Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
در رویاهایم
چه کارها که با تو نکرده ام؟!
چه راهها که با تو نرفته ام؟!
چه حرفها که با تو نگفته ام؟!
چه خاطره ها؟!
که در رویاهایم
با تو نساخته ام.
تو را من از هیچ آفریده ام هستی
درست مثل خدای،
و آن گاه
درست مثل خدا
تو را
بر سرنوشت خویش مقدر ساخته ام.
برای آفرینش تصویر تو
رنگ ها دیده ام هستی
و رنج ها کشیده ام.
برای آفرینش هرانحنای تنت
پیکره ها تراشیده ام هستی
صخره ها خراشیده ام.
تو را من در نهایت تنهایی جستجو کرده ام هستی
و در نهایت تاریکی یافته ام
و آنگاه
به طول هزاران سال
موهای تو را
به عاشقانه ترین شکل خویش
بافته ام.
چنان قصه های شبانه
در هزاره ها و
چنان افسانه ها و اساطیر
بر غارنگاره ها.
در رویاهایم
تو را به شکل دلخواه خویش درآورده ام هستی
در طول هزاران سال
بسان فرشته ای از بهشت،
و تا نهایت خلوتگاه خویش
راهت برده ام،
بسان یک راز سر به مهر
از گناهی که فرشتگانش نیز
نمی توانند نوشت.
هستی! آی هستی من!
چه کارها که با تو مانده هنوز
چه راههای نرفته
چه حرفهای نگفته
که بر زبانم اگر بگذرند،
چه دارها که با تو مانده هنوز!
#انوش
🐬@faramatni
در رویاهایم
چه کارها که با تو نکرده ام؟!
چه راهها که با تو نرفته ام؟!
چه حرفها که با تو نگفته ام؟!
چه خاطره ها؟!
که در رویاهایم
با تو نساخته ام.
تو را من از هیچ آفریده ام هستی
درست مثل خدای،
و آن گاه
درست مثل خدا
تو را
بر سرنوشت خویش مقدر ساخته ام.
برای آفرینش تصویر تو
رنگ ها دیده ام هستی
و رنج ها کشیده ام.
برای آفرینش هرانحنای تنت
پیکره ها تراشیده ام هستی
صخره ها خراشیده ام.
تو را من در نهایت تنهایی جستجو کرده ام هستی
و در نهایت تاریکی یافته ام
و آنگاه
به طول هزاران سال
موهای تو را
به عاشقانه ترین شکل خویش
بافته ام.
چنان قصه های شبانه
در هزاره ها و
چنان افسانه ها و اساطیر
بر غارنگاره ها.
در رویاهایم
تو را به شکل دلخواه خویش درآورده ام هستی
در طول هزاران سال
بسان فرشته ای از بهشت،
و تا نهایت خلوتگاه خویش
راهت برده ام،
بسان یک راز سر به مهر
از گناهی که فرشتگانش نیز
نمی توانند نوشت.
هستی! آی هستی من!
چه کارها که با تو مانده هنوز
چه راههای نرفته
چه حرفهای نگفته
که بر زبانم اگر بگذرند،
چه دارها که با تو مانده هنوز!
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
حال خوب خریدنی نیست ،
ساختنی است.
با دست های خودمان
در طول زمان.
و با حضور کسانی که:
دوستشان داریم،
دوستمان دارند.
#انوش
در میانه تمام ناسازی ها و ناترازی ها ، برایتان حالی خوب می خواهم از هستی.
حالی زلال
و بی ملال.
🐬@faramatni
حال خوب خریدنی نیست ،
ساختنی است.
با دست های خودمان
در طول زمان.
و با حضور کسانی که:
دوستشان داریم،
دوستمان دارند.
#انوش
در میانه تمام ناسازی ها و ناترازی ها ، برایتان حالی خوب می خواهم از هستی.
حالی زلال
و بی ملال.
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
مردها تشنه روز مرد نیستند!
🐬
بی تناسب ترین و بی معنی ترین روز گرامیداشت سال ، روزی است که به تازگی ها نام "روز مرد" یا "روز پدر" بر آن نهاده اند. بی تناسب بدان دلیل که هیچ پدری انتظاری از کسی برای انجام وظایفش ندارد و بی معنی به این خاطر که هیچ مردی تشنه دریافت کادو نیست.
پدرها به روز قدردانی از خودشان نیاز ندارند، مرد آفریده شده تا تکیه گاه شود نه متکی باشد، مرد به این حساس نیست که کی و چی کادو میگیرد! فلانی برای شوهرش چه خریده؟ جوراب گرفته یا ساعت مچی طلا ؟
هیچ پدری در تمام طول زندگی اش به هیچ کادویی فکر نکرده است.
برای هر مردی همین که تبسم را بر لب همسر و عشقش ببیند،
و برای هر پدری همین که لبخند را بر چهره دخترش ببیند، کافی است.
همین که بتواند پسری سربلند پرورش دهد
همین که تکیه گاه باشد برای خواهرش
و همین که امید روزهای تنهایی پدر و مادرش باشد
و همین که دستی سخاوتمند داشته باشد برای یاری دیگران.
همین ها برای مرد کافیست
همین ها مرد را خوشبخت میکند.
مردان مهرورزی را به کلام بلد نیستند علی الخصوص که پدر هم باشند، چون مادری نمی دانند و نمی توانند،
مردان مهرورزی شان را بر زبان نمیآورند،
نشان میدهند!
اثبات می کنند.
بهترین هدیه برای یک مرد و یک پدر آرامشی است که او به شدت نیاز دارد به آن ، از پس فعالیت هایی سخت در طول روز ، آرامشی عمیق از پی ساعتهایی پرفراز و نشیب.
کادویی که آنها نیاز دارند نه جوراب است و نه زیرپوش ، نه ساعت است و نه ادکلن ، و نه حتی هیچ هدیه مالی بزرگ دیگر که در ذهنتان مرور می کنید. بالاترین هدیه ای که می توانید به آنها بدهید آرامش است، آرامش.
اگر می توانید.
#انوش
🐬@faramatni
مردها تشنه روز مرد نیستند!
