بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
464 subscribers
1.78K photos
633 videos
137 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
Forwarded from محمد درویش
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
https://youtu.be/78aJ3SO-qoc?si=XahrHkcrBlaMJ_MX #صلح_چیست #سخنرانی_محمد_درویش
🟢 صلح چگونه می‌آید؟ 🟢

📚
@darvishnameh

1️⃣ چگونه در قلب اروپای همیشه در جنگ و خون، سوییس جزیره امن باقی مانده است؟ آیا دولتمردانی که در این کشور حکومت می‌کنند، اهل خیانت به ملک و ملت خویش هستند؟ چگونه در خاورمیانه‌ی همیشه ملتهب که اغلب بوی خنجر از پشت، مین در خاک و ریزپرنده‌های پدرنامرد می‌دهد، کمترین قتل، ناامنی و تشویش در کنار بیشترین مواهب رفاه و آرامش باید در کشوری نمود یابد که سی‌هزار کیلومتر مربع کوچکتر از استان سمنان ماست و درآمد سال گذشته‌اش از تجارت غیرنفتی، بیش از ۳۰۰ برابر فروش نفت ایران در همان سال است؟

2️⃣ واقعاً صلح چگونه بدست می‌آید؟ آیا از اسراییل قدرتمندتر در منطقه داریم که تقریباً همه قدرت غرب و ناتو هم پشتیبان بی‌چون و چرایش هستند؟ چرا آن قدرت، حمایت و ثروت برای اسراییل امنیت و صلح به بار نمی‌آورد؟

3️⃣ صلح دقیقاً به چه چیزی نیاز دارد که خیلی‌ها از آن همچنان محروم مانده‌اند؟ یادمان باشد اگر نظامی بتواند کاری کند که در آموزش و پرورشش کودکان ریاضیات پیشرفته را قورت دهند، به چندین زبان زنده دنیا سخن بگویند و نمرات الف در مدارس را درو کنند؛ اما نتوانند احساسات خود را مدیریت کنند؛ نتوانند حل تعارض را تمرین کنند و نتوانند استرس را مهار کنند، هرگز چنین کودکانی وقتی که آدم‌بزرگ‌های سرزمین‌شان می‌شوند، نخواهند توانست صلح، امنیت و آرامش پایدار به ارمغان آورند.

4️⃣ این سخنرانی را در بیست دقیقه می‌توانید در کانالم در یوتوب تماشا کنید.

#صلح_چیست
#سخنرانی_محمد_درویش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پروژه ضرورت مادرانگی برای ایران...(۵)

رکابزنی برای یادآوری  صلح باوری منتخب  مردم و مطالبه تسهیلگری  صلح سازی از  کابینه دولت جدید

اینجا  تهران است و  محدوده ی میدانی که هریک از ما در اولین مرور خاطرات ذهنی مان، از نماد پایتخت دارد.

#رئوف_آذری، کنشگر صلح و محیط زیست و راهبر گروه صلح انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی، با رکابزنی در مسیر خیابان هشت بهشت تا میدان آزادی، قصد کرده است  منتخب مردم و دولت جدید را به #چالش_صلح_یاری دعوت کند.

تسهیلگر بلوطبانان پا به رکاب،
با تٲکید روی #نام ها و کارکردشان در صلح سازی، پیشنهاد اهتمام به نامگذاری مدارس، مساجد، میادین، پارک ها و دانشگاهها با نام مبارک صلح را طرح و از کابینه جدید، تسهیلگری در این حوزه را طلب می کند.

دولت چهاردهم خطاب قرار گرفته تا با عمل به شعار همگرایی و همدلی منتخب مردم، زمینه مساعدی برای پرورش صلح ورزان ایجاد کند.

اوقبل تر،تغییرنام دانشگاه تهران رابه #دانشگاه_صلح_تهران، خواستارشده بود.

امید که پیام صلح ورزان به وقت درک و برای ترویج صلح، هم قسم شویم.

۲۱ تیرماه ۱۴۰۳
🌹❤️🌹
#رکابزنی_برای_صلح
#سردشت
#تهران
#مطالبه_از_دولت_چهاردهم
#میدان_صلح

@sopskf
و درنگ در تصمیم، تدبیر با علم، حکمت در عمل و توکل به قادری که متعال است وهیچ خیر و شری از دایره قدرتش، خارج نیست، منتهای انتظار ما از دولت مدعی وفاق ملی وتعامل بین المللی است...

