ابتدا | نوشته‌های روح‌الله رشیدی
1.06K subscribers
719 photos
120 videos
24 files
356 links
Download Telegram
در منطق #حسینی #عدالت بر #قدرت مقدم و اولی است و اساساً شرط مشروعیت قدرت و غایت آن، عدالت است و قدرت اگر بدون داشتن این شرط و بدون حرکت عینی در جهت تحقق آن باشد، مشروع نیست. برخلاف منطق اشعری‌مسلک‌ها که حکومت و ولایت را مقدم بر عدالت می‌دانند .
سخنرانی امام حسین (ع) در روز عاشورا یا به روایتی پاسخ ایشان به نامه‌ی کوفیان:
«فَتَبّاً لَكُمْ أَيَّتُهَا الْجَمَاعَةُ وَ تَرَحاً حِينَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَلِهِينَ فَأَصْرَخْنَاكُمْ مُوجِفِينَ‏ سَلَلْتُمْ عَلَيْنَا سَيْفاً كَانَ فِي أَيْمَانِنَا وَ حَشَشْتُمْ عَلَيْنَا نَاراً اقْتَدَحْنَاهَا عَلَى عَدُوِّنَا وَ عَدُوِّكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ إِلْباً لَفّاً عَلَى أَوْلِيَائِكُمْ وَ يَداً لِأَعْدَائِكُمْ
بِغَيْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِيكُمْ- وَ لَا لِأَمَلٍ أَصْبَحَ لَكُمْ فِيهِمْ
وَ عَنْ غَيْرِ حَدَثٍ كَانَ مِنَّا وَ لَا رَأْيٍ تَفَيَّلَ عَنَّا فَهَلَّا لَكُمُ الْوَيْلَاتُ تَرَكْتُمُونَا وَ السَّيْفُ مَشِيمٌ وَ الْجَأْشُ طَامِنٌ وَ الرَّأْيُ لَمْ يُسْتَحْصَفْ وَ لَكِنِ اسْتَسْرَعْتُمْ إِلَيْهَا كَتَطَايُرِ الدَّبَى وَ تَدَاعَيْتُمْ عَنْهَا كَتَدَاعِي الْفَرَاشِ‏
ای جماعت هلاک شوید و اندوهگین باشید (از غصه بمیرید) هنگامی‌که از ما با اشتیاق کمک خواستید و ما به سرعت به داد شما رسیدیم؛ آن‌گاه شمشیری را که در دستان ما بود بر روی ما کشیدید و آتشی را که ما بر ضد دشمن ما و شما روشن کرده بودیم، بر ضد ما افروختید. صف‌بندی واحدی و مجتمعی علیه دوستان و دست دشمنان‌ خود شدید.
بدون این‌که آنان در شما عدالت‌ستری کرده باشند و شما امیدی به آنان داشته باشید!
بدون اینکه چیزی (خطایی) از ما سر زده باشد و نظر ضعیفی داده باشیم. پس وای برشما! ما را رها کردید، درحالی‌که شمشیر در غلاف و قلب آرام است (اتفاقی نیفتاده است) و نظر برنگشته‌است. ولی شما به مانند پرواز دسته‌ی ملخ‌ها به سمت آن‌ها شتافتید و مانند پروانه‌ای (که به شمع می خورد) فروافتادید» (تحف العقول: 241-240).
چنان‌که رهبری خطاب به مسئولین جناح‌ها که سرگرم استقلال/پیروزی‌های سرکاری سیاسی و فکری بیجا بودند فرمودند: «مشروعیت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالت‌خواهی است. این، پایه‌ی مشروعیت ماست. الآن درباره‌ی مشروعیت حرف‌های زیادی زده می‌شود، بنده هم از این حرف‌ها بلدم؛ اما حقیقت قضیه این است که اگر ما دنبال عدالت نباشیم، حقیقتاً من که این‌جا نشسته‌ام، وجودم نامشروع خواهد بود؛ یعنی هرچه اختیار دارم و هرچه تصرّف کنم، تصرّف نامشروع خواهد بود؛ دیگران هم همین‌طور. ما برای عدالت و رفع تبعیض آمده‌ایم» (بیانات در دیدار هیأت دولت‌۱۳۸۲/۰۶/۰۵).
«ما اگر دنبال عدالت اجتماعى نباشيم، وجود ما پوچ و بيهوده است و جمهورى اسلامى معنى ندارد» (6/8/1383).
همین است که احمد متوسلیان در جواب کسانی که متعرض او می‌شدند که امام از بنی‌صدر حمایت می‌کند، تو چرا در مقابل او می‌ایستی؟ میگفت «هر کس عدالت ندارد، ولایت ندارد».
#عدالت‌_طلبی در اسلام شیعی، نظام دینی و حکومت ‌ولایی، یک #بازی_سیاسی و #انتخاباتی و... نیست، ملاک اصلی مشروعیت حکومت و مسئولین لایه‌های مختلف حکومت است.
#محمدصادق_شهبازی
به جمهوری بپیوندید
@jomhouri
بازخوانی مسائل انقلاب مردم
https://telegram.me/joinchat/A2I_lj-DqVKedeyPiF6ofQ
@ebteda_ir
🔺