🐬
بی تناسب ترین و بی معنی ترین روز گرامیداشت سال ، روزی است که به تازگی ها نام "روز مرد" یا "روز پدر" بر آن نهاده اند. بی تناسب بدان دلیل که هیچ پدری انتظاری از کسی برای انجام وظایفش ندارد و بی معنی به این خاطر که هیچ مردی تشنه دریافت کادو نیست.
پدرها به روز قدردانی از خودشان نیاز ندارند، مرد آفریده شده تا تکیه گاه شود نه متکی باشد، مرد به این حساس نیست که کی و چی کادو میگیرد! فلانی برای شوهرش چه خریده؟ جوراب گرفته یا ساعت مچی طلا ؟
هیچ پدری در تمام طول زندگی اش به هیچ کادویی فکر نکرده است.
برای هر مردی همین که تبسم را بر لب همسر و عشقش ببیند،
و برای هر پدری همین که لبخند را بر چهره دخترش ببیند، کافی است.
همین که بتواند پسری سربلند پرورش دهد
همین که تکیه گاه باشد برای خواهرش
و همین که امید روزهای تنهایی پدر و مادرش باشد
و همین که دستی سخاوتمند داشته باشد برای یاری دیگران.
همین ها برای مرد کافیست
همین ها مرد را خوشبخت میکند.
مردان مهرورزی را به کلام بلد نیستند علی الخصوص که پدر هم باشند، چون مادری نمی دانند و نمی توانند،
مردان مهرورزی شان را بر زبان نمیآورند،
نشان میدهند!
اثبات می کنند.
بهترین هدیه برای یک مرد و یک پدر آرامشی است که او به شدت نیاز دارد به آن ، از پس فعالیت هایی سخت در طول روز ، آرامشی عمیق از پی ساعتهایی پرفراز و نشیب.
کادویی که آنها نیاز دارند نه جوراب است و نه زیرپوش ، نه ساعت است و نه ادکلن ، و نه حتی هیچ هدیه مالی بزرگ دیگر که در ذهنتان مرور می کنید. بالاترین هدیه ای که می توانید به آنها بدهید آرامش است، آرامش.
اگر می توانید.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
هم به لحاظ زیست شناسی ، هم به لحاظ اجتماعی زیباترین لحظه برای هر پدر لحظه ای است که فرزندانش ، همسرش و تمام کسانی که در مقطعی نیازمند حمایتش بوده اند به او افتخار کنند.
این نهایت پاداش تکیه گاه بودن است:
احساس افتخار بابت داشتنش.
#انوش
🐬@faramatni
هم به لحاظ زیست شناسی ، هم به لحاظ اجتماعی زیباترین لحظه برای هر پدر لحظه ای است که فرزندانش ، همسرش و تمام کسانی که در مقطعی نیازمند حمایتش بوده اند به او افتخار کنند.
این نهایت پاداش تکیه گاه بودن است:
احساس افتخار بابت داشتنش.
#انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
مهرین کشی
ضرورت هستی
🐬
چندروز پیش اسپانیا به عنوان چهارمین کشور اروپایی مهرین کشی را قانونی اعلام کرد. پیش از اسپانیا کشورهای سوییس ( به عنوان نخستین کشور تصویب کننده قانون مهرین کشی در سال 1942)، هلند و بلژیک این قانون را اجرایی ساخته اند. در سوئد نیز با شرایط خاصی این قانون قابل اجراست. خارج از اروپا کشورهای کلمبیا، استرالیا ، کبک کانادا و چندایالت از آمریکا این قانون را تصویب کرده اند.
اما مهرین کشی چیست؟
مهرین کشی یا اُتانازی (به فرانسوی: euthanasie، به انگلیسی: euthanasia) که از زبان یونانی بهمعنی «مرگِ خوب» ریشه گرفته است، در اصطلاح، شرایطی است که در آن بیمار بنا به درخواست خودش اجازه می دهد که زمینه های مرگی طبیعی و آرام را برایش فراهم سازند.در زبان فارسی به آن «مرگ شیرین»، «مرگ باوقار»، «مرگ خودخواسته»، و «مرگ از روی ترحم» نیز گفته شدهاست.
مهرین کشی شیوه های متنوعی دارد: از کشیدن دستگاههای نگهدارنده بیمار در حال مرگ یا اغما بگیر تا کشتن بیمار لاعلاج با قرص یا آمپول تا کشتن فردی سالم به درخواست خود خویش (درصورت فقدان اختلالات روانی)
در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم میکند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری میرود.
اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاههای حمایتی، نمونههایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام میشوند. بدین ترتیب جداکردن بیمار مرگ مغزی از دستگاههای حمایتی نیز از نظر بسیاری «اتانازی غیر داوطلبانه، غیر فعّال» بهشمار میآید.
مهرین کشی در طول تاریخ درخصوص اسبهایی که در جنگها زخمی می شدند بسیار رایج بوده است.
موافقان اتانازی از آن با تعابیر مرگ تسهیل شده، مرگ با شرافت، مرگ در آرامش و… نام میبرند. در حالی که مخالفان برآنند که با قانونی شدن اتانازی و رواج آن، انگیزه درمان برخی بیماریها از بین خواهد رفت و جلوی پیشرفت علم پزشکی گرفته خواهد شد، نیز نگهداری سالمندان برای افراد و بستگان آنها مشکل شده و از همه مهمتر، اعتماد بیمار به پزشک به علت ترس بیمار از قطع درمان توسط پزشک و انجام اتانازی، از بین خواهد رفت؛ بنابراین دیگر نمیتوان با خیال راحت به هیچ بیمارستانی پا گذاشت.
عقیده مشترک بسیاری از ملل و مذاهب مختلف از جمله مسیحیت، اسلام و یهودیت این است که زندگی، هدیه خداوند است و باید با تمام توان در حفاظت آن کوشید و بیماری و سختیهای آن جزئی از زندگی و سرنوشت آدمی است که باید بهطور طبیعی طی شود.
