Forwarded from نقطه رهایی
#غرب_زدگی می گوییم هم چون وبازدگی،
و اگر به مذاق خوش آیند نیست، بگوییم همچون گرما زدگی یا سرماخوردگی، اما نه. دست کم چیزی است در حدود سن زدگی. دیده اید که گندم را چطور می پوساند؟
به هر صورت سخن از یک #بیماریست.
این غربزدگی دوسر دارد. یکی #غرب و دیگر #ما که غرب زده ایم. گوشه ای از شرق. بجای این دوسر بگذاریم دوقطب. یا دو نهایت.. بجای غرب بگذاریم در حدودی تمام اروپا و روسیه ی شوروی و تمام امریکای شمالی، یا بگذاریم ممالک #مترقی، یا ممالک #رشد کرده، یا ممالک #صنعتی، یا همه ممالکی که قادرند به کمک #ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری درآوردند و همچون #کالایی به بازار عرضه کنند و این #مواد_خام، فقط سنگ آهن نیست، نفت، یا روده، یا پنبه و کتیرا، #اساطیر هم هست، اصول #عقاید هم هست، موسیقی هم هست، عوالم عُلوی هم هست.
و بجای #ما که جزوی از قطب دیگیریم بگذاریم آسیا و افریقا یا بگذاریم ممالک #عقب_مانده یا ممالک در حال رشد یا ممالک غیر صنعتی یا مجموعه ممالکی که #مصرف کننده ی ان مصنوعات غرب ساخته اند. مصنوعاتی که مواد خامشان همان ها که برشمردیم از همین سوی عالم رفته. یعنی از ممالک در حال رشد! نفت از سواحل خلیج، کنف و ادویه از هند، جاز از آفریقا، ابریشم و تریاک از چین، مردم شناسی از جزایر اقیانوسیه، جامعه شناسی از آفریقا، و این دوتای آخر از آمریکای جنوبی هم . از قبایل آزتک و انکا که یک سره قربانی ورود مسیحیت شدند.
به هر صورت هر چیزی از جایی و ما در میانه ایم، با این دسته اخیر ، بیشتر نقاط اشتراک داریم تا حدود امتیاز و تفریق.
تنها نکته ای که می توان همینجا آورد اینکه به این طریق، شرق و غرب در نظر من دیگر دو مفهوم جغرافیایی نیست.
برای یک اروپایی یا آمریکایی، غرب یعنی اروپا و امریکا و شرق یعنی روسیه ی شوروی و چین و ممالک شرق اروپا، اما برای من غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیایی بلکه دو مفهوم #اقتصادی است.
غرب یعنی ممالک #سیر و شرق یعنی ممالک #گرسنه. برای من دولت آفریقای جنوبی هم تکه ای از غرب است گرچه در منتهی الیه جنوبی آفریقاست و اغلب ممالک آمریکای لاتین جزو شرقند و گرچه آن طرف کره ارضند.
در #نقطه_رهایی #غربزدگی را بیشتر طورق خواهیم کرد. #جلال_آل_احمد #کتاب
#توسعه #غرب #غرب_زدگی #خامفروشی #کالا_نگری
https://www.mwfpress.com/images/docs/000043/043014/images/411.jpg
لینک عضویت به کانال
https://telegram.me/rahaeipoint
و اگر به مذاق خوش آیند نیست، بگوییم همچون گرما زدگی یا سرماخوردگی، اما نه. دست کم چیزی است در حدود سن زدگی. دیده اید که گندم را چطور می پوساند؟
به هر صورت سخن از یک #بیماریست.
این غربزدگی دوسر دارد. یکی #غرب و دیگر #ما که غرب زده ایم. گوشه ای از شرق. بجای این دوسر بگذاریم دوقطب. یا دو نهایت.. بجای غرب بگذاریم در حدودی تمام اروپا و روسیه ی شوروی و تمام امریکای شمالی، یا بگذاریم ممالک #مترقی، یا ممالک #رشد کرده، یا ممالک #صنعتی، یا همه ممالکی که قادرند به کمک #ماشین، مواد خام را به صورت پیچیده تری درآوردند و همچون #کالایی به بازار عرضه کنند و این #مواد_خام، فقط سنگ آهن نیست، نفت، یا روده، یا پنبه و کتیرا، #اساطیر هم هست، اصول #عقاید هم هست، موسیقی هم هست، عوالم عُلوی هم هست.
