بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
469 subscribers
1.77K photos
630 videos
136 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
👂(یادی از ایام)

نقش نخبگان و فرهیختگان در مدیریت بحران...

سخنرانی #رئوف_آذری،
ایده پرداز و مدیر کمپین مهربانی های کوچک و کنشگر صلح و محیط زیست در همایش سیل و مدیریت بحران- تیرماه ۱۳۹٨ دانشگاه صنعتی شریف

---
+نخبه کیست و فرهیخته به چه کسی اطلاق می شود؟

++نخبگان و فرهیختگان،
چگونه می توانند در مراحل بحران(قبل، حین و بعد از بحران)، نقش آفرینی داشته باشند؟

+++ مصادیق ورود نخبگان و فرهیختگان در مدیریت بحران...

--
😓نام عزیز فرهیخته ای که در حین سخنرانی از ذهن پرید و حقی بسیار بر گردن سخنران در انتقال آموزه های مدیریت بحران داشته و دارد و در چند بحران زلزله و سیل از جمله کرمانشاه، آق قلا و زلزله خوی، هموندانه و همدلانه حضور مستمری در مدیریت امداد در کنار هم و مدت دار داشتیم، جناب آقای دکتر محمد ایران منش بودند که از همین تریبون، متواضعانه، از محضرشان عذر و عفو می طلبم...

ذهن است و فرّار و گاهی یار نمی شود که نمی شود!🥰😓

🌹❤️🌹
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_بزرگ
#نقش_نخبگان_در_مدیریت_بحران
#مسئولیت_شناسی
#مسئولیت_پذیری
#قبل_از_بحران
#حین_بحران
#بعد_از_بحران
#مدیریت_امداد
#راهبری_جریان_امداد
#رصد_و_پایش
#هشدار
#مطالبه_گری
#جلب_امداد_پایدار
#مصادیق
@sopskf
کولبری شرافتمندانه،
عزتمندانه، پیامبرانه و صلح آفرینانه...


https://t.iss.one/Sopskf/6195


از اولین روزهایی که واژه نامبارک کولبری:کوله بری، به استناد فاجعه انسانی که به نام اشتغال مرزی مرزنشینان،
در معابر نیمه رسمی غرب کشور[با انتفاع کلان رانت خواران و به قیمت سلامتی مرزداران و مرزنشینان از همه جا رانده و وامانده ]
و معابر غیررسمی، قاچاق و گاه گاهی باز[ با انتفاع حداکثری  مٲموران مرزبان و قیمت جان مرزنشینان جان برکف در راه نان]، توسط اصحاب رسانه و رسانه  ها بر سر زبان ها افتاد و این اپیدمی، بعدها پاندمی ای شد و جان و جهان عزت ملتی را تحت الشعاع قرار داد،
همواره برای نگارنده،
تداعی گرِ نوعی اجحاف، تبعیض، نابرابری و تجارت با عزت و شرف انسانی و تحمیلی ناروا ویژه بر ملتی نجیب در روزگاران نامُراد بوده است!

اما اینجا و درتصویر پیوست[البته با تعبیری که باز توسط اصحاب رسانه و رسانه ها و اینبار محتمل در بازگشت به اصل خویش، همرسانی شده است و اگر فحوای همرسانی شده با اصل کلیپ، صحت داشته باشد]،
این واژه و مورد استعمالش،
رنگ و بویی خاص به خود گرفته است که حداقل برای نگارنده این سطور، تلطیف گر، روح و روان می نمایاند:

"در این تصویر بازنمایی شده، هارمونی همیاری شهروندان مصری را نشان می دهد که حصر و بمباران و اوضاع تٲسف بار غزه را فهم کرده، ناامید از اقدام به موقع دولت خودی و دولت های دگری، قدرت های بزرگ و ویژه  سازمان های ملی و بین المللی حقوق بشری، به تعبیر جان ایزو در کتاب به پا خاستن برای انسانیت، سرود مسئولیت اجتماعی را با گام های استوارشان، همنوایی می کنند:

"این من هستم.
من می توانم امور را تغییر بدهم. اگر من بپانخیزم. پس چه کسی؟
اگر، الان نه، پس کی؟
"

"#راهبری،
نوعی از موضع گیری و انتخاب است، نه یک نقش که حتما" باید به شما واگذار شده باشد...

