تورق خاطرات چهره ها در «انتخاب»؛
♦️شعار «مرگ بر بازرگان» چطور از نمازجمعه تهران حذف شد؟
🔹به مرحوم هاشمی گفتم: «از امام (ره) بپرسید که این چیست؟ من نماز جمعه نمیروم و آن هم نماز جمعهای که مرگ بر یک فرد مسلمان سر میدهد.» مرحوم هاشمی در نماز جمعه بعد [ششم شهریور ماه ۶۰ ] وقتی که مردم شعار مرگ بر آمریکا و شوروی را تمام کردند و خواستند شعار مرگ بر بازرگان سر دهند گفتند: «این را نگویید» و خاطرهای از هیات نفت نقل کردند و گفتند: «زمانی که برای حل مسئله نفت به آبادان سفر کردیم در این هیات تنها کسی که در بین ما برای نماز شب بیدار میشد مهندس بازرگان بود.» اینطور بود که شعار مرگ بر بازرگان از نماز جمعهها حذف شد / انتخاب
#تاریخ
#خاطرات
🔔 📣 برای اطلاع ازآخرین اخبار وتحلیل ها،طنزهاوکلیپ های سیاسی- فرهنگی،اقتصادی،
هنری ،ادبی،روانشناختی،اجتماعی و......
🇮🇷به مابپیوندید🇮🇷
🆔 @Didehban_iran
♦️شعار «مرگ بر بازرگان» چطور از نمازجمعه تهران حذف شد؟
🔹به مرحوم هاشمی گفتم: «از امام (ره) بپرسید که این چیست؟ من نماز جمعه نمیروم و آن هم نماز جمعهای که مرگ بر یک فرد مسلمان سر میدهد.» مرحوم هاشمی در نماز جمعه بعد [ششم شهریور ماه ۶۰ ] وقتی که مردم شعار مرگ بر آمریکا و شوروی را تمام کردند و خواستند شعار مرگ بر بازرگان سر دهند گفتند: «این را نگویید» و خاطرهای از هیات نفت نقل کردند و گفتند: «زمانی که برای حل مسئله نفت به آبادان سفر کردیم در این هیات تنها کسی که در بین ما برای نماز شب بیدار میشد مهندس بازرگان بود.» اینطور بود که شعار مرگ بر بازرگان از نماز جمعهها حذف شد / انتخاب
#تاریخ
#خاطرات
🔔 📣 برای اطلاع ازآخرین اخبار وتحلیل ها،طنزهاوکلیپ های سیاسی- فرهنگی،اقتصادی،
هنری ،ادبی،روانشناختی،اجتماعی و......
🇮🇷به مابپیوندید🇮🇷
🆔 @Didehban_iran
🔴پاسخ دکتر بهشتی به آنانی که سازشکارش میخواندند:
🔹 اگر حل و فصل مسائل ایران، ایجاب میکرد که ژنرال هایزر را بپذیرم، میپذیرفتم
🔹 ما در اداره یک جامعه، باید با نمایندگان دشمن هم صحبت بکنیم
🔹 اگر نخستوزیر و وزیر خارجه ما لازم دیده باشند با برژینسکی صحبت بکنند من این را جرم و خلاف نمیدانم
🔹 مصاحبه ای خواندنی و پرنکته از دکتر بهشتی که پس از شهادتش منتشر شد /انتخاب
#تاریخ
#خاطرات
جزئیات در 👇👇
entekhab.ir/002LEo
👈 👥💬🗣 رسانةدیدةبان ایران باشیدواین مطلب رابادوستان خودبةاشتراک بگذارید
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
🔹 اگر حل و فصل مسائل ایران، ایجاب میکرد که ژنرال هایزر را بپذیرم، میپذیرفتم
🔹 ما در اداره یک جامعه، باید با نمایندگان دشمن هم صحبت بکنیم
🔹 اگر نخستوزیر و وزیر خارجه ما لازم دیده باشند با برژینسکی صحبت بکنند من این را جرم و خلاف نمیدانم
🔹 مصاحبه ای خواندنی و پرنکته از دکتر بهشتی که پس از شهادتش منتشر شد /انتخاب
#تاریخ
#خاطرات
جزئیات در 👇👇
entekhab.ir/002LEo
👈 👥💬🗣 رسانةدیدةبان ایران باشیدواین مطلب رابادوستان خودبةاشتراک بگذارید
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Forwarded from محمدرضا زائرى
🔹بستنی فروش مسیحی🔹
روزی در شهر صور یک بستنی فروش مسلمان به همسایه مسیحی خود که او نیز بستنی می فروخت، ستم روا داشت و شایع کرد چون مسیحیان در شرع مقدس اسلام نجس می باشند، بنابراين بستنی آنها هم نجس است و مسلمانان نباید از آنها بستنی بخرند. این تبلیغات موثر شد و بازار آن مرد مسیحی کساد گردید و به رونق بازار بستنی فروش مسلمان افزود. در این هنگام مرد مسیحی شکایت او را به پیش امام موسی صدر برد و از وی دادخواهی کرد. امام موسی صدر وقتی از این رفتار ناخوشایند آگاه شد سخت متاثر گشت و از مرد مسیحی دلجویی به عمل آورد. آنگاه به آن مرد مسلمان هم پیغام فرستاد و نصیحت کرد که از این عمل ناشایست دست بردارد و روزی خود را از خدا طلب کند و چون آن مرد مسلمان گوش شنوا نداشت، چند روز بعد امام موسی صدر همراه چند تن از اطرافیان در مغازه آن مرد مسیحی حاضر شد و ضمن دلجویی مجدد، از بستنی او تناول نمود و با این حرکت، ترفند مرد مسلمان را نقش بر آب کرد و از حقوق یک شهروند مسیحی که مورد ظلم واقع شده بود، دفاع نمود.
