بنیاد توسعه صلح و مهربانی های کوچک
464 subscribers
1.78K photos
633 videos
137 files
2.12K links
عزم کرده ایم با موهبت #مهربانی و #صلح بر هژمونیِ ناصلحی در جهانشهر پایان دهیم.

مٲموریت ما:
#نشاء_بذر_مهربانی و #پرورش_جوانه_صلح

#Together_For_Peace
--------
Spread Of Peace & Small Kindness Foundation

لینک ارتباطی:
@Raouf_Azari
Download Telegram
#کمپین-مهربانی های کوچک
#نمونه ی ۱۲۹
#رئوف-آذری 
@Raoufazari
#ایده پرداز-مدیر کمپین
#مرداد-۹۵--------------------------🌹🌹🌹
#مهربانی در آشپزخانه

قرار دوره ای مهمانی با جمعی از دوستان داشتیم و این بار نوبت به خانواده ی ما رسیده بود!

عزیز مهربانی از جمع، وضعیت نامساعد و بیماری کدبانوی خانواده مان را متوجه شده بود، قصد ربودن این فرصت را با روح مهرورزش داشت!

اما لطف پذیرایی از آن جمع خانوادگی مبارک، عطیه ای نبود که بتوان راحت از آن گذشت!

با همسر مهربانم و فرزند دلبندم هماهنگ شدیم که این بار اجازه فرصت سوزی ندهیم و با هر اصراری بود، دوستان را قانع کردیم که پذیرایی را به حداقل خواهیم رساند و متحمل فشار زیادی نخواهیم شد!


با رستوران خانه باغ تازه تأسیسی در بیرون شهر هماهنگ کردم که آن شب دربست رزرو ما باشد و مقدمات فراهم شد!

اما آنگاه که مهمانان متوجه شدند باز از سر مهرورزی شان و به جهت بالا بودن هزینه تحمیلی به ما، حضور در رستوران را نپذیرفتند و ناچار تصمیم برآن شد که هریک کمکی باشیم برای مهربان کدبانوی بیمار!

جالب است بدانید بعد از ۹ سال و اندی تازه فهمیدم که مهمان داری هم سختی دارد و فشار!😃🌹
من مأمور آماده کردن مرغ ها شدم و تا ۱۰ مرغ را تکه تکه کردم، نشان حیات از گردنم،کمرم و دست هایم رخت بر بست!😃

اما نکته اینجا بود که کاک #آروین عزیزمان که تا آن روز حتی برای خوردن یک لیوان آب نیز مامانش را به کمک می طلبید،روی چهارپایه پلاستیکی جای خوش کرد و مرتب مشغول هم زدن دیگ آشی بود که مامانش علی رغم بیماری، تقبل پختش را کرده بود!

آن روز می شد از خانواده سه نفری مان مهربانی جارو کرد!
چه لذت بخش بود آن میزبانی که خروار خروار مهربانی را در آشپزخانه مان مهمان کرده بود!🌹

مقدمات کار تمام نشده بود که عزیزی دیگر با اصرار بی مثالش، محل پذیرایی را به خانه باغ خود تغییر داد تا جمع سه نفری ما کم تر متحمل زحمت شود و جالب تر آنکه در آنجا هرکس که وارد می شد، کیسه مهرش لبریز بود!🌹
یکی فرش می انداخت و یکی چای تعارف می کرد و آن دیگری شربت و آجیل و آن یکی میوه!

وقت بریان کردن نیز هرچه پسر و مرد جمع بود مسئولیتی بر دوش گرفت و کسی نماند که مهرش را نشان ندهد!
راستی، میزبانی با مهربانی مهمانان چه لذت بخش می نمود!
گویی ما مهمان شده بودیم و آنان هریک میزبان!

