Forwarded from امتداد
🗒کولبران و جامعه مدنی
✍🏻امتداد، مزدک دانشور
📌در این روزها و با داغ شدن هشتگ #کولبر_نکشید، توجه ها به سمت کولبران و پدیده کولبری بازگشته است. هر چند که این امواج فضای مجازی امروز هستند و فردا محو می شوند، اما اگر روشنفکران و جامعه شناسان و نویسندگان تلاش کنند به این رخدادها عمق بدهند و پرسشهای دقیق تری را مطرح کنند، فضای افکار عمومی در موج بعدی آماده تر ظاهر خواهد شد و سمت و سوی تغییرات از فضای مجازی به فضای حقیقی نیز منتقل خواهد شد.
📌نکته دیگری که در رابطه با این امواج باید گفت این است که جامعه مدنی ایران، در غیبت احزاب، جمعیت ها و گروههای حرفه ای به صورت جنبشی در فضای مجازی تلاش می کند مسائل را مطرح و یا برای آن راه حلی پیدا کند.
📌اینکه تلاش و تپیدن به فضای مجازی محدود شده، به این معنا نیست که افراد آمادگی حضور در فضای واقعی جنبش را ندارند، بلکه به این معناست که فضای سنگین امنیتی بر فعالیت های مدنی چنان سیطره دارد که حتی فعالان خیریه ای چون جمعیت امام علی(ع) هم باید بهای بسیار زیادی برای فعالیت های خوب خود در پهنه جامعه بپردازند.
📌بنابراین فعالیت در فضای مجازی در حقیقت بخشی از تلاش این فعالان برای بقا است.
نکته مهم دیگری که باید مطرح کرد، تمایل عمومی جامعه ایران (و یا حداقل بازنمایی آن در فضای مجازی) برای پرهیز از خشونت عامدانهintentional و از پیش برنامه ریزی شده (مثل اعدام) است. مردم ایران (یا حداقل بخش های زیادی از آنان) دریافته اند که خشونت دولتی و از پیش برنامه ریزی شده(مثل اعدام، شلاق، قطع عضو و..) چاره کار نیست و دولت ایران نیز باید چون دولتهای دیگر به این عقل سلیم و حس عمومی جهانی تسلیم شود و راه حل های مدنی و گفتگو را برای حل مشکلات برگزیند.
📌به عنوان مثال زیاد بودن اعدام قاچاقچیان مواد مخدر هیچ کمکی، تأکید می کنم هیچ کمکی، به کاهش مصرف و توزیع مواد مخدر در ایران نکرده است و ما در تمام این سال ها با افزایش سوءمصرف مواد روبه رو بوده ایم و در طی سال های اخیر با جرم زدایی از اعتیاد و اعدام زدایی از قاچاق خرد مواد مخدر به حل این مشکل کمک بیشتری کرده ایم.
📌بخش اعظم جامعه شناسان با اشاره به ساختار و عوامل پایه ای نشان داده اند که برای تغییرات اجتماعی باید از خود اجتماع و با یاری گروه ها، جمعیت ها و افراد تأثیرگذار شروع شود.
📌اما نکته ای که بسیاری از فعالان رسانه ای در شبکه های مجازی از آن غفلت می کنند و یا کمتر به آن می پردازند، پدیده خشونت ساختاری است. در خشونت ساختاری مقصر و قربانی به سختی قابل رویت هستند و عواملی که خشونت را اعمال می کنند چندان مطرح نیستند و نمی شود یا آنها عکس گرفت و در فضای مجازی همخوان نمود.
📌مهمترین عامل خشونت ساختاری (برخلاف باور بسیاری) فقر نیست بلکه نابرابری است. این نابرابری است که به افراد فرودست نشان می دهد که آنها تا چه حد فقیرند و یا تا چه میزان از آرزوهایی که امکان برآورده شدن آن هست، دورند.
📌این نابرابری فقط به معنای نابرابری اقتصادی نیست، بلکه عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز می توانند موجد نابرابری باشند. خود را جای یک روستانشین کردتبار ایرانی بگذارید. تا هفت سالگی در همه فضاهای اجتماعی به زبان کردی صحبت می شود و سپس ناگهان در مدرسه شما باید به زبان فارسی بخوانید و بنویسید. حال آنکه یک کودک تهرانی در این زمینه بسیار جلوتر است.