@sopskf
حلبچه و هیروشیما در سردشت


در اوایل دهه هشتاد، با حضور نمایندگانی از هیروشیما و حلبچه، دو بلوار مهم و با چشم انداز عالی در ضلع شرقی شهر سردشت با نام های #هیروشیما و #حلبچه نامگذاری شدند تا #خواهر_خواندگی این سه شهر مصیبت دیده در تاریخ جنگ ها، به مرحله دیگری از ارتباط و تعامل شهروندان شان نزدیک شوند.

همزمان نیز حضور شهردار سردشت دراجلاس شهرداران برای صلح و عضویت در آن نهاد بین المللی، زمینه های ارتباطی بیشتری برای سردشت، آفرید که وااسفا در دوره های بعد، این فرصت ارزشمند به قدر ظرفیت، مورد توجه قرار نگرفت ولی فعالان مدنی و ویژه کنشگران صلح و محیط زیست، همواره بر این رویکرد پای فشردند و تا به امروز نیز وفادار به این تعامل مدنی اند..

امید می رود در دوره جدید،
شوراهای تٲمین، فرهنگ عمومی، شهر و شهرستان، شهرداری و سایر ادارات،شرکت ها،اصناف،رسانه ها،نهادهای مدنی و عموم فعالان، بازاریان و قاطبه شهروندان سردشتی، با درک این فرصت تاریخی، بر ابرام خود در کاربست عنوان مبارک
" #شهر_صلح_و_مهربانی"، همت گمارند.

سردشت، با صلح یاوری و مهربانی های کوچک و بزرگ شهروندانش، روزگاران بهتر از امروز را به خود خواهد دید.

@sopskf
چرا بر متولیان امور، شوراهای تٲمین، شهر و شهرستان، فرهنگ عمومی، شهردار ، عموم ادارات، رسانه ها، کنشگران و شهروندان، واجب است سردشت را #شهر_صلح_و_مهربانی بخوانند:

https://t.iss.one/Sopskf/6916?single

۱)در دور اول شورای شهر و کمیسیون فرهنگی، اجتماعی و حقوقی آن شورا، مصوب شد که سردشت، به نام شهر صلح، خوانده شود.

۲)سردشت، اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان نام گرفته که شهروندان و خاصه کنشگران صلح منظرش، خود را وقف رساندن پیام صلح و مهربانی این شهر به جهان کرده اند.

۳)دو خیابان و در واقع، بلوار سردشت، در اوایل دهه هشتاد به نام دو خوراهر خوانده مصیبت دیده اش ازجنگ ها، #هیروشیما و #حلبچه، نامگذاری شده اند. جالب که در حین پرده برداری از تابلوی این دو خیابان،نمایندگانی از دو شهر هیروشیما و حلبچه نیز حضور داشتند.

۴)انجمن دفاع از حقوق مصدومین شیمیایی سردشت، علی رغم همه نقاط ضعفش در اهتمام به موضوع مٲموریت، به کسب دو کرسی مشورتی در سازمان منع سلاح های کشتار جمعی
OPCW
نایل شده، و هر ساله در اجلاس آن شرکت و حتی یکبار نیز موفق به اخذ ده ها امضاء از نمایندگان حاضر در آن اجلاس، پای عنوان شهر صلح برای سردشت شده است که مستندات آن در آرشیو انجمن موجود است.


۵)از ابتدای دهه ۹۰ با پیگیری های متناوب اما مستمر جمعی از کنشگران صلح و محیط زیست سردشت، تابلوی سه ورودی شهر با عنوان مبارک
" به میعادگاه صلح جهانی، خوش آمدید"
مزین شده بود که وااسفا، از این تابلوها، فقط یکی در ورودی غربی شهر باقیست و تابلوی ورودی شمال شرقی، در جریان تعریض و گودبرداری شانه خاکی، آسیب دید اما شهردار وقت، باز با پیگیری کنشگران صلح، تابلوهای سه گانه ای با عنوان چهار زبانه
"به شهر صلح و مهربانی خوش آمدید
به قصد جایگزینی، تهیه و تدارک دید که طمع کُرسی مجلس، مجالش نداد قبل از ترک صندلی، نصب شان کند و هنوز هم علی رغم پیگیری بسیار کنشگران، آن سه تابلو در انباری شهرداری، صبوری پیشه می کنند تا عزمی راسخ و دستی مهربان، اراده کند و آنان را بر پیشانی شهر، نصب گرداند.

