🔴 «معجون رویکرد ایدئولوژیک و امنیتی با چاشنی قدرت، برانگیزانندهی تولید گفتمان زنزندگیآزادی»
✍ فریبا نظری
👈 بررسی و دقت در تجربهی زیستهی چهاردههی گذشتهی جامعهی ما، یک نکته را آشکارا نشان میدهد که بیشتر از هر گروه، رده، و طبقهی اجتماعی؛ برای زنان، شرط و شروط در قالب و تعریف هنجارهای اجتماعی شامل: قانون، عرف، ارزش، و رسوم؛ تولید و ترویج شده است.
این فرآیند بادخالت ساختارهای آشکار و پنهان قدرت، شکل گرفته و سیر طبیعی خود را طی نکرده است. از همینرو شکننده بوده و با کنش گروههای مختلف جامعه روبرو شده و میشود.
منبع صدور این گزاره ها نیز بهطور عمده ترکیبی از مناسبات قدرت با رویکردهای ایدئولوژیک و امنیتی* است.
_ زنان، چه بپوشند
_ زنان، به چه کاری مشغول باشند
_ زنان، کجا بروند
_ زنان، چگونه فکر کنند
_ زنان، چگونه سخن بگویند
_ زنان، چگونه زندگی کنند و چگونه بمیرند
اینها گسترهای از باید و نبایدهای گفتمان رسمی جامعه برای زنان است که با رنگ و لعاب کمک به خود زنان و ادعای داشتن منافع برای آنان، همواره ازسوی حاکمیت اصرار بر اجرای تمام و کمال آن دیده میشود.
آنچه زنان ایران را به کنشگری و دادخواهی حقوق شهروندی خود واداشته و میدارد و آنان را به مطالبهی زنزندگیآزادی رسانده است، نه رسانههای خارجی و نه اپوزیسیون خارجاز کشور؛ که معجون آزادی ستاننده و خاموش کنندهی زندگی است با ترکیب قدرت+ رویکرد ایدئولوژیک و امنیتی در داخل کشور؛
بهویژه ازسوی نهاد حکومتی روحانیت ایدئولوژیک و نهادهای امنیتی و سیاسی.
تا زمانی که این معجون به هنجارسازی با هدف کنترل، محدودیت، سرکوب، و ایفای نقش نمایشی ازسوی عدهی معدودی از طرفداران این شیوهی کنترلگری در جامعه ادامه دارد، دادخواهی حقوق پایمال شده و مطالبات اعتراضی برای حق یک زندگیمعمولی بهسوی #زنزندگیآزادی که استعاره و نمادی برای برابریخواهی، دوری از تبعیض و بیعدالتی برای گروههای متکثر جنسیتی، دینی، مذهبی، قومی و طبقاتی است؛ تداوم و استمرار خواهد داشت.
و اینچنین زندگیخواهی و آزادیطلبی، ابتدا ازسوی زنان بهعنوان بخشیاز جامعه که همواره تحت کنترل و چونوچرا و شرط و شروط بوده و هستند، و سپس با همراهی سایر گروههای مختلف شامل مردان، نوجوانان، دانشجویان، معلمان، اقوام و مذاهب، استادان دانشگاه، کارگران؛ محور مطالبات اعتراضی قرار گرفته است.
برخیاز مهمترین کارکرد و برونداد این ترکیب کنترلگر را میتوان چنین برشمرد:
۱- ورود به حوزهی خصوصی زنان و مردان جامعه
۲- ستاندن اختیار و آزادی افراد
۳- نابودی و مسخ آموزههای اخلاقی و معنوی دین و تبدیل آن به ایدئولوژی تخدیرگر و مناسکگرا
۴- فراموشی و سرزنش زندگی و شادکامی
۵- سرگرمی جامعه به مناسکگرایی و مرگاندیشی
۶- ایجاد رانتهای ویژه برای زندگی با رفاه و آسایش کامل برای خود و خانواده و بستگان در فرصت مشغولیت مرگاندیشی جامعه
۷- کنترل حوزهی خصوصی و عمومی جامعه برای ادامهی حکمرانی
۸ - ترس از تکثر و تنوع جامعه بهعنوان عاملی در جلوگیری از تمامیت خواهی
۹- تلاش در یکدستسازی ذهنی و عینی جامعه برای کنترل آسان و تداوم تکصدایی در ساختار قدرت
۱۰- محدودسازی نقش و پایگاههای زنان و مردان
۱۱- طرد و خاموشی کنشگران زندگی و آزادی با زندان، اخراج، تبعید
۱۲- منزوی نمودن کنشگران زنزندگیآزادی با انواع برچسبها و انگهای ایدئولوژیک و امنیتی
۱۳- قطبی کردن فضای اجتماعی با تعابیر ایدئولوژیک و امنیتی_سیاسی
۱۴- بهرهبرداری ابزاری از نهاد فرهنگ و هنر و آموزش در بازتولید و ترویج بایدها و نبایدهای گفتمان رسمی
۱۵- بهرهمندی از خشونت ایدئولوژیک و امنیتی در خاموشی و مقابله با کنشگران مدنی و اجتماعی
از آنجاکه فرآیند تولید این گزاره های هنجارگونهی گفتمان رسمی برای محدودیت و کنترل حوزهی خصوصی زنان و مردان جامعه و تداوم تکصدایی و تمامیتخواهی در ساختار قدرت، سیری غیرطبیعی با مداخلهی قدرت در پیوند با نهادهای ایدئولوژیک و امنیتی داشته و دارد؛ با تداوم کنشهای فردی و جمعی طرفداران بهرهمندی از حقوق شهروندی و آزادیهای مدنی همچون دیگر جوامع، روبرو هستیم و خواهیم بود.
#زنزندگیآزادی، سنتز جدید دیالکتیک گزارههای گفتمان رسمی و کنشگری معترضین مورد تبعیض و نابرابری است.
و این نکتهای راهبردی است که حاکمیت باید بدان توجه داشته و از آن غفلت نورزد.
۱۲ مهر ۱۴۰۲
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/660
*یادداشتی بر مطالبهی زنزندگیآزادیe/Sociologyofsocialgroups/660
*یادداشتی بر مطالبهی زنزندگیآزادی
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 بررسی و دقت در تجربهی زیستهی چهاردههی گذشتهی جامعهی ما، یک نکته را آشکارا نشان میدهد که بیشتر از هر گروه، رده، و طبقهی اجتماعی؛ برای زنان، شرط و شروط در قالب و تعریف هنجارهای اجتماعی شامل: قانون، عرف، ارزش، و رسوم؛ تولید و ترویج شده است.
این فرآیند بادخالت ساختارهای آشکار و پنهان قدرت، شکل گرفته و سیر طبیعی خود را طی نکرده است. از همینرو شکننده بوده و با کنش گروههای مختلف جامعه روبرو شده و میشود.
منبع صدور این گزاره ها نیز بهطور عمده ترکیبی از مناسبات قدرت با رویکردهای ایدئولوژیک و امنیتی* است.
_ زنان، چه بپوشند
_ زنان، به چه کاری مشغول باشند
_ زنان، کجا بروند
_ زنان، چگونه فکر کنند
_ زنان، چگونه سخن بگویند
_ زنان، چگونه زندگی کنند و چگونه بمیرند
اینها گسترهای از باید و نبایدهای گفتمان رسمی جامعه برای زنان است که با رنگ و لعاب کمک به خود زنان و ادعای داشتن منافع برای آنان، همواره ازسوی حاکمیت اصرار بر اجرای تمام و کمال آن دیده میشود.
آنچه زنان ایران را به کنشگری و دادخواهی حقوق شهروندی خود واداشته و میدارد و آنان را به مطالبهی زنزندگیآزادی رسانده است، نه رسانههای خارجی و نه اپوزیسیون خارجاز کشور؛ که معجون آزادی ستاننده و خاموش کنندهی زندگی است با ترکیب قدرت+ رویکرد ایدئولوژیک و امنیتی در داخل کشور؛
بهویژه ازسوی نهاد حکومتی روحانیت ایدئولوژیک و نهادهای امنیتی و سیاسی.
تا زمانی که این معجون به هنجارسازی با هدف کنترل، محدودیت، سرکوب، و ایفای نقش نمایشی ازسوی عدهی معدودی از طرفداران این شیوهی کنترلگری در جامعه ادامه دارد، دادخواهی حقوق پایمال شده و مطالبات اعتراضی برای حق یک زندگیمعمولی بهسوی #زنزندگیآزادی که استعاره و نمادی برای برابریخواهی، دوری از تبعیض و بیعدالتی برای گروههای متکثر جنسیتی، دینی، مذهبی، قومی و طبقاتی است؛ تداوم و استمرار خواهد داشت.
و اینچنین زندگیخواهی و آزادیطلبی، ابتدا ازسوی زنان بهعنوان بخشیاز جامعه که همواره تحت کنترل و چونوچرا و شرط و شروط بوده و هستند، و سپس با همراهی سایر گروههای مختلف شامل مردان، نوجوانان، دانشجویان، معلمان، اقوام و مذاهب، استادان دانشگاه، کارگران؛ محور مطالبات اعتراضی قرار گرفته است.
برخیاز مهمترین کارکرد و برونداد این ترکیب کنترلگر را میتوان چنین برشمرد:
۱- ورود به حوزهی خصوصی زنان و مردان جامعه
۲- ستاندن اختیار و آزادی افراد
۳- نابودی و مسخ آموزههای اخلاقی و معنوی دین و تبدیل آن به ایدئولوژی تخدیرگر و مناسکگرا
۴- فراموشی و سرزنش زندگی و شادکامی
۵- سرگرمی جامعه به مناسکگرایی و مرگاندیشی
۶- ایجاد رانتهای ویژه برای زندگی با رفاه و آسایش کامل برای خود و خانواده و بستگان در فرصت مشغولیت مرگاندیشی جامعه
۷- کنترل حوزهی خصوصی و عمومی جامعه برای ادامهی حکمرانی
۸ - ترس از تکثر و تنوع جامعه بهعنوان عاملی در جلوگیری از تمامیت خواهی
۹- تلاش در یکدستسازی ذهنی و عینی جامعه برای کنترل آسان و تداوم تکصدایی در ساختار قدرت
۱۰- محدودسازی نقش و پایگاههای زنان و مردان
۱۱- طرد و خاموشی کنشگران زندگی و آزادی با زندان، اخراج، تبعید
۱۲- منزوی نمودن کنشگران زنزندگیآزادی با انواع برچسبها و انگهای ایدئولوژیک و امنیتی
۱۳- قطبی کردن فضای اجتماعی با تعابیر ایدئولوژیک و امنیتی_سیاسی
۱۴- بهرهبرداری ابزاری از نهاد فرهنگ و هنر و آموزش در بازتولید و ترویج بایدها و نبایدهای گفتمان رسمی
۱۵- بهرهمندی از خشونت ایدئولوژیک و امنیتی در خاموشی و مقابله با کنشگران مدنی و اجتماعی
از آنجاکه فرآیند تولید این گزاره های هنجارگونهی گفتمان رسمی برای محدودیت و کنترل حوزهی خصوصی زنان و مردان جامعه و تداوم تکصدایی و تمامیتخواهی در ساختار قدرت، سیری غیرطبیعی با مداخلهی قدرت در پیوند با نهادهای ایدئولوژیک و امنیتی داشته و دارد؛ با تداوم کنشهای فردی و جمعی طرفداران بهرهمندی از حقوق شهروندی و آزادیهای مدنی همچون دیگر جوامع، روبرو هستیم و خواهیم بود.
#زنزندگیآزادی، سنتز جدید دیالکتیک گزارههای گفتمان رسمی و کنشگری معترضین مورد تبعیض و نابرابری است.
و این نکتهای راهبردی است که حاکمیت باید بدان توجه داشته و از آن غفلت نورزد.
۱۲ مهر ۱۴۰۲
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/660
*یادداشتی بر مطالبهی زنزندگیآزادیe/Sociologyofsocialgroups/660
*یادداشتی بر مطالبهی زنزندگیآزادی
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈يادداشتی بر مطالبهی "زن، زندگی، آزادی"
✍ سال هاست کنش گران و آگاهان مدنی هشدار داده و می دهند که کارگزاران و حاکمان از محدودسازی و تبعیض گروههای اجتماعی به ویژه زنان به عنوان نیمی از جامعه، دست بردارند.
هشدار داده اند که مطالبات بدیهی و طبیعی زنان…
✍ سال هاست کنش گران و آگاهان مدنی هشدار داده و می دهند که کارگزاران و حاکمان از محدودسازی و تبعیض گروههای اجتماعی به ویژه زنان به عنوان نیمی از جامعه، دست بردارند.
هشدار داده اند که مطالبات بدیهی و طبیعی زنان…
🔵 « ما در محاصرهی خشونتورزی، گرفتار آمدهایم، باید از آن رها شویم! »
✍فریبا نظری
👈 بشر قرن بیست و یک، به شرایط سخت و پیچیدهای برای زندگی و حتی مرگ دچار شده است. شوربختانه خشونتورزی بخشی از زیست شخصی و عمومی آدمها شده است. در این میانه، انسانی خشونتپرهیز بودن بهغایت دشوار است و اراده و عزمی راسخ برای مهارت کنترل هیجانات عاطفی و احساسی و بروز طبیعی و بهنجار آنها، میطلبد.
به جامعهی خودمان نگاه کنیم، در ارتباط آدمها با یکدیگر و آمد و شد روزمره دقت کنیم. از برخوردهای خشن همراه با دشنام و کتک کاری در سطح خرد تا قطبیسازی حوزهی عمومی ازسوی ساختارهای میانه و کلان جامعه، بازتولید و ترویج خشونت و خشونتورزی در رسانهها با توجیه ایدئولوژیک و سیاستزده، تا ترویج و تولید خشونت در سطح فراتر منطقهای و جهانی؛ به روشنی نشان میدهد که ما در محاصرهی تاریک و دهشتناک خشونتورزی، گرفتار شدهایم.
🔷 این حجم زیاد اتفاقات و رخدادهای خشن و آزاردهنده، سلامت جسم و روان ما را برای یک زندگی معمولی، دچار بحران کرده است.
حتما گفته میشود که خشونتورزی و رخدادهای خشن در همهی جوامع وجود دارد. آری اما در جوامعی مانند ما، فراوانی بالا و متنوع خشونتورزی در سطوح خرد و میانه و کلان با شرایط و متغیرهای دیگری آمیخته شده و ترکیبی ناخوشایند و آسیبرسان بر لایههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی جامعه، بوجود آورده است.
🔸 برخیاز این شرایط و متغیرها عبارتنداز:
۱- نبود گردش آزاد رسانهای و فیلترینگ
۲- انسداد سیاسی و اجتماعی بهویژه در میدان آموزش و هنر و فرهنگ
۳- داشتن حاکمیتی با سرمایهی اجتماعی پایین
۴- نادیده انگاری همیشگی اعتراضات و مطالبات گروههای مختلف جامعه
۵- قوای سهگانهی غیر پاسخگو به ملت
۶- نبود انتخابات آزاد و رقابتی به دلیل نظارت استصوابی
۷- وجود لایههای متعدد امنیتی در جامعه
۸- برخورد امنیتی و سیاسی با سازمانهای مردمنهاد و غیردولتی بهویژه در حوزهی زنان، محیطزیست، کودکان، آسیبهای اجتماعی
۹- دشمنانگاری و بیگانهپنداری گروههای مختلف مردم ازسوی حاکمیت
۱۰- اخراج، حصر، بازداشت، تبعید و حذف منتقدان
۱۱- انزوای طولانی سیاسی و اقتصادی
۱۲- فقر روزافزون و نابودکننده
۱۳- فساد سیستماتیک و چندلایهی نهادهای مختلف نظامی، امنیتی، آموزشی، سیاسی، و حتی سازمانهای خدماترسان حوزههای دارو درمان، و مددکاری، و زیست عمومی
۱۴- تبعیض و نابرابری نهادینه شده با توجیهات قواعد خودساخته در لایههای نظام حکمرانی و تقسیم جامعه به دو گروه بزرگ خودی و غیرخودی
۱۵- محیط زیست آسیب دیده و در معرض نابودی
۱۶- امنیتی و سیاسیسازی نهاد دین
۱۷- تحمیل باورهای مسخکنندهی ایدئولوژیک بر جامعه
۱۸- گسترش ناامیدی عمومی از تغییر و بهبود شرایط اقتصادی، سیاسی، رفاه و امنیت اجتماعی
۱۹- سیر فزایندهی مهاجرت فردی و گروهی طبقات مختلف جامعه
🔹این عوامل و پدیدهها درکنار عطش و کشمکش دائمی بر سر عاملیت و منابع قدرت موجود در جهان که گریبانگیر زندگی بشر معاصر است، شرایط دوچندان ناگوارتری برای ایرانیان فراهم ساخته است.
بیشتر ایرانیان گویی دچار استرس پساز سانحه هستند! این را یکی از دوستان پزشکم به من میگوید: ما مبتلا به PTSD شدهایم!
هر رخداد و واقعهی خشونتبار، ما را مضطرب و آشفته و دچار استرس و پریشانی میکند.
ما با هر قتلی، میمیریم،
با هر سرقتی، سرقت میشویم،
با هر بازداشتی، بازداشت و زندانی میشویم،
با هر اعدام و جانگرفتنی، جان میدهیم،
با هر کودک کاری، رنج میکشیم،
با هر بیسرپناهی، احساس ناامنی و بی سرپناهی میکنیم،
با هر بیمار بیپول و بدون دارویی، بیمار میشویم و با رنج او، درد میکشیم،
با هر خانوادهی سوگواری، به سوگ و عزا مینشینیم،
با هر کولبر و سوختبری، عذاب میکشیم و گلوله میخوریم، میسوزیم،
با هر دادخواهی، دادخواه میشویم،
با هر معترضی، معترض میشویم،
با هر سرکوب و نادیدهانگاری، خشمگین میشویم،
با هر مهاجری، مهاجرت میکنیم و میگرییم،
ما با هر جنگی در هر کجای این کرهی خاکی، خود را در شرایط جنگی میپنداریم...
ما با هر رخداد خشونتباری که در بسیاری جوامع وجود دارد ولی این عوامل تشدید کنندهی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با عاملیت نظام حکمرانی را ندارد، در رنج و اضطراب و خشم هستیم.
🔺دریغا که ما، در حال تجربهی مداوم مرگیم پیشاز آنکه نوبت مرگمان فرارسیده باشد...
اما، ما این تجربه را نمیخواهیم
ما نیازمند زندگی هستیم، ما شایستهی زندگی هستیم
ما میخواهیم زندگی کنیم
ما خشونتورزی و جنگ، نمیخواهیم
ایران، نیازمند زندگی و آرامش است
ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشهی بدان
پاینده مانی و جاودان
✍️ فریبا نظری
۲۵ مهر ۱۴۰۲
#ایران
#زنزندگیآزادی
#زندگیمعمولی
#نه_به_خشونتورزی
#نه_به_جنگ
#مطالبهگر_باشیم
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups
✍فریبا نظری
👈 بشر قرن بیست و یک، به شرایط سخت و پیچیدهای برای زندگی و حتی مرگ دچار شده است. شوربختانه خشونتورزی بخشی از زیست شخصی و عمومی آدمها شده است. در این میانه، انسانی خشونتپرهیز بودن بهغایت دشوار است و اراده و عزمی راسخ برای مهارت کنترل هیجانات عاطفی و احساسی و بروز طبیعی و بهنجار آنها، میطلبد.
به جامعهی خودمان نگاه کنیم، در ارتباط آدمها با یکدیگر و آمد و شد روزمره دقت کنیم. از برخوردهای خشن همراه با دشنام و کتک کاری در سطح خرد تا قطبیسازی حوزهی عمومی ازسوی ساختارهای میانه و کلان جامعه، بازتولید و ترویج خشونت و خشونتورزی در رسانهها با توجیه ایدئولوژیک و سیاستزده، تا ترویج و تولید خشونت در سطح فراتر منطقهای و جهانی؛ به روشنی نشان میدهد که ما در محاصرهی تاریک و دهشتناک خشونتورزی، گرفتار شدهایم.
🔷 این حجم زیاد اتفاقات و رخدادهای خشن و آزاردهنده، سلامت جسم و روان ما را برای یک زندگی معمولی، دچار بحران کرده است.
حتما گفته میشود که خشونتورزی و رخدادهای خشن در همهی جوامع وجود دارد. آری اما در جوامعی مانند ما، فراوانی بالا و متنوع خشونتورزی در سطوح خرد و میانه و کلان با شرایط و متغیرهای دیگری آمیخته شده و ترکیبی ناخوشایند و آسیبرسان بر لایههای مختلف زندگی فردی و اجتماعی جامعه، بوجود آورده است.
🔸 برخیاز این شرایط و متغیرها عبارتنداز:
۱- نبود گردش آزاد رسانهای و فیلترینگ
۲- انسداد سیاسی و اجتماعی بهویژه در میدان آموزش و هنر و فرهنگ
۳- داشتن حاکمیتی با سرمایهی اجتماعی پایین
۴- نادیده انگاری همیشگی اعتراضات و مطالبات گروههای مختلف جامعه
۵- قوای سهگانهی غیر پاسخگو به ملت
۶- نبود انتخابات آزاد و رقابتی به دلیل نظارت استصوابی
۷- وجود لایههای متعدد امنیتی در جامعه
۸- برخورد امنیتی و سیاسی با سازمانهای مردمنهاد و غیردولتی بهویژه در حوزهی زنان، محیطزیست، کودکان، آسیبهای اجتماعی
۹- دشمنانگاری و بیگانهپنداری گروههای مختلف مردم ازسوی حاکمیت
۱۰- اخراج، حصر، بازداشت، تبعید و حذف منتقدان
۱۱- انزوای طولانی سیاسی و اقتصادی
۱۲- فقر روزافزون و نابودکننده
۱۳- فساد سیستماتیک و چندلایهی نهادهای مختلف نظامی، امنیتی، آموزشی، سیاسی، و حتی سازمانهای خدماترسان حوزههای دارو درمان، و مددکاری، و زیست عمومی
۱۴- تبعیض و نابرابری نهادینه شده با توجیهات قواعد خودساخته در لایههای نظام حکمرانی و تقسیم جامعه به دو گروه بزرگ خودی و غیرخودی
۱۵- محیط زیست آسیب دیده و در معرض نابودی
۱۶- امنیتی و سیاسیسازی نهاد دین
۱۷- تحمیل باورهای مسخکنندهی ایدئولوژیک بر جامعه
۱۸- گسترش ناامیدی عمومی از تغییر و بهبود شرایط اقتصادی، سیاسی، رفاه و امنیت اجتماعی
۱۹- سیر فزایندهی مهاجرت فردی و گروهی طبقات مختلف جامعه
🔹این عوامل و پدیدهها درکنار عطش و کشمکش دائمی بر سر عاملیت و منابع قدرت موجود در جهان که گریبانگیر زندگی بشر معاصر است، شرایط دوچندان ناگوارتری برای ایرانیان فراهم ساخته است.
بیشتر ایرانیان گویی دچار استرس پساز سانحه هستند! این را یکی از دوستان پزشکم به من میگوید: ما مبتلا به PTSD شدهایم!
هر رخداد و واقعهی خشونتبار، ما را مضطرب و آشفته و دچار استرس و پریشانی میکند.
ما با هر قتلی، میمیریم،
با هر سرقتی، سرقت میشویم،
با هر بازداشتی، بازداشت و زندانی میشویم،
با هر اعدام و جانگرفتنی، جان میدهیم،
با هر کودک کاری، رنج میکشیم،
با هر بیسرپناهی، احساس ناامنی و بی سرپناهی میکنیم،
با هر بیمار بیپول و بدون دارویی، بیمار میشویم و با رنج او، درد میکشیم،
با هر خانوادهی سوگواری، به سوگ و عزا مینشینیم،
با هر کولبر و سوختبری، عذاب میکشیم و گلوله میخوریم، میسوزیم،
با هر دادخواهی، دادخواه میشویم،
با هر معترضی، معترض میشویم،
با هر سرکوب و نادیدهانگاری، خشمگین میشویم،
با هر مهاجری، مهاجرت میکنیم و میگرییم،
ما با هر جنگی در هر کجای این کرهی خاکی، خود را در شرایط جنگی میپنداریم...
ما با هر رخداد خشونتباری که در بسیاری جوامع وجود دارد ولی این عوامل تشدید کنندهی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی با عاملیت نظام حکمرانی را ندارد، در رنج و اضطراب و خشم هستیم.
🔺دریغا که ما، در حال تجربهی مداوم مرگیم پیشاز آنکه نوبت مرگمان فرارسیده باشد...
