#کمپین مهربانی های کوچک
#نمونه ی ۱۱۷
#رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
------------ #نگارش ۲۰ خرداد ۹۵
#ماه عسل مهربانان
امروز برای چندمین بار مخاطب برنامه ی " ماه عسل " شبکه ی سه سیما با اجرای " #احسان علیخانی" بودم!
علی رغم نقدهای منصفانه و غیرمنصفانه ای که بر آن برنامه و نیز دست اندرکارانش وارد شده و می شود،"#ماه عسل" برنامه ای است که می تواند در عرصه ی مهربانی ها،حرفی برای گفتن و پیامی برای انتقال داشته باشد...
امروز "کاک رسول" و "بدریه خان" از اربیل عراق در آن قاب جادویی ماه عسل دعوت بودند تا روایتی را به تصویر کشند تا #قهرمان رسول را معرفی کنند!
بیش از سی سال قبل#کاک رسول کورد آوراه در کرمان با #بدریه خان کورد آواره در گلستان، در ماه عسلی تلخ، پیوندزناشویی شان را جشن می گیرند!
بعد از خواستگاری و قبل از نامزدی،کاک رسول متوجه می شود که بدریه خان ازدواج اولی هم داشته ولی این امر مانع ازدواج شان نمی شود ولی آنچه در طول این سال ها،کاک رسول را عذاب می داده،داستان نوزاد بدریه خان از شوهر اولش و نیز داستان ساختگی سوختگی و فوت وی بوده است...
#کاک رسول خود می گوید:" از بس که عشق به بدریه خان در وجودم بود که ناراحتی گاه و بیگاه وی را با مشاهده نوزادان در آغوش مادران غیرقابل تحمل یافتم و در پی داستان کودک وی از شوهر اولش دوان شدم!هرچند خود"بدریه خان" باورش شده بود که دیگر "امید"ش زنده نیست!
سرنخی یافتم که گویا "کودک بدریه خان" زنده است و همین موجب شد تا ۸ بار مسیر اربیل در اقلیم کوردستان تا گلستان و مازندران را بپیمایم تا اینکه موفق به یافتن " امید" شدم"!
امروز با حمایت برنامه #ماه عسل، بعد از ۳۶ سال "#بدریه خان" و "#امید" که اینک مهندس نقشه کشی و صاحب یک فرزند بود،بهم رسیدند و "بدریه خان" فررند و عروس و نوه اش را به لطف مهربانی بسیار#کاک رسول هه ولیری، آن شوهر دوم مهربان تاریخ و آن ناپدری اسوه ی جهانی درآغوش کشید!و#مهندس امید نیز مادر واقعی و ناپدری مهربان و برادر و خواهر ناتنی اش را... 🌹🌹🌹👏
بارها گفته ام و می گویم که فضای زیست محیط پیرامونی ما مملو است از "مهربانان" و " مهربانی های بی مثال شان"، اما کاش و هزاران افسوس که هم شهروندان و هم رسانه ها بیش از آنکه در پی بازخوانی و بازنشر " مهربانی ها" و "مهربانان" باشند،در پی حوادث و اتفاقات نامهربان اند و این رویه مدت هاست که سیاست سیاست گزاران رسانه ای است و لاجرم روزی باید به همت سیل مهربانی"مهربانان" تغییرش داد...
درود بر مهربان #رسول هه ولیری و درود بر "احسان علیخانی و سایر دست اندرکاران برنامه ی #ماه عسل...🌹👏
------
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
#نمونه ی ۱۱۷
#رئوف آذری
@Raoufazari
ایده پرداز و مدیر کمپین
------------ #نگارش ۲۰ خرداد ۹۵
#ماه عسل مهربانان
امروز برای چندمین بار مخاطب برنامه ی " ماه عسل " شبکه ی سه سیما با اجرای " #احسان علیخانی" بودم!
علی رغم نقدهای منصفانه و غیرمنصفانه ای که بر آن برنامه و نیز دست اندرکارانش وارد شده و می شود،"#ماه عسل" برنامه ای است که می تواند در عرصه ی مهربانی ها،حرفی برای گفتن و پیامی برای انتقال داشته باشد...
