الفبای صلح و مهربانی
31 subscribers
184 photos
31 videos
5 files
259 links
با #صلح_و_مهربانی

با خالق #مثنوی_معنوی،همراه شویم و چراغی برفروزیم فرا راه همزیستی مسالمت آمیز👇

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هزاری تو چراغ خود برافروز

ارسال نظرات،پیشنهادات،نگاشته ها و تصاویر مرتبط

@Raoufazari
Download Telegram
Forwarded from سردشت پرس
 ◀️ هیچ حیوانی مانند انسان طبیعت را آلوده نکرده است ‍‼️

۹۶-۱-۱۳ ۰۹:۳۶

♦️ زمان لازم مورد نیاز برای تجزیه برخی مواد در طبیعت:

🔸 دستمال کاغذی ؛ 2 تا 4 هفته
🔸 پوست میوه؛ 2 تا 5 هفته 
🔸 روزنامه؛ 1 سال
🔸 لباس ؛ 1 تا 5 سال
🔸 کفش؛  50 سال 
🔸 قوطی کنسرو و کمپوت؛ 80 تا 400 سال
🔸 بطری پلاستیکی؛  450 سال 
🔸 بطری شیشه ای؛   1 میلیون سال
🔸 فیلتر سیگار؛  ۱  تا 5 سال 
🔸 آدامس ؛  5   سال 
🔸 کارت تلفن؛  1000   سال 
🔸 شیشه لامپ ؛ 4000 سال
🔸 یونولیت؛  هرگز

⚠️ ⛔️ سیزده بدر روز #طبیعت است، آن را به روز #مرگ_طبیعت بدل نکنیم!!! 

➡️ @sardashtpress
‼️ هم آغـوشـی با مـرگ در یک غروب غم انگیز



📜 دلنوشته ای به مناسبت سی اُمین سالگرد بمباران شیمیایی #سردشت

آزاد یوسفی راد - مدیر مسئول پایگاه خبری ولات نیـــوز


بر آن ها چه گذشت!؟
گناهشان چه بود!؟
کسانی را به ناحق قتل و عام یا به خاک و قلمرو کشوری تجاوز کرده بودند!؟
چرا سهم شان از زندگی، مرگ بود! آن هم به فجیع ترین حالت ممکن!؟

قلم در وصف مظلومیت شان هیچ گاه به خود اجازه ورود به میدان را نداد.

فقط گهگاهی ندایی خِس خِس مانند از گلوی شاعران و قلم به دستانی بیرون آمد، آن هم صرفا برای خاموش کردن آتش درونشان!

روزی تاریخ قضاوت خواهد کرد در مورد مردمانی که به هر وسیله ای نَفس شان را قطع کردند (قتل عام، زنده به گور کردن، ذبح، گرسنگی و بمباران)

#حلبچه شان شد نماد مظلومیت و آینه ای برای نشان دادن سیمای پست انسان و #کوبانی شان شد نماد مقاومت وایستادگی زنان و مردان و بچگکان در مقابل خونخواران و سربازان سیه پوش شیطان!

و اما #سردشت شان شد آینه ی تصویر نمای جنایت و اولین شهرجهان که سینه و ریه مردمانش به جای دریافت اکسیژن، آتش و دود های فوق سمی از جو نامهربان آن روز ها گرفت!

کُرد ها در تاریخ واژه های مظلومیت، مرگ و تبعیض را با تمام وجود احساس کرده اند، اما هیچ گاه تسلیم احدی نشدند و با قطره های رنگین خون خویش درخت مقدس" #وطن " را آبیاری کردند.

* 30 سال گذشت!

30 سال از غروب یکشنبه 7 تیرماه 1366 می گذرد، خمپاره های شیطان رقص کنان به سردشت برخورد کرده اند و مردم گویی خوشحال اند!؟

دلیل چیست!؟

قطعا دلیل سادگی شان بود! نمی دانستند بمب شیمیایی چیست و چگونه آدمی را تسلیم به #مرگ می کند!

شاهدان میگویند که خوشحال بودند زیرا تلفات بسیار کمتر از دفعات پیش بود اما بعد از چند ساعت ناگهان نفس کشیدن سخت شد! آنقدر سخت که گویی گلویت را چنگ می زنند!

مردم شهر به سرفه افتاند و آن وقت بود که متوجه عمق فاجعه شدند، فاجعه ای که هم اکنون نیز نفس کشیدن را برای نسل دوم و سوم آن روز ها سخت می کند!

خدایا این ها که بودند!؟ به بدترین شیوه ی ممکن به آن ها حمله شد اما حتی یک لحظه هم به فکر فرار از شهر نیفتاند و مانند یک #شیر از کاشانه خود دفاع کردند و لرزه ای شدید بر قلب دشمنان روباه صفت انداختند!

