Forwarded from ﻏﺰلواﺭﻩ
💕💕💕غزلواره💕💕💕
مرا دوباره به آن روز های خوب ببر
سپس رها کن و برگرد،من نمی آیم...!
#احسان_پرسا
#تک_بیت
💕💕💕غزلواره💕💕💕
مرا دوباره به آن روز های خوب ببر
سپس رها کن و برگرد،من نمی آیم...!
#احسان_پرسا
#تک_بیت
💕💕💕غزلواره💕💕💕
🐬@faramatni
فیلترتلگرام و سه نکته کوتاه
«اسلحه ها بی طرف هستند و این به ما بستگی دارد که چطور از آنها استفاده کنیم»_ لیلیا گرین، استاد ارتباطات و رسانه
«فناوری نه خوب است، نه بد است، نه بی طرف است»_ کرزنبرگ، مورخ
انسانِ نخستین وقتی آتش را کشف کرد، چند بار دستش سوخت، حتی حریم خصوصی اش هم با روشنایی آتش به مخاطره افتاد.
بعد از آن هم آتش سوزی های بزرگ شهرها و جنگل ها و کتابخانه ها و انسان های بسیاری را از بین بُرد اما آیا چاره کار حذف و سرزنش آتش بود؟
گزارشی از تلویزیون دارد دست به دست می شود که مردمی می گویند از وقتی تلگرام فیلتر شده حالمان خیلی بهتر است.
به بزرگترها سر می زنیم، تصادف نمی کنیم... اصلاً پوست مان هم خوب شده!
حرف و حدیث در مورد فیلتر شدن تلگرام بحث روز است.
نه سهام دار تلگرام هستم و نه اگر از بیخ و بن فیلتر شود ممکن است دچار سوءتغذیه بشوم.
چه بسا اینجا نمی نویسم و وقت و زمان بیشتری پیدا می کنم و کمتر دردسر می کشم و اخم و تخم می بینم اما جنگیدن با تکنولوژی آن هم در عصر تکنولوژی های ارتباطی، خنده دار نیست، دردناک است
به عنوان کسی که تحصیلاتش در مقطع دکتری در رشته «فرهنگ و ارتباطات» است و اندک سواد و خُردک مطالعه ای در این زمینه دارم با اطمینان می گویم راه را اشتباه می روید
همان طور که دهها سال پیش دوش حمام، برق، رادیو، تلویزیون، مدرسه رفتن دختران، رانندگی زنان، شناسنامه گرفتن، کلاه سر گذاشتن و ... را ممنوع کردند و امروز خنده دار به نظر می رسد که یک نفر به خاطر اینکه به خزینه نمی رفته سرزنش می شده!
همانطور که ویدئو را فیلتر و ممنوع کردید
و بعد در فروشگاه های زنجیره ای دولتی ویدئو به همان مردم فروختید!
راه دور نرویم. چند سال پیش وی چت را فیلتر کردید و گفتید:
«به خاطر اینکه حریم شخصی هموطنان را به خطر می اندازد و محتوای مجرمانه دارد و فرهنگ ما را به خطر می اندازد و ...»
و حالا دوباره رفع فیلتر شد!
در این چهارسال وی چت حیا کرد؟ مومن شد؟ توبه کرد؟
قول داد پسر خوبی باشد؟!
عزیزان فعال و زحمتکش کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه!
به خدا ما فقط زورمان به آقای روحانی و جهرمی می رسد که به آنها غر می زنیم اما غیرمستقیم منظورمان شما هم هست!
فیلتر کرن تلگرام هزاران نفر را از نان خوردن انداخت و برای چند صد نفر که فیلتر می فروشند نان به همراه آورد!
شما که سر چشمه نشسته اید بررسی کنید در این چند روز ایرانیان چند میلیون فیلترشکن دانلود کرده اند.
فکر می کنید فیلترشکن را برای چه دانلود می کنند؟
برای اینکه به جای تخم مرغ بشکنند و املت درست کنند؟
تلگرام را فیلتر کنید. اصلاً بساط اینترنت را از اساس جمع کنید.
بیل بدهید دست مان و در این بی بارانی و خشکسالی - که البته به خاطر گناه مان ماست !- برویم کشاورزی کنیم.
دستور بدهید برویم به دامن طبیعت!
همه مان از دَم برویم گوسفند بچرانیم، گاو پرورش بدهیم، مرغ نگهداریم و مثل کوکب خانم شاد و خرم باشیم.