📌روستا نشین بودن، عدم توسعه یافتگی صنعتی و حضور شیوه های تولید ماقبل سرمایه داری در مناطق دورافتاده نیز باعث می شود که افراد نتوانند استعدادهای خود را شکوفا کرده و یا رویاهای خود را دنبال کنند. در کنار نبود فرصت های شغلی مولد و حضور اقتصاد سیاه (قاچاق، دلالی، دزدی و ...) و ارزش های حاشیه ای آن (چون زندگی پر ریخت و پاش و عیاشی) باعث جذب جوانان به فعالیتهای غیرمولد می شود و آسیب هایی که از آن طریق به جامعه و سپس خود آن افراد وارد شده و یک دور باطل فقر، نابرابری و توسعه نیافتگی را می سازند.
📌پس اگر توجه افکار عمومی به مسأله کولبران جلب شده، فقط نباید شلیک به آنان و یا مرگ آنان در اثر ناامنی جاده های کوهستانی را برجسته کرد بلکه باید به خشونت ساختاری ای هم توجه کرد که زندگی روزمره آنها را چنان سخت و ناگوار کرده که حاضرند این خطرات را به جان بخرند و با کوله بارهایی کلان جاده های صعب را پیش بگیرند.
📌به راستی ما با حاشیه های این سرزمین چه کرده ایم که بخشی مرزنشینان ما کمترین تعلق خاطر را به مرکز دارند و زندگی خانواده های خود را با خیساندن نان در خون خودشان تأمین می کنند.
#امتداد
@emtedadnet
✍🏻امتداد، مزدک دانشور
📌در این روزها و با داغ شدن هشتگ #کولبر_نکشید، توجه ها به سمت کولبران و پدیده کولبری بازگشته است. هر چند که این امواج فضای مجازی امروز هستند و فردا محو می شوند، اما اگر روشنفکران و جامعه شناسان و نویسندگان تلاش کنند به این رخدادها عمق بدهند و پرسشهای دقیق تری را مطرح کنند، فضای افکار عمومی در موج بعدی آماده تر ظاهر خواهد شد و سمت و سوی تغییرات از فضای مجازی به فضای حقیقی نیز منتقل خواهد شد.
📌نکته دیگری که در رابطه با این امواج باید گفت این است که جامعه مدنی ایران، در غیبت احزاب، جمعیت ها و گروههای حرفه ای به صورت جنبشی در فضای مجازی تلاش می کند مسائل را مطرح و یا برای آن راه حلی پیدا کند.
📌اینکه تلاش و تپیدن به فضای مجازی محدود شده، به این معنا نیست که افراد آمادگی حضور در فضای واقعی جنبش را ندارند، بلکه به این معناست که فضای سنگین امنیتی بر فعالیت های مدنی چنان سیطره دارد که حتی فعالان خیریه ای چون جمعیت امام علی(ع) هم باید بهای بسیار زیادی برای فعالیت های خوب خود در پهنه جامعه بپردازند.
📌بنابراین فعالیت در فضای مجازی در حقیقت بخشی از تلاش این فعالان برای بقا است.
نکته مهم دیگری که باید مطرح کرد، تمایل عمومی جامعه ایران (و یا حداقل بازنمایی آن در فضای مجازی) برای پرهیز از خشونت عامدانهintentional و از پیش برنامه ریزی شده (مثل اعدام) است. مردم ایران (یا حداقل بخش های زیادی از آنان) دریافته اند که خشونت دولتی و از پیش برنامه ریزی شده(مثل اعدام، شلاق، قطع عضو و..) چاره کار نیست و دولت ایران نیز باید چون دولتهای دیگر به این عقل سلیم و حس عمومی جهانی تسلیم شود و راه حل های مدنی و گفتگو را برای حل مشکلات برگزیند.
📌به عنوان مثال زیاد بودن اعدام قاچاقچیان مواد مخدر هیچ کمکی، تأکید می کنم هیچ کمکی، به کاهش مصرف و توزیع مواد مخدر در ایران نکرده است و ما در تمام این سال ها با افزایش سوءمصرف مواد روبه رو بوده ایم و در طی سال های اخیر با جرم زدایی از اعتیاد و اعدام زدایی از قاچاق خرد مواد مخدر به حل این مشکل کمک بیشتری کرده ایم.