📚 امام موسی صدر امید محرومان، عبدالرحیم اباذری، صفحه ۱۸۷
#امام_موسی_صدر
#بستنی_فروش
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/Hsz51NbipTv7Q1MZHJHDUX
روزی در شهر صور یک بستنی فروش مسلمان به همسایه مسیحی خود که او نیز بستنی می فروخت، ستم روا داشت و شایع کرد چون مسیحیان در شرع مقدس اسلام نجس می باشند، بنابراين بستنی آنها هم نجس است و مسلمانان نباید از آنها بستنی بخرند. این تبلیغات موثر شد و بازار آن مرد مسیحی کساد گردید و به رونق بازار بستنی فروش مسلمان افزود. در این هنگام مرد مسیحی شکایت او را به پیش امام موسی صدر برد و از وی دادخواهی کرد. امام موسی صدر وقتی از این رفتار ناخوشایند آگاه شد سخت متاثر گشت و از مرد مسیحی دلجویی به عمل آورد. آنگاه به آن مرد مسلمان هم پیغام فرستاد و نصیحت کرد که از این عمل ناشایست دست بردارد و روزی خود را از خدا طلب کند و چون آن مرد مسلمان گوش شنوا نداشت، چند روز بعد امام موسی صدر همراه چند تن از اطرافیان در مغازه آن مرد مسیحی حاضر شد و ضمن دلجویی مجدد، از بستنی او تناول نمود و با این حرکت، ترفند مرد مسلمان را نقش بر آب کرد و از حقوق یک شهروند مسیحی که مورد ظلم واقع شده بود، دفاع نمود.
📚 امام موسی صدر امید محرومان، عبدالرحیم اباذری، صفحه ۱۸۷
#امام_موسی_صدر
#بستنی_فروش
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
https://chat.whatsapp.com/Hsz51NbipTv7Q1MZHJHDUX
WhatsApp.com
خوشه چین
WhatsApp Group Invite
Forwarded from خوشه چین
🔹یتیمان مسیحی در یتیم خانه شیعه🔹
📣 عاطف عون
اوایل دهه ۷۰ میلادی بود که آیت الله العظمی خوئی با هدف رسیدگی به امور کودکان بیسرپرست، موسسهای خیریه در بیروت تأسیس کردند و مسئولیت آن را بر عهده امام موسی صدر گذاشتند. امام موسی صدر هم من را برای سرپرستی آنجا انتخاب کردند. در این موسسه علاوه بر نگهداری از کودکان، امور درسی و آموزشی آنها هم پیگیری میشد.
همان زمان اطلاع پیدا کردیم، در نزدیکی این خیریه دو کودک مسیحی هستند که پدرشان را در جنگهای داخلی از دست دادهاند. با توصیه امام موسی صدر مسئولیت نگهداری این دو کودک را هم پذیرفتیم. ابتدا کمی تعجب برانگیز بود و بعضیها اعتراض داشتند که چرا در موسسهای که از طریق یک مرجع تقلید و برای کودکان شیعه تاسیس شده، کودک مسیحی پذیرش میشود؟ خصوصا که در آن زمان رقابتهای سیاسی و نزاعهای طایفهای هم در اوج خود بود.
اما امام موسی صدر به عنوان یک فقیه نه تنها این کار را خلاف شرع نمیدانست که یک وظیفه به شمار میآورد. در حقیقت بر اساس نگاه انسانی امام موسی صدر فرقی بین انسانها نبود و آنها همه کرامت داشتند. به همین دلیل زیر بار مخالفتها نرفتند و از ما خواستند که با جدیت کار خود را ادامه دهیم. نکته جالب توجه این بود که با نظر امام موسی صدر به کلیسا هم اطلاع دادیم و هماهنگ شد تا هفتهای یک بار کشیشی برای آموزش دینی آن دو کودک بیاید و ساعتی را با آنها باشد. ما به هیچ وجه فشاری برای یادگیری آموزههای دینی و مذهبی خود روی آنها نداشتیم.
این دو کودک تا زمانی که در این موسسه بودند، همچون سایر کودکان و بدون هرگونه تبعیضی زندگی کردند و درس خواندند.
📚 وبسایت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تاریخ شفاهی
#عاطف_عون
#آیت_الله_العظمی_خویی
#امام_موسی_صدر
#کودکان_مسیحی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
@koshechin1
📣 عاطف عون
اوایل دهه ۷۰ میلادی بود که آیت الله العظمی خوئی با هدف رسیدگی به امور کودکان بیسرپرست، موسسهای خیریه در بیروت تأسیس کردند و مسئولیت آن را بر عهده امام موسی صدر گذاشتند. امام موسی صدر هم من را برای سرپرستی آنجا انتخاب کردند. در این موسسه علاوه بر نگهداری از کودکان، امور درسی و آموزشی آنها هم پیگیری میشد.
همان زمان اطلاع پیدا کردیم، در نزدیکی این خیریه دو کودک مسیحی هستند که پدرشان را در جنگهای داخلی از دست دادهاند. با توصیه امام موسی صدر مسئولیت نگهداری این دو کودک را هم پذیرفتیم. ابتدا کمی تعجب برانگیز بود و بعضیها اعتراض داشتند که چرا در موسسهای که از طریق یک مرجع تقلید و برای کودکان شیعه تاسیس شده، کودک مسیحی پذیرش میشود؟ خصوصا که در آن زمان رقابتهای سیاسی و نزاعهای طایفهای هم در اوج خود بود.
اما امام موسی صدر به عنوان یک فقیه نه تنها این کار را خلاف شرع نمیدانست که یک وظیفه به شمار میآورد. در حقیقت بر اساس نگاه انسانی امام موسی صدر فرقی بین انسانها نبود و آنها همه کرامت داشتند. به همین دلیل زیر بار مخالفتها نرفتند و از ما خواستند که با جدیت کار خود را ادامه دهیم. نکته جالب توجه این بود که با نظر امام موسی صدر به کلیسا هم اطلاع دادیم و هماهنگ شد تا هفتهای یک بار کشیشی برای آموزش دینی آن دو کودک بیاید و ساعتی را با آنها باشد. ما به هیچ وجه فشاری برای یادگیری آموزههای دینی و مذهبی خود روی آنها نداشتیم.
این دو کودک تا زمانی که در این موسسه بودند، همچون سایر کودکان و بدون هرگونه تبعیضی زندگی کردند و درس خواندند.