آن شبانه روز برای جمع خانوادگی ما، تجربه ای لبریز از عشق و مهربانی شد!
عشق در کنار هم بودن و مهربانی در یار بودن!🌹
چه خوش یمن شد آن میزبانی و مهمانی در کنار هم!
سپاس همه را...مهربان همسر را و مهربان آروین را و مهربان مهمانان را که از همان ابتدای کار، میزبانی مان ربودند و مهمان مان کردند بر سفره پرمهرشان🌹🌹🌹

کاش همه مهمانان چنین مهربان می شدند و همه میزبانان نیز چون سه نفرخانواده ما همدل و مهربان!😃🌹
لذتش فراموش ناشدنی است،امتحان کنید...
🌹🌹🌹
--------------------
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،تخریب زیست محیط،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
Forwarded from عکس نگار
‍ نامه آروین آذری، 10 ساله به پدربزرگ شهیدش،شهید عبدالله معروفی از شهدای بمباران شیمیایی سردشت


"سلام ودرود خدا به روح پرکشیده ات در آسمان که مانند پروانه ای معصوم، پر می کشد پدربزرگ مهربانم
ای کاش بودی ومن را در آغوش گرمت می فشردی!
نگاه مهربانت را نثارم می کردی.
هروقت که به خانه ای که ساختی و یادگار توست می روم باتو بودنت و هم صحبت شدنم با تو، احساس وجود مبارکت با قاب عکسی که روی تاقچه است، تقسیم می کنم که ای کاش می بودی!
چهره نورانی و ماکت روی قاب عکس،نشان از وجودت در بهشت برین است.
پدر بزرگ مهربانم،منتظرم باش شاید روزی برسد بتوانم پیشت بیایم و درآغوشت بگیرم و خاطره های احساس بودن باتو را به واقعیت تبدیل کنم و به خود ببالم و بگویم که دوستت دارم.
ای کاش می بودی!
ای فرشته نامه برم،به پدر بزرگم که خونت پایمان[پایمال] نشد و جسم سوخته و بی گناهت بی جواب نماند!
خداوند بزرگ و بی همتا،ظلم ظالمان را بی جواب نمی گذارد.
صدام جلاد و خون آشام را به سزای اعمالش رساند تا تسکینی باشد برای روح بازماندگان...
پدر بزرگ مهربانم دوستت دارم و قول می دهم با خون تو،درخت بلوط صلح را آبیاری کنم.
به امید دیدار... نوه ات: آروین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

#کمپبن_مهربانی_های_کوچک
#بمباران_شیمیایی_سردشت
#نامه_ای_به_پدربزرگ_شهیدم
#آروین_آذری
#هفتم_تیر_1366
#درخت_صلح

@kindness_chalenge
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ سپاس نامه آروین آذری، پایه چهارم از دبستان انقلاب سردشت،
خطاب به آموزگارش،
آقای ابراهیم جرگه به مناسبت روز معلم

#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#روز_معلم
#آروین_آذری
#سپاس_نامه
#ابراهیم_جرگه
#دبستان_هیات_امنایی_انقلاب
#سردشت


کمپین مهربانی های کوچک
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLGWfyVvmh8gEw

کانال چالش مهربانی
@kindness_challenge
Forwarded from اتچ بات
در آستانه سی امین سالیاد بمباران شیمیایی سردشت، کودکان سردشتی،ضمن اشاره به زخم خردل و سایر آسیب های متعاقب آن، با الهام از شعار نه به سلاح های کشتار جمعی و آری به صلح، پیام امید به صلح و مهربانی به جهان مخابره می کنند.

#پیام_امید_به_صلح و #مهربانی #کودکان_سردشتی
#آروین_آذری 10 ساله

کانال تلگرامی #الفبای_صلح
@havalani_ashti
Forwarded from اتچ بات
#هنر_قیچی_جنگ و کاشتن #نهال_صلح در حضور مدیرکل سازمان منع سلاح های شیمیایی (opcw)،
دکتر جهانگیری سفیر جمهوری اسلامی در هلند، مدیران و راویان موزه صلح، رییس پژوهشکده جانبازان و کاروان سفیران #صلح_و_مهربانی

توسط کودک سردشتی

#آروین_آذری

دوشنبه ۱۲ تیرماه ۹۶ - پارک شهر و ضلع جنوبی موزه صلح تهران- یادمان شهدا


بیایید همراه آن کودک سردشتی و جمع سفیران صلح و مهربانی سردشت، جنگ، کین و عداوت را از سرزمین دل قیچی کنیم و گل صلح و مهربانی را در کهکشان انسانیت بکاریم...

#سالگرد_بمباران_شیمیایی

#پیام_صلح_و_مهربانی_کودک_سردشتی
#آروین_آذری
#مدیرکل_سازمان_منع_سلاح_های_شیمیایی
#پارک_شهر
#موزه_صلح
#تهران
#سفیران_صلح_و_مهربانی_سردشت
#opcw

#الفبای_صلح_و_مهربانی
@havalani_ashti