اما از منظری فرامتنی مهرین کشی یکی از مزیت های انسان خردمند به شمار می رود و شایسته است که تمامی کشورها چارچوب های غلط باورهای سنتی را کنار بگذارند و این قانون که یکی از جلوه های بارز حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش است را تصویب کنند. ( البته با بستن تمامی روزنه های سوء استفاده از این قانون که ممکن است به قتل عمد بینجامد.)
حقیقت این است که انسانها نیز مثل سایر جانداران ( گیاهان و جانوران) چرخه حیاتی دارند که از تولد آغاز و پس از رشد و شکوفائی به پیری و درنهایت مرگ می انجامد. پذیرش پیری و مرگ بخشی از نگاه فرامتنانه به هستی است. مهرین کشی به شرط آن که انسان دوره شکوفائی خود را به پایان رسانده باشد ، مزیتی بزرگ است که انسان خردمند هرگز نباید چشم خویش را بر آن ببندد. مزیت هایی چون کوتاه کردن رنج پیری با تکرارهای روزمره بی حاصل، رنج بیماری های لاعلاج، و رنج بی ارزشی و بی توجهی حاصل از ناتوانی در انجام تکالیف روزمره زندگی و سربار شدن برای فرزندان.
لازم است در ارتباط با مهرین کشی دو موضوع مهم مدنظر قرار گیرد:
1- خودکشی بخشی از مهرین کشی نیست ، درست بدان دلیل که خودکشی حاصل باورهای اشتباه کسانی است که صرفا احساس پوچی ، درماندگی، بی ارزشی و بی کفایتی می کنند درحالیکه درصورت تغییر باورهایشان می توانند همچنان زندگی شکوفا و بارآوری داشته باشند. (یادمان باشد درهرحال خودکشی نیز یک انتخاب است و حق هر فردی برای تصمیم گیری درخصوص زندگی خویش، اگرچه انتخابی است یقینا اشتباه.)
2- همیشه از من این سوال پرسیده می شود که اگر سبک زندگی فرامتنی حق حیات را یگانه خط قرمز هستی می داند ، پس آن وقت چیدن گیاهان و شکار جانوران و سلب حق حیات آنان برای خوردن و زنده ماندن انسان چگونه توجیه می شود؟ و جواب من این است: حتی انسانها برای زنده ماندن تنها حقی که دارند مهرین کشی است ، یعنی چیدن گیاهان و شکار جانورانی که دوره رشد و شکوفایی خود را پشت سر گذاشته اند و لاغیر.
#انوش
🐬@faramatni
مهرین کشی
ضرورت هستی
🐬
چندروز پیش اسپانیا به عنوان چهارمین کشور اروپایی مهرین کشی را قانونی اعلام کرد. پیش از اسپانیا کشورهای سوییس ( به عنوان نخستین کشور تصویب کننده قانون مهرین کشی در سال 1942)، هلند و بلژیک این قانون را اجرایی ساخته اند. در سوئد نیز با شرایط خاصی این قانون قابل اجراست. خارج از اروپا کشورهای کلمبیا، استرالیا ، کبک کانادا و چندایالت از آمریکا این قانون را تصویب کرده اند.
اما مهرین کشی چیست؟
مهرین کشی یا اُتانازی (به فرانسوی: euthanasie، به انگلیسی: euthanasia) که از زبان یونانی بهمعنی «مرگِ خوب» ریشه گرفته است، در اصطلاح، شرایطی است که در آن بیمار بنا به درخواست خودش اجازه می دهد که زمینه های مرگی طبیعی و آرام را برایش فراهم سازند.در زبان فارسی به آن «مرگ شیرین»، «مرگ باوقار»، «مرگ خودخواسته»، و «مرگ از روی ترحم» نیز گفته شدهاست.
مهرین کشی شیوه های متنوعی دارد: از کشیدن دستگاههای نگهدارنده بیمار در حال مرگ یا اغما بگیر تا کشتن بیمار لاعلاج با قرص یا آمپول تا کشتن فردی سالم به درخواست خود خویش (درصورت فقدان اختلالات روانی)
در روش غیرمستقیم، پزشک با تجویز دارویی، فقط مقدمات مرگ بیمار را فراهم میکند و بیمار با آگاهی کامل به استقبال مرگ اختیاری میرود.
اما در روش مستقیم، پزشک یا پرستار خود عامل مرگ بیمار هستند. تزریق داروی کشنده و جداکردن بیمار از دستگاههای حمایتی، نمونههایی از این روش هستند که بعضی اوقات بدون اطلاع بیمار انجام میشوند. بدین ترتیب جداکردن بیمار مرگ مغزی از دستگاههای حمایتی نیز از نظر بسیاری «اتانازی غیر داوطلبانه، غیر فعّال» بهشمار میآید.
مهرین کشی در طول تاریخ درخصوص اسبهایی که در جنگها زخمی می شدند بسیار رایج بوده است.
موافقان اتانازی از آن با تعابیر مرگ تسهیل شده، مرگ با شرافت، مرگ در آرامش و… نام میبرند. در حالی که مخالفان برآنند که با قانونی شدن اتانازی و رواج آن، انگیزه درمان برخی بیماریها از بین خواهد رفت و جلوی پیشرفت علم پزشکی گرفته خواهد شد، نیز نگهداری سالمندان برای افراد و بستگان آنها مشکل شده و از همه مهمتر، اعتماد بیمار به پزشک به علت ترس بیمار از قطع درمان توسط پزشک و انجام اتانازی، از بین خواهد رفت؛ بنابراین دیگر نمیتوان با خیال راحت به هیچ بیمارستانی پا گذاشت.
عقیده مشترک بسیاری از ملل و مذاهب مختلف از جمله مسیحیت، اسلام و یهودیت این است که زندگی، هدیه خداوند است و باید با تمام توان در حفاظت آن کوشید و بیماری و سختیهای آن جزئی از زندگی و سرنوشت آدمی است که باید بهطور طبیعی طی شود.