اما این قطار به ایستگاه اول برنمی گردد..
برنمی گردد..
برنمی گردد...
برنمی گردد...
برنمی گردد...
چند سال دیگر به حرف ما عوام می رسید.
می رسید....
می رسید...
#احسان_محمدی
🐬@faramatni
فیلترتلگرام و سه نکته کوتاه
«اسلحه ها بی طرف هستند و این به ما بستگی دارد که چطور از آنها استفاده کنیم»_ لیلیا گرین، استاد ارتباطات و رسانه
«فناوری نه خوب است، نه بد است، نه بی طرف است»_ کرزنبرگ، مورخ
انسانِ نخستین وقتی آتش را کشف کرد، چند بار دستش سوخت، حتی حریم خصوصی اش هم با روشنایی آتش به مخاطره افتاد.
بعد از آن هم آتش سوزی های بزرگ شهرها و جنگل ها و کتابخانه ها و انسان های بسیاری را از بین بُرد اما آیا چاره کار حذف و سرزنش آتش بود؟
گزارشی از تلویزیون دارد دست به دست می شود که مردمی می گویند از وقتی تلگرام فیلتر شده حالمان خیلی بهتر است.
به بزرگترها سر می زنیم، تصادف نمی کنیم... اصلاً پوست مان هم خوب شده!
حرف و حدیث در مورد فیلتر شدن تلگرام بحث روز است.
نه سهام دار تلگرام هستم و نه اگر از بیخ و بن فیلتر شود ممکن است دچار سوءتغذیه بشوم.
چه بسا اینجا نمی نویسم و وقت و زمان بیشتری پیدا می کنم و کمتر دردسر می کشم و اخم و تخم می بینم اما جنگیدن با تکنولوژی آن هم در عصر تکنولوژی های ارتباطی، خنده دار نیست، دردناک است
به عنوان کسی که تحصیلاتش در مقطع دکتری در رشته «فرهنگ و ارتباطات» است و اندک سواد و خُردک مطالعه ای در این زمینه دارم با اطمینان می گویم راه را اشتباه می روید
همان طور که دهها سال پیش دوش حمام، برق، رادیو، تلویزیون، مدرسه رفتن دختران، رانندگی زنان، شناسنامه گرفتن، کلاه سر گذاشتن و ... را ممنوع کردند و امروز خنده دار به نظر می رسد که یک نفر به خاطر اینکه به خزینه نمی رفته سرزنش می شده!
همانطور که ویدئو را فیلتر و ممنوع کردید
و بعد در فروشگاه های زنجیره ای دولتی ویدئو به همان مردم فروختید!
راه دور نرویم. چند سال پیش وی چت را فیلتر کردید و گفتید:
«به خاطر اینکه حریم شخصی هموطنان را به خطر می اندازد و محتوای مجرمانه دارد و فرهنگ ما را به خطر می اندازد و ...»
و حالا دوباره رفع فیلتر شد!
در این چهارسال وی چت حیا کرد؟ مومن شد؟ توبه کرد؟
قول داد پسر خوبی باشد؟!
عزیزان فعال و زحمتکش کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه!
به خدا ما فقط زورمان به آقای روحانی و جهرمی می رسد که به آنها غر می زنیم اما غیرمستقیم منظورمان شما هم هست!
فیلتر کرن تلگرام هزاران نفر را از نان خوردن انداخت و برای چند صد نفر که فیلتر می فروشند نان به همراه آورد!
شما که سر چشمه نشسته اید بررسی کنید در این چند روز ایرانیان چند میلیون فیلترشکن دانلود کرده اند.
فکر می کنید فیلترشکن را برای چه دانلود می کنند؟
برای اینکه به جای تخم مرغ بشکنند و املت درست کنند؟
تلگرام را فیلتر کنید. اصلاً بساط اینترنت را از اساس جمع کنید.
بیل بدهید دست مان و در این بی بارانی و خشکسالی - که البته به خاطر گناه مان ماست !- برویم کشاورزی کنیم.
دستور بدهید برویم به دامن طبیعت!
همه مان از دَم برویم گوسفند بچرانیم، گاو پرورش بدهیم، مرغ نگهداریم و مثل کوکب خانم شاد و خرم باشیم.
اما این قطار به ایستگاه اول برنمی گردد..
برنمی گردد..
برنمی گردد...
برنمی گردد...
برنمی گردد...
چند سال دیگر به حرف ما عوام می رسید.