۶)در اوایل دهه ۹۰ کمپین ملی مهربانی های کوچک، از سردشت و توسط فعالان مدنی و صلح این دیار، استارت خورد و بعدها جغرافیای وطن را در برگرفت و در چندشهر نیز هنوز نمایندگی آن فعال و پرشور به تداوم مٲموریت مشغول اند.

این کمپین و متعاقب آن، بنیاد خود بنیاد صلح و مهربانی کنشگران صلح و محیط زیست سردشت، تا این تاریخ حدود یکصد پروژه با عنوان صلح و مهربانی و مشتقات آن را اجرایی کرده اند که فقط بخشی از موفقیت های شان، به شرح ذیل اند؛

کسب دو عنوان جایزه برتر سال صلح و محیط زیست ایران در سال های ۹۷ و ۹٨ با دو گروه #باڵوێزانی_ژینکە
Balvezani_Jinga

و بلوطبانان پا به رکاب
@oaktree_loverbikers

و نیز جایزه اول بخش جوانان انرژی گلوب ایران، و لوح تکریم با امضای
#Maneka_Gandhi
دختر گاندی مشهور و رییس انرژی گلوب جهانی
و
#Wolfgang_Neumann
بنیانگذار انرژی گلوب جهانی که آن بنیاد، معادل اُسکار پایداری، گرفته بود.

و نیز
انتخاب به عنوان #رهبر_غیرمعمول
توسط خانه امکان در پروژه رهبران غیرمعمول، به پاس پروژه های صلح ساز،

و
چهره ملی توسط برنامه فرمول یک در سال ۱۳۹۹
و
نیز لوح تقدیر معاون وزیر ورزش همگانی به پاس ایده بلوطبانان پا به رکاب در همان سال...

همچنین انتخاب به عنوان چند تشکل برتر محیط زیستی کشور در رویداد جایزه ملی مهرگان علم
و

اختصاص چند صفحه از کتاب ارزشمند فرهنگ سازان صلح در ایران و جهان نوشته مژگان دستوری از انتشارات فرهنگ صلح در سال ۱۳۹۷به معرفی پروژه های بنیادتوسعه صلح و مهربانی...


۷)طبیعت بهشتی، مردمان صبور و سپاسگزار، انسانیت مدار و مهربانش، در کنار عناصر و مؤلفه های بسیار، این شایستگی را به شهر بخشیده تا شهر صلح و مهربانی خوانده شود.

و...

این موارد و موارد بسیار دیگر،
می طلبد همگی هم قسم شویم برای اعتلای این فرهنگ ارزشمند و ضرورت روز جهان و کمک کنیم حداقل فعلن در جغرافیای سردشت چون نمونه ای عینی، صلح بر تارگ شهر و زبان شهروندانش جاری شود ..

بیاییم از حداقل ها شروع کنیم و برای مدت کوتاهی، پروفایل های مان را به تصویر

https://t.iss.one/Sopskf/6923

مزین کنیم تا بلکه این عنوان مبارک، خصلت نکوی شهروندان این شهر و نام مبارک صلح، تزیین گر تابلوی ورودی اولین شهر غیرنظامی قربانی جنگ افزارهای شیمیایی جهان باشد
..

@sopskf
با سپاس ویژه از مهندس زکریا احمدنژاد، که اولین طراحی زیبای شان را درپی فراخوان تغییر پروفایل، همرسانی کردند.

🙏
#بنیاد_توسعه_صلح_و_مهربانی
#سردشت
#شهر_صلح_و_مهربانی
#خواست_جمعی

@sopskf
Forwarded from محمد درویش
کتابخانه راسخ گزیر برگزار می‌کند:

🟢مسابقه صلح ایرانی🟢

📚 @darvishnameh

*این مسابقه در سه بخش زیر برگزار می‌گردد:*

بخش نقد کتاب از کتاب صلح ایرانی (حداقل۱۸۰۰ و حداکثر ۲۵۰۰ کلمه).

بخش خلاصه نویسی از کتاب صلح ایرانی (حداقل ۱۵۰۰ و حداکثر ۲۰۰۰ کلمه).

