فرامتنی
4.2K subscribers
2.12K photos
1.06K videos
427 files
356 links
این کانال به شما امکان می دهد که به سوژه ها و رویدادها از منطری فراتر نگاه کنید و برای شکوفایی استعدادها و رضایت از زندگی ، سبکی تازه در پیش بگیرید.
لطفا نظرات ، پیشنهادات و سوالات خود را از طریق آی دی @metatextural با مدیریت کانال در میان بگذارید.
Download Telegram
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni

ای بهار
تو پرنده ات رها
بنفشه ات به بار

می وزی پر از ترانه
می رسی پر از نگار

هر کجا
رهگذار تست
شاخه های ارغوان شکوفه ریز
خوشه اقاقیا ستاره بار

بیدمشک زرفشان
لشکر تو راطلایه دار

بوی نرگسی که می کنی نثار
برگ تازه ای که می دهی به شاخسار

چهره ی تو در فضای کوچه باغ
شعر دلنشین روزگار

آفرین آفریدگار

ای طلوع تو
  در میان جنگل برهنه
چون طلوع سرخ عشق
پشت شاخه کبود انتظار

ای بهار
ای همیشه خاطرت عزیز

عاقبت کجا؟
کدام دل؟
کدام دست؟
آشتی دهد من و ترا؟

تو به هر کرانه گرم رستخیز
من خزان جاودان پشت میز

یک جهان ترانه ام شکسته در گلو
شعر بی جوانه ام نشسته رو به رو

پشت این دریچه های بسته
میزنم هوار

ای بهار
    ای بهار
     ای بهار
#فریدون_مشیری

🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni

یکی دو روزِ دیگر از پگاه
چو چشم باز می‌کنی
زمانه زیر و رو
زمینه، پُر نگار می‌شود

زمین،
شکاف می‌خورد
به دشت
سبزه می‌زند
هر آن چه مانده بود، زیرِ خاک
هر آن چه خفته بود، زیرِ برف
جوان و شسته رفته،
آشکار می‌شود.

به تاجِ کوه
ز گرمیِ نگاه آفتاب
بلورِ برف آب می‌شود.

دهانِ درّه‌ها
پٌر از سرودِ چشمه‌سار
می‌شود.

نسیمِ هرزه پو
ز روی لاله‌های کوه
کنارِ لانه‌های کبک
فرازِ خارهای هفت رنگ
نفس زنان و خسته می‌رسد
غریقِ موج کشت‌زار می‌شود.

در آسمان
گروهِ گله‌های ابر
ز هر کناره می‌رسد
به هر کرانه می‌دود
به روی جلگه‌ها، غبار می شود.

درین بهار ...
آه
چه یادها
چه حرف‌های ناتمام
دلِ پر آرزو
چو شاخِ پرشکوفه
باردار می شود.

نگارِ من
امیدِ نوبهار من
لبی به خنده باز کن
ببین چه‌گونه از گُلی
خزانِ باغِ ما
بهار می‌شود...
#سیاوش_کسرایی

🐬@faramatni
🐬@faramatni

If you don't do stupid things while you're young, you'll have nothing to smile about when you're old.

اگر در جوانی هیچ کار احمقانه ای انجام ندهی، در پیری هیچ چیزی برای لبخند زدن نخواهی داشت.

🐬@faramatni
🐬@faramatni

ازاین تلختر که قرار نبود بشود،
از این بدتر که قرار نبود برسرمان بیاید،
رتبه های آخر تمام شاخص های سعادت و سلامت
و رتبه های نخست تمام شاخص های فقر و فساد در دنیا
و مردمی تمام مایوس و عبوس.

میانسالانی همه در چارتوی خویش
و جوانانی همه در فکر فرار.
و بی هیچ کورسوی نجات دهنده ای درراه؟

بیایید نقاب ها را از چهره هایمان برداریم،
برای یک بار هم که شده جور دیگری سالمان را تحویل کنیم:
آرزوی کدام حال خوب؟
خیریت کدام بهار؟
مبارک باد کدام سال بهتر از پار و پیرار؟
وقتی که هیچ تغییری در درونمان اتفاق نمی افتد.

بیایید این یک سال را چنان زندگی کنیم
که شایسته انسان بودن ماست:
بی ترس ، بی نقاب
بی مرز ، بی حجاب
ارزشش را دارد.

