن صورت گرفته است که این گل شاهد به صلیب کشیده شدن مسیح بوده است و برای او اشک می ریزد ( قطرات شبنم روی گلبرگ های آن ) از اینرو به آن Tears of Mary ( #اشک_مریم) هم لقب دادند. در انگلیسی به آن Crown Imperial( تاج امپراتوری) هم گفته اند که در ترجمه شده است تاج قیصر.
اما در لری هم نام های متعددی برای این گل وجود دارد که به چند مورد ( نه همه) از آنها اشاره می کنیم.
ابتدا در لرستان فیلی:
۱. شیوار( با تلفظ یاء مجهول) šîvār
۲. گل سَروِهار( هار یعنی پایین که در لکی می شود هوار )
۳.گل دینگلوئز( dińgêlawêz دینگلوئز یعنی آویزان)
۴.گل سَروِزیر
واژه شیوار مهمترین نام این گل در لر کوچک است و ریشه در اوستایی دارد. ترکیباتی مانند گل سروهار، گل سروزیر و گل دینگلوئز بیشتر جنبه توصیفی دارند و بر واژگون بودن یا آویزان بودن سر آن به سمت پایین دلالت دارند
همچنین در لری بختیاری واژگان #گیلک gîlak, #گل_قلندری و در لری جنوبی #گل_نگین به معنای لاله واژگون هستند.
توجه به این گل در ادبیات لرستان به چهار قرن قبل برمی گردد که #میرنوروز سروده است:
بند تنبان چون دو افعی مست و خون ریز
در بهاران همچو گل های #سرآویز
یا چو دو افعی که گنج در دست دارند
تا امانت را به صاحب واگذارند
میر در اینجا از #گل_سرآویز برای توصیف لاله واژگون استفاده کرده است یعنی گلی که سر آن( به سمت پایین ) آویزان است. با مراجعه به لغتنامه های جامع فارسی مانند دهخدا، معین و مصاحب.. مشخص شد که اصطلاح گل سرآویز در فارسی برای توصیف لاله واژگون بهکار نرفته است.
در حقیقت می توان گفت میر ترکیبی از اصطلاحات لری #گل_سروهار و #گل_دینگلوئز( آویزان ) را به صورت گل سرآویز به فارسی ترجمه کرده است و این نمونه جالبی از گرته برداری( ترجمه مستقیم ) از لری در فارسی به شمار می رود. درباره زبان فارسی هم آمده است یک سری از واژگان فارسی را شاعران از زبان محلی خود به فارسی وارد یا ترجمه کرده اند.
نمونه ای از کاربرد #سروهار، #سروزیر و #گیلک برای توصیف لاله واژگون در ادبیات لری:
ایلِمو سفره وه سینه، باوفا مئمونواز
سروزیر چی لالَه یاکِه #سروهارِ چگنی
(استاد #رمضان_پروده)
چی لالَه یا #سروزیری
خئلیَه سیلِ بالا نمیکی
(استاد #عزیز_نادری)
بهارُم رهدِه وَیده وختِ پاییز
به جا #گیلک، همه جا هار و پیوار
(#کوروش_دورکی_بختیاری)
ولی برای کاربرد #شیوار در شعر شاعران تاکنون موردی ندیده ام اگر دوستان خبر دارند مطلع سازند.
◀️ فرهنگستان زبان لری
🇮🇷 @nayekash
نای کش
✍#غلامرضا_مهرآموز
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که #چش لری نیست یا #برار لری نیست و فارسلری است ولی این واقعیت ندارد.
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم :
ما برای برادر داریم:
#برار، #گییه، #گگه، #کاکه، و #کاکا
این واژه ها را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
#گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او هم مستفاد می شود.
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم: چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در لاتین، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است؛ریشه مشترک هندواروپایی.
#گییه با واژه #گئوو در بختیاری هم ریشه است
#گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. همچنین در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود.برای بزرگترها نیز کاربرد دارد. واژه گگه در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد و ممکن است در گذشته در لری ما هم پر کاربرد بوده است ولی تنها در اشعار و حکایات کهن مانده است.
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد #چش و #تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز.
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#تیه_دار(۱. بینا، ۲.متوقع) داشته ایم ولی #چشدار نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نمی گفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی،معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین #چش و #تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کاربرد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل #لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات روانی _اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته است بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکِسِم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژِنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زِنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
فرهنگستان زبان لری👇👇👇
https://t.iss.one/thelurishacademy
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که #چش لری نیست یا #برار لری نیست و فارسلری است ولی این واقعیت ندارد.
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم :
ما برای برادر داریم:
#برار، #گییه، #گگه، #کاکه، و #کاکا
این واژه ها را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
#گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او هم مستفاد می شود.
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم: چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در لاتین، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است؛ریشه مشترک هندواروپایی.
#گییه با واژه #گئوو در بختیاری هم ریشه است
#گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. همچنین در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود.برای بزرگترها نیز کاربرد دارد. واژه گگه در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد و ممکن است در گذشته در لری ما هم پر کاربرد بوده است ولی تنها در اشعار و حکایات کهن مانده است.
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد #چش و #تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز.
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#تیه_دار(۱. بینا، ۲.متوقع) داشته ایم ولی #چشدار نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نمی گفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی،معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین #چش و #تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کاربرد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل #لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات روانی _اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته است بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکِسِم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژِنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زِنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
فرهنگستان زبان لری👇👇👇
https://t.iss.one/thelurishacademy
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
✍#غلامرضا_مهرآموز
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که #چش لری نیست یا #برار لری نیست و فارسلری است ولی این واقعیت ندارد.
