Forwarded from محمد درویش
🔸️آتشی که از آتش در زاگرس سوزانتر است!🔸️
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ در سفر اخیرم به مناطق شمالی زاگرس در استانهای کردستان و آذربایجان غربی، هم صحنههایی شورانگیز و امیدآفرین دیدم که آیندهای روشن را نوید میداد و هم زخمهایی که بر ابعاد نگرانیها میافزود و سوزاندگیاش از آتش بیشتر بود!
2️⃣ حضور پیرمردانِ پارکاب به عنوان #بلوطبان، زنانی که فرزند به بغل آمده بودند تا بگویند بر سر زاگرس معامله نمیکنند، دخترانی که به عشق زاگرس قطعاتی سروده بودند و کودکان هوشمندی که با دقت میکوشیدند در کاشت نهالهای بلوط مشارکت کنند؛ همه و همه نویدبخشِ ظهور نسلی است که تغییری مثبت به سوی #ژینایی_زاگرس را رقم خواهند زد.
3️⃣ اینکه مردمانی هستند که دلشان برای سوزش یک سنجاب در #خاییز و #بیرمی و ... به درد میآید؛ بزرگترین سرمایه اجتماعی و تکیهگاه برای صرف فعل "تغییر" و پیشبرندگی است.
4️⃣ به یقین با تغییر قوانین و الزام به اجرای دقیق آنها، ایجاد انگیزه برای حفظ رویشگاههای جنگلی، ممانعت از کشاورزی در زیراشکوب جنگل برای یک دوره دستکم ده ساله، توقف #گلازنی افراطی، توقف #کتزنی، تنظیم جمعیت دامی با ظرفیت زیستی، عدم ورود شیرابه به منابع آب و خاک زاگرس، آغاز طرح تفکیک زیاله از مبدا، معرفی معیشتهای مکمل به جای قاچاق چوب و زغال درختان میتوان بخش بزرگی از مولفههای کاهنده کارایی سرزمین را در زاگرس کاهش داد؛ مولفههایی که بعضاً به مراتب مرگبارتر و سوزانندهتر از آتش هستند.
5️⃣ نکته مهم این است که دستکم در طول سهدههای که نگارنده وضعیت مدیریت بر عرصههای منابعطبیعی را رصد میکند، همواره این مطالبات طرح شده است. منتها ظاهراً ما با مدیران و دولتمردانی مواجه هستیم که یا سرشان آنقدر شلوغ است که توان برنامهریزی و مدیریت رویشگاههای جنگلی اندک کشور را ندارند و یا مانند عیسی کلانتری آشکارا و بدون هیچ پردهپوشی میگویند: سرمایهگذاری برای اطفای حریق در جنگلهای ایران صرفهی اقتصادی ندارد. یادمان باشد: خطرِ آن گروه از مدیران نادان، معاملهگر و یا محافظهکاری که از سایه خودشان هم میترسند و حتی حاضر نمیشوند در جمع مردم شریف سردشت در آیین افتتاح یگان مردمی حفاظت از جنگلهای زاگرس شرکت کنند، به مراتب مهلکتر و جبرانناپذیرتر از شعلههای فروزانِ آتش افتاده در جان زاگرس است.
6️⃣ و البته - به قول #روحالله_صالحی عزیز - میدانم: "خیلی سخت است به کسی که آتش گرفته است، شرح دهی که نباید بدود!"
#آتش_در_زاگرس
#رویای_سردشت
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#بلوطبانان_پارکاب
#تفکیک_زباله_تر_و_خشک
https://instagram.com/p/CAzz1tWFHxJ/?igshid=12s2r3onz484w
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ در سفر اخیرم به مناطق شمالی زاگرس در استانهای کردستان و آذربایجان غربی، هم صحنههایی شورانگیز و امیدآفرین دیدم که آیندهای روشن را نوید میداد و هم زخمهایی که بر ابعاد نگرانیها میافزود و سوزاندگیاش از آتش بیشتر بود!
2️⃣ حضور پیرمردانِ پارکاب به عنوان #بلوطبان، زنانی که فرزند به بغل آمده بودند تا بگویند بر سر زاگرس معامله نمیکنند، دخترانی که به عشق زاگرس قطعاتی سروده بودند و کودکان هوشمندی که با دقت میکوشیدند در کاشت نهالهای بلوط مشارکت کنند؛ همه و همه نویدبخشِ ظهور نسلی است که تغییری مثبت به سوی #ژینایی_زاگرس را رقم خواهند زد.
