🍁 چگونه در شبکههای اجتماعی بحث کنیم؟
✍🏻 جواد حیدری:
این مطلب برگرفته از نویسندهٔ جدی و خوشنام به نام لوئیس وُون است که در تفکر انتقادی و نظریههای اخلاقی تخصص دارد. وُون در کتاب بسیار تأملبرانگیزش به نام «فلسفهنگاری: راهنمای دانشجویان برای خواندن و نوشتن جستارهای فلسفی» مطلب مهمی را دربارهٔ چگونگیِ بحث در شبکههای اجتماعی و آنلاین مطرح میکند.
فرض کنید که شما میخواهید در شبکههای اجتماعی دربارهٔ موضوع سیاسی یا اخلاقی یا فلسفیِ مهمی وارد بحث جدی، صادقانه و سازنده شوید. شما قصد دارید در یک مباحثهٔ واقعی مشارکت کنید و از بحثهای بیفایدهای که وقت و انرژی شما را هدر میدهند اجتناب کنید. چگونه این کار را باید انجام دهید؟ به این شیوه:
➊ قبل از هر چیز، از کسانی که فکر میکنید فقط میخواهند برتری خودشان را به رخ بکشند، جلب توجه و خودنمایی کنند، خود را آرام کنند، خشم خودشان را بر سر شما خالی کنند، یا شما را عصبانی و تحریک کنند دوری کنید. اگر در نیمهراه بحث متوجه شُدید که طرف مقابل شما علاقهای به بحث عقلانی ندارد، خداحافظی کنید و خود را کنار بکشید. به سمت گفتوگوهایی بروید که در آن مباحث محترمانه و هوشمندانه رایج است.
➋ فقط روی استدلال متمرکز شوید. شکل استدلال یا صدق مقدمات طرف مقابلتان را نقد کنید و اصلاً به شخصیت او کار نداشته باشید. از شخصیکردن بحث اجتناب کنید و عواطف خود را وارد بحث نکنید و بحث بیربط به موضوع را طرح نکنید.
➌ سعی کنید دیدگاه طرف مقابل را خیلی خوب فهم کنید. با این کار، مجال ارائهٔ بحث خوب را افزایش میدهید و چیزهایی را که نمیدانستید، یاد میگیرید و با نشاندادن همدلیِ خود بحث را آرام میکنید. با ارجنهادن به ایرادات طرف مقابلتان میتوانید استدلال خودتان را قویتر کنید و نشان دهید که در بحث جدی و منصف هستید.
➍ به طرف مقابلتان در بحث احترام بگذارید. حرفهای او را با دقت بخوانید و گوش فرادهید. در مورد انگیزههای او، یا ارزشهای او یا پیشینهٔ او بدترین حالت را متصور نشوید. تنها بر مبنای گرایشها و تمایلات سیاسی به طرف مقابلتان برچسب نزنید. از اظهارنظرهای رکیک، تمسخرآمیز، فحاشانه و توهینآمیز اجتناب کنید.
➎ محل نزاع را عوض نکنید؛ با طرح موضوعات جانبی بیربط یا با عیبجویی بحث را منحرف نکنید. با اشاره به اشکالات گرامری طرف مقابلتان یا برشمردن خطاهای تایپی و املایی او اصلاً بحث پیش نخواهد رفت و احتمالاً مهر خاتمه خواهید زد بر هرگونه شانس بحث عقلانی.
➏ احساسات خود را مهار کنید. اگر خشمگین یا مضطرب یا عصبانی هستید، نمیتوانید، آنطور که باید، واضح فکر کنید. ممکن است بهجای اقامهٔ استدلال قوی و محکم، شروع کنید به ناسزاگفتن و احتمالاً طرف مقابلتان هم به همین شیوه به شما پاسخ خواهد داد.
➐ بدانید که در مورد چه چیزی صحبت میکنید. فرض کنید که با کسی دربارهٔ یک موضوعی بحث میکنید. در گرماگرم بحث متوجه میشوید که از واقعیاتی بیخبر هستید. اما همچنان اصرار میورزید که برحق هستید، چون برای شما بسیار عذابآور است که قبول کنید دربارهٔ آن موضوع یکسری نکات را نمیدانستید. این وضعیت اتلاف وقت است. بهتر است قبل از اینکه وارد بحث و منازعه شوید از واقعیات باخبر شوید. از قبل در مورد موضوع تحقیق کنید و از استدلالهای له و علیه موضع مورد بحث مطلع شوید.
➑ قبل از اینکه بخواهید وارد بحث جدی در یک پلتفرم شبکهی اجتماعی با کاراکتر محدود مانند توئیتر شوید، دوباره فکر کنید. محدودیت کاراکتر توئیتر بحث دربارهٔ موضوعات پیچیده و طولانی را دشوار یا بیفایده میکند.
©️ از: روزنامه هممیهن (۱۴۰۳/۱/۲۱)
#️⃣ #زبان_و_رسانه #تفکر_انتقادی #زبان_و_ارتباط
✍🏻 جواد حیدری:
این مطلب برگرفته از نویسندهٔ جدی و خوشنام به نام لوئیس وُون است که در تفکر انتقادی و نظریههای اخلاقی تخصص دارد. وُون در کتاب بسیار تأملبرانگیزش به نام «فلسفهنگاری: راهنمای دانشجویان برای خواندن و نوشتن جستارهای فلسفی» مطلب مهمی را دربارهٔ چگونگیِ بحث در شبکههای اجتماعی و آنلاین مطرح میکند.
فرض کنید که شما میخواهید در شبکههای اجتماعی دربارهٔ موضوع سیاسی یا اخلاقی یا فلسفیِ مهمی وارد بحث جدی، صادقانه و سازنده شوید. شما قصد دارید در یک مباحثهٔ واقعی مشارکت کنید و از بحثهای بیفایدهای که وقت و انرژی شما را هدر میدهند اجتناب کنید. چگونه این کار را باید انجام دهید؟ به این شیوه:
➊ قبل از هر چیز، از کسانی که فکر میکنید فقط میخواهند برتری خودشان را به رخ بکشند، جلب توجه و خودنمایی کنند، خود را آرام کنند، خشم خودشان را بر سر شما خالی کنند، یا شما را عصبانی و تحریک کنند دوری کنید. اگر در نیمهراه بحث متوجه شُدید که طرف مقابل شما علاقهای به بحث عقلانی ندارد، خداحافظی کنید و خود را کنار بکشید. به سمت گفتوگوهایی بروید که در آن مباحث محترمانه و هوشمندانه رایج است.
➋ فقط روی استدلال متمرکز شوید. شکل استدلال یا صدق مقدمات طرف مقابلتان را نقد کنید و اصلاً به شخصیت او کار نداشته باشید. از شخصیکردن بحث اجتناب کنید و عواطف خود را وارد بحث نکنید و بحث بیربط به موضوع را طرح نکنید.