اما، ما این تجربه را نمیخواهیم
ما نیازمند زندگی هستیم، ما شایستهی زندگی هستیم
ما میخواهیم زندگی کنیم
ما خشونتورزی و جنگ، نمیخواهیم
ایران، نیازمند زندگی و آرامش است
ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه هنر
دور از تو اندیشهی بدان
پاینده مانی و جاودان
✍️ فریبا نظری
۲۵ مهر ۱۴۰۲
#ایران
#زنزندگیآزادی
#زندگیمعمولی
#نه_به_خشونتورزی
#نه_به_جنگ
#مطالبهگر_باشیم
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
👈تحلیل، نقد، معرفی کتاب
در حوزههای جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
در حوزههای جامعه شناسی گروههای اجتماعی، جنگ، ادبیات، غذا
✅فریبا نظری
دانش آموخته دکترای جامعهشناسی
و مطالبی از دنیای:
👈ادبیات
👈 موسیقی
👈سینما
📝 @f_nazari :ارتباط با من👈
🔴 آیا آرمانهای حاکمیت و ملت ایران باهم، در تضاد قرار گرفتهاند؟
✍ فریبا نظری
👈 در روزهای اخیر، چند تصویر کوتاه توجه مرا به خود جلب کرد:
تصویر نخست: در مدرسهای، فردی در بلندگو شعار میدهد تا دانشآموزان تکرار کنند:
- مرگ بر اسرائیل
اما گروه دانشآموزان پاسخ میدهند:
- مرگ بر فلسطین
تصویر دوم: در مراسم خاکسپاری زندهیادان وحیده محمدیفر و داریوش مهرجویی، حاضران که اغلب گروه هنرمندان و هنردوستان جامعه بودند شعار میدادند:
- نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
تصویر سوم: در جمعهیاعتراضی دیگری در زاهدان، گروه نمازگزاران و معترضین شرکتکننده در راهپیمایی؛ شعار میدادند:
- نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
- از زاهدان تا غزه، کل دنیا میلرزه
چه اتفاقی در جامعه و در نگرش و آرمانهای گروههای مختلف آن، رخ داده است؟
اگر بیاد داشته باشیم تاریخ مطالبهی متضاد با آرمانهای گفتمان انقلاب اسلامی سال ۵۷ و سپس گفتمان رسمی نظام جمهوری اسلامی، یعنی « نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران » به اعتراضات جنبش سبز پساز انتخابات سال ۸۸ باز میگردد.
این شعار نخستین بار در راهپیمایی ۲۷ شهریور ۱۳۸۸، ازسوی مردم معترض در گروههای مختلف و متنوع در اعتراض به حاکمیت و نیز به نتایج انتخابات ریاستجمهوری، در روز قدس سر داده شد.
پساز آن در اعتراضات مختلف بهویژه اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی، این شعار در کنار مطالبات و گزارههای اعتراضی دیگر شنیده و تکرار شده است تا جاییکه حتی در اعتراضات صنفی و تجمعات گروههای بازنشستگان، کارگران، معلمان؛ یکی از شعارهای اصلی در اعتراض به سیاست خارجی حاکمیت و هشدار معترضین به دوری از پرداختن به فلسطین (غزه)، لبنان، و سوریه و توجه نداشتن به تأمین نیازهای زیستی و رفاه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی وامنیت ملی مردم ایران بوده و حتی تبدیل به این عبارات اعتراضی شده است:
- فلسطین، سوریه، عامل بدبختیه
- فلسطین رو رها کن، فکری به حال ما کن
- سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کن
گرچه این نوع گفتمان و آرمانهای مورد تأکید نظام ازسوی بخشی از همفکران و طرفداران این نوع آرمانگرایی، همچنان بازتولید میشود؛ گزارههای زیر برخیاز مهمترین فرضیات این تضاد و شکاف گفتمانی در آرمانهای حاکمیت و ملت ایران است:
۱- فضای بستهی سیاسی و اجتماعی
۲- ستم و سرکوب مردم به شیوههای مختلف
۳- تبعیض، بیعدالتی و نابرابری
۴- فقرشدید و مشکلات فراوان اقتصادی
۵- فضای بستهی سیاست خارجی و انزوای منطقهای و جهانی
۶- نبود فضای آزاد برای طرح مطالبات و اعتراضات گروههای مختلف مدنی و صنفی
۷- نادیده انگاری جانباختگان و بازداشت شدگان اعتراضات دورههای مختلف پساز انقلاب سال ۵۷
۸- بهخطر افتادن منافع ملی به دلیل ارتباط با حکومتهای دیکتاتوری و جنگطلب
۹- ورود به منازعات و کشمکشهای گروههای خشونتورز و جنگطلب منطقه و جهان
۱۰- افزایش نارضایتی و بیاعتمادی عمومی به حاکمیت
۱۱- کاهش سرمایهی اجتماعی حاکمیت نزد عموم جامعه
۱۲- تبعیض در آزادی اجتماعات گروههای مختلف جامعه برمبنای خودی و غیرخودی
۱۳- افزایش جانباختگان و بازداشت شدگان در اعتراضات سالهای اخیر
۱۴- دوری و فاصله گرفتن حاکمیت از ملت
۱۵- کمرنگ نشان دادن بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخل کشور
۱۶- عملکرد جنگطلبانهی حاکمان و گروههای نظامی و شبهنظامی در فلسطین، سوریه و لبنان بهعنوان گروههای مورد حمایت حاکمیت
۱۷- فساد سیستماتیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در لایههای قوای سهگانه
۱۸- رویکرد امنیتی صرف در رویارویی با گروههای مختلف جامعه
۱۹- آرمانگرایی گسترش هلال شیعی ازسوی حاکمیت
۲۰- تجربهی زیستهی ملت در هشت سال جنگ
۲۱- افزایش آگاهی سیاسی و تاریخی جامعه بواسطهی اینترنت و بهرهبرداری از شبکههای خبری جهانی
۲۲- تغییر تدریجی گفتمان ملت بهویژه پساز پایان جنگ هشت ساله از آرمانگرایی حکومتی در حمایت از گروهها و دولتهای برخی جوامع به حمایت و محافظت از منافع و منابع ملی ایران و ایرانیان
۲۳- لجاجت ملت با حاکمیت در طرد اشخاص، گروهها و نهادهای مورد حمایت نظام
۲۴- افزایش فشار بر کنشگران مدنی و صنفی داخلی درسایهی توجه به آرمانگرایی برونمرزی
این گزارهها بهعنوان عوامل برساخت اجتماعی تدریجی تقابل، تضاد، و درنهایت شکاف گفتمانی میان حاکمیت و ملت ایران؛ بسیار اهمیت دارد.
تجربهی جوامع در طول تاریخ، نظریات اندیشمندان علوم انسانی، و مطالعات و پژوهشهای حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نشان داده و میدهد که نادیده انگاشتن مردم و بهرهبرداری تودهوار از آنها در مدیریت جامعه و توجه صرف به مناسبات قدرت و تکیه بر گروهی از حلقهی خواص و خودیهای حاکمیت؛ نتایج و پیامدهای روشن و آرام و باثباتی، نخواهد داشت.
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 در روزهای اخیر، چند تصویر کوتاه توجه مرا به خود جلب کرد:
تصویر نخست: در مدرسهای، فردی در بلندگو شعار میدهد تا دانشآموزان تکرار کنند:
- مرگ بر اسرائیل
اما گروه دانشآموزان پاسخ میدهند:
- مرگ بر فلسطین
تصویر دوم: در مراسم خاکسپاری زندهیادان وحیده محمدیفر و داریوش مهرجویی، حاضران که اغلب گروه هنرمندان و هنردوستان جامعه بودند شعار میدادند:
- نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
تصویر سوم: در جمعهیاعتراضی دیگری در زاهدان، گروه نمازگزاران و معترضین شرکتکننده در راهپیمایی؛ شعار میدادند:
- نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
- از زاهدان تا غزه، کل دنیا میلرزه
چه اتفاقی در جامعه و در نگرش و آرمانهای گروههای مختلف آن، رخ داده است؟
اگر بیاد داشته باشیم تاریخ مطالبهی متضاد با آرمانهای گفتمان انقلاب اسلامی سال ۵۷ و سپس گفتمان رسمی نظام جمهوری اسلامی، یعنی « نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران » به اعتراضات جنبش سبز پساز انتخابات سال ۸۸ باز میگردد.
این شعار نخستین بار در راهپیمایی ۲۷ شهریور ۱۳۸۸، ازسوی مردم معترض در گروههای مختلف و متنوع در اعتراض به حاکمیت و نیز به نتایج انتخابات ریاستجمهوری، در روز قدس سر داده شد.
پساز آن در اعتراضات مختلف بهویژه اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی، این شعار در کنار مطالبات و گزارههای اعتراضی دیگر شنیده و تکرار شده است تا جاییکه حتی در اعتراضات صنفی و تجمعات گروههای بازنشستگان، کارگران، معلمان؛ یکی از شعارهای اصلی در اعتراض به سیاست خارجی حاکمیت و هشدار معترضین به دوری از پرداختن به فلسطین (غزه)، لبنان، و سوریه و توجه نداشتن به تأمین نیازهای زیستی و رفاه اجتماعی و اقتصادی و سیاسی وامنیت ملی مردم ایران بوده و حتی تبدیل به این عبارات اعتراضی شده است:
- فلسطین، سوریه، عامل بدبختیه
- فلسطین رو رها کن، فکری به حال ما کن
- سوریه رو رها کن، فکری به حال ما کن
گرچه این نوع گفتمان و آرمانهای مورد تأکید نظام ازسوی بخشی از همفکران و طرفداران این نوع آرمانگرایی، همچنان بازتولید میشود؛ گزارههای زیر برخیاز مهمترین فرضیات این تضاد و شکاف گفتمانی در آرمانهای حاکمیت و ملت ایران است:
۱- فضای بستهی سیاسی و اجتماعی
۲- ستم و سرکوب مردم به شیوههای مختلف
۳- تبعیض، بیعدالتی و نابرابری
۴- فقرشدید و مشکلات فراوان اقتصادی
۵- فضای بستهی سیاست خارجی و انزوای منطقهای و جهانی
۶- نبود فضای آزاد برای طرح مطالبات و اعتراضات گروههای مختلف مدنی و صنفی
۷- نادیده انگاری جانباختگان و بازداشت شدگان اعتراضات دورههای مختلف پساز انقلاب سال ۵۷
۸- بهخطر افتادن منافع ملی به دلیل ارتباط با حکومتهای دیکتاتوری و جنگطلب
۹- ورود به منازعات و کشمکشهای گروههای خشونتورز و جنگطلب منطقه و جهان
۱۰- افزایش نارضایتی و بیاعتمادی عمومی به حاکمیت
۱۱- کاهش سرمایهی اجتماعی حاکمیت نزد عموم جامعه
۱۲- تبعیض در آزادی اجتماعات گروههای مختلف جامعه برمبنای خودی و غیرخودی
۱۳- افزایش جانباختگان و بازداشت شدگان در اعتراضات سالهای اخیر
۱۴- دوری و فاصله گرفتن حاکمیت از ملت
۱۵- کمرنگ نشان دادن بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داخل کشور
۱۶- عملکرد جنگطلبانهی حاکمان و گروههای نظامی و شبهنظامی در فلسطین، سوریه و لبنان بهعنوان گروههای مورد حمایت حاکمیت
۱۷- فساد سیستماتیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی در لایههای قوای سهگانه
۱۸- رویکرد امنیتی صرف در رویارویی با گروههای مختلف جامعه
۱۹- آرمانگرایی گسترش هلال شیعی ازسوی حاکمیت
۲۰- تجربهی زیستهی ملت در هشت سال جنگ
۲۱- افزایش آگاهی سیاسی و تاریخی جامعه بواسطهی اینترنت و بهرهبرداری از شبکههای خبری جهانی
۲۲- تغییر تدریجی گفتمان ملت بهویژه پساز پایان جنگ هشت ساله از آرمانگرایی حکومتی در حمایت از گروهها و دولتهای برخی جوامع به حمایت و محافظت از منافع و منابع ملی ایران و ایرانیان
۲۳- لجاجت ملت با حاکمیت در طرد اشخاص، گروهها و نهادهای مورد حمایت نظام
۲۴- افزایش فشار بر کنشگران مدنی و صنفی داخلی درسایهی توجه به آرمانگرایی برونمرزی
این گزارهها بهعنوان عوامل برساخت اجتماعی تدریجی تقابل، تضاد، و درنهایت شکاف گفتمانی میان حاکمیت و ملت ایران؛ بسیار اهمیت دارد.
تجربهی جوامع در طول تاریخ، نظریات اندیشمندان علوم انسانی، و مطالعات و پژوهشهای حوزههای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نشان داده و میدهد که نادیده انگاشتن مردم و بهرهبرداری تودهوار از آنها در مدیریت جامعه و توجه صرف به مناسبات قدرت و تکیه بر گروهی از حلقهی خواص و خودیهای حاکمیت؛ نتایج و پیامدهای روشن و آرام و باثباتی، نخواهد داشت.
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
🔴 « آیا آرمیتا گراوند، مهسا امینی دیگریست؟؟ »
✍ فریبا نظری
👈 خبر کوتاه بود، اما خواننده را به غمی بزرگ فرو برد: آرمیتا گراوند، درگذشت.
پساز ۲۸ روز بستری در شرایط کما و سپس مرگ مغزی، آرمیتا نوجوان ۱۶ سالهی دانشآموز که با پوشش اختیاری و بدون حجاب اجباری همراه دوستانش در ایستگاهی در تهران سوار مترو شد؛ براثر واقعهای که نمیدانیم و همچنان مبهم است، برای همیشه از زندگی و مدرسه و خانواده و دوستانش و همهی آنچه دوست داشت، جدا شد و به دیار خاموشان پیوست.
اگر اشاره شد که از واقعه و آنچه بر آرمیتا گراوند گذشت، چیزی نمیدانیم و ابهام آن همچنان باقی است؛ بدان سبب است که پرسشهای بسیاری در افکار عمومی در این باره وجود دارد:
۱- چرا روزنامهنگاری که برای تهیهی خبر و گزارش باهدف اطلاعرسانی و آگاهی افکار عمومی به بیمارستان فجر نیروی هوایی_ محل بستری آرمیتا_ رفته بود، برای چند ساعت بازداشت شد و نتوانست خبری را تهیه و انتشار دهد؟
۲- چرا آرمیتا به بیمارستانی نظامی برده شد؟
۳- چرا پساز انتقال آرمیتا به بیمارستان، شرایط حضور گروهی از روزنامهنگاران مستقل برای آگاهی افکار عمومی، ایجاد نشد؟
۴- چرا باوجود ضربه و شوک رخداد تلخ سال ۱۴۰۱ مهسا امینی برای جامعه و شباهت و قرائن رخداد واقع شده برای آرمیتا گراوند به آن واقعهی اندوهبار، کمیتهی تحقیق مستقلی برای پاسخگویی به جامعهی مضطرب و نگران ایران؛ تشکیل نشد؟
۵- چگونه حاکمیت انتظار دارد درحالی که پروندهی تلخ و خسارتبار جانباختن مهسا امینی و اعتراضات پساز آن که منجربه جانباختن و مجروح شدن و بازداشت تعداد زیادی از هموطنان در سراسر کشور شده، بدون پذیرش جرم رخداده و مجازات عاملین و آمران، همچنان باز و بینتیجه مانده است؛ موضوع مرگ ناگهانی یک دانشآموز ۱۶ ساله با یک جملهی خبری کوتاه خاتمه یابد؟
۶- چرا تصاویر دوربینهای داخل مترو، نشان داده نمیشود؟
۷- اگر ابهامی وجود ندارد و همه چیز واضح و طبیعی است، چرا اجازهی نشست مطبوعاتی آزاد و مستقل با پدر و مادر و دوستان همراه آرمیتا داده نمیشود؟
۸- چرا طرح حضور و عملکرد حجاببانها در متروها، پساز رخداد پیشآمده برای آرمیتا گراوند؛ منتفی و حجاببانان جمعآوری شدند؟
۹- یکسال است که افکار عمومی از خود و متولیان انتظامی و قضایی و امنیتی میپرسد: چرا کودکان و نوجوانان ما ناگهان میمیرند؟ ناگهان دچار افت فشار، عدم رضایت از زندگی و خودکشی، سقوط از بلندی، مرگ در خواب، و بیماری زمینهای میشوند و جان می دهند؟
۱۰- قصد و هدف حاکمیت از بایکوت خبری این رخداد و تکرار روایتی باورناپذیر و مخدوش؛ چیست؟
جامعهی ما مضطرب است، خشمگین است، درگیر فقر شدید و بدست آوردن درآمدی اندک برای هزینههای گزاف زندگی است، هزینههای دارو و درمان سنگین و طاقت فرساست.
حقوق بازنشستگان، کارگران، معلمان، رانندههای تاکسی، مشاغل غیررسمی و روزمزد مانند دستفروشی، درآمد گروههای با نیازهای ویژه مانند معلولان، خانوادههای زندانیان، خانوادههای دارای بیمار و سومصرف مواد، زنان سرپرست خانوار؛ کفاف هزینههای بالای زندگی در شرایط آنومیک امروز ایران را نمیدهد.
جامعهی ما از نادیده انگاری اعتراضات سالهای ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، و دادخواهیهای بدون پاسخ و ستم و تبعیض و نابرابری؛ خسته و انباشته از مطالبه و خشم است.
جامعهی ما خواهان زندگی و آزادی است و در این میان، زن مصداق نابرابری و تبعیض مستمر؛ فریاد رسا و بلندی شده است به بلندای #زنزندگیآزادی!
این جامعه، پوشش اختیاری را به رسمیت شناخته است، هم از منظر باورمندان و هم منتقدان به حجاب و پوشش.
اکنون بخش بزرگی از این جامعه که به روایت رسمی حاکمیت دربارهی آرمیتا گراوند اعتماد ندارد، بر سر این دوراهی تلخ و گزنده است:
آیا آرمیتای عزیز، درگذشته یا جان باخته است؟
آیا آرمیتا، مهسای دیگریست؟؟....
افکار عمومی این جامعه، منتظر پاسخ شفاف و غیرتکراری است.
چنین جامعهای را آزمودن چندباره، یقیناً خطاست...
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 خبر کوتاه بود، اما خواننده را به غمی بزرگ فرو برد: آرمیتا گراوند، درگذشت.
پساز ۲۸ روز بستری در شرایط کما و سپس مرگ مغزی، آرمیتا نوجوان ۱۶ سالهی دانشآموز که با پوشش اختیاری و بدون حجاب اجباری همراه دوستانش در ایستگاهی در تهران سوار مترو شد؛ براثر واقعهای که نمیدانیم و همچنان مبهم است، برای همیشه از زندگی و مدرسه و خانواده و دوستانش و همهی آنچه دوست داشت، جدا شد و به دیار خاموشان پیوست.
اگر اشاره شد که از واقعه و آنچه بر آرمیتا گراوند گذشت، چیزی نمیدانیم و ابهام آن همچنان باقی است؛ بدان سبب است که پرسشهای بسیاری در افکار عمومی در این باره وجود دارد:
۱- چرا روزنامهنگاری که برای تهیهی خبر و گزارش باهدف اطلاعرسانی و آگاهی افکار عمومی به بیمارستان فجر نیروی هوایی_ محل بستری آرمیتا_ رفته بود، برای چند ساعت بازداشت شد و نتوانست خبری را تهیه و انتشار دهد؟
۲- چرا آرمیتا به بیمارستانی نظامی برده شد؟
۳- چرا پساز انتقال آرمیتا به بیمارستان، شرایط حضور گروهی از روزنامهنگاران مستقل برای آگاهی افکار عمومی، ایجاد نشد؟
۴- چرا باوجود ضربه و شوک رخداد تلخ سال ۱۴۰۱ مهسا امینی برای جامعه و شباهت و قرائن رخداد واقع شده برای آرمیتا گراوند به آن واقعهی اندوهبار، کمیتهی تحقیق مستقلی برای پاسخگویی به جامعهی مضطرب و نگران ایران؛ تشکیل نشد؟
۵- چگونه حاکمیت انتظار دارد درحالی که پروندهی تلخ و خسارتبار جانباختن مهسا امینی و اعتراضات پساز آن که منجربه جانباختن و مجروح شدن و بازداشت تعداد زیادی از هموطنان در سراسر کشور شده، بدون پذیرش جرم رخداده و مجازات عاملین و آمران، همچنان باز و بینتیجه مانده است؛ موضوع مرگ ناگهانی یک دانشآموز ۱۶ ساله با یک جملهی خبری کوتاه خاتمه یابد؟
۶- چرا تصاویر دوربینهای داخل مترو، نشان داده نمیشود؟
۷- اگر ابهامی وجود ندارد و همه چیز واضح و طبیعی است، چرا اجازهی نشست مطبوعاتی آزاد و مستقل با پدر و مادر و دوستان همراه آرمیتا داده نمیشود؟
۸- چرا طرح حضور و عملکرد حجاببانها در متروها، پساز رخداد پیشآمده برای آرمیتا گراوند؛ منتفی و حجاببانان جمعآوری شدند؟
۹- یکسال است که افکار عمومی از خود و متولیان انتظامی و قضایی و امنیتی میپرسد: چرا کودکان و نوجوانان ما ناگهان میمیرند؟ ناگهان دچار افت فشار، عدم رضایت از زندگی و خودکشی، سقوط از بلندی، مرگ در خواب، و بیماری زمینهای میشوند و جان می دهند؟
۱۰- قصد و هدف حاکمیت از بایکوت خبری این رخداد و تکرار روایتی باورناپذیر و مخدوش؛ چیست؟
جامعهی ما مضطرب است، خشمگین است، درگیر فقر شدید و بدست آوردن درآمدی اندک برای هزینههای گزاف زندگی است، هزینههای دارو و درمان سنگین و طاقت فرساست.
حقوق بازنشستگان، کارگران، معلمان، رانندههای تاکسی، مشاغل غیررسمی و روزمزد مانند دستفروشی، درآمد گروههای با نیازهای ویژه مانند معلولان، خانوادههای زندانیان، خانوادههای دارای بیمار و سومصرف مواد، زنان سرپرست خانوار؛ کفاف هزینههای بالای زندگی در شرایط آنومیک امروز ایران را نمیدهد.
جامعهی ما از نادیده انگاری اعتراضات سالهای ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ و ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، و دادخواهیهای بدون پاسخ و ستم و تبعیض و نابرابری؛ خسته و انباشته از مطالبه و خشم است.
جامعهی ما خواهان زندگی و آزادی است و در این میان، زن مصداق نابرابری و تبعیض مستمر؛ فریاد رسا و بلندی شده است به بلندای #زنزندگیآزادی!
این جامعه، پوشش اختیاری را به رسمیت شناخته است، هم از منظر باورمندان و هم منتقدان به حجاب و پوشش.
اکنون بخش بزرگی از این جامعه که به روایت رسمی حاکمیت دربارهی آرمیتا گراوند اعتماد ندارد، بر سر این دوراهی تلخ و گزنده است:
آیا آرمیتای عزیز، درگذشته یا جان باخته است؟
آیا آرمیتا، مهسای دیگریست؟؟....
افکار عمومی این جامعه، منتظر پاسخ شفاف و غیرتکراری است.
چنین جامعهای را آزمودن چندباره، یقیناً خطاست...
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
🟢 « انتظاری که برآورده نشد… »
👈 سخنان پدر روح اله عجمیان در برنامهی زندهی سیمای ملی را دیدیم. من انتظاراتی از ایشان داشتم که نهتنها برآورده نشد، که در خرواری از نفرت و خشونتورزی؛ مدفون شد…
۱- من انتظار داشتم که ایشان به سیستم قضایی نهیب بزند که اگر پسر یک خانواده را به جرم قتل پسرم اعدام نمودید، چرا به پدر و مادرش آزار میرسانید؟
۲- چرا چند وقتی است که پدر محمدمهدی کرمی را که هم سن و سال من است و همچون من، پسر از دست داده؛ بازداشت نمودهاید؟
۳- چرا مادر این پسر را تنها و بی همراه گذاشته و رنج و عذاب میدهید؟
۴- چرا علاوهبر آرمان علیوردی، یکسال از کشته شدن حدود ۵۰۰ انسان دیگر در اعتراضات سال ۱۴۰۱ و جنبش #زنزندگیآزادی و پیشاز آن در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸؛ گذشته اما تاکنون عاملان و آمران، دستگیر و محاکمه نشدهاند؟
۵- چرا برخی رسانهها و بهویژه رسانهی ملی، در ایجاد نفرت و تفرقه و خاکریز میان مردم ایران باهم رقابت میکنند؟
من انتظار داشتم که این سخنان را بشنوم...
انتظار داشتم از رنجها و ظلمهای رفته به مردم و هموطنان، بگوید و اشک بریزد و از مسئولان بخواهد دست از ستم و بیداد بردارند...