و بجای #ما که جزوی از قطب دیگیریم بگذاریم آسیا و افریقا یا بگذاریم ممالک #عقب_مانده یا ممالک در حال رشد یا ممالک غیر صنعتی یا مجموعه ممالکی که #مصرف کننده ی ان مصنوعات غرب ساخته اند. مصنوعاتی که مواد خامشان همان ها که برشمردیم از همین سوی عالم رفته. یعنی از ممالک در حال رشد! نفت از سواحل خلیج، کنف و ادویه از هند، جاز از آفریقا، ابریشم و تریاک از چین، مردم شناسی از جزایر اقیانوسیه، جامعه شناسی از آفریقا، و این دوتای آخر از آمریکای جنوبی هم . از قبایل آزتک و انکا که یک سره قربانی ورود مسیحیت شدند.
به هر صورت هر چیزی از جایی و ما در میانه ایم، با این دسته اخیر ، بیشتر نقاط اشتراک داریم تا حدود امتیاز و تفریق.
تنها نکته ای که می توان همینجا آورد اینکه به این طریق، شرق و غرب در نظر من دیگر دو مفهوم جغرافیایی نیست.
برای یک اروپایی یا آمریکایی، غرب یعنی اروپا و امریکا و شرق یعنی روسیه ی شوروی و چین و ممالک شرق اروپا، اما برای من غرب و شرق نه معنای سیاسی دارد و نه معنای جغرافیایی بلکه دو مفهوم #اقتصادی است.
غرب یعنی ممالک #سیر و شرق یعنی ممالک #گرسنه. برای من دولت آفریقای جنوبی هم تکه ای از غرب است گرچه در منتهی الیه جنوبی آفریقاست و اغلب ممالک آمریکای لاتین جزو شرقند و گرچه آن طرف کره ارضند.
در #نقطه_رهایی #غربزدگی را بیشتر طورق خواهیم کرد. #جلال_آل_احمد #کتاب
#توسعه #غرب #غرب_زدگی #خامفروشی #کالا_نگری
https://www.mwfpress.com/images/docs/000043/043014/images/411.jpg
لینک عضویت به کانال
https://telegram.me/rahaeipoint
Forwarded from مجاز
چند روز قبل توی محوطه دانشگاه داشتم درس میخوندم که بی مقدمه اومد کنارم نشست، گفت اهل #کره_جنوبیم و دارم زبان فارسی میخونم... و خیلی زود و مصرانه گفتگو رو کشید به سمت #عیسی_مسیح که کشورش رو نجات داده... "کشور من ، مثل کشور شما #جنگ داشت، و بعد از جنگ خیلی بدبخت و فقیر بودیم... اما مردم ما به #عیسی_مسیح ایمان آوردند و امروز کره خیلی پیشرفته ست" !!! و یه عالمه با عشق و علاقه و شیفتگی از عیسی گفت، از دعا خوندن و پاک کردن گناه! و... علاقه ای به بحث دینی ندارم، اونم با غیرمتخصصی که چند تا جمله رو هی تکرار میکنه، اونم با "مهمان"... و اونم تو دنیای شدیدا مادی امروز، که آدم با ایمان مسیحی هم به اندازه کافی مغتنمه! ...یک ساعتی حرف زدیم، آخرشم برام دعاهایی خوند که نفهمیدم! و تاکید کرد که ملاقات امروز "تصادفی نبوده و حتما عیسی مسیح تو رو خیلی دوست داره!"
بحث نکردم ولی شدیدا یاد #مبلغین_مسیحی_دوران_استعمار افتادم!