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم :
ما برای برادر داریم:
#برار، #گییه، #گگه، #کاکه، و #کاکا
این واژه ها را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
#گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او هم مستفاد می شود.
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم: چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در لاتین، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است؛ریشه مشترک هندواروپایی.
#گییه با واژه #گئوو در بختیاری هم ریشه است
#گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. همچنین در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود.برای بزرگترها نیز کاربرد دارد. واژه گگه در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد و ممکن است در گذشته در لری ما هم پر کاربرد بوده است ولی تنها در اشعار و حکایات کهن مانده است.
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد #چش و #تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز.
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#تیه_دار(۱. بینا، ۲.متوقع) داشته ایم ولی #چشدار نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نمی گفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی،معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین #چش و #تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کاربرد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل #لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات روانی _اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته است بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکِسِم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژِنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زِنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
فرهنگستان زبان لری👇👇👇
https://t.iss.one/thelurishacademy
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
📚واژگان لری هر کدام کاربردی دارند، هیچکدام را حذف نکنیم
درست استکه متاسفانه این روزها واژگان فارسلری فراوانی یافت می شود که دارند جای کلمات لری را می گیرند ولی هر شباهت و اشتراک واژگان لری با فارسی فارسلری نیست
مثلا بارها بحث می شود که #چش لری نیست یا #برار لری نیست و فارسلری است ولی این واقعیت ندارد.
بنده شاخه زبانی مادری خود را در پیوستار زبان لری مثال می زنم :
ما برای برادر داریم:
#برار، #گییه، #گگه، #کاکه، و #کاکا
این واژه ها را حتی از لرهای متولد سه دهه آخر قاجار هم شنیده ایم
برار عمومی ترین کلمه است
#گییه یعنی برادر ولی وقتی در مورد برادر به کار می بریم عزیز بودن او هم مستفاد می شود.
ولی مثلا به طرف نمی گوییم یا بسیار نادر است که به طرف بگوییم: چَن گییه داری؟ می گوییم: چن برار داری؟
برار با برادر در فارسی، برا در لکی و گویش هایی از کردی، brother در انگلیسی، frater در لاتین، brudder در آلمانی, و... هم ریشه است؛ریشه مشترک هندواروپایی.
#گییه با واژه #گئوو در بختیاری هم ریشه است
#گگه عزیز بودن و صمیمی بودن را نشان می دهد. همچنین در خطاب عطوفت آمیز برای کودکان هم به کار می رود.برای بزرگترها نیز کاربرد دارد. واژه گگه در لکی و بختیاری نیز کاربرد دارد. البته در بختیاری علاوه بر گگه، گگو نیز داریم.
کاکه در ضرب المثل ها و حکم لری بیشتر کاربرد دارد مثلا" چه کاکه علی، چه علی کاکه"
و کاکا در اشعار کهن، در متل ها، ترانه ها و.... دیده می شود. مثلا ترانه ای که در بازی " پم پری پمه" که دختران نوجوان آن وقت ها می خواندند :
یکیکه زینه شایه
بمارکش نوایه
علی رته وه ویشه/آورده تل و تیشه
هوسیره م ناله کرده/آو د پیاله کرده
شمشیر حواله کرده
بن شمشیر بُرِسه /مرواریا تیچسه
بیی کشکله جمش کو
بنیش د جیو کاکاش
کاکاش برد و فروختش / ده شی نیا د مشتش
کاکه و کاکا با لر بزرگ و هم چنین کردی ... همریشگی دارد و ممکن است در گذشته در لری ما هم پر کاربرد بوده است ولی تنها در اشعار و حکایات کهن مانده است.
در لری بختیاری هم برخی مناطق واژه برار کاربرد دارد
اما واژه برار در واژه سازی لری پرکاربردتر است
مثلا ما بئ براری( نداشتن برادر/ حالت بیکسی در وقت تنگی) داریم ولی مثلا بئ گییه ای نداریم
دس براری( رفاقت برادرگونه) داریم ولی دس گییه ای!! یا دس گگه ای!! نداریم
در مورد #چش و #تیه نیز همینطور
چش در اشعار قدیمی هم به کار رفته مثل میرنوروز.
ولی برخلاف امروز، در مکالمه تا ۹۵ درصد از #تیه استفاده کرده ایم
از همان قدیم چش و تیه مشتقات خاص خود را داشته اند مثلا
#دوچشکی( به معنای تبعیض ) داشته ایم ولی #دوتیه_کی! نداشته ایم
#تیه_پیلکی( چشم غره ) داشته ایم ولی #چش_پیلکی! نداشته ایم
#تیه_دار(۱. بینا، ۲.متوقع) داشته ایم ولی #چشدار نداشته ایم
#چش_مس می گفته ایم ولی #تیه_مس!! نمی گفته ایم.
پس هرکدام از این واژگان کاربرد اجتماعی،معنایی و واژه سازی خود را داشته اند همه هم لری هستند.
ولی مشکل این است که مثلا لرهای ما به ویژه در مناطق شهری و مرکزی آن کلمه ای را که به فارسی نزدیک تر است را پرکاربرد کرده اند ولی آن کلمه یا کلماتی را که با فارسی قرابت ندارد کم کاربرد یا از دایره کاربرد و رواج بیرون ساختهاند مثلا بین #چش و #تیه، چش پرکاربرد شده است و در برخی مناطق حتی تیه بی کاربرد یا بسیار کم کاربرد شده است.