می رسید....
می رسید...
#احسان_محمدی
🐬@faramatni
🐬🐬🐬@faramatni
نوبت ما سهل و آسان میرسد...
میدانم باور نمیکنید ولی همه ما میمیریم...
همه ما. عالیجنابها، صاحبان ژنهای خوب، زباله جمعکنها، حضرات، تجاوزکنندگان، رهبران عالی مقدار، اربابان تحریم، کاسبان تحریم ... همه! بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی.
تمام می شویم. یک روز همین خانهای که سقف دارد خانه عنکبوتها و لانه خفاشها میشود؛ همین ماشینی که دوستش داریم، زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ میزند، همین بچههایی که نفسمان به نفسشان بند است، میروند پی زندگیشان. حتی نمیآیند آبی بریزند روی سنگمان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفتهاند. مغرورانه گفتهاند: مگه من اجازه بدم! مگه از روی جنازه من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمیتواند استخوانهای جنازهشان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیستهاند که زیبا بودهاند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفتهاند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیبها از سرخی گونههایشان رنگ باختهاند و حالا کسی حتی نامشان را به خاطر نمیآورد.
قبل از ما کسانی بودهاند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریختهاند و خوردهاند. سردارانی که گرزهای گران داشتهاند، پنجه در پنجه شیر انداختهاند، از گلوله نترسیدهاند و حالا کسی نمیداند در کجای تاریخ گم شدهاند!
همه این کینهها، همه این تلخیها، همه این زخمزبان زدنها، همه این کوفت کردن دقیقهها به جان هم، همه این زهر ریختنها، تهمت زدنها، توهین کردنها به هم... تمام میشود. از یاد میرود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.
اگر میتوانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم، اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ما میمیریم. همه ما. بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی...
زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند!
#احسان محمدی
🐬🐬🐬@faramatni
نوبت ما سهل و آسان میرسد...
میدانم باور نمیکنید ولی همه ما میمیریم...
همه ما. عالیجنابها، صاحبان ژنهای خوب، زباله جمعکنها، حضرات، تجاوزکنندگان، رهبران عالی مقدار، اربابان تحریم، کاسبان تحریم ... همه! بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی.
تمام می شویم. یک روز همین خانهای که سقف دارد خانه عنکبوتها و لانه خفاشها میشود؛ همین ماشینی که دوستش داریم، زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ میزند، همین بچههایی که نفسمان به نفسشان بند است، میروند پی زندگیشان. حتی نمیآیند آبی بریزند روی سنگمان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفتهاند. مغرورانه گفتهاند: مگه من اجازه بدم! مگه از روی جنازه من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمیتواند استخوانهای جنازهشان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیستهاند که زیبا بودهاند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفتهاند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیبها از سرخی گونههایشان رنگ باختهاند و حالا کسی حتی نامشان را به خاطر نمیآورد.
قبل از ما کسانی بودهاند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریختهاند و خوردهاند. سردارانی که گرزهای گران داشتهاند، پنجه در پنجه شیر انداختهاند، از گلوله نترسیدهاند و حالا کسی نمیداند در کجای تاریخ گم شدهاند!
همه این کینهها، همه این تلخیها، همه این زخمزبان زدنها، همه این کوفت کردن دقیقهها به جان هم، همه این زهر ریختنها، تهمت زدنها، توهین کردنها به هم... تمام میشود. از یاد میرود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.
اگر میتوانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم، اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ما میمیریم. همه ما. بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی...
زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند!
#احسان محمدی
🐬🐬🐬@faramatni
🐬@faramatni
نوبت ما سهل و آسان میرسد...
میدانم باور نمیکنید ولی همه ما میمیریم...
همه ما. عالیجنابها، صاحبان ژنهای خوب، زباله جمعکنها، حضرات، تجاوزکنندگان، رهبران عالی مقدار، اربابان تحریم، کاسبان تحریم ... همه! بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی.
تمام می شویم. یک روز همین خانهای که سقف دارد خانه عنکبوتها و لانه خفاشها میشود؛ همین ماشینی که دوستش داریم، زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ میزند، همین بچههایی که نفسمان به نفسشان بند است، میروند پی زندگیشان. حتی نمیآیند آبی بریزند روی سنگمان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفتهاند. مغرورانه گفتهاند: مگه من اجازه بدم! مگه از روی جنازه من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمیتواند استخوانهای جنازهشان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیستهاند که زیبا بودهاند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفتهاند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیبها از سرخی گونههایشان رنگ باختهاند و حالا کسی حتی نامشان را به خاطر نمیآورد.