اما از منظری فرامتنی مهرین کشی یکی از مزیت های انسان خردمند به شمار می رود و شایسته است که تمامی کشورها چارچوب های غلط باورهای سنتی را کنار بگذارند و این قانون که یکی از جلوه های بارز حاکمیت انسان بر سرنوشت خویش است را تصویب کنند. ( البته با بستن تمامی روزنه های سوء استفاده از این قانون که ممکن است به قتل عمد بینجامد.)
حقیقت این است که انسانها نیز مثل سایر جانداران ( گیاهان و جانوران) چرخه حیاتی دارند که از تولد آغاز و پس از رشد و شکوفائی به پیری و درنهایت مرگ می انجامد. پذیرش پیری و مرگ بخشی از نگاه فرامتنانه به هستی است. مهرین کشی به شرط آن که انسان دوره شکوفائی خود را به پایان رسانده باشد ، مزیتی بزرگ است که انسان خردمند هرگز نباید چشم خویش را بر آن ببندد. مزیت هایی چون کوتاه کردن رنج پیری با تکرارهای روزمره بی حاصل، رنج بیماری های لاعلاج، و رنج بی ارزشی و بی توجهی حاصل از ناتوانی در انجام تکالیف روزمره زندگی و سربار شدن برای فرزندان.
لازم است در ارتباط با مهرین کشی دو موضوع مهم مدنظر قرار گیرد:
1- خودکشی بخشی از مهرین کشی نیست ، درست بدان دلیل که خودکشی حاصل باورهای اشتباه کسانی است که صرفا احساس پوچی ، درماندگی، بی ارزشی و بی کفایتی می کنند درحالیکه درصورت تغییر باورهایشان می توانند همچنان زندگی شکوفا و بارآوری داشته باشند. (یادمان باشد درهرحال خودکشی نیز یک انتخاب است و حق هر فردی برای تصمیم گیری درخصوص زندگی خویش، اگرچه انتخابی است یقینا اشتباه.)
2- همیشه از من این سوال پرسیده می شود که اگر سبک زندگی فرامتنی حق حیات را یگانه خط قرمز هستی می داند ، پس آن وقت چیدن گیاهان و شکار جانوران و سلب حق حیات آنان برای خوردن و زنده ماندن انسان چگونه توجیه می شود؟ و جواب من این است: حتی انسانها برای زنده ماندن تنها حقی که دارند مهرین کشی است ، یعنی چیدن گیاهان و شکار جانورانی که دوره رشد و شکوفایی خود را پشت سر گذاشته اند و لاغیر.
#انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
پوچگرایی یا پذیرش پوچی؟
🐬
بسیار و بسیار از من می پرسند که آخر تو با این نگرش فرامتنیک به هستی ، که عالم را حادثه ای اتفاقی می بینی و هستی را بی هیچ هدف غائی و انسان را ارگانیسمی بی هیچ آخرت و رستاخیزی که در آن این همه رنج آدمی را نه اجری در پی است و نه پاداشی، چگونه این همه شادمانه زندگی می کنی و همواره انرژی عجیبی برای کار و تلاش و مطالعه و نوشتن و تحقیق و پژوهش داری؟
مگر نه اینکه اغلب فیلسوفان و روشنفکران و هنرمندانی که متوجه پوچی جهان می شوند ، یا افسرده می گردند و دست از جهان می شویند، و یا خودکشی می کنند. راز این همه شوق و شعف تو به زندگی با وجود پوچ دانستن هستی چیست؟
🐬
سوال درستی می کنند، اما آنچه شاید نمی دانند در مرز باریکی است که بین پوچگرائی و پذیرش پوچی وجود دارد. شاید فرق نگرش من و خیام و اپیکور و تمامی همفکران فرامتن مان با نیهیلیست ها در درک همین مرز باریک است. پوچگرایان دنبال هدفی غائی در جهان می گردند درست مثل دینداران و مومنان ، اما چون این جهان را علیرغم تمامی دردها و رنجها و شادیها و فرازها و فرودهایش ، بی هدف می یابند ، سرخورده می شوند و اندوهگین می گردند ، اندوهی فلسفی که چاره اش یا در پیوستن به نیستی است ( خودکشی) یا خود را از بازی بی هدف و پوچ هستی خارج کردن ( افسردگی یا انزوای مطلق ).
اما پذیرش پوچی موضوعی کاملا متفاوت است. از منظری فرامتن حیات، اتفاقی است در دل اتفاقی بزرگتر به نام هستی که هیچ یک را هدفی غائی در پی نیست. آنچه هست اتفاق است در پی اتفاق با قوانین خاص همین اتفاق ها ، اما این نگرش هرگز به پوچگرایی منتهی نمی شود و دلیلش آن است که در نگرش فرامتنی اصل بر پذیرش هستی است با تمامی نقص ها و زیبایی هایش. یاس فلسفی حاصل انتظار هدفمندی کارگاه هستی بوده است که نیست ، اما برای کسی که نقص و بی هدفی ویژگی هستی است و حیات، حادثه ای اتفاقی، دیگر چه جای یاس و اندوه؟
تنها می توان از این اتفاق مثبت خوشحال و شادمان بود و در نهایت شوق و شعف از لحظه لحظه زیستن لذت برد.
حکایت ما حکایت میهمانانی است که از سر اتفاق به یک جشن عظیم دعوت شده اند ، می توان از این جشن کناره گرفت ، می توان آن را یک بازی بیهوده دانست و خود را از جمع جدا کرد و در گوشه ای زانوها را در بغل فشرد و غمین بود ، و می توان با پذیرش اینکه این جشن تنها فرصتی کوتاه برای لذت بردن از شادی و رقص و موسیقی است ، همپای تمامی عناصر حیات رقصید و خندید و لذت برد، بی هیچ اندوه و اضطرابی از پایان.
در حقیقت تفاوت این شادی و آن اندوه در کشف پوچی هستی نیست ، در پذیرش این پوچی است.