📚 وبسایت موسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر، تاریخ شفاهی
#عاطف_عون
#آیت_الله_العظمی_خویی
#امام_موسی_صدر
#کودکان_مسیحی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
@koshechin1
Forwarded from خوشه چین
🔹مگر من جزء اصول دین هستم؟🔹
📣 آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
خاطراتی که من از امام دارم و اثر بسیار عمیقی در روح من گذاشته، این است که شبی در خدمت ایشان بودیم. نام برخی افراد به میان آمد. بعضی از افرادی که حضور داشتند، خدمت حضرت امام عرض کردند که: آقا! این افراد نظام را قبول ندارند.
حضرت امام فرمودند: خیر، اینها نظام را قبول دارند؛ شما را قبول ندارند.
به امام عرض کردند: آقا! ما کی هستیم. اینها شما را قبول ندارند.
گوینده این حرف، راست هم می گفت؛ زیرا اشخاص مورد بحث، حضرت امام را قبول نداشتند. خواهش می کنم به جواب حضرت امام با دقت گوش کنید. حضرت امام خیلی عادی فرمود: خوب، قبول نداشته باشند. مگر من جزء اصول دین هستم؟!
خدا را گواه می گیرم که من از این عظمت روحی حضرت امام بر خود لرزیدم. با خود گفتم: او کجا است و ما کجاییم. او چگونه فکر می کند و ما چگونه!
📚 همپای انقلاب، خطبه های نماز جمعه تهران (۱۳۶۸/۶/۳)، ص ۴۷۷
#آیت_الله_موسوی_اردبیلی
#امام_خمینی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
@koshechin1
📣 آیت الله العظمی موسوی اردبیلی
خاطراتی که من از امام دارم و اثر بسیار عمیقی در روح من گذاشته، این است که شبی در خدمت ایشان بودیم. نام برخی افراد به میان آمد. بعضی از افرادی که حضور داشتند، خدمت حضرت امام عرض کردند که: آقا! این افراد نظام را قبول ندارند.
حضرت امام فرمودند: خیر، اینها نظام را قبول دارند؛ شما را قبول ندارند.
به امام عرض کردند: آقا! ما کی هستیم. اینها شما را قبول ندارند.
گوینده این حرف، راست هم می گفت؛ زیرا اشخاص مورد بحث، حضرت امام را قبول نداشتند. خواهش می کنم به جواب حضرت امام با دقت گوش کنید. حضرت امام خیلی عادی فرمود: خوب، قبول نداشته باشند. مگر من جزء اصول دین هستم؟!
خدا را گواه می گیرم که من از این عظمت روحی حضرت امام بر خود لرزیدم. با خود گفتم: او کجا است و ما کجاییم. او چگونه فکر می کند و ما چگونه!
📚 همپای انقلاب، خطبه های نماز جمعه تهران (۱۳۶۸/۶/۳)، ص ۴۷۷
#آیت_الله_موسوی_اردبیلی
#امام_خمینی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
@koshechin1
Forwarded from خوشه چین
🔹دست او دست من است🔹
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی که به وجوب تایید مشروطه حکم کرد، یکی از شاگردان فاضل او از وی برید و به مرحوم آ سید محمد کاظم طباطبایی متصل شد. بریده شده بود که هیچ، سب و لعن هم می کرد. روزی اهالی محله همین طلبه می آیند و وارد منزل این شخص می شوند. آنها مرید و مقلد مرحوم آخوند بودند. ۸۰ سکه هم آورده بودند و صاحب خانه هم وضعش خوب نبوده و از او می خواهند که با او پیش مرحوم آخوند بروند.
گفتند: اینها را به مرحوم آخوند می دهیم و از ایشان اجازه می گیریم تا ۸۰ سکه را به همان شخص بدهند، منتهی با اجازه آخوند.
این طلبه می ماند چکار کند، با مرحوم آخوند این جور معامله کرده و حالا هم گرفتار است. بالاخره هرچه بود به خودش فشار می آورد و با آنها به منزل مرحوم آخوند می رود. وارد منزل مرحوم آخوند می شود. مرحوم آخوند می فهمد که او برای ادای احترام به منزل ایشان نیامده، او احتیاج دارد که آمده است! تا وارد میشود، احترام فوقالعاده به او می کند و او را کنار دست خودش می نشاند. مرحوم آخوند در گوشش می گوید که چه کاری از دست من بر می آید؟
او می گوید: ۸۰ سکه آورده اند و می خواهند با اجازه شما آنها را به من بدهند. سپس فوری به آن اشخاص اشاره میکند و میگوید: آن کیسه را بیاورید خدمت آخوند.
کیسه را می آورند، مرحوم آخوند به کیسه دست نمی زند و به آنها می گوید: شما با بودن چنین شخص فاضل و متقی، چرا پیش من آمدید؟ مگر نمی دانید دست او دست من است. هرچه ایشان تقریر کند، تقریر من است.
به کیسه پول دست هم نمی زند و می گوید باید خدمت ایشان باشد. اصحاب که می بینند آخوند خیلی به او احترام گذاشته، احتمال می دهند که او را نشناخته باشد. از او می پرسند که آقای طباطبایی حالشان چطور است؟
مرحوم آخوند که می خواسته درس اصولش را بنویسد، کاغذ و قلم را روی زمین می گذارد و فوری می گوید: من از درس بر می گشتم - یا به درس می رفتم - توی راه خدمت آیت الله طباطبایی شرفیاب شدم. جویای حال شدم و الحمدلله حالشان خوب است.
بعد که بلند شدند و رفتند، مرحوم آخوند بر خلاف همیشه این دفعه تا دم در آن شخص را بدرقه کرد. آنها که رفتند، مرحوم آخوند به اصحاب می گوید: اگر ما تایید مشروطه را بر خود لازم می دانیم و آقای طباطبایی هم حرام می داند، دو اختلاف نظر است مثل سایر امور جزیی، معنا ندارد در اختلاف نظر بین دو فقیه، شما بیایید دخالت کنید. این جهت ندارد، این اختلاف نظر است. شما به چه مناسبت دخالت می کنید؟
آنها می گویند: آقا! این آقایی که الان رفت، شما را لعن می کند.
ایشان می فرماید: من به کتب فقهی فقها مراجعه کردم و آنها را فحص کردم، ولی در هیچ یک از اینها ندیدم که بگویند از شرایط استحقاق سهم امام ارادت به آخوند خراسانی است!