➌ سعی کنید دیدگاه طرف مقابل را خیلی خوب فهم کنید. با این کار، مجال ارائهٔ بحث خوب را افزایش میدهید و چیزهایی را که نمیدانستید، یاد میگیرید و با نشاندادن همدلیِ خود بحث را آرام میکنید. با ارجنهادن به ایرادات طرف مقابلتان میتوانید استدلال خودتان را قویتر کنید و نشان دهید که در بحث جدی و منصف هستید.
➍ به طرف مقابلتان در بحث احترام بگذارید. حرفهای او را با دقت بخوانید و گوش فرادهید. در مورد انگیزههای او، یا ارزشهای او یا پیشینهٔ او بدترین حالت را متصور نشوید. تنها بر مبنای گرایشها و تمایلات سیاسی به طرف مقابلتان برچسب نزنید. از اظهارنظرهای رکیک، تمسخرآمیز، فحاشانه و توهینآمیز اجتناب کنید.
➎ محل نزاع را عوض نکنید؛ با طرح موضوعات جانبی بیربط یا با عیبجویی بحث را منحرف نکنید. با اشاره به اشکالات گرامری طرف مقابلتان یا برشمردن خطاهای تایپی و املایی او اصلاً بحث پیش نخواهد رفت و احتمالاً مهر خاتمه خواهید زد بر هرگونه شانس بحث عقلانی.
➏ احساسات خود را مهار کنید. اگر خشمگین یا مضطرب یا عصبانی هستید، نمیتوانید، آنطور که باید، واضح فکر کنید. ممکن است بهجای اقامهٔ استدلال قوی و محکم، شروع کنید به ناسزاگفتن و احتمالاً طرف مقابلتان هم به همین شیوه به شما پاسخ خواهد داد.
➐ بدانید که در مورد چه چیزی صحبت میکنید. فرض کنید که با کسی دربارهٔ یک موضوعی بحث میکنید. در گرماگرم بحث متوجه میشوید که از واقعیاتی بیخبر هستید. اما همچنان اصرار میورزید که برحق هستید، چون برای شما بسیار عذابآور است که قبول کنید دربارهٔ آن موضوع یکسری نکات را نمیدانستید. این وضعیت اتلاف وقت است. بهتر است قبل از اینکه وارد بحث و منازعه شوید از واقعیات باخبر شوید. از قبل در مورد موضوع تحقیق کنید و از استدلالهای له و علیه موضع مورد بحث مطلع شوید.
➑ قبل از اینکه بخواهید وارد بحث جدی در یک پلتفرم شبکهی اجتماعی با کاراکتر محدود مانند توئیتر شوید، دوباره فکر کنید. محدودیت کاراکتر توئیتر بحث دربارهٔ موضوعات پیچیده و طولانی را دشوار یا بیفایده میکند.
©️ از: روزنامه هممیهن (۱۴۰۳/۱/۲۱)
#️⃣ #زبان_و_رسانه #تفکر_انتقادی #زبان_و_ارتباط
هممیهن
چگونه در شبکههای اجتماعی بحث کنیم؟
این مطلب برگرفته از نویسندهی جدی و خوشنام بهنام لوئیس وُون است که در تفکر انتقادی و نظریههای اخلاقی تخصص دارد. وُون در کتاب بسیار
❤1
🍁سندرومی خطرناک به نام «نتیجۀ فوری»
✍🏻مجتبی لشکربلوکی:
موفقیت نامحدود در۲۰ روز!
چاقی و لاغری در سه روز!
با شغل دوم و کمتر از یک ساعت در روز میلیاردر شوید!
یادگیری ۳۵ زبان دنیا در ۱۰ روز!
ترک اعتیاد فوری بدون درد در ۴۵ روز!
با ۶۸ ثانیه تمرکز به آرزوهای خود برسید و ... !
سندروم «نتیجۀ فوری» گریبان جامعۀ ما را گرفته است. آنقدر گرفتار «جنون سرعت» و «یکشبه ره صدساله رفتن» برای رسیدن به خواستههایمان هستیم که دوست داریم همۀ این تبلیغات عجیب را یکجا باور کنیم! این پیامهای تبلیغاتی همگان را دچار نوعی بیماری به نام «نتیجۀ فوری» کرده است. تقویت این نوع نگرش تأثیرات بسیار مخربی بر حوزۀ مدیریت استراتژيک زندگیِ شخصی/ادارۀ سازمان/کشورداری میگذارد.
هیچکدام از اینها واقعیت ندارد. اگر هم داشته باشد، در دنیای استراتژی چنین چیزی نداریم: موفقیت آسان، ساده و سریع! فقط در کتابهای علمی تخیلی یافت میشود.
حتی گاهی میبینیم که در کتابهای موفقیت یا مدیریت، بیان میکنند که موفقیت یک سازمان حاصل یک ایدۀ خلاقانه سریع بوده و سازمان یکشبه ره صدساله را طی کرده است. بخوانید اما باور نکنید. درست است گاهی اوقات یک موفقیت ناشی از یک ایدۀ خلاقانه بوده. همین طور ممکن است یک فرد یا یک سازمان در کوتاهمدت یک تغییر اساسی را تجربه کرده است، اما به دو نکته توجه داشته باشید:
ممکن است فرد/سازمان در کوتاهمدت به منفعت اساسی برسد، ولی پشت آن تصمیم سالها تجربه و دانش خوابیده است و در ضمن برای حفظ نتایج آن در بلندمدت سازمان/فرد تلاش زیادی به خرج داده است. ولی برخی کتابهای موفقیت و مدیریت برای آنکه داستان را جذاب کنند همه واقعیت را نمی گویند.
تحلیل راهبردی:
سندروم «نتیجۀ فوری» دو پیامد بسیار مخرب دارد: (۱) افق فکریِ ما را کوتاه میکند: ما فکر میکنیم که دستاورد باید در سه ماه بهدست بیاید، در غیر اینصورت، به زحمتش نمیارزد. بنابراین اصولاً از برنامههایی که مثلاً باید یک سال آنها را دنبال کنیم استقبال نمیکنیم. به همین دلیل هم، هیچگاه کارهای بزرگ را شروع نمیکنیم. (۲) رهاکردن اقدام در میانۀ راه: تصمیم جدی گرفتهایم که زبان آلمانی را بیاموزیم. چون فکر میکنیم که یادگیریِ زبان در ۲۰ روز ممکن است، ۲۰ روز هم وقت میگذاریم ولی چون آن وعده واقعیت نداشته است، نیمهکاره یادگیریِ زبان آلمانی را کنار میگذاریم، آنهم با سرخوردگی. به همین دلیل هم هست که ما هزار کار نیمهتمام داریم؛ هیچ کاری را به انتها نمیبریم، چون به اندازۀ کافی صبور نیستیم.
متأسفانه باید بگویم که این سندروم در زندگیِ شخصی اثرات مخربی دارد، اما در ادارۀ سازمان و، بسیار مهمتر، در کشورداریِ ما هم دیده میشود و اثرات آن بهمراتب ویرانگرتر است. واقعیت آن است که موفقیتهای چشمگیر و پایدار حاصل سختکوشی، تلاش، تداوم و، از همه مهمتر، انضباط راهبردی و انتخابهای دردناک است.