امروز "کاک رسول" و "بدریه خان" از اربیل عراق در آن قاب جادویی ماه عسل دعوت بودند تا روایتی را به تصویر کشند تا #قهرمان رسول را معرفی کنند!
بیش از سی سال قبل#کاک رسول کورد آوراه در کرمان با #بدریه خان کورد آواره در گلستان، در ماه عسلی تلخ، پیوندزناشویی شان را جشن می گیرند!
بعد از خواستگاری و قبل از نامزدی،کاک رسول متوجه می شود که بدریه خان ازدواج اولی هم داشته ولی این امر مانع ازدواج شان نمی شود ولی آنچه در طول این سال ها،کاک رسول را عذاب می داده،داستان نوزاد بدریه خان از شوهر اولش و نیز داستان ساختگی سوختگی و فوت وی بوده است...
#کاک رسول خود می گوید:" از بس که عشق به بدریه خان در وجودم بود که ناراحتی گاه و بیگاه وی را با مشاهده نوزادان در آغوش مادران غیرقابل تحمل یافتم و در پی داستان کودک وی از شوهر اولش دوان شدم!هرچند خود"بدریه خان" باورش شده بود که دیگر "امید"ش زنده نیست!
سرنخی یافتم که گویا "کودک بدریه خان" زنده است و همین موجب شد تا ۸ بار مسیر اربیل در اقلیم کوردستان تا گلستان و مازندران را بپیمایم تا اینکه موفق به یافتن " امید" شدم"!
امروز با حمایت برنامه #ماه عسل، بعد از ۳۶ سال "#بدریه خان" و "#امید" که اینک مهندس نقشه کشی و صاحب یک فرزند بود،بهم رسیدند و "بدریه خان" فررند و عروس و نوه اش را به لطف مهربانی بسیار#کاک رسول هه ولیری، آن شوهر دوم مهربان تاریخ و آن ناپدری اسوه ی جهانی درآغوش کشید!و#مهندس امید نیز مادر واقعی و ناپدری مهربان و برادر و خواهر ناتنی اش را... 🌹🌹🌹👏
بارها گفته ام و می گویم که فضای زیست محیط پیرامونی ما مملو است از "مهربانان" و " مهربانی های بی مثال شان"، اما کاش و هزاران افسوس که هم شهروندان و هم رسانه ها بیش از آنکه در پی بازخوانی و بازنشر " مهربانی ها" و "مهربانان" باشند،در پی حوادث و اتفاقات نامهربان اند و این رویه مدت هاست که سیاست سیاست گزاران رسانه ای است و لاجرم روزی باید به همت سیل مهربانی"مهربانان" تغییرش داد...
درود بر مهربان #رسول هه ولیری و درود بر "احسان علیخانی و سایر دست اندرکاران برنامه ی #ماه عسل...🌹👏
------
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
به ما بپیوندید تا با سرسوزن امید،به جراحی جهانشهر بپردازیم وغده ی نامهربانی ها (دروغ،تظاهر،توهم توطئه، خشم، تجاوز،ترور،قتل و کشتار،غم و اندوه و...) را بیرون کشیم و بذر مهربانی در دل آن بکاریم.
#کمپین مهربانی های کوچک
#نمونه ی ۱۱۹
#رئوف آذری
@Raoufazari
#ایده پرداز و مدیر کمپین (۲۲خرداد۹۵)
#ماه عسل مهربانی۲
#عموسبحان،سوژه ی امروز شنبه۲۲خرداد#احسان علیخانی"در برنامه #ماه عسل بود!
#عموسبحان، روستازاده ای بود که در پی یک شکست عشقی،روستا را ترک و به جای اینکه طبق رسم معمول به کوه و بیابان بزند،به قول خودش"دنده عقب" می گیردوسراز تهران در می آورد!
درتهران، خادم خانواده ای می شود که دکتر است و در کش و قوس زندگی کار برای دیگران،وماندن در تهران چندبار دیگر "عشق" به سرش می زند و چون جوان های امروزی "نامه می نگارد"، " جلوی عشقش سبز می شود" و " تلفن،محمل ارتباطی اش"می شود!