بخش پادکست با موضوع آزاد (۱۵ تا ۲۰ دقیقه).

🎗️برندگان و جوایز:
🥇نفر اول هر بخش ۱۰ میلیون تومان همراه با تندیس
🥈نفر دوم هر بخش ۷ میلیون تومان
🥉نفر سوم هر بخش ۵ میلیون تومان

شرکت در مسابقه برای همه آزاد است.

✉️ نقد و خلاصه نویسی را به ایمیل [email protected] و پادکست را به شماره واتساپ ۰۹۳۸۹۱۸۳۸۵۹ ارسال نمائید.

حداکثر زمان ارسال آثار تا ۱۵ مهرماه ۱۴۰۳ است.

💡برای اطلاع از شرایط مسابقه کلمه «صلح » را در پیوند زیر کامنت کنید:*
https://www.instagram.com/p/C-UfGN_tiRV/?igsh=MWwwM3Z1cmp2NDVwYw==

گروه واتساپ کتابخانه
https://chat.whatsapp.com/KrzqCNrl0ZkH22PB3V7WfX

#صلح_ایرانی
#مسابقه_خوانش_کتاب
#گزیر_را_باید_دید
#محمد_درویش
Forwarded from osman abbasi
🪄گروه رسانه و فرهنگ
به مناسبت ۱۷مرداد روز خبرنگار برگزار می کند.

مسئولیت اجتماعی و خبرنگاری

دکتر حمید ضیائی پرور
مشاور ،محقق و مدرس حوزه علوم ارتباطات

جلال خوش چهره
سردبیر روزنامه همدلی

عثمان عباسی دبیر نشست.
راهبر گروه رسانه و فرهنگ. انجمن ترویج فرهنگ مسئولیت اجتماعی

زمان نشست : چهارشنبه۱۴۰۳/۵/۱۷
ساعت:  ۲۱:۰۰

با لینک زیر وارد شوید

https://webinaronline.ir/Link/S2431642130
#دلشاد،
آن
#معلم_مهربان و #فداکار نلاسی_سردشتی، چه عاقبت به خیر شد که مرگش نیز #جان_بخشید!

https://t.iss.one/Sopskf/6928


اینگونه رفتن ها و این شیوه کوچ کردن مان آرزوست.

رفتنی که بازآمدنی را سبب شده باشد و کوچی که جانی را بازگردانده باشد.

نمی دانم، مدیران صف و ستاد ساختار گُزینش در وزارت آموزش و پرورش و ویژه در اداره کل گزینش استان آذربایجان غربی، چگونه این معادله دشوار را حل خواهند کرد:

#دلشاد ی که با امضای آنان،
از #پای_تخته و #کلاس_مدارس رسمی، محروم شد و همان اما از #سوپرمارکت ش، کلاسی و مدرسه ای و دانشگاهی برای جامعه پیرامونش ساخت و  حتی با مرگش هم، کثیری از معلمان و دانش آموزان و اساتید ساختار عریض و طویل آموزش و پرورش عمومی و عالی را #راهبری کرد...

خیل بی شمار و البته کم مثال نمازگزار بر جنازه اش و حضور  بیش از  ده هزار شرکت کننده در مراسم دو روزه تدفین، تشییع و ترحیم  و صد البته ذکر فضایل و خصایل نکویش بر تریبون و بلندگوی مسجد جامع شهر و محل فاتحه خوانی و اقسام رسانه و شبکه های اجتماعی، نشانگانی بارز بر حقانیت، سلامت، پاکدستی، باور و ایمان راسخ، صداقت و درست کرداری و الگوی حسنه خدمت بی منت و بی ریای معلمی او بود.

فقط کاش می شد تنها تصویر سه کودک خردسالی که به محض ورود به مجلس و مسجد، نماز تحیت خواندند را شاهد می گرفتیم تا حل این معمای دشوار، بر عزیزان، آسان شود..
[سئوال شد، گفتند این سه، از نوآموزان کلاسِ قرآن دلشاد هستند]

*فاعتبروا یا اولی الابصار...
---
+قصد نداریم از مرگ عزیزمان که جان داد تا جانی باز آرد، تلخ کامی برای کسی یا گروهی یا مسئولی بتراشیم اما یادمان باشد و یادتان باشد که به سنجه ها، معیارها و ترازوهای معمول، اعتماد نکنیم و نکنید که محصول حاصل، نشان داده است که این سنجه ها، معیارها و ترازوهای شایسته گزین، نیازمند تغییر، اصلاح و تعمیر اند و نشاید و نباید که چنین بی محابا، به کاربست شان، استمرار بخشید!