من انتظار این #نگاه_انسانی را داشتم...
اما دریغ و درد که چنین نشد...
افسوس بسیار که چنین جملاتی شنیده نشد...
و در عوض از کشته نشدن تعداد بیشتری از آدمها گله شد...
پیشاز این گفتهبودم
ما در محاصرهی خشونتورزی گرفتار آمدهایم، باید از آن رها شویم!*
✍️ فریبا نظری
۱۱ آبان ۱۴۰۲
#خشونتورزی
#روحاله_عجمیان
#محمدمهدی_کرمی
#رسانهی_ملی
#آبان
#نگاه_انسانی
#زنزندگیآزادی
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
👈 سخنان پدر روح اله عجمیان در برنامهی زندهی سیمای ملی را دیدیم. من انتظاراتی از ایشان داشتم که نهتنها برآورده نشد، که در خرواری از نفرت و خشونتورزی؛ مدفون شد…
۱- من انتظار داشتم که ایشان به سیستم قضایی نهیب بزند که اگر پسر یک خانواده را به جرم قتل پسرم اعدام نمودید، چرا به پدر و مادرش آزار میرسانید؟
۲- چرا چند وقتی است که پدر محمدمهدی کرمی را که هم سن و سال من است و همچون من، پسر از دست داده؛ بازداشت نمودهاید؟
۳- چرا مادر این پسر را تنها و بی همراه گذاشته و رنج و عذاب میدهید؟
۴- چرا علاوهبر آرمان علیوردی، یکسال از کشته شدن حدود ۵۰۰ انسان دیگر در اعتراضات سال ۱۴۰۱ و جنبش #زنزندگیآزادی و پیشاز آن در سالهای ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸؛ گذشته اما تاکنون عاملان و آمران، دستگیر و محاکمه نشدهاند؟
۵- چرا برخی رسانهها و بهویژه رسانهی ملی، در ایجاد نفرت و تفرقه و خاکریز میان مردم ایران باهم رقابت میکنند؟
من انتظار داشتم که این سخنان را بشنوم...
انتظار داشتم از رنجها و ظلمهای رفته به مردم و هموطنان، بگوید و اشک بریزد و از مسئولان بخواهد دست از ستم و بیداد بردارند...
من انتظار این #نگاه_انسانی را داشتم...
اما دریغ و درد که چنین نشد...
افسوس بسیار که چنین جملاتی شنیده نشد...
و در عوض از کشته نشدن تعداد بیشتری از آدمها گله شد...
پیشاز این گفتهبودم
ما در محاصرهی خشونتورزی گرفتار آمدهایم، باید از آن رها شویم!*
✍️ فریبا نظری
۱۱ آبان ۱۴۰۲
#خشونتورزی
#روحاله_عجمیان
#محمدمهدی_کرمی
#رسانهی_ملی
#آبان
#نگاه_انسانی
#زنزندگیآزادی
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
🔴 ایران و تکرار تراژدی بینوایان ...
✍فریبا نظری
👈 یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، رمان بینوایان ویکتور هوگوست. با دو قهرمان و ضد قهرمان، ژان والژان فقیری که برای دزدیدن یک نان سالها زندانی شد و تا پایان زندگی با پیامدهای آن رخداد بسر برد.
و ژاور، بازرس و نگهبان زندان که معتقد بود اگر کسی یکبار قانونشکنی کرد و مرتکب جرمی شد، دیگر اصلاحپذیر نیست.
ژاور به شکل بیمارگونهای به طبقهبندی جامعه در دو طبقهی مجرمان و حافظانِ امنیتِ جامعه اعتقاد داشت و نفرت او به طبقهی مجرمان ناشی از نفرت و کینهی تعلق وی به پدری مجرم و محکوم به اعمال شاقه بود که او را به طبقهی حافظان امنیت اجتماعی و مبارزه با قانونشکنان کشانده بود.
در هفتهای که گذشت، در کلانشهر تهران و پایتخت ایران، با سه مورد تلخ و دردناک مشابه داستان بینوایان ویکتور هوگو؛ روبرو شدم:
۱- پسر جوانی که یک کلاه دزدید.
۲- مردی که یک قالب کوچک کره دزدید.
۳- زنی که یک کنسرو تن ماهی دزدید…
رشد افسارگسیخته و روزافزون فقر و تورم کالاهای ضروری و خوراکی، درحال تکثیر تراژدی دردناک بینوایان جامعهی قرن هجدهم فرانسه در ایران قرن بیست و یک است…!!
« سرپرست معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران میگوید برای اولین بار در تهران، بیشترین محکومین و متهمان در زندانهای سه گانه تهران، سارقین هستند در حالی که قبلا این جایگاه در اختیار محکومان مواد مخدر بوده است »( asriran.co/003rVU).
این درحالی است که اولویت حاکمیت دربرابر این تراژدی روزانهی ایرانیان، مواردی است هم چون:
۱- مبارزه با فتنهگران و دشمنان داخلی و خارجی
۲- نابودی اسرائیل و آمریکا
۳- بازتولید استراتژی دههی شصت
۴- تحمیل حجاب اجباری بر زنان ازطریق استخدام حجاببانان و تصویب لایحهی حجاب
۵ - افزایش دستوری جمعیت
۶- ساکت نمودن خانوادههای دادخواه جانباختگان بهویژه در اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
۷- یکدست سازی و خالص سازی ساختار حاکمیت
۸ - تسویه حسابهای سیاسی و جناحی
۹ - نادیده انگاری و انکار اختلاسها و فساد سیستماتیک
۱۰- ادامهی سیاست تحقیر و انزوای سیاسی و اقتصادی منطقهای و جهانی با تکرار خطاهای استراتژیک
۱۱- افزایش قطبیسازی و نفرتپراکنی در جامعه
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
✍فریبا نظری
👈 یکی از شاهکارهای ادبیات جهان، رمان بینوایان ویکتور هوگوست. با دو قهرمان و ضد قهرمان، ژان والژان فقیری که برای دزدیدن یک نان سالها زندانی شد و تا پایان زندگی با پیامدهای آن رخداد بسر برد.
و ژاور، بازرس و نگهبان زندان که معتقد بود اگر کسی یکبار قانونشکنی کرد و مرتکب جرمی شد، دیگر اصلاحپذیر نیست.
ژاور به شکل بیمارگونهای به طبقهبندی جامعه در دو طبقهی مجرمان و حافظانِ امنیتِ جامعه اعتقاد داشت و نفرت او به طبقهی مجرمان ناشی از نفرت و کینهی تعلق وی به پدری مجرم و محکوم به اعمال شاقه بود که او را به طبقهی حافظان امنیت اجتماعی و مبارزه با قانونشکنان کشانده بود.
در هفتهای که گذشت، در کلانشهر تهران و پایتخت ایران، با سه مورد تلخ و دردناک مشابه داستان بینوایان ویکتور هوگو؛ روبرو شدم:
۱- پسر جوانی که یک کلاه دزدید.
۲- مردی که یک قالب کوچک کره دزدید.
۳- زنی که یک کنسرو تن ماهی دزدید…
رشد افسارگسیخته و روزافزون فقر و تورم کالاهای ضروری و خوراکی، درحال تکثیر تراژدی دردناک بینوایان جامعهی قرن هجدهم فرانسه در ایران قرن بیست و یک است…!!
« سرپرست معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان تهران میگوید برای اولین بار در تهران، بیشترین محکومین و متهمان در زندانهای سه گانه تهران، سارقین هستند در حالی که قبلا این جایگاه در اختیار محکومان مواد مخدر بوده است »( asriran.co/003rVU).
این درحالی است که اولویت حاکمیت دربرابر این تراژدی روزانهی ایرانیان، مواردی است هم چون:
۱- مبارزه با فتنهگران و دشمنان داخلی و خارجی
۲- نابودی اسرائیل و آمریکا
۳- بازتولید استراتژی دههی شصت
۴- تحمیل حجاب اجباری بر زنان ازطریق استخدام حجاببانان و تصویب لایحهی حجاب
۵ - افزایش دستوری جمعیت
۶- ساکت نمودن خانوادههای دادخواه جانباختگان بهویژه در اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
۷- یکدست سازی و خالص سازی ساختار حاکمیت
۸ - تسویه حسابهای سیاسی و جناحی
۹ - نادیده انگاری و انکار اختلاسها و فساد سیستماتیک
۱۰- ادامهی سیاست تحقیر و انزوای سیاسی و اقتصادی منطقهای و جهانی با تکرار خطاهای استراتژیک
۱۱- افزایش قطبیسازی و نفرتپراکنی در جامعه
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
🔴 « حجاب بان، بدعت سیاسی کژکارکرد »
✍ فریبا نظری
👈 وقتی کلماتی با پسوند «بان» را بررسی میکنیم، معانی جالب و کارکردهای مفیدی برای آنها مییابیم.
الف- نگهدارنده؛ محافظتکننده:
پاسبان، دربان، دروازهبان، شتربان، باغبان، پالیزبان، فیلبان، نگهبان
ب- صاحب؛ دارنده:
مهربان
۱- پاسبان، کسی که نگهدارنده و محافظت کننده از قانون و اجرای آن است.
۲- دربان، کسی که محافظ ساختمان یا یک مکان است.
۳- باغبان، کسی که از باغ و گیاهان آن؛ محافظت میکند.
۴- مهربان، کسی که مهر دارد و صاحب مهر و دوستی است.
۵- حجاببان، یعنی چه؟ چه وظیفهای دارد؟
کسی که حجاب دارد و صاحب حجاب است؟
یا آنکه محافظت کنندهی حجاب دیگران است؟
🔷پاسبان( شهربان و پلیس در زبان انگلیسی)، باغبان، یا دربان؛ اگر نباشند خسران و ناامنی برجامعه یا یک مکان خاص، حاکم میشود.
مهربان و دارندهی مهر و دوستی و محبت نیز اگر نباشد، خسرانی به سترگی خشونت و ستیز و خودخواهی و جنگ؛ در جامعه حکمفرما میشود.
حجاببان چطور؟ چه وظیفه و کارکردی دارد؟ اگر نباشد چه پیش میآید؟
🔹حجاب به معنای پوشش سر و بدن، مختص افرادی است که بدان باور و ایمان دارند.
اگر افرادی بکار گمارده شوند که محافظ حجاب اجباری دیگران باشند، به همان اندازه بدعت و غیرمنطقی است که افرادی استخدام شوند تا به اجبار و زور، پوشش سر و بدن را از آنها که انتخابشان است، برگیرند.
💢بنظر میرسد حجاب بان، بدعت سیاسی کژکارکردی است که برون داد آن قطبیسازی، گسستگی اجتماعی، دینگریزی، گرفتن حق انتخاب و آزادی، و تمامیت خواهی و کنترلگری ایدئولوژیک برای حفظ مناسبات قدرت است و ارتباطی با دین و باور تعالیبخش افراد نداشته و کارکردی در جامعه و زیست اجتماعی نیز ندارد.
روایت تلخ و دهشتناک آنچه بر #رویا_حشمتی رفته و تازیانههایی که بر پیکر او فرود آمده است، برون داد کژکارد بدعت سیاسی حجاببان است.
رویاجان!
خواهرم، رفیقم، هموطنم!
بیا با هم بخوانیم:
به نام زن
به نام زندگی
دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود
تمام تازیانهها تبر شود ..
#پوشش_اختیاری
#حجاب_بان
#بدعت_سیاسی_کژکارکرد
#رویا_حشمتی
#زنزندگیآزادی
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 وقتی کلماتی با پسوند «بان» را بررسی میکنیم، معانی جالب و کارکردهای مفیدی برای آنها مییابیم.
الف- نگهدارنده؛ محافظتکننده:
پاسبان، دربان، دروازهبان، شتربان، باغبان، پالیزبان، فیلبان، نگهبان
ب- صاحب؛ دارنده:
مهربان
۱- پاسبان، کسی که نگهدارنده و محافظت کننده از قانون و اجرای آن است.
۲- دربان، کسی که محافظ ساختمان یا یک مکان است.
۳- باغبان، کسی که از باغ و گیاهان آن؛ محافظت میکند.
۴- مهربان، کسی که مهر دارد و صاحب مهر و دوستی است.
۵- حجاببان، یعنی چه؟ چه وظیفهای دارد؟
کسی که حجاب دارد و صاحب حجاب است؟
یا آنکه محافظت کنندهی حجاب دیگران است؟
🔷پاسبان( شهربان و پلیس در زبان انگلیسی)، باغبان، یا دربان؛ اگر نباشند خسران و ناامنی برجامعه یا یک مکان خاص، حاکم میشود.
مهربان و دارندهی مهر و دوستی و محبت نیز اگر نباشد، خسرانی به سترگی خشونت و ستیز و خودخواهی و جنگ؛ در جامعه حکمفرما میشود.
حجاببان چطور؟ چه وظیفه و کارکردی دارد؟ اگر نباشد چه پیش میآید؟
🔹حجاب به معنای پوشش سر و بدن، مختص افرادی است که بدان باور و ایمان دارند.
اگر افرادی بکار گمارده شوند که محافظ حجاب اجباری دیگران باشند، به همان اندازه بدعت و غیرمنطقی است که افرادی استخدام شوند تا به اجبار و زور، پوشش سر و بدن را از آنها که انتخابشان است، برگیرند.
💢بنظر میرسد حجاب بان، بدعت سیاسی کژکارکردی است که برون داد آن قطبیسازی، گسستگی اجتماعی، دینگریزی، گرفتن حق انتخاب و آزادی، و تمامیت خواهی و کنترلگری ایدئولوژیک برای حفظ مناسبات قدرت است و ارتباطی با دین و باور تعالیبخش افراد نداشته و کارکردی در جامعه و زیست اجتماعی نیز ندارد.
روایت تلخ و دهشتناک آنچه بر #رویا_حشمتی رفته و تازیانههایی که بر پیکر او فرود آمده است، برون داد کژکارد بدعت سیاسی حجاببان است.
رویاجان!
خواهرم، رفیقم، هموطنم!
بیا با هم بخوانیم:
به نام زن
به نام زندگی
دریده شد لباس بردگی
شب سیاه ما سحر شود
تمام تازیانهها تبر شود ..
#پوشش_اختیاری
#حجاب_بان
#بدعت_سیاسی_کژکارکرد
#رویا_حشمتی
#زنزندگیآزادی
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
پوشش اختیاری، مطالبهی یک قشر خاص نیست
فریبا نظری
در میان انبوه مسائل و بحرانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست_محیطی کشور در سطوح داخلی و منطقهای و جهانی، طبل حجاب اجباری؛ همچنان سر و صدا میکند. نظریهپردازان و دنبال کنندگان این ماجرا، هرازگاهی مطالبی را مطرح میکنند.
به بخشی از استدلالها و توجیهات عجیب و قلدرمآبانه و جنسیت زدهی یکی از طراحان نوشتار مخدوش و پرچالش حجاب و عفاف در دفاع از مفاد آن توجه کنیم:
« باید حرص و ولع جامعه را در روابط جنسی بیشتر کنیم، با حجاب و با حریمهای جنسی، روابط جنسی حریص تر و گرم تر ایجاد کنیم. این حرص و ولع است که پایهی خانواده را تحکیم میکند. اگر مثل جوامع غربی، آزادی روابط داشته باشیم که دیگر خانواده به معنای حقیقی شکل نمیگیرد. این چیزی که شما در غرب میبینید و اسمش را خانواده میگذارید، ما به آن نمیگوییم خانواده؛ خانواده برای خودش تعریفی دارد..»
« سلبریتیها مجازاتشان در این لایحه، سختتر و شدیدتر هست. چون اینها شهروندان عادی نیستند و رفتارشان یک تبعیت اجتماعی را رقم میزند. هنرمندی که حضورش و زندگیش در كشور، قرار هست ملتزم با هنجارشکنی و قانونشکنی باشد و اگر کسی متحفظ این قانونشکنی بشود و او( هنرمند سلبریتی) اعتراض میکند و از کشور خارج میشود، خب بشود؛ چه ایرادی دارد؟» ( دیده بان ایران/ دی ماه ۱۴۰۲).
چند گزارهی مهم و ضروری دراین مورد عبارتنداز:
۱- حجاب اجباری، بدعت سیاسی و ایدئولوژیک ایران پساز انقلاب سال ۵۷ در میان همهی کشورهای مسلمان است.
۲- گواه این بدعت سیاسی و ایدئولوژیک، مرور سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی و پیشگامان انقلاب در سال ۵۷ و پیش از آن درخصوص آزادی جامعه است.
۳- اجباری شدن حجاب* چند سال پس از پیروزی انقلاب، عملی میشود.
۴- ادلهی وجوب حجاب در نص صریح قرآن، مورد اختلاف است و غالبا به وجوب آن برای باورمندان و مومنان اشاره دارد.
۵- پوشش اختیاری، صرفا مطالبهی سلبریتیها یا قشر و گروه خاصی نیست؛ بلکه مطالبهی گروههای مختلف ایرانیان است اعم از: دینباوران، با حجابان و دین ناباوران در سن و جنس و طبقه و منزلت اجتماعی گوناگون.
۶- سلبریتیها از سیارهای دیگری نیامدهاند و بخشی از مردم ایران هستند و کسی نمیتواند آنها را به جرم مورد اقبال بودن جامعه و انتخاب پوشش اختیاری؛ مجبور به ترک وطن نماید.
۷- مفهوم عفت و پاکدامنی هیچ ارتباطی با حجاب اجباری ندارد و این عبارت مخدوش و از اساس، نادرست است.
۸- کمیت و کیفیت پدیدهها و آسیبهای نوظهور خانواده در ایران، گواه شیوهها و سیاستهای نادرست و آسیبزای چند دههی اخیر است، و ارتباطی با مدرنیته و غرب ندارد. خانوادههای ایرانی در سایهی سیاستها و راهبردهایی چون حجاب اجباری بهعنوان نمادی از تبعیض و نابرابری و انسداد اجتماعی و فرهنگی و نیز فقر و فساد و خشونت، دچار مسائل پیچیده و بحرانهای نابهنجاری است که انکارشدنی نیست.
۹- اگر خانواده در غرب، معنایی ندارد و دچار فروپاشی و ابتذال است؛ اقبال و شیفتگی بسیاری از مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی و فرزندان و بستگان آنها به زندگی و اقامت در این منطقه از جهان، تناقض و پارادوکسی آشکار است.
۱۰- از ابتدای اجباری شدن حجاب در سال ۵۹ بهویژه پساز اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و فضاحت بدعتهای گشت ارشاد و حجاب بانان، بخش زیادی از باورمندان به حجاب و دین باوران؛ بر پوشش اختیاری و حق آزادی و انتخاب سبک زندگی همهی ایرانیان، اعلام همراهی و هم صدایی نمودهاند. این نیز نشانگر آنست که پوشش اختیاری، مطالبهی یک قشر خاص نیست.
درنهایت با مقاومت مدنی خشونتپرهیز زنان و مردان، پوشش اختیاری که مقدمهای برای رسیدن به برابری جنسیتی و بهرهمندی از حقوق شهروندی و رواداری اجتماعی و انسانی است، همچون حق رأی و حق آموزش؛ در جامعه نهادینه خواهد شد، پس آنرا محترم بشماریم.
برای مطالعهی بیشتر :
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/984 اجباری شدن حجاب پساز انقلاب*
بخش نخست
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/985 بخش دوم*
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/986 بخش سوم*
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
فریبا نظری
در میان انبوه مسائل و بحرانهای اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و زیست_محیطی کشور در سطوح داخلی و منطقهای و جهانی، طبل حجاب اجباری؛ همچنان سر و صدا میکند. نظریهپردازان و دنبال کنندگان این ماجرا، هرازگاهی مطالبی را مطرح میکنند.
به بخشی از استدلالها و توجیهات عجیب و قلدرمآبانه و جنسیت زدهی یکی از طراحان نوشتار مخدوش و پرچالش حجاب و عفاف در دفاع از مفاد آن توجه کنیم:
« باید حرص و ولع جامعه را در روابط جنسی بیشتر کنیم، با حجاب و با حریمهای جنسی، روابط جنسی حریص تر و گرم تر ایجاد کنیم. این حرص و ولع است که پایهی خانواده را تحکیم میکند. اگر مثل جوامع غربی، آزادی روابط داشته باشیم که دیگر خانواده به معنای حقیقی شکل نمیگیرد. این چیزی که شما در غرب میبینید و اسمش را خانواده میگذارید، ما به آن نمیگوییم خانواده؛ خانواده برای خودش تعریفی دارد..»
« سلبریتیها مجازاتشان در این لایحه، سختتر و شدیدتر هست. چون اینها شهروندان عادی نیستند و رفتارشان یک تبعیت اجتماعی را رقم میزند. هنرمندی که حضورش و زندگیش در كشور، قرار هست ملتزم با هنجارشکنی و قانونشکنی باشد و اگر کسی متحفظ این قانونشکنی بشود و او( هنرمند سلبریتی) اعتراض میکند و از کشور خارج میشود، خب بشود؛ چه ایرادی دارد؟» ( دیده بان ایران/ دی ماه ۱۴۰۲).
چند گزارهی مهم و ضروری دراین مورد عبارتنداز:
۱- حجاب اجباری، بدعت سیاسی و ایدئولوژیک ایران پساز انقلاب سال ۵۷ در میان همهی کشورهای مسلمان است.
۲- گواه این بدعت سیاسی و ایدئولوژیک، مرور سخنان بنیانگذار جمهوری اسلامی و پیشگامان انقلاب در سال ۵۷ و پیش از آن درخصوص آزادی جامعه است.
۳- اجباری شدن حجاب* چند سال پس از پیروزی انقلاب، عملی میشود.
۴- ادلهی وجوب حجاب در نص صریح قرآن، مورد اختلاف است و غالبا به وجوب آن برای باورمندان و مومنان اشاره دارد.
۵- پوشش اختیاری، صرفا مطالبهی سلبریتیها یا قشر و گروه خاصی نیست؛ بلکه مطالبهی گروههای مختلف ایرانیان است اعم از: دینباوران، با حجابان و دین ناباوران در سن و جنس و طبقه و منزلت اجتماعی گوناگون.
۶- سلبریتیها از سیارهای دیگری نیامدهاند و بخشی از مردم ایران هستند و کسی نمیتواند آنها را به جرم مورد اقبال بودن جامعه و انتخاب پوشش اختیاری؛ مجبور به ترک وطن نماید.
۷- مفهوم عفت و پاکدامنی هیچ ارتباطی با حجاب اجباری ندارد و این عبارت مخدوش و از اساس، نادرست است.
۸- کمیت و کیفیت پدیدهها و آسیبهای نوظهور خانواده در ایران، گواه شیوهها و سیاستهای نادرست و آسیبزای چند دههی اخیر است، و ارتباطی با مدرنیته و غرب ندارد. خانوادههای ایرانی در سایهی سیاستها و راهبردهایی چون حجاب اجباری بهعنوان نمادی از تبعیض و نابرابری و انسداد اجتماعی و فرهنگی و نیز فقر و فساد و خشونت، دچار مسائل پیچیده و بحرانهای نابهنجاری است که انکارشدنی نیست.
۹- اگر خانواده در غرب، معنایی ندارد و دچار فروپاشی و ابتذال است؛ اقبال و شیفتگی بسیاری از مدیران و مسئولان جمهوری اسلامی و فرزندان و بستگان آنها به زندگی و اقامت در این منطقه از جهان، تناقض و پارادوکسی آشکار است.
۱۰- از ابتدای اجباری شدن حجاب در سال ۵۹ بهویژه پساز اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و فضاحت بدعتهای گشت ارشاد و حجاب بانان، بخش زیادی از باورمندان به حجاب و دین باوران؛ بر پوشش اختیاری و حق آزادی و انتخاب سبک زندگی همهی ایرانیان، اعلام همراهی و هم صدایی نمودهاند. این نیز نشانگر آنست که پوشش اختیاری، مطالبهی یک قشر خاص نیست.
درنهایت با مقاومت مدنی خشونتپرهیز زنان و مردان، پوشش اختیاری که مقدمهای برای رسیدن به برابری جنسیتی و بهرهمندی از حقوق شهروندی و رواداری اجتماعی و انسانی است، همچون حق رأی و حق آموزش؛ در جامعه نهادینه خواهد شد، پس آنرا محترم بشماریم.