و #امروز هم سردشت با هزاران تنفس دردناک در بی مهری مسئولین جهانی و کشوری به سر می برد!

سردشت خود رمانی #عاشقانه است از فداکاری پدران و مادرانی که فکر می کردند اگر کودکان خود را زیر آغوش خود پنهان کنند از حمله بمب های خانمان سوز بعثی در امان خواهند بود، اما غافل از اینکه در آن هیاهو #نفس_کشیدن یعنی #مرگ حتی اگر در گرمای یک هم آغوشی مقدس باشی!

سردشت، حلبچه، کوبانی و ده ها شهر کُردنشین مورد تجاوز ظالمان به دنیا این واقعیت را فهماند که مردمان کُرد در هر جایی که باشند از خاک وطن شان به قیمت ریختن خون رنگین خود دفاع و حراست خواهند کرد!

کجایند کسانی که در هر فرصتی انگشت اتهام به سوی کُرد ها دراز می کنند!؟ گویا نمی بینند امروز سردشت با #هشت_هزار شهید وجانباز، با افتخار نام #میهن_پرستی و #جانفشانی را در جهان سر می دهد!
و هر گوشه کُردستان خود یک سردشت دیگر است!

یک دقیقه #سکوت به احترام #انسانیت و مظلومیت 8 هزار شهید وجانباز شیمیایی سردشت


به #ولات_نیــــوز بپیوندید👇


https://telegram.me/joinchat/AAAAADz1YQVXHI9lzZ91zA


goo.gl/zsYQ57
Forwarded from عکس نگار
‍ ‍ 🗝کمپین مهربانی های کوچک🔓🔒
🌷نمونه ۲۴۰🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۱۲ #تیرماه ۹۶

🌷گهواره صلح و مهربانی🌷
سالیاد یکی از بدترین حوادث دوران زندگی ما شهروندان سردشتی فرا رسیده بود و می بایست چون سی سال گذشته، تلنگری به ذهن خود می زدیم و کاری می کردیم!

هر شهروند و هر گروه و انجمن ایده ای و کاری در پیش گرفت و این نشان جنبندگی بود و سرزندگی در پس خردل!
و نشانه ای بس ارزشمند و پاسخی در خور برای همه آنان که:

سیب،لیمو و خردل هدیه آورده بودند و #مرگ را...

ایده هایی طرح شد و اقداماتی صورت گرفت که هر یک خود ده ها گزارش مهربانی در بطن نهفته دارند که به وقت خود، شاید فرصتی یافتیم و ذکری داشتیم!

اما این یکی را نگفتن، نشاید...

دو روز بود با کاروان خودبنیاد سفیران صلح و مهربانی در تهران بودیم و بدون اتلاف دقایقی، مشغول اجرای برنامه هایی که هدیه برده بودیم...
... گاه اشک جاری ساختیم و گاه دوباره اشک!
اما این بار از نوع شوق و شعف...

بعد از اجرای خوب و دستاوردمدار جشنواره ترانه صلح سردشت که در کنتداکتور آن، نمایش #چریکه_ی_بی_ده_نگ، نیز زمانی نصیب برده بود و اجرا شد و خوب اجراشد و تشویق ها برانگیخت،حال نوبت ما بود که آن ابزار و دکور و گهواره را ماندگار کنیم!
ذهن جرقه ای خورد و #جنگ و #صلح برای چندمین بار مقابل هم گرفتند و طرحی شد که جانی دوباره مان بخشید.
بچه ها دست به کار شدند و بخشی از دکور #تابوت شد و بخشی نیز #گهواره که خود گهواره بود و عملیاتی جز تهیه یک بنر نیاز نداشت...

محل اسکان و زمان در برابر انرژی سفیران صلح کم آورد و در نهایت راهروهای سایه دار و نیمکت های فلزی پارک شهر تهران یار شدند تا در فضای باز طراحی بنر صورت گیرد و تابوت کامل گردد و گهواره با بنر نشانه گذاری شود...

همه چیز دست به دست هم داد تا ایده اجرایی شود و به لطف مهربان سفیران صلح همراه به بهترین نوع ممکن در کسری از روز اجرایی شد و خوب اجرا شد!
گهواره دکور نمایش چریکه بی ده نگ - فریاد بی صدا- اینک مهمان موزه صلح شده است تا همچنان برای پرورش #صلح_و_مهربانی شهروندان سردشتی، سرود همدلی و همکرایی بسراید و ماندگارشان کند...
شیما و شیوا دو بازیگر آن تئاتر بودند که گهواره ارث پدری شان را همراه آورده بودند و اینک شیوا بعد از تحویل گهواره به موزه در قالب گهواره صلح و مهربانی چنین با گهواره اش که سالها در آن رشد جسمی و سال ها نیز توسعه نقش بازیگری اش را تجربه کرده بود، خداحافظی می کند...