قبل از ما کسانی بودهاند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریختهاند و خوردهاند. سردارانی که گرزهای گران داشتهاند، پنجه در پنجه شیر انداختهاند، از گلوله نترسیدهاند و حالا کسی نمیداند در کجای تاریخ گم شدهاند!
همه این کینهها، همه این تلخیها، همه این زخمزبان زدنها، همه این کوفت کردن دقیقهها به جان هم، همه این زهر ریختنها، تهمت زدنها، توهین کردنها به هم... تمام میشود. از یاد میرود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.
اگر میتوانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم، اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ما میمیریم. همه ما. بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی...
زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند!
#احسان محمدی
🐬@faramatni
نوبت ما سهل و آسان میرسد...
میدانم باور نمیکنید ولی همه ما میمیریم...
همه ما. عالیجنابها، صاحبان ژنهای خوب، زباله جمعکنها، حضرات، تجاوزکنندگان، رهبران عالی مقدار، اربابان تحریم، کاسبان تحریم ... همه! بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی.
تمام می شویم. یک روز همین خانهای که سقف دارد خانه عنکبوتها و لانه خفاشها میشود؛ همین ماشینی که دوستش داریم، زیر باران در یک گورستان ماشین زنگ میزند، همین بچههایی که نفسمان به نفسشان بند است، میروند پی زندگیشان. حتی نمیآیند آبی بریزند روی سنگمان.
قبل از ما میلیاردها انسان روی این کره خاکی راه رفتهاند. مغرورانه گفتهاند: مگه من اجازه بدم! مگه از روی جنازه من رد بشید...
و حالا کسی حتی نمیتواند استخوانهای جنازهشان را پیدا کند که از روی آن رد بشود یا نشود!
قبل از ما کسانی زیستهاند که زیبا بودهاند، دلفریب، مثل آهو خرامان راه رفتهاند. زمین زیر پای تکان خوردن جواهراتشان لرزیده. سیبها از سرخی گونههایشان رنگ باختهاند و حالا کسی حتی نامشان را به خاطر نمیآورد.
قبل از ما کسانی بودهاند که در جمجمه دشمنانشان شراب ریختهاند و خوردهاند. سردارانی که گرزهای گران داشتهاند، پنجه در پنجه شیر انداختهاند، از گلوله نترسیدهاند و حالا کسی نمیداند در کجای تاریخ گم شدهاند!
همه این کینهها، همه این تلخیها، همه این زخمزبان زدنها، همه این کوفت کردن دقیقهها به جان هم، همه این زهر ریختنها، تهمت زدنها، توهین کردنها به هم... تمام میشود. از یاد میرود و هیچ سودی ندارد جز اینکه زندگی را به جان خودمان و همدیگر زهر کنیم.
اگر میتوانیم به هم حس خوب بدهیم کنار هم بمانیم، اگر نه، راهمان را کج کنیم. دورتر بایستیم و یادمان نرود که همه ما میمیریم. همه ما. بدون استثنا. کمی دیرتر. کمی زودتر. یک دفعه. ناگهانی...
زندگی کنید و بگذارید دیگران هم زندگی کنند!
#احسان محمدی
🐬@faramatni
🐬@faramatni
📃 حاکمیت یکدست و سندروم گروهزدگی
✍ #احسان_مال_احمدی
گروهزدگی یا گروهاندیشی (Groupthink) پدیده روانشناختی رایج در گروهها، سازمانها یا حاکمیتهایی است که با هر طریق و به هر دلیل، اعم از پایبندی به یک ایدئولوژی یا برای پیشبرد یک هدف یکسان، یکدست و همسو و از مخالفان و منتقدان عاریسازی شدهاند.
مطالعه رفتار انسان در گروه نشان داده حاضران در جمعهای همنوا، حفظ وفاق و همبستگی گروهی را به ابراز نظرات مخالف- هر چند نظراتی که آشکارا درستند- ترجیح میدهند. مضاف بر این، گروههای متجانس و همگرا «توهم آسیبناپذیری» و روئینتن بودن ایجاد میکنند و چشم اعضا را در برابر مخاطرات عیان کور و گوشها را در برابر بیم و انذارهای حلقه کارشناسان بیرون از گروه کر میکنند.