📌بخش اعظم جامعه شناسان با اشاره به ساختار و عوامل پایه ای نشان داده اند که برای تغییرات اجتماعی باید از خود اجتماع و با یاری گروه ها، جمعیت ها و افراد تأثیرگذار شروع شود.
📌اما نکته ای که بسیاری از فعالان رسانه ای در شبکه های مجازی از آن غفلت می کنند و یا کمتر به آن می پردازند، پدیده خشونت ساختاری است. در خشونت ساختاری مقصر و قربانی به سختی قابل رویت هستند و عواملی که خشونت را اعمال می کنند چندان مطرح نیستند و نمی شود یا آنها عکس گرفت و در فضای مجازی همخوان نمود.
📌مهمترین عامل خشونت ساختاری (برخلاف باور بسیاری) فقر نیست بلکه نابرابری است. این نابرابری است که به افراد فرودست نشان می دهد که آنها تا چه حد فقیرند و یا تا چه میزان از آرزوهایی که امکان برآورده شدن آن هست، دورند.
📌این نابرابری فقط به معنای نابرابری اقتصادی نیست، بلکه عوامل اجتماعی و فرهنگی نیز می توانند موجد نابرابری باشند. خود را جای یک روستانشین کردتبار ایرانی بگذارید. تا هفت سالگی در همه فضاهای اجتماعی به زبان کردی صحبت می شود و سپس ناگهان در مدرسه شما باید به زبان فارسی بخوانید و بنویسید. حال آنکه یک کودک تهرانی در این زمینه بسیار جلوتر است.
📌روستا نشین بودن، عدم توسعه یافتگی صنعتی و حضور شیوه های تولید ماقبل سرمایه داری در مناطق دورافتاده نیز باعث می شود که افراد نتوانند استعدادهای خود را شکوفا کرده و یا رویاهای خود را دنبال کنند. در کنار نبود فرصت های شغلی مولد و حضور اقتصاد سیاه (قاچاق، دلالی، دزدی و ...) و ارزش های حاشیه ای آن (چون زندگی پر ریخت و پاش و عیاشی) باعث جذب جوانان به فعالیتهای غیرمولد می شود و آسیب هایی که از آن طریق به جامعه و سپس خود آن افراد وارد شده و یک دور باطل فقر، نابرابری و توسعه نیافتگی را می سازند.
📌پس اگر توجه افکار عمومی به مسأله کولبران جلب شده، فقط نباید شلیک به آنان و یا مرگ آنان در اثر ناامنی جاده های کوهستانی را برجسته کرد بلکه باید به خشونت ساختاری ای هم توجه کرد که زندگی روزمره آنها را چنان سخت و ناگوار کرده که حاضرند این خطرات را به جان بخرند و با کوله بارهایی کلان جاده های صعب را پیش بگیرند.
📌به راستی ما با حاشیه های این سرزمین چه کرده ایم که بخشی مرزنشینان ما کمترین تعلق خاطر را به مرکز دارند و زندگی خانواده های خود را با خیساندن نان در خون خودشان تأمین می کنند.
#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from امتداد
📄 سردشت زخمی و چالشهای پیشرو
✍ احسان هوشمند
🟢 از بمباران شیمیایی شهر سردشت 35 سال میگذرد که همچنان مردم این شهرستان با پیامدهای جانکاه این حادثه غمانگیز روبهرو هستند. سردشت یکی از شهرستانهای محروم استان آذربایجان غربی است که در هفتم تیرماه 1366 هدف بمباران شیمیایی دولت بعث حاکم بر عراق قرار گرفت. این نخستینباری بود که یک شهر غیرنظامی هدف بمباران شیمیایی یک دولت متخاصم قرار میگرفت.
🟢 دولت عراق که در سالهای پایانی جنگ از حمایت و کمک دهها شرکت اروپایی برای تولید سلاحهای شیمیایی برخوردار بود، مناطق غیرنظامی و نیز بخشی از جبهههای جنگ را هدف بمباران شیمیایی قرار داده بود. بر اثر این حملات دهها هزار ایرانی زخمی و کشته شدند. عوارض بمباران شیمیایی شهر سردشت همچنان زندگی هموطنان عزیز سردشتی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
🟢 پیش از بمباران شیمیایی شهر سردشت، یعنی از نخستین روزهای پیروزی انقلاب شهر سردشت با پیامدهای ناشی از حضور مسلحانه احزاب سیاسی چپ و خودمختاریخواه روبهرو بود که امنیت و آرامش را از منطقه ربوده بود.