یا در لری ما برای ناز کردن، هم ناز کِردِن داشته ایم و هم لولکِسِن ولی متاسفانه معنی فعل #لولکسن را امروزه کمتر کسی می داند
لالکِسم مه لولکِسی تو/ گریوِسم مه خَنِسی تو( ترانه ای از زنده یاد استاد فرجی)
من التماس کردم تو ناز کردی/ من گریه کردم تو( به من) خندیدی
یا بین اینهمه واژه برای برادر که داریم روی کاربرد واژه برار تمرکز کرده ایم چون این تصور که کلمات بومی بیکلاس هستند یا متعلق به قدیمی ها هستند و مناسب امروز نیستند بین ما متاسفانه رواج پیدا کرده است که باید این تلقینات روانی _اجتماعی را به تدریج زدود.
پس هر شباهت لری با فارسی فارسلری نیست. به بهانه فارسلری مشترکات لری و فارسی را از بین نبریم. فارسلری آن استکه یک کلمه یا اصطلاح یا عبارت و جمله ... فارسی که در لری وجود نداشته است بیاید جای معادل لری اصیل را بگیرد
مثلا التماس کِردِم فارسلری است( به جای لالکِسِم)
پخش بی/ پشخ بی فارسلری است به جای تیچِس یا چیچِس
لولان عوض کِردِم فارسلری است به جای ( گیژِنِن آلشت کِردم)
زمی هَرد( زمین خورد) فارسلری است( به جای گِلِس یا زِنِس د زمی)
شکس هَرد ( شکست خورد) فارسلری است( به جای توزِس)
و هزاران جمله و کلمه دیگر
فرهنگستان زبان لری👇👇👇
https://t.iss.one/thelurishacademy
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
Telegram
فرهنگستان زبان لری
کانال و نشریهای علمی_فرهنگی با نگرش غیرقومگرایانه و آکادمیک به زبان، ادبیات و فرهنگ مردم لر (و غیرلُر) در چارچوب قوانین کشور، تمامیت ارضی و وحدت ملی، بدون هرگونه وابستگی سیاسی یا مالی و به دور از تقابل یا تفرقه بین اقوام عزیز ایران
📚معنای اصلی و تحول معنایی(semantic change) واژه رش در لری 👇👇👇
✍ #غلامرضا_مهرآموز
واژه ی #رش raš در لری در اصل به معنای سیاه بوده است ولی بر اثر دگردیسی و تحول معنایی به معنای تیره یا قهوه ای سوخته و نظایر آن تغییر یافته است.
هنوز در نظام واژه سازی لری و به ویژه ادبیات لری ، رش به معنای سیاه کاربرد دارد.
طالَه رش: کسی که بخت و طالع او سیاه است، سیه روز
هناسه رَش: کسی که نفس او سیاه است کنایه از بدیمن
تول رَش: کسی که پیشانی نوشت او سیاه است کنایه از بدبخت
اما چند نمونه در ادبیات لری با کاربرد واژه رش به معنای سیاه :
🍀🍀🍀🌹🌹🌹
خوم رَش و بَختِم رَش وُ رَشَه هِناسه م
ئی فِلَک رِختَه دِ یَک کَـمچَه وُ کاسه م
یا
اگر باور نمیکی طالَه رشم
بیتر دی چاره ناچارم بَپُرسی
(استاد #رمضان_پرورده)
اَ حسرت چنونه ا ماتم چنینَه
منِ طالَه رش هم چنی هم چنونم
(استاد #عزیز_نادری)
غَمینِم ، آه نا خَش دِم وِریسَـه
حِفار ئی طالِعِ رَش دِم وِریسـَه
نِزیکِــم نو کِه لونِــه گُنجِلونِـم
چِنو باروتیئِم تَش دِم وِریسـَه
(استاد #رحمان_مریدی)
جالب آنکه استاد #رضا_جهانی سئ و رش
را کنار هم جهت تاکید و هم افزایی به عنوان جفت مترادف(doublet) آورده است:
دلِتَه لیلَه سخونم وریسَه تا وه فلک
چپ و راس طعنه وه ئی بختِ سئ و رش بَزنی
واژه رش به معنای سیاه در کردی نیز وجود دارد
واژه رش در معنی تحول یافته دوم( قهوه ای سوخته، تیره)
در لری بختیاری نیز وجود دارد
مثلا در گرمسیر بختیاری ماه اردیبهشت را رَشَه هوش rašahuš می گفتند
یعنی ماه تیره شدن رنگ خوشه ها( منبع از نوشته های استاد رهدار)
در مناطق سردسیری لرنشین به ویژه لر فیلی، جورش صفت یا هنگامه ای برای ماه #باروݩبوروݩ ( ماه قطع شدن باران) یا همان #خردادماه بوده است.
#جۉرٱش یعنی هنگامه تیره شدن کشتزار جو
ضرب المثل یا گفته مشهور در اساطیر هواشناسی لری:👇👇
ٱر د شٱممٱ نٱکنٱش خٱش
مۉرٱش سی جۉرٱش
یعنی: اگر (صبح) شنبه بارندگیها قطع نشود
تا زمان جورش( هنگامه تیره شدن رنگ کشتزار جو که بسته به نوع منطقه ی ییلاقی، اواخر اردیبهشت یا خرداد واقع می شود) به طول می انجامد( کنایه از اینکه سال پربارشی خواهیم داشت)
در خود این معنای تحول یافته دوم هنوز عنصر معنایی سیاه( تیره) دیده می شود.