به قول خیام :
خیام! اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی ، خوش باش
چون آخرکار این جهان نیستی است
انگار که نیستی. چو هستی ، خوش باش
#انوش
🐬@faramatni
پوچگرایی یا پذیرش پوچی؟
🐬
بسیار و بسیار از من می پرسند که آخر تو با این نگرش فرامتنیک به هستی ، که عالم را حادثه ای اتفاقی می بینی و هستی را بی هیچ هدف غائی و انسان را ارگانیسمی بی هیچ آخرت و رستاخیزی که در آن این همه رنج آدمی را نه اجری در پی است و نه پاداشی، چگونه این همه شادمانه زندگی می کنی و همواره انرژی عجیبی برای کار و تلاش و مطالعه و نوشتن و تحقیق و پژوهش داری؟
مگر نه اینکه اغلب فیلسوفان و روشنفکران و هنرمندانی که متوجه پوچی جهان می شوند ، یا افسرده می گردند و دست از جهان می شویند، و یا خودکشی می کنند. راز این همه شوق و شعف تو به زندگی با وجود پوچ دانستن هستی چیست؟
🐬
سوال درستی می کنند، اما آنچه شاید نمی دانند در مرز باریکی است که بین پوچگرائی و پذیرش پوچی وجود دارد. شاید فرق نگرش من و خیام و اپیکور و تمامی همفکران فرامتن مان با نیهیلیست ها در درک همین مرز باریک است. پوچگرایان دنبال هدفی غائی در جهان می گردند درست مثل دینداران و مومنان ، اما چون این جهان را علیرغم تمامی دردها و رنجها و شادیها و فرازها و فرودهایش ، بی هدف می یابند ، سرخورده می شوند و اندوهگین می گردند ، اندوهی فلسفی که چاره اش یا در پیوستن به نیستی است ( خودکشی) یا خود را از بازی بی هدف و پوچ هستی خارج کردن ( افسردگی یا انزوای مطلق ).
اما پذیرش پوچی موضوعی کاملا متفاوت است. از منظری فرامتن حیات، اتفاقی است در دل اتفاقی بزرگتر به نام هستی که هیچ یک را هدفی غائی در پی نیست. آنچه هست اتفاق است در پی اتفاق با قوانین خاص همین اتفاق ها ، اما این نگرش هرگز به پوچگرایی منتهی نمی شود و دلیلش آن است که در نگرش فرامتنی اصل بر پذیرش هستی است با تمامی نقص ها و زیبایی هایش. یاس فلسفی حاصل انتظار هدفمندی کارگاه هستی بوده است که نیست ، اما برای کسی که نقص و بی هدفی ویژگی هستی است و حیات، حادثه ای اتفاقی، دیگر چه جای یاس و اندوه؟
تنها می توان از این اتفاق مثبت خوشحال و شادمان بود و در نهایت شوق و شعف از لحظه لحظه زیستن لذت برد.
حکایت ما حکایت میهمانانی است که از سر اتفاق به یک جشن عظیم دعوت شده اند ، می توان از این جشن کناره گرفت ، می توان آن را یک بازی بیهوده دانست و خود را از جمع جدا کرد و در گوشه ای زانوها را در بغل فشرد و غمین بود ، و می توان با پذیرش اینکه این جشن تنها فرصتی کوتاه برای لذت بردن از شادی و رقص و موسیقی است ، همپای تمامی عناصر حیات رقصید و خندید و لذت برد، بی هیچ اندوه و اضطرابی از پایان.
در حقیقت تفاوت این شادی و آن اندوه در کشف پوچی هستی نیست ، در پذیرش این پوچی است.
به قول خیام :
خیام! اگر ز باده مستی خوش باش
با ماهرخی اگر نشستی ، خوش باش
چون آخرکار این جهان نیستی است
انگار که نیستی. چو هستی ، خوش باش
#انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
کاش آدمها می دانستند که اگر به این درک عمیق برسند که ریشه ی تمام رنجها و شادیها و شکست ها و پیروزی ها فقط و فقط در وجود خودشان است و بنابراین باید روی نقاط قوت و ضعف خودکار کنند ،
دیگر تصمیم هیچ خدایی نمی توانست سرنوشتشان را از قبل رقم بزند ،
خیانت و ناسپاسی هیچ مرد یا زنی نمی توانست آزارشان بدهد ،
جدایی هیچ فرزندی نمی توانست به هم بریزدشان
و مهمتر از همه تنهایی برایشان واژه ای پوچ و بی معنی می بود.
آدمها خوشبخت خواهند بود ،
اگر و فقط اگر خودشان باشند ،
خود خود خودشان.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن
🐬@faramatni
کاش آدمها می دانستند که اگر به این درک عمیق برسند که ریشه ی تمام رنجها و شادیها و شکست ها و پیروزی ها فقط و فقط در وجود خودشان است و بنابراین باید روی نقاط قوت و ضعف خودکار کنند ،
دیگر تصمیم هیچ خدایی نمی توانست سرنوشتشان را از قبل رقم بزند ،
خیانت و ناسپاسی هیچ مرد یا زنی نمی توانست آزارشان بدهد ،
جدایی هیچ فرزندی نمی توانست به هم بریزدشان
و مهمتر از همه تنهایی برایشان واژه ای پوچ و بی معنی می بود.
آدمها خوشبخت خواهند بود ،
اگر و فقط اگر خودشان باشند ،
خود خود خودشان.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
هیچ تردیدی ندارم ،
که اگر نویسندگان کتابهای مقدس،
به جای عبادت کردن،
دوست داشتن را مقدس می دانستند،
اکنون جهان جای بهتری بود ،
برای زیستن.
جای امن تر و آرام تری.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن.
🐬@faramatni
هیچ تردیدی ندارم ،
که اگر نویسندگان کتابهای مقدس،
به جای عبادت کردن،
دوست داشتن را مقدس می دانستند،
اکنون جهان جای بهتری بود ،
برای زیستن.
جای امن تر و آرام تری.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن.
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
مترادف عشق
بخشش است
ایثار است
از خودگذشتگی است
مترادف عشق
"عشق" است:
لذت لحظه ها را زیستن
و تا نهایت از شوق، گریستن
نیکی ها و زیبایی ها را دیدن
و از تمام تعلقات بریدن.