#تبریز دارد عملاً به اشغالِ کاملِ شبکه‌ی درهم‌تنیده‌ی #قدرت و‌ #ثروت و‌ #ژنتیک درمی‌آید. فامیل‌ها و قبایل، دارند فتح سنگر به سنگر شهر را به اتمام می‌رسانند.
#انقلابی‌نماهای_مسخ‌شده هم نمک‌گیر شده و‌ سربازان این شبکه‌ی سرطانی شده‌اند.
هر جا که سفره‌ای باز است، عشیره و اقربای چند فامیل، بر آن چنبره انداخته‌اند...
.
@ebteda_ir
🔺
اینکه جمع کثیری برای ورود به #شورای_شهر داوطلب می‌شوند، خودش «مسئله»ی مهمی است. گذشته از انگیزه‌های پیدا و پنهانِ سیاسیون، حرفه‌ای‌ها و مشاهیر، که روی پیوستارِ #قدرت_ثروت_شهرت جای دارند، انگیزه‌ی #مردمان_عادی اما قابل‌تأمل است. نمی‌شود با تمسخر و تحقیر، از کنار این موجِ داوطلبی گذشت. کما اینکه نمی‌بایست هجومِ مردمِ معمولی برای ثبت‌نام در انتخابات ریاست جمهوری را هم صرفاً در اندازه‌ی یک رویدادِ جهان‌سومی تمسخرآمیز دید و به آن پوزخند زد. این #موج‌های_مردمانه، حرف دارد برای گفتن. اگر متولیان جامعه، خود را به کوچه‌ی علی چپ بزنند و این پدیده‌ها را نبینند یا بد ببینند، حتماً بد می‌بینند!
.
@ebteda_ir

🔺خطری به نام اصل‌گرایان

عجالتاً بزرگترین تهدید برای جمهوری اسلامی (نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد)، سازوکارِ نو‌اصولگرایانه‌ای‌ست که با حفظ پاره‌ای خصائصِ صوری و ظاهری، #موقعیتِ نیروهای انقلاب را در بسترِ اصالتِ #قدرت و #منفعت تعریف و تثبیت می‌کند. بستری که باب میلِ #شبه‌مدرن‌های_تجدیدنظرطلب هم است.
این سازوکار، با آدرس‌های غلط و تولید مکررِ مسئله‌های فرعی و فراخواندنِ نیروهای انقلاب به آن میدان‌ها و ایجاد مشغولیت‌های فرسایشی و تاخیری، مقصود خود را دنبال می‌کند.
انتخابات نیز بر همین مبنا برای آنها صرفاً #طریقیت دارد و ابزار است؛ ابزار کسب قدرت. حتی به بعد از کسب قدرت هم نمی‌اندیشند! هم از این روست که هیچ‌گاه برنامه‌ی جدی و قابل اعتنایی برای اداره‌ی امور ندارند.
ایجاد فشار بر #اصل‌گرایان [که خواهان بازگشت به منشورِ اصلی و‌ اصیل انقلاب اسلامی هستند] و انگ‌زنی به آنها [#وحدت‌شکنی] در این راستا قابل تحلیل است.

به زعمِ #نو‌اصولگرایان، تنها مانع برای ترتیب دادنِ بازی دوسویه‌ی متعادل با شبه‌مدرن‌ها همین اصل‌گرایان هستند.
در آن میدانی که برای دو طرف (محافظه‌کاران و شبه‌مدرن‌ها) مطلوب است، صرفاً برای اصل‌گرایان جا نیست. هر دو سوی این بازی در اینکه باید از چنین قرائتِ اصل‌گرایانه‌ای عبور کرد تفاهم دارند.
#جمهوریت و #اسلامیت، وجهِ معامله‌ی دوسوی این میدان است.
@ebteda_ir

🔺جهانی‌سازی، مبداء تروریسم

#تروریسمِ فعلی، زاده‌ی تاریخ سنتی آشوب، نیهلیسم و تعصب نیست. این تروریسم، معاصرِ #جهانی_سازی است.
تثبیتِ نظام جهانی، محصول حسادتی شدید است: حسادتِ فرهنگی بی‌تفاوت و بدوی به فرهنگ‌های پیشرفته، رشکِ نظام‌های دلسرد و بی‌احساس به فرهنگ‌هایی با شور و حرارت بالا، غبطه خوردنِ جوامعی تقدس‌زدایی شده به فرهنگ یا شکل‌هایی قربانگرانه.
برای چنین نظامی، هرگونه #مقاومت و #سرکشی، عملاً تروریستی است.