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
✍ #غلامرضا_مهرآموز
واژه ی #رش raš در لری در اصل به معنای سیاه بوده است ولی بر اثر دگردیسی و تحول معنایی به معنای تیره یا قهوه ای سوخته و نظایر آن تغییر یافته است.
هنوز در نظام واژه سازی لری و به ویژه ادبیات لری ، رش به معنای سیاه کاربرد دارد.
طالَه رش: کسی که بخت و طالع او سیاه است، سیه روز
هناسه رَش: کسی که نفس او سیاه است کنایه از بدیمن
تول رَش: کسی که پیشانی نوشت او سیاه است کنایه از بدبخت
اما چند نمونه در ادبیات لری با کاربرد واژه رش به معنای سیاه :
🍀🍀🍀🌹🌹🌹
خوم رَش و بَختِم رَش وُ رَشَه هِناسه م
ئی فِلَک رِختَه دِ یَک کَـمچَه وُ کاسه م
یا
اگر باور نمیکی طالَه رشم
بیتر دی چاره ناچارم بَپُرسی
(استاد #رمضان_پرورده)
اَ حسرت چنونه ا ماتم چنینَه
منِ طالَه رش هم چنی هم چنونم
(استاد #عزیز_نادری)
غَمینِم ، آه نا خَش دِم وِریسَـه
حِفار ئی طالِعِ رَش دِم وِریسـَه
نِزیکِــم نو کِه لونِــه گُنجِلونِـم
چِنو باروتیئِم تَش دِم وِریسـَه
(استاد #رحمان_مریدی)
جالب آنکه استاد #رضا_جهانی سئ و رش
را کنار هم جهت تاکید و هم افزایی به عنوان جفت مترادف(doublet) آورده است:
دلِتَه لیلَه سخونم وریسَه تا وه فلک
چپ و راس طعنه وه ئی بختِ سئ و رش بَزنی
واژه رش به معنای سیاه در کردی نیز وجود دارد
واژه رش در معنی تحول یافته دوم( قهوه ای سوخته، تیره)
در لری بختیاری نیز وجود دارد
مثلا در گرمسیر بختیاری ماه اردیبهشت را رَشَه هوش rašahuš می گفتند
یعنی ماه تیره شدن رنگ خوشه ها( منبع از نوشته های استاد رهدار)
در مناطق سردسیری لرنشین به ویژه لر فیلی، جورش صفت یا هنگامه ای برای ماه #باروݩبوروݩ ( ماه قطع شدن باران) یا همان #خردادماه بوده است.
#جۉرٱش یعنی هنگامه تیره شدن کشتزار جو
ضرب المثل یا گفته مشهور در اساطیر هواشناسی لری:👇👇
ٱر د شٱممٱ نٱکنٱش خٱش
مۉرٱش سی جۉرٱش
یعنی: اگر (صبح) شنبه بارندگیها قطع نشود
تا زمان جورش( هنگامه تیره شدن رنگ کشتزار جو که بسته به نوع منطقه ی ییلاقی، اواخر اردیبهشت یا خرداد واقع می شود) به طول می انجامد( کنایه از اینکه سال پربارشی خواهیم داشت)
در خود این معنای تحول یافته دوم هنوز عنصر معنایی سیاه( تیره) دیده می شود.
🇮🇷 @nayekash 👈
نای کش
♍️بر احوال این مردم باید گریست👇👇👇
آینده زبان لری
در خطر است این یک واقعیت تلخ است هرچند خیلی از لرها ککشان هم نمی گزد تازه احساس باکلاس شدن هم می کنند.
خدا را شکر، به دخترم لری یاد داده ام
آن هم نه لری معمولی
بلکه لری به قولی لری خیلی غلیظ و اصیل . فارسی و انگلیسی هم بدون هیچ مشکلی بلد است.
ولی بارها از من می پرسد
بابا چرا هیچکدام از بچه ها تو خیابان لری حرف نمی زنند؟؟
چه بگویم به یک کودک خردسال
بگویم لرها
از روی ناآگاهی یا ترس از لهجه و تمسخر و مدرسه یا تصور توهم آمیز پیشرفت و باکلاس شدن یا باهوش شدن دست به قتل عام زبان مادری زده اند؟
و به این قتل عام وحشتناک ضدفرهنگی هورا هم می کشند.
تازه اگر در مخمصه یا رو دربایستی هویتی هم قرار بگیرند
دست به توجیه می زنند
یا می گویند نگران نباش بزرگ که شدند خودشان یاد می گیرند
( دیگر نمی دانند این نسل کودکان لر فارس زبان و نه فارسی دان ممکن است در نسل حاضر که هنوز سرچشمه لری در اطرافشان خشک نشده لری را تا حدود متفاوتی یاد بگیرند هرچند اکثر قاطع آنها دیگر به هیچ وجه لرزبان نخواهند شد ولی دو یا سه نسل دیگر ابتدا زبان لری و سپس به پیرو آن فرهنگ و هویت لری با همه متعلقات و شاخه های آن منقرض خواهد شد و از بین خواهد رفت اگر وضع برنگردد و کاری نشود )
یا اینکه توجیه می کنند
و سری یا ابرویی تکان می دهند می گویند لری که لهجه است.
جالب هم هست می بینی ادعای افتخار و تعصب به هویت لری را هم دارند.
کسی با فارسی یاد گرفتن کودکان مخالف نیست.
ولی نکته این است
که کودک لر باید لرزبان فارسی دان بار بیاید مثل همه متخصصان لر
در زمینه های مختلف نه فارس زبان.