🔺راهبری به مجوز رسمی، نیاز ندارد.
🔺خیلی از ما انسان ها، قبل از آنکه، اثرگذار باشیم، منتظر یک جایگاه اثرگذار هستیم، در حالی که واقعیت برخلاف اینست.

🔺 هرچه بیشتر اثرگذار باشیم فرصت بیشتری برای اثرگذاری پیدا واهیم کرد.

🔺دست به کار شوید. هر کاری!

🔺یک گام بردارید، آن گاه، گام های بعدی به دنبال آن رخ خواهد داد.

🔺بر چیزهایی که توانایی کنترل شان را دارید، تمرکز کنید نه بر سرزنش دیگران!

🔺با استفاده از مهارت های تان، در همان لحظه ای که قرار دارید، بپاخیزید.

🔺نیازی نیست که به دنبال راه هایی برای بپاخاستن باشید، فرصت ها، درست درمقابل چشمان تان قرار دارند.

🔺برای آنکه، کارهای خاصی انجام دهید، نیازی نیست که خاص باشید!

🔺همه ما باید بدانیم با قدرت عظیمی که داریم، می توانیم بر پنج ردیف پیرامون مان تٲثیرگذار باشیم.
برای آنکه، بتوانیم تغییر ایجاد کنیم، باید از پیرامون خود شروع کنیم؛
مانند محل کار، منزل و جمع هایی که در آن، عضویت داریم. تغییری در پیرامون، اگر مهم تر از تغییر جهان نباشد، به همان اندازه مهم است"
(جمله گزینی کتاب به پاخاستن برای انسانیت، ترجمه امیرعلی پهلونژاد و دکتر علی صاحبی،نشردانژه،۱۳۹٨ صص۲۰۳و ۲۰۴)

اینجا و در این تصویر، شهروندانی که کوله بر پشت می بینید، خودراهبرانی هستند که شایدخاص نبوده اند و مهارت خاصی هم نداشته اند، اما دست به کار شده اند و یک گام، برداشته اند تا تغییری ایجاد کنند.

آنان فریاد وامسلمانا را شنیدند و مرزهای پیرامون خود دریدند تا زیباترین چشم اندازهای دریدن های به هنگام و دل انگیزترین فحوای کولبری:کوله بری شرافتمندانه، عزتمندانه و پیامبرانه را نمایش داده و به نکوترین کردار، بازنمایی کنند...

همین امروز باید اراده کرد و گام های مؤثری برای کاهش آلام بشری برداشت و کاش، همین ها و دیگرانی چون نگارنده هم عزم کنند و این بار، کودکان و زنان اسرائیلی، زلزله زدگان افغانستانی، آوارگان سوری و روهینگیایی، جنگ زدگان اوکراینی و همه مصیبت دیدگان جهان چه از نوع انسان و چه سایر زیستمندان و ... را نیز شامل موهبت کولبری و کوله رحمت به هنگام شان کنند...

✍️رئوف آذری،
کنشگر صلح و محیط زیست، نایب رییس انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی

🌹❤️🌹

#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#انجمن_ترویج
#فرهنگ_مسئولیت_اجتماعی
#مهربانی_های_کوچک
#جنگ_اکتبر
#فلسطین_اسراییل
#غزه
#فاجعه_انسانی
#مسئولیت_اجتماعی
#رسالت_انسانی
#مٲموریت_رحمانی
#کولبری_شرافتمندانه
#کنش_پیامبرانه
#خدمت_صلح_آفرینانه


@sopskf
#دلشاد،
آن
#معلم_مهربان و #فداکار نلاسی_سردشتی، چه عاقبت به خیر شد که مرگش نیز #جان_بخشید!

https://t.iss.one/Sopskf/6928


اینگونه رفتن ها و این شیوه کوچ کردن مان آرزوست.

رفتنی که بازآمدنی را سبب شده باشد و کوچی که جانی را بازگردانده باشد.

نمی دانم، مدیران صف و ستاد ساختار گُزینش در وزارت آموزش و پرورش و ویژه در اداره کل گزینش استان آذربایجان غربی، چگونه این معادله دشوار را حل خواهند کرد:

#دلشاد ی که با امضای آنان،
از #پای_تخته و #کلاس_مدارس رسمی، محروم شد و همان اما از #سوپرمارکت ش، کلاسی و مدرسه ای و دانشگاهی برای جامعه پیرامونش ساخت و  حتی با مرگش هم، کثیری از معلمان و دانش آموزان و اساتید ساختار عریض و طویل آموزش و پرورش عمومی و عالی را #راهبری کرد...