shiwa ahmadpour:
"گهواره صلح و مهربانی
روزگاری یکی از عموهایم در آن بزرگ شده بود و بعد از بزرگ شدنش آن را به پدر عزیزم دادن و ماه ها پدرجانم در آن خوابید و بازی کرد وگریه هم کرد و بعد نوبت خواهر بزرگم شیما و بعد خودم و بعد از خودم داداشم نیما کوچولو 🌺

و اینک با افتخار از این همه خاطرات و خوبی و خوشی های که با آن گهواره واقعا مهربان داشتم، گذشتم و آن مهربان گهواره را همراه با هیأت سفیران صلح و مهربانی و آشتی تقدیم به موزه صلح کردیم تا شاید صلح و مهربانی دوباره زنده شود..

شیوا احمد پور، سفير کاروان صلح و مهربانی سردشت"

درود بر این مهربان بزرگان و سفیران صلح مدار سردشتی که دلی دارند به وسعت اقیانوس ها و هر خردل نامرادی را تا اعماق خود فرمی کشند و مهر می پراکنند و خورشید صلح بر می افروزند...

گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw

کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
Forwarded from عکس نگار
#من_زاب_هستم،
آب روانی که به #پرستار_تاول_زدای_جهان، شهرت داشتم!

سالهاست روندگی در پیچ و خم های زندگی، درس می دهم و سرود همدلی و همگرایی می سُرایم...

از زلالی آب چشمه ساران قندیل، سهم بسیار بُرده ام، به همین صفت، تنزُّل و کوتاه آمدن از حق مُسَلَّم را برنتابیده ام و ایامِ درازی، سخن از قطره قطره وجود گفته ام و گردن کَشی، سرکشی و طُغیانِ گاه و بیگاه داشته ام!

آب های حاصل از همت بلوط ها را به مخزن روزهای بحرانی فزوده ام و از هم نشینی با خویِ ایستادگی و مقاومت بلوط ها، بهره ها بُرده ام...

دیرزمانی است آبزیان و کوهستان زیان را قوتِ غالب بخشیده ام و تَعادُلِ اکوسیستم را پاس داشته ام... تا اینکه؛

در جریان بمباران شیمیایی سردشت نیز رُخصتی یافتم تیمارگری کنم و این بار، بیمارستانی آب درمانی راه اندازم و تاول پوستی جانبازان را طبیعی درمان کنم!

سیمای ظاهری و اندرون پنهان را، بَهرِمهرورزی، پیوندی ناگسستنی دادم و جان به روح بخشیدم و روح به جانباز و مصدوم شیمیایی!

همه را همه می دانند و همه نیز از ته قلب سپاسگُزارند!

اما هزار افسوس و هزاران کاش که دستی زِجیب پاسخ بِدَرآمد و اراده ی بازایستادنم زِبَهرِ برای همیشه داشتن کرد!

دیواری خاکی با میلیاردها هزینه مالی و هزاران ساعت نیروی کاری از نقطه صفر تا صد بالا آمد و عنوان سد ملی سردشت به خود گرفت و این آغازی بر غارت روندگی ام شد!!!

دست طمّاعِ بشر به همین بسنده نکرد و نمی کند و این بار تونل کانی سیو و پمپاژِسرشاخه بادین آوا و فردا سَدِّ خدراوي و شیواشان و گرژال و ... چون خنجری نشانه می رود قلب تپنده و رونده ام را...!!!

امروز این منم که از اُسطوره ی شریان حیات ملتی، از بَرَند و سَمبُلِ تیمارگری روزهای سخت و از نماد جسارت، شهامت، بخشندگی و سرزندگی فصلم داده اند تا به عهد برخی ها با جیب مبارک و تعصُّبِ فقط من و برای من، پاسخ اقناع گری داده شود...

امروز در سی امین سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، این منم؛
بَندِ دِلَم پاره می شود و بندی مرا بَند می آورد و به مَسلَخِ ایستایی ام می کشاند تا بَندِ دلِ دیگری محکم گردد که سهمی طبیعی از قطره قطره های اِرث مرا نداشت!

امروز این منم که پوستم با خَردلِ مدیریت متعصبانه، تاول زده است و آرام و قرارم با زلزله زیرپوست شهر، زایل گشته است...

امروز ای شهروند آزاده جهانشهر؛
این منم که چون جانبازی شیمیایی، هرساعت #مرگ‌_تدریجی پیش چشمم رژه می رود و روندگی ام با تَلی خاکی، مسدود می شود!

امروز این منم،
که به همت و لطف و پرستاری مهربان مسئولان و جانباز شهروندان سردشتی، کوردستانی، ایرانی و جهانشهری دوستدار روندگی آب ها، دل خوش کرده ام تا روندگی ام پاس دارند و زِمرگ وجودم کاهند...