📚 جرعه ای از دریا، جلد ۱، صفحات ۵۲۳ الی ۵۲۵
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#آخوند_خراسانی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
@koshechin1
📣 آيتالله العظمی شبیری زنجانی
مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی که به وجوب تایید مشروطه حکم کرد، یکی از شاگردان فاضل او از وی برید و به مرحوم آ سید محمد کاظم طباطبایی متصل شد. بریده شده بود که هیچ، سب و لعن هم می کرد. روزی اهالی محله همین طلبه می آیند و وارد منزل این شخص می شوند. آنها مرید و مقلد مرحوم آخوند بودند. ۸۰ سکه هم آورده بودند و صاحب خانه هم وضعش خوب نبوده و از او می خواهند که با او پیش مرحوم آخوند بروند.
گفتند: اینها را به مرحوم آخوند می دهیم و از ایشان اجازه می گیریم تا ۸۰ سکه را به همان شخص بدهند، منتهی با اجازه آخوند.
این طلبه می ماند چکار کند، با مرحوم آخوند این جور معامله کرده و حالا هم گرفتار است. بالاخره هرچه بود به خودش فشار می آورد و با آنها به منزل مرحوم آخوند می رود. وارد منزل مرحوم آخوند می شود. مرحوم آخوند می فهمد که او برای ادای احترام به منزل ایشان نیامده، او احتیاج دارد که آمده است! تا وارد میشود، احترام فوقالعاده به او می کند و او را کنار دست خودش می نشاند. مرحوم آخوند در گوشش می گوید که چه کاری از دست من بر می آید؟
او می گوید: ۸۰ سکه آورده اند و می خواهند با اجازه شما آنها را به من بدهند. سپس فوری به آن اشخاص اشاره میکند و میگوید: آن کیسه را بیاورید خدمت آخوند.
کیسه را می آورند، مرحوم آخوند به کیسه دست نمی زند و به آنها می گوید: شما با بودن چنین شخص فاضل و متقی، چرا پیش من آمدید؟ مگر نمی دانید دست او دست من است. هرچه ایشان تقریر کند، تقریر من است.
به کیسه پول دست هم نمی زند و می گوید باید خدمت ایشان باشد. اصحاب که می بینند آخوند خیلی به او احترام گذاشته، احتمال می دهند که او را نشناخته باشد. از او می پرسند که آقای طباطبایی حالشان چطور است؟
مرحوم آخوند که می خواسته درس اصولش را بنویسد، کاغذ و قلم را روی زمین می گذارد و فوری می گوید: من از درس بر می گشتم - یا به درس می رفتم - توی راه خدمت آیت الله طباطبایی شرفیاب شدم. جویای حال شدم و الحمدلله حالشان خوب است.
بعد که بلند شدند و رفتند، مرحوم آخوند بر خلاف همیشه این دفعه تا دم در آن شخص را بدرقه کرد. آنها که رفتند، مرحوم آخوند به اصحاب می گوید: اگر ما تایید مشروطه را بر خود لازم می دانیم و آقای طباطبایی هم حرام می داند، دو اختلاف نظر است مثل سایر امور جزیی، معنا ندارد در اختلاف نظر بین دو فقیه، شما بیایید دخالت کنید. این جهت ندارد، این اختلاف نظر است. شما به چه مناسبت دخالت می کنید؟
آنها می گویند: آقا! این آقایی که الان رفت، شما را لعن می کند.
ایشان می فرماید: من به کتب فقهی فقها مراجعه کردم و آنها را فحص کردم، ولی در هیچ یک از اینها ندیدم که بگویند از شرایط استحقاق سهم امام ارادت به آخوند خراسانی است!
📚 جرعه ای از دریا، جلد ۱، صفحات ۵۲۳ الی ۵۲۵
#آیت_الله_شبیری_زنجانی
#آخوند_خراسانی
#خاطرات
❇️ به ما بپیوندید:
@koshechin1
🔴 «پیشنهاد خاتمه جنگ پس از فتح خرمشهر و وارد نشدن در خاک عراق»
👈 «آن زمان كه صدام كشور ایران را اشغال كرد، ما نظرمان مثل همه این بود كه باید جنگید و آنها را از كشور بیرون كرد؛ ولى وقتى كه خرمشهر را فتح كردیم و اینها را بیرون راندیم، احساس كردیم كه نیروها بهخصوص ارتش انگیزه داخل شدن در خاك عراق را ندارند؛ خودشان مىگفتند: ما تا حالا جنگ كردیم كه دشمن را از كشورمان بیرون كنیم ولى حالا اگر بخواهیم در خاك عراق برویم این كشورگشایى است؛ و انگیزه نداشتند.
روى همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم كه هر كارى مى خواهید بكنید حالا وقتش است و حمله كردن به عراق درست نیست. آن روز حسابى براى غرامت به كشور ما پول مى دادند و منّت ما را هم مى كشیدند و شرایط آماده بود؛ ولى آقایان فكر مى كردند كه الان مى رویم عراق را مى گیریم، صدام را نابود مى كنیم.
بالاخره من از همان وقت نظرم این بود كه جنگ را به یك شكلى خاتمه دهیم، ولى خوب رهبرى با امام بود و نظر ایشان مقدم بود... شنیدم بعضى گفته بودند: «فلانى بوى دلار به مشامش خورده است».
بعد عراقیها رفتند یك مثلثى هایى درست كردند و آقایان هم به این عنوان كه ما مى خواهیم برویم به بصره، از امام(ره) یك پیام گرفتند براى مردم بصره كه اى مردم بصره از نیروهاى ما استقبال كنید و... من بعداً به امام گفتم آخر این پیام چه بود كه شما دادید، آنها به ما مى خندند؛ و امام پذیرفتند كه پیام اشتباه بوده است.
بالاخره ما بعد از فتح خرمشهر مرتب شهید دادیم، مرتب از طرفین كشته شد، كارى هم از پیش برده نشد.