به طور کلی، نشان داده شده سیستم همنوا و یکدست در موقعیتهای تصمیمگیری بیشتر احتمال دارد تصمیمهای افراطی، نادرست و غیرعقلانی اتخاذ کند، کمتر ممکن است به راهحلهای خلاقانه برای عبور از مشکلات برسد و سرانجام اضمحلال هر سازمان یا نظامی که موجودیتش به روشهای ابتکاری آن نظام تصمیمگیری وابسته است را رقم خواهد زد؛ مخلص کلام آنکه، گروهزدگی«ازدحام حماقت» است و«همافزایی توهم» و سرانجام، تابعانش را به چاه رهنمون خواهد کرد نه راه.
«کریستوفر بوکر»، روانشناس اجتماعی و روزنامهنگار در کتابش به نام گروهزدگی نشان میدهد تصمیماتی که از بر صدر نشاندن «پندارهای آرزومندانه» (Wishful thinking)و خیالبافانه به جای تحلیل منطقی واقعیتها حاصل شده باشند چگونه پس از گذر از یک «چرخه اوهام»، سرانجام در برابر «انفجار واقعیتها» سرتعظیم فرود خواهند آورد و در زیر آوار حقیقت دفن خواهند شد.
بوکر مینویسد: «هنگامی که انگیزه ناخودآگاه ما از دست زدن به کاری، پندار آرزومندانهٔ ماست، ممکن است چند صباحی، که شاید بتوان آن را “مرحلهٔ رویا” نامید، همه چیز بر وفق مراد به نظر آید؛ ولی چون این خیالبافی ذهنی هرگز با واقعیّت سر سازگاری نخواهد داشت در ادامه با سیر اوضاع به سمت نامطلوب “مرحلهٔ ناامیدی” اتفاق خواهد افتاد؛ چون همه چیز نامطلوب میگردد، تراکم فشار واقعیّت، منجر به “مرحلهٔ کابوس” میشود و از آنجاست که در نهایت “انفجار به درون واقعیّت” اتفاق میافتد و آن هنگامی است که آن توهّم بالاخره در هم فرو میریزد.»
🐬@faramatni
📃 حاکمیت یکدست و سندروم گروهزدگی
✍ #احسان_مال_احمدی
گروهزدگی یا گروهاندیشی (Groupthink) پدیده روانشناختی رایج در گروهها، سازمانها یا حاکمیتهایی است که با هر طریق و به هر دلیل، اعم از پایبندی به یک ایدئولوژی یا برای پیشبرد یک هدف یکسان، یکدست و همسو و از مخالفان و منتقدان عاریسازی شدهاند.
مطالعه رفتار انسان در گروه نشان داده حاضران در جمعهای همنوا، حفظ وفاق و همبستگی گروهی را به ابراز نظرات مخالف- هر چند نظراتی که آشکارا درستند- ترجیح میدهند. مضاف بر این، گروههای متجانس و همگرا «توهم آسیبناپذیری» و روئینتن بودن ایجاد میکنند و چشم اعضا را در برابر مخاطرات عیان کور و گوشها را در برابر بیم و انذارهای حلقه کارشناسان بیرون از گروه کر میکنند.
به طور کلی، نشان داده شده سیستم همنوا و یکدست در موقعیتهای تصمیمگیری بیشتر احتمال دارد تصمیمهای افراطی، نادرست و غیرعقلانی اتخاذ کند، کمتر ممکن است به راهحلهای خلاقانه برای عبور از مشکلات برسد و سرانجام اضمحلال هر سازمان یا نظامی که موجودیتش به روشهای ابتکاری آن نظام تصمیمگیری وابسته است را رقم خواهد زد؛ مخلص کلام آنکه، گروهزدگی«ازدحام حماقت» است و«همافزایی توهم» و سرانجام، تابعانش را به چاه رهنمون خواهد کرد نه راه.
«کریستوفر بوکر»، روانشناس اجتماعی و روزنامهنگار در کتابش به نام گروهزدگی نشان میدهد تصمیماتی که از بر صدر نشاندن «پندارهای آرزومندانه» (Wishful thinking)و خیالبافانه به جای تحلیل منطقی واقعیتها حاصل شده باشند چگونه پس از گذر از یک «چرخه اوهام»، سرانجام در برابر «انفجار واقعیتها» سرتعظیم فرود خواهند آورد و در زیر آوار حقیقت دفن خواهند شد.