©️ از: کانال شبکه توسعه
✍🏻مجتبی لشکربلوکی:
موفقیت نامحدود در۲۰ روز!
چاقی و لاغری در سه روز!
با شغل دوم و کمتر از یک ساعت در روز میلیاردر شوید!
یادگیری ۳۵ زبان دنیا در ۱۰ روز!
ترک اعتیاد فوری بدون درد در ۴۵ روز!
با ۶۸ ثانیه تمرکز به آرزوهای خود برسید و ... !
سندروم «نتیجۀ فوری» گریبان جامعۀ ما را گرفته است. آنقدر گرفتار «جنون سرعت» و «یکشبه ره صدساله رفتن» برای رسیدن به خواستههایمان هستیم که دوست داریم همۀ این تبلیغات عجیب را یکجا باور کنیم! این پیامهای تبلیغاتی همگان را دچار نوعی بیماری به نام «نتیجۀ فوری» کرده است. تقویت این نوع نگرش تأثیرات بسیار مخربی بر حوزۀ مدیریت استراتژيک زندگیِ شخصی/ادارۀ سازمان/کشورداری میگذارد.
هیچکدام از اینها واقعیت ندارد. اگر هم داشته باشد، در دنیای استراتژی چنین چیزی نداریم: موفقیت آسان، ساده و سریع! فقط در کتابهای علمی تخیلی یافت میشود.
حتی گاهی میبینیم که در کتابهای موفقیت یا مدیریت، بیان میکنند که موفقیت یک سازمان حاصل یک ایدۀ خلاقانه سریع بوده و سازمان یکشبه ره صدساله را طی کرده است. بخوانید اما باور نکنید. درست است گاهی اوقات یک موفقیت ناشی از یک ایدۀ خلاقانه بوده. همین طور ممکن است یک فرد یا یک سازمان در کوتاهمدت یک تغییر اساسی را تجربه کرده است، اما به دو نکته توجه داشته باشید:
ممکن است فرد/سازمان در کوتاهمدت به منفعت اساسی برسد، ولی پشت آن تصمیم سالها تجربه و دانش خوابیده است و در ضمن برای حفظ نتایج آن در بلندمدت سازمان/فرد تلاش زیادی به خرج داده است. ولی برخی کتابهای موفقیت و مدیریت برای آنکه داستان را جذاب کنند همه واقعیت را نمی گویند.
تحلیل راهبردی:
سندروم «نتیجۀ فوری» دو پیامد بسیار مخرب دارد: (۱) افق فکریِ ما را کوتاه میکند: ما فکر میکنیم که دستاورد باید در سه ماه بهدست بیاید، در غیر اینصورت، به زحمتش نمیارزد. بنابراین اصولاً از برنامههایی که مثلاً باید یک سال آنها را دنبال کنیم استقبال نمیکنیم. به همین دلیل هم، هیچگاه کارهای بزرگ را شروع نمیکنیم. (۲) رهاکردن اقدام در میانۀ راه: تصمیم جدی گرفتهایم که زبان آلمانی را بیاموزیم. چون فکر میکنیم که یادگیریِ زبان در ۲۰ روز ممکن است، ۲۰ روز هم وقت میگذاریم ولی چون آن وعده واقعیت نداشته است، نیمهکاره یادگیریِ زبان آلمانی را کنار میگذاریم، آنهم با سرخوردگی. به همین دلیل هم هست که ما هزار کار نیمهتمام داریم؛ هیچ کاری را به انتها نمیبریم، چون به اندازۀ کافی صبور نیستیم.
متأسفانه باید بگویم که این سندروم در زندگیِ شخصی اثرات مخربی دارد، اما در ادارۀ سازمان و، بسیار مهمتر، در کشورداریِ ما هم دیده میشود و اثرات آن بهمراتب ویرانگرتر است. واقعیت آن است که موفقیتهای چشمگیر و پایدار حاصل سختکوشی، تلاش، تداوم و، از همه مهمتر، انضباط راهبردی و انتخابهای دردناک است.
©️ از: کانال شبکه توسعه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍁 مهم است که دیدگاههای ما بر چه اساسی بهوجود آمدند چرا که بنیاد قضاوتهای آتی مارا آنها میسازند!
ریچارد وایزمن در ۳۲ ثانیه قدرت دیدگاههای ما را در ایجاد توهمات آنی به ما نشان میدهد. مشخص نیست که در روز چند بار بهخاطر این توهمات آنی و وابسته به دیدگاههای ازپیشنوشتهشدهٔ شخصی(و نه علمی) مسائل مختلف را به محکمه قضاوت میکشیم. پندی که دارد هم این است؛ تأمل بیشتر میتواند یک راهکار خوب در اکثر موارد باشد.
از: کانال آنتیفکت
ریچارد وایزمن در ۳۲ ثانیه قدرت دیدگاههای ما را در ایجاد توهمات آنی به ما نشان میدهد. مشخص نیست که در روز چند بار بهخاطر این توهمات آنی و وابسته به دیدگاههای ازپیشنوشتهشدهٔ شخصی(و نه علمی) مسائل مختلف را به محکمه قضاوت میکشیم. پندی که دارد هم این است؛ تأمل بیشتر میتواند یک راهکار خوب در اکثر موارد باشد.
از: کانال آنتیفکت
👍1
🍁 فردیت معقول چیست؟
▪️پانزده نشانهٔ فردیت معقول در وجود انسان (خصیصههاییکه در هر انسان متمدن، متجدد و توسعهیافتهٔ امروزی، بیانگر آیندهٔ روشن و جامعهٔ سالم و ایدهآل فرداست.)
✍🏻محسن محمودی:
تعریف های گوناگونی از فردیت شده. از نظر من، بهطور خلاصه فردیت یعنی خودآگاهیِ شخص به تواناییها، حقوق، احساسات، باورها، ارزشها، نیازها و محدودیتها و نواقص خودش، نه آنچه سنت، جامعه، حکومت و رسانهها بر او تحمیل کرده است.
ویژگیهای کسی که در فرایند فردیت عاقلانه قرار دارد:
۱. اهل شک، پرسشگری و تحقیق است در هر مکتب و باوری، نه تقلید و اطاعت و پیروی کورکورانه.
۲. همرنگ جماعت نمیشود و تابع مد نیست و دنبال زندگیِ اصیل است.
۳. با خود صادق است و اهل تظاهر و ریا نیست.
۴. به قول کانت، جرئت تفکر مستقل را دارد.
۵. به قول سارتر، اهل «بودن برای خود» است تا «بودن برای دیگران».
۶.می داند که احترام ذاتی دارد، بدون مقایسه خود با دیگران.
۷. تفکر نقاد دارد و از شنیدن انتقاد نمی هراسد.
۸. از اشتباهکردن و اعتراف به آن ترسی ندارد.
۹. با غول «ترس از قضاوت دیگران» کشتی می گیرد و گاهی آن را زمین می زند.
۱۰. ذهنی سیال و غیرمتعصب دارد.
۱۱. بر وحشت تنهایی و متفاوتبودن تسلط دارد. به تعبیر فروغ فرخزاد، «کسی که مثل هیچکس نیست».