کودکان لر دارند همه استثنائات را کنار بگذارید فارس زبان
حتی فارس زبان لری گریز تربیت می شوند
و این از نظر علمی و تجربه اثبات شده مکرر در تاریخ، یعنی نواخته شدن زنگ خطر انقراض زبان، فرهنگ و هویت در سه نسل بعد. حالا هی بیاییم توجیه کنیم.
بر اوضاع فرهنگی این قوم و تحصیلکردگان توجیه گرش باید گریست.
✍ #غلامرضا_مهرآموز
🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش
آینده زبان لری
در خطر است این یک واقعیت تلخ است هرچند خیلی از لرها ککشان هم نمی گزد تازه احساس باکلاس شدن هم می کنند.
خدا را شکر، به دخترم لری یاد داده ام
آن هم نه لری معمولی
بلکه لری به قولی لری خیلی غلیظ و اصیل . فارسی و انگلیسی هم بدون هیچ مشکلی بلد است.
ولی بارها از من می پرسد
بابا چرا هیچکدام از بچه ها تو خیابان لری حرف نمی زنند؟؟
چه بگویم به یک کودک خردسال
بگویم لرها
از روی ناآگاهی یا ترس از لهجه و تمسخر و مدرسه یا تصور توهم آمیز پیشرفت و باکلاس شدن یا باهوش شدن دست به قتل عام زبان مادری زده اند؟
و به این قتل عام وحشتناک ضدفرهنگی هورا هم می کشند.
تازه اگر در مخمصه یا رو دربایستی هویتی هم قرار بگیرند
دست به توجیه می زنند
یا می گویند نگران نباش بزرگ که شدند خودشان یاد می گیرند
( دیگر نمی دانند این نسل کودکان لر فارس زبان و نه فارسی دان ممکن است در نسل حاضر که هنوز سرچشمه لری در اطرافشان خشک نشده لری را تا حدود متفاوتی یاد بگیرند هرچند اکثر قاطع آنها دیگر به هیچ وجه لرزبان نخواهند شد ولی دو یا سه نسل دیگر ابتدا زبان لری و سپس به پیرو آن فرهنگ و هویت لری با همه متعلقات و شاخه های آن منقرض خواهد شد و از بین خواهد رفت اگر وضع برنگردد و کاری نشود )
یا اینکه توجیه می کنند
و سری یا ابرویی تکان می دهند می گویند لری که لهجه است.
جالب هم هست می بینی ادعای افتخار و تعصب به هویت لری را هم دارند.
کسی با فارسی یاد گرفتن کودکان مخالف نیست.
ولی نکته این است
که کودک لر باید لرزبان فارسی دان بار بیاید مثل همه متخصصان لر
در زمینه های مختلف نه فارس زبان.
کودکان لر دارند همه استثنائات را کنار بگذارید فارس زبان
حتی فارس زبان لری گریز تربیت می شوند
و این از نظر علمی و تجربه اثبات شده مکرر در تاریخ، یعنی نواخته شدن زنگ خطر انقراض زبان، فرهنگ و هویت در سه نسل بعد. حالا هی بیاییم توجیه کنیم.
بر اوضاع فرهنگی این قوم و تحصیلکردگان توجیه گرش باید گریست.
✍ #غلامرضا_مهرآموز
🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش
♍️بر احوال این مردم باید گریست😢
آینده #زبان_لری در خطر است
این یک واقعیت تلخ است
هرچند خیلی از لرها ککشان هم نمی گزد تازه احساس باکلاس شدن هم می کنند.
خدا را شکر،
به دخترم لری یاد داده ام
آن هم نه لری معمولی بلکه لری
به قولی لری خیلی غلیظ و اصیل.
فارسی و انگلیسی
را هم بدون هیچ مشکلی بلد است.
ولی بارها از من می پرسد
بابا چرا هیچکدام از بچه ها تو خیابان لری حرف نمی زنند؟؟
چه بگویم به یک کودک خردسال
بگویم لرها
از روی ناآگاهی یا ترس از لهجه و تمسخر و مدرسه یا تصور توهم آمیز
پیشرفت و باکلاس شدن یا باهوش شدن یا بخاطر چشم و همچشمی های عوامانه دست به قتل عام زبان مادری زده اند؟
و به این قتل عام وحشتناک ضدفرهنگی هورا هم می کشند.
تازه اگر در مخمصه یا رو دربایستی هویتی هم قرار بگیرند
دست به توجیه می زنند
یا می گویند
نگران نباش بزرگ که شدند خودشان یاد می گیرند( دیگر نمی دانند این نسل کودکان لر فارس زبان و نه فارسی دان ممکن است در نسل حاضر که هنوز سرچشمه لری در اطرافشان خشک نشده لری را تا حدود متفاوتی یاد بگیرند
هرچند اکثر قاطع آنها دیگر به هیچ وجه لرزبان نخواهند شد
ولی دو یا سه نسل دیگر ابتدا زبان لری و سپس به پیرو آن فرهنگ و هویت لری
با همه متعلقات و شاخه های آن منقرض خواهد شد و از بین خواهد رفت اگر وضع برنگردد و کاری نشود )
یا اینکه توجیه می کنند و سری یا ابرویی تکان می دهند
می گویند لری که لهجه است.
جالب هم هست می بینی ادعای افتخار و تعصب به هویت لری را هم دارند!
کسی با فارسی یاد گرفتن کودکان مخالف نیست.
ولی نکته این است
که کودک لر باید لرزبان فارسی دان
بار بیاید
مثل همه متخصصان لر در زمینه های مختلف نه فارس زبان.