باز هم اگر شک دارید، فقط به تعداد نفر دانش آموز و دانشجوی خانواده کوچک خود یا گسترده فامیل تان رجوع کنید و اثر پالوده شدگان سیستم و ساختار گزینشی تان را توزین کنید تا بفهمیم و بفهمید که راه را درست نرفته اید!

برادرانه و از سر عِرق به وطن، جغرافیای زیست مشترک، این گهرسرزمین مان، می خوانیم تان که؛

درنگی، تدبیری و تغییری در پیش گیرید تا بیش از این، مدارس، دانشگاه ها و تریبون های این سرزمین از #دلشاد های نوعی-این راهبران مهربان ِخالص، ناب، فداکار و مؤمن به فحوای کلمه-، محروم نگردند که آن خسران بزرگ و جبران ناشدنی برای آینده وطن است..

دلشادها را باید دل شاد کرد تا دل وطن شاد و آینده آن معنادار و جان افزا شکل گیرد.

دلشاد عزیز،
تو هم بدرود که درد و مرگ،
نداری و بیماری فرزند و عیال
و حتی محرومیت و مظلومیتت هم، مدرسه و دانشگاهی شدند برای معلمانت و اساتیدت و همه آنان که روزی از انبان معرفت شان، توشه ای بخشیده بودند و از دانش شان، سهمی رسانده بودند تو را...

درودت باد که برگی زرین بر تاریخ صبوری و صلحِ اندرونی راهبران این دیار فزودید و خاطره ای بس شیرین از کوچ و رحلت و جان دهی، باقی گذاشتید و سرافرازانه به دیار باقی شتافتید.

انا لله و انا الیه راجعون 🙏

----
پ.ن:
۱)دلشاد ابوبکر زاده، معلم اخراجی حوزه مدیریت آموزش و پرورش شهرستان سردشت بود که پس از چند سال تدریس، با متر و ترازوی ساختار گُزینش، از کار در مدارس رسمی محروم گردید اما مٲموریت و رسالت اصلی را واننهاد و همچنان به امر خطیر معلمی و مربیگری در مساجد، سوپری محل کار و حتی کوچه و خیابان، به صورت داوطلبانه، ادامه داد..

٢)آن عزیز کوچ کرده،
در روز سه شنبه، شانزدهم مردادماه ۱۴۰۳ و در پی عملیات نجات یکی از نوآموزانش در آب رودخانه زاب، غرق در رحمت الهی شد و جان به جان آفرین تسلیم گفت و شهری و منطقه ای را در ماتم و عزا فرو برد.



@sopskf
Forwarded from کردستان نامه
🟧 مرگ کسب و کار من است/به بهانه درگذشت دلشاد ابوبکرزاده

اسماعیل شمس

دهکده‌ها را به آتش می‌کشیدیم، مزرعه‌ها را غارت می‌کردیم، درخت‌ها را می‌انداختیم، میان نظامی و غیرنظامی، میان زن و مرد، میان صغیر و کبیر فرق نمی‌گذاشتیم: هر که لتونیایی بود محکوم به مرگ بود. وقتی مزرعه‌یی را می‌گرفتیم و سکنه‌اش را قتل عام می‌کردیم جنازه‌ها را توی چاهی می‌ریختیم و چندتا نارنجک هم می‌انداختیم روشان. بعد، شب همه‌ی اسباب و اثاث خانه را می‌آوردیم وسط محوطه و «آتش شادی» روشن می‌کردیم و شعله بلند و روشن از روی برف سر به آسمان می‌کشید.