برای مطالعهی بیشتر :
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/984 اجباری شدن حجاب پساز انقلاب*
بخش نخست
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/985 بخش دوم*
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/986 بخش سوم*
👈👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🔰🔰اجباری شدن حجاب، پساز انقلاب ۵۷ و اکنون در جنبش #زنزندگیآزادی/ بخش نخست
🔵 نخستین گام برای پیادهسازی حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب برداشته شد. یک روز پیش از هشتم مارس، برابربا #روز_جهانی_زن، در حالی که گروههای…
🔵 نخستین گام برای پیادهسازی حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب برداشته شد. یک روز پیش از هشتم مارس، برابربا #روز_جهانی_زن، در حالی که گروههای…
🔴 « جامعهشناسی و ایران در سال ۱۴۰۲»
✍ فریبا نظری
👈 بررسیهایم نشان میدهد هرچه در ایران میزان کنشهای اعتراضی یا مقاومتهای مدنی با فراوانی روبهرو شده و گسترش و عمق مییابد، هم اقبال جامعه از تحلیلهای جامعهشناختی بیشتر میشود و هم جامعهشناسان توجه افزونتری به توصیف و تبیین این کنشهای مدنی نشان میدهند.
بهعنوان نمونه دادههای زیر دربارهی مقولهی اعتراضات سال ۱۴۰۱ را باهم مرور میکنیم:
۱- سمیه توحیدلو در مقالهای پژوهشی با عنوان «فراترکیب تحلیلهای موجود درباره اعتراضات ۱۴۰۱ایران» میگوید:
نیمه دوم سال ۱۴۰۱ درگیر حوادث و اعتراضهایی بود. در میانه این اعتراضها، جامعه شناسان متعددی به تحلیل وقایع پرداختند. مقاله حاضر فراترکیبی از تحلیل های آنها (۴۰ سخنرانی در انجمن جامعه شناسی ایران و مجموعه ۴۶ یادداشت تحلیلی) درباره این اعتراضها است.
https://doi.org/10.22034/jsi.2023.1996220.1650
۲- تبیین و تفسیر اعتراضات ۱۴۰۱ و تداوم کنشهای آن در ۱۴۰۲ از سوی یک صد جامعهشناس ایرانی داخل و خارجاز کشور در قالب سخنرانی، مناظره، مصاحبه، یادداشت تحلیلی و پژوهشی، مقاله ( استخراج از پژوهشی باعنوان« جامعهشناسان و جامعه در سال ۱۴۰۲»، فریبا نظری).
۳- معناشناسی، تحلیل و تفسیر مطالبهی #زنزندگیآزادی از سوی سی جامعهشناس ایرانی در قالب سخنرانی، مناظره، مصاحبه، یادداشت، مقاله ( همان).
۴- اعتراضات #زن زندگی آزادی حتی برای تعدادی از جامعه شناسان غیر ایرانی از جمله #اسلاوی_ژیژک( رادیو زمانه، مهر ۱۴۰۱) و #جک_گلدستون(یورونیوز فارسی، فروردین ۱۴۰۲) نیز محل تامل و توجه بوده است.
🔰 در طی یک سال و نیم گذشته و پس از آغاز اعتراضات سال ۱۴۰۱، در گفتوگو با جامعهی آماری ۲۰ نفره ازگروههایی که جامعهشناس نیستند، جامعهشناسی نخواندهاند اما به این شاخه از علم علاقمند هستند و آن را دنبال میکنند؛ دربارهی انتظارات و توجه ایشان به کنش جامعهشناسان ایرانی، سخن گفته و نظراتشان را جویا شدم. با برخی از آنها این گفتوگو استمرار داشته و برخی نیز صرفا در حد یک یا چند مورد بوده است.
🔹مشاغل این افراد عبارتست از:
پزشک فوق تخصص، جراح و دندانپزشک، نویسنده، شاعر، آرایشگر، کسب و کار آزاد، مددکار اجتماعی، وکیل، بازنشستهی وزارتخانههای کشاورزی، آموزش و پرورش، ارشاد، بنیاد شهید، بانک، راننده تاکسی، کارگر بخش خصوصی، خانهدار، فعال مدنی، نقاش، کارکنان و مدیران دولتی، معلم، فروشنده و دانشجویان.
🔹گروه سنی: ۲۰ تا ۷۰ سال
🔹جنس: زن و مرد
💢 نتایج زیر حاصل گفتوگو با این افراد است:
۱- در مقایسه با متخصصان علوم دیگر حتی در زیر شاخهی علوم انسانی، نظرات و تحلیلهای جامعه شناسان در خصوص اعتراضات سال ۱۴۰۱ و وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی ایران؛ برایشان اهمیت داشته و دارد.
۲- آنها از جامعه شناسان انتظار داشته و دارند وضعیت آینده کشور و کنشهای اعتراضی و مدنی را به روشنی و درستی، تحلیل و در اختیار جامعه بگذارند.
۳- آنها از جامعه شناسان انتظار دارند برای رهایی جامعه از شرایط آنومیک امروز ایران راهکار جامعه شناختی ارائه دهند.
۴- برخی از این افراد به فراتر از وضعیت موجود فکر میکنند و از جامعه شناسان انتظار دارند به تحلیل وضعیت جامعه ایران و ساختار مناسبات قدرت آن در آینده بپردازند.
۵- برخی از این افراد از جامعه شناسان انتظار دارند در مسائل و وضعیت جامعهی ایران صرفاً به نظریات جامعه شناسان و اندیشمندان غیر ایرانی در جوامع دیگر بسنده نکنند و متناسب با شرایط امروز ایران، توصیف و تفسیر خود را ارائه دهند.
۶- برخی از این افراد نمرهی مثبت و کاملی به عملکرد جامعه شناسان ایرانی بهویژه در اعتراضات یک دههی اخیر نمیدهند و تحلیلهای جامعه شناسان ایرانی را راهگشا، شفاف و درست نمیدانند.
۷- در برابر این گروه، تعداد دیگری از گفتگو شوندگان معتقدند جامعه شناسان ایرانی به ویژه در اعتراضات ۱۴۰۱ به اینسو عملکرد روشنگرانه و مثبتی داشته و دارند و به تداوم این عملکرد آنان امیدوارند.
۸- تعدادی هم از این افراد انتظار بیشتری از عملکرد کنشگرانهی جامعه شناسان ایرانی نسبت به سرنوشت مردم ایران و شرایط اجتماعی امروز دارند.
۹- تعدادی از گفتگو شوندگان به صراحت و شفافیت و شجاعت برخی جامعه شناسان نظیر دکتر #سعید_مدنی در ارتباط با مسئولیت اجتماعی خود به جامعه ایران اشاره و قدردانی میکنند.
⭕ توجه به این نکته ضروری و مهم است که گرچه انتظارات جامعه از جامعه شناسان ممکن است لزوماً و بطور کامل با تعریف دقیق و صحیح کارکرد یک جامعه شناس مطابق این علم، انطباق نداشته باشد؛ اما شنیدن صدای جامعه در نقش مورد انتظار برای متخصصان جامعه شناس و ارتباط تنگاتنگ آنها با مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است
#جامعهشناسان_ایرانی
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 بررسیهایم نشان میدهد هرچه در ایران میزان کنشهای اعتراضی یا مقاومتهای مدنی با فراوانی روبهرو شده و گسترش و عمق مییابد، هم اقبال جامعه از تحلیلهای جامعهشناختی بیشتر میشود و هم جامعهشناسان توجه افزونتری به توصیف و تبیین این کنشهای مدنی نشان میدهند.
بهعنوان نمونه دادههای زیر دربارهی مقولهی اعتراضات سال ۱۴۰۱ را باهم مرور میکنیم:
۱- سمیه توحیدلو در مقالهای پژوهشی با عنوان «فراترکیب تحلیلهای موجود درباره اعتراضات ۱۴۰۱ایران» میگوید:
نیمه دوم سال ۱۴۰۱ درگیر حوادث و اعتراضهایی بود. در میانه این اعتراضها، جامعه شناسان متعددی به تحلیل وقایع پرداختند. مقاله حاضر فراترکیبی از تحلیل های آنها (۴۰ سخنرانی در انجمن جامعه شناسی ایران و مجموعه ۴۶ یادداشت تحلیلی) درباره این اعتراضها است.
https://doi.org/10.22034/jsi.2023.1996220.1650
۲- تبیین و تفسیر اعتراضات ۱۴۰۱ و تداوم کنشهای آن در ۱۴۰۲ از سوی یک صد جامعهشناس ایرانی داخل و خارجاز کشور در قالب سخنرانی، مناظره، مصاحبه، یادداشت تحلیلی و پژوهشی، مقاله ( استخراج از پژوهشی باعنوان« جامعهشناسان و جامعه در سال ۱۴۰۲»، فریبا نظری).
۳- معناشناسی، تحلیل و تفسیر مطالبهی #زنزندگیآزادی از سوی سی جامعهشناس ایرانی در قالب سخنرانی، مناظره، مصاحبه، یادداشت، مقاله ( همان).
۴- اعتراضات #زن زندگی آزادی حتی برای تعدادی از جامعه شناسان غیر ایرانی از جمله #اسلاوی_ژیژک( رادیو زمانه، مهر ۱۴۰۱) و #جک_گلدستون(یورونیوز فارسی، فروردین ۱۴۰۲) نیز محل تامل و توجه بوده است.
🔰 در طی یک سال و نیم گذشته و پس از آغاز اعتراضات سال ۱۴۰۱، در گفتوگو با جامعهی آماری ۲۰ نفره ازگروههایی که جامعهشناس نیستند، جامعهشناسی نخواندهاند اما به این شاخه از علم علاقمند هستند و آن را دنبال میکنند؛ دربارهی انتظارات و توجه ایشان به کنش جامعهشناسان ایرانی، سخن گفته و نظراتشان را جویا شدم. با برخی از آنها این گفتوگو استمرار داشته و برخی نیز صرفا در حد یک یا چند مورد بوده است.
🔹مشاغل این افراد عبارتست از:
پزشک فوق تخصص، جراح و دندانپزشک، نویسنده، شاعر، آرایشگر، کسب و کار آزاد، مددکار اجتماعی، وکیل، بازنشستهی وزارتخانههای کشاورزی، آموزش و پرورش، ارشاد، بنیاد شهید، بانک، راننده تاکسی، کارگر بخش خصوصی، خانهدار، فعال مدنی، نقاش، کارکنان و مدیران دولتی، معلم، فروشنده و دانشجویان.
🔹گروه سنی: ۲۰ تا ۷۰ سال
🔹جنس: زن و مرد
💢 نتایج زیر حاصل گفتوگو با این افراد است:
۱- در مقایسه با متخصصان علوم دیگر حتی در زیر شاخهی علوم انسانی، نظرات و تحلیلهای جامعه شناسان در خصوص اعتراضات سال ۱۴۰۱ و وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی ایران؛ برایشان اهمیت داشته و دارد.
۲- آنها از جامعه شناسان انتظار داشته و دارند وضعیت آینده کشور و کنشهای اعتراضی و مدنی را به روشنی و درستی، تحلیل و در اختیار جامعه بگذارند.
۳- آنها از جامعه شناسان انتظار دارند برای رهایی جامعه از شرایط آنومیک امروز ایران راهکار جامعه شناختی ارائه دهند.
۴- برخی از این افراد به فراتر از وضعیت موجود فکر میکنند و از جامعه شناسان انتظار دارند به تحلیل وضعیت جامعه ایران و ساختار مناسبات قدرت آن در آینده بپردازند.
۵- برخی از این افراد از جامعه شناسان انتظار دارند در مسائل و وضعیت جامعهی ایران صرفاً به نظریات جامعه شناسان و اندیشمندان غیر ایرانی در جوامع دیگر بسنده نکنند و متناسب با شرایط امروز ایران، توصیف و تفسیر خود را ارائه دهند.
۶- برخی از این افراد نمرهی مثبت و کاملی به عملکرد جامعه شناسان ایرانی بهویژه در اعتراضات یک دههی اخیر نمیدهند و تحلیلهای جامعه شناسان ایرانی را راهگشا، شفاف و درست نمیدانند.
۷- در برابر این گروه، تعداد دیگری از گفتگو شوندگان معتقدند جامعه شناسان ایرانی به ویژه در اعتراضات ۱۴۰۱ به اینسو عملکرد روشنگرانه و مثبتی داشته و دارند و به تداوم این عملکرد آنان امیدوارند.
۸- تعدادی هم از این افراد انتظار بیشتری از عملکرد کنشگرانهی جامعه شناسان ایرانی نسبت به سرنوشت مردم ایران و شرایط اجتماعی امروز دارند.
۹- تعدادی از گفتگو شوندگان به صراحت و شفافیت و شجاعت برخی جامعه شناسان نظیر دکتر #سعید_مدنی در ارتباط با مسئولیت اجتماعی خود به جامعه ایران اشاره و قدردانی میکنند.
⭕ توجه به این نکته ضروری و مهم است که گرچه انتظارات جامعه از جامعه شناسان ممکن است لزوماً و بطور کامل با تعریف دقیق و صحیح کارکرد یک جامعه شناس مطابق این علم، انطباق نداشته باشد؛ اما شنیدن صدای جامعه در نقش مورد انتظار برای متخصصان جامعه شناس و ارتباط تنگاتنگ آنها با مردم از اهمیت ویژهای برخوردار است
#جامعهشناسان_ایرانی
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
www.jsi-isa.ir
فراترکیب تحلیلهای موجود درباره اعتراضهای 1401 ایران
نیمه دوم سال 1401 درگیر حوادث و اعتراض هایی بود. در میانه این اعترضها جامعه شناسان متعددی به تحلیل وقایع پرداختند. مقاله حاضر فراترکیبی از تحلیل های آنها (40 سخنرانی در انجمن جامعه شناسی ایران و مجموعه 46 یادداشت تحلیلی) درباره این اعتراضها است. تلاش…
🔴 « حقوق دانشجویان معترض آمریکا را به خودشان بسپاریم و به ایران بپردازیم »
👈 چند روزی میشود که برخی رسانههای داخلی کشور با شور و هیجان خاصی در محکومیت برخوردهای پلیس آمریکا با دانشجویان معترض حامی فلسطین و ضدجنگ، مشغول تولید خبر و تحلیل و گزارش هستند و از خشونتورزی و جلوگیری از آزادی بیان و نبود رعایت حقوق بشر در آمریکا، بسیار ابراز نگرانی میکنند. همچنین بحثهای فراوانی هم در بین گروههای اپوزیسیون خارج از کشور در این مورد مطرح است.
افزون بر تناقض آشکار و سیاست دوگانهی سرکوب اعتراضات دانشجویی داخلی در طی سه دههی گذشته و برخوردهای امنیتی با دانشجویان و استادان منتقد و معترض ازسوی حاکمیت، به عنوان یک ایرانی که در این کشور زندگی میکنم و شاهد مشکلات و تنگناهای بسیاری در این سرزمین هستم یک پرسش اساسی ذهنم را مشغول کرده است:
💢 اگر بپذیریم پلیس و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با دانشجویان معترض خود برخوردهای خشن دارند و آزادی بیان و حقوق بشر در این کشور به چالش کشیده شده است؛ منطقی است سپس بپرسیم، بسیار خب!
فایده و برونداد این موضوع در شرایط نابهنجار اقتصادی، سیاسی، امنیتی، و اجتماعی که زیست فردی و اجتماعی ما ایرانیان را در بر گرفته؛ چیست؟
✏️ حدود یک ماه و اندی از سال ۱۴۰۳ میگذرد، #وضعیت_اقتصادی و رفاهی زیست گروههای مختلف شغلی بهویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان، کشاورزان، مشاغل غیررسمی چون دستفروشان با افزایش تورم شدید و نقدینگی بالا؛ در شرایط وخیمی قرار دارد.
علاوه بر #مشکل_تأمین_زیست_روزمره، رشد تورم، کاهش ارزش پول ملی و انواع بحرانهای اقتصادی؛ تنگناها و افزایش روزافزون مشکلات زیر نیز برهم زنندهی سلامت جسم و جان جامعه است:
⬅️ خشونت میدانی گسترده با زنان در مقابله با پوشش اختیاری و تحمیل حجاب
⬅️ اخبار متعدد فساد و اختلاس افراد رده بالا در حاکمیت بدون برخورد و پیگیری سیستم قضایی
⬅️ اخبار ناگوار از جانباختگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و خانوادههای دادخواه ایشان
⬅️ اخبار ناگوار دادرسیهای مبهم و احکام قضایی شدید همچون اعدام و حبس و تبعید از بازداشت شدگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
⬅️ افزایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی براساس اعلام سازمانها و مراکز پژوهشی داخلی مانند: خودکشی بهویژه در برخی گروههای شغلی و سنی، سرقت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، کاهش زاد و ولد، کودکان کار، بیکاری، خشونت های خانگی
⬅️ افزایش مهاجرت گروههای تخصصی چون: پزشکان و پرستاران، استعدادهای برتر دانشآموزی و دانشجویی، مدالآوران ورزشی
⬅️ مشکلات زیست محیطی چون فرونشست زمین، بحران آب، خشکی دریاچهها و تالابها، رخدادهای طبیعی زیست محیطی مکرر
⬅️ افزایش محرومیت ها و نابودی زیرساختهای توسعه در برخی مناطق و استانهای کشور مانند: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان،کرمان
⬅️ مشکلات زیستی و درمانی گروههای با نیازهای ویژه، مانند: معلولان، سالمندان، بیماران خاص
⬅️ هشدار اختلالات سلامت روان در گروههایی چون: کادر درمان، سربازان، کارگران، خانوادههای معلولین، زنان و کودکان طبقهی فقیر در معرض خشونت و سوءاستفاده جنسی
⬅️ افزایش فاصله و بیاعتمادی میان بخش زیادی از جامعه و نظام حکمرانی
⬅️ وجود اضطراب و ترس مداوم جنگ و منازعه و ناامنی منطقهای و جهانی
⬅️ درگیریها و ناامنیهای متعدد چون: حملههای تروریستی شاهچراغ، کرمان، چابهار و راسک
✏️ واقعا در این شرایط چه اهمیت و اولویتی دارد که دانشجویان معترض به جنگ اسرائیل و فلسطین و یا حامی فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا در چه شرایطی قرار دارند و آیا حقوقشان رعایت میشود یا خیر؟
این در حالیست که ما در کشورمان هنوز شاهد دادخواهی عادلانه و پاسخی برای برخوردهای شدید امنیتی و سیاسی منجر به تحقیر و مصدومیت و بازداشت و ستارهدار شدن و اخراج دانشجویان معترض در ماجرای #کوی_دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا امروز نبوده و نیستیم.
این ژست غلیظ رسانهای و دولتی نادیدهانگاری ایران و دلسوزی برای خارج، کی پایان مییابد؟
ما به شدت نیازمند تحولات عمیق و گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستیم.
این موضوع برای شهروندان این سرزمین از هر موضوع دیگری با اهمیتتر و ضروریتر است.
سالهاست #زندگی_معمولی از بسیاری از ما ایرانیان دریغ شده، و اکنون مطالبهی این زندگی از هر مسئله و امر دیگری مهمتر است.
زندگی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، احترام، عدالت، قانون، و آزادی بدون تبعیض و فساد و خشونت.
آنچنان که بسیاری از مردمان در جوامع دنیا درحال تجربهی آن هستند.
🗨️ پ.ن :
✍️ فریبا نظری
#جنبش_دانشجویی
#کوی_دانشگاه
#پوشش_اختیاری
#بحران_اقتصادی
#رفاه_و_امنیت
#معلمان
#کارگران
#زندگی_معمولی
#ایران
👈 چند روزی میشود که برخی رسانههای داخلی کشور با شور و هیجان خاصی در محکومیت برخوردهای پلیس آمریکا با دانشجویان معترض حامی فلسطین و ضدجنگ، مشغول تولید خبر و تحلیل و گزارش هستند و از خشونتورزی و جلوگیری از آزادی بیان و نبود رعایت حقوق بشر در آمریکا، بسیار ابراز نگرانی میکنند. همچنین بحثهای فراوانی هم در بین گروههای اپوزیسیون خارج از کشور در این مورد مطرح است.
افزون بر تناقض آشکار و سیاست دوگانهی سرکوب اعتراضات دانشجویی داخلی در طی سه دههی گذشته و برخوردهای امنیتی با دانشجویان و استادان منتقد و معترض ازسوی حاکمیت، به عنوان یک ایرانی که در این کشور زندگی میکنم و شاهد مشکلات و تنگناهای بسیاری در این سرزمین هستم یک پرسش اساسی ذهنم را مشغول کرده است:
💢 اگر بپذیریم پلیس و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با دانشجویان معترض خود برخوردهای خشن دارند و آزادی بیان و حقوق بشر در این کشور به چالش کشیده شده است؛ منطقی است سپس بپرسیم، بسیار خب!
فایده و برونداد این موضوع در شرایط نابهنجار اقتصادی، سیاسی، امنیتی، و اجتماعی که زیست فردی و اجتماعی ما ایرانیان را در بر گرفته؛ چیست؟
✏️ حدود یک ماه و اندی از سال ۱۴۰۳ میگذرد، #وضعیت_اقتصادی و رفاهی زیست گروههای مختلف شغلی بهویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان، کشاورزان، مشاغل غیررسمی چون دستفروشان با افزایش تورم شدید و نقدینگی بالا؛ در شرایط وخیمی قرار دارد.
علاوه بر #مشکل_تأمین_زیست_روزمره، رشد تورم، کاهش ارزش پول ملی و انواع بحرانهای اقتصادی؛ تنگناها و افزایش روزافزون مشکلات زیر نیز برهم زنندهی سلامت جسم و جان جامعه است:
⬅️ خشونت میدانی گسترده با زنان در مقابله با پوشش اختیاری و تحمیل حجاب
⬅️ اخبار متعدد فساد و اختلاس افراد رده بالا در حاکمیت بدون برخورد و پیگیری سیستم قضایی
⬅️ اخبار ناگوار از جانباختگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و خانوادههای دادخواه ایشان
⬅️ اخبار ناگوار دادرسیهای مبهم و احکام قضایی شدید همچون اعدام و حبس و تبعید از بازداشت شدگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
⬅️ افزایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی براساس اعلام سازمانها و مراکز پژوهشی داخلی مانند: خودکشی بهویژه در برخی گروههای شغلی و سنی، سرقت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، کاهش زاد و ولد، کودکان کار، بیکاری، خشونت های خانگی
⬅️ افزایش مهاجرت گروههای تخصصی چون: پزشکان و پرستاران، استعدادهای برتر دانشآموزی و دانشجویی، مدالآوران ورزشی
⬅️ مشکلات زیست محیطی چون فرونشست زمین، بحران آب، خشکی دریاچهها و تالابها، رخدادهای طبیعی زیست محیطی مکرر
⬅️ افزایش محرومیت ها و نابودی زیرساختهای توسعه در برخی مناطق و استانهای کشور مانند: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان،کرمان
⬅️ مشکلات زیستی و درمانی گروههای با نیازهای ویژه، مانند: معلولان، سالمندان، بیماران خاص
⬅️ هشدار اختلالات سلامت روان در گروههایی چون: کادر درمان، سربازان، کارگران، خانوادههای معلولین، زنان و کودکان طبقهی فقیر در معرض خشونت و سوءاستفاده جنسی
⬅️ افزایش فاصله و بیاعتمادی میان بخش زیادی از جامعه و نظام حکمرانی
⬅️ وجود اضطراب و ترس مداوم جنگ و منازعه و ناامنی منطقهای و جهانی
⬅️ درگیریها و ناامنیهای متعدد چون: حملههای تروریستی شاهچراغ، کرمان، چابهار و راسک
✏️ واقعا در این شرایط چه اهمیت و اولویتی دارد که دانشجویان معترض به جنگ اسرائیل و فلسطین و یا حامی فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا در چه شرایطی قرار دارند و آیا حقوقشان رعایت میشود یا خیر؟
این در حالیست که ما در کشورمان هنوز شاهد دادخواهی عادلانه و پاسخی برای برخوردهای شدید امنیتی و سیاسی منجر به تحقیر و مصدومیت و بازداشت و ستارهدار شدن و اخراج دانشجویان معترض در ماجرای #کوی_دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا امروز نبوده و نیستیم.
این ژست غلیظ رسانهای و دولتی نادیدهانگاری ایران و دلسوزی برای خارج، کی پایان مییابد؟
ما به شدت نیازمند تحولات عمیق و گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستیم.
این موضوع برای شهروندان این سرزمین از هر موضوع دیگری با اهمیتتر و ضروریتر است.
سالهاست #زندگی_معمولی از بسیاری از ما ایرانیان دریغ شده، و اکنون مطالبهی این زندگی از هر مسئله و امر دیگری مهمتر است.
زندگی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، احترام، عدالت، قانون، و آزادی بدون تبعیض و فساد و خشونت.
آنچنان که بسیاری از مردمان در جوامع دنیا درحال تجربهی آن هستند.
🗨️ پ.ن :
بقول کارگران و بازنشستگان و معلمان معترض:
آمریکا رو رها کن
فکری به حال ما کن!