بوکر مینویسد: «هنگامی که انگیزه ناخودآگاه ما از دست زدن به کاری، پندار آرزومندانهٔ ماست، ممکن است چند صباحی، که شاید بتوان آن را “مرحلهٔ رویا” نامید، همه چیز بر وفق مراد به نظر آید؛ ولی چون این خیالبافی ذهنی هرگز با واقعیّت سر سازگاری نخواهد داشت در ادامه با سیر اوضاع به سمت نامطلوب “مرحلهٔ ناامیدی” اتفاق خواهد افتاد؛ چون همه چیز نامطلوب میگردد، تراکم فشار واقعیّت، منجر به “مرحلهٔ کابوس” میشود و از آنجاست که در نهایت “انفجار به درون واقعیّت” اتفاق میافتد و آن هنگامی است که آن توهّم بالاخره در هم فرو میریزد.»
🐬@faramatni
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《صدایم بزن》
با صدای #آرمان_گرشاسبی
صدایم بزن که شاید زمستان من سرآید
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
صدایم بزن که بی تو فرو خفته در سکوتم
به بال و پری نجاتم بده که من رو به رو با سقوطم
#احسان_حائری
🐬 @faramatni
با صدای #آرمان_گرشاسبی
صدایم بزن که شاید زمستان من سرآید
مرا زنده کن به تابیدنی که تنها ز رویت برآید
صدایم بزن که بی تو فرو خفته در سکوتم
به بال و پری نجاتم بده که من رو به رو با سقوطم
#احسان_حائری
🐬 @faramatni
Forwarded from پارادایس (Paradise)
ملتی که تاریخ گذشتهاش را نمیخواند؛ همه چیز را باید تجربه کند!
✍یکی از دردهای مملکت ما این است که حتی تحصیل کردههایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارند! مسخره تر از این نمیشود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیل کرده نداند که سه نسل قبل پدر و مادرش کیست! ملتی که تاریخ گذشتهاش را نمیخواند و نمیداند همه چیز را باید تجربه کند!
آیا فرصت این کار را دارد؟ آیا عمرش به کسب این تجربهها کفاف میدهد؟ ببینید آمریکاییها وقتی از تاریخ دویست و چندساله شان صحبت میکنند با چه احترام و وقاری از آن سخن میگویند! ببینید در مدارسشان تاریخ از چه وزنی برخوردار است!
از این دردناکتر نمیشود که تجربهای را به قیمت گزاف به دستآوریم ولی آنرا نگاه نمیداریم... یکی دو نسل میگذرد و همه یادمان میرود و آنوقت دوباره روز از نو روزی از نو...
📚منبع: جامعهشناسی خودمانی؛
#احسان_نراقی
۱۲ آذر سالروز #درگذشت
#احسان_نراقی
(زاده ۲۲ شهریور ۱۳۰۵ کاشان – درگذشته ۱۲ آذر ۱۳۹۱ تهران) مشاور فرح پهلوی و پژوهشگر حوزه فلسفه و جامعهشناسی
@paradisePoem
✍یکی از دردهای مملکت ما این است که حتی تحصیل کردههایمان خیلی با تاریخ میانه خوبی ندارند! مسخره تر از این نمیشود که یک نفر به اصطلاح مدعی، یک نفر تحصیل کرده نداند که سه نسل قبل پدر و مادرش کیست! ملتی که تاریخ گذشتهاش را نمیخواند و نمیداند همه چیز را باید تجربه کند!
آیا فرصت این کار را دارد؟ آیا عمرش به کسب این تجربهها کفاف میدهد؟ ببینید آمریکاییها وقتی از تاریخ دویست و چندساله شان صحبت میکنند با چه احترام و وقاری از آن سخن میگویند! ببینید در مدارسشان تاریخ از چه وزنی برخوردار است!
از این دردناکتر نمیشود که تجربهای را به قیمت گزاف به دستآوریم ولی آنرا نگاه نمیداریم... یکی دو نسل میگذرد و همه یادمان میرود و آنوقت دوباره روز از نو روزی از نو...
📚منبع: جامعهشناسی خودمانی؛
#احسان_نراقی
۱۲ آذر سالروز #درگذشت
#احسان_نراقی
(زاده ۲۲ شهریور ۱۳۰۵ کاشان – درگذشته ۱۲ آذر ۱۳۹۱ تهران) مشاور فرح پهلوی و پژوهشگر حوزه فلسفه و جامعهشناسی
@paradisePoem