🔸این جملات بخشی از رمان "مرگ کسب و کار من است" نوشته روبر مرل، نویسنده فرانسوی با ترجمه احمد شاملو است. برخی این رمان را برداشتی آزاد از زندگی‌نامه رودلف فرانتس هوس، فرمانده اردوگاه آشویتس می‌دانند. او مجری پروژه هیتلر بود که حل نهایی مسئله یهود را "انهدام تمامی یهودیان اروپا» و پاکسازی جهان از شر آنان می‌دانست. فرانتس هوس که مسئول مرگ بیش از دو و نیم میلیون نفر شناخته می‌شد با جان و دل به این کار افتخار می‌کرد و از انجام آن پشیمان نبود. او دین، اخلاق، شرافت و همه چیزش را "آلمان" می‌دانست و راه سعادت و خیر و صلاح آلمان را وفاداری به پیشوایش هیتلر و پیروی از دستورات او می‌پنداشت؛ حتی اگر انجام کارهایی از جنس پاراگراف نخست این نوشتار باشد.

🔸شاید آنان که با تاریخ چندان آشنایی ندارند، اقدامات رودلف فرانتس هوس را استثنایی در تاریخ بدانند، اما واقعیت آن است که ماشین غارت و تخریب و کشتار قاعده تاریخ بشر بوده و کمتر پادشاه جهانگشایی بوده که برای پیشبرد اهداف شخصی یا ایدئولوژیک خود چنین نکرده باشد؛ تفاوتی اگر هست، تنها و تنها در حجم و گستره قتل و ویرانی و نابودی است و بس. به راستی جنایات امروز نتانیاهو در غزه، جز در ابعاد و زمان و مکان آن چه تفاوتی با جنایات فرانتس هوس در ٨۰ سال پیش دارد که در نخستین پاراگراف این یادداشت و دیگر صفحات کتاب آمده است؟ برای پادشاهان جبار تاریخ و مریدان وفادار آنان خون‌آشامی و قتل آدمیان یک قاعده و به قول روبر مرل یک کسب و کار بوده است و از انجام آن لذت برده‌اند.

🔸اینها را نوشتم تا به گروه دیگری از آدمیان در این دنیا بپردازم که همانند آدمیان گروه نخست، مرگ کسب و کار آنان است، اما به شیوه‌ای معکوس؛ آنان آگاهانه و آزادانه و عاشقانه مرگ خود را برمی‌گزینند تا به بقیه زندگی ببخشند. هرکس در اطراف خود در گوشه‌ای از این سرزمین شماری از این انسانهای عاشق و جان برکف را می‌بیند؛انسانهایی که در مکتب عشق رشد کرده‌اند؛اما نه عشق به خاک و خون و پیشوا و کشور و قدرت و ثروت و ایدئولوژی و عصبیت، بلکه عشق به انسانیت و شرافت و وفاداری؛ و وظیفه خود را زنده نگه‌داشتن انسانیت دیده‌اند.بی‌هیچ تردیدی باید گفت اگر با وجود این همه ظلم و بی‌عدالتی و تبعیض و  قساوت و غارت و آدمکشی، جهان ما هنوز هم باقی است، تنها مرهون نفس چنین آدمهای عاشقی است. آنان با جان و دل، رنج و تلاش و تلخی و گاه مرگ را برمی‌گزینند تا جهان بماند و بقیه زندگی کنند.

🔸در کردستان ما هم از این آدمیان کم نداشته‌ایم. از قضا یکی از نقاط روشن تاریخ کرد و کردستان این است که هرگز دیکتاتوران بیرحم و آدمکش مانند هیتلر و استالین و صدام و پادشاهان جهانگشای خون‌آشامی مانند چنگیز و اسکندر و طغرل و ... نداشته است و کمابیش جغرافیا و جامعه و جمعیتش قربانی چنین پادشاهان و دیکتاتورهایی بوده‌اند. با وجود این، همیشه و همه‌جا، جوان و پیر این جامعه صحنه‌هایی درخشان در انتخاب مرگ برای بخشیدن زندگی به دیگری آفریده‌اند که مایه افتخار انسانیت بوده‌ است. آخرین نمونه این کارها دل‌سپردن دلشاد ابوبکرزاده، معلم جوان سردشتی به امواج رودخانه زاب(زێ) و نجات دانش‌آموز خردسالش بود که به قیمت مرگ خودش تمام شد.
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه/بشکست عهدِ صحبتِ اهلِ طریق را/گفتم میانِ عالم و عابد چه فرق بود/تا اختیار کردی از آن این فریق را؟/گفت: آن گلیمِ خویش به در می‌برد ز موج/وین جهد می‌کند که بگیرد غَریق را
 