3️⃣ اینکه مردمانی هستند که دلشان برای سوزش یک سنجاب در #خاییز و #بیرمی و ... به درد میآید؛ بزرگترین سرمایه اجتماعی و تکیهگاه برای صرف فعل "تغییر" و پیشبرندگی است.
4️⃣ به یقین با تغییر قوانین و الزام به اجرای دقیق آنها، ایجاد انگیزه برای حفظ رویشگاههای جنگلی، ممانعت از کشاورزی در زیراشکوب جنگل برای یک دوره دستکم ده ساله، توقف #گلازنی افراطی، توقف #کتزنی، تنظیم جمعیت دامی با ظرفیت زیستی، عدم ورود شیرابه به منابع آب و خاک زاگرس، آغاز طرح تفکیک زیاله از مبدا، معرفی معیشتهای مکمل به جای قاچاق چوب و زغال درختان میتوان بخش بزرگی از مولفههای کاهنده کارایی سرزمین را در زاگرس کاهش داد؛ مولفههایی که بعضاً به مراتب مرگبارتر و سوزانندهتر از آتش هستند.
5️⃣ نکته مهم این است که دستکم در طول سهدههای که نگارنده وضعیت مدیریت بر عرصههای منابعطبیعی را رصد میکند، همواره این مطالبات طرح شده است. منتها ظاهراً ما با مدیران و دولتمردانی مواجه هستیم که یا سرشان آنقدر شلوغ است که توان برنامهریزی و مدیریت رویشگاههای جنگلی اندک کشور را ندارند و یا مانند عیسی کلانتری آشکارا و بدون هیچ پردهپوشی میگویند: سرمایهگذاری برای اطفای حریق در جنگلهای ایران صرفهی اقتصادی ندارد. یادمان باشد: خطرِ آن گروه از مدیران نادان، معاملهگر و یا محافظهکاری که از سایه خودشان هم میترسند و حتی حاضر نمیشوند در جمع مردم شریف سردشت در آیین افتتاح یگان مردمی حفاظت از جنگلهای زاگرس شرکت کنند، به مراتب مهلکتر و جبرانناپذیرتر از شعلههای فروزانِ آتش افتاده در جان زاگرس است.
6️⃣ و البته - به قول #روحالله_صالحی عزیز - میدانم: "خیلی سخت است به کسی که آتش گرفته است، شرح دهی که نباید بدود!"
#آتش_در_زاگرس
#رویای_سردشت
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#بلوطبانان_پارکاب
#تفکیک_زباله_تر_و_خشک
https://instagram.com/p/CAzz1tWFHxJ/?igshid=12s2r3onz484w
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish
. . 🔸️آتشی که از آتش در زاگرس سوزانتر است!🔸️ . 1️⃣ در سفر اخیرم به مناطق شمالی زاگرس در استانهای کردستان و آذربایجان غربی، هم صحنههایی شورانگیز و امیدآفرین دیدم که آیندهای روشن را نوید میداد و هم زخمهایی که بر ابعاد نگرانیها میافزود و سوزاندگیاش…
Forwarded from جمعیت امام علی
🔴ناقوس داسها در عصر یخبندان
(داستانی کوتاه در زمان مرگ #رومینا_اشرفی و #آتش_در_زاگرس)
🔻صدایی عجیب در شهر شنیده میشد. مردم به یکدیگر نگاه میکردند. انگار که ناقوس مرگ به صدا درآمده بود. ناگهان پسربچهای از کوچهای بیرون جهید:«داسها...داسها...». مردم به سمت پسرک برگشتند. پسرک فریادزنان و ترسان به سمت آنها میدوید. پشت سر او چند داس در حالی که به هم میکوبیدند و گویی طبل جنگ را به صدا درمیآورند، به مردم نزدیک میشدند. مردم پا به فرار گذاشتند. هر کس به درون خانهاش میگریخت. هر که دربِ خانهاش را از ترس میبست، یک داس به تعداد داسها افزوده میشد. داسها در تکثیری دیوانهوار، که زاییدهی جنون آنها و ترس مردم بود، در حال زیاد شدن بودند.
🔻دختر نوجوانی آن روز از شهر بیرون رفته و در گندمزارها در حال گشتوگذار بود. باد در گندمها میپیچید و در آنها موجی زیبا میافکند. بادی ملایم و دلنشین که دخترک آن را دوست داشت. او خبر از هجوم داسها به شهر نداشت. داسها همچنان پیش میآمدند. کوچه به کوچه، خیابان به خیابان و میدان به میدان را به تصرف خود درمیآوردند.