... بعد از فتح خرمشهر هشت نفر از سران كشورها آمدند پشت سر امام در تهران نماز خواندند، یاسر عرفات بود، احمد سكوتوره بود، ضیاءالحق بود، اینها اصرار داشتند كه امام جنگ را پایان بدهند، ولى امام قبول نكردند. همان وقت اگر وساطت آنها قبول شده بود، ما در موضع بالا بودیم و مى توانستیم خسارت بگیریم و عراق را محكوم كنیم؛ ولى متأسفانه آن فرصت را از دست دادیم تا آن وقتى كه به امام گفتند ما دیگر هیچ امكانات و نیرویى نداریم، و ایشان مجبور شدند آن قطعنامه را بپذیرند؛ البته قولى هم هست كه خود امام مایل به ختم جنگ بودند ولى طرفداران ادامه جنگ نظر خودشان را به ایشان تحمیل كرده بودند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» جلد اول، صفحه ۵۸۹
#روزشمار
/🌐کانال آیت الله منتظری
👈 👥💬🗣 رسانه دیده بان ایران باشید و این مطلب را بادوستان خود به اشتراک بگذارید
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
👈 «آن زمان كه صدام كشور ایران را اشغال كرد، ما نظرمان مثل همه این بود كه باید جنگید و آنها را از كشور بیرون كرد؛ ولى وقتى كه خرمشهر را فتح كردیم و اینها را بیرون راندیم، احساس كردیم كه نیروها بهخصوص ارتش انگیزه داخل شدن در خاك عراق را ندارند؛ خودشان مىگفتند: ما تا حالا جنگ كردیم كه دشمن را از كشورمان بیرون كنیم ولى حالا اگر بخواهیم در خاك عراق برویم این كشورگشایى است؛ و انگیزه نداشتند.
روى همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم كه هر كارى مى خواهید بكنید حالا وقتش است و حمله كردن به عراق درست نیست. آن روز حسابى براى غرامت به كشور ما پول مى دادند و منّت ما را هم مى كشیدند و شرایط آماده بود؛ ولى آقایان فكر مى كردند كه الان مى رویم عراق را مى گیریم، صدام را نابود مى كنیم.
بالاخره من از همان وقت نظرم این بود كه جنگ را به یك شكلى خاتمه دهیم، ولى خوب رهبرى با امام بود و نظر ایشان مقدم بود... شنیدم بعضى گفته بودند: «فلانى بوى دلار به مشامش خورده است».
بعد عراقیها رفتند یك مثلثى هایى درست كردند و آقایان هم به این عنوان كه ما مى خواهیم برویم به بصره، از امام(ره) یك پیام گرفتند براى مردم بصره كه اى مردم بصره از نیروهاى ما استقبال كنید و... من بعداً به امام گفتم آخر این پیام چه بود كه شما دادید، آنها به ما مى خندند؛ و امام پذیرفتند كه پیام اشتباه بوده است.
بالاخره ما بعد از فتح خرمشهر مرتب شهید دادیم، مرتب از طرفین كشته شد، كارى هم از پیش برده نشد.
... بعد از فتح خرمشهر هشت نفر از سران كشورها آمدند پشت سر امام در تهران نماز خواندند، یاسر عرفات بود، احمد سكوتوره بود، ضیاءالحق بود، اینها اصرار داشتند كه امام جنگ را پایان بدهند، ولى امام قبول نكردند. همان وقت اگر وساطت آنها قبول شده بود، ما در موضع بالا بودیم و مى توانستیم خسارت بگیریم و عراق را محكوم كنیم؛ ولى متأسفانه آن فرصت را از دست دادیم تا آن وقتى كه به امام گفتند ما دیگر هیچ امكانات و نیرویى نداریم، و ایشان مجبور شدند آن قطعنامه را بپذیرند؛ البته قولى هم هست كه خود امام مایل به ختم جنگ بودند ولى طرفداران ادامه جنگ نظر خودشان را به ایشان تحمیل كرده بودند.»
کتاب « #خاطرات آیت الله منتظری» جلد اول، صفحه ۵۸۹
#روزشمار
/🌐کانال آیت الله منتظری
👈 👥💬🗣 رسانه دیده بان ایران باشید و این مطلب را بادوستان خود به اشتراک بگذارید
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
🔴 آدم گرسنه و مریض را نمی شود با وعده و وعید سرگرم کرد
👈 بخشی از پیام تبریک آیت الله منتظری به مناسبت انتخاب آقای سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری
۵ خرداد ۷۶
🔹 هرچند محتمل است بعضی از علاقه مندان جنابعالی خوش نداشته باشند که من برای شما نامه بنویسم ولی با سابقه آشنائی که با خود شما و با ارادت خاصی که نسبت به مرحوم والد شما مرد فضیلت و تقوا حضرت آیت الله آقای حاج سید روح الله خاتمی (طاب ثراه) داشته و دارم، لازم دیدم پس از انتخاب جنابعالی به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی ضمن تبریک به شما و به مردم رشید ایران مطالبی را مختصرا یادآور شوم:
✅ مردم از وعده های توخالی، از تبعیضات ناروا، از سوء مدیریتها و پارتی بازیهای اداری، از انحصارطلبی های جناحی و انگ زدنهای بیجا و طرد نیروهای با ارزش به بهانه های واهی، از محور قرار گرفتن تملق ها و ثناگوئیهای مبتذل، از ایجاد محدودیتهای ناروا و سلب آزادیهای مشروع و مصرح در قانون اساسی، از اسراف و تبذیرها در بیت المال و انجام کارهای تشریفاتی و پر هزینه و نادیده گرفتن نیازهای ضروری جامعه، رنج میبرند.
✅ کسانی که دم از فوق قانون بودن شخص یا اشخاص میزنند و یا مردم و جمهور را میخواهند نادیده بگیرند در حقیقت ثبات سیاسی کشور را خدشه دار میکنند، شخص یا اشخاص جزئی است و قانون امری است کلی و باقی
✅ جنابعالی اگر بخواهید در این مسئولیتی که پذیرفته اید موفق باشید و افکار عمومی را همراه داشته باشید راهی جز به کارگیری نیروهای مخلص، متعهد، مستقل، کاردان و دلسوز که در گذشته و حال عملا به آرمانهای انقلاب پایبند بوده اند ندارید؛ چنین نباشد که تحت فشارها و جوسازیها ی معمول، افراد متملق و طالب مقام که متاسفانه زمینه رشد آنها در شرائط فعلی کاملا مساعد است بر شما تحمیل گردد و فقط شخص رئیس جمهور عوض شده باشد، که در این صورت جنابعالی اعتبار کنونی خود را از دست خواهید داد و در رای دهندگان به جنابعالی یعنی اکثریت قاطع کشور یاس کلی و بدبینی حکمفرما خواهد شد.