✍️ فریبا نظری
#جنبش_دانشجویی
#کوی_دانشگاه
#پوشش_اختیاری
#بحران_اقتصادی
#رفاه_و_امنیت
#معلمان
#کارگران
#زندگی_معمولی
#ایران
🔴حقوق دانشجویان معترض آمریکا را به خودشان بسپاریم و به ایران بپردازیم
✍فریبا نظری
👈 چند روزی میشود که برخی رسانههای داخلی کشور با شور و هیجان خاصی در محکومیت برخوردهای پلیس آمریکا با دانشجویان معترض حامی فلسطین و ضدجنگ، مشغول تولید خبر و تحلیل و گزارش هستند و از خشونتورزی و جلوگیری از آزادی بیان و نبود رعایت حقوق بشر در آمریکا، بسیار ابراز نگرانی میکنند.
همچنین بحثهای فراوانی هم در بین گروههای اپوزیسیون خارج از کشور در این مورد مطرح است.
افزون بر تناقض آشکار و سیاست دوگانهی سرکوب اعتراضات دانشجویی داخلی در طی سه دههی گذشته و برخوردهای امنیتی با دانشجویان و استادان منتقد و معترض ازسوی حاکمیت، به عنوان یک ایرانی که در این کشور زندگی میکنم و شاهد مشکلات و تنگناهای بسیاری در این سرزمین هستم یک پرسش اساسی ذهنم را مشغول کرده است:
اگر بپذیریم پلیس و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با دانشجویان معترض خود برخوردهای خشن دارند و آزادی بیان و حقوق بشر در این کشور به چالش کشیده شده است؛ منطقی است سپس بپرسیم، بسیار خب!
فایده و برونداد این موضوع در شرایط نابهنجار اقتصادی، سیاسی، امنیتی، و اجتماعی که زیست فردی و اجتماعی ما ایرانیان را در بر گرفته؛ چیست؟
حدود یک ماه و اندی از سال ۱۴۰۳ میگذرد، وضعیت اقتصادی و رفاهی زیست گروههای مختلف شغلی بهویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان، کشاورزان، مشاغل غیررسمی چون دستفروشان با افزایش تورم شدید و نقدینگی بالا؛ در شرایط وخیمی قرار دارد.
علاوه بر مشکل تأمین زیست روزمره، رشد تورم، کاهش ارزش پول ملی و انواع بحرانهای اقتصادی؛ تنگناها و افزایش روزافزون مشکلات زیر نیز برهم زنندهی سلامت جسم و جان جامعه است:
⬅️ خشونت میدانی گسترده با زنان در مقابله با پوشش اختیاری و تحمیل حجاب
⬅️ اخبار متعدد فساد و اختلاس افراد رده بالا در حاکمیت بدون برخورد و پیگیری سیستم قضایی
⬅️ اخبار ناگوار از جانباختگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و خانوادههای دادخواه ایشان
⬅️ اخبار ناگوار دادرسیهای مبهم و احکام قضایی شدید همچون اعدام و حبس و تبعید از بازداشت شدگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
⬅️ افزایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی براساس اعلام سازمانها و مراکز پژوهشی داخلی مانند: خودکشی بهویژه در برخی گروههای شغلی و سنی، سرقت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، کاهش زاد و ولد، کودکان کار، بیکاری، خشونت های خانگی
⬅️ افزایش مهاجرت گروههای تخصصی چون: پزشکان و پرستاران، استعدادهای برتر دانشآموزی و دانشجویی، مدالآوران ورزشی
⬅️ مشکلات زیست محیطی چون فرونشست زمین، بحران آب، خشکی دریاچهها و تالابها، رخدادهای طبیعی زیست محیطی مکرر
⬅️ افزایش محرومیت ها و نابودی زیرساختهای توسعه در برخی مناطق و استانهای کشور مانند: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان،کرمان
⬅️ مشکلات زیستی و درمانی گروههای با نیازهای ویژه، مانند: معلولان، سالمندان، بیماران خاص
⬅️ هشدار اختلالات سلامت روان در گروههایی چون: کادر درمان، سربازان، کارگران، خانوادههای معلولین، زنان و کودکان طبقهی فقیر در معرض خشونت و سوءاستفاده جنسی
⬅️ افزایش فاصله و بیاعتمادی میان بخش زیادی از جامعه و نظام حکمرانی
⬅️ وجود اضطراب و ترس مداوم جنگ و منازعه و ناامنی منطقهای و جهانی
⬅️ درگیریها و ناامنیهای متعدد چون: حملههای تروریستی شاهچراغ، کرمان، چابهار و راسک
واقعا در این شرایط چه اهمیت و اولویتی دارد که دانشجویان معترض به جنگ اسرائیل و فلسطین و یا حامی فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا در چه شرایطی قرار دارند و آیا حقوقشان رعایت میشود یا خیر؟
این در حالیست که ما در کشورمان هنوز شاهد دادخواهی عادلانه و پاسخی برای برخوردهای شدید امنیتی و سیاسی منجر به تحقیر و مصدومیت و بازداشت و ستارهدار شدن و اخراج دانشجویان معترض در ماجرای کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا امروز نبوده و نیستیم.
این ژست غلیظ رسانهای و دولتی نادیدهانگاری ایران و دلسوزی برای خارج، کی پایان مییابد؟
ما به شدت نیازمند تحولات عمیق و گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستیم.
این موضوع برای شهروندان این سرزمین از هر موضوع دیگری با اهمیتتر و ضروریتر است.
سالهاست زندگی معمولی از بسیاری از ما ایرانیان دریغ شده، و اکنون مطالبهی این زندگی از هر مسئله و امر دیگری مهمتر است.
زندگی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، احترام، عدالت، قانون، و آزادی بدون تبعیض و فساد و خشونت.
آنچنان که بسیاری از مردمان در جوامع دنیا درحال تجربهی آن هستند.
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍فریبا نظری
👈 چند روزی میشود که برخی رسانههای داخلی کشور با شور و هیجان خاصی در محکومیت برخوردهای پلیس آمریکا با دانشجویان معترض حامی فلسطین و ضدجنگ، مشغول تولید خبر و تحلیل و گزارش هستند و از خشونتورزی و جلوگیری از آزادی بیان و نبود رعایت حقوق بشر در آمریکا، بسیار ابراز نگرانی میکنند.
همچنین بحثهای فراوانی هم در بین گروههای اپوزیسیون خارج از کشور در این مورد مطرح است.
افزون بر تناقض آشکار و سیاست دوگانهی سرکوب اعتراضات دانشجویی داخلی در طی سه دههی گذشته و برخوردهای امنیتی با دانشجویان و استادان منتقد و معترض ازسوی حاکمیت، به عنوان یک ایرانی که در این کشور زندگی میکنم و شاهد مشکلات و تنگناهای بسیاری در این سرزمین هستم یک پرسش اساسی ذهنم را مشغول کرده است:
اگر بپذیریم پلیس و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با دانشجویان معترض خود برخوردهای خشن دارند و آزادی بیان و حقوق بشر در این کشور به چالش کشیده شده است؛ منطقی است سپس بپرسیم، بسیار خب!
فایده و برونداد این موضوع در شرایط نابهنجار اقتصادی، سیاسی، امنیتی، و اجتماعی که زیست فردی و اجتماعی ما ایرانیان را در بر گرفته؛ چیست؟
حدود یک ماه و اندی از سال ۱۴۰۳ میگذرد، وضعیت اقتصادی و رفاهی زیست گروههای مختلف شغلی بهویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان، کشاورزان، مشاغل غیررسمی چون دستفروشان با افزایش تورم شدید و نقدینگی بالا؛ در شرایط وخیمی قرار دارد.
علاوه بر مشکل تأمین زیست روزمره، رشد تورم، کاهش ارزش پول ملی و انواع بحرانهای اقتصادی؛ تنگناها و افزایش روزافزون مشکلات زیر نیز برهم زنندهی سلامت جسم و جان جامعه است:
⬅️ خشونت میدانی گسترده با زنان در مقابله با پوشش اختیاری و تحمیل حجاب
⬅️ اخبار متعدد فساد و اختلاس افراد رده بالا در حاکمیت بدون برخورد و پیگیری سیستم قضایی
⬅️ اخبار ناگوار از جانباختگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و خانوادههای دادخواه ایشان
⬅️ اخبار ناگوار دادرسیهای مبهم و احکام قضایی شدید همچون اعدام و حبس و تبعید از بازداشت شدگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
⬅️ افزایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی براساس اعلام سازمانها و مراکز پژوهشی داخلی مانند: خودکشی بهویژه در برخی گروههای شغلی و سنی، سرقت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، کاهش زاد و ولد، کودکان کار، بیکاری، خشونت های خانگی
⬅️ افزایش مهاجرت گروههای تخصصی چون: پزشکان و پرستاران، استعدادهای برتر دانشآموزی و دانشجویی، مدالآوران ورزشی
⬅️ مشکلات زیست محیطی چون فرونشست زمین، بحران آب، خشکی دریاچهها و تالابها، رخدادهای طبیعی زیست محیطی مکرر
⬅️ افزایش محرومیت ها و نابودی زیرساختهای توسعه در برخی مناطق و استانهای کشور مانند: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان،کرمان
⬅️ مشکلات زیستی و درمانی گروههای با نیازهای ویژه، مانند: معلولان، سالمندان، بیماران خاص
⬅️ هشدار اختلالات سلامت روان در گروههایی چون: کادر درمان، سربازان، کارگران، خانوادههای معلولین، زنان و کودکان طبقهی فقیر در معرض خشونت و سوءاستفاده جنسی
⬅️ افزایش فاصله و بیاعتمادی میان بخش زیادی از جامعه و نظام حکمرانی
⬅️ وجود اضطراب و ترس مداوم جنگ و منازعه و ناامنی منطقهای و جهانی
⬅️ درگیریها و ناامنیهای متعدد چون: حملههای تروریستی شاهچراغ، کرمان، چابهار و راسک
واقعا در این شرایط چه اهمیت و اولویتی دارد که دانشجویان معترض به جنگ اسرائیل و فلسطین و یا حامی فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا در چه شرایطی قرار دارند و آیا حقوقشان رعایت میشود یا خیر؟
این در حالیست که ما در کشورمان هنوز شاهد دادخواهی عادلانه و پاسخی برای برخوردهای شدید امنیتی و سیاسی منجر به تحقیر و مصدومیت و بازداشت و ستارهدار شدن و اخراج دانشجویان معترض در ماجرای کوی دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا امروز نبوده و نیستیم.
این ژست غلیظ رسانهای و دولتی نادیدهانگاری ایران و دلسوزی برای خارج، کی پایان مییابد؟
ما به شدت نیازمند تحولات عمیق و گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستیم.
این موضوع برای شهروندان این سرزمین از هر موضوع دیگری با اهمیتتر و ضروریتر است.
سالهاست زندگی معمولی از بسیاری از ما ایرانیان دریغ شده، و اکنون مطالبهی این زندگی از هر مسئله و امر دیگری مهمتر است.
زندگی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، احترام، عدالت، قانون، و آزادی بدون تبعیض و فساد و خشونت.
آنچنان که بسیاری از مردمان در جوامع دنیا درحال تجربهی آن هستند.
پ.ن : بقول کارگران و بازنشستگان و معلمان معترض:
آمریکا رو رها کن
فکری به حال م
ا کن!۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
🔴 « حقوق دانشجویان معترض آمریکا را به خودشان بسپاریم و به ایران بپردازیم »
👈 چند روزی میشود که برخی رسانههای داخلی کشور با شور و هیجان خاصی در محکومیت برخوردهای پلیس آمریکا با دانشجویان معترض حامی فلسطین و ضدجنگ، مشغول تولید خبر و تحلیل و گزارش هستند و از خشونتورزی و جلوگیری از آزادی بیان و نبود رعایت حقوق بشر در آمریکا، بسیار ابراز نگرانی میکنند. همچنین بحثهای فراوانی هم در بین گروههای اپوزیسیون خارج از کشور در این مورد مطرح است.
افزون بر تناقض آشکار و سیاست دوگانهی سرکوب اعتراضات دانشجویی داخلی در طی سه دههی گذشته و برخوردهای امنیتی با دانشجویان و استادان منتقد و معترض ازسوی حاکمیت، به عنوان یک ایرانی که در این کشور زندگی میکنم و شاهد مشکلات و تنگناهای بسیاری در این سرزمین هستم یک پرسش اساسی ذهنم را مشغول کرده است:
💢 اگر بپذیریم پلیس و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با دانشجویان معترض خود برخوردهای خشن دارند و آزادی بیان و حقوق بشر در این کشور به چالش کشیده شده است؛ منطقی است سپس بپرسیم، بسیار خب!
فایده و برونداد این موضوع در شرایط نابهنجار اقتصادی، سیاسی، امنیتی، و اجتماعی که زیست فردی و اجتماعی ما ایرانیان را در بر گرفته؛ چیست؟
✏️ حدود یک ماه و اندی از سال ۱۴۰۳ میگذرد، #وضعیت_اقتصادی و رفاهی زیست گروههای مختلف شغلی بهویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان، کشاورزان، مشاغل غیررسمی چون دستفروشان با افزایش تورم شدید و نقدینگی بالا؛ در شرایط وخیمی قرار دارد.
علاوه بر #مشکل_تأمین_زیست_روزمره، رشد تورم، کاهش ارزش پول ملی و انواع بحرانهای اقتصادی؛ تنگناها و افزایش روزافزون مشکلات زیر نیز برهم زنندهی سلامت جسم و جان جامعه است:
⬅️ خشونت میدانی گسترده با زنان در مقابله با پوشش اختیاری و تحمیل حجاب
⬅️ اخبار متعدد فساد و اختلاس افراد رده بالا در حاکمیت بدون برخورد و پیگیری سیستم قضایی
⬅️ اخبار ناگوار از جانباختگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و خانوادههای دادخواه ایشان
⬅️ اخبار ناگوار دادرسیهای مبهم و احکام قضایی شدید همچون اعدام و حبس و تبعید از بازداشت شدگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
⬅️ افزایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی براساس اعلام سازمانها و مراکز پژوهشی داخلی مانند: خودکشی بهویژه در برخی گروههای شغلی و سنی، سرقت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، کاهش زاد و ولد، کودکان کار، بیکاری، خشونت های خانگی
⬅️ افزایش مهاجرت گروههای تخصصی چون: پزشکان و پرستاران، استعدادهای برتر دانشآموزی و دانشجویی، مدالآوران ورزشی
⬅️ مشکلات زیست محیطی چون فرونشست زمین، بحران آب، خشکی دریاچهها و تالابها، رخدادهای طبیعی زیست محیطی مکرر
⬅️ افزایش محرومیت ها و نابودی زیرساختهای توسعه در برخی مناطق و استانهای کشور مانند: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان،کرمان
⬅️ مشکلات زیستی و درمانی گروههای با نیازهای ویژه، مانند: معلولان، سالمندان، بیماران خاص
⬅️ هشدار اختلالات سلامت روان در گروههایی چون: کادر درمان، سربازان، کارگران، خانوادههای معلولین، زنان و کودکان طبقهی فقیر در معرض خشونت و سوءاستفاده جنسی
⬅️ افزایش فاصله و بیاعتمادی میان بخش زیادی از جامعه و نظام حکمرانی
⬅️ وجود اضطراب و ترس مداوم جنگ و منازعه و ناامنی منطقهای و جهانی
⬅️ درگیریها و ناامنیهای متعدد چون: حملههای تروریستی شاهچراغ، کرمان، چابهار و راسک
✏️ واقعا در این شرایط چه اهمیت و اولویتی دارد که دانشجویان معترض به جنگ اسرائیل و فلسطین و یا حامی فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا در چه شرایطی قرار دارند و آیا حقوقشان رعایت میشود یا خیر؟
این در حالیست که ما در کشورمان هنوز شاهد دادخواهی عادلانه و پاسخی برای برخوردهای شدید امنیتی و سیاسی منجر به تحقیر و مصدومیت و بازداشت و ستارهدار شدن و اخراج دانشجویان معترض در ماجرای #کوی_دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا امروز نبوده و نیستیم.
این ژست غلیظ رسانهای و دولتی نادیدهانگاری ایران و دلسوزی برای خارج، کی پایان مییابد؟
ما به شدت نیازمند تحولات عمیق و گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستیم.
این موضوع برای شهروندان این سرزمین از هر موضوع دیگری با اهمیتتر و ضروریتر است.
سالهاست #زندگی_معمولی از بسیاری از ما ایرانیان دریغ شده، و اکنون مطالبهی این زندگی از هر مسئله و امر دیگری مهمتر است.
زندگی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، احترام، عدالت، قانون، و آزادی بدون تبعیض و فساد و خشونت.
آنچنان که بسیاری از مردمان در جوامع دنیا درحال تجربهی آن هستند.
🗨️ پ.ن :
✍️ فریبا نظری
#جنبش_دانشجویی
#کوی_دانشگاه
#پوشش_اختیاری
#بحران_اقتصادی
#رفاه_و_امنیت
#معلمان
#کارگران
#زندگی_معمولی
#ایران
رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
👈 چند روزی میشود که برخی رسانههای داخلی کشور با شور و هیجان خاصی در محکومیت برخوردهای پلیس آمریکا با دانشجویان معترض حامی فلسطین و ضدجنگ، مشغول تولید خبر و تحلیل و گزارش هستند و از خشونتورزی و جلوگیری از آزادی بیان و نبود رعایت حقوق بشر در آمریکا، بسیار ابراز نگرانی میکنند. همچنین بحثهای فراوانی هم در بین گروههای اپوزیسیون خارج از کشور در این مورد مطرح است.
افزون بر تناقض آشکار و سیاست دوگانهی سرکوب اعتراضات دانشجویی داخلی در طی سه دههی گذشته و برخوردهای امنیتی با دانشجویان و استادان منتقد و معترض ازسوی حاکمیت، به عنوان یک ایرانی که در این کشور زندگی میکنم و شاهد مشکلات و تنگناهای بسیاری در این سرزمین هستم یک پرسش اساسی ذهنم را مشغول کرده است:
💢 اگر بپذیریم پلیس و مسئولین دولت ایالات متحده آمریکا با دانشجویان معترض خود برخوردهای خشن دارند و آزادی بیان و حقوق بشر در این کشور به چالش کشیده شده است؛ منطقی است سپس بپرسیم، بسیار خب!
فایده و برونداد این موضوع در شرایط نابهنجار اقتصادی، سیاسی، امنیتی، و اجتماعی که زیست فردی و اجتماعی ما ایرانیان را در بر گرفته؛ چیست؟
✏️ حدود یک ماه و اندی از سال ۱۴۰۳ میگذرد، #وضعیت_اقتصادی و رفاهی زیست گروههای مختلف شغلی بهویژه کارگران، بازنشستگان، معلمان، کشاورزان، مشاغل غیررسمی چون دستفروشان با افزایش تورم شدید و نقدینگی بالا؛ در شرایط وخیمی قرار دارد.
علاوه بر #مشکل_تأمین_زیست_روزمره، رشد تورم، کاهش ارزش پول ملی و انواع بحرانهای اقتصادی؛ تنگناها و افزایش روزافزون مشکلات زیر نیز برهم زنندهی سلامت جسم و جان جامعه است:
⬅️ خشونت میدانی گسترده با زنان در مقابله با پوشش اختیاری و تحمیل حجاب
⬅️ اخبار متعدد فساد و اختلاس افراد رده بالا در حاکمیت بدون برخورد و پیگیری سیستم قضایی
⬅️ اخبار ناگوار از جانباختگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی و خانوادههای دادخواه ایشان
⬅️ اخبار ناگوار دادرسیهای مبهم و احکام قضایی شدید همچون اعدام و حبس و تبعید از بازداشت شدگان اعتراضات جنبش #زنزندگیآزادی
⬅️ افزایش ناهنجاریهای فردی و اجتماعی براساس اعلام سازمانها و مراکز پژوهشی داخلی مانند: خودکشی بهویژه در برخی گروههای شغلی و سنی، سرقت، کاهش ازدواج و افزایش طلاق، کاهش زاد و ولد، کودکان کار، بیکاری، خشونت های خانگی
⬅️ افزایش مهاجرت گروههای تخصصی چون: پزشکان و پرستاران، استعدادهای برتر دانشآموزی و دانشجویی، مدالآوران ورزشی
⬅️ مشکلات زیست محیطی چون فرونشست زمین، بحران آب، خشکی دریاچهها و تالابها، رخدادهای طبیعی زیست محیطی مکرر
⬅️ افزایش محرومیت ها و نابودی زیرساختهای توسعه در برخی مناطق و استانهای کشور مانند: سیستان و بلوچستان، لرستان، خوزستان،کرمان
⬅️ مشکلات زیستی و درمانی گروههای با نیازهای ویژه، مانند: معلولان، سالمندان، بیماران خاص
⬅️ هشدار اختلالات سلامت روان در گروههایی چون: کادر درمان، سربازان، کارگران، خانوادههای معلولین، زنان و کودکان طبقهی فقیر در معرض خشونت و سوءاستفاده جنسی
⬅️ افزایش فاصله و بیاعتمادی میان بخش زیادی از جامعه و نظام حکمرانی
⬅️ وجود اضطراب و ترس مداوم جنگ و منازعه و ناامنی منطقهای و جهانی
⬅️ درگیریها و ناامنیهای متعدد چون: حملههای تروریستی شاهچراغ، کرمان، چابهار و راسک
✏️ واقعا در این شرایط چه اهمیت و اولویتی دارد که دانشجویان معترض به جنگ اسرائیل و فلسطین و یا حامی فلسطینیان در دانشگاههای آمریکا در چه شرایطی قرار دارند و آیا حقوقشان رعایت میشود یا خیر؟
این در حالیست که ما در کشورمان هنوز شاهد دادخواهی عادلانه و پاسخی برای برخوردهای شدید امنیتی و سیاسی منجر به تحقیر و مصدومیت و بازداشت و ستارهدار شدن و اخراج دانشجویان معترض در ماجرای #کوی_دانشگاه سال ۱۳۷۸ تا امروز نبوده و نیستیم.
این ژست غلیظ رسانهای و دولتی نادیدهانگاری ایران و دلسوزی برای خارج، کی پایان مییابد؟
ما به شدت نیازمند تحولات عمیق و گستردهی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی هستیم.
این موضوع برای شهروندان این سرزمین از هر موضوع دیگری با اهمیتتر و ضروریتر است.
سالهاست #زندگی_معمولی از بسیاری از ما ایرانیان دریغ شده، و اکنون مطالبهی این زندگی از هر مسئله و امر دیگری مهمتر است.
زندگی همراه با امنیت، آرامش، رفاه، احترام، عدالت، قانون، و آزادی بدون تبعیض و فساد و خشونت.
آنچنان که بسیاری از مردمان در جوامع دنیا درحال تجربهی آن هستند.
🗨️ پ.ن :
بقول کارگران و بازنشستگان و معلمان معترض:
آمریکا رو رها کن
فکری به حال ما کن!
✍️ فریبا نظری
#جنبش_دانشجویی
#کوی_دانشگاه
#پوشش_اختیاری
#بحران_اقتصادی
#رفاه_و_امنیت
#معلمان
#کارگران
#زندگی_معمولی
#ایران
رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
مدیریت ناتوان و عقبافتادهی ورزش ایران، مایهی سرافکندگی است
فریبا نظری
⬅️ این یک یادداشت اعتراضی از یک شهروند معمولی است که حق دارد بر سر مدیران ناشایست و ناتوان ورزش کشور، بانگ زند.
⬅️ این یک یادداشت اعتراضی از یک شهروند معمولی است که حق دارد در برابر توهین و تبعیض مداوم به زنان، خشمگین باشد.
سالهاست مدیریت ناتوان و عقب افتادهی ورزش ایران نمیتواند برای یک حق ساده و نخستین زنان ورزش دوست ایرانی تدبیر نماید و آن حق ورود محترمانه به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات مختلف ورزشی است.
تأسف بار است که امر بدین سادگی که حتی در کشورهای منطقه و عربی_ البته به استثنای دولت اسلامی طالبان_ به خوبی مدیریت شده و ورزشگاههای این کشورها نظیر ترکیه، عربستان، قطر، و ارمنستان و ... با وضعیتی مناسب و بدون تهدید و خط و نشان و بیاحترامی و تحقیر، پذیرای زنان ورزش دوست است؛ اما همچنان در کشور ما یک دردسر بزرگ برای زنان ورزش دوست ما محسوب میشود.
مایهی شرم و سرافکندگیست که امری بدین سادگی هنوز در کشور ما محل مناقشه و بحث، میزگردهای فراوان، ورود نهادهای امنیتی و غیر ورزشی و نظامی است.
و در این میان، کار حتی به دفاتر مراجع و نهاد دین نیز رسیده است و این جای بسی دریغ و تأسف برای جامعهای است که سالها پیشتر از همهی این کشورها، زنانش از حق آموزش و حق رأی برخوردار شدند اما افسوس که چند دهه است در کسب برخی حقوق شهروندی ابتدایی خود، عقب نگه داشته شده و در حال مبارزه اند.