🔻کمکم صداهایی به گوش دخترک میرسید؛ اما بیتوجه به آنها به رقص گندمها در باد مینگریست. از دور چند داس را دید که به او نزدیک میشوند. گمان دخترک بر دروی گندمها بود. چند شاخهی طلایی گندم را در آغوش کشید و آنها را دلداری داد: «ناراحت نباشید گندمهای زیبای من! شما باز هم جوانه میزنید. آفتاب به شما سلام میکند. من هم باز پیش شما میآیم...» هنوز حرفهایش به آخر نرسیده بود که داس بر گلویش نشست! کل گندمزار ماتم گرفت! باد با سرعت بیشتری شروع به وزیدن کرد! آفتاب آتش گرفت و آتش، در باد انداخت! باد به جنگلها رسید و جنگلها در ماتم آن داس که بر گلوی دخترک نشست، آتشِ باد را بر جان خود افکندند.
🔻جنگلها میسوختند. آدمها هراسان به این طرف و آن طرف میدویدند و بر آتش جنگل آب میپاشیدند. آنها نمیدانستند که این آتش، آخرین گرما پیش از یک عصر طولانی یخبندان در این سرزمین است؛ یک عصر سرد و تاریک که دیگر خبری از خورشید نخواهد بود!
#رومینا
🆔 @imamalisociety
(داستانی کوتاه در زمان مرگ #رومینا_اشرفی و #آتش_در_زاگرس)
🔻صدایی عجیب در شهر شنیده میشد. مردم به یکدیگر نگاه میکردند. انگار که ناقوس مرگ به صدا درآمده بود. ناگهان پسربچهای از کوچهای بیرون جهید:«داسها...داسها...». مردم به سمت پسرک برگشتند. پسرک فریادزنان و ترسان به سمت آنها میدوید. پشت سر او چند داس در حالی که به هم میکوبیدند و گویی طبل جنگ را به صدا درمیآورند، به مردم نزدیک میشدند. مردم پا به فرار گذاشتند. هر کس به درون خانهاش میگریخت. هر که دربِ خانهاش را از ترس میبست، یک داس به تعداد داسها افزوده میشد. داسها در تکثیری دیوانهوار، که زاییدهی جنون آنها و ترس مردم بود، در حال زیاد شدن بودند.
🔻دختر نوجوانی آن روز از شهر بیرون رفته و در گندمزارها در حال گشتوگذار بود. باد در گندمها میپیچید و در آنها موجی زیبا میافکند. بادی ملایم و دلنشین که دخترک آن را دوست داشت. او خبر از هجوم داسها به شهر نداشت. داسها همچنان پیش میآمدند. کوچه به کوچه، خیابان به خیابان و میدان به میدان را به تصرف خود درمیآوردند.
🔻کمکم صداهایی به گوش دخترک میرسید؛ اما بیتوجه به آنها به رقص گندمها در باد مینگریست. از دور چند داس را دید که به او نزدیک میشوند. گمان دخترک بر دروی گندمها بود. چند شاخهی طلایی گندم را در آغوش کشید و آنها را دلداری داد: «ناراحت نباشید گندمهای زیبای من! شما باز هم جوانه میزنید. آفتاب به شما سلام میکند. من هم باز پیش شما میآیم...» هنوز حرفهایش به آخر نرسیده بود که داس بر گلویش نشست! کل گندمزار ماتم گرفت! باد با سرعت بیشتری شروع به وزیدن کرد! آفتاب آتش گرفت و آتش، در باد انداخت! باد به جنگلها رسید و جنگلها در ماتم آن داس که بر گلوی دخترک نشست، آتشِ باد را بر جان خود افکندند.
🔻جنگلها میسوختند. آدمها هراسان به این طرف و آن طرف میدویدند و بر آتش جنگل آب میپاشیدند. آنها نمیدانستند که این آتش، آخرین گرما پیش از یک عصر طولانی یخبندان در این سرزمین است؛ یک عصر سرد و تاریک که دیگر خبری از خورشید نخواهد بود!
#رومینا
🆔 @imamalisociety
Forwarded from محمد درویش
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻البرز سوخت تا زاگرس نسوزد، درست مثل شریف باجور که او هم ناجور سوخت و مظلومانه پرکشید!🔻
🇮🇷: @darvishnameh
✍ سهراب میگوید: مادرم وقتی مرد، پاسبانها همه شاعر بودند ... تازه امروز درک کردم که او چه میگوید ...