۱۲. به خودمختاریِ خود و دیگران احترام قایل است.
۱۳.ملاک صدق او حقیقت و عقلانیت است، نه صرفاً خوشآیند و سلیقهٔ دیگران، اما به خرد جمعی هم احترام قایل است.
۱۴. در عضویت و همبستگی، فردیت خودش را فراموش نمیکند، اما منافع مشترک را بهرسمت می شناسند.
۱۵. خالق معنا و رسالت خویش در زندگیاش است.
©️ از: کانال تحکیم ملت (۱۴۰۳/۶/۲۶)
▪️پانزده نشانهٔ فردیت معقول در وجود انسان (خصیصههاییکه در هر انسان متمدن، متجدد و توسعهیافتهٔ امروزی، بیانگر آیندهٔ روشن و جامعهٔ سالم و ایدهآل فرداست.)
✍🏻محسن محمودی:
تعریف های گوناگونی از فردیت شده. از نظر من، بهطور خلاصه فردیت یعنی خودآگاهیِ شخص به تواناییها، حقوق، احساسات، باورها، ارزشها، نیازها و محدودیتها و نواقص خودش، نه آنچه سنت، جامعه، حکومت و رسانهها بر او تحمیل کرده است.
ویژگیهای کسی که در فرایند فردیت عاقلانه قرار دارد:
۱. اهل شک، پرسشگری و تحقیق است در هر مکتب و باوری، نه تقلید و اطاعت و پیروی کورکورانه.
۲. همرنگ جماعت نمیشود و تابع مد نیست و دنبال زندگیِ اصیل است.
۳. با خود صادق است و اهل تظاهر و ریا نیست.
۴. به قول کانت، جرئت تفکر مستقل را دارد.
۵. به قول سارتر، اهل «بودن برای خود» است تا «بودن برای دیگران».
۶.می داند که احترام ذاتی دارد، بدون مقایسه خود با دیگران.
۷. تفکر نقاد دارد و از شنیدن انتقاد نمی هراسد.
۸. از اشتباهکردن و اعتراف به آن ترسی ندارد.
۹. با غول «ترس از قضاوت دیگران» کشتی می گیرد و گاهی آن را زمین می زند.
۱۰. ذهنی سیال و غیرمتعصب دارد.
۱۱. بر وحشت تنهایی و متفاوتبودن تسلط دارد. به تعبیر فروغ فرخزاد، «کسی که مثل هیچکس نیست».
۱۲. به خودمختاریِ خود و دیگران احترام قایل است.
۱۳.ملاک صدق او حقیقت و عقلانیت است، نه صرفاً خوشآیند و سلیقهٔ دیگران، اما به خرد جمعی هم احترام قایل است.
۱۴. در عضویت و همبستگی، فردیت خودش را فراموش نمیکند، اما منافع مشترک را بهرسمت می شناسند.
۱۵. خالق معنا و رسالت خویش در زندگیاش است.
©️ از: کانال تحکیم ملت (۱۴۰۳/۶/۲۶)
🍁 علم، شبهعلم، و علم شِکَمی
✍🏻 رضا منصوری
در باب شبهعلم، بهروشنی در کتابم «مبانی تفکر در علوم فیزیکی» نوشتهام. راویِ گزارههای شبهعلم معمولاً از مفاهیم علمی استفاده میکند، اما ارتباط میان آنها معطوف به منطق شخصیِ او است، نه منطق موجود در مدلهای علمی. پیامدش گزارههایی میشود که ناعلم است؛ در چارچوب منطق علمی نمیگنجد. تکلیفش روشن است و در همه جای دنیا هم گروهی علاقهمند دارد. چون درصد پیروانش تعیینکننده نیست، معمولاً در حکمرانیها بیتأثیر است.
اخیراً در ایران کسانی متوهم به علم از قعر به رو آورده شدهاند ــ در حد رئیس دانشگاه ــ که با علم از ریشه مخالفاند و صحبت از علمی جدید میکنند. سِمَت و قدرت از حکمرانان دارند. میگویند علم نوین غربی ــ شرقی است و از اساس مغایر با حکمت ما است، دنبال علمی میانایی ــ نه شرقی نه غربی ــ اند. پاسخی ندارند برای اینکه پس در این ۱۴۰۰ سال دانشمندان مسلمان چه کردند. گاهی به ابن سینا و بیرونی افتخار میکنند و مدعیاند دانشمندان متأخر در این ۴۰۰ سال همه چیز را از اسلام دارند، گاهی مدعیاند هر آنچه در علم روز هست همه در قرآن و حدیث آمده؛ حرفی برای اثبات مدعی ندارند، جز اینکه «پول و قدرت بدهید ما بهتر از علم روز ابداع میکنیم»؛ چند دهه بعد از انقلاب هم کافی نبوده. معلوم نیست چرا هرازگاهی کبکوار افتخار به قدرت برآمده از موشک و پهپاد میکنند به این خیال که مردم متوجه نمیشوند پشت چه پنهان شدهاند. کجای علمش برآمده از علم اسلامی است؟ البته که پرسش بیربطی است. اصلاً چرا این همه بهدنبال علمی هستند که در اختیار دیگران است؟
تاکنون حوزویان مدعیِ نوع دیگری علم بودند. در خلوت خود مشغول، در سیاست درگیر، و از نعمات مالی مبتنی بر فناوریهای روز ــ از جمله اکتشاف نفت ــ بهرهمند. بیحاصل؛ مدافع ناموجودی بهنام علم اسلامی. حواسشان هم نیست آنچه باید بهدنبالش باشند سیاستگذاریِ علم است، نه روش و نتیجهٔ فعالیت علمی که مستقل از انسان و اعتقادش است.
ترکیبهایی از نوع علم اسلامی، و اخیرا علم حِکَمی، مطرح میکنند. یکی پشت مقدسات پنهان میشود و دیگری از واژگان مدرن هوش مصنوعی و فناوری سود میبرد و هرجا از منطق کم آورد باز هم پشت مقدسات میخزد. تا جایی که این حرکت در حوزه محصور باشد خود دانند، اما ورود آن به دانشگاه خیانت بزرگی به ایران، به فرهنگ ما، به اسلام، و به نسل بعدی است و بازی در زمین دشمنان ایران و فرهنگ ما است. پس بههیچوجه نباید گذاشت جوانه بزند، حتی اگر قائم مقام فرهنگستان علوم هم ــ که البته در توسعهٔ علمی بعد از انقلاب نقشی نداشته.
این روزها از زبان «هنوز ــ رییسِ» دانشگاه مشهد شنیدم که خواستار علم حِکَمی است. انگار کشف بزرگی کرده و دستاورد مهم این دانشگاه است. متأسفانه فرهنگستان علوم ما هم از آن پشتیبانی کرده که این دیگر اوج ابتذال علم در ایران است. کسی که از جایگزینیِ علم حکمی صحبت میکند، پشت مقدسات هم سنگر میگیرد، شک نکنید در توهم مطلق است. در توهم دانایی است. نه علم را میشناسد، نه سیاستگذاریِ علم را. به قول شعرامان پیاز را با زعفران اشتباه گرفته.