و تأسف بارتر آن که برای این حقوق ابتدایی باید ساعتها استدلال بیاوریم، مطالبه کنیم، وقت بگذاریم، هزینه دهیم، آسیب ببینیم و در نهایت هم با توهین آمیزترین وضعیت ممکن شرایط برای ورود قطرهای و گزینشی زنان آن هم صرفاً در برخی رشتههای ورزشی فراهم شود.
اگر این امر بدین سادگی، به دلیل ضعف و ناتوانی مدیریت ورزش کشور در این مرحله از عقبافتادگی متوقف نمیشد؛ امروز کسی جرأت نمیکرد زنان تماشاچی فوتبال را مانند مجرمان سابقهدار خطرناک، در بدترین محل استقرار تماشاچی ورزشگاهها جای دهد!
اگر چنین نبود، هتاکان و لمپنهای بیمقدار در همین ورزشگاهها مجوز نمییافتند که با وقاحت چندشآور به زنان این سرزمین توهین کنند و مانند دشمن متجاوز به این ملت آنان را به تجاوز تهدید نمایند!
اگر مدیریت ورزش این کشور، این میزان فشل، ناتوان، ناکارآمد و کژکارکرد نبود؛ پس از هر بازی شاهد جنگ رسانهای و موج تبلیغاتی مضحک و توهین آمیز برخی به زنان نبودیم که تهدید کنند اگر این بار فلان عمل از زنان سر بزند یا فلان رفتار و ظاهری که ما میخواهیم نداشته باشند، مجدداً از حضورشان به ورزشگاهها جلوگیری خواهد شد!
این است مدیریت بیمایگان و ناشایستها بر اریکهی سیاستورزی دستگاهها و سازمانهای مختلف ...
مطالبهی #زنزندگیآزادی، دقیقا بر همین مبنا از دل جامعهی ایران بانگ زده شد، که هیچ گروه و قشر و رده و طبقهی اجتماعی در این سرزمین شایستهی تبعیض و تحقیر و تهدید نیست.
و زنان در این مطالبه، نمادی از همهی گروههای به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض و تحقیر قرار گرفته؛ خواهان زندگی و آزادی هستند.
از ورزش و هنر گرفته تا سیاست و آموزش و خانواده و خیابان!
و این زندگی و آزادی را بدست خواهند آورد، همانگونه که سالها پیش حق رأی و حق آموزش را بدست آوردند.
چنین نماند
و
چنین نیز هم نخواهد ماند...
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
فریبا نظری
⬅️ این یک یادداشت اعتراضی از یک شهروند معمولی است که حق دارد بر سر مدیران ناشایست و ناتوان ورزش کشور، بانگ زند.
⬅️ این یک یادداشت اعتراضی از یک شهروند معمولی است که حق دارد در برابر توهین و تبعیض مداوم به زنان، خشمگین باشد.
سالهاست مدیریت ناتوان و عقب افتادهی ورزش ایران نمیتواند برای یک حق ساده و نخستین زنان ورزش دوست ایرانی تدبیر نماید و آن حق ورود محترمانه به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات مختلف ورزشی است.
تأسف بار است که امر بدین سادگی که حتی در کشورهای منطقه و عربی_ البته به استثنای دولت اسلامی طالبان_ به خوبی مدیریت شده و ورزشگاههای این کشورها نظیر ترکیه، عربستان، قطر، و ارمنستان و ... با وضعیتی مناسب و بدون تهدید و خط و نشان و بیاحترامی و تحقیر، پذیرای زنان ورزش دوست است؛ اما همچنان در کشور ما یک دردسر بزرگ برای زنان ورزش دوست ما محسوب میشود.
مایهی شرم و سرافکندگیست که امری بدین سادگی هنوز در کشور ما محل مناقشه و بحث، میزگردهای فراوان، ورود نهادهای امنیتی و غیر ورزشی و نظامی است.
و در این میان، کار حتی به دفاتر مراجع و نهاد دین نیز رسیده است و این جای بسی دریغ و تأسف برای جامعهای است که سالها پیشتر از همهی این کشورها، زنانش از حق آموزش و حق رأی برخوردار شدند اما افسوس که چند دهه است در کسب برخی حقوق شهروندی ابتدایی خود، عقب نگه داشته شده و در حال مبارزه اند.
و تأسف بارتر آن که برای این حقوق ابتدایی باید ساعتها استدلال بیاوریم، مطالبه کنیم، وقت بگذاریم، هزینه دهیم، آسیب ببینیم و در نهایت هم با توهین آمیزترین وضعیت ممکن شرایط برای ورود قطرهای و گزینشی زنان آن هم صرفاً در برخی رشتههای ورزشی فراهم شود.
اگر این امر بدین سادگی، به دلیل ضعف و ناتوانی مدیریت ورزش کشور در این مرحله از عقبافتادگی متوقف نمیشد؛ امروز کسی جرأت نمیکرد زنان تماشاچی فوتبال را مانند مجرمان سابقهدار خطرناک، در بدترین محل استقرار تماشاچی ورزشگاهها جای دهد!
اگر چنین نبود، هتاکان و لمپنهای بیمقدار در همین ورزشگاهها مجوز نمییافتند که با وقاحت چندشآور به زنان این سرزمین توهین کنند و مانند دشمن متجاوز به این ملت آنان را به تجاوز تهدید نمایند!
اگر مدیریت ورزش این کشور، این میزان فشل، ناتوان، ناکارآمد و کژکارکرد نبود؛ پس از هر بازی شاهد جنگ رسانهای و موج تبلیغاتی مضحک و توهین آمیز برخی به زنان نبودیم که تهدید کنند اگر این بار فلان عمل از زنان سر بزند یا فلان رفتار و ظاهری که ما میخواهیم نداشته باشند، مجدداً از حضورشان به ورزشگاهها جلوگیری خواهد شد!
این است مدیریت بیمایگان و ناشایستها بر اریکهی سیاستورزی دستگاهها و سازمانهای مختلف ...
مطالبهی #زنزندگیآزادی، دقیقا بر همین مبنا از دل جامعهی ایران بانگ زده شد، که هیچ گروه و قشر و رده و طبقهی اجتماعی در این سرزمین شایستهی تبعیض و تحقیر و تهدید نیست.
و زنان در این مطالبه، نمادی از همهی گروههای به حاشیه رانده شده و مورد تبعیض و تحقیر قرار گرفته؛ خواهان زندگی و آزادی هستند.
از ورزش و هنر گرفته تا سیاست و آموزش و خانواده و خیابان!
و این زندگی و آزادی را بدست خواهند آورد، همانگونه که سالها پیش حق رأی و حق آموزش را بدست آوردند.
چنین نماند
و
چنین نیز هم نخواهد ماند...
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
🔴 « خوشامدگویی به جامعهشناسان به سبک رسانهی ملی »
✍ فریبانظری
👈 اگرچه بسیار دیرهنگام اما در نهایت رسانهی رسمی حاکمیت از گفتمان جامعهشناختی و تحلیل جامعهشناسان این کشور دربارهی پدیدهها و وقایع سیاسی و اجتماعی این سرزمین استقبال کرد. این دعوت البته با ادبیاتی خشن، تهاجمی همراه با دستپاچگی به سطحیترین شکل و غیرجامعهشناختی ترین شیوه بیان شد؛ تا جایی که حتی بدین دقت نشد که افراد در تصاویر صفحه نمایش، همگی جامعه شناس نیستند.
و البته اینکه از میان علوم انسانی مانند فلسفه، علوم سیاسی، تاریخ، روانشناسی، یا اقتصاد؛ مرجعیت علمی جامعه شناسی در تحلیل وقایع پیچیده و چند بعدی ایران امروز ازسوی گفتمان رسمی مورد توجه قرار میگیرد، خود امری فرخنده و قابل تأمل است.
✏️ پیش از این در نوشتاری باعنوان: «جامعهشناسان زندانی ایرانی سدهی اخیر» اشاره کردم که چرا جامعه شناسان مغضوب نظامهای حکمرانی هستند:
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/1316
🔹اکنون نیز ضمن استقبال از پذیرش مرجعیت علمی جامعه شناسی در تحلیل وقایع ایران ازسوی #رسانهی_ملی چند نکته را با هم مرور میکنیم:
⬅️ در یک تعریف ساده، جامعهشناسی علم مطالعه و بررسی زیست و رفتار اجتماعی اعضای یک جامعه در مناسبات ارتباطی و برهمکنشی افراد با یکدیگر در بستر کلی فرهنگ آن جامعه است. این مطالعه شامل بعد ایستا و پویای جامعه در شرایط نظم یا تغییر و تحول اجتماعی است. بنابراین جامعهشناسی هم به روند وجود انسجام اجتماعی در جامعه توجه دارد و هم از تحولخواهی برای ایجاد نظم جدید در شکل مطالبهگری، اعتراض، جنبش، شورش، بیتفاوتی و بینظمی؛ غافل نیست و نشانگان این پدیدهها را تشخیص و تبیین و هشدار میدهد.
⬅️ در یک سیستم حکمرانی سالم، از مطالعات و بررسیهای علم جامعه شناسی و تبیینهای جامعهشناسان در هر دو سویهی انسجام اجتماعی و تقویت آن و نیز ازهم گسیختگی اجتماعی و برطرف کردن آن، بهرهبرداری میشود. وظیفهی جامعه شناسان تمجید از نظامهای حکمرانی و نادیده گرفتن نشانگان ضعیف شدن انسجام ملی، سرمایه اجتماعی حاکمیت، هنجارهای اجتماعی و سلامت عمومی جامعه نیست. همچنان که پزشکان تمرکزشان بر نشانگان عوامل تضعیف جسمانی و هشدار برای جلوگیری از آسیب به سلامت عمومی افراد است نه تمجید از بیمار.
⬅️ همانطور که پزشکان را برای تشخیص بیماریهای مختلف، بازداشت و به زندان نمیافکنند؛ نظامهای حکمرانی سالم نیز جامعه شناسان را پس از تشخیص نشانگان بیماریهای اجتماعی در سطوح خرد و کلان، مورد شماتت و دشنام قرار نداده و ایشان را از کار بیکار نکرده و روانهی زندان و تبعید نمیسازند.
⬅️ همانگونه که هر نوع برچسب یا انگ، افراد را برای ایفای نقش طبیعی خود در یک جامعه دچار چالش و مشکل میسازد، جامعهشناسی در جامعهی ما از ابتدای انقلاب سال ۵۷ با برچسب غربی بودن؛ جامعهشناسان را دچار مشکلات و محدودیتهای بسیاری نموده و ایفای نقش یک جامعهشناس را به کاری پرخطر، سخت و مبهم بدل کرده است. در این میان تعدادی سکوت پیشه کرده و مشغول فعالیت محض علمی در چارچوب دانشگاه بدون توجه به جامعه شدند. گروهی در صدد جلب توجه حاکمیت و جذب پستهای اجرایی گشته و تعدادی هم خطر ایفای نقش جامعهشناسی در میدان واقعی جامعه را بجان خریدند.
⬅️ انجام پژوهشها و مطالعات جامعهشناختی معمولاً به صورت فردی و در محیط ایزوله امکانپذیر نیست بلکه جامعه شناس ناگزیر است تا با کمک گروهی از همکاران در رشتههای گوناگون و در میدان زیست اجتماعی گروههای مختلف جامعه، مطالعات را به سرانجام برساند. تجربهی ورود جامعهشناسان در سالهای گذشته بهویژه در بحرانهای اعتراضی همچون کوی دانشگاه و جنبش سبز تا اعتراضات آب ۱۴۰۰ و جنبش #زنزندگیآزادی ۱۴۰۱ تا به امروز و نیز مشکلات اجتماعی مرتبط با این اعتراضات؛ نشان داده که انجام هر نوع کنشی در قالب مطالعه، تبیین و هشدار به حاکمیت برای رفع مشکلات و تحول لازم، برای آنها هزینههای بسیار چون احضار و تذکر، تعلیق، اخراج، بازنشستگی اجباری، زندان و تبعید به همراه داشته است.
💢بسیاری از جامعه شناسان به ویژه در دو دههی اخیر تلاش نمودهاند به حاکمیت تفهیم نمایند که علاوه بر جمعیت طرفدار نظام، به کمیت و کیفیت آن بخشی از جامعه که به دلایل مختلف، دلبستگی خود را به نظام از دست داده و به عملکرد آن انتقاد دارد نیز توجه کند. چرا که جامعه ایران تنها آن بخشی نیست که دلبسته نظام جمهوری اسلامی بوده، حجاب اجباری را میستایند، آرزومند نابودی اسرائیل هستند و در راهپیمایی و خاکسپاری شخصیتهای سیاسی نظام شرکت میکنند.
پرسش اینجاست آیا از تمامی ابعاد تحلیل و تبیین جامعهشناسان استقبال میشود یا از آنان انتظار یک کنش جانبدارانه در تحلیلی ناقص و یکسویه به نفع حاکمیت پذیرفته است؟
جامعهشناسان
#سعید_مدنی
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبانظری
👈 اگرچه بسیار دیرهنگام اما در نهایت رسانهی رسمی حاکمیت از گفتمان جامعهشناختی و تحلیل جامعهشناسان این کشور دربارهی پدیدهها و وقایع سیاسی و اجتماعی این سرزمین استقبال کرد. این دعوت البته با ادبیاتی خشن، تهاجمی همراه با دستپاچگی به سطحیترین شکل و غیرجامعهشناختی ترین شیوه بیان شد؛ تا جایی که حتی بدین دقت نشد که افراد در تصاویر صفحه نمایش، همگی جامعه شناس نیستند.
و البته اینکه از میان علوم انسانی مانند فلسفه، علوم سیاسی، تاریخ، روانشناسی، یا اقتصاد؛ مرجعیت علمی جامعه شناسی در تحلیل وقایع پیچیده و چند بعدی ایران امروز ازسوی گفتمان رسمی مورد توجه قرار میگیرد، خود امری فرخنده و قابل تأمل است.
✏️ پیش از این در نوشتاری باعنوان: «جامعهشناسان زندانی ایرانی سدهی اخیر» اشاره کردم که چرا جامعه شناسان مغضوب نظامهای حکمرانی هستند:
https://t.iss.one/Sociologyofsocialgroups/1316
🔹اکنون نیز ضمن استقبال از پذیرش مرجعیت علمی جامعه شناسی در تحلیل وقایع ایران ازسوی #رسانهی_ملی چند نکته را با هم مرور میکنیم:
⬅️ در یک تعریف ساده، جامعهشناسی علم مطالعه و بررسی زیست و رفتار اجتماعی اعضای یک جامعه در مناسبات ارتباطی و برهمکنشی افراد با یکدیگر در بستر کلی فرهنگ آن جامعه است. این مطالعه شامل بعد ایستا و پویای جامعه در شرایط نظم یا تغییر و تحول اجتماعی است. بنابراین جامعهشناسی هم به روند وجود انسجام اجتماعی در جامعه توجه دارد و هم از تحولخواهی برای ایجاد نظم جدید در شکل مطالبهگری، اعتراض، جنبش، شورش، بیتفاوتی و بینظمی؛ غافل نیست و نشانگان این پدیدهها را تشخیص و تبیین و هشدار میدهد.
⬅️ در یک سیستم حکمرانی سالم، از مطالعات و بررسیهای علم جامعه شناسی و تبیینهای جامعهشناسان در هر دو سویهی انسجام اجتماعی و تقویت آن و نیز ازهم گسیختگی اجتماعی و برطرف کردن آن، بهرهبرداری میشود. وظیفهی جامعه شناسان تمجید از نظامهای حکمرانی و نادیده گرفتن نشانگان ضعیف شدن انسجام ملی، سرمایه اجتماعی حاکمیت، هنجارهای اجتماعی و سلامت عمومی جامعه نیست. همچنان که پزشکان تمرکزشان بر نشانگان عوامل تضعیف جسمانی و هشدار برای جلوگیری از آسیب به سلامت عمومی افراد است نه تمجید از بیمار.
⬅️ همانطور که پزشکان را برای تشخیص بیماریهای مختلف، بازداشت و به زندان نمیافکنند؛ نظامهای حکمرانی سالم نیز جامعه شناسان را پس از تشخیص نشانگان بیماریهای اجتماعی در سطوح خرد و کلان، مورد شماتت و دشنام قرار نداده و ایشان را از کار بیکار نکرده و روانهی زندان و تبعید نمیسازند.
⬅️ همانگونه که هر نوع برچسب یا انگ، افراد را برای ایفای نقش طبیعی خود در یک جامعه دچار چالش و مشکل میسازد، جامعهشناسی در جامعهی ما از ابتدای انقلاب سال ۵۷ با برچسب غربی بودن؛ جامعهشناسان را دچار مشکلات و محدودیتهای بسیاری نموده و ایفای نقش یک جامعهشناس را به کاری پرخطر، سخت و مبهم بدل کرده است. در این میان تعدادی سکوت پیشه کرده و مشغول فعالیت محض علمی در چارچوب دانشگاه بدون توجه به جامعه شدند. گروهی در صدد جلب توجه حاکمیت و جذب پستهای اجرایی گشته و تعدادی هم خطر ایفای نقش جامعهشناسی در میدان واقعی جامعه را بجان خریدند.
⬅️ انجام پژوهشها و مطالعات جامعهشناختی معمولاً به صورت فردی و در محیط ایزوله امکانپذیر نیست بلکه جامعه شناس ناگزیر است تا با کمک گروهی از همکاران در رشتههای گوناگون و در میدان زیست اجتماعی گروههای مختلف جامعه، مطالعات را به سرانجام برساند. تجربهی ورود جامعهشناسان در سالهای گذشته بهویژه در بحرانهای اعتراضی همچون کوی دانشگاه و جنبش سبز تا اعتراضات آب ۱۴۰۰ و جنبش #زنزندگیآزادی ۱۴۰۱ تا به امروز و نیز مشکلات اجتماعی مرتبط با این اعتراضات؛ نشان داده که انجام هر نوع کنشی در قالب مطالعه، تبیین و هشدار به حاکمیت برای رفع مشکلات و تحول لازم، برای آنها هزینههای بسیار چون احضار و تذکر، تعلیق، اخراج، بازنشستگی اجباری، زندان و تبعید به همراه داشته است.
💢بسیاری از جامعه شناسان به ویژه در دو دههی اخیر تلاش نمودهاند به حاکمیت تفهیم نمایند که علاوه بر جمعیت طرفدار نظام، به کمیت و کیفیت آن بخشی از جامعه که به دلایل مختلف، دلبستگی خود را به نظام از دست داده و به عملکرد آن انتقاد دارد نیز توجه کند. چرا که جامعه ایران تنها آن بخشی نیست که دلبسته نظام جمهوری اسلامی بوده، حجاب اجباری را میستایند، آرزومند نابودی اسرائیل هستند و در راهپیمایی و خاکسپاری شخصیتهای سیاسی نظام شرکت میکنند.
پرسش اینجاست آیا از تمامی ابعاد تحلیل و تبیین جامعهشناسان استقبال میشود یا از آنان انتظار یک کنش جانبدارانه در تحلیلی ناقص و یکسویه به نفع حاکمیت پذیرفته است؟
جامعهشناسان
#سعید_مدنی
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
Telegram
جامعهشناسی گروههای اجتماعی
🔴⚪🟢« جامعه شناسان ایرانی زندانی سدهی اخیر/ از پهلوی دوم تاکنون »
🌿 با گرامیداشت میلاد #سعید_مدنی، جامعهشناس زندانی🌿
🔵 به عنوان یک دانش آموخته جامعه شناسی از کارشناسی تا دکترا که با علاقه تمام این رشته را تا امروز دنبال کردهام، تعریف مطلوب و کاربردی…
🌿 با گرامیداشت میلاد #سعید_مدنی، جامعهشناس زندانی🌿
🔵 به عنوان یک دانش آموخته جامعه شناسی از کارشناسی تا دکترا که با علاقه تمام این رشته را تا امروز دنبال کردهام، تعریف مطلوب و کاربردی…
🔴 سهمخواهی از قدرت بنام ایران
✍ فریبا نظری
👈 انتخابات ریاست جمهوری از سوی جناحهای حاکم بهویژه گروهی از افراد که خود را اصلاحطلب مینامند، تبدیل به میدان سهمخواهی از قدرت شده است. اصلاحطلبانی که از بینایی و شنوایی بالایی برای درک جامعهی خود برخوردار نیستند.
گرچه نامزد انتخاباتی مورد حمایت این گروه خود را اصلاح طلب نمیداند اما قرار است این گروه از افراد موسوم به اصلاح طلب، سهمی از قدرت را با کمک وی بدست آورند.
شاهد مثال این سهمخواهی اینست که هم اینان چندی پیش انتخابات مجلس دوازدهم را تحریم نمودند اما اکنون بدنبال شور عمومی و افزایش مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم هستند و تنها متغیر غایب در این میان، نداشتن مهرهای برای بازی در میدان قدرت و سهمخواهی آن در انتخابات مجلس و داشتن گزینهی ورود به بازی و رقابت در انتخابات پیشرو است.
چه کسی است که نداند شرایط کشور و نظام حکمرانی هیچ تفاوتی نکرده است با انتخابات سه ماه پیش مجلس دوازدهم که همین گروههای اصلاحطلب بدان وقعی ننهادند؟
ایران، همان ایران سه ماه پیش است! چرا آن زمان برایش شور انتخاباتی نداشتند و نگرانش نبودند ولی اینک فریاد برای ایران سر مینهند؟
کیست که نداند مطالبات جامعهی خشمگین، معترض، خسته و در رنج و تبعیض و فقر؛ برای این گروههای به دنبال صندوق رأی امروز، محلی از اعراب ندارد و در برابر سهم خواهی از قدرت ایشان راه به جایی نمیبرد.
چگونه میشود بدین روشنی از سهمخواهی از قدرت بکام خود و بنام ایران، رونمایی کرد؟
اما آن گروه از جامعه که قرار است با شعار اصلاحات_ فارغ از آنکه چقدر این شعار از درون و معنای اصلی خود تهی شده باشد_ به گزینهی تعدادی از این گروهها و جناح سیاسی یعنی مسعود پزشکیان رأی دهند، نمیتوانند پس از انتخاب وی؛ تغییر موضع دهند و در زمرهی منتقدان و مخالفان او درآیند و بگویند که او وعدهی دروغ داده یا به وعدههایش عمل نکرده است. چراکه پزشکیان با افتخار و صراحت، رویکرد خود را اعلام میکند و از هر اصولگرایی، ادعای اصولگرایی بیشتری دارد. و اینچنین خیلی تفاوتی نمیکند که به وی یا هر کدام از نامزدهای دیگر، رأی داده شود چون هر شش نامزد انتخاباتی در کلیات و اصولی که پزشکیان بانگ میزند، با هم مشترکند.
میگویند او صادق است و این سخنان نشاندهنده صداقت اوست، باید گفت دیگران از او صادق ترند چون سالهاست بدین اصول پایبندند. اما او صرفا ابراز وفاداری و ارادت میکند برای رسیدن به سهمی از قدرت البته بنام خدمت به ایران بدون شنیدن و دیدن اکثریت خاموش و ناراضی و منتقد این سرزمین، که گویا این هم در اختیار وی نیست.
به این گزاره ها در توصیف مسعود پزشکیان، دقت کنیم تا متوجه شباهت وی با پنج نامزد دیگر بشویم:
۱- ذوب در رهبری
۲- پایبندی تمام و کمال به سیاستهای کلان رهبری
۳- عدم ورود به رفع انسداد سیاسی
۴- پذیرش حجاب اجباری و عدم ورود به حق شرعی و شهروندی پوشش اختیاری
۵- عدم ورود به رفع فساد سیستماتیک
۶- عدم ورود به بحث سیاست راهبردی فقر در چند دههی اخیر که بسیاری از ایرانیان را نابود کرد و تحریمی که میشد از ابتدا نباشد و بوجود نیاید
۷- اعتراف به ورود در انتخابات برای افزایش مشارکت و مشروعیت بخشی صوری به حاکمیت بدون رفع مشکلات ساختاری
۸- عدم ورود به چیستی و چرایی اعتراضات سرکوب شده مردم از سال ۱۳۷۴ ماجرای کوی طلاب مشهد تا شهریور ۱۴۰۱ و جنبش #زنزندگیآزادی و وقایع خونین میان این دو
۹- عدم ورود به بحث بسیار مهم و اساسی سیاست خارجی پرتنش با کشورهای مختلف و نیز روابط حقارت آمیز و بحران زا با برخی دیگر از کشورها
۱۰- عدم ورود به ظلم و تبعیض و سرکوب مردم ازسوی حاکمیت
۱۱- عدم اعتقاد به عاملیت حاکمیت در فقر و فساد و خشونت در این سرزمین
روزی که مسعود پزشکیان پس از رأی گیری هیأت رئیسه مجلس دوازدهم و انتخاب محمدباقر قالیباف با کمک وی و فراکسیون مستقلان، با خرسندی از نقش و دستاورد خود و دوستان مستقلش سخن گفت؛ آشکار بود که هم صلاحیت وی تایید میشود و هم بدون برنامهای خاص به استقبال جانشینی ابراهیم رییسی میرود.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید ...