میگفت
"خیلی خیلی قدیمترها هم مسیحی ها به کره آمده بودند، اما مردم کره چون چهره آنها با ما فرق داشت، فکر کردند اینها شیطانی اند! و همه را کشتند! ... اما مسیحیها باز هم آمدند! فقط چون کره را دوست داستند! فقط با انجیل آمدند،... چون میخواستند ما راه نجات را پیدا کنیم... برای ما مدرسه ساختند"
پرسیدم اینها که میگویی درس تاریخ مدرسه تان است؟ گفت بله!!!!
و جالبتر اینکه درباره #برده_داری هم چیزی نمیدانستند!
بله خب! مدرسه ای که اروپاییها بسازند باید هم تاریخش را اینطور بنویسند! همین افسانه هایی که درباره مبلغین فداکار(!) مسیحی در آفریقا و استرالیا و آمریکا ساخته ند...
همانها که #جلال_آل_احمد از پشت صحنه ی نمایششان پرده برمیدارددوتا عکس بالا☝☝
و فراموش نمیکنم که اولین "لطف"!!!ی که بزرگواران اروپایی در دوران رضاخان پهلوی به ما ایرانیها کردند هم همین #مدرسه ساختن بود...مدرسه های آمریکایی و فرانسوی... مدرسه هایی که ،نه #انسان_غربی، بلکه #رعیت_برای_غرب تولید کند!
@majaaazz
بحث نکردم ولی شدیدا یاد #مبلغین_مسیحی_دوران_استعمار افتادم!
میگفت
"خیلی خیلی قدیمترها هم مسیحی ها به کره آمده بودند، اما مردم کره چون چهره آنها با ما فرق داشت، فکر کردند اینها شیطانی اند! و همه را کشتند! ... اما مسیحیها باز هم آمدند! فقط چون کره را دوست داستند! فقط با انجیل آمدند،... چون میخواستند ما راه نجات را پیدا کنیم... برای ما مدرسه ساختند"
پرسیدم اینها که میگویی درس تاریخ مدرسه تان است؟ گفت بله!!!!
و جالبتر اینکه درباره #برده_داری هم چیزی نمیدانستند!
بله خب! مدرسه ای که اروپاییها بسازند باید هم تاریخش را اینطور بنویسند! همین افسانه هایی که درباره مبلغین فداکار(!) مسیحی در آفریقا و استرالیا و آمریکا ساخته ند...
همانها که #جلال_آل_احمد از پشت صحنه ی نمایششان پرده برمیدارددوتا عکس بالا☝☝
و فراموش نمیکنم که اولین "لطف"!!!ی که بزرگواران اروپایی در دوران رضاخان پهلوی به ما ایرانیها کردند هم همین #مدرسه ساختن بود...مدرسه های آمریکایی و فرانسوی... مدرسه هایی که ،نه #انسان_غربی، بلکه #رعیت_برای_غرب تولید کند!
@majaaazz
🔺️سه شب پیش مطلبی در نقد آلبوم یکی از رپرها گذاشتم. پریروز عزیزی یکی از کارهای متاخر او را که ندیده بودم فرستاد و با دیدن آن تصمیم گرفتم تغییراتی در مطلب بدهم. البته اصل حرف باقیست.
🔺️کارهای او نسبت به سایر همکارانش پاکیزهتر است(البته نه کاملا) و کل کارش را نشانهشناسی جنسی پرنمیکند.
🔺️کار مثل اکثر تولیدکنندگان ژانر اعتراض، گرفتار رئالیسم سیاه است. در مورد جامعه ایران، نظام، متدینین و حتی بعضی مسائل اسلامی حرفهای سیاه و بعضا موهن دارد، اما بهنسبت باقی عناصر این ژانر از دلبستگیهایی به ایران، دین و ارزشهایی مثل عدالت، خانواده، حتی ایثارگری و... خالی نیست.
🔺️او امروز چون گذشته جزو ترینها و اولینها نیست. ویژگی ممتازش را از دست داده و در فضای اشباع حرف نویی ندارد.