این دیگر شبهعلم هم نیست. گزارههایی مبتنی بر توهم است. بهقدری مبتذل و از روی «باد شکم» است که هیچ واژهٔ تالارپذیری برای انتقال آن نتوانستم ابداع کنم مگر علم شکمی. حتی نتوانستم آن را گویهای در چارچوب یاوهنوشت/ ادبیات یاوه (rant literature) مرتبط با علم دستهبندی کنم.
تا زمانی هم که حکمرانی در ایران از نوعی است که حکمت را به شکم فرومیکاهد نباید انتظار هماوردی با دیگرانی در دنیا داشت که سیاستشان شاید ضدانسانی باشد، حکمی نباشد، اما بهقطع شکمی نیست؛ علمشان که حتماً مبتنی بر فکر و تعقل است. سیاستشان لابد نشأت گرفته از خوی شکارگری است، نه انسانیت و حکمت ایرانی.
با علم شوخی نکنیم. نشستن در مقامی علمی علم نمیآورد. به آیندهٔ ایران و نسلهای بعدی خیانت نکنیم. هرچه زودتر این رييسلقب که آبروی چنددهسالهٔ دلسوزان علم در ایران را برده برکنار شود.
©️ از: کانال رضا منصوری (۱۴۰۳/۷/۱۳)
✍🏻 رضا منصوری
در باب شبهعلم، بهروشنی در کتابم «مبانی تفکر در علوم فیزیکی» نوشتهام. راویِ گزارههای شبهعلم معمولاً از مفاهیم علمی استفاده میکند، اما ارتباط میان آنها معطوف به منطق شخصیِ او است، نه منطق موجود در مدلهای علمی. پیامدش گزارههایی میشود که ناعلم است؛ در چارچوب منطق علمی نمیگنجد. تکلیفش روشن است و در همه جای دنیا هم گروهی علاقهمند دارد. چون درصد پیروانش تعیینکننده نیست، معمولاً در حکمرانیها بیتأثیر است.
اخیراً در ایران کسانی متوهم به علم از قعر به رو آورده شدهاند ــ در حد رئیس دانشگاه ــ که با علم از ریشه مخالفاند و صحبت از علمی جدید میکنند. سِمَت و قدرت از حکمرانان دارند. میگویند علم نوین غربی ــ شرقی است و از اساس مغایر با حکمت ما است، دنبال علمی میانایی ــ نه شرقی نه غربی ــ اند. پاسخی ندارند برای اینکه پس در این ۱۴۰۰ سال دانشمندان مسلمان چه کردند. گاهی به ابن سینا و بیرونی افتخار میکنند و مدعیاند دانشمندان متأخر در این ۴۰۰ سال همه چیز را از اسلام دارند، گاهی مدعیاند هر آنچه در علم روز هست همه در قرآن و حدیث آمده؛ حرفی برای اثبات مدعی ندارند، جز اینکه «پول و قدرت بدهید ما بهتر از علم روز ابداع میکنیم»؛ چند دهه بعد از انقلاب هم کافی نبوده. معلوم نیست چرا هرازگاهی کبکوار افتخار به قدرت برآمده از موشک و پهپاد میکنند به این خیال که مردم متوجه نمیشوند پشت چه پنهان شدهاند. کجای علمش برآمده از علم اسلامی است؟ البته که پرسش بیربطی است. اصلاً چرا این همه بهدنبال علمی هستند که در اختیار دیگران است؟
تاکنون حوزویان مدعیِ نوع دیگری علم بودند. در خلوت خود مشغول، در سیاست درگیر، و از نعمات مالی مبتنی بر فناوریهای روز ــ از جمله اکتشاف نفت ــ بهرهمند. بیحاصل؛ مدافع ناموجودی بهنام علم اسلامی. حواسشان هم نیست آنچه باید بهدنبالش باشند سیاستگذاریِ علم است، نه روش و نتیجهٔ فعالیت علمی که مستقل از انسان و اعتقادش است.
ترکیبهایی از نوع علم اسلامی، و اخیرا علم حِکَمی، مطرح میکنند. یکی پشت مقدسات پنهان میشود و دیگری از واژگان مدرن هوش مصنوعی و فناوری سود میبرد و هرجا از منطق کم آورد باز هم پشت مقدسات میخزد. تا جایی که این حرکت در حوزه محصور باشد خود دانند، اما ورود آن به دانشگاه خیانت بزرگی به ایران، به فرهنگ ما، به اسلام، و به نسل بعدی است و بازی در زمین دشمنان ایران و فرهنگ ما است. پس بههیچوجه نباید گذاشت جوانه بزند، حتی اگر قائم مقام فرهنگستان علوم هم ــ که البته در توسعهٔ علمی بعد از انقلاب نقشی نداشته.
این روزها از زبان «هنوز ــ رییسِ» دانشگاه مشهد شنیدم که خواستار علم حِکَمی است. انگار کشف بزرگی کرده و دستاورد مهم این دانشگاه است. متأسفانه فرهنگستان علوم ما هم از آن پشتیبانی کرده که این دیگر اوج ابتذال علم در ایران است. کسی که از جایگزینیِ علم حکمی صحبت میکند، پشت مقدسات هم سنگر میگیرد، شک نکنید در توهم مطلق است. در توهم دانایی است. نه علم را میشناسد، نه سیاستگذاریِ علم را. به قول شعرامان پیاز را با زعفران اشتباه گرفته.
این دیگر شبهعلم هم نیست. گزارههایی مبتنی بر توهم است. بهقدری مبتذل و از روی «باد شکم» است که هیچ واژهٔ تالارپذیری برای انتقال آن نتوانستم ابداع کنم مگر علم شکمی. حتی نتوانستم آن را گویهای در چارچوب یاوهنوشت/ ادبیات یاوه (rant literature) مرتبط با علم دستهبندی کنم.
تا زمانی هم که حکمرانی در ایران از نوعی است که حکمت را به شکم فرومیکاهد نباید انتظار هماوردی با دیگرانی در دنیا داشت که سیاستشان شاید ضدانسانی باشد، حکمی نباشد، اما بهقطع شکمی نیست؛ علمشان که حتماً مبتنی بر فکر و تعقل است. سیاستشان لابد نشأت گرفته از خوی شکارگری است، نه انسانیت و حکمت ایرانی.
با علم شوخی نکنیم. نشستن در مقامی علمی علم نمیآورد. به آیندهٔ ایران و نسلهای بعدی خیانت نکنیم. هرچه زودتر این رييسلقب که آبروی چنددهسالهٔ دلسوزان علم در ایران را برده برکنار شود.