کودکان لر دارند
همه استثنائات را کنار بگذارید.
فارس زبان حتی فارس زبان لری گریز تربیت می شوند
و این از نظر علمی و تجربه اثبات شده مکرر در تاریخ،
یعنی نواخته شدن زنگ خطر انقراض زبان، فرهنگ و هویت در سه نسل بعد. حالا هی بیاییم توجیه کنیم.
بر اوضاع فرهنگی این قوم و تحصیل کردگان توجیه گرش باید گریست.
✍ #غلامرضا_مهرآموز
🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش
آینده #زبان_لری در خطر است
این یک واقعیت تلخ است
هرچند خیلی از لرها ککشان هم نمی گزد تازه احساس باکلاس شدن هم می کنند.
خدا را شکر،
به دخترم لری یاد داده ام
آن هم نه لری معمولی بلکه لری
به قولی لری خیلی غلیظ و اصیل.
فارسی و انگلیسی
را هم بدون هیچ مشکلی بلد است.
ولی بارها از من می پرسد
بابا چرا هیچکدام از بچه ها تو خیابان لری حرف نمی زنند؟؟
چه بگویم به یک کودک خردسال
بگویم لرها
از روی ناآگاهی یا ترس از لهجه و تمسخر و مدرسه یا تصور توهم آمیز
پیشرفت و باکلاس شدن یا باهوش شدن یا بخاطر چشم و همچشمی های عوامانه دست به قتل عام زبان مادری زده اند؟
و به این قتل عام وحشتناک ضدفرهنگی هورا هم می کشند.
تازه اگر در مخمصه یا رو دربایستی هویتی هم قرار بگیرند
دست به توجیه می زنند
یا می گویند
نگران نباش بزرگ که شدند خودشان یاد می گیرند( دیگر نمی دانند این نسل کودکان لر فارس زبان و نه فارسی دان ممکن است در نسل حاضر که هنوز سرچشمه لری در اطرافشان خشک نشده لری را تا حدود متفاوتی یاد بگیرند
هرچند اکثر قاطع آنها دیگر به هیچ وجه لرزبان نخواهند شد
ولی دو یا سه نسل دیگر ابتدا زبان لری و سپس به پیرو آن فرهنگ و هویت لری
با همه متعلقات و شاخه های آن منقرض خواهد شد و از بین خواهد رفت اگر وضع برنگردد و کاری نشود )
یا اینکه توجیه می کنند و سری یا ابرویی تکان می دهند
می گویند لری که لهجه است.
جالب هم هست می بینی ادعای افتخار و تعصب به هویت لری را هم دارند!
کسی با فارسی یاد گرفتن کودکان مخالف نیست.
ولی نکته این است
که کودک لر باید لرزبان فارسی دان
بار بیاید
مثل همه متخصصان لر در زمینه های مختلف نه فارس زبان.
کودکان لر دارند
همه استثنائات را کنار بگذارید.
فارس زبان حتی فارس زبان لری گریز تربیت می شوند
و این از نظر علمی و تجربه اثبات شده مکرر در تاریخ،
یعنی نواخته شدن زنگ خطر انقراض زبان، فرهنگ و هویت در سه نسل بعد. حالا هی بیاییم توجیه کنیم.
بر اوضاع فرهنگی این قوم و تحصیل کردگان توجیه گرش باید گریست.
✍ #غلامرضا_مهرآموز
🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش
⚛کمانچه و نقش آن در ماندگاری زبان و فرهنگ لر👇👇👇
✍ #غلامرضا_مهرآموز
وا نوم نیر خودای گپ و بؽ لٛف
جهت حسن آغاز،
مطلب خود را با بیتی از یکی از شاعران معاصر لر
درباره کمانچه شروع می کنم:
تۏ ناونی که چه حالؽ مِیَه وختؽ
کمونچه دیی ۉ گۉرونی بوهونی
(استاد #رضا_جهانی)
نمی دانی که چه لذتی به انسان دست می دهد
هنگامی که کمانچه بزنی و آهنگ و ترانه بخوانی
تاریخ دقیق ابداع یا رواج کمانچه
در فلات ایران
و خاصه #لرستان به درستی معلوم نیست.
مرحوم #روح_الله_خالقی
(۱۳۳۵)کمانچه را تکامل یافته ساز باستانی رباب می داند.
برخی محققان تاریخ کمانچه را به قرن سوم هجری منسوب می کنند
که ابن الفقیه همدانی
در کتاب «تاریخ البلدان» نخستین بار از این ساز نام برده است.
#درویش_رضا_منظمی
(۱۳۸۱)
در مقاله ای با عنوان« تاریخکمانچه» در نشریه «هنرهای زیبا» می نویسد:
«ساز کمانچه در منطقه لرستان
هم داراي سابقه تاريخي است
اصولا درلرستان تمام مردمي که به موسيقي علاقمند هستندحتما داراي کمانچه اي درخانه هستند
ودر آن منطقه کمانچه سازهاي فراواني وجود دارندکه نوع کمانچه آنها به صورت بلندگو بوده و دهنه آن پوست و قسمت روبروي کاسه طنين پشت باز است
و صداي آن خيلي با قدرت از آن خارج مي گردد ومعمولا مطرب ها از بلندگو استفاده نمي کنند و حتي در فضاي باز هم از آن استفاده نوازندگي مي شود».
کمانچه ی پشت باز پوستی که خاص لرستان است
را در لری #تال هم می گویند.