🔺️مشکل اساسیتر او تحیر است. چنانکه خودش در یکی از ترانهها میگوید نه چندان باخداست که جزو مومنان باشد و نه چندان بیخدا که جزو کافران. به سرگشتگی رسیده، ترانههایش درد دارد ولی خستگی، سرگشتگی، تحیر و نداشتن تکیهگاه معنوی و اسمانی و کشاکش بین مسلمانی و نامسلمانی او را به شطح کشیده و نقد مشکلاتی مثل تبعیض، فقر، ریا و مشکلات اقتصادی را با نفی موارد صحیح و داشتههای دینی و بومی بعضا یکی کرده است.
🔺️در اعتراض گیر کرده، نتوانسته به عدالتخواهی و اصلاحگری برسد.مشتی غر زده بدون انکه تغییری ایجاد کند.
🔺️در کشاکش دردهای شخصی هم گیرکرده. ناراحتی، عقده متراکم و احساس فراموششدگی دارد، فکر میکند جامعه و نظام به او ظلم کرده و تازه به دوران رسیدهها حق او را خوردهاند، به خانوادهاش بدکرده و... کار نوآوری خاصی هم نه در موسیقی نه در ترانه ندارد.
🔺️او در کشاکشی است که یک ضلعش میتواند حرکت بهسمت ابتذال امثال شاهین نجفی و تتلو باشد. اما در ضلع دیگر اگر تغییراتی بدهد میتواند قهرمان بشود.
🔺️اگر از حصار خود و فردیتی که اینچنین به بندش کشیده خارج شود وارزشهای فطری مثل عدالت، خانواده، استقلال، آزادی و...را پیگیری کند، جای اعتراض به عدالتخواهی روی بیاورد، پروزه داشته باشد و تغییر واقعی ایجاد کند، همدلانه با مردم و جامعه خودش روبرو شود، نقدش درونگفتمانی و خانگی و مسئولانه و تغییرگرایانه نه برونگفتمانی و براندازانه و بیمسئولیت و ناامیدانه باشد، خود را به پشتوانه معنوی و آسمانی ارامش دهد و...
🔺️اینگونه ممکن است بتوانر در مسیری قدم بگذارد که امثال #نادر_ابراهیمی و #جلال_آلاحمد پاگذاشتند. ازادگی و تکیه بر آرمانهای فطری و داشتههای دینی و بومی با وجود سابقه دور شدن از پایبندی مذهبی باعث شد آن دو در مسیر مردم گام بردارند. حرکت بزرگ مردم ایران در انقلاب را بستایند، حتی اگر مثل نادر به ادعای خودش نتوانست مذهبی بشود اما دوستدار مذهب، مردم و انقلاب شدند و دیگران را در این مسیر حرکت دادند. این مسیر البته برای او ناهموار است و مستوجب پاگذاشتن روی خودخواهیهاست، اما میتواند شدنی باشد. بقول علی صفایی کفر متحرک میتواند به اسلام برسد و ایمان راکد به کفر.
https://t.iss.one/jomedia/348
@jomhouri
🔺️کارهای او نسبت به سایر همکارانش پاکیزهتر است(البته نه کاملا) و کل کارش را نشانهشناسی جنسی پرنمیکند.
🔺️کار مثل اکثر تولیدکنندگان ژانر اعتراض، گرفتار رئالیسم سیاه است. در مورد جامعه ایران، نظام، متدینین و حتی بعضی مسائل اسلامی حرفهای سیاه و بعضا موهن دارد، اما بهنسبت باقی عناصر این ژانر از دلبستگیهایی به ایران، دین و ارزشهایی مثل عدالت، خانواده، حتی ایثارگری و... خالی نیست.
🔺️او امروز چون گذشته جزو ترینها و اولینها نیست. ویژگی ممتازش را از دست داده و در فضای اشباع حرف نویی ندارد.