©️ از: کانال رضا منصوری (۱۴۰۳/۷/۱۳)
👎1
🍁 باکلاسهای بیشخصیت
✍🏻 مجتبی لشکربلوکی:
ما در جامعهمان یک مشکل جدید پیدا کردهایم. افرادی هستند که ظاهرشان کاملاً امروزی، مدرن و کاردرست است، اما بیشخصیت هستند. این افراد دستکم شش ويژگی دارند:
➊ ساعت لاکچری دارند، اما …
این افراد ساعت های لاکچری و گرانقیمت میبندند مانند برموند، شوپارد، امگا، پیاژه، رولکس. اما تفاوت بین ۸ تا ۸:۱۵ را نمیدانند. ساعت را نه برای آنتایم (سروقت) بودن و مدیریتِ بهینهٔ وقت خودشان و دیگران، بلکه برای زینت میبندند. بدقولاند؛ در هر جلسهای دیر میرسند. به قولشان وفا نمیکنند. تفاوت ۶۰ دقیقه و ۶۱ دقیقه را درک نمیکنند و بابت تأخیر خجالت نمیکشند.
➋ مدرک دانشگاهی عالی دارند، اما …
این افراد مدرک دانشگاهی دارند، اما سطح تحلیلشان، سطح نگاهشان، با یک فرد فاقد تحصیلات دانشگاهی هیچ تفاوتی نمیکند. این افراد عاجزند از اینکه بر اساس یک مدل، یک تئوری، یک چهارچوب فکریِ روشن صحبت و تحلیل کنند. از آن بدتر، دارای ثبات فکری نیستند و چون چهارچوب فکریِ منسجم ندارند، به تناسب شرایط، حسوحال و مخاطب، افکار و مواضع خود را تغییر میدهند. در یک گفتوگوی یکساعته سه موضع متفاوت راجعبه یک موضوع میگیرند چرخشهای ۱۸۰درجهای در کمتر از ۱۵ دقیقه!
➌ ماشینهای گرانقیمت سوار میشوند، اما …
این افراد ماشینهای گرانقیمت عمدتاً خارجی دارند. اما توجه ندارند که صدای ضبطشان را در محدودهٔ خودروی خود نگاه دارند. آنقدر باشخصیت نیستند که برای خانمی که کودکش را بغل کرده ماشین را کاملاً متوقف کنند تا با خیال راحت از خیابان رد شود. خیابان را سطل آشغال خود فرض میکنند و ته سیگارشان را بهراحتی در سطل آشغال شخصیشان (همان خیابان عمومی شهر) میاندازند و علایم و خطوط راهنمایی و رانندگی را چیزهای زایدی میدانند.
➍ این افراد خوشصحبت هستند و خوشمحضر، اما …
این افراد از واژههای امروزی استفاده میکنند. علاوهبر اینکه خوب و سلیس صحبت میکنند، زبان خارجی هم بلدند و از برخی اصطلاحات زبان خارجی هم استفاده میکنند، اما دایره واژگان آنها شامل برخی واژه ها نمیشود، آنها بلد نیستند بگویند «اشتباه کردم»، نمیتوانند بگویند «من این موضوع را بلد نیستم» و «نمیدانم». بلد نیستند بگویند «فعلا حرفی ندارم باید مطالعه کنم و یا باید فکر کنم».
➎ این افراد سفر خارجی میروند، اما …
اینها درآمدشان و سبک زندگی و کارشان به گونهای است که سفر خارج میروند. اما بلد نیستند که آداب خوب، افکار خوب، رفتارهای پسندیده را با خود به هدیه بیاورند. آنها فقط سرکوفت، حسرت، «مرغ همسایه غاز است» را برای ما تکرار می کنند.
➏ این افراد گوشیهای بهروز دارند، اما …
اینها گوشیهای گرانقیمت دارند، همچنین شماره گوشیهایشان نیز رُند است، اما سواد رسانهای ندارند، هر مطلبی را میخوانند و هر مطلبی را فوروارد میکنند. تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانهای را نمیدانند. متوجه نیستند که رسانهها چگونه اطلاعات را به صورت نامحسوس دستکاری میکنند. از آن مهمتر، در زمینهٔ رعایت مالکیت معنوی از هفت دولت آزاد هستند و دزدیِ محتوا و مطلب میکنند.
تجویز راهبردی:
آنچه گفتم را همهٔ ما کمابیش داریم. حالا یکی هست که همهٔ این ويژگیها را دارد و دیگری ممکن است دو تا را داشته باشد.ما برای آنکه توسعهیافته شویم، نیازمند انسانهایی هستیم که روی شخصیتشان کار کردهاند؛ به عبارتی دیگر، توسعهیافتهاند. ما زمانی توسعه خواهیم یافت که:
• فرق «هشت» و «هشت و ربع» را بفهمیم.
• قاعدهمند فکر و گفتوگو (دیالوگ) کنیم.
• در زندگیِ جمعی، انضباط رفتاری نشان دهیم (نمونهاش انضباط ترافیکی)
• همانگونه که پول و وسایل و دوچرخه کسی را نمیدزدیم، مطلب و نوشته و ایده و نقاشیِ دیگران را ندزدیم.
• بیاموزیم که خجالت نکشیم و بگوییم «بلد نیستم، باید کمی فکر کنم، دانش من در این زمینه ناقص است و نمیدانم!»
• کشورهای پیشرفته را نقد کنیم، حسرت و سرکوفت و ناامیدی را پشت سر بگذاریم و آنچه خوب است را برای کشور خود برداریم.
ساعت باکلاس، سفر خارجی، مدرک دانشگاهی، گوشیهای آخرین مدل و ماشین گرانقیمت، توسعه نمیآفریند. برای حرکت باثبات و پایدار به سمت توسعهیافتگی، به ذهنیت توسعهیافته و شخصیت توسعهیافته نیازمندیم.»
©️ از: انصافنیوز (۱۴۰۳/۷/۱۴) | #فرهنگ #جامعه
✍🏻 مجتبی لشکربلوکی:
ما در جامعهمان یک مشکل جدید پیدا کردهایم. افرادی هستند که ظاهرشان کاملاً امروزی، مدرن و کاردرست است، اما بیشخصیت هستند. این افراد دستکم شش ويژگی دارند:
➊ ساعت لاکچری دارند، اما …
این افراد ساعت های لاکچری و گرانقیمت میبندند مانند برموند، شوپارد، امگا، پیاژه، رولکس. اما تفاوت بین ۸ تا ۸:۱۵ را نمیدانند. ساعت را نه برای آنتایم (سروقت) بودن و مدیریتِ بهینهٔ وقت خودشان و دیگران، بلکه برای زینت میبندند. بدقولاند؛ در هر جلسهای دیر میرسند. به قولشان وفا نمیکنند. تفاوت ۶۰ دقیقه و ۶۱ دقیقه را درک نمیکنند و بابت تأخیر خجالت نمیکشند.
➋ مدرک دانشگاهی عالی دارند، اما …
این افراد مدرک دانشگاهی دارند، اما سطح تحلیلشان، سطح نگاهشان، با یک فرد فاقد تحصیلات دانشگاهی هیچ تفاوتی نمیکند. این افراد عاجزند از اینکه بر اساس یک مدل، یک تئوری، یک چهارچوب فکریِ روشن صحبت و تحلیل کنند. از آن بدتر، دارای ثبات فکری نیستند و چون چهارچوب فکریِ منسجم ندارند، به تناسب شرایط، حسوحال و مخاطب، افکار و مواضع خود را تغییر میدهند. در یک گفتوگوی یکساعته سه موضع متفاوت راجعبه یک موضوع میگیرند چرخشهای ۱۸۰درجهای در کمتر از ۱۵ دقیقه!