در اولین مورد نامه نگاری اش، شماره تلفن منزل دکتر را وارونه می نگارد که جز با آیینه قابل قرائت نبوده که با همان یک شگردش، باید متوجه شخصیت طنز "عمو سبحان " بشویم که اتفاقا" همان شماره نگاری و نامه نگاری ها، منجر به فلک کشی و شلاق خوری وی در کلانتری می شود ولی باز همچنان مصر در عشق ورزی و تداوم ماجرای "عشق" !!!
اما شکست های عشقی مکرر،عاملی نبوده اند که توان "عموسبحان" را تحلیل برند و او همچنان با پشتکار، زندگی و "عشق درونی"اش را اداره می کند تا اینکه بعد از سال ها، مسیربازگشت به روستا را در پیش می گیرد و تجربیات غربت نشینی، چنانش می پرورد که این بار،مسیر عشقی اش را از راه خود دنبال می کند و مجدد در روستا عاشق می شود و پدر را واسطه ی خواستگاری می کند و تیرش به سیبل هدف می خورد و زندگی مشترک را با خانمی روستایی و از جنس خودش و هم کفوی خود شکل می دهد...
زندگی اش سروسامان می گیرد و وشغل دامداری جای کمربستن خدمت خلق می گیرد و خود ارباب خود می شود و بیش از 100 رأس گوسفند و بز و بیش از یک و نیم میلیون تومان پول رایج آن دوران که پول نقد کم تر در خانواده ها یافت می شد،سرمایه اش می شود!
دو پسر و دو دختر حاصل ازدواج "عمو سبحان " می شود و از طرفی سرپرستی خواهرش نیز مسئولیت را چند برابر می کند تا اینکه بعد از سال ها این بار نوبت پسران و دختران وخواهر و تشکیل خانواده شان می شود و "عمو سبحان" در پی همان حس "عشق ورزی" اش، و بر مبنای تجربه ی گرانبهایش از مسیر اصلی خودش پا پیش می گذارد و قبل از اینکه فرزندانش خطایی چون او را در "عشق ورزی" تکرار کنند،تمام گوسفندان و همان پول های نقد خود را قربانی سلامت عشقی فرزندان می کند و سامان شان می دهد و خود در پاسخ سئوالی که چرا همه سامان تان را دادید تا "عشق فرزندان" مسیر درست بپیماید، می گوید:
"همین که فرزندان و خواهرم مرتکب گناهی و اشتباهی "عشقی"نشدند، ارزشش را داشت"!!!
عمو سبحان باز می گوید:"همین حراج سرمایه زندگی به پای عشق بچه ها در کنار داستان های عشقی قبلی خودم، منجر به لقب "بالاتر از مجنون" روستاییان شد که بعدها عنوان اولین کتابم شد"!
"عموسبحان" اینبار نیز ناچار است از صفر شروع می کند ولی فکر بکری به سرش می زند!
وی با بازخوانی همان نامه نگاری های دوران جوانی اش،کاسبی دیگری راه می اندازد که مجدد وی را سرپا نگاه می دارد!
خلوت نگاری های شبانه ی عموسبحان چنان پیش می رود که دفتر مشق بچه ها را خط خطی می کند و بعد با همکاری پسرش،"علی"، همان خط خطی ها،کتابهایی با قالب داستان زندگی سراسر عشق وی می شوند که امروز فروش آنها در پیاده روهای کلانشهر تهران و حتی نمایشگاه بین المللی کتاب محل ارتزاق وی و خانواده اش
شده اند!هرچند گاه گاه مأموران سد معبر شهرداری، مزاحمت هایی داشته اند اما اینبار "احسان علیخانی"از زبان عموسبحان می گوید:"
دست فروشی در پیاده روها آخرین حربه ی یک شهروند برای ارتزاق عزت مندانه است...بیاییم نوع نگاه مان را به دست فروش ها عوض کنیم و اگر نمی توانیم، غرفه ای برای شان فراهم کنیم حداقل جاروب شان نکنیم که آنها نیز از این سفره زندگی سهمی دارند"!
کتاب های "بالاتر از مجنون" با موصوع داستان های عشقی عمو سبحان،"بزرگ ترین کشف دنیا" با محور طنز و چندین جلد کتاب دیگر اینک حکایت گر شخصیتی شده اند که در مقدمه ی "بالاتر از مجنونش" چنان همسرنوازی می کند که بی مثال یافتم:
"تقدیم به عزیزترینی که فقر را به رویم نیاورد...غیبتم را مدبرانه مدیریت کرد...با پدر شوهر و مادر شوهر،بزرگوارانه مدارا کرد و عشق ورزید و..."