عبث شناخته آن کس که عشق را
حسادت و رقابت تعریف کرده است
یا بر مالکیت و غیرت، تکلیف.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن
🐬@faramatni
مترادف عشق
بخشش است
ایثار است
از خودگذشتگی است
مترادف عشق
"عشق" است:
لذت لحظه ها را زیستن
و تا نهایت از شوق، گریستن
نیکی ها و زیبایی ها را دیدن
و از تمام تعلقات بریدن.
عبث شناخته آن کس که عشق را
حسادت و رقابت تعریف کرده است
یا بر مالکیت و غیرت، تکلیف.
#انوش
از کتاب: هنر فرامتن زیستن
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
در زندگی
لحظه های خیسی هستند
که حس می کنی
همراه هوا شسته می شوی
- سبک و زلال –
در حوالی هوشت
اتفاقهایی دارد می افتد ،
شادی خاک را می بینی ،
لبخند سنگ را .
می رقصی به همسرائی باد
همپای شاخه ها و علفها،
لحن گیاه را می فهمی ،
لهجه ی ماه را
و همراه پرندگان،
پرواز می کنی بر فراز تنت.
**
در زندگی
لحظه های خیسی هستند
که عموما لابلای آهن و سیمان گمشده اند.
اما همین که قلبت فشرده شود
-به لبخند قشنگی ، تلفن ناخواسته ای ، نم نم بارانی حتی –
از قوطی آهنیت بیرون می آیی،
هوای بلور
چکه چکه می لغزد روی لبت ،
مزمزه می کنی:
شوری شان شیرین،
درست مثل حس دوست داشته شدن،
-اینکه بدانی
جایی آن دوردستها
هوای تو را
دل تنگی ،
شبی ، نصف شبی !
#انوش
🐬@faramatni
در زندگی
لحظه های خیسی هستند
که حس می کنی
همراه هوا شسته می شوی
- سبک و زلال –
در حوالی هوشت
اتفاقهایی دارد می افتد ،
شادی خاک را می بینی ،
لبخند سنگ را .
می رقصی به همسرائی باد
همپای شاخه ها و علفها،
لحن گیاه را می فهمی ،
لهجه ی ماه را
و همراه پرندگان،
پرواز می کنی بر فراز تنت.
**
در زندگی
لحظه های خیسی هستند
که عموما لابلای آهن و سیمان گمشده اند.
اما همین که قلبت فشرده شود
-به لبخند قشنگی ، تلفن ناخواسته ای ، نم نم بارانی حتی –
از قوطی آهنیت بیرون می آیی،
هوای بلور
چکه چکه می لغزد روی لبت ،
مزمزه می کنی:
شوری شان شیرین،
درست مثل حس دوست داشته شدن،
-اینکه بدانی
جایی آن دوردستها
هوای تو را
دل تنگی ،
شبی ، نصف شبی !
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
یکی را داشته باشید که گاهی ، هرازگاهی:
دلتان برایش بلرزد ،
صدایش آرامشتان بدهد ،
حرفها و خنده هایش هوایی تان بکند
و تصور بودنش حتی ،
دیوانگی های جانتان را آشکار سازد.
آدمها نیازمند چنین کسانی اند:
که سختی های زندگی را برایشان تحمل پذیر کند ،
بار سنگینی هستی را برایشان سبکتر سازد
و هرازگاهی آنها را به رقص درآورد ،
به پرواز ،
به کندن از این خاک سفت.
آدمها سنگ که نیستند.
#انوش
🐬@faramatni
یکی را داشته باشید که گاهی ، هرازگاهی:
دلتان برایش بلرزد ،
صدایش آرامشتان بدهد ،
حرفها و خنده هایش هوایی تان بکند
و تصور بودنش حتی ،
دیوانگی های جانتان را آشکار سازد.
آدمها نیازمند چنین کسانی اند:
که سختی های زندگی را برایشان تحمل پذیر کند ،
بار سنگینی هستی را برایشان سبکتر سازد
و هرازگاهی آنها را به رقص درآورد ،
به پرواز ،
به کندن از این خاک سفت.
آدمها سنگ که نیستند.
#انوش
🐬@faramatni
این بخشی از نوشته اروین د.یالوم ۱۲۵ روز پس از مرگ مریلین ( همسرش ) است.
برای برخی از عزیزان که ممکن است با اندیشه فرامتنی آشنایی چندانی نداشته باشند، احتمالا این سوال پیش بیاید که آیا یالوم هم معتقد به باورهای مذهبی بوده یا در اواخر عمر چنان که برای برخی از انسانها پیش می آید برای او هم اندیشه های متافیزیکی غلبه کرده است؟
من حقیقتا نمی دانم در فکر یالوم چه می گذشته یا چه احساسی داشته است که این جمله را نوشته است ،اما از منظر فرامتنی این جمله ای به غایت درست است. هر انسانی در زمان تولد بخشی از انرژی بیکرانه هستی را در قالب یک واکنش گرماگیر در زمان پیوند شیمیایی نطفه های پدر و مادر جذب می کند و به لطف پروتئین هایی که قادر به جذب، نگهداری و مبادله انرژی هستند در طول عمر این انرژی را با سایر ارگانیسم ها مبادله می کند و در زمان مرگ کل این انرژی از وجودش تخلیه و باز به همان انرژی بی کران بی پایان می پیوندد.
پس از این منظر پیوستن به مریلین کاملا حس هستی مدارانه ای است. اما مهم این است که بدانیم این پیوستن یالوم فقط به مریلین نیست ، پیوستن به مریلین هاست.
#انوش
🐬@faramatni
برای برخی از عزیزان که ممکن است با اندیشه فرامتنی آشنایی چندانی نداشته باشند، احتمالا این سوال پیش بیاید که آیا یالوم هم معتقد به باورهای مذهبی بوده یا در اواخر عمر چنان که برای برخی از انسانها پیش می آید برای او هم اندیشه های متافیزیکی غلبه کرده است؟
من حقیقتا نمی دانم در فکر یالوم چه می گذشته یا چه احساسی داشته است که این جمله را نوشته است ،اما از منظر فرامتنی این جمله ای به غایت درست است. هر انسانی در زمان تولد بخشی از انرژی بیکرانه هستی را در قالب یک واکنش گرماگیر در زمان پیوند شیمیایی نطفه های پدر و مادر جذب می کند و به لطف پروتئین هایی که قادر به جذب، نگهداری و مبادله انرژی هستند در طول عمر این انرژی را با سایر ارگانیسم ها مبادله می کند و در زمان مرگ کل این انرژی از وجودش تخلیه و باز به همان انرژی بی کران بی پایان می پیوندد.