✅ مساله تورم و هماهنگ نبودن دخل و خرج ملت و تبعیض عمیق طبقاتی و وضع نابسامان بهداشت و درمان از مشکلات فعلی کشور است؛ هرچند لازم است بیشترین بودجه کشور به مصرف سازندگی اساسی و زیربنائی برسد ولی کمبود ضروریات زندگی فعلی مردم نیز باید مورد توجه قرار گیرد، آدم گرسنه و مریض را نمی شود با وعده و وعید سرگرم کرد، بیمارستانهای عمومی باید به اقسام وسائل مورد نیاز مجهز باشند و همه طبقات محروم بتوانند از آنها استفاده کنند، باید از مخارج غیر ضروری و تشریفات کاست و نیازهای ضروری جامعه را مورد توجه قرار داد.
✅ از اموری که همه ملت انتظار دارند مورد توجه واقع شود تامین حقوق ملت و آزادیهای مصرحه در قانون اساسی است؛ شعارهای اول انقلاب چنین بود: "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی " البته آزادی در چهارچوب رعایت موازین اسلامی و حقوق یکدیگر؛ از نظر شرع و قانون اساسی تفتیش عقائد ممنوع است؛ استراق سمع، شنودگذاری و هر گونه تجسس ممنوع است، حیثیت و جان و مال اشخاص محترم است و هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم قانون و ابلاغ کتبی موارد اتهام.
📚 #خاطرات جلد دوم صفحه ۱۵۷۲
کانال فقیه دور اندیش
👈 👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
👈 بخشی از پیام تبریک آیت الله منتظری به مناسبت انتخاب آقای سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری
۵ خرداد ۷۶
🔹 هرچند محتمل است بعضی از علاقه مندان جنابعالی خوش نداشته باشند که من برای شما نامه بنویسم ولی با سابقه آشنائی که با خود شما و با ارادت خاصی که نسبت به مرحوم والد شما مرد فضیلت و تقوا حضرت آیت الله آقای حاج سید روح الله خاتمی (طاب ثراه) داشته و دارم، لازم دیدم پس از انتخاب جنابعالی به عنوان رئیس جمهور ایران اسلامی ضمن تبریک به شما و به مردم رشید ایران مطالبی را مختصرا یادآور شوم:
✅ مردم از وعده های توخالی، از تبعیضات ناروا، از سوء مدیریتها و پارتی بازیهای اداری، از انحصارطلبی های جناحی و انگ زدنهای بیجا و طرد نیروهای با ارزش به بهانه های واهی، از محور قرار گرفتن تملق ها و ثناگوئیهای مبتذل، از ایجاد محدودیتهای ناروا و سلب آزادیهای مشروع و مصرح در قانون اساسی، از اسراف و تبذیرها در بیت المال و انجام کارهای تشریفاتی و پر هزینه و نادیده گرفتن نیازهای ضروری جامعه، رنج میبرند.
✅ کسانی که دم از فوق قانون بودن شخص یا اشخاص میزنند و یا مردم و جمهور را میخواهند نادیده بگیرند در حقیقت ثبات سیاسی کشور را خدشه دار میکنند، شخص یا اشخاص جزئی است و قانون امری است کلی و باقی
✅ جنابعالی اگر بخواهید در این مسئولیتی که پذیرفته اید موفق باشید و افکار عمومی را همراه داشته باشید راهی جز به کارگیری نیروهای مخلص، متعهد، مستقل، کاردان و دلسوز که در گذشته و حال عملا به آرمانهای انقلاب پایبند بوده اند ندارید؛ چنین نباشد که تحت فشارها و جوسازیها ی معمول، افراد متملق و طالب مقام که متاسفانه زمینه رشد آنها در شرائط فعلی کاملا مساعد است بر شما تحمیل گردد و فقط شخص رئیس جمهور عوض شده باشد، که در این صورت جنابعالی اعتبار کنونی خود را از دست خواهید داد و در رای دهندگان به جنابعالی یعنی اکثریت قاطع کشور یاس کلی و بدبینی حکمفرما خواهد شد.
✅ مساله تورم و هماهنگ نبودن دخل و خرج ملت و تبعیض عمیق طبقاتی و وضع نابسامان بهداشت و درمان از مشکلات فعلی کشور است؛ هرچند لازم است بیشترین بودجه کشور به مصرف سازندگی اساسی و زیربنائی برسد ولی کمبود ضروریات زندگی فعلی مردم نیز باید مورد توجه قرار گیرد، آدم گرسنه و مریض را نمی شود با وعده و وعید سرگرم کرد، بیمارستانهای عمومی باید به اقسام وسائل مورد نیاز مجهز باشند و همه طبقات محروم بتوانند از آنها استفاده کنند، باید از مخارج غیر ضروری و تشریفات کاست و نیازهای ضروری جامعه را مورد توجه قرار داد.
✅ از اموری که همه ملت انتظار دارند مورد توجه واقع شود تامین حقوق ملت و آزادیهای مصرحه در قانون اساسی است؛ شعارهای اول انقلاب چنین بود: "استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی " البته آزادی در چهارچوب رعایت موازین اسلامی و حقوق یکدیگر؛ از نظر شرع و قانون اساسی تفتیش عقائد ممنوع است؛ استراق سمع، شنودگذاری و هر گونه تجسس ممنوع است، حیثیت و جان و مال اشخاص محترم است و هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم قانون و ابلاغ کتبی موارد اتهام.
📚 #خاطرات جلد دوم صفحه ۱۵۷۲
کانال فقیه دور اندیش
👈 👥💬🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/didehban_iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
🔴 جماعت عمامه به سر در خاطرات حاج سیاح
👈 میرزا محمد علی محلاتی ملقب به حاج سیاح*، پس از ۱۸ سال سیاحت دور دنیا، موقع برگشتن به ایران در زمان ناصرالدین شاه در بخشی از خاطراتش چنین مینویسد:
«جماعت عمامه به سر همه جا را پر کردهاند و همه مقامات را صاحب شدهاند.