برای #مدرنیته، با خودنماییِ جهانی‌اش، قبولِ اینکه پس زده شود، ممکن نیست. اینکه نباید همچون خیر مسلّم و آشکار و ایده‌آلِ طبیعی نژاد بشر نمایانده شود، مجرمانه است!
بدترین چیز برای #قدرت_جهانی، نه حمله و نابودی، که #احساس_خفت است.

📚 #ژان_بودریار
در #روح_تروریسم
@ebteda_ir

🔺از خصوصی‌سازی تا نظام‌سازی!

گذشته از خسارت‌ها و خیانت‌های عدیده در جریان #خصوصی_سازی صنایع مهم، یک پدیدۀ مهم دیگر هم در جریان است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.
به واسطۀ خصوصی‌سازی‌های بی‌محابا و عجولانه و مشکوک اخیر، یک ابَرطبقه در حال شکل‌گیری است. ابَرطبقه‌ای که فراتر از مناسبات اقتصادی، نظام اجتماعی و فرهنگی کشور را هم دچار اختلال و انحراف می‌کند.

🔸دولت و مجلس و قوه قضائیه، با بی‌اعتنایی به این روند ویرانگر، سنگ بنای یک تغییر عمدۀ اجتماعی را می‌گذارند. سرمایه‌های ملی را مفت در اختیار کسانی قرار می‌دهند که پس از استقرار در آن صنعت، شروع می‌کنند به بازی اجتماعی با دارایی‌های اقتصادی‌شان.

🔹این خیال که این ابَرطبقه، در چهاردیواری کارخانه‌هایش می‌نشیند و سرش به کار #تولید گرم می‌شود، خام و کودکانه است. آنها به معنای واقعی کلمه #قدرت می‌گیرند و حریم‌ها را درمی‌نوردند. علاوه بر اینکه به پشتوانۀ سرمایۀ عظیمی که به چنگ می‌آورند، سیاست‌های اقتصادی را تابع خود می‌کنند، وارد فرهنگ و هنر می‌شوند، ورزش و حواشی‌اش را در دست می‌گیرند، سازمان اجتماعی درست می‌کنند، لیست انتخاباتی می‌سازند، وزیر نصب می‌کنند و...

🔸این روزها که خبر واگذاری #ماشین_سازی_تبریز به کسی که قبلاً کشت و صنعت مغان را خریده، به گوش می‌رسد، خاطرۀ آن یکی تاجر تبریزی تداعی می‌شود که روزی تمام اسم و رسمش از مدیریت یک شرکت صنعتی بود و الان در حال نظام‌سازی در ساحت فرهنگ و اجتماع است!
@ebteda_ir
🔺چرا عدالتخواهان در تبریز، لیست ندارند؟!

اگر برایمان سئوال است که چرا #عدالتخواهان_تبریز نمی‌توانند مثلاً فهرستِ شش نفرۀ خالصِ عدالتخواه را برای انتخابات مجلس معرفی کنند، جوابش را نه در امروزمان، که در دیروزمان باید جستجو کنیم.
به همان میزان که در سال‌های گذشته، اقدامات جدی و خالصانۀ عدالتخواهانه در شهر داشته‌ایم، باید انتظارِ تبدیل شدن به نیروی اجتماعی موثر در سطح سیاسی هم داشته باشیم. این سنت الهی است که «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».
تبدیل شدن عدالتخواهان به یک نیروی اجتماعی، مستلزم کار واقعی است. با چندتا چشم‌بندیِ شب انتخاباتی و سیاسی که نمی‌شود نیروی اجتماعی شد.
نمی‌شود دست روی دست گذاشت و برای تحقق عدالت (مبارزه با تبعیض و فقر و فساد) کار نکرد، درگیر نشد، زخم نخورد، زخم نزد، اخم نکرد و اخم ندید، اما توقع داشت که از معدنِ عدالت، برایمان نیرو و قدرت تولید شود.
نه اینکه در تبریز، هیچ حرکت عدالتخواهانه‌ای انجام نشده؛ اتفاقاً در یکی‌دو سال اخیر، خودآگاهیِ گروهی از جوانان انقلابی، آنها را در تعقیب عدالت و مبارزه با فساد، پایمردتر کرده است. اما این اقدامات چنان وسعت و عمق و عمومیتی ندارد که بتواند این جامعۀ بزرگ را متاثر نماید.