1⃣ بنا بر روایات مسئولان مربوطه تاکنون اسناد و مدارک پزشکی هزارو 500 نفر از هموطنان توسط نهاد بنیاد شهید پذیرش شده و چند هزار نفر از اهالی نیز همچنان پیگیر ثبت جانبازی هستند. مقررات دستوپاگیر اداری و عدم توجه مسئولان مربوطه به شرایط خاص آن روزها از جمله عواملی است که موجب نارضایتی شهروندان سردشتی شده است.
🟢 عدم مراجعه بسیاری به بیمارستان و کمبود مراکز درمانی در سال 1366 موجب شده تا بخشی از عزیزان مجروح شیمیایی سردشتی مدارک پزشکی لازم را در اختیار نداشته باشند، درحالیکه عوارض ناشی از بمباران شیمیایی در تن رنجور و خسته و جان زخمی این مردمان هویداست.
2⃣ اگر اهالی مرزدار سردشت در چهار دهه گذشته هزینه بسیاری برای مرزداری ایران سرافراز پرداختهاند، اما شوربختانه از نظر شاخصهای توسعهای شرایط بسیار نامناسبی دارند و سردشت یکی از محرومترین شهرستانهای استان آذربایجان غربی محسوب میشود.
🟢 شاخصهای توسعه آموزشی، بهداشتی، صنعتی، گردشگری و اقتصادی بهویژه شاخصهای رفاه شهری و توسعه شهری در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد، درحالیکه به عنوان نمونه برای اهالی سردشت بهویژه جانبازان شیمیایی گردوغبار و ریزگردها عوارض سختی در پی دارد، اما شاخصهای رفاه شهری و توسعه شهری سردشت وضعیت نابهنجار و نامناسبی دارد.
3⃣ هزاران نفر از هموطنان همچنان انتظار دارند که به عنوان جانباز شیمیایی ثبت شوند تا از حداقل حمایتهای حقوقی، قانونی و درمانی لازم برخوردار شوند، اما متأسفانه بخش بوروکراتیک نهادهای موجود بسیار غیرمنعطف، اداری و خشک و همراه مقاومت با موضوع برخورد کرده است.
🟢 همچنین نیازهای درمانی اهالی از جمله پزشکان متخصص، مراکز مجهز درمانی و رفاهی و نیز داروهای خارجی مناسب به دشواری در دسترس اهالی قرار میگیرد. آیا شایسته است جانبازان عزیز شیمیایی شهر سردشت با چنین مشکلاتی مواجه باشند.
4⃣ در چهار دهه گذشته با وجود هزینههای سنگینی که مردم سردشت بر اثر ناامنیها و نیز هجوم ارتش عراق پرداختهاند، متأسفانه نظام تدبیر در این دوره 35ساله چندان برنامه مدون و کارشناسیشدهای برای جبران آلام و زخمهای مردم سردشت تدوین و اجرا نکرده است و تنها در چارچوب برنامههای موجود و معمول کشوری برای امور جاری و نه در چارچوب شرایط استثنائی و ویژه شهر سردشت، اقداماتی صورت گرفته است.
🟢 این وضعیت موجب شده تا افزون بر رواج برخی آسیبهای اجتماعی، گروهی از بیکاران این شهرستان به مبادلات مرزی و کولبری روی آورند و مهاجرت بسیار گسترده اهالی سردشت به خارج از کشور نیز به یکی دیگر از پیامدهای این وضعیت بدل شود.درگذشت غمانگیز خانوادهای سردشتی با نام خانوادگی ایراننژاد که جملگی در دریای مانش غرق شدند، یکی از پیامدهای چنین وضعیتی است.