کسی نمیداند کداميک از آنها فهم و سواد دارد و کدام ندارد.
همه نام شيخ و آخوند و ملا دارند، و کارشان اين است که به اسم شريعت هرچه می خواهند بکنند و جلوِ هرچه را که نمیخواهند بگيرند.
تکفير میکنند.
معامله بهشت و جهنم میکنند.
کسی جرئت ندارد بگويد آقا دروغ میگويد، زيرا بيرق واشريعتا بلند میشود!
به آنها ايراد میگيری، میگويند ايراد به مجتهد جايز نيست.
تکذيب میکنی، مثل اين است که خدا و پيغمبر را تکذيب کردهای.
به هيچ آخوند گردن گلفتی نمیتوان گفت که مجتهد نيست يا عادل نيست، زيرا جمعی قلچماق پشت سرش دارد که هرچه بگويد میکنند....
و اما مردم، گرد اندوه بر روی همه نشسته. رنگها زرد، بدنها لاغر، لباسها کثيف، لبها آويخته، چشم ها بر زمين.
گويا خرمی و نشاط از اين مملکت بار بسته است و بغير از نوحه و گريه چيزی نمانده است.
آنچه از اسلام باقی است زيارت رفتن و نماز جمعه خواندن و نعش کشی است، وگرنه واجبات شرع متروک است.»
حاج سیاح اولین ایرانی بود که در ایالات متحده آمریکا اقامت گرفت.
#خاطرات_حاج_سیاح
صص ۱۶۴ - ۱۷۶ - ۱۷۷ و ۲۴۹
پ.ن
ویدئو:
شاه کار توسعهای نمیکرد؟!! چه حرفا میزنید؟! پروژههای امروز جمهوری اسلامی مرهون برنامههای توسعهای پهلوی است. جمهوری اسلامی مردم را فراموش کرد. هر وقت خواستند کاری بکنند از پیکر شهداء سوءاستفاده کردند و تابوتها را ریختند در خیابانها. /🌐کارانیوز
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 @Didehban_Iran 🇮🇷
👈 میرزا محمد علی محلاتی ملقب به حاج سیاح*، پس از ۱۸ سال سیاحت دور دنیا، موقع برگشتن به ایران در زمان ناصرالدین شاه در بخشی از خاطراتش چنین مینویسد:
«جماعت عمامه به سر همه جا را پر کردهاند و همه مقامات را صاحب شدهاند.
کسی نمیداند کداميک از آنها فهم و سواد دارد و کدام ندارد.
همه نام شيخ و آخوند و ملا دارند، و کارشان اين است که به اسم شريعت هرچه می خواهند بکنند و جلوِ هرچه را که نمیخواهند بگيرند.
تکفير میکنند.
معامله بهشت و جهنم میکنند.
کسی جرئت ندارد بگويد آقا دروغ میگويد، زيرا بيرق واشريعتا بلند میشود!
به آنها ايراد میگيری، میگويند ايراد به مجتهد جايز نيست.
تکذيب میکنی، مثل اين است که خدا و پيغمبر را تکذيب کردهای.
به هيچ آخوند گردن گلفتی نمیتوان گفت که مجتهد نيست يا عادل نيست، زيرا جمعی قلچماق پشت سرش دارد که هرچه بگويد میکنند....
و اما مردم، گرد اندوه بر روی همه نشسته. رنگها زرد، بدنها لاغر، لباسها کثيف، لبها آويخته، چشم ها بر زمين.
گويا خرمی و نشاط از اين مملکت بار بسته است و بغير از نوحه و گريه چيزی نمانده است.
آنچه از اسلام باقی است زيارت رفتن و نماز جمعه خواندن و نعش کشی است، وگرنه واجبات شرع متروک است.»
حاج سیاح اولین ایرانی بود که در ایالات متحده آمریکا اقامت گرفت.
#خاطرات_حاج_سیاح
صص ۱۶۴ - ۱۷۶ - ۱۷۷ و ۲۴۹
پ.ن
ویدئو:
شاه کار توسعهای نمیکرد؟!! چه حرفا میزنید؟! پروژههای امروز جمهوری اسلامی مرهون برنامههای توسعهای پهلوی است. جمهوری اسلامی مردم را فراموش کرد. هر وقت خواستند کاری بکنند از پیکر شهداء سوءاستفاده کردند و تابوتها را ریختند در خیابانها. /🌐کارانیوز
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 @Didehban_Iran 🇮🇷
Telegram
attach 📎
🔴 شرح درد اشتیاق!
✍️ محمدرضا ظفرقندی
👈...در بیمارستان مریوان دکتر نوربالا و دکتر محمدی را دیدم. ما با هم دوست بودیم و مرا میشناختند. پرسیدند: "چه شده؟" ماجرای بمباران شیمیایی را برایشان تعریف کردم.
معاینه و نسخهای برایم تجویز کردند. همان موقع سرم تزریق کردند و کمی خوابیدم. وقتی بیدار شدم، دیدم هلیکوپتر آمده ما را به بانه ببرد. هر ساعت حالم بدتر میشد. سوزش چشمها، تورم و قرمزی پلکها و اطراف چشمهایم بیشتر میشد و پوست بدنم در حد سوختگی درجه دو، سیاه شده، تاولهای آبدار زده بود. طوری که بدنم به شدت میسوخت و تحمل هیچ پوششی را نداشتم. در بیمارستان بانه، دکتر راسخی یکی از دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران را که از من یکی دو سال کوچکتر بود، دیدم. آمد بالای سرم و گفت:"چه کنم؟" برای خودم تجویزی انجام دادم و گفتم:" خیلی سوزش دارم و نمیتوانم چشمانم را باز کنم..."