همسر مهربان و شاکر و نیز فرزندش علی نیز بودند تا شهادت دهند، بزرگی مردی که حتی اشتباهات املایی و ویرایشی کتابش و زندگی اش را بزرگوارانه می پذیرد و علی رغم همه شکست ها و پستی و بلندی های روزگار همچنان "شکر می گوید خدایش را" و " مهر می ورزد خانواده اش را" و جالب اینکه توصیه می کند که نویسندگان از تراژدی نگاری خارج شوند و در راستای سور و شور بخشیدن به مردمان، به طنز نگاری روی آورند که الحق خودش با لهجه ی شیرین روستایی اش چنان بود!مهرشان و شادی فزون باد!
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
#نمونه ی ۱۱۹
#رئوف آذری
@Raoufazari
#ایده پرداز و مدیر کمپین (۲۲خرداد۹۵)
#ماه عسل مهربانی۲
#عموسبحان،سوژه ی امروز شنبه۲۲خرداد#احسان علیخانی"در برنامه #ماه عسل بود!
#عموسبحان، روستازاده ای بود که در پی یک شکست عشقی،روستا را ترک و به جای اینکه طبق رسم معمول به کوه و بیابان بزند،به قول خودش"دنده عقب" می گیردوسراز تهران در می آورد!
درتهران، خادم خانواده ای می شود که دکتر است و در کش و قوس زندگی کار برای دیگران،وماندن در تهران چندبار دیگر "عشق" به سرش می زند و چون جوان های امروزی "نامه می نگارد"، " جلوی عشقش سبز می شود" و " تلفن،محمل ارتباطی اش"می شود!
در اولین مورد نامه نگاری اش، شماره تلفن منزل دکتر را وارونه می نگارد که جز با آیینه قابل قرائت نبوده که با همان یک شگردش، باید متوجه شخصیت طنز "عمو سبحان " بشویم که اتفاقا" همان شماره نگاری و نامه نگاری ها، منجر به فلک کشی و شلاق خوری وی در کلانتری می شود ولی باز همچنان مصر در عشق ورزی و تداوم ماجرای "عشق" !!!
اما شکست های عشقی مکرر،عاملی نبوده اند که توان "عموسبحان" را تحلیل برند و او همچنان با پشتکار، زندگی و "عشق درونی"اش را اداره می کند تا اینکه بعد از سال ها، مسیربازگشت به روستا را در پیش می گیرد و تجربیات غربت نشینی، چنانش می پرورد که این بار،مسیر عشقی اش را از راه خود دنبال می کند و مجدد در روستا عاشق می شود و پدر را واسطه ی خواستگاری می کند و تیرش به سیبل هدف می خورد و زندگی مشترک را با خانمی روستایی و از جنس خودش و هم کفوی خود شکل می دهد...
زندگی اش سروسامان می گیرد و وشغل دامداری جای کمربستن خدمت خلق می گیرد و خود ارباب خود می شود و بیش از 100 رأس گوسفند و بز و بیش از یک و نیم میلیون تومان پول رایج آن دوران که پول نقد کم تر در خانواده ها یافت می شد،سرمایه اش می شود!
دو پسر و دو دختر حاصل ازدواج "عمو سبحان " می شود و از طرفی سرپرستی خواهرش نیز مسئولیت را چند برابر می کند تا اینکه بعد از سال ها این بار نوبت پسران و دختران وخواهر و تشکیل خانواده شان می شود و "عمو سبحان" در پی همان حس "عشق ورزی" اش، و بر مبنای تجربه ی گرانبهایش از مسیر اصلی خودش پا پیش می گذارد و قبل از اینکه فرزندانش خطایی چون او را در "عشق ورزی" تکرار کنند،تمام گوسفندان و همان پول های نقد خود را قربانی سلامت عشقی فرزندان می کند و سامان شان می دهد و خود در پاسخ سئوالی که چرا همه سامان تان را دادید تا "عشق فرزندان" مسیر درست بپیماید، می گوید:
"همین که فرزندان و خواهرم مرتکب گناهی و اشتباهی "عشقی"نشدند، ارزشش را داشت"!!!