5⃣ شهرهایی چون سردشت، خرمشهر، آبادان و مهران نمادهای ایستادگی و مقاومت ملت ایران در برابر متجاوزان عراقی هستند. باید با شگفتی، گفت که چند شهر مانند این نمادهای مقاومت و ایثار در کشور داریم که مسئولان امر در دهههای گذشته از توجه جدی، جامع و کارشناسیشده به آنها غفلت کردهاند؟ چرا همچنان برای رفع مصائب این شهرها و مردمانش که نمادهای مقاومت و رنج ملت ایران هستند، برنامه کارشناسی تدوین نشده است؟ آیا در آستانه تدوین برنامه پنجساله هفتم کشور ارادهای برای تدوین برنامه ویژهای برای شهرستانهایی چون سردشت، خرمشهر، آبادان و مهران وجود دارد؟
🟢 پیشنهاد میشود مسئولان عالیرتبه کشور بهویژه رئیسجمهوری با تشکیل کارگروه ویژهای برای برونرفت شهرستان سردشت و چند شهر ذکرشده از چالشهای پیشرو و مقابله با مصائب پیشروی این شهرستانها در دورهای سهماهه برنامهای طراحی کنند تا در ذیل برنامه هفتم تصویب و اجرائی شود./شرق
#امتداد
@emtedadnet
✍ احسان هوشمند
🟢 از بمباران شیمیایی شهر سردشت 35 سال میگذرد که همچنان مردم این شهرستان با پیامدهای جانکاه این حادثه غمانگیز روبهرو هستند. سردشت یکی از شهرستانهای محروم استان آذربایجان غربی است که در هفتم تیرماه 1366 هدف بمباران شیمیایی دولت بعث حاکم بر عراق قرار گرفت. این نخستینباری بود که یک شهر غیرنظامی هدف بمباران شیمیایی یک دولت متخاصم قرار میگرفت.
🟢 دولت عراق که در سالهای پایانی جنگ از حمایت و کمک دهها شرکت اروپایی برای تولید سلاحهای شیمیایی برخوردار بود، مناطق غیرنظامی و نیز بخشی از جبهههای جنگ را هدف بمباران شیمیایی قرار داده بود. بر اثر این حملات دهها هزار ایرانی زخمی و کشته شدند. عوارض بمباران شیمیایی شهر سردشت همچنان زندگی هموطنان عزیز سردشتی را تحت تأثیر خود قرار داده است.
🟢 پیش از بمباران شیمیایی شهر سردشت، یعنی از نخستین روزهای پیروزی انقلاب شهر سردشت با پیامدهای ناشی از حضور مسلحانه احزاب سیاسی چپ و خودمختاریخواه روبهرو بود که امنیت و آرامش را از منطقه ربوده بود.
1⃣ بنا بر روایات مسئولان مربوطه تاکنون اسناد و مدارک پزشکی هزارو 500 نفر از هموطنان توسط نهاد بنیاد شهید پذیرش شده و چند هزار نفر از اهالی نیز همچنان پیگیر ثبت جانبازی هستند. مقررات دستوپاگیر اداری و عدم توجه مسئولان مربوطه به شرایط خاص آن روزها از جمله عواملی است که موجب نارضایتی شهروندان سردشتی شده است.
🟢 عدم مراجعه بسیاری به بیمارستان و کمبود مراکز درمانی در سال 1366 موجب شده تا بخشی از عزیزان مجروح شیمیایی سردشتی مدارک پزشکی لازم را در اختیار نداشته باشند، درحالیکه عوارض ناشی از بمباران شیمیایی در تن رنجور و خسته و جان زخمی این مردمان هویداست.
2⃣ اگر اهالی مرزدار سردشت در چهار دهه گذشته هزینه بسیاری برای مرزداری ایران سرافراز پرداختهاند، اما شوربختانه از نظر شاخصهای توسعهای شرایط بسیار نامناسبی دارند و سردشت یکی از محرومترین شهرستانهای استان آذربایجان غربی محسوب میشود.
🟢 شاخصهای توسعه آموزشی، بهداشتی، صنعتی، گردشگری و اقتصادی بهویژه شاخصهای رفاه شهری و توسعه شهری در وضعیت بسیار نامناسبی قرار دارد، درحالیکه به عنوان نمونه برای اهالی سردشت بهویژه جانبازان شیمیایی گردوغبار و ریزگردها عوارض سختی در پی دارد، اما شاخصهای رفاه شهری و توسعه شهری سردشت وضعیت نابهنجار و نامناسبی دارد.