آیا #پرستار این روزهای سختم خواهید شد؟!
در هرحال تاریخ قضاوت تان خواهد کرد...
⚘⚘⚘

متن نگاشته فوق، در روزهای شنبه و یک شنبه مورخ ۱۰و۱۱ تیرماه در جشنواره ترانه صلح سردشت که در خانه هنر جمعیت امام علی(ع) واقع در خیابان کارگر جنوبی تهران(۱۰۰متری میدان انقلاب) توسط کاروان سفیران صلح و مهربانی سردشت، اجرا شد توسط نوجوان سردشتی، #شیما_احمدپور، بارها دکلمه شد...

#بمباران_شیمیایی_سردشت
#ترانه_صلح_سردشت
#تهران
#جمعیت_امام_علی
#رودخانه_زاب
#سفیران_صلح_و_مهربانی
#نوجوان_سردشتی
#شیما_احمدپور
#من_زاب_هستم
#پرستار_تاول_زدا
#نیازمند_پرستاری
#الفبای_صلح_و_مهربانی
@havalani_ashti
@savezab
Forwarded from اتچ بات
با #کاوه و #امروز_ایران چه کنیم؟!


در خبرها به نقل از توییتر محمودصادقی آمده بود:
" #کاوه_مدنی، به ایران #برنگشت.#استعفا داد!"
#خبر سریع در راهروهای تو در توی شبکه های اجتماعی پیچید و واکنش های متفاوتی در پی داشت ولی آنجا که ضریب صحت آن فزونی می گیرد به همان نسبت، #اشک_هایم جاری می شود و آن نه به خاطر #کاوه_مدنی که هنوز توفیق یک بار زیارتش را نصیب نبرده ام بلکه به جهت #ذبح_امید در این جغرافیای یأس و فزونی گرفتن سطح زیر کشت بذر ناامیدی در دل های هم میهنانم است...

ما در این چند دهه اخیر، کم نداشته ایم #خودزنی_ها، #حق_کشی_ها، #تخریب_ها و #امید_زنی_ها و #ناعدالتی ها را...

شاید تحریر ده ها عنوان مقاله و کتاب در باب #فرار_نخبگان و #بی_عدالتی، #ناامیدی و ... و حتی این اواخر برگزاری همایش ها و کنفرانس هایی با عنوان #امید_اجتماعی و... خود شاهدی بر مدعا باشد!

اما سوای همه این ها، دمیدن بر روح ناامیدی، در این جغرافیا خود تاوان بزرگی است و هرکس را نشاید و نباید که هیزم کش آتشی شود که روزی دامن همه را خواهد گرفت!

رسالت امروز ما به جای داد و واویلاگفتن و افزودن بر دامنه ناامیدی و یأس، شعله ور نگهداشتن #شمع_امید، برای گسترش دامنه آن است...

بیایید امروز استارت جریان و حرکتی را بزنیم که آن وجوه مثبت #کاوه_های_سرزمینی را تکثیر کند.

بیایید امروز کاری کنیم #بذر_همت، #جسارت_رویارویی، #نه_گفتن به بی عدالتی ها و #نخبه_کشی ها را بکاریم...

امروز را باید با #کاوه، استارت زد تا جریانی #مدنی، نرم و مسالمت جویانه نه قهری و انقلابی، شکل گیرد که #من و #ما، #شما و #آنها، همه و همه را قبل از افتادن در سراشیبی تند #مرگ_امید، بیدار کند و همه مان را متوجه کند که این ره که می رویم به #تاریکستان است!


امروز را باید فهمید و کاری کرد که #بیدار_دلانه، #هوشیارانه، #همدلانه و #منسجم، پای در جغرافیای #فهم_مشترک نهیم و از آسیب های وارده و در حال تکثیر به شیوه قارچی #جامعه_ایرانی، #رسالت_میدانی #مدیریت_ایرانی و #سیاست_اسلامی کم کنیم...


امروز را باید زودتر فمهید، می دانی؟!

اگر نمی دانی، بدان که #الفبای_رسالت_صلح و #مهربانی ما در سال #حمایت_ایرانی اینست و بس ...


رئوف آذری، فعال صلح و مهربانی
۲۷فروردین ۹۷
🌷🌷🌷

#الفبای_صلح_و_مهربانی
#نخبه_ایرانی
#کاوه_مدنی
#استعفا
#امید
#رسالت_ایرانی
#حمایت_ایرانی
#فهم_ایرانی

@havalani_ashti
💢از مشهورترین عکس‌های ضد جنگ که در آن سرباز آلمان شرقی به یک عکاس از شکاف دیوار برلین گل می‌دهد و عکاس نیز با زیرکی این صحنه را جاودانه کرده! آلمان 1989
#مرگ_بر_جنگ
❇️ @ghanoonnewspaper