🔸یادمان باشد که بسیاری از اقدامات دورۀ اخیر که ذیلِ مفهوم #خدمت_اجتماعی انجام گرفته، چون به قصدِ کسب #قدرت بوده، برکتی ندارد.
عدالتخواهی به نیت تصاحب قدرت، چیزی جز رذالت نیست. نه تنها برکتی در این نوع خیمه‌شب‌بازی‌ها وجود ندارد، بلکه چونان پُتکی بر سر بازیگرانش فرود می‌آید.
.
@ebteda_ir
🔺

نولیبرال‌های وطنی می‌گویند: تا #آزادسازی اقتصادی اتفاق نیفتد، #خصوصی_سازی خطرناک است.
اولاً دارند دبه درمی‌آورند؛ سه دهه است با زورِ باتوم و گاز اشک‌آور، سیاست خصوصی‌سازی را پیش برده و رسانده‌اند به امروز. حالا که آش خصوصی‌سازیشان را زیادی شور می‌بینند، یادشان افتاده که «آزادسازی» نفرموده‌اند! یعنی سه‌چهار دهۀ دیگر هم مملکت را بسپارید به ما تا آزادش کنیم، بعد می‌آییم از نو برایتان خصوصی‌سازی راه می‌اندازیم!
ثانیاً؛ اگر آزادسازی یعنی سپردن بازار به قانون عرضه و تقاضا و دست کشیدن دولت از سیاستگذاری و...، نتیجۀ این آزادسازی از الان معلوم است.

دهه‌هاست با ایده‌ی #تقدم_توسعه_بر_عدالت سد راه تحقق عدالت شده‌اند و نگذاشته‌اند غل و زنجیر از پای ملت باز شود (آزاد شوند!) و جامعه‌ای شکل داده‌اند با اقلیتی سرمایه‌دار رانتی و گردن‌کلفت و اکثریتی که هشتشان گروه نُه‌شان است. حالا می گویند اول باید آزادسازی کرد بعد خصوصی‌سازی.
چه کسی در این بازار آزادِ خیالی برنده خواهد شد؟
کسی که #قدرت دارد. قدرت کجاست؟ جایی که #ثروت است. ثروت دست کیست؟ دست خودشان.
درست‌تر این است بگوییم «تا #نابرابری از بین نرفته، آزادسازی، یعنی فساد، یعنی ظلم». در شرایط نابرابر، آزادسازی یعنی سیطرۀ بی‌چون و چرای گردن‌کلفت‌ها. رقابتی ‌کردن فضا، زمانی عادلانه است که همه‌ی مردم قدرت، قابلیت و امکانِ مساوی برای حضور در رقابت داشته باشند. پس نخست باید تن به عدالت بدهیم و توازن را در جامعه حاکم کنیم، پس از آن، سوتِ آزادسازی را بزنیم.
https://t.iss.one/ebtedamedia/56
@ebteda_ir
🔺اصولگراها چگونه دولت جوان حزب‌اللهی را جوانمرگ کردند؟

بزرگترین هنرِ ذهنِ سیاست‌زده، به مسلخ بردنِ مفاهیم بزرگ و اصول اساسی است.
ذهن سیاست‌زده، همه چیز را به محک #قدرت می‌زند. هر مفهوم و اصل و ایده‌ای، تنها و تنها یک کارکرد دارد؛ آن هم اینکه او را در تصاحب قدرت یاری کند.
ذهن سیاست‌زدۀ محافظه‌کار، در مواجهه با هر ایدۀ آرمانی و حتی باور دینی، ابتدا شروع به #تهی_سازی آن ایده و باور از معنا و مقصود اصلی‌اش می‌کند تا بتواند در جهت مقصود نهایی خود (اشغالِ مناصب و تصاحب قدرت) به کارش بگیرد.

شیوۀ مرسوم تهی‌سازیِ مفاهیم از معنا، انداختنِ آنها در گردونۀ مجادله‌های پوچ و احمقانه است. در این مجادله‌ها، ایده‌ها و مفاهیم، آن‌قدر جویده می‌شود که در انتها فقط به دردِ تٌف کردن بخورَد.

یکی از آخرین نمونه‌های چنین تهی‌سازی خسارت‌باری را در نوع مواجهۀ اصولگرایان با ایدۀ #دولت_جوان_حزب‌اللهی ملاحظه می‌کنیم.
عطشِ تصاحب حداکثریِ قدرت در سایۀ ایدۀ دولت جوان حزب اللهی و احساس تکلیف برای تبیین! این مفهوم از سوی اصولگراها و نواصولگراها، این ایدۀ موثر را چنان به حاشیه برد که طراح و صاحب ایده، ساعت‌ها باید وقت بگذارد برای اعادۀ حیثیت از معنایِ به‌تاراج‌رفتۀ آن!
.