🔸در زمانه‌ای که اختاپوس مرگ بر همه‌جای این سرزمین چنبره زده است و همه ما هر روز به شیوه‌ای عزادار عزیزانمان هستیم، مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد، اما باید نام او و امثال او را با صدای بلند تا ابد فریاد زد تا همگان بدانند، جغرافیا و ملت و مردم و تاریخی سزاوار افتخار است که چنین آدمیانی از میان آن برخاسته‌اند و جان می‌دهند تا جانی دگر بماند نه آنان که به‌ناحق جانها می‌ستانند تا خود لختی بیشتر بیاسایند. باید نام دلشادها را با دلی شاد در جریده تاریخ جار زد تا آنانی که این روزها در پی پست و مقامی بی‌ارزش یا چند رقم حساب بانکی بیشتر سرگردان سرسراهای قدرتند، بدانند که خدمت به خلق چیست و انسانیت از چه جنسی است.

🔸روح دلشاد شاد و تسلیت به بازماندگان و یاران و همشهریانش

@kurdistanname
فرصت طلایی برای صلح سازی در گُهرسرزمین ایران
✍️رئوف آذری*

"یاد من باشد
کاری نکنم که
به قانون زمین بر بخورد"
سهراب سپهری


جغرافیای زیست مشترک ما، همان جا که ایران می نامندش، لبریز است از عناصر صلح ساز که هریک اگر در بزنگاه های تاریخی مورد توجه و امعان نظر صاحبان قدرت و منزلت قانونی، کاریزماتیکی و ملت اعم از کنشگران عرصه های مختلف قرار می گرفت، قطع یقین ایرانی بهتر از امروز و ملتی شادتر و راضی تر از اکنون  را شاهد می بودیم!

عناصری چون چهارمنطقه آب وهوایی در یک فصل، رنگین کمان اقوام، زبان، ادیان، مذاهب، و نیز هنر و موسیقی، آواز و ادبیات، نام ها، نمادها، و معماری سرشار از شعر و شعور  و..

ادامه در ...

https://B2n.ir/t36798
----
🌹❤️🌹
#بنیاد_صلح_و_مهربانی
#مهربانی_های_کوچک
#انتخابات_ریاست_جمهوری
#دولت_چهاردهم
#فرصت_صلح_سازی
@sopskf
بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
فرصت طلایی برای صلح سازی در گُهرسرزمین ایران ✍️رئوف آذری* "یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین بر بخورد" سهراب سپهری جغرافیای زیست مشترک ما، همان جا که ایران می نامندش، لبریز است از عناصر صلح ساز که هریک اگر در بزنگاه های تاریخی مورد توجه و امعان…
فرصت طلایی برای صلح سازی در گُهرسرزمین ایران
✍️رئوف آذری*

https://t.iss.one/Sopskf/6896

"یاد من باشد
کاری نکنم که
به قانون زمین بر بخورد"
سهراب سپهری


جغرافیای زیست مشترک ما، همان جا که ایران می نامندش، لبریز است از عناصر صلح ساز که هریک اگر در بزنگاه های تاریخی مورد توجه و امعان نظر صاحبان قدرت و منزلت قانونی، کاریزماتیکی و ملت اعم از کنشگران عرصه های مختلف قرار می گرفت، قطع یقین ایرانی بهتر از امروز و ملتی شادتر و راضی تر از اکنون  را شاهد می بودیم!

عناصری چون چهارمنطقه آب وهوایی در یک فصل، رنگین کمان اقوام، زبان، ادیان، مذاهب، و نیز هنر و موسیقی، آواز و ادبیات، نام ها، نمادها، و معماری سرشار از شعر و شعور  و..

هریک از این عناصر پیش گفته و ده و صد و هزار بیشتر شناخته شده برای صلح ورزان و ناشناس مانده بر توده ها در ادوار تاریخی، بخشی از پازل تصویر هنری صلح این دیار بودند که وااسفا در درازنای تاریخ این سرزمین، کمتر مورد توجه،اقبال و امعان نظر برنامه استراتژیک دولت و حتی ملت و کنشگران حوزه صلح قرار گرفته اند!