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 انتخابات ریاست جمهوری از سوی جناحهای حاکم بهویژه گروهی از افراد که خود را اصلاحطلب مینامند، تبدیل به میدان سهمخواهی از قدرت شده است. اصلاحطلبانی که از بینایی و شنوایی بالایی برای درک جامعهی خود برخوردار نیستند.
گرچه نامزد انتخاباتی مورد حمایت این گروه خود را اصلاح طلب نمیداند اما قرار است این گروه از افراد موسوم به اصلاح طلب، سهمی از قدرت را با کمک وی بدست آورند.
شاهد مثال این سهمخواهی اینست که هم اینان چندی پیش انتخابات مجلس دوازدهم را تحریم نمودند اما اکنون بدنبال شور عمومی و افزایش مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم هستند و تنها متغیر غایب در این میان، نداشتن مهرهای برای بازی در میدان قدرت و سهمخواهی آن در انتخابات مجلس و داشتن گزینهی ورود به بازی و رقابت در انتخابات پیشرو است.
چه کسی است که نداند شرایط کشور و نظام حکمرانی هیچ تفاوتی نکرده است با انتخابات سه ماه پیش مجلس دوازدهم که همین گروههای اصلاحطلب بدان وقعی ننهادند؟
ایران، همان ایران سه ماه پیش است! چرا آن زمان برایش شور انتخاباتی نداشتند و نگرانش نبودند ولی اینک فریاد برای ایران سر مینهند؟
کیست که نداند مطالبات جامعهی خشمگین، معترض، خسته و در رنج و تبعیض و فقر؛ برای این گروههای به دنبال صندوق رأی امروز، محلی از اعراب ندارد و در برابر سهم خواهی از قدرت ایشان راه به جایی نمیبرد.
چگونه میشود بدین روشنی از سهمخواهی از قدرت بکام خود و بنام ایران، رونمایی کرد؟
اما آن گروه از جامعه که قرار است با شعار اصلاحات_ فارغ از آنکه چقدر این شعار از درون و معنای اصلی خود تهی شده باشد_ به گزینهی تعدادی از این گروهها و جناح سیاسی یعنی مسعود پزشکیان رأی دهند، نمیتوانند پس از انتخاب وی؛ تغییر موضع دهند و در زمرهی منتقدان و مخالفان او درآیند و بگویند که او وعدهی دروغ داده یا به وعدههایش عمل نکرده است. چراکه پزشکیان با افتخار و صراحت، رویکرد خود را اعلام میکند و از هر اصولگرایی، ادعای اصولگرایی بیشتری دارد. و اینچنین خیلی تفاوتی نمیکند که به وی یا هر کدام از نامزدهای دیگر، رأی داده شود چون هر شش نامزد انتخاباتی در کلیات و اصولی که پزشکیان بانگ میزند، با هم مشترکند.
میگویند او صادق است و این سخنان نشاندهنده صداقت اوست، باید گفت دیگران از او صادق ترند چون سالهاست بدین اصول پایبندند. اما او صرفا ابراز وفاداری و ارادت میکند برای رسیدن به سهمی از قدرت البته بنام خدمت به ایران بدون شنیدن و دیدن اکثریت خاموش و ناراضی و منتقد این سرزمین، که گویا این هم در اختیار وی نیست.
به این گزاره ها در توصیف مسعود پزشکیان، دقت کنیم تا متوجه شباهت وی با پنج نامزد دیگر بشویم:
۱- ذوب در رهبری
۲- پایبندی تمام و کمال به سیاستهای کلان رهبری
۳- عدم ورود به رفع انسداد سیاسی
۴- پذیرش حجاب اجباری و عدم ورود به حق شرعی و شهروندی پوشش اختیاری
۵- عدم ورود به رفع فساد سیستماتیک
۶- عدم ورود به بحث سیاست راهبردی فقر در چند دههی اخیر که بسیاری از ایرانیان را نابود کرد و تحریمی که میشد از ابتدا نباشد و بوجود نیاید
۷- اعتراف به ورود در انتخابات برای افزایش مشارکت و مشروعیت بخشی صوری به حاکمیت بدون رفع مشکلات ساختاری
۸- عدم ورود به چیستی و چرایی اعتراضات سرکوب شده مردم از سال ۱۳۷۴ ماجرای کوی طلاب مشهد تا شهریور ۱۴۰۱ و جنبش #زنزندگیآزادی و وقایع خونین میان این دو
۹- عدم ورود به بحث بسیار مهم و اساسی سیاست خارجی پرتنش با کشورهای مختلف و نیز روابط حقارت آمیز و بحران زا با برخی دیگر از کشورها
۱۰- عدم ورود به ظلم و تبعیض و سرکوب مردم ازسوی حاکمیت
۱۱- عدم اعتقاد به عاملیت حاکمیت در فقر و فساد و خشونت در این سرزمین
روزی که مسعود پزشکیان پس از رأی گیری هیأت رئیسه مجلس دوازدهم و انتخاب محمدباقر قالیباف با کمک وی و فراکسیون مستقلان، با خرسندی از نقش و دستاورد خود و دوستان مستقلش سخن گفت؛ آشکار بود که هم صلاحیت وی تایید میشود و هم بدون برنامهای خاص به استقبال جانشینی ابراهیم رییسی میرود.
تا چه قبول افتد و چه در نظر آید ...
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
🔴 فردای رأی گیری با دولت خاکستری
✍ فریبا نظری
👈 جمعه پانزدهم تیر ۱۴۰۳ رأی گیری چهاردهمین دوره ریاست جمهوری نهایی شد و مسعود پزشکیان به عنوان رییسجمهور منتخب با مشارکت ۴۹ درصد از ایرانیان دارای شرایط رأی، تعیین گردید.
از امروز شانزدهم تیر ۱۴۰۳، دو روز مانده به بیست و پنجمین سالروز اعتراضات جنبش دانشجویی و رخدادهای خشونتبار کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸؛ همچنان مشکلات و بحرانهای ایران تداوم دارد:
1️⃣ فقر، تورم، رکود، بیارزشی پول ملی، فلاکت اقتصادی و دوری از زندگی معمولی برای بسیاری از ایرانیان
2️⃣ فاصله و بیاعتمادی میان ملت و حاکمیت
3️⃣ فساد سیستماتیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
4️⃣ انواع خشونت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ همراه با فضای بسته و کنترلگر پیامد این خشونت، احساس خشم انباشت شدهی ناشی از ظلم و خسارت انکار شده و بیپاسخ ماندهی معترضین سه دههی اخیر از کوی طلاب مشهد در سال ۱۳۷۳ تا جنبش #زنزندگیآزادی
5️⃣ سیاست خارجی پرتنش و شکاف گفتمان و باورهای میان حاکمیت و ملت در این حوزه
6️⃣ استمرار مهاجرت فردی و گروهی ایرانیان به خارج از کشور
7️⃣ از بین رفتن محیط زیست ایران و تداوم ابربحران های این حوزه
8️⃣ افزایش نابهنجار آسیبهای فردی و اجتماعی
9️⃣ تبعیض و بیعدالتی بر گروههای مختلف به حاشیه رانده شدهی: زنان، اقوام، مذاهب، فرودستان اقتصادی و اجتماعی مانند: بازنشستگان، کارگران، معلولان
🔟 فیلترینگ رسانهای
و از همه مهمتر، تداوم دولتسایه
اما یک تفاوت آشکار ایجاد شده و آن پیام تحول جویی عمیق و گسترده در ساختار نظام حکمرانی این سرزمین است که از سوی بخش زیادی از جامعه با صدای رسا و آشکار، اعلام شده است. مخالفت و نه معنادار اعلام شدهی بیش از نیمی از ایرانیان واجد شرایط رأی به چیستی راهبردهای ادارهی کشور در سطوح مختلف و کارکردهای آن.
ایران وارد دوره اجرایی دولتی خاکستری شده که رییس منتخب آن خود را اصلاحطلب نمیداند اما برخی حامیان سیاسی آن اصلاحطلبانی خاکستری هستند که از گفتمان اصلاحات و تحولجویی دوری گزیده و حتی تحولجویان را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و میدهند. این گروه استمرارطلبی را برگزیدهاند و نهایت مقصود و آرمان خود را در تغییراتی خرد و حداقلی بدون خدشه و تحول در قواعد و سیاستهای نظام حکمرانی موجود، میدانند.
دولتی که با رأی مشارکت کنندگانی مسئولیت اجرایی کشور را بدست آورده که از ترس یک دولت بنیادگرای افراطی، بپای صندوق رأی رفتهاند. چنانکه گزارهی محوری تبلیغات ستادهای انتخاباتی آن نیز بر همین سیاست ترساندن جامعه از رقیب استوار بود. گرچه مشخص نیست چه میزان از سیاستهای گفتمان بنیادگرای ایدئولوژیک موجود و نهادینه شده در ساختارهای قدرت و نیز مداخلات دولت سایه را میتواند یا میخواهد تغییر دهد.
۱۶ تیر۱۴۰۳
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 جمعه پانزدهم تیر ۱۴۰۳ رأی گیری چهاردهمین دوره ریاست جمهوری نهایی شد و مسعود پزشکیان به عنوان رییسجمهور منتخب با مشارکت ۴۹ درصد از ایرانیان دارای شرایط رأی، تعیین گردید.
از امروز شانزدهم تیر ۱۴۰۳، دو روز مانده به بیست و پنجمین سالروز اعتراضات جنبش دانشجویی و رخدادهای خشونتبار کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸؛ همچنان مشکلات و بحرانهای ایران تداوم دارد:
1️⃣ فقر، تورم، رکود، بیارزشی پول ملی، فلاکت اقتصادی و دوری از زندگی معمولی برای بسیاری از ایرانیان
2️⃣ فاصله و بیاعتمادی میان ملت و حاکمیت
3️⃣ فساد سیستماتیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
4️⃣ انواع خشونت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ همراه با فضای بسته و کنترلگر پیامد این خشونت، احساس خشم انباشت شدهی ناشی از ظلم و خسارت انکار شده و بیپاسخ ماندهی معترضین سه دههی اخیر از کوی طلاب مشهد در سال ۱۳۷۳ تا جنبش #زنزندگیآزادی
5️⃣ سیاست خارجی پرتنش و شکاف گفتمان و باورهای میان حاکمیت و ملت در این حوزه
6️⃣ استمرار مهاجرت فردی و گروهی ایرانیان به خارج از کشور
7️⃣ از بین رفتن محیط زیست ایران و تداوم ابربحران های این حوزه
8️⃣ افزایش نابهنجار آسیبهای فردی و اجتماعی
9️⃣ تبعیض و بیعدالتی بر گروههای مختلف به حاشیه رانده شدهی: زنان، اقوام، مذاهب، فرودستان اقتصادی و اجتماعی مانند: بازنشستگان، کارگران، معلولان
🔟 فیلترینگ رسانهای
و از همه مهمتر، تداوم دولتسایه
اما یک تفاوت آشکار ایجاد شده و آن پیام تحول جویی عمیق و گسترده در ساختار نظام حکمرانی این سرزمین است که از سوی بخش زیادی از جامعه با صدای رسا و آشکار، اعلام شده است. مخالفت و نه معنادار اعلام شدهی بیش از نیمی از ایرانیان واجد شرایط رأی به چیستی راهبردهای ادارهی کشور در سطوح مختلف و کارکردهای آن.
ایران وارد دوره اجرایی دولتی خاکستری شده که رییس منتخب آن خود را اصلاحطلب نمیداند اما برخی حامیان سیاسی آن اصلاحطلبانی خاکستری هستند که از گفتمان اصلاحات و تحولجویی دوری گزیده و حتی تحولجویان را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و میدهند. این گروه استمرارطلبی را برگزیدهاند و نهایت مقصود و آرمان خود را در تغییراتی خرد و حداقلی بدون خدشه و تحول در قواعد و سیاستهای نظام حکمرانی موجود، میدانند.
دولتی که با رأی مشارکت کنندگانی مسئولیت اجرایی کشور را بدست آورده که از ترس یک دولت بنیادگرای افراطی، بپای صندوق رأی رفتهاند. چنانکه گزارهی محوری تبلیغات ستادهای انتخاباتی آن نیز بر همین سیاست ترساندن جامعه از رقیب استوار بود. گرچه مشخص نیست چه میزان از سیاستهای گفتمان بنیادگرای ایدئولوژیک موجود و نهادینه شده در ساختارهای قدرت و نیز مداخلات دولت سایه را میتواند یا میخواهد تغییر دهد.
۱۶ تیر۱۴۰۳
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
🔴« فردای رأی گیری با دولت خاکستری »
✍ فریبا نظری
👈 جمعه پانزدهم تیر ۱۴۰۳ رأی گیری چهاردهمین دوره ریاست جمهوری نهایی شد و مسعود پزشکیان به عنوان رییسجمهور منتخب با مشارکت ۴۹ درصد از ایرانیان دارای شرایط رأی، تعیین گردید.
از امروز شانزدهم تیر ۱۴۰۳، دو روز مانده به بیست و پنجمین سالروز اعتراضات جنبش دانشجویی و رخدادهای خشونتبار کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸؛ همچنان مشکلات و بحرانهای ایران تداوم دارد:
1️⃣ فقر، تورم، رکود، بیارزشی پول ملی، #فلاکت_اقتصادی و دوری از زندگی معمولی برای بسیاری از ایرانیان
2️⃣ فاصله و بیاعتمادی میان ملت و حاکمیت
3️⃣ فساد سیستماتیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
4️⃣ انواع خشونت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ همراه با فضای بسته و کنترلگر پیامد این خشونت، احساس خشم انباشت شدهی ناشی از ظلم و خسارت انکار شده و بیپاسخ ماندهی معترضین سه دههی اخیر از کوی طلاب مشهد در سال ۱۳۷۳ تا جنبش #زنزندگیآزادی
5️⃣ سیاست خارجی پرتنش و شکاف گفتمان و باورهای میان حاکمیت و ملت در این حوزه
6️⃣ استمرار مهاجرت فردی و گروهی ایرانیان به خارج از کشور
7️⃣ از بین رفتن محیط زیست ایران و تداوم ابربحران های این حوزه
8️⃣ افزایش نابهنجار آسیبهای فردی و اجتماعی
9️⃣ تبعیض و بیعدالتی بر گروههای مختلف به حاشیه رانده شدهی: زنان، اقوام، مذاهب، فرودستان اقتصادی و اجتماعی مانند: بازنشستگان، کارگران، معلولان
🔟 فیلترینگ رسانهای
⏪و از همه مهمتر، تداوم #دولت_سایه
✏️اما یک تفاوت آشکار ایجاد شده و آن پیام #تحول_جویی عمیق و گسترده در ساختار نظام حکمرانی این سرزمین است که از سوی بخش زیادی از جامعه با صدای رسا و آشکار، اعلام شده است. مخالفت و #نه_معنادار اعلام شدهی بیش از نیمی از ایرانیان واجد شرایط رأی به چیستی #راهبردهای ادارهی کشور در سطوح مختلف و کارکردهای آن.
⬅️ ایران وارد دوره اجرایی #دولتی_خاکستری شده که رییس منتخب آن خود را اصلاحطلب نمیداند اما برخی حامیان سیاسی آن اصلاحطلبانی خاکستری هستند که از گفتمان اصلاحات و تحولجویی دوری گزیده و حتی تحولجویان را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و میدهند. این گروه استمرارطلبی را برگزیدهاند و نهایت مقصود و آرمان خود را در تغییراتی خرد و حداقلی بدون خدشه و تحول در قواعد و سیاستهای نظام حکمرانی موجود، میدانند.
دولتی که با رأی مشارکت کنندگانی مسئولیت اجرایی کشور را بدست آورده که از ترس یک دولت بنیادگرای افراطی، بپای صندوق رأی رفتهاند. چنانکه گزارهی محوری تبلیغات ستادهای انتخاباتی آن نیز بر همین #سیاست_ترساندن جامعه از رقیب استوار بود. گرچه مشخص نیست چه میزان از سیاستهای #گفتمان_بنیادگرای ایدئولوژیک موجود و نهادینه شده در ساختارهای قدرت و نیز مداخلات دولت سایه را میتواند یا میخواهد تغییر دهد.
۱۶ تیر۱۴۰۳
#تحولجویی
#کوی_دانشگاه_۷۸
#بنیادگرایی_نهادینه_شده
#زندگی_معمولی
#دولت_خاکستری
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 جمعه پانزدهم تیر ۱۴۰۳ رأی گیری چهاردهمین دوره ریاست جمهوری نهایی شد و مسعود پزشکیان به عنوان رییسجمهور منتخب با مشارکت ۴۹ درصد از ایرانیان دارای شرایط رأی، تعیین گردید.
از امروز شانزدهم تیر ۱۴۰۳، دو روز مانده به بیست و پنجمین سالروز اعتراضات جنبش دانشجویی و رخدادهای خشونتبار کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸؛ همچنان مشکلات و بحرانهای ایران تداوم دارد:
1️⃣ فقر، تورم، رکود، بیارزشی پول ملی، #فلاکت_اقتصادی و دوری از زندگی معمولی برای بسیاری از ایرانیان
2️⃣ فاصله و بیاعتمادی میان ملت و حاکمیت
3️⃣ فساد سیستماتیک اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی
4️⃣ انواع خشونت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی؛ همراه با فضای بسته و کنترلگر پیامد این خشونت، احساس خشم انباشت شدهی ناشی از ظلم و خسارت انکار شده و بیپاسخ ماندهی معترضین سه دههی اخیر از کوی طلاب مشهد در سال ۱۳۷۳ تا جنبش #زنزندگیآزادی
5️⃣ سیاست خارجی پرتنش و شکاف گفتمان و باورهای میان حاکمیت و ملت در این حوزه
6️⃣ استمرار مهاجرت فردی و گروهی ایرانیان به خارج از کشور
7️⃣ از بین رفتن محیط زیست ایران و تداوم ابربحران های این حوزه
8️⃣ افزایش نابهنجار آسیبهای فردی و اجتماعی
9️⃣ تبعیض و بیعدالتی بر گروههای مختلف به حاشیه رانده شدهی: زنان، اقوام، مذاهب، فرودستان اقتصادی و اجتماعی مانند: بازنشستگان، کارگران، معلولان
🔟 فیلترینگ رسانهای
⏪و از همه مهمتر، تداوم #دولت_سایه
✏️اما یک تفاوت آشکار ایجاد شده و آن پیام #تحول_جویی عمیق و گسترده در ساختار نظام حکمرانی این سرزمین است که از سوی بخش زیادی از جامعه با صدای رسا و آشکار، اعلام شده است. مخالفت و #نه_معنادار اعلام شدهی بیش از نیمی از ایرانیان واجد شرایط رأی به چیستی #راهبردهای ادارهی کشور در سطوح مختلف و کارکردهای آن.
⬅️ ایران وارد دوره اجرایی #دولتی_خاکستری شده که رییس منتخب آن خود را اصلاحطلب نمیداند اما برخی حامیان سیاسی آن اصلاحطلبانی خاکستری هستند که از گفتمان اصلاحات و تحولجویی دوری گزیده و حتی تحولجویان را مورد عتاب و سرزنش قرار داده و میدهند. این گروه استمرارطلبی را برگزیدهاند و نهایت مقصود و آرمان خود را در تغییراتی خرد و حداقلی بدون خدشه و تحول در قواعد و سیاستهای نظام حکمرانی موجود، میدانند.
دولتی که با رأی مشارکت کنندگانی مسئولیت اجرایی کشور را بدست آورده که از ترس یک دولت بنیادگرای افراطی، بپای صندوق رأی رفتهاند. چنانکه گزارهی محوری تبلیغات ستادهای انتخاباتی آن نیز بر همین #سیاست_ترساندن جامعه از رقیب استوار بود. گرچه مشخص نیست چه میزان از سیاستهای #گفتمان_بنیادگرای ایدئولوژیک موجود و نهادینه شده در ساختارهای قدرت و نیز مداخلات دولت سایه را میتواند یا میخواهد تغییر دهد.
۱۶ تیر۱۴۰۳
#تحولجویی
#کوی_دانشگاه_۷۸
#بنیادگرایی_نهادینه_شده
#زندگی_معمولی
#دولت_خاکستری
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
برای همهی دختران سرزمینم ایران
فریبا نظری
مریم میرزاخانی تا همیشه، نامی پرافتخار و دوستداشتنی برای ایرانیان و این سرزمین باقی خواهد ماند. اما من یقین دارم مریم های بسیاری در میان دختران ایران و کنار ما هستند که ما آنها را نمیشناسیم و شاید حتی قدرشان را نیز نمیدانیم.
مریم های بسیاری که با تبعیضها و محدودیتهای فراوان برای بروز توانمندی و خلاقیت و نبوغ بالای خود روبرو هستند.
تبعیضهایی که این دختران را حتی از یک زندگی معمولی دور میدارد و ممکن است پرتو نور استعدادهای ایشان را به خاموشی بکشاند.
وجود قوانین غلط و ناقص تبعیض آمیز و نبود قوانین کارآمد و درست برابری خواه
عدم امکان دسترسی به حقوق شهروندی* مانند:
🔹حق کرامت و برابری انسانی
🔹حق آزادی و امنیت شهروندی
🔹حق مشارکت در تعیین سرنوشت
🔹حق برخورداری از دادخواهی عادلانه
🔹حق اشتغال و کار شایسته
🔹حق آموزش و پژوهش
🔹حق رفاه و تأمین اجتماعی
🔹حق تشکیل و برخورداری از خانواده
🔹حق تابعیت، اقامت وآزادی رفت وآمد
رویکرد و قرائت ایدئولوژیک و متحجرانهی متولیان و قانونگذاران ارشد
بخشی از فرهنگ عمومی و عرفی نادرست و تبعیض آمیز
نهادهای بازتولید کنندهی تبعیض و خشونت به دختران و زنان مانند: آموزش، رسانه، دین حکومتی و سیاسی، و نهادهای قضایی و قانونگذار
اینها اشاره ای اندک و گذرا به کلیات موانع و محدودیتهای تبعیض آمیز و ناعادلانه نسبت به نیمی از ایرانیانی است که با کمال تأسف در میان آنها، چه بسا مریم میرزاخانی های بسیاری را گرفتار خشونت، ناامیدی، ناکام در رسیدن به رویا، مرگ، و مهاجرت از این سرزمین نماید.
حق پوشش اختیاری و اعتراض به حجاب اجباری با مطالبهی #زنزندگیآزادی؛ نمادی از برابری خواهی جامعه برای رهایی دختران ایرانی از این تبعیضها و جلوگیری از آسیب به مریم های عزیزی است که هر یک در مهارت و حوزهی مورد علاقهی خود از آشپزی و ورزش و ریاضی و سیاست گرفته تا نجوم و اقتصاد و قضاوت و ژنتیک و هنر؛ میخواهند افتخار زندگی خویش و این سرزمین باشند و از زیست معمولی و روزمرهی خود، لذت ببرند.
بیاد مریم میرزاخانی عزیز و بنام دختران سرزمینمان ایران، به حقوق انسانی شان احترام گذاشته و برای دست یابی و پیادهسازی کامل آن، تلاش کنیم و مطالبه گر باشیم.
۲۳ تیر۱۴۰۳
* برای آکاهی و مطالعه از جزییات حقوق شهروندی به لینک زیر مراجعه فرمایید 👇
https://president.ir/fa/96859
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
فریبا نظری
مریم میرزاخانی تا همیشه، نامی پرافتخار و دوستداشتنی برای ایرانیان و این سرزمین باقی خواهد ماند. اما من یقین دارم مریم های بسیاری در میان دختران ایران و کنار ما هستند که ما آنها را نمیشناسیم و شاید حتی قدرشان را نیز نمیدانیم.
مریم های بسیاری که با تبعیضها و محدودیتهای فراوان برای بروز توانمندی و خلاقیت و نبوغ بالای خود روبرو هستند.
تبعیضهایی که این دختران را حتی از یک زندگی معمولی دور میدارد و ممکن است پرتو نور استعدادهای ایشان را به خاموشی بکشاند.