◽...حدود بیست نفر مجروح سطحی یا شیمیایی راهی تهران شدیم. حال من نسبت به روز قبل بدتر شده بود. طوری که فاصله یک متریام را بیشتر نمیدیدم. غیر از التهاب چشمها و سوزش پوست بدن، سرفه های شدید که تنفسم را مشکل میکرد، به آن اضافه شده بود. وسط راه اتوبوس خراب شد. به اجبار همگی پیاده شدیم....برای اینکه کمتر به چشم بیاییم، از هم جدا شدیم و قرار شد دو نفر دو نفر هر طور میتوانیم خود را به شهر برسانیم. من و دکتر شفایی لب جاده ایستادیم. یک کامیون آجر داشت عبور میکرد. برایش دست تکان دادیم. ایستاد. با آن سر و صورت متورم و چشم های سوزناک که درست جایی را نمیدید، نشستن بالای کوهی از آجر هم سخت بود و هم مضحک. کمی جلوتر دوباره پیاده شدیم.مدتی کنار جاده ایستادیم تا خودرویی سواری ما را به تهران رساند. مستقیم به بیمارستان لقمان رفتیم....بعد از دو روز ماندن در بیمارستان را بیفایده دیدم. چون کار خاصی نمیتوانستند انجام دهند. تصمیم گرفتم به خانه بروم. با رضایت خودم مرخص شدم و با تاکسی به خانه آمدم. زنگ زدم و داخل شدم. خواهرم در حیاط بود. مرا نشناخت. فکر کرد غریبهام. رفت که چادر سرش کند، صدایش زدم و گفتم:"منم نترس!"
همه از دیدنم تعجب کرده بودند.آنقدر چهرهام تغییر کرده بود، هیچکس مرا نشناخت.
📗 شرح درد اشتیاق
#محمدرضا_ظفرقندی
#خاطرات
#جنگ
#دکتر_ظفرقندی
#علی_نیکجو
#معرفی_کتاب
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
✍️ محمدرضا ظفرقندی
👈...در بیمارستان مریوان دکتر نوربالا و دکتر محمدی را دیدم. ما با هم دوست بودیم و مرا میشناختند. پرسیدند: "چه شده؟" ماجرای بمباران شیمیایی را برایشان تعریف کردم.
معاینه و نسخهای برایم تجویز کردند. همان موقع سرم تزریق کردند و کمی خوابیدم. وقتی بیدار شدم، دیدم هلیکوپتر آمده ما را به بانه ببرد. هر ساعت حالم بدتر میشد. سوزش چشمها، تورم و قرمزی پلکها و اطراف چشمهایم بیشتر میشد و پوست بدنم در حد سوختگی درجه دو، سیاه شده، تاولهای آبدار زده بود. طوری که بدنم به شدت میسوخت و تحمل هیچ پوششی را نداشتم. در بیمارستان بانه، دکتر راسخی یکی از دانشجویان پزشکی دانشگاه تهران را که از من یکی دو سال کوچکتر بود، دیدم. آمد بالای سرم و گفت:"چه کنم؟" برای خودم تجویزی انجام دادم و گفتم:" خیلی سوزش دارم و نمیتوانم چشمانم را باز کنم..."
◽...حدود بیست نفر مجروح سطحی یا شیمیایی راهی تهران شدیم. حال من نسبت به روز قبل بدتر شده بود. طوری که فاصله یک متریام را بیشتر نمیدیدم. غیر از التهاب چشمها و سوزش پوست بدن، سرفه های شدید که تنفسم را مشکل میکرد، به آن اضافه شده بود. وسط راه اتوبوس خراب شد. به اجبار همگی پیاده شدیم....برای اینکه کمتر به چشم بیاییم، از هم جدا شدیم و قرار شد دو نفر دو نفر هر طور میتوانیم خود را به شهر برسانیم. من و دکتر شفایی لب جاده ایستادیم. یک کامیون آجر داشت عبور میکرد. برایش دست تکان دادیم. ایستاد. با آن سر و صورت متورم و چشم های سوزناک که درست جایی را نمیدید، نشستن بالای کوهی از آجر هم سخت بود و هم مضحک. کمی جلوتر دوباره پیاده شدیم.مدتی کنار جاده ایستادیم تا خودرویی سواری ما را به تهران رساند. مستقیم به بیمارستان لقمان رفتیم....بعد از دو روز ماندن در بیمارستان را بیفایده دیدم. چون کار خاصی نمیتوانستند انجام دهند. تصمیم گرفتم به خانه بروم. با رضایت خودم مرخص شدم و با تاکسی به خانه آمدم. زنگ زدم و داخل شدم. خواهرم در حیاط بود. مرا نشناخت. فکر کرد غریبهام. رفت که چادر سرش کند، صدایش زدم و گفتم:"منم نترس!"
همه از دیدنم تعجب کرده بودند.آنقدر چهرهام تغییر کرده بود، هیچکس مرا نشناخت.
📗 شرح درد اشتیاق
#محمدرضا_ظفرقندی
#خاطرات
#جنگ
#دکتر_ظفرقندی
#علی_نیکجو
#معرفی_کتاب
👈👥 🗣 رسانه ما باشید
دیده بان ایران, رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
Telegram
دیده بان ایران
این کانال تحلیلی،خبری با باوربه کلیت انقلاب اسلامی۵۷،قانون اساسی ودرجهةمنافع ملی بانگاهی نقادانة وبدون تعصب به نقد نظام(ازصدرتاذیل)واصولگرایان،اصلاحطلبان وتناقضات آنهامیپردازد
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
ارتباط باادمین:
https://t.iss.one/Harfinobot?start=de775ba480f38e
✍️ آیت الله منتظری ره:
۱۴ آبان ۱۳۷۶
سلب آزادی های مشروع از افراد علاوه بر این که گناه و تجاوز به حقوق طبیعی مردم می باشد، موجب دلسردی و بی تفاوتی آنان و جدایی ملت از دولت و مسئولین می گردد.
دولتی که متکی به قلوب ملت خود نباشد قهرا در روابط بین الملل مورد فشار قرار می گیرد.
کتاب #خاطرات جلد دوم صفحه ۱۰۳۳
کانال فقیه دور اندیش
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷
۱۴ آبان ۱۳۷۶
سلب آزادی های مشروع از افراد علاوه بر این که گناه و تجاوز به حقوق طبیعی مردم می باشد، موجب دلسردی و بی تفاوتی آنان و جدایی ملت از دولت و مسئولین می گردد.
دولتی که متکی به قلوب ملت خود نباشد قهرا در روابط بین الملل مورد فشار قرار می گیرد.
کتاب #خاطرات جلد دوم صفحه ۱۰۳۳
کانال فقیه دور اندیش
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.iss.one/Didehban_Iran 🇮🇷