➌ ماشینهای گرانقیمت سوار میشوند، اما …
این افراد ماشینهای گرانقیمت عمدتاً خارجی دارند. اما توجه ندارند که صدای ضبطشان را در محدودهٔ خودروی خود نگاه دارند. آنقدر باشخصیت نیستند که برای خانمی که کودکش را بغل کرده ماشین را کاملاً متوقف کنند تا با خیال راحت از خیابان رد شود. خیابان را سطل آشغال خود فرض میکنند و ته سیگارشان را بهراحتی در سطل آشغال شخصیشان (همان خیابان عمومی شهر) میاندازند و علایم و خطوط راهنمایی و رانندگی را چیزهای زایدی میدانند.
➍ این افراد خوشصحبت هستند و خوشمحضر، اما …
این افراد از واژههای امروزی استفاده میکنند. علاوهبر اینکه خوب و سلیس صحبت میکنند، زبان خارجی هم بلدند و از برخی اصطلاحات زبان خارجی هم استفاده میکنند، اما دایره واژگان آنها شامل برخی واژه ها نمیشود، آنها بلد نیستند بگویند «اشتباه کردم»، نمیتوانند بگویند «من این موضوع را بلد نیستم» و «نمیدانم». بلد نیستند بگویند «فعلا حرفی ندارم باید مطالعه کنم و یا باید فکر کنم».
➎ این افراد سفر خارجی میروند، اما …
اینها درآمدشان و سبک زندگی و کارشان به گونهای است که سفر خارج میروند. اما بلد نیستند که آداب خوب، افکار خوب، رفتارهای پسندیده را با خود به هدیه بیاورند. آنها فقط سرکوفت، حسرت، «مرغ همسایه غاز است» را برای ما تکرار می کنند.
➏ این افراد گوشیهای بهروز دارند، اما …
اینها گوشیهای گرانقیمت دارند، همچنین شماره گوشیهایشان نیز رُند است، اما سواد رسانهای ندارند، هر مطلبی را میخوانند و هر مطلبی را فوروارد میکنند. تفاوت یک رخداد واقعی و یک رخداد رسانهای را نمیدانند. متوجه نیستند که رسانهها چگونه اطلاعات را به صورت نامحسوس دستکاری میکنند. از آن مهمتر، در زمینهٔ رعایت مالکیت معنوی از هفت دولت آزاد هستند و دزدیِ محتوا و مطلب میکنند.
تجویز راهبردی:
آنچه گفتم را همهٔ ما کمابیش داریم. حالا یکی هست که همهٔ این ويژگیها را دارد و دیگری ممکن است دو تا را داشته باشد.ما برای آنکه توسعهیافته شویم، نیازمند انسانهایی هستیم که روی شخصیتشان کار کردهاند؛ به عبارتی دیگر، توسعهیافتهاند. ما زمانی توسعه خواهیم یافت که:
• فرق «هشت» و «هشت و ربع» را بفهمیم.
• قاعدهمند فکر و گفتوگو (دیالوگ) کنیم.
• در زندگیِ جمعی، انضباط رفتاری نشان دهیم (نمونهاش انضباط ترافیکی)
• همانگونه که پول و وسایل و دوچرخه کسی را نمیدزدیم، مطلب و نوشته و ایده و نقاشیِ دیگران را ندزدیم.
• بیاموزیم که خجالت نکشیم و بگوییم «بلد نیستم، باید کمی فکر کنم، دانش من در این زمینه ناقص است و نمیدانم!»
• کشورهای پیشرفته را نقد کنیم، حسرت و سرکوفت و ناامیدی را پشت سر بگذاریم و آنچه خوب است را برای کشور خود برداریم.
ساعت باکلاس، سفر خارجی، مدرک دانشگاهی، گوشیهای آخرین مدل و ماشین گرانقیمت، توسعه نمیآفریند. برای حرکت باثبات و پایدار به سمت توسعهیافتگی، به ذهنیت توسعهیافته و شخصیت توسعهیافته نیازمندیم.»
©️ از: انصافنیوز (۱۴۰۳/۷/۱۴) | #فرهنگ #جامعه
📚 کودکان چه بخوانند؟ (۱۴۰۳)
✍🏻 حسن انوری:
پنجاه و چند سال پیش هنگامیکه در سازمان کتابهای درسی مأمور تألیف کتابهای فارسیِ ابتدایی و دورۀ راهنمایی بودم، یکی از هدفهایم در تألیف کتابها این بود که متنهایی در کتابهای درسی بگنجانم که در نوجوانان و جوانان روحیۀ کوشندگی و مقاومت در برابر سختیها را بیدار و تقویت کند. از جمله، دنبال شرح زندگیِ کسانی بودم که با دشواریهای فراوان و کمبودها و فقر توانستهاند با سرنوشت جدال کنند و با وجود موانع بتوانند کارهای شایان و ماندنی از خود به یادگار بگذارند. (از: متن کتاب، نشر لنا)
#️⃣ #کتاب #کودکان
✍🏻 حسن انوری:
پنجاه و چند سال پیش هنگامیکه در سازمان کتابهای درسی مأمور تألیف کتابهای فارسیِ ابتدایی و دورۀ راهنمایی بودم، یکی از هدفهایم در تألیف کتابها این بود که متنهایی در کتابهای درسی بگنجانم که در نوجوانان و جوانان روحیۀ کوشندگی و مقاومت در برابر سختیها را بیدار و تقویت کند. از جمله، دنبال شرح زندگیِ کسانی بودم که با دشواریهای فراوان و کمبودها و فقر توانستهاند با سرنوشت جدال کنند و با وجود موانع بتوانند کارهای شایان و ماندنی از خود به یادگار بگذارند. (از: متن کتاب، نشر لنا)
#️⃣ #کتاب #کودکان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🍁 چگونه اخبار معتبر را از اخبار جعلی تشخیص دهیم؟
02:22 منبع خبر
04:22 نویسندهٔ خبر
06:25 جزئیات و دقت خبر
08:29 استناد به منابع دیگر
09:58 تقاطع منابع
10:36 بررسیِ عکس و ویدیو
13:46 بررسیِ جانبداری و تعصب در خبرگویی
16:01 خلاصه
©️ از: یوتیوب شیخ سعید (۱۴۰۳)
#️⃣ #سواد_رسانهای #تفکر_انتقادی
02:22 منبع خبر
04:22 نویسندهٔ خبر
06:25 جزئیات و دقت خبر
08:29 استناد به منابع دیگر
09:58 تقاطع منابع
10:36 بررسیِ عکس و ویدیو
13:46 بررسیِ جانبداری و تعصب در خبرگویی
16:01 خلاصه
©️ از: یوتیوب شیخ سعید (۱۴۰۳)
#️⃣ #سواد_رسانهای #تفکر_انتقادی
🍁 چه کسانی بیشتر فریب اخبار جعلی را میخورند؟
مطالعهای با بررسی دادههای ۳۱ آزمایش و بیش از ۱۱ هزار نفر نشان میدهد سن، گرایش سیاسی، تحصیلات و سبک تفکر بر توانایی تشخیص اخبار جعلی تأثیر دارند. برخلاف تصور، افراد بالای ۵۰ سال دقیقترند، جوانترها با وجود سواد دیجیتال بیشتر فریب میخورند و تفکر تحلیلی بهترین ابزار برای مقابله با اخبار نادرست است. همچنین، گرایشهای سیاسی و آشنایی قبلی با اخبار میتوانند قضاوت ما را تحت تأثیر قرار دهند. همیشه قبل از پذیرش هر خبری، منبع آن را بررسی کنید، به تیترهای احساسی شک کنید و از دیگران مشورت بگیرید.