عمو سبحان باز می گوید:"همین حراج سرمایه زندگی به پای عشق بچه ها در کنار داستان های عشقی قبلی خودم، منجر به لقب "بالاتر از مجنون" روستاییان شد که بعدها عنوان اولین کتابم شد"!
"عموسبحان" اینبار نیز ناچار است از صفر شروع می کند ولی فکر بکری به سرش می زند!
وی با بازخوانی همان نامه نگاری های دوران جوانی اش،کاسبی دیگری راه می اندازد که مجدد وی را سرپا نگاه می دارد!
خلوت نگاری های شبانه ی عموسبحان چنان پیش می رود که دفتر مشق بچه ها را خط خطی می کند و بعد با همکاری پسرش،"علی"، همان خط خطی ها،کتابهایی با قالب داستان زندگی سراسر عشق وی می شوند که امروز فروش آنها در پیاده روهای کلانشهر تهران و حتی نمایشگاه بین المللی کتاب محل ارتزاق وی و خانواده اش
شده اند!هرچند گاه گاه مأموران سد معبر شهرداری، مزاحمت هایی داشته اند اما اینبار "احسان علیخانی"از زبان عموسبحان می گوید:"
دست فروشی در پیاده روها آخرین حربه ی یک شهروند برای ارتزاق عزت مندانه است...بیاییم نوع نگاه مان را به دست فروش ها عوض کنیم و اگر نمی توانیم، غرفه ای برای شان فراهم کنیم حداقل جاروب شان نکنیم که آنها نیز از این سفره زندگی سهمی دارند"!
کتاب های "بالاتر از مجنون" با موصوع داستان های عشقی عمو سبحان،"بزرگ ترین کشف دنیا" با محور طنز و چندین جلد کتاب دیگر اینک حکایت گر شخصیتی شده اند که در مقدمه ی "بالاتر از مجنونش" چنان همسرنوازی می کند که بی مثال یافتم:
"تقدیم به عزیزترینی که فقر را به رویم نیاورد...غیبتم را مدبرانه مدیریت کرد...با پدر شوهر و مادر شوهر،بزرگوارانه مدارا کرد و عشق ورزید و..."
همسر مهربان و شاکر و نیز فرزندش علی نیز بودند تا شهادت دهند، بزرگی مردی که حتی اشتباهات املایی و ویرایشی کتابش و زندگی اش را بزرگوارانه می پذیرد و علی رغم همه شکست ها و پستی و بلندی های روزگار همچنان "شکر می گوید خدایش را" و " مهر می ورزد خانواده اش را" و جالب اینکه توصیه می کند که نویسندگان از تراژدی نگاری خارج شوند و در راستای سور و شور بخشیدن به مردمان، به طنز نگاری روی آورند که الحق خودش با لهجه ی شیرین روستایی اش چنان بود!مهرشان و شادی فزون باد!
https://telegram.me/joinchat/Ahy1TDwcjLFq-xK87MhCOQ
Forwarded from اتچ بات
🗝کمپین مهربانی های کوچک🔓🔒
🌷نمونه ۲۳۰🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۵ #خردادماه ۹۶
🌷ایران_مهربانی🌷
سال ۹۴ نامه ای نگاشتم خطاب به دکتر روحانی عزیز!
شبکه های اجتماعی یار شدند و دست به دست شد و سایت ها نیز حمایت کردند ولی باز دلم آب نخورد و احتمال دادم به درد بیماری بروکراسی گرفتار شود و به سمع و نظر رییس جمهور دولت #تدبیر_و_امید نرسد!
فرصتی پیش آمد و دستی تقدیم شخص ایشان گردید!
هرچند با روی گشاده گرفت اما از سرنوشت آن نامه جز چند تلفن دفتر ایشان، خبری دیگر نیافتم ولی امروز که برنامه #ماه_عسل را با حضور #مهربان_نرگس_کلباسی مشاهده کردم به تشخیص درست آن زمان خود درود فرستادم!
آن زمان خطاب به #روحانی_عزیز نگاشتم که باتوجه به حضور مهربان بزرگی چون #دکتر_ظریف در تیم کاری تان و در رأس وزارت خارجه و بنا به وجود #معادن_مهربانی در دل مردمان ایران زمین، فرصت ایجاد یک #وزارت_داخله_مهربانی و نیز #صادرات_مهربانی به جای #نفت هست و نیاز است برنامه ریخت و دنبال کرد!
