آگهی اکران فیلم "علفهای هرز" در روزنامه اطلاعات
آذرماه 1355
#علفهای_هرز #فرزان_دلجو #مجلات_قدیمی #آگهی #روزنامه_اطلاعات #آیلین_ویگن #شهرام_شبپره #محراب_شاهرخی #محمد_دلجو #امیر_مجاهد #آرمان #داریوش_اقبالی
@historycinemairan
آذرماه 1355
#علفهای_هرز #فرزان_دلجو #مجلات_قدیمی #آگهی #روزنامه_اطلاعات #آیلین_ویگن #شهرام_شبپره #محراب_شاهرخی #محمد_دلجو #امیر_مجاهد #آرمان #داریوش_اقبالی
@historycinemairan
داریوش اقبالی هنگام خروج از دادگاه پس از حادثه اسیدپاشی و رسول صدرعاملی (خبرنگار روزنامه اطلاعات)
سال ۱۳۵۶
#داریوش_اقبالی #رسول_صدرعاملی
@historycinemairan
سال ۱۳۵۶
#داریوش_اقبالی #رسول_صدرعاملی
@historycinemairan
بهمن فرمانآرا :
مکافات واقعی صحنه فیلمبرداری بود که کارگردان (پرویز صیاد) و بازیگر اصلی (گوگوش) با هم قهر بودند و زیر چشمی همدیگر را نگاه میکردند که یعنی حواسشان نیست.
بازیگر را گریمشده میآوردیم سر صحنه. پرویز میآمد و با من سلامعلیک میکرد و میگفت: «آقای فرمانآرا، خانم حاضر هستند؟». اسمش را نمیگفت.
من هم سرم را میچرخاندم طرف بازیگر و میگفتم: «خانم حاضرید؟»
گوگوش یکی از بهترین هنرپیشههایی است که تا حالا دیدهام. حافظه غریبی دارد. هر چیزی را یکبار میخواند و از بَر میشد. حواسش هم به همه چیز بود و میدانست کدام دوربین را باید نگاه کند. مشکلی با بازیاش نداشتیم.
خیلی وقتها داریوش هم که آنوقتها همراهش بود، میآمد سر صحنه فیلمبرداری و گوشهای به تماشا میایستاد. هربار هم که صیاد میگفت: «کات. دوباره میگیریم»، صدای داریوش درمیآمد که «چندبار میگیرید؟ خسته میشه!»
صیاد هم میگفت: «من یکروزی این پسر را میزنم!»
کتاب «هفتاد و پنج سال اول به روایت بهمن فرمانآرا»-محسن آزرم
#در_امتداد_شب #بهمن_فرمانآرا #پرویز_صیاد #گوگوش #داریوش_اقبالی #هفتاد_و_پنج_سال_اول_به_روایت_بهمن_فرمانآرا #کتاب_سینمایی
مکافات واقعی صحنه فیلمبرداری بود که کارگردان (پرویز صیاد) و بازیگر اصلی (گوگوش) با هم قهر بودند و زیر چشمی همدیگر را نگاه میکردند که یعنی حواسشان نیست.
بازیگر را گریمشده میآوردیم سر صحنه. پرویز میآمد و با من سلامعلیک میکرد و میگفت: «آقای فرمانآرا، خانم حاضر هستند؟». اسمش را نمیگفت.
من هم سرم را میچرخاندم طرف بازیگر و میگفتم: «خانم حاضرید؟»
گوگوش یکی از بهترین هنرپیشههایی است که تا حالا دیدهام. حافظه غریبی دارد. هر چیزی را یکبار میخواند و از بَر میشد. حواسش هم به همه چیز بود و میدانست کدام دوربین را باید نگاه کند. مشکلی با بازیاش نداشتیم.
خیلی وقتها داریوش هم که آنوقتها همراهش بود، میآمد سر صحنه فیلمبرداری و گوشهای به تماشا میایستاد. هربار هم که صیاد میگفت: «کات. دوباره میگیریم»، صدای داریوش درمیآمد که «چندبار میگیرید؟ خسته میشه!»
صیاد هم میگفت: «من یکروزی این پسر را میزنم!»
کتاب «هفتاد و پنج سال اول به روایت بهمن فرمانآرا»-محسن آزرم
#در_امتداد_شب #بهمن_فرمانآرا #پرویز_صیاد #گوگوش #داریوش_اقبالی #هفتاد_و_پنج_سال_اول_به_روایت_بهمن_فرمانآرا #کتاب_سینمایی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای بهروز بهنژاد درباره فیلم ناتمام «بادامهای تلخ»
کارگردان : ایرج قادری
سال ساخت : ۱۳۵۴
فیلمبردار : مصطفی عالمیان
بازیگران : بهروز بهنژاد، داریوش اقبالی، لیلا فروهر و شهره صولتی
تهیهکننده : محمود قربانی
#بادامهای_تلخ #ایرج_قادری #مصطفی_عالمیان #محمود_قربانی #بهروز_بهنژاد #داریوش_اقبالی #لیلا_فروهر #شهره_صولتی
کارگردان : ایرج قادری
سال ساخت : ۱۳۵۴
فیلمبردار : مصطفی عالمیان
بازیگران : بهروز بهنژاد، داریوش اقبالی، لیلا فروهر و شهره صولتی
تهیهکننده : محمود قربانی
#بادامهای_تلخ #ایرج_قادری #مصطفی_عالمیان #محمود_قربانی #بهروز_بهنژاد #داریوش_اقبالی #لیلا_فروهر #شهره_صولتی
داریوش اقبالی، ایرج جنتی عطایی و بابک بیات
بهمن ۱۳۵۱
#خورشید_در_مرداب #م_صفار #داریوش_اقبالی #ایرج_جنتی_عطایی #بابک_بیات #ترانه_فیلم #جنگل
@historycinemairan
بهمن ۱۳۵۱
#خورشید_در_مرداب #م_صفار #داریوش_اقبالی #ایرج_جنتی_عطایی #بابک_بیات #ترانه_فیلم #جنگل
@historycinemairan