بیایید این یک سال را چنان زندگی کنیم
که هر زمانی که مرگ سر برسد
پشیمان پیشمان نشویم:
مهربان تر باشیم،
نکوکارانه تر رفتار کنیم،
بیشتر عشق بورزیم ،
بیشتر دوست داشته باشیم
و رهایی را تا حد نهایتش تجربه کنیم.
ما مسئول تمام آن بلاهاییم که بر سرمان می آید،
از مقصر دانستن دیگران بپرهیزیم،
و برخیزیم.

حالا خوشامد می گوییم:
به قرن جدید
به سال جدید
به حال جدید.
#انوش

🐬@faramatni
🐬@faramatni

برای شما و لحظه تحویل سالتان ،
با عشق تمام

🐬

جهانی را به هم می ریزی از دلبر شدن هایت
از این رعنا، از این غوغا، از این محشر شدن هایت

انارِ حبه یاقوتی، شرابِ نابِ شاتوتی
ترنجِ باغِ ماهوتی، تو با نوبر شدن هایت

هزاران برگ را بر سنگفرشِ ناز گسترده
هوایِ نم نم و پرسه به پرسه تر شدن هایت

نسیم از چینِ دامن آمده تا راهِ ابریشم
به شوقِ تاجرِ مُشکِ تر و عنبر شدن هایت

شکوهِ مشرقِ دوری، پرستشگاهی از نوری
چه باید کرد با قدیسه یِ مرمر شدن هایت

خدایی ناخدایی را که یادت داده این گونه
سکان در دست، ماهِ مست این بندر شدن هایت

طلایِ کوهِ نور است و خلیجِ نقره یِ افسون
پری رو و پری مو و پری پیکر شدن هایت

خرام ابرویِ چشم آهویِ پر تیهویِ زیبا رو !
قلم می ماند از توصیفِ اِغواگر شدن هایت

تنِ تو آخرِ گرمایِ تابستان، بغل وا کن
مرا جا کن شبی در هُرمِ شهریور شدن هایت

نه تنها تار، بلکه کار دستم داده ای ای عشق!
خدا خیرت دهد هر شب تو با این شر شدن هایت

شراب از شعر میریزد، چه شوری برمی انگیزد
بخوان خاتون! بخوان از مستیِ دلبر شدن هایت

غزل گفتم که باز عاشق شوی، چون که خبر دارم
غزلهایِ مرا با شور و شوق از بر شدن هایت
#شهراد_میدری

🐬@faramatni
🐬@faramatni

این غزل حافظ یکی از شگفت انگیز ترین غزلهای زبان فارسی است ، شگفت از آن جهت که با وجود اینکه به پیشواز بهار سروده شده و در وصف شادی روزهای تلخی که به پایان رسیده ، اما گویا روزهایی که گذشته چنان تلخ و اندوهناک بوده که حافظ باورش نمی شود آن روزهای سیاه به پایان رسیده باشد ، به همین دلیل هم ردیف غزل " آخر شد " انتخاب شده که حافظ باورش بشود که نمی شود ، ظاهرا آنقدر عمیق ریشه دوانده آن رنجها و تلخی ها در جانش که از واژه به واژه این شعر به ظاهر شاد ، اندوه می تراود و تلخی، درست مثل این روزهای ما ، این غزل روایتی حقیقی از حال و روز ماست و بهاری که البته هنوز نیامده است و قصه ی غصه ای که هنوز به پایان نرسیده است.
در آستان بهار تقدیم آنهایی می کنم این غزل را که هنوز نه فرقت یارشان به انتها رسیده ، نه ناز و تنعم پاییز از دیارشان رخت بربسته و نه نخوت باد دی و شوکت خار جایش را به آزادی و آرامش داده است، تقدیم آنهایی که این بهار تنها مزیتش زنده نگاه داشتن چراغ امید در تاریکی جان و جهانشان است؛ امید به سالی پر از اتفاق های خوب ،
یعنی آخر می شوند این تلخی ها و مصیبت های بی پایان!!!!!