نتایج این بی توجهی یا کم شناسی و کم اقبالی به عناصر صلح ساز وطنی و حتی گاه مبارزه سازماندهی شده ایدئولوگ ها یا سیاسیون گرفتار بدفهمی از واژه صلح، با ارزش صلح و صلح سازان، موجد نزاع و درگیری های پُرهزینه و نزاع های سیاسی تحلیل برِ وجاهت ملی و (حتی اگر نگارنده اغراق نکرده باشد)، کاستی صلح درون شهروندان این میهن و فروکاست موهبت انسجام خانواده و ارزش های دوستی و مهربانی حتی ترور واژگان مقدس و انزوای سیاسی کشور و ملت در عرصه بین الملل شده است!


تبلیغات کاندیداهای دوره چهاردهم کارزار انتخابات ریاست جمهوری و ویژه فحوای مناظره برخی کاندیداها نیز، به خوبی نمایان ساخت که  فاصله بسیاری بین ظرفیت های بالقوه تا بهره گیری بهینه بالفعل از داشته های  غنی وطنی داریم ولی نتیجه انتخابات به هر دلیلی، چنان پیش رفت که امیدبخش نشان می دهد..


اگر مجدد چون بسیاری بزنگاه های تاریخی، سلامت و صداقت و اراده #صلح_یار به قدرت رسیدگان قانونی و نیز فرصت نکوی اجماع ملی در پی نامرادی ها و نامهربانی و خشونت های درازدامن را به سخره نگیریم و مدعای صلح سازان را ایده آلیسی نپنداریم، این قلم باور دارد که ظرفیت ها و داشته های تاریخی، می توانند زیر چترِ
حاکمیت به گاه فهم و منعطف،
دولت کارآمد، همگرامحور و وفاق باور،
کنشگران جسور و در حین حال صاحب حکمت، جسارت و شهامت
و نیز توده های هوشیار و همراه،
روزگاران بهتری برای ایران و زندگی شاد و رضایت بخش تری برای ملت میسور گردانند..

در این بُرهه زمانی که به مدد چرخش روزگار، سلامت روان، صداقت کلام و شفافیت شعار رییس جمهور منتخب، با فرصت طلایی همگرایی و وفاق ملی روبه روییم، چه خوب است هریک از ما در هر کجای این جغرافیا و در هر موقعیت اداری و منصب قانونی یا منزلت شهروندی قرار داریم ضمن پذیرش بدون قید و شرط دیگری، فراموشی نامرادی ها و نامهربانی های فردی و سازمانی، و بخشیدن و عبور از حقوق حقه حداقلی فردی به نفع تحقق ر‌ؤیای جمعی، تلاش کنیم تا حدامکان جغرافیای تکلیف پذیری، مسئولیت شناسی و مسئولیت فهمی را توسعه دهیم و بر مسئولیت اجتماعی خود در قبال صلح سازی وطنی، ‌‌بیشتر اشراف و تمرکز یابیم.

نگارنده به تبعِ حداقل دو دهه کنشگری صلح و محیط زیست، بر این باور است که طبیعت الهام بخش،
‌رنگین کمان اقوام،
زبان ها،
ادیان،
ادبیات و موسیقی،
و نیز نام ها، نمادها و معماری های کهن و یادگارهای تاریخی،
و صدالبته تجارب ناصلحی گذشته روزگار،
و...
ظرفیت بی بدیلی برای استحصال پروژه های صلح ساز وطنی دارند که در این بُرهه تاریخی ایران زمین و ویژه اوضاع و احوال خاورمیانه و جهان سیاست روز، بیش از هر زمان دیگری آماده بهره برداری عملی و استخراج میدانی اند.

اگر مدعای واژه های رد و بدل شده پشت تریبون ها و همرسانی شده در شبکه های اجتماعی و رسانه های رسمی و حتی حاکمیتی، درست و سنجیده و با باور قلبی اختیار شده باشند و مصادیق آنها در حاکمیت زمان فهم، دولت قانون محور، جامعه مدنی وفاق طلب و ملت همواره همراه، بروز کرده باشد، به ضرس قاطع، این بازیگران عامل و حامل فحوای همدلی، در این برهه زمانی، فرصت بهره برداری علمی، عملی و مهارتی از شرایط روزجامعه و ظرفیت تاریخی این جغرافیا را مساعدتر از هر زمان تاریخ می بینند و از لحظه لحظه زمان، خردل خردل توان بازیگران این جغرافیا و ذره ذره امکان ها جهت پیوند ملت و دولت و نیز صلح پژوهی، صلح ورزی و صلح سازی این سرزمین بهره خواهند گرفت.