اگر فکر میکنید تحصیلات بالا شما را در برابر اخبار نادرست مصون میکند، اشتباه میکنید. این پژوهش نتایج معناداری را بین تحصیلات و سادهباوری نشان نداده است. بنابراین افراد تحصیلکرده نیز ممکن است فریب بخورند.
©️از: اینستاگرام فکتیار (اسفند ۱۴۰۳)
#️⃣ #سواد_رسانهای #تفکر_انتقادی
مطالعهای با بررسی دادههای ۳۱ آزمایش و بیش از ۱۱ هزار نفر نشان میدهد سن، گرایش سیاسی، تحصیلات و سبک تفکر بر توانایی تشخیص اخبار جعلی تأثیر دارند. برخلاف تصور، افراد بالای ۵۰ سال دقیقترند، جوانترها با وجود سواد دیجیتال بیشتر فریب میخورند و تفکر تحلیلی بهترین ابزار برای مقابله با اخبار نادرست است. همچنین، گرایشهای سیاسی و آشنایی قبلی با اخبار میتوانند قضاوت ما را تحت تأثیر قرار دهند. همیشه قبل از پذیرش هر خبری، منبع آن را بررسی کنید، به تیترهای احساسی شک کنید و از دیگران مشورت بگیرید.
اگر فکر میکنید تحصیلات بالا شما را در برابر اخبار نادرست مصون میکند، اشتباه میکنید. این پژوهش نتایج معناداری را بین تحصیلات و سادهباوری نشان نداده است. بنابراین افراد تحصیلکرده نیز ممکن است فریب بخورند.
©️از: اینستاگرام فکتیار (اسفند ۱۴۰۳)
#️⃣ #سواد_رسانهای #تفکر_انتقادی
دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بیفایده کردند: یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد.
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بوَد نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهیمغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر
سعدی
📚 گلستان، باب هشتم، حکمت ۳
علم چندان که بیشتر خوانی
چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بوَد نه دانشمند
چارپایی بر او کتابی چند
آن تهیمغز را چه علم و خبر
که بر او هیزم است یا دفتر
سعدی
📚 گلستان، باب هشتم، حکمت ۳
👍1
📚 اینترنت ندارم؛ پس نیستم (۱۴۰۴)
▪️جستارهایی دربارۀ روزمرگیها
✍🏻 فردین علیخواه:
این کتاب به بیان کوتاه «جامعهشناسیِ زندگی» است و در همهٔ جستارهایش به زندگیِ روزمره ما ایرانیان میپردازد. به این کلمات دقت کنید: لنگه به لنگهپوشی، پذیراییکردن، بازگشتن از سفر و فکر به طلاق، ساخت مطبح کنار آشپزخانه، بلاگری، احترام به بزرگترها، میز غذا چیدن در جنگل، بیحوصلگی، معمولیشدن برای هم، عصبانیت از گذر سریع زمان، به ستون آمدن از رنج خود و دیگران، بوییدن و لمس آجرهای کهنه! همه و همه در این کتاب موضوع و بهانه نوشتن شدهاند، نوشتاری با نثری روان و به دور از قلمبهسلمبهگوییهای رایج! (نشر روزنه)
#️⃣ #کتاب #جامعه #جامعهشناسی | بخشی از کتاب
▪️جستارهایی دربارۀ روزمرگیها
✍🏻 فردین علیخواه:
کار سادهای که من در این کتاب انجام دادهام این است که مقابل برخی رویدادهای زندگیِ روزمره، که شاید از نگاه افراد بسیاری پیشپاافتاده باشند، «چرا»یی گذاشتهام و بعد سعی کردهام پاسخی برای آن بیابم. (پیشگفتار کتاب)
این کتاب به بیان کوتاه «جامعهشناسیِ زندگی» است و در همهٔ جستارهایش به زندگیِ روزمره ما ایرانیان میپردازد. به این کلمات دقت کنید: لنگه به لنگهپوشی، پذیراییکردن، بازگشتن از سفر و فکر به طلاق، ساخت مطبح کنار آشپزخانه، بلاگری، احترام به بزرگترها، میز غذا چیدن در جنگل، بیحوصلگی، معمولیشدن برای هم، عصبانیت از گذر سریع زمان، به ستون آمدن از رنج خود و دیگران، بوییدن و لمس آجرهای کهنه! همه و همه در این کتاب موضوع و بهانه نوشتن شدهاند، نوشتاری با نثری روان و به دور از قلمبهسلمبهگوییهای رایج! (نشر روزنه)
#️⃣ #کتاب #جامعه #جامعهشناسی | بخشی از کتاب
اینترنت ندارم؛ پس نیستم (۱۴۰۴).pdf
335 KB
📚 اینترنت ندارم؛ پس نیستم (۱۴۰۴)
▪️جستارهایی دربارۀ روزمرگیها
(فهرست و مقدمه)
✍🏻 فردین علیخواه:
#️⃣ #کتاب #جامعهشناسی
▪️جستارهایی دربارۀ روزمرگیها
(فهرست و مقدمه)
✍🏻 فردین علیخواه:
کار سادهای که من در این کتاب انجام دادهام این است که مقابل برخی رویدادهای زندگیِ روزمره، که شاید از نگاه افراد بسیاری پیشپاافتاده باشند، «چرا»یی گذاشتهام و بعد سعی کردهام پاسخی برای آن بیابم. (پیشگفتار کتاب)این کتاب به بیان کوتاه «جامعهشناسیِ زندگی» است و در همهٔ جستارهایش به زندگیِ روزمره ما ایرانیان میپردازد. به این کلمات دقت کنید: لنگه به لنگهپوشی، پذیراییکردن، بازگشتن از سفر و فکر به طلاق، ساخت مطبح کنار آشپزخانه، بلاگری، احترام به بزرگترها، میز غذا چیدن در جنگل، بیحوصلگی، معمولیشدن برای هم، عصبانیت از گذر سریع زمان، به ستون آمدن از رنج خود و دیگران، بوییدن و لمس آجرهای کهنه! همه و همه در این کتاب موضوع و بهانه نوشتن شدهاند، نوشتاری با نثری روان و به دور از قلمبهسلمبهگوییهای رایج! (نشر روزنه)
#️⃣ #کتاب #جامعهشناسی