پس از این منظر پیوستن به مریلین کاملا حس هستی مدارانه ای است. اما مهم این است که بدانیم این پیوستن یالوم فقط به مریلین نیست ، پیوستن به مریلین هاست.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
دیشب با ماه
معاشقه ها داشتم
در نیمه های شب
بوسیدمش
بسیار
و برایش از زیبایی های زنی گفتم
که زلالی چشمه ها و آرامش برکه های جهان از اوست
و شوق پرواز درناها و پرستوها
برایش از فرشتگی های زنی گفتم
که می گویند خدا
در روز آفرینش هستی
حوا را
از روی الگوی انحناهای اندام او ساخته است
برایش از گیسوان زنی گفتم
که باد
با هوای موج انداختن به لابلای پریشانش
از فراز کوهها و دریاها می گذرد
دیشب
با تو
در ماه
معاشقه ها داشتم.
#انوش
🐬@faramatni
دیشب با ماه
معاشقه ها داشتم
در نیمه های شب
بوسیدمش
بسیار
و برایش از زیبایی های زنی گفتم
که زلالی چشمه ها و آرامش برکه های جهان از اوست
و شوق پرواز درناها و پرستوها
برایش از فرشتگی های زنی گفتم
که می گویند خدا
در روز آفرینش هستی
حوا را
از روی الگوی انحناهای اندام او ساخته است
برایش از گیسوان زنی گفتم
که باد
با هوای موج انداختن به لابلای پریشانش
از فراز کوهها و دریاها می گذرد
دیشب
با تو
در ماه
معاشقه ها داشتم.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
وقتی از سبک زندگی فرامتن حرف می زنیم ، دقیقا از چه سخن می گوییم؟
می خواهم نمونه های بیدارباش سحرگاهانش را مثال بزنم:
🐬
دقیقا از یک زندگی خیام وار :
صبح است ، دمی بر می گلرنگ زنیم
وین شیشه ی نام و ننگ بر سنگ زنیم
دست از امل دراز خود باز کشیم
در زلف دراز و دامن چنگ زنیم
از یک زندگی رندانه حافظ :
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
از یک شیدایی مولوی گونه :
تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان باز رهی
پیش از آنی که زمانی به زمانی نرسد
و از یک تجربه سعدی وار از پس سالها عاشقی محض:
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند
هزار فتنه به هر گوشهای برانگیزند
چنان که در رخ خوبان حلال نیست نظر
حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند
تو قدر خویش ندانی ز دردمندان پرس
کز اشتیاق جمالت چه اشک میریزند
مرا مگوی نصیحت که پارسایی و عشق
دو خصلتند که با یک دگر نیامیزند
🐬
و این یعنی :
وابسته شرایط محیطی نباشید برای خوب شروع شدن صبحگاهانتان ، نگاهتان را به چگونه زیستن تغییر دهید،
سحرگاهانتان همیشه پر از شادی و شور خواهد شد.
#انوش
🐬@faramatni
وقتی از سبک زندگی فرامتن حرف می زنیم ، دقیقا از چه سخن می گوییم؟
می خواهم نمونه های بیدارباش سحرگاهانش را مثال بزنم:
🐬
دقیقا از یک زندگی خیام وار :
صبح است ، دمی بر می گلرنگ زنیم
وین شیشه ی نام و ننگ بر سنگ زنیم
دست از امل دراز خود باز کشیم
در زلف دراز و دامن چنگ زنیم
از یک زندگی رندانه حافظ :
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب
ما را ز جام باده گلگون خراب کن
خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد
گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن
روزی که چرخ از گل ما کوزهها کند
زنهار کاسه سر ما پرشراب کن
کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن
از یک شیدایی مولوی گونه :
تیره صبحی که مرا از تو سلامی نرسد
تلخ روزی که ز شهد تو بیانی نرسد
این زمان جهد بکن تا ز زمان باز رهی
پیش از آنی که زمانی به زمانی نرسد
و از یک تجربه سعدی وار از پس سالها عاشقی محض:
دو چشم مست تو کز خواب صبح برخیزند
هزار فتنه به هر گوشهای برانگیزند
چنان که در رخ خوبان حلال نیست نظر
حلال نیست که از تو نظر بپرهیزند
تو قدر خویش ندانی ز دردمندان پرس
کز اشتیاق جمالت چه اشک میریزند
مرا مگوی نصیحت که پارسایی و عشق
دو خصلتند که با یک دگر نیامیزند
🐬
و این یعنی :
وابسته شرایط محیطی نباشید برای خوب شروع شدن صبحگاهانتان ، نگاهتان را به چگونه زیستن تغییر دهید،
سحرگاهانتان همیشه پر از شادی و شور خواهد شد.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
در این اول صبح که تمام طبیعت سرشار از انرژی هستی است
برای تو ، لحظه هایی آرزو دارم
پر از شادی و عشق
لحظه هایی که قند در دلت آب شود
از انبوه حس های خوبی که حال تو را خوب می کنند.
لحظه هایی که دوست داشته باشی
دنیا یک دم بایستد
که تو این همه زیبایی را
صحنه به صحنه
در صحیفه ی جانت ثبت کنی.
#انوش
🐬@faramatni
در این اول صبح که تمام طبیعت سرشار از انرژی هستی است
برای تو ، لحظه هایی آرزو دارم
پر از شادی و عشق
لحظه هایی که قند در دلت آب شود
از انبوه حس های خوبی که حال تو را خوب می کنند.
لحظه هایی که دوست داشته باشی
دنیا یک دم بایستد
که تو این همه زیبایی را
صحنه به صحنه
در صحیفه ی جانت ثبت کنی.