#نرگس، اما اثبات کرد که #نرگس_های این سرزمین، خود به تنهایی کان مهربانی اند و هر ناشدنی ای را ممکن می سازند🌷
مدتی قبل تر به لطف تلمذ مجازی ام محضر دکتر #محسن_رنانی عزیز، آن معدن فهم توسعه، با نرگس، آن #باکره_مادر #پانصد_کودک_خیابانی هندوستان آشنا شدم و امروز بیشتر...
هرچند نرگس در آن برنامه یادی نکرد از استاد، اما می دانم بسیار مدیونش بوده و خواهد بود🌷
فرصت را مجدد شمردم تا هم اعترافی داشته باشم و هم تأکیدی...
سالهاست آنچه نرگس همه را در ایران، انگلیس، کانادا، هندوستان و باز ایران از درد چشیده و از مهربانی نصیب برده، به تنهایی فقط در جغرافیای #اولین شهر #قربانی_جنگ_افزارهای شیمیایی به شیوه های گوناگون تجربه کرده ام اما اعتراف می کنم بین من و نرگس علی رغم شباهت های بسیار در تجربه درد و دارایی مهربانی، در یک مورد تفاوت وجود داشت و آن #تجربه_تنهایی بود و تنها دل به اقیانوس عشق زدن!
او در تمام این سال ها تنها بود و من اما، همشهریان و یارانی داشتم که هر لحظه شان، جان بودند در کالبد تنهایی ام و امید بودند در جغرافیای یأس زای شهری ام!
پس درودش باید فرستاد و همتش را الگو باید ساخت بهر فعالیت خیری، مدنی و اصلاحی...
اما تأکیدم اینکه؛
قدر باید دانست معادن مهربانی این سرزمین را و به ویژه در فصل نوین پیوند تدبیر، عشق و امید، باید از بروکراسی وابسته به #نفت رهید و به #مهرسالاری دلبسته به عشق ورود کرد و پیام آور رحمت، عشق و مهربانی باید شد که اگر غیر این استراتژی گزینیم، خیانتی است تاریخی به داشته های بسیار سرزمینی...
#مهربان باشیم، #همنوا باشیم، #مبارک باشیم.
🌷🌷🌷
#ایران_مهربانی
#مهربان_نرگس
#ایران_انگلیس_کانادا_هند_ایران
#ماه_عسل
#دکتر_ظریف
#دکتر_رنانی
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
🌷نمونه ۲۳۰🔏
🖊رئوف آذری
@Raoufazari
--------- نگارش ۵ #خردادماه ۹۶
🌷ایران_مهربانی🌷
سال ۹۴ نامه ای نگاشتم خطاب به دکتر روحانی عزیز!
شبکه های اجتماعی یار شدند و دست به دست شد و سایت ها نیز حمایت کردند ولی باز دلم آب نخورد و احتمال دادم به درد بیماری بروکراسی گرفتار شود و به سمع و نظر رییس جمهور دولت #تدبیر_و_امید نرسد!
فرصتی پیش آمد و دستی تقدیم شخص ایشان گردید!
هرچند با روی گشاده گرفت اما از سرنوشت آن نامه جز چند تلفن دفتر ایشان، خبری دیگر نیافتم ولی امروز که برنامه #ماه_عسل را با حضور #مهربان_نرگس_کلباسی مشاهده کردم به تشخیص درست آن زمان خود درود فرستادم!
آن زمان خطاب به #روحانی_عزیز نگاشتم که باتوجه به حضور مهربان بزرگی چون #دکتر_ظریف در تیم کاری تان و در رأس وزارت خارجه و بنا به وجود #معادن_مهربانی در دل مردمان ایران زمین، فرصت ایجاد یک #وزارت_داخله_مهربانی و نیز #صادرات_مهربانی به جای #نفت هست و نیاز است برنامه ریخت و دنبال کرد!