🔺️مشکل اساسیتر او تحیر است. چنانکه خودش در یکی از ترانهها میگوید نه چندان باخداست که جزو مومنان باشد و نه چندان بیخدا که جزو کافران. به سرگشتگی رسیده، ترانههایش درد دارد ولی خستگی، سرگشتگی، تحیر و نداشتن تکیهگاه معنوی و اسمانی و کشاکش بین مسلمانی و نامسلمانی او را به شطح کشیده و نقد مشکلاتی مثل تبعیض، فقر، ریا و مشکلات اقتصادی را با نفی موارد صحیح و داشتههای دینی و بومی بعضا یکی کرده است.
🔺️در اعتراض گیر کرده، نتوانسته به عدالتخواهی و اصلاحگری برسد.مشتی غر زده بدون انکه تغییری ایجاد کند.
🔺️در کشاکش دردهای شخصی هم گیرکرده. ناراحتی، عقده متراکم و احساس فراموششدگی دارد، فکر میکند جامعه و نظام به او ظلم کرده و تازه به دوران رسیدهها حق او را خوردهاند، به خانوادهاش بدکرده و... کار نوآوری خاصی هم نه در موسیقی نه در ترانه ندارد.
🔺️او در کشاکشی است که یک ضلعش میتواند حرکت بهسمت ابتذال امثال شاهین نجفی و تتلو باشد. اما در ضلع دیگر اگر تغییراتی بدهد میتواند قهرمان بشود.
🔺️اگر از حصار خود و فردیتی که اینچنین به بندش کشیده خارج شود وارزشهای فطری مثل عدالت، خانواده، استقلال، آزادی و...را پیگیری کند، جای اعتراض به عدالتخواهی روی بیاورد، پروزه داشته باشد و تغییر واقعی ایجاد کند، همدلانه با مردم و جامعه خودش روبرو شود، نقدش درونگفتمانی و خانگی و مسئولانه و تغییرگرایانه نه برونگفتمانی و براندازانه و بیمسئولیت و ناامیدانه باشد، خود را به پشتوانه معنوی و آسمانی ارامش دهد و...
🔺️اینگونه ممکن است بتوانر در مسیری قدم بگذارد که امثال #نادر_ابراهیمی و #جلال_آلاحمد پاگذاشتند. ازادگی و تکیه بر آرمانهای فطری و داشتههای دینی و بومی با وجود سابقه دور شدن از پایبندی مذهبی باعث شد آن دو در مسیر مردم گام بردارند. حرکت بزرگ مردم ایران در انقلاب را بستایند، حتی اگر مثل نادر به ادعای خودش نتوانست مذهبی بشود اما دوستدار مذهب، مردم و انقلاب شدند و دیگران را در این مسیر حرکت دادند. این مسیر البته برای او ناهموار است و مستوجب پاگذاشتن روی خودخواهیهاست، اما میتواند شدنی باشد. بقول علی صفایی کفر متحرک میتواند به اسلام برسد و ایمان راکد به کفر.
https://t.iss.one/jomedia/348
@jomhouri
Telegram
رسانه جمهوری
🔺️چقدر #غربزدگی #جلال و در خدمت و خیانت روشنفکرانش و پشت کردنش به کافهنشینهای غربزده و مدعی و روکردنش به دین، مردم و امام برای اینها سخت است که هرسال سالگردش نمیتوانند خود را نگه دارند و رسانههایشان پر از نفرتپراکنی و تخریب او میشود. نیم قرن پس از مرگش هنوز خار چشم اینهاست.
🔺️جرم نابخشودنیش این است که از درون روشنفکری شروع کرده و اتاق به اتاق تا اخر رفته و دیده اتاق اخر وابستگی است و برگشته و بقیه را اگاه کرده. ببینید سطح ازاداندیشی منورالفکری ایرانی را که با نقد خودشان چگونه برخورد میکنند.
🔺️جرم نابخشودنیش این است که از درون روشنفکری شروع کرده و اتاق به اتاق تا اخر رفته و دیده اتاق اخر وابستگی است و برگشته و بقیه را اگاه کرده. ببینید سطح ازاداندیشی منورالفکری ایرانی را که با نقد خودشان چگونه برخورد میکنند.