کمانچه در جایگاه یک ساز محوری در موسیقی لرستان فیلی،
به کلام لری بال پرواز برای تسخیر آسمان احساس داده استو نغمه های لری را که حامل و حاوی واژگان،
وقایع و فرهنگ لربوده است درگوش زمان ساطع و ساری و بر زبان مشتاقان،خوش نشین و جاری کرده است
چیزی که بدون همراهی سحرآمیز کمانچه میسر و میسور نبوده است.
خبرگزاری مهر (۱۳۸۷) در مطلبی با عنوان« کمانچه گلواژه لرستان
مهر اصالت خورد » در مورد پیوند تنگاتنگ کمانچه و فرهنگ لر می نویسد:
« نام کمانچه و لرستان چنان با هم گره خورده که هر گاه نام این ساز به گوش میرسد ناخودآگاه آدمی به یاد این سرزمین میافتد. در تاریخ موسیقی لرستان کمانچه همواره یکی ازسازهای مهم و مجلسی بوده است و نوازندگان کمانچه غم ها،شادیها و آئین های جاودانه قوم خود را باکمانچه، گویاترین ساز خود بیان می کنند.
عاشقانه ها، حماسه ها،قهرمانی ها،سوگ ها و مویه های مردمان لر با ساز کمانچه پیوندی دیرینه دارد».
همه این ترانه ها از حماسه گرفته تا شادی و عشق و..عزا مبتنی بر کلام است
و واژگان و فرهنگ و تاریخ در آنها موج می زند.
گاه واژگانی می بینیم
که امروزه کم کاربرد یامنسوخ شده اند و تنها در این ترانه ها که به کمک کمانچه تولید و جاوید شده اند
به حیات خود ادامه می دهند.
در نبود آموزش مدرسه ای و رسانه، تنها رسانه ای که بار سنگین محافظت از زبان مادری را بر دوش کشیده است موسیقی بوده است که کمانچه به عنوان عنصری پررنگ در موسیقی لری نقش بی بدیل خود را ایفاء کرده است.این نقش ارزشمند موسیقی در حفظ زبان و فرهنگ مردم لر
از دید دیگر پژوهشگران نیز پوشیده نمانده است مثلا #مصطفی_رباطی(۱۳۹۵)
در مقاله ای با عنوان
«زبان مادری را پاس بداریم»
در «یافته» به این امر اشاره کرده و می نویسد:
«ناگفته نماند،
تمام بار انتقال فرهنگ و هویت #قوم_لر
به دوش موسیقی غنی این خطه افتاده است، خوشبختانه هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی لرستان
با تلاش خستگیناپذیر، بکر بودن و اصالت این هنر که بخش مهمی از فرهنگ و هویت این قوم است را حفظ کردهاند.
موسیقی تنها وجه بارز فرهنگ قوم لر است که درگذر زمان حفظشده و نقش خود را بهدرستی ایفا کرده است»
کمانچه،
درفرهنگ و احساس مردم لرستان و توابع، کارکردی نمادین و نوستالژیک نیز دارد گویی که تاریخ مردمان و نیاکان این دیار را در سینه ی خود نهفته کرده و در نغمه های خود روایت و آشکار می کند.
#احد_چگنی
شاعر لر قزوینی که از چگنی هایی است
که ۴۰۰ سال پیش از لرستان به قزوین
تبعید شده اند
دریکی از اشعاری خود این حس روایتگری نوستالژیکِ مکتوم درکمانچه را به زیبایی بیان میکند:
فرزند قرنها کوچ از ذهن خرم آباد
تاسرزمین قزوین تا شاهرود و لوشان
جد بزرگم آنجا پای بلوط پیری
با صد #کمانچه اندوه تنهاست زیر باران
وقتی چهارصد سال از خانه دور باشی
دیگر نمی شناسد حتی ترا بیابان
آری چهار قرن است
بر لب رسیده جانم
در غربت و غریبی از دوری عزیزان
مهم نیست
که کمانچه از کی وارد موسیقی و فرهنگ لرستان شده است
ولی ازروزی که آمده است
هم به عنوان یک ساز موسیقایی و هم به عنوان یک المان فرهنگی همچون سربازی وفادار درخدمت زبان وفرهنگ مردم لر بوده است.
در پایان یادآور می شویم
که جا دارد
هم در مورد کمانچه و هم سایر سازها در لرکوچک و لربزرگ
ونقش و کارکردهای موسیقایی و فرهنگی آنها تحقیقات دیگر و بیشتری صورت گیرد.
🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش
#تال_لوری(کمانچه لری)
✍ #غلامرضا_مهرآموز
وا نوم نیر خودای گپ و بؽ لٛف
جهت حسن آغاز،
مطلب خود را با بیتی از یکی از شاعران معاصر لر
درباره کمانچه شروع می کنم:
تۏ ناونی که چه حالؽ مِیَه وختؽ
کمونچه دیی ۉ گۉرونی بوهونی
(استاد #رضا_جهانی)
نمی دانی که چه لذتی به انسان دست می دهد
هنگامی که کمانچه بزنی و آهنگ و ترانه بخوانی
تاریخ دقیق ابداع یا رواج کمانچه
در فلات ایران
و خاصه #لرستان به درستی معلوم نیست.
مرحوم #روح_الله_خالقی
(۱۳۳۵)کمانچه را تکامل یافته ساز باستانی رباب می داند.
برخی محققان تاریخ کمانچه را به قرن سوم هجری منسوب می کنند
که ابن الفقیه همدانی
در کتاب «تاریخ البلدان» نخستین بار از این ساز نام برده است.