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

شکر ایزد که به اقبال کله گوشه گل
نخوت باد دی و شوکت خار آخر شد

صبح امید که بد معتکف پرده غیب
گو برون آی که کار شب تار آخر شد

آن پریشانی شب‌های دراز و غم دل
همه در سایه گیسوی نگار آخر شد

باورم نیست ز بدعهدی ایام هنوز
قصه غصه که در دولت یار آخر شد

ساقیا لطف نمودی قدحت پرمی باد
که به تدبیر تو تشویش خمار آخر شد

در شمار ار چه نیاورد کسی حافظ را
شکر کان محنت بی‌حد و شمار آخر شد
#انوش_ترابی

🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
به پیشواز بهار.m4a
14.5 MB
به پیشواز بهار
شعری از حافظ
با خوانش انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هدیه کانال فرامتنی
تقدیم به اهالی کوچه باغ فرامتن:
🐬
رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند چنین نیز هم نخواهد ماند

من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند

🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni

در لحظه تحویل سال ؛
آرزو نکنیم ، اراده کنیم.

زجور چرخ ، چو حافظ به جان رسید دلت
به سوی دیو محن ، ناوک شهاب انداز

تا ساعاتی دیگر سالمان تحویل می شود و حالمان ، معمولا در لحظه تحویل سال عادت کرده ایم آرزو کنیم ، آرزوهای خوب برای خودمان ، خانواده مان ، دوستان مان، هموطنان مان ،
اما به یاد داشته باشیم که آنچه سال و حالمان را خوب خواهد کرد ، آرزو کردن نیست ، اراده کردن است.
برای رسیدن به یک حال خوب ، داشتن یک خانواده خوشحال ، حفظ دوستی های عمیق و مهمتر از آن داشتن جامعه ای رستگار ، باید اول مسیرهای رسیدن را شناخت وپس از آن علاوه بر نیت ، اراده کرد ، اراده برای حرکت کردن در آن مسیرهای درست ،
بیایید در آغاز سال نو ، آرزوهایمان را روی کاغذ بیاوریم ، سپس بنشینیم و برای رسیدن به آنها برنامه بریزیم و از آغاز سال اراده کنیم.
برایتان سالی پر از اتفاق های خوب آرزومندم ، اتفاق هایی که به دست خودتان رقم می خورند.
#انوش_ترابی

🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز

سال و حالتان را پر از شادی و شور می خواهم و جان و جهانتان را پر از آرامش،

و از هستی؛
اراده ای برایتان
که بتوانید رویاهایتان را برآورده کنید.
Golhaye Rangarang
Golhaye Rangarang
گلهای رنگارنگ ، برنامه شماره ۴۲۵
پوران ، قوامی ، شهناز
🐬

در دیده من شمع شب افروز تویی
یاران هستند، لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

🐬@faramatni
Golhaye Rangarang
Golhaye Rangarang
گلهای رنگارنگ ، برنامه شماره ۴۲۸
مهستی ، شهیدی ، یاحقی

🐬

بهار آمد و خواهم که تا در این هنگام
سرود گویم و با گل گزارم این ایام

ز روی یار ربایم به مهربانی بوس
ز دست دوست ستانم به شادمانی جام

🐬@faramatni
🐬@faramatni

کاش بتونم به همه ی دنیا بفهمونم که خوشبختی شدنی نیست ، اصولا عبارتی به نام خوشبخت شدن ، تو زندگی واقعی و جهان بیرون وجود نداره ، این که مثلا یک نفر از یک لحظه ی خاص به بعد خوشبخت بشه ،
خوشبختی حس کردنیه ، در لحظات خاصی از زندگی با تعبیرها و تفسیرهایی که از رویدادها داریم .
با این تعریف آدم خوشبخت کسی است که لحظه های بیشتری از زندگیش بتونه این حس رو در خودش ایجاد کنه ،
به عبارت آخری دقت بیشتری کنیم :
حس خوشبختی را در خودش ایجاد کنه.

#انوش_ترابی

🐬@faramatni
🐬@faramatni

آشنایی زدایی از یک واژه :

بالاترین مرحله دوست داشتن :
عشق ورزیدن نیست ، خواستن است.
خواستن را اینقدر دست کم نگیرید ،
اینقدر ساده ازش نگذرید ،
خواستن از نیاز می آید ،
از اینکه بدون او ، بودنت چیزی کم دارد.
گیاهان نور را می خواهند ،
همچنان که پرندگان شاخه را
و درختان بهار را ،

و من تو را می خواهم !!!
بی حرف و حدیث

#انوش_ترابی

🐬@faramatni
🐬@faramatni

پاتریک: دوستم داری؟
باب: نه!
پاتریک: چقدر نه؟؟؟

🐬@faramatni