3⃣ هزاران نفر از هموطنان همچنان انتظار دارند که به عنوان جانباز شیمیایی ثبت شوند تا از حداقل حمایتهای حقوقی، قانونی و درمانی لازم برخوردار شوند، اما متأسفانه بخش بوروکراتیک نهادهای موجود بسیار غیرمنعطف، اداری و خشک و همراه مقاومت با موضوع برخورد کرده است.
🟢 همچنین نیازهای درمانی اهالی از جمله پزشکان متخصص، مراکز مجهز درمانی و رفاهی و نیز داروهای خارجی مناسب به دشواری در دسترس اهالی قرار میگیرد. آیا شایسته است جانبازان عزیز شیمیایی شهر سردشت با چنین مشکلاتی مواجه باشند.
4⃣ در چهار دهه گذشته با وجود هزینههای سنگینی که مردم سردشت بر اثر ناامنیها و نیز هجوم ارتش عراق پرداختهاند، متأسفانه نظام تدبیر در این دوره 35ساله چندان برنامه مدون و کارشناسیشدهای برای جبران آلام و زخمهای مردم سردشت تدوین و اجرا نکرده است و تنها در چارچوب برنامههای موجود و معمول کشوری برای امور جاری و نه در چارچوب شرایط استثنائی و ویژه شهر سردشت، اقداماتی صورت گرفته است.
🟢 این وضعیت موجب شده تا افزون بر رواج برخی آسیبهای اجتماعی، گروهی از بیکاران این شهرستان به مبادلات مرزی و کولبری روی آورند و مهاجرت بسیار گسترده اهالی سردشت به خارج از کشور نیز به یکی دیگر از پیامدهای این وضعیت بدل شود.درگذشت غمانگیز خانوادهای سردشتی با نام خانوادگی ایراننژاد که جملگی در دریای مانش غرق شدند، یکی از پیامدهای چنین وضعیتی است.
5⃣ شهرهایی چون سردشت، خرمشهر، آبادان و مهران نمادهای ایستادگی و مقاومت ملت ایران در برابر متجاوزان عراقی هستند. باید با شگفتی، گفت که چند شهر مانند این نمادهای مقاومت و ایثار در کشور داریم که مسئولان امر در دهههای گذشته از توجه جدی، جامع و کارشناسیشده به آنها غفلت کردهاند؟ چرا همچنان برای رفع مصائب این شهرها و مردمانش که نمادهای مقاومت و رنج ملت ایران هستند، برنامه کارشناسی تدوین نشده است؟ آیا در آستانه تدوین برنامه پنجساله هفتم کشور ارادهای برای تدوین برنامه ویژهای برای شهرستانهایی چون سردشت، خرمشهر، آبادان و مهران وجود دارد؟
🟢 پیشنهاد میشود مسئولان عالیرتبه کشور بهویژه رئیسجمهوری با تشکیل کارگروه ویژهای برای برونرفت شهرستان سردشت و چند شهر ذکرشده از چالشهای پیشرو و مقابله با مصائب پیشروی این شهرستانها در دورهای سهماهه برنامهای طراحی کنند تا در ذیل برنامه هفتم تصویب و اجرائی شود./شرق
#امتداد
@emtedadnet
Forwarded from امتداد
☑️گفتوگو یعنی به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر
✔️نخستین جلسه از سلسله نشستهای مؤسسه اطلاعات با عنوان «کتاب معیار» با بررسی کتاب «در جهان گفتوگو» اثر دکتر هادی خانیکی و با حضور آقای مهدی نصیری، روزنامهنگار پیشین و محقق حوزه، روز چهارشنبه ۲۷ مهرماه در محل نمایشگاه دائمی کتاب اطلاعات برگزار شد.
✍🏻از متن:
🗣دکتر خانیکی: اینکه گفتگو در کجا و توسط چه کسی انجام شود؛ آیا مباحثه است؟ آیا احتجاج است؟ آیا اسکات خصم و مشت محکم زدن بر دهان رقیب است؟ تعبیر من در کتاب این است که گفتگو به نقشآفرین کردن رقیب ربط دارد. گفتگو در برابرِ هم بازی کردن نیست؛ باهم بازی کردن است. گفتگو میتواند فهم رابطه انتقادی بین سنت و مدرنیته، بین قدیم و جدید، جامعه و حکومت، بیننسلها، بین ادیان، بینجنسیتها، بین اقوام و همه اینها را در بر بگیرد و البته آداب و لوازمی دارد.