#نرگس، اما اثبات کرد که #نرگس_های این سرزمین، خود به تنهایی کان مهربانی اند و هر ناشدنی ای را ممکن می سازند🌷
مدتی قبل تر به لطف تلمذ مجازی ام محضر دکتر #محسن_رنانی عزیز، آن معدن فهم توسعه، با نرگس، آن #باکره_مادر #پانصد_کودک_خیابانی هندوستان آشنا شدم و امروز بیشتر...
هرچند نرگس در آن برنامه یادی نکرد از استاد، اما می دانم بسیار مدیونش بوده و خواهد بود🌷
فرصت را مجدد شمردم تا هم اعترافی داشته باشم و هم تأکیدی...
سالهاست آنچه نرگس همه را در ایران، انگلیس، کانادا، هندوستان و باز ایران از درد چشیده و از مهربانی نصیب برده، به تنهایی فقط در جغرافیای #اولین شهر #قربانی_جنگ_افزارهای شیمیایی به شیوه های گوناگون تجربه کرده ام اما اعتراف می کنم بین من و نرگس علی رغم شباهت های بسیار در تجربه درد و دارایی مهربانی، در یک مورد تفاوت وجود داشت و آن #تجربه_تنهایی بود و تنها دل به اقیانوس عشق زدن!
او در تمام این سال ها تنها بود و من اما، همشهریان و یارانی داشتم که هر لحظه شان، جان بودند در کالبد تنهایی ام و امید بودند در جغرافیای یأس زای شهری ام!
پس درودش باید فرستاد و همتش را الگو باید ساخت بهر فعالیت خیری، مدنی و اصلاحی...
اما تأکیدم اینکه؛
قدر باید دانست معادن مهربانی این سرزمین را و به ویژه در فصل نوین پیوند تدبیر، عشق و امید، باید از بروکراسی وابسته به #نفت رهید و به #مهرسالاری دلبسته به عشق ورود کرد و پیام آور رحمت، عشق و مهربانی باید شد که اگر غیر این استراتژی گزینیم، خیانتی است تاریخی به داشته های بسیار سرزمینی...
#مهربان باشیم، #همنوا باشیم، #مبارک باشیم.
🌷🌷🌷
#ایران_مهربانی
#مهربان_نرگس
#ایران_انگلیس_کانادا_هند_ایران
#ماه_عسل
#دکتر_ظریف
#دکتر_رنانی
#کمپین_مهربانی_های_کوچک
#رئوف_آذری
گروه کمپین👇👇👇
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwcjLHIA5Qmdu33Yw
کانال چالش مهربانی
(گزیده گزارش مهربانی مهربانان)👇
@kindness_challenge
Telegram
attach 📎
Forwarded from عکس نگار
#نرگس_کلباسی چندی پیش به همت بی مثال دکتر #محسن_رنانی عزیز و دکتر #ظریف بزرگوار، رسانه ای شد و او که خود ده ها کودک خیابانی را مادر شده بود، پس از تقبل سختی های بسیار در مسیر هدف، مجدد به آغوش گرم مام میهن بازگشت!
چندی پیش احسان علیخانی در برنامه تلویزیونی ماه عسل #نرگس_نوازی کرد و نرگس را بیشتر شناساند!
ماحصل حضور سبز نرگس در ماه عسل، بهانه ای شد تا من نیز در خانه مهربانی #کمپین_مهربانی_های_کوچک، متن نگاشته #نرگس_مهربانی را به رشته تحریر درآورم و ۲۳۰ امین نمونه گزارش مهربانی ام را به وی اختصاص دهم...
و بسیاری دیگر نیز نرگس نوازی شان گل کرد و...
اما بیش از همه این استاد #هادی_ضیاء_الدینی بود که #نرگس_مهربانی را با #تندیس زیبای شان، ماندگار کرد...
صد درود بر این همت و صد آفرین بر دستان هنرورز آن استادهمام سنندجی ...
رئوف آذری، خردادماه ۹۶
#نرگس_کلباسی
#نرگس_مهربانی
#ماه_عسل
#محسن_رنانی
#جواد_ظریف
#احسان_علیخانی
#هادی_ضیاءالدینی
@kindness_challenge
چندی پیش احسان علیخانی در برنامه تلویزیونی ماه عسل #نرگس_نوازی کرد و نرگس را بیشتر شناساند!
