دهکده جهانی
375 subscribers
458 photos
46 videos
9 files
73 links
ابراهیم جعفری - دکتری علوم ارتباطات اجتماعی و مدرس دانشگاه
#روابط_عمومی
Download Telegram
♈️ جلوه رفیع #جلال

✳️ به مناسبت برگزاری مراسم بزرگداشت #استاد_جلال_رفیع در موسسه اطلاعات

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی
@dehkade_jahan
♈️ جلوه رفیع #جلال

ابراهیم جعفری
🌍 دهکده جهانی

@dehkade_jahan

روز سه شنبه ۱۲ دی ماه ۱۴۰۲ آیین نکوداشت #استاد_جلال_رفیع که از سرآمدان روزنامه نگاری پس از انقلاب است، با حضور انبوه فرهیختگان در سالن اجتماعات موسسه اطلاعات برگزار شد. این یادداشت گلچینی از مطالب سخنرانان در آن مراسم باشکوه است.

  جلال رفیع به اعتبار اتکای فکری، روحی و معنوی که مرحوم دعایی به ایشان داشت و به دلیل آن که نقطه وصل نسل‌های مختلف در روزنامه اطلاعات بود، نماد و شناسنامه آن موسسه بعد از پیروزی انقلاب است.
🔹قلم و قدم جلال رفیع برای روزنامه اعتبار بود؛ زیرا خیلی از اتفاقات از جمله شروع مکتوبات گل آقا در روزنامه به واسطه ایشان در مؤسسه اطلاعات رقم ‌خورد.
🔸روزنامه‌نگاری دهه شصت ایران آزمایشگاه و آموزشگاه ارتباطات دوران گذار بود و می‌طلبید که قدرت قلم را با جامعه پساانقلابی و درگیر با جنگ سازگار کند. جلال از جمله اهالی اندیشه بود که نیاز و زبان مطبوعات را فهمید و قلم خویش را به فنون روزنامه‌نگارانه آراست.

رفیع چهره ای آرمان‌خواه است؛ اما وقتی از نزدیک او را می­ بینیم با شخصیتی متین و باوقار مواجه می­ شویم. معمولا آدم‌هایی که پرشورند، متین و آرامش‌بخش نیستند؛ اما این ترکیب دشوار در ایشان کاملا مشهود است.
🔹بدون تردید جلال یک نابغه فرهنگی است که از نوجوانی در حوزه‌های مختلف نویسندگی، شاعری، طنز، موسیقی، خوشنویسی و ... فعالیت کرده است؛
اما این نبوغ با فروتنی ذاتی جمع شده است. معمولا افراد نخبه از دیگران فاصله می‌گیرند؛ اما جلال با وجود  لیاقت، خلاقیت و دانش گسترده در بی ادعایی و تواضع نمونه است و با همه اقشار تعامل دارد.

  جلال رفیع خوش ‌سخن، خوش لحن و طناز است. افراد محفل‌ آرا معمولا پرحرف اند؛ اما جلال اهل تأمل، سکوت و دقیق شنیدن است. تا لازم نباشد وارد حرف نمی‌شود. این که آدم بتواند در عین این که قدرت ذاتی‌اش شمع انجمن بودن است، اهل تأمل و سکوت و شنیدن هم باشد، یک توانایی وجودی می‌خواهد و راحت نیست.
🔹جلال به لحاظ فکری ( و نه جناحی) اصولگراست؛ معیار دارد و اصالت‌های خانوادگی‌اش به او جوهره‌ای داده است که زیکزاک نرود. با این که افراد اهل مبنا معمولا در عمل سختگیر هستند؛ ولی جلال این اصول‌گرایی را با مدارای در عمل، تلفیق نموده است. اگرچه معیارها و مبانی فکری و فرهنگی و ادبی دارد؛ اما اهل مدارا و تسامح است که با موج‌ها این طرف و آن طرف نرفته و در عین حال جریان‌ها را نادیده نگرفته و با آن ها ارتباط دارد.

شخصیت‌ها و نام‌آورانی در تاریخ میهن ما وجود دارند که قهرمانان ملی اهل اندیشه و قلم خوانده می‌شوند. به عنوان مثال همه ما با نام علامه دهخدا آشناییم. او در سیر تاریخی «روزنامه‌نگار و قهرمان قلم» است که مدتی با نام مستعار «دخو» از قزوین بر نوشته خود امضاء می‌گذاشت. «دهخدا» که قهرمان «معرفت و اخلاص» در مسیر اندیشه و عمل بود، در تاریخ مطبوعات ایران جاودانه است.

طی ۳۰ سال گذشته جلال نیز بر اساس «معرفت و اخلاص» برای آگاهی خوانندگان روزنامه اطلاعات قلم زد. او هیچ‌گاه قلم را به‌نام و نان نفروخت و از حریت و قداست «قلم» که سوگند الهی است، حراست کرد.
🔸جلال رفیع و دوست و همراه نزدیک او زنده‌یاد مرحوم کیومرث صابری «گل‌آقا»ی روزنامه اطلاعات، در برهه‌هایی از گذر جمهوری اسلامی، کام خوانندگان را با «قلم طنز» شیرین می­ کردند.

جلال رفیع شیرین می‌نویسد، طنزش از پرخاش، ستیز و تندی دور است، با شیرینی نیشی می‌زند، نقدی می‌کند و می‌رود. به عنوان نمونه در مطلبی با عنوان: « فرهنگ و رفتار ترافیکی» در نقد فرهنگ رانندگی جامعه، «آیین‌نامه جدید رانندگی!» می‌نویسد و در بخشی از آن می‌گوید:
« بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آزمایش بد از بدترند
چو عضوی به درد آورد روزگار
جهنم(!) دگر عضوها را چه کار؟
تو کز محنت دیگران بی‌غمی
بیا تا ببینم تو هم آدمی؟!
»

چطور می‌شود که زمانه، جلال را می‌پرورد؟ آدمی که در زندان، در میدان و در مبارزه است؛ ولی طناز است، اهل قلم، تقوی و بی‌اعتنایی به مال دنیاست و موسیقی و فلسفه را می‌شناسد.
🔹دکتر هادی خانیکی در یادداشت خود در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۹ دی ۱۴۰۲ به مناسبت بزرگداشت جلال نوشته است: « ما هر دو خراسانی هستیم، او از تربت حیدریه است و من از گناباد؛ دو گوشه از کویری که درس سخت‌جانی در برابر تندبادها و قحط‌سال‌ها داده است و می‌دهد.
🔸ذهن و زبان
جلال که آمیخته با فرهنگ و شعر و ادب می باشد، جان‌مایه‌ای است که به او قدرت نقادانه‌ اندیشیدن و به طنز سخن‌گفتن داده است. قلم نافذ او برآمده از همین سرشت فرهنگی است.
آن‌ روزها نیز که جهان زیست معرفتی و سیاسی ما آمیخته به بیم و امید بود،
جلال با نوشته و شعر و سرودش درس امید و ایمان و آرمان می‌داد و صدایش در کوه و کوی و مسجد دانشگاه پژواک می‌یافت».

جانش سالم، گامش استوار و قلم اش روان و پاینده باد.