✔️در شرایط پیچیده امروز ایران، دعوتبه گفتگوها عمدتا برای تأیید سیاستهایی استکه اجرا میشوند. پس اگر از گفتگو چنین فهمی دارید که هدف از گفتگو، موافق بودن با من است، گفتگو را نفهمیدهاید. گفتگو، یاد گرفتن مهارت باهم بازی کردن و به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر است.
✔️بهویژه در جامعه پساشبکهای، ما وارد گفتمانهایی شدیم که جلوههایش را در برآمدن نسلهای جوان میبینیمکه حرفشان این است که میخواهیم زندگی کنیم ولی زندگی ما با شما فرق میکند. حتی فهمشان از مرگ، با فهم ما فرق دارد. به نظر من میشود روی چند نکته توافق کرد که جزو آداب و لوازمگفتگو هستند.
✔️در کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جامعه ایرانی» که به تازگی منتشر کردم، آوردم که مرحوم مجید تهرانیان دو سال قبل از انقلاب، تحولات مذهبی جامعه ایران را پیشبینی کرده بود. من در این کتاب، از تغییرات جامعه ایرانی حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که ما با انباشت مسائل مواجهیم؛ به این معنا که دست روی یک مسأله اقتصادی میگذارید، میبینید صرفا اقتصادی نیست؛ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم است. بر یک مسأله سیاسی دست میگذارید، میبینید زمینهها و پیامدهایش اقتصادی و فرهنگی هستند. من معتقدم در مرحله انباشت مسائل، هیچکسی به تنهایی قادر به حل مسائل در همتنیده نیست.
✔️همه باید بپذیرند که درباره ایران و ایرانی بودن، توسعه ایران، آینده ایران، دشواریهای معیشتی و ناکارآمدی شیوههای سیاسی و حکمروایی، گفتگو کنند و آداب آن را بپذیرند.
✔️در ساختار سیاسی و اجتماعی ما وضعیتهای غیرگفتگویی خیلی سایه افکندهاند. اگر مسأله ایران را در سه مفهوم خلاصه کنیم، مسأله فرهنگی ما ضعف و ناتوانی در گفتگو است و منظورم از ناتوانی در گفتگو این است که ما هم به مبانی گفتگو وقوف نداریم، هم صاحب تجربه از گفتگوهای موفق نیستیم و هم مهارتهای گفتگو نداریم و این ضعف در گفتگو به ضعف نهادهای مدنی اعم از انجمنهای علمی، صنفی، تشکلها و احزاب رسیده است و ضعف این نهادها، به مشارکتستیزی یا رقابتگریزی سیاسی تبدیل شدهاست.
✔️ما باید بتوانیم به شکلهای موفق گفتگو بپردازیم. در یکی از کارهای ارزنده آقای شفیعیکدکنی تحت عنوان «مکاتبات خواجه نصیر طوسی و صدرالدین قونوی»، ایشان میگوید ما در تاریخمان، گفتگوی مکتوب نداریم و دلیل آن سه گونه فقر است که ما داریم:
✔️یکی فقر آزادی است؛ زیرا وقتی مینویسی، بازخواست میشوی. دیگری، فقر فردانیت است که به تشخص و حرمت انسان توجه نداری و دیگری فقر اندیشیدن است. ما باید تغییر را بفهمیم و بر اساس تغییر باهم حرف بزنیم.
گزارش کامل نشست
#امتداد
@emtedadnet
✔️نخستین جلسه از سلسله نشستهای مؤسسه اطلاعات با عنوان «کتاب معیار» با بررسی کتاب «در جهان گفتوگو» اثر دکتر هادی خانیکی و با حضور آقای مهدی نصیری، روزنامهنگار پیشین و محقق حوزه، روز چهارشنبه ۲۷ مهرماه در محل نمایشگاه دائمی کتاب اطلاعات برگزار شد.
✍🏻از متن:
🗣دکتر خانیکی: اینکه گفتگو در کجا و توسط چه کسی انجام شود؛ آیا مباحثه است؟ آیا احتجاج است؟ آیا اسکات خصم و مشت محکم زدن بر دهان رقیب است؟ تعبیر من در کتاب این است که گفتگو به نقشآفرین کردن رقیب ربط دارد. گفتگو در برابرِ هم بازی کردن نیست؛ باهم بازی کردن است. گفتگو میتواند فهم رابطه انتقادی بین سنت و مدرنیته، بین قدیم و جدید، جامعه و حکومت، بیننسلها، بین ادیان، بینجنسیتها، بین اقوام و همه اینها را در بر بگیرد و البته آداب و لوازمی دارد.