ماحصل حضور سبز نرگس در ماه عسل، بهانه ای شد تا من نیز در خانه مهربانی #کمپین_مهربانی_های_کوچک، متن نگاشته #نرگس_مهربانی را به رشته تحریر درآورم و ۲۳۰ امین نمونه گزارش مهربانی ام را به وی اختصاص دهم...
و بسیاری دیگر نیز نرگس نوازی شان گل کرد و...
اما بیش از همه این استاد #هادی_ضیاء_الدینی بود که #نرگس_مهربانی را با #تندیس زیبای شان، ماندگار کرد...
صد درود بر این همت و صد آفرین بر دستان هنرورز آن استادهمام سنندجی ...
رئوف آذری، خردادماه ۹۶
#نرگس_کلباسی
#نرگس_مهربانی
#ماه_عسل
#محسن_رنانی
#جواد_ظریف
#احسان_علیخانی
#هادی_ضیاءالدینی
@kindness_challenge
Forwarded from روزنوشتهای احسان محمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🙏 زنده باد ایراندُخت؛ نرگس کلباسی
✍ احسان محمدی
↙️ سال 96 وقتی قرار شد نرگس کلباسی مهمان #ماه_عسل بشود بخشی از کار نوشتار متن و تحقیقش را انجام دادم. #سپهر_سلیمی کمک زیادی کرد و #احسان_علیخانی هم مقابل برخی فشارها پایمردی کرد تا بسیاری از ایرانیان این دختر جسور و نیکوکار را بشناسند.
↙️ او گفت که نجاتاش از مرگ و اتهام واهی قتل یک کودک در هند را مدیون #دکترظریف است.
همان روزها برخی به کلباسی تاختند و حتی از نسبت دادن اتهام جاسوسی هم به او دریغ نکردند.
↙️ بعد از زلزله #کرمانشاه همان بعضیها رفتند دنبال کشف جاسوسهای دیگر، خیلی از ما هم با انتشار عکسهای جگرخراش یک مشت لایک جمع کردیم اما نرگس کلباسی به همراه تیم بیادعایش 16 میلیاردتومان کمک مردمی جمع کرد و یکسال و پنج ماه در کرمانشاه ماند تا امروز...
↙️ او با انتشار این ویدئو از پایان کار ساخت و تحویل 113 خانه به زلزلهزدگان خبر داد.
↙️ کارگاه خیاطی راه انداخت، آغلهای خراب شده را تعمیر کرد و...
💐 خدا قوت ایراندُخت. تو فرزند راستین این سرزمینی که به جای نفرین تاریکی، صدها شمع روشن کردی.
#دریغ_است_که_ایران_ویران_شود
🖋 @ehsanmohammadi95
✍ احسان محمدی
↙️ سال 96 وقتی قرار شد نرگس کلباسی مهمان #ماه_عسل بشود بخشی از کار نوشتار متن و تحقیقش را انجام دادم. #سپهر_سلیمی کمک زیادی کرد و #احسان_علیخانی هم مقابل برخی فشارها پایمردی کرد تا بسیاری از ایرانیان این دختر جسور و نیکوکار را بشناسند.
↙️ او گفت که نجاتاش از مرگ و اتهام واهی قتل یک کودک در هند را مدیون #دکترظریف است.
همان روزها برخی به کلباسی تاختند و حتی از نسبت دادن اتهام جاسوسی هم به او دریغ نکردند.
↙️ بعد از زلزله #کرمانشاه همان بعضیها رفتند دنبال کشف جاسوسهای دیگر، خیلی از ما هم با انتشار عکسهای جگرخراش یک مشت لایک جمع کردیم اما نرگس کلباسی به همراه تیم بیادعایش 16 میلیاردتومان کمک مردمی جمع کرد و یکسال و پنج ماه در کرمانشاه ماند تا امروز...
↙️ او با انتشار این ویدئو از پایان کار ساخت و تحویل 113 خانه به زلزلهزدگان خبر داد.
↙️ کارگاه خیاطی راه انداخت، آغلهای خراب شده را تعمیر کرد و...
💐 خدا قوت ایراندُخت. تو فرزند راستین این سرزمینی که به جای نفرین تاریکی، صدها شمع روشن کردی.
#دریغ_است_که_ایران_ویران_شود
🖋 @ehsanmohammadi95