خیل بی شمار و البته کم مثال نمازگزار بر جنازه اش و حضور  بیش از  ده هزار شرکت کننده در مراسم دو روزه تدفین، تشییع و ترحیم  و صد البته ذکر فضایل و خصایل نکویش بر تریبون و بلندگوی مسجد جامع شهر و محل فاتحه خوانی و اقسام رسانه و شبکه های اجتماعی، نشانگانی بارز بر حقانیت، سلامت، پاکدستی، باور و ایمان راسخ، صداقت و درست کرداری و الگوی حسنه خدمت بی منت و بی ریای معلمی او بود.

فقط کاش می شد تنها تصویر سه کودک خردسالی که به محض ورود به مجلس و مسجد، نماز تحیت خواندند را شاهد می گرفتیم تا حل این معمای دشوار، بر عزیزان، آسان شود..
[سئوال شد، گفتند این سه، از نوآموزان کلاسِ قرآن دلشاد هستند]

*فاعتبروا یا اولی الابصار...
---
+قصد نداریم از مرگ عزیزمان که جان داد تا جانی باز آرد، تلخ کامی برای کسی یا گروهی یا مسئولی بتراشیم اما یادمان باشد و یادتان باشد که به سنجه ها، معیارها و ترازوهای معمول، اعتماد نکنیم و نکنید که محصول حاصل، نشان داده است که این سنجه ها، معیارها و ترازوهای شایسته گزین، نیازمند تغییر، اصلاح و تعمیر اند و نشاید و نباید که چنین بی محابا، به کاربست شان، استمرار بخشید!

باز هم اگر شک دارید، فقط به تعداد نفر دانش آموز و دانشجوی خانواده کوچک خود یا گسترده فامیل تان رجوع کنید و اثر پالوده شدگان سیستم و ساختار گزینشی تان را توزین کنید تا بفهمیم و بفهمید که راه را درست نرفته اید!

برادرانه و از سر عِرق به وطن، جغرافیای زیست مشترک، این گهرسرزمین مان، می خوانیم تان که؛

درنگی، تدبیری و تغییری در پیش گیرید تا بیش از این، مدارس، دانشگاه ها و تریبون های این سرزمین از #دلشاد های نوعی-این راهبران مهربان ِخالص، ناب، فداکار و مؤمن به فحوای کلمه-، محروم نگردند که آن خسران بزرگ و جبران ناشدنی برای آینده وطن است..

دلشادها را باید دل شاد کرد تا دل وطن شاد و آینده آن معنادار و جان افزا شکل گیرد.

دلشاد عزیز،
تو هم بدرود که درد و مرگ،
نداری و بیماری فرزند و عیال
و حتی محرومیت و مظلومیتت هم، مدرسه و دانشگاهی شدند برای معلمانت و اساتیدت و همه آنان که روزی از انبان معرفت شان، توشه ای بخشیده بودند و از دانش شان، سهمی رسانده بودند تو را...

درودت باد که برگی زرین بر تاریخ صبوری و صلحِ اندرونی راهبران این دیار فزودید و خاطره ای بس شیرین از کوچ و رحلت و جان دهی، باقی گذاشتید و سرافرازانه به دیار باقی شتافتید.

انا لله و انا الیه راجعون 🙏

----
پ.ن:
۱)دلشاد ابوبکر زاده، معلم اخراجی حوزه مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سردشت بود که پس از چند سال تدریس، با متر و ترازوی ساختار گُزینش، از کار در مدارس رسمی محروم گردید اما مٲموریت و رسالت اصلی را واننهاد و همچنان به امر خطیر معلمی و مربیگری در مساجد، سوپری محل کار و حتی کوچه و خیابان، به صورت داوطلبانه، ادامه داد..

٢)آن عزیز کوچ کرده،
در روز سه شنبه، شانزدهم مردادماه ۱۴۰۳ و در پی عملیات نجات یکی از نوآموزانش در آب رودخانه زاب، غرق در رحمت الهی شد و جان به جان آفرین تسلیم گفت و شهری و منطقه ای را در ماتم و عزا فرو برد.



@sopskf