#درویش_رضا_منظمی
(۱۳۸۱)
در مقاله ای با عنوان« تاریخکمانچه» در نشریه «هنرهای زیبا» می نویسد:
«ساز کمانچه در منطقه لرستان
هم داراي سابقه تاريخي است
اصولا درلرستان تمام مردمي که به موسيقي علاقمند هستندحتما داراي کمانچه اي درخانه هستند
ودر آن منطقه کمانچه سازهاي فراواني وجود دارندکه نوع کمانچه آنها به صورت بلندگو بوده و دهنه آن پوست و قسمت روبروي کاسه طنين پشت باز است
و صداي آن خيلي با قدرت از آن خارج مي گردد ومعمولا مطرب ها از بلندگو استفاده نمي کنند و حتي در فضاي باز هم از آن استفاده نوازندگي مي شود».
کمانچه ی پشت باز پوستی که خاص لرستان است
را در لری #تال هم می گویند.
کمانچه در جایگاه یک ساز محوری در موسیقی لرستان فیلی،
به کلام لری بال پرواز برای تسخیر آسمان احساس داده استو نغمه های لری را که حامل و حاوی واژگان،
وقایع و فرهنگ لربوده است درگوش زمان ساطع و ساری و بر زبان مشتاقان،خوش نشین و جاری کرده است
چیزی که بدون همراهی سحرآمیز کمانچه میسر و میسور نبوده است.
خبرگزاری مهر (۱۳۸۷) در مطلبی با عنوان« کمانچه گلواژه لرستان
مهر اصالت خورد » در مورد پیوند تنگاتنگ کمانچه و فرهنگ لر می نویسد:
« نام کمانچه و لرستان چنان با هم گره خورده که هر گاه نام این ساز به گوش میرسد ناخودآگاه آدمی به یاد این سرزمین میافتد. در تاریخ موسیقی لرستان کمانچه همواره یکی ازسازهای مهم و مجلسی بوده است و نوازندگان کمانچه غم ها،شادیها و آئین های جاودانه قوم خود را باکمانچه، گویاترین ساز خود بیان می کنند.
عاشقانه ها، حماسه ها،قهرمانی ها،سوگ ها و مویه های مردمان لر با ساز کمانچه پیوندی دیرینه دارد».
همه این ترانه ها از حماسه گرفته تا شادی و عشق و..عزا مبتنی بر کلام است
و واژگان و فرهنگ و تاریخ در آنها موج می زند.
گاه واژگانی می بینیم
که امروزه کم کاربرد یامنسوخ شده اند و تنها در این ترانه ها که به کمک کمانچه تولید و جاوید شده اند
به حیات خود ادامه می دهند.
در نبود آموزش مدرسه ای و رسانه، تنها رسانه ای که بار سنگین محافظت از زبان مادری را بر دوش کشیده است موسیقی بوده است که کمانچه به عنوان عنصری پررنگ در موسیقی لری نقش بی بدیل خود را ایفاء کرده است.این نقش ارزشمند موسیقی در حفظ زبان و فرهنگ مردم لر
از دید دیگر پژوهشگران نیز پوشیده نمانده است مثلا #مصطفی_رباطی(۱۳۹۵)
در مقاله ای با عنوان
«زبان مادری را پاس بداریم»
در «یافته» به این امر اشاره کرده و می نویسد:
«ناگفته نماند،
تمام بار انتقال فرهنگ و هویت #قوم_لر
به دوش موسیقی غنی این خطه افتاده است، خوشبختانه هنرمندان و فعالان عرصه موسیقی لرستان
با تلاش خستگیناپذیر، بکر بودن و اصالت این هنر که بخش مهمی از فرهنگ و هویت این قوم است را حفظ کردهاند.
موسیقی تنها وجه بارز فرهنگ قوم لر است که درگذر زمان حفظشده و نقش خود را بهدرستی ایفا کرده است»
کمانچه،
درفرهنگ و احساس مردم لرستان و توابع، کارکردی نمادین و نوستالژیک نیز دارد گویی که تاریخ مردمان و نیاکان این دیار را در سینه ی خود نهفته کرده و در نغمه های خود روایت و آشکار می کند.
#احد_چگنی
شاعر لر قزوینی که از چگنی هایی است
که ۴۰۰ سال پیش از لرستان به قزوین
تبعید شده اند
دریکی از اشعاری خود این حس روایتگری نوستالژیکِ مکتوم درکمانچه را به زیبایی بیان میکند:
فرزند قرنها کوچ از ذهن خرم آباد
تاسرزمین قزوین تا شاهرود و لوشان
جد بزرگم آنجا پای بلوط پیری
با صد #کمانچه اندوه تنهاست زیر باران
وقتی چهارصد سال از خانه دور باشی
دیگر نمی شناسد حتی ترا بیابان
آری چهار قرن است
بر لب رسیده جانم
در غربت و غریبی از دوری عزیزان
مهم نیست
که کمانچه از کی وارد موسیقی و فرهنگ لرستان شده است
ولی ازروزی که آمده است
هم به عنوان یک ساز موسیقایی و هم به عنوان یک المان فرهنگی همچون سربازی وفادار درخدمت زبان وفرهنگ مردم لر بوده است.
در پایان یادآور می شویم
که جا دارد
هم در مورد کمانچه و هم سایر سازها در لرکوچک و لربزرگ
ونقش و کارکردهای موسیقایی و فرهنگی آنها تحقیقات دیگر و بیشتری صورت گیرد.
🇮🇷@lorgeram_asli👈
نای کش
#تال_لوری(کمانچه لری)