وجود قوانین غلط و ناقص تبعیض آمیز و نبود قوانین کارآمد و درست برابری خواه
عدم امکان دسترسی به حقوق شهروندی* مانند:
🔹حق کرامت و برابری انسانی
🔹حق آزادی و امنیت شهروندی
🔹حق مشارکت در تعیین سرنوشت
🔹حق برخورداری از دادخواهی عادلانه
🔹حق اشتغال و کار شایسته
🔹حق آموزش و پژوهش
🔹حق رفاه و تأمین اجتماعی
🔹حق تشکیل و برخورداری از خانواده
🔹حق تابعیت، اقامت وآزادی رفت وآمد
رویکرد و قرائت ایدئولوژیک و متحجرانهی متولیان و قانونگذاران ارشد
بخشی از فرهنگ عمومی و عرفی نادرست و تبعیض آمیز
نهادهای بازتولید کنندهی تبعیض و خشونت به دختران و زنان مانند: آموزش، رسانه، دین حکومتی و سیاسی، و نهادهای قضایی و قانونگذار
اینها اشاره ای اندک و گذرا به کلیات موانع و محدودیتهای تبعیض آمیز و ناعادلانه نسبت به نیمی از ایرانیانی است که با کمال تأسف در میان آنها، چه بسا مریم میرزاخانی های بسیاری را گرفتار خشونت، ناامیدی، ناکام در رسیدن به رویا، مرگ، و مهاجرت از این سرزمین نماید.
حق پوشش اختیاری و اعتراض به حجاب اجباری با مطالبهی #زنزندگیآزادی؛ نمادی از برابری خواهی جامعه برای رهایی دختران ایرانی از این تبعیضها و جلوگیری از آسیب به مریم های عزیزی است که هر یک در مهارت و حوزهی مورد علاقهی خود از آشپزی و ورزش و ریاضی و سیاست گرفته تا نجوم و اقتصاد و قضاوت و ژنتیک و هنر؛ میخواهند افتخار زندگی خویش و این سرزمین باشند و از زیست معمولی و روزمرهی خود، لذت ببرند.
بیاد مریم میرزاخانی عزیز و بنام دختران سرزمینمان ایران، به حقوق انسانی شان احترام گذاشته و برای دست یابی و پیادهسازی کامل آن، تلاش کنیم و مطالبه گر باشیم.
۲۳ تیر۱۴۰۳
* برای آکاهی و مطالعه از جزییات حقوق شهروندی به لینک زیر مراجعه فرمایید 👇
https://president.ir/fa/96859
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
🔴 طغیان، برون داد جامعهی ناآرام و سرکوب شده
✍ فریبا نظری
👈 بسیاری وقتها میاندیشم که آیا مردمان جوامع دیگری بجز ایران، این میزان درگیر ناآرامی و تنش و رخدادهای ناگهانی هستند؟!
حدود پنج دهه است که ما در شرایط بهم ریخته و بدون آرامش، بسر می بریم. بیایید کلیات این شرایط را با هم مرور کنیم:
انقلاب، جنگ طولانی با کشور همسایه، درگیریهای مسلحانه خیابانی در محلات مسکونی، ترور، انفجار، راهپیمایی های تکرار شونده با شعار و بلندگو و بیانیه، اعدام در برابر دیدگان عموم، اعتراضات خیابانی با کشتار و سرکوب خشونت آمیز، ضرب و شتم دختران و زنان در خیابان، مرگ آسان و خاموش آنها و شکنجهی تدریجی ایشان در نبود و کفایت قوانین و حقوق شهروندی برابر، چهرهی طبیعی شدهی فقر، کمبود دارو و درمان و خوراک، افراد بی خانمان و متکدی، کودکان کار، معتادان و مواد فروشان، تن فروشان، قتل، خودکشی در مترو و پل عابر …
اینها که گفته شد بجز سوانح طبیعی چون زلزله و سیل و طوفان و آلودگی هوا و فرونشست زمین و خشکسالی و انفجار معادن و ساختمانهای خدمات رسان عمومی و … است که متولیان و مسئولان امر همواره برای آنها آمادگی ندارند و از رخدادهای پیشین نیز درس نمی آموزند.
به همهی این ناآرامی ها و تنش ها اضافه کنید سیاستهای جنگ طلبانه و نابودی خواه قدرتهای منطقهای و جهانی حاکمیت و متولیان آن با هدف و ادعای ایجاد و کسب اقتدار نظامی و ایدئولوژیک و سیاسی و بازدارندگی سرزمینی که بار دیگر اضطراب نامقدس و نابودکنندهی جنگ؛ این پدیدهی ویرانگر را بر سر جامعه آوار کرده است.
چند پرسش ذهن را به چالش و درنگ میکشاند:
۱- در چنین جامعهای آیا میتوان با برچسب بیماری روانی؛ واکنش ناشی از عامل یا عوامل ایجاد کنندهی ناآرامی و برهم زنندهی زندگی فردی و اجتماعی بسیاری از ایرانیان را پوشاند و پنهان کرد؟
۲- سازمان نظام روانشناسی در ایران، چگونه به منشور اخلاق حرفهای خود پایبند است که سالهاست سیاست گذاران از حوزهی تخصصی آنها برای سرکوب معترضان به سلطه و انقیاد سیاسی و اجتماعی؛ بهرهبرداری مینمایند و بانگی از ایشان شنیده نمیشود؟
۳- آیا در جامعهای که سالها تحت سیطرهی سیاست غیریت انگاری و تقسیم بندی جامعه به خودی و غیرخودی بوده و نفرت پراکنی نقش هستهی اصلی این سیاستگذاری را داشته است، میتوان از برونداد طغیان و اعتراض در برابر فرمانبرداری محض و خشونتآمیز، متعجب شد؟
۴- آیا جامعه اقناع میشود که گفته شود برخی واکنشها ازسوی تعدادی از مردم بطور ناگهانی بیهیچ دلیل و عامل زمینهای رخ میدهد؟ و البته گفتمان رسمی رسانههای داخلی دلیل آنرا نیز برچسب اختلال و بیماریهای روانی این مردم اعلام کند؟
مثلاً در دورهای مانند اعتراضات سال ۱۴۰۱ جامعه با فاجعهی جان باختن تعداد زیادی دختر و پسر نوجوان و جوان روبرو شود و بعد ازسوی سیستم قضایی و رسانههای رسمی داخل کشور اعلام گردد آنها به دلیل اختلالات روانی، خودکشی کرده یا بر اثر بیماری فوت شدهاند، یا ناگهان تصمیم گرفتهاند در خیابان شورش کرده و اموال عمومی را آتش بزنند و حتی پلیس یا نیروهای بسیج را به قتل برسانند.
یا مانند دختر دانشجوی علوم و تحقیقات ناگهان یک روز تصمیم بگیرند در محیط دانشگاه با پوشش غیر معمول حاضر شوند؟
۵- راهبرد سرکوب و نادیدهگرفتن و نشنیدن صدای مطالبات گروههای مختلف جامعه از جمله زنان از اسفند ۱۳۵۸( نخستین اعتراض جمعی به اجباری شدن حجاب زنان ) تا اعتراضات جنبش#زنزندگیآزادی از سال ۱۴۰۱ تاکنون، چه نتایجی برای حاکمیت جز خسران و شکسته شدن تابوهای پیشین جامعه داشته است؟
۶- سیاست حذف صورت مسائل و عاملیت ایجاد این واکنشها در گروههای مختلف جامعه، تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
آیا در دورهی کنونی با امکان دسترسی بدون درنگ جامعه به اخبار رخدادها و پدیدهها، این نوع سیاست؛ کنشی عقلانی محسوب میشود؟
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 بسیاری وقتها میاندیشم که آیا مردمان جوامع دیگری بجز ایران، این میزان درگیر ناآرامی و تنش و رخدادهای ناگهانی هستند؟!
حدود پنج دهه است که ما در شرایط بهم ریخته و بدون آرامش، بسر می بریم. بیایید کلیات این شرایط را با هم مرور کنیم:
انقلاب، جنگ طولانی با کشور همسایه، درگیریهای مسلحانه خیابانی در محلات مسکونی، ترور، انفجار، راهپیمایی های تکرار شونده با شعار و بلندگو و بیانیه، اعدام در برابر دیدگان عموم، اعتراضات خیابانی با کشتار و سرکوب خشونت آمیز، ضرب و شتم دختران و زنان در خیابان، مرگ آسان و خاموش آنها و شکنجهی تدریجی ایشان در نبود و کفایت قوانین و حقوق شهروندی برابر، چهرهی طبیعی شدهی فقر، کمبود دارو و درمان و خوراک، افراد بی خانمان و متکدی، کودکان کار، معتادان و مواد فروشان، تن فروشان، قتل، خودکشی در مترو و پل عابر …
اینها که گفته شد بجز سوانح طبیعی چون زلزله و سیل و طوفان و آلودگی هوا و فرونشست زمین و خشکسالی و انفجار معادن و ساختمانهای خدمات رسان عمومی و … است که متولیان و مسئولان امر همواره برای آنها آمادگی ندارند و از رخدادهای پیشین نیز درس نمی آموزند.
به همهی این ناآرامی ها و تنش ها اضافه کنید سیاستهای جنگ طلبانه و نابودی خواه قدرتهای منطقهای و جهانی حاکمیت و متولیان آن با هدف و ادعای ایجاد و کسب اقتدار نظامی و ایدئولوژیک و سیاسی و بازدارندگی سرزمینی که بار دیگر اضطراب نامقدس و نابودکنندهی جنگ؛ این پدیدهی ویرانگر را بر سر جامعه آوار کرده است.
چند پرسش ذهن را به چالش و درنگ میکشاند:
۱- در چنین جامعهای آیا میتوان با برچسب بیماری روانی؛ واکنش ناشی از عامل یا عوامل ایجاد کنندهی ناآرامی و برهم زنندهی زندگی فردی و اجتماعی بسیاری از ایرانیان را پوشاند و پنهان کرد؟
۲- سازمان نظام روانشناسی در ایران، چگونه به منشور اخلاق حرفهای خود پایبند است که سالهاست سیاست گذاران از حوزهی تخصصی آنها برای سرکوب معترضان به سلطه و انقیاد سیاسی و اجتماعی؛ بهرهبرداری مینمایند و بانگی از ایشان شنیده نمیشود؟
۳- آیا در جامعهای که سالها تحت سیطرهی سیاست غیریت انگاری و تقسیم بندی جامعه به خودی و غیرخودی بوده و نفرت پراکنی نقش هستهی اصلی این سیاستگذاری را داشته است، میتوان از برونداد طغیان و اعتراض در برابر فرمانبرداری محض و خشونتآمیز، متعجب شد؟
۴- آیا جامعه اقناع میشود که گفته شود برخی واکنشها ازسوی تعدادی از مردم بطور ناگهانی بیهیچ دلیل و عامل زمینهای رخ میدهد؟ و البته گفتمان رسمی رسانههای داخلی دلیل آنرا نیز برچسب اختلال و بیماریهای روانی این مردم اعلام کند؟
مثلاً در دورهای مانند اعتراضات سال ۱۴۰۱ جامعه با فاجعهی جان باختن تعداد زیادی دختر و پسر نوجوان و جوان روبرو شود و بعد ازسوی سیستم قضایی و رسانههای رسمی داخل کشور اعلام گردد آنها به دلیل اختلالات روانی، خودکشی کرده یا بر اثر بیماری فوت شدهاند، یا ناگهان تصمیم گرفتهاند در خیابان شورش کرده و اموال عمومی را آتش بزنند و حتی پلیس یا نیروهای بسیج را به قتل برسانند.
یا مانند دختر دانشجوی علوم و تحقیقات ناگهان یک روز تصمیم بگیرند در محیط دانشگاه با پوشش غیر معمول حاضر شوند؟
۵- راهبرد سرکوب و نادیدهگرفتن و نشنیدن صدای مطالبات گروههای مختلف جامعه از جمله زنان از اسفند ۱۳۵۸( نخستین اعتراض جمعی به اجباری شدن حجاب زنان ) تا اعتراضات جنبش#زنزندگیآزادی از سال ۱۴۰۱ تاکنون، چه نتایجی برای حاکمیت جز خسران و شکسته شدن تابوهای پیشین جامعه داشته است؟
۶- سیاست حذف صورت مسائل و عاملیت ایجاد این واکنشها در گروههای مختلف جامعه، تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
آیا در دورهی کنونی با امکان دسترسی بدون درنگ جامعه به اخبار رخدادها و پدیدهها، این نوع سیاست؛ کنشی عقلانی محسوب میشود؟
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
🔴 وضعیت ایران کنونی در مقایسه با ایران در جنگ هشت ساله
✍ فریبا نظری
👈 تخصصی در ژئوپلیتیک و سیاست خارجی ندارم، اما این را آموخته و میدانم تحلیل ابعاد مختلف پدیده جنگ در دوران پیشرفت تکنولوژیک منازعات نظامی و سیاسی و امنیتی باید با نگاه به حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داخل کشور و سطوح منطقهای و بینالمللی باشد. و تفاوت پیامدهای وقوع جنگ حتی در نوع و شکلی متمایز از تجربهی جنگ پیشین سالهای ۱۳۵۹- ۱۳۶۷ را متناسب با این حوزهها، بررسی و توصیف و تبیین نمود.
بیایید مروری داشته باشیم بر بخشهایی از وضعیت ایران کنونی در آبان سال ۱۴۰۳ پس از گذر از دورانهای مختلف چند دههی اخیر در شرایط جنگ احتمالی مستقیم با اسرائیل و آمریکا در مقایسه با ایران دههی شصت در جنگ با عراق:
۱- وجود سرمایه اجتماعی اندک حاکمیت و نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در حال حاضر؛ رجوع به پژوهش های متعدد در این زمینه بهویژه پیمایش موج چهارم با این گزاره مهم دارای اهمیت است:
۹۲ درصد ایرانیان به وضعیت فعلی ایران معترضند.
دیگر واقیعت مستند در این زمینه، سیر نزولی مشارکت کنندگان در رأی گیری های ادواری ایران در پنج دههی اخیر است که رخدادی معنادار از نظر مشارکت سیاسی و اجتماعی ذیل سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی شمرده میشود.
۲- اوضاع وخیم اقتصادی در پنج دهه گذشته؛ براساس دادههای مراکز مختلف پژوهشی رسمی و افراد حقیقی و حقوقی ( مرکز پژوهش های مجلس، روسای قوا، وزارت خانههای مختلف) متولی در سطوح عالی حاکمیت: نرخ فقر، میزان فقر مطلق، جمعیت دچار فقر، وضعیت فلاکت اقتصادی، تورم، میزان تولید ناخالص ملی، سطح رفاه عمومی؛ بیانگر این وخامت است.
۳- وجود اعتراضات مختلف سرکوب شده و پاسخ نگرفته گروههای مختلف جامعه در طی سه دههی گذشته، همچون صفحات تکتونیک زمین* که انباشت انرژی آمادهی رهایی است ( مثالی گویا تر نیافتم! )
۴- کاهش قابل توجه مرجعیت و مشروعیت رسانههای داخلی در کشور؛
از دههی هشتاد به اینسو، با جهتگیریهای سیاسی- جناحی و ایدئولوژیک صدا و سیما بهویژه در اعتراضات جنبش سبز، دی ۹۶، آبان ۹۸، بهار ۱۴۰۰، و جنبش #زنزندگیآزادی.
۵- شکاف میان باورهای ملی و ایدئولوژیک در عموم جامعه و توازی دو رویکرد:
حفظ و صیانت از منافع ملی ایران و ایرانیان؛ در برابر حفظ و صیانت از منافع مسلمانان و مردمان تحت ستم کشورهای دیگر منطقه و جهان.
تفاوت چشمگیر تجمع کنندگان کشورهای دیگر جهان ازجمله آمریکا و اروپا در حمایت از فلسطین و محکومیت اسرائیل در مقایسه با تجمعکنندگان حامی فلسطین در ایران طی یک دههی گذشته بهویژه در یک سال اخیر، در همین زمینه گویا و معنادار است.
۶- افزایش آگاهی مردم ( مجموعهای از روایتهای درست و نادرست داخلی و برونمرزی) به عملکرد و مأموریتهای سپاه قدس و فرماندهی ارشد آن سردار قاسم سلیمانی پس از ترور ایشان همزمان با رخدادهای اعتراضات آبان ۹۸ و اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی.
۷- فروکش کردن هیجانات مبارزه با امپریالیسم و ستم فرادستان اقتصادی و سیاسی بر علیه فرودستان جهان ازجمله فلسطین و لبنان در ایران امروز نسبت به پنج دههی پیش.
۸- استفاده ابزاری و سیاسی از ایثارگران جنگ ایران و عراق، فراموشی و قدرناشناسی محترمانه و عزتمندانه برای زندگی معمولی و واقعی آنها و خانوادههای شان و ایجاد یک صفحه نمایش بزرگ منفی از مواجهه با کنش این افراد در تجربه پیشین پدیده جنگ در برابر نظاره و دیدگان جامعه و نسل جدید.
۹- تغییرات و تحولات آشکار و عینی در نظام هنجاری جامعه و قواعد زندگی اجتماعی مردم؛ نقد مستقیم حاکمیت در اعتراضات، عبور بدنهی جامعه از دو جناح سیاسی مطرح کشور، افزایش کنشگری و مطالبه گری در گروههای مختلف جامعه، و بهویژه ظهور و بروز آشکار پوشش اختیاری و پذیرش عمومی آن بهعنوان هنجار جدید دوران زیست اجتماعی ایرانیان.
۱۰- تغییر نسل جدید با نسل کنش گر زمان جنگ هشت ساله در دههی شصت از نظر سبک زندگی، باورهای دینی و ملی، نوع کنشگری و مطالبهگری، نوع رویارویی با انقیاد و کنترل نهادهای رسمی، و نوع نگاه و معنای زندگی.
۱۶ آبان ۱۴۰۳
* نظریهٔ تکتونیک صفحهای، به حرکت تکههای پوسته زمین در ابعاد قارهای میپردازد. از این دانش برای مطالعهی نحوهی رخداد زلزله، زمینشناسی مهندسی و مطالعهی مخازن نفت و گاز استفاده میشود. مفهوم زمینساخت همچنین برای گفتوگو دربارهی حرکت آهسته صفحهها بهکار میرود، که در آن مورد به آن بیشتر زمینساخت صفحهای یا رانش قارهای گفته میشود. زمینساخت همچنین به مباحث زلزله، صفحات قارهای و پدیدههایی از این دست میپردازد.
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 @Didehban_Iran 🇮🇷
✍ فریبا نظری
👈 تخصصی در ژئوپلیتیک و سیاست خارجی ندارم، اما این را آموخته و میدانم تحلیل ابعاد مختلف پدیده جنگ در دوران پیشرفت تکنولوژیک منازعات نظامی و سیاسی و امنیتی باید با نگاه به حوزههای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی داخل کشور و سطوح منطقهای و بینالمللی باشد. و تفاوت پیامدهای وقوع جنگ حتی در نوع و شکلی متمایز از تجربهی جنگ پیشین سالهای ۱۳۵۹- ۱۳۶۷ را متناسب با این حوزهها، بررسی و توصیف و تبیین نمود.
بیایید مروری داشته باشیم بر بخشهایی از وضعیت ایران کنونی در آبان سال ۱۴۰۳ پس از گذر از دورانهای مختلف چند دههی اخیر در شرایط جنگ احتمالی مستقیم با اسرائیل و آمریکا در مقایسه با ایران دههی شصت در جنگ با عراق:
۱- وجود سرمایه اجتماعی اندک حاکمیت و نظام حکمرانی جمهوری اسلامی در حال حاضر؛ رجوع به پژوهش های متعدد در این زمینه بهویژه پیمایش موج چهارم با این گزاره مهم دارای اهمیت است:
۹۲ درصد ایرانیان به وضعیت فعلی ایران معترضند.
دیگر واقیعت مستند در این زمینه، سیر نزولی مشارکت کنندگان در رأی گیری های ادواری ایران در پنج دههی اخیر است که رخدادی معنادار از نظر مشارکت سیاسی و اجتماعی ذیل سرمایه اجتماعی نظام حکمرانی شمرده میشود.
۲- اوضاع وخیم اقتصادی در پنج دهه گذشته؛ براساس دادههای مراکز مختلف پژوهشی رسمی و افراد حقیقی و حقوقی ( مرکز پژوهش های مجلس، روسای قوا، وزارت خانههای مختلف) متولی در سطوح عالی حاکمیت: نرخ فقر، میزان فقر مطلق، جمعیت دچار فقر، وضعیت فلاکت اقتصادی، تورم، میزان تولید ناخالص ملی، سطح رفاه عمومی؛ بیانگر این وخامت است.
۳- وجود اعتراضات مختلف سرکوب شده و پاسخ نگرفته گروههای مختلف جامعه در طی سه دههی گذشته، همچون صفحات تکتونیک زمین* که انباشت انرژی آمادهی رهایی است ( مثالی گویا تر نیافتم! )
۴- کاهش قابل توجه مرجعیت و مشروعیت رسانههای داخلی در کشور؛
از دههی هشتاد به اینسو، با جهتگیریهای سیاسی- جناحی و ایدئولوژیک صدا و سیما بهویژه در اعتراضات جنبش سبز، دی ۹۶، آبان ۹۸، بهار ۱۴۰۰، و جنبش #زنزندگیآزادی.
۵- شکاف میان باورهای ملی و ایدئولوژیک در عموم جامعه و توازی دو رویکرد:
حفظ و صیانت از منافع ملی ایران و ایرانیان؛ در برابر حفظ و صیانت از منافع مسلمانان و مردمان تحت ستم کشورهای دیگر منطقه و جهان.
تفاوت چشمگیر تجمع کنندگان کشورهای دیگر جهان ازجمله آمریکا و اروپا در حمایت از فلسطین و محکومیت اسرائیل در مقایسه با تجمعکنندگان حامی فلسطین در ایران طی یک دههی گذشته بهویژه در یک سال اخیر، در همین زمینه گویا و معنادار است.
۶- افزایش آگاهی مردم ( مجموعهای از روایتهای درست و نادرست داخلی و برونمرزی) به عملکرد و مأموریتهای سپاه قدس و فرماندهی ارشد آن سردار قاسم سلیمانی پس از ترور ایشان همزمان با رخدادهای اعتراضات آبان ۹۸ و اصابت موشک به هواپیمای مسافربری اوکراینی.
۷- فروکش کردن هیجانات مبارزه با امپریالیسم و ستم فرادستان اقتصادی و سیاسی بر علیه فرودستان جهان ازجمله فلسطین و لبنان در ایران امروز نسبت به پنج دههی پیش.
۸- استفاده ابزاری و سیاسی از ایثارگران جنگ ایران و عراق، فراموشی و قدرناشناسی محترمانه و عزتمندانه برای زندگی معمولی و واقعی آنها و خانوادههای شان و ایجاد یک صفحه نمایش بزرگ منفی از مواجهه با کنش این افراد در تجربه پیشین پدیده جنگ در برابر نظاره و دیدگان جامعه و نسل جدید.
۹- تغییرات و تحولات آشکار و عینی در نظام هنجاری جامعه و قواعد زندگی اجتماعی مردم؛ نقد مستقیم حاکمیت در اعتراضات، عبور بدنهی جامعه از دو جناح سیاسی مطرح کشور، افزایش کنشگری و مطالبه گری در گروههای مختلف جامعه، و بهویژه ظهور و بروز آشکار پوشش اختیاری و پذیرش عمومی آن بهعنوان هنجار جدید دوران زیست اجتماعی ایرانیان.
۱۰- تغییر نسل جدید با نسل کنش گر زمان جنگ هشت ساله در دههی شصت از نظر سبک زندگی، باورهای دینی و ملی، نوع کنشگری و مطالبهگری، نوع رویارویی با انقیاد و کنترل نهادهای رسمی، و نوع نگاه و معنای زندگی.
۱۶ آبان ۱۴۰۳
* نظریهٔ تکتونیک صفحهای، به حرکت تکههای پوسته زمین در ابعاد قارهای میپردازد. از این دانش برای مطالعهی نحوهی رخداد زلزله، زمینشناسی مهندسی و مطالعهی مخازن نفت و گاز استفاده میشود. مفهوم زمینساخت همچنین برای گفتوگو دربارهی حرکت آهسته صفحهها بهکار میرود، که در آن مورد به آن بیشتر زمینساخت صفحهای یا رانش قارهای گفته میشود. زمینساخت همچنین به مباحث زلزله، صفحات قارهای و پدیدههایی از این دست میپردازد.
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 @Didehban_Iran 🇮🇷
Wikipedia
زمینساخت صفحهای
زمینساخت صفحهای یا تکتونیک صفحهای (به انگلیسی: Plate tectonics) به بررسی و مطالعهٔ حرکات وسیعمقیاس در سنگکُرهٔ (به انگلیسی: لیتوسفر) کُرهٔ زمین میپردازد. این نظریه بر اساس نظریهٔ رانش قارهای در نخستین دهههای قرن بیستم مطرح شد و پس از اثبات مفهوم گسترش…