#انوش
🐬@faramatni
🐬@faramatni
سرمایه داری و توسعه اقتصادی اینگونه مشکلات را حل می کند: ترامپ امروز گفت غزه جای بسیار مناسبی برای سرمایه گذاری است بخصوص اینکه کنار دریا هم دارد.
اگر پای سرمایه داران آمریکایی به غزه برسد دیگر نه از تونل های حماس خبری خواهد بود ، نه از جبهه مقاومت. احتمالا تمام اسلحه به دست ها هم هریک هتلی متلی چیزی بزنند.
#انوش
🐬@faramatni
سرمایه داری و توسعه اقتصادی اینگونه مشکلات را حل می کند: ترامپ امروز گفت غزه جای بسیار مناسبی برای سرمایه گذاری است بخصوص اینکه کنار دریا هم دارد.
اگر پای سرمایه داران آمریکایی به غزه برسد دیگر نه از تونل های حماس خبری خواهد بود ، نه از جبهه مقاومت. احتمالا تمام اسلحه به دست ها هم هریک هتلی متلی چیزی بزنند.
#انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
جستجوکردن هنره
و یافتن نتیجه ی جستجویی هنرمندانه ،
بگردید و پیدایش کنید
آنی را که جان و جهانتان را روشنی می بخشد.
آنگاه حسرت هیچ چیز این جهان را نخواهید داشت.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
جستجوکردن هنره
و یافتن نتیجه ی جستجویی هنرمندانه ،
بگردید و پیدایش کنید
آنی را که جان و جهانتان را روشنی می بخشد.
آنگاه حسرت هیچ چیز این جهان را نخواهید داشت.
#انوش_ترابی
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
بگو چگونه نسیم از لای گیسوانت دست بکشد؟
یا گنجشکها چگونه لانه هایشان را ترک کنند ؟
یا من چگونه عطر پراکنده در هوا را نفس نکشم؟
یا ماهیان چگونه نلغزند لای لیزی ها
یا لیموها چگونه این هوا نشکوفند!
وقتی که بهار را لای سینه هایت پنهان کرده ای،
بگو چگونه ، چگونه بگو؟
#انوش
🐬@faramatni
بگو چگونه نسیم از لای گیسوانت دست بکشد؟
یا گنجشکها چگونه لانه هایشان را ترک کنند ؟
یا من چگونه عطر پراکنده در هوا را نفس نکشم؟
یا ماهیان چگونه نلغزند لای لیزی ها
یا لیموها چگونه این هوا نشکوفند!
وقتی که بهار را لای سینه هایت پنهان کرده ای،
بگو چگونه ، چگونه بگو؟
#انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
بچشید لذت زیستن را ،
پیش از آن که توان لذت بردن را از دست بدهید
دوست بدارید دوست داشتنی ها را،
پیش از آن که در گذر زمان جذابیتشان را برایتان از دست داده باشند
به شوق درآیید از تمام زیبایی های حیات:
وقت بگذارید برای دیدن طلوع ها و غروب ها ،
برای شنیدن موسیقی آب و نسیم
برای بوییدن گلهای وحشی خودرو
برای شستن چشمها و گونه هایتان در زلالی چشمه ها
برای دراز کشیدن زیر سایه ردیف صنوبرها
و به خواب رفتن با لالایی خش خش برگهایشان
از لحظه لحظه ی این زندگی کوتاه بی تکرار
تا نهایت شوق وشکوفایی
لذت ببرید
پیش از آن که دیگر نباشید و نتوانید.
حیات
ارزشمندترین اتفاق جهان است
دریغش نکنید
نه از خودتان
و نه از دیگران.
#انوش
🐬@faramatni
بچشید لذت زیستن را ،
پیش از آن که توان لذت بردن را از دست بدهید
دوست بدارید دوست داشتنی ها را،
پیش از آن که در گذر زمان جذابیتشان را برایتان از دست داده باشند
به شوق درآیید از تمام زیبایی های حیات:
وقت بگذارید برای دیدن طلوع ها و غروب ها ،
برای شنیدن موسیقی آب و نسیم
برای بوییدن گلهای وحشی خودرو
برای شستن چشمها و گونه هایتان در زلالی چشمه ها
برای دراز کشیدن زیر سایه ردیف صنوبرها
و به خواب رفتن با لالایی خش خش برگهایشان
از لحظه لحظه ی این زندگی کوتاه بی تکرار
تا نهایت شوق وشکوفایی
لذت ببرید
پیش از آن که دیگر نباشید و نتوانید.
حیات
ارزشمندترین اتفاق جهان است
دریغش نکنید
نه از خودتان
و نه از دیگران.
#انوش
🐬@faramatni
Forwarded from فرامتنی
🐬@faramatni
ازنظر من ، مهارتهای زندگی: یادگیری چند تکنیک به منظور استفاده در موقعیت های هرازگاه برای رسیدن به خواسته ها نیست.
مهارتهای زندگی فرامتنی: تغییر نگرشی عمیق به چیستی هستی، چرایی بودن و چگونه زیستن است که باعث تغییراتی بنیادین در تعریف معنای زندگی ، ترسیم چشم اندازها و تعیین اهداف بلند، میان و کوتاه مدت فرد می شود. رسیدن به سطحی از آگاهی که رضایت عمیق از زیستن را به دنبال داشته باشد.
#انوش
🐬@faramatni
ازنظر من ، مهارتهای زندگی: یادگیری چند تکنیک به منظور استفاده در موقعیت های هرازگاه برای رسیدن به خواسته ها نیست.
مهارتهای زندگی فرامتنی: تغییر نگرشی عمیق به چیستی هستی، چرایی بودن و چگونه زیستن است که باعث تغییراتی بنیادین در تعریف معنای زندگی ، ترسیم چشم اندازها و تعیین اهداف بلند، میان و کوتاه مدت فرد می شود. رسیدن به سطحی از آگاهی که رضایت عمیق از زیستن را به دنبال داشته باشد.
#انوش
🐬@faramatni