✔️در شرایط پیچیده امروز ایران، دعوتبه گفتگوها عمدتا برای تأیید سیاستهایی استکه اجرا میشوند. پس اگر از گفتگو چنین فهمی دارید که هدف از گفتگو، موافق بودن با من است، گفتگو را نفهمیدهاید. گفتگو، یاد گرفتن مهارت باهم بازی کردن و به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر است.
✔️بهویژه در جامعه پساشبکهای، ما وارد گفتمانهایی شدیم که جلوههایش را در برآمدن نسلهای جوان میبینیمکه حرفشان این است که میخواهیم زندگی کنیم ولی زندگی ما با شما فرق میکند. حتی فهمشان از مرگ، با فهم ما فرق دارد. به نظر من میشود روی چند نکته توافق کرد که جزو آداب و لوازمگفتگو هستند.
✔️در کتاب «اندیشه پیشرفت و تحولات جامعه ایرانی» که به تازگی منتشر کردم، آوردم که مرحوم مجید تهرانیان دو سال قبل از انقلاب، تحولات مذهبی جامعه ایران را پیشبینی کرده بود. من در این کتاب، از تغییرات جامعه ایرانی حرف زدم و به این نتیجه رسیدم که ما با انباشت مسائل مواجهیم؛ به این معنا که دست روی یک مسأله اقتصادی میگذارید، میبینید صرفا اقتصادی نیست؛ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم است. بر یک مسأله سیاسی دست میگذارید، میبینید زمینهها و پیامدهایش اقتصادی و فرهنگی هستند. من معتقدم در مرحله انباشت مسائل، هیچکسی به تنهایی قادر به حل مسائل در همتنیده نیست.
✔️همه باید بپذیرند که درباره ایران و ایرانی بودن، توسعه ایران، آینده ایران، دشواریهای معیشتی و ناکارآمدی شیوههای سیاسی و حکمروایی، گفتگو کنند و آداب آن را بپذیرند.
✔️در ساختار سیاسی و اجتماعی ما وضعیتهای غیرگفتگویی خیلی سایه افکندهاند. اگر مسأله ایران را در سه مفهوم خلاصه کنیم، مسأله فرهنگی ما ضعف و ناتوانی در گفتگو است و منظورم از ناتوانی در گفتگو این است که ما هم به مبانی گفتگو وقوف نداریم، هم صاحب تجربه از گفتگوهای موفق نیستیم و هم مهارتهای گفتگو نداریم و این ضعف در گفتگو به ضعف نهادهای مدنی اعم از انجمنهای علمی، صنفی، تشکلها و احزاب رسیده است و ضعف این نهادها، به مشارکتستیزی یا رقابتگریزی سیاسی تبدیل شدهاست.
✔️ما باید بتوانیم به شکلهای موفق گفتگو بپردازیم. در یکی از کارهای ارزنده آقای شفیعیکدکنی تحت عنوان «مکاتبات خواجه نصیر طوسی و صدرالدین قونوی»، ایشان میگوید ما در تاریخمان، گفتگوی مکتوب نداریم و دلیل آن سه گونه فقر است که ما داریم:
✔️یکی فقر آزادی است؛ زیرا وقتی مینویسی، بازخواست میشوی. دیگری، فقر فردانیت است که به تشخص و حرمت انسان توجه نداری و دیگری فقر اندیشیدن است. ما باید تغییر را بفهمیم و بر اساس تغییر باهم حرف بزنیم.
گزارش کامل نشست
#امتداد
@emtedadnet
Telegraph
گفتوگو یعنی به رسمیت شناختن تفاوت و تکثر
سلسله نشستهای مؤسسه اطلاعات با عنوان «کتاب معیار» روز چهارشنبه ۲۷مهرماه در محل نمایشگاه دائمی کتاب اطلاعات آغاز شد. در این سلسله نشستها، که قرار است به گونه پیوسته در مؤسسه اطلاعات برگزار شود، کتابی تازه و تأثیرگذار با حضور نویسنده و ناقد به بحث و بررسی…