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#آتش_در_زاگرس
#البرز_زارعی
#شریف_باجور
#البرز_سوخت_تا_زاگرس_نسوزد
https://instagram.com/tv/CBoGUe3FXv6/?igshid=vb9nqvbpy582
🇮🇷: @darvishnameh
✍ سهراب میگوید: مادرم وقتی مرد، پاسبانها همه شاعر بودند ... تازه امروز درک کردم که او چه میگوید ...
#بهانه_های_سرکردن_زمستان
#آتش_در_زاگرس
#البرز_زارعی
#شریف_باجور
#البرز_سوخت_تا_زاگرس_نسوزد
https://instagram.com/tv/CBoGUe3FXv6/?igshid=vb9nqvbpy582
Forwarded from محمد درویش
🖤مختار و دو یار فداکارش نتوانستند دوری البرز را تحمل کنند و رفتند پیش شریف باجور و یارانِ سوختهاش ...🖤
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ #مختار_خهندانی، کنشگر شجاع و از بنیانگذاران سازمان مردمنهاد محیطزیستی #ژیوای_پاوه، روز گذشته به همراه دو یار شهیدش - #یاسین_کریمی و #بلال_امینی - در حین کمک به مهار آتش در جنگلهای حفاظتشده #مرخیل_و_بوزین در بخش باینگان #هورامانات رفتند و به آسمان پرکشیدند تا شمارِ شهدای اطفای حریق در زاگرس در طول سهسال اخیر به هشتنفر برسد!
2️⃣ همان جنگلهایی که البته از دیدگاه عالیترین مقام محیطزیستی - عکس هشتم - کشور: سرمایهگذاری برای اطفای حریق در آن، توجیه اقتصادی نداشته و اصولاً هم موضوع خاصی نیست و ما نباید مساله آتشسوزی چندصد هکتاری را در زاگرس بزرگ کنیم!😮😔😮
3️⃣ من اگر جای معاون اول رییسجمهور - کلیپ نهم - بودم، به جای آنکه تذکری بی آب و رنگ و خنثی به #عیسی_کلانتری بدهم، رسماً او را توبیخ کرده و خواهان عذرخواهی علنی وی از خانوادههای البرز، مختار، یاسین، بلال، شریف، امید، رحمت و محمد میشدم. او باید بداند که آهِ آن جوانان مظلوم و عاشق زاگرس هرگز رهایش نخواهد کرد.
4️⃣ همه گزارشها حکایت از آن دارد که همچنان تجهیزات انفرادی لازم برای اطفای حریق حتی برای یگانهای رسمی حفاظت دچار کمبود است، چه رسد به نیروهای داوطلب. این در حالی است که دولت میتواند پشتیبانی هزارمیلیارد تومانی از تداوم #مالچپاشی بکند و یک میلیارد دلار اعتبار به کارخانههای فشل و مونتاژکارِ چینی کشور بدهد! چگونه است که یک هزارم این اعتبار را نمیتوانید برای ساماندادن و تجهیز یگانهای تخصصی اطفای حریق در جنگل - که در برنامه ششم هم بر آن تاکید شده - اختصاص دهید؟
5️⃣ یادمان باشد ما هنوز به نیمهراه فاجعه هم نرسیدیم! خبر بدتر در تابستان و مهرماه رخ خواهد داد و اینبار نه فقط در زاگرس که تمامی قلمرو #هیرکانی، #ارسباران و #توران را دربرخواهد گرفت. حالا باز بگویید که چند هزار هکتار بیشتر نسوخته و آتشسوزی جنگل اتفاقی طبیعی بوده و خودش خاموش میشود! وقتی فقط در خردادماه به گزارش سازمان فضایی ایران بیش از ۴۰هزار هکتار از عرصههای طبیعی سوخته است، وای به حال ماههای تابستان و پاییز.
6️⃣ عکسهای دوم تا چهارم برخی از آخرین کامنتهای مختار عزیز است که برای نگارنده به یادگار میماند و میتوانید شخصیتش را بهتر بشناسید. همچنین واکنش مردم پاوه از مرگ دلخراش این عزیزان را در کلیپ پنجم ببینید که شب گذشته و در کنار آمبولانس حامل پیکرهای مطهر آنها رخ داده است.
7️⃣ در انتها عکس دهم را هم ببینید تا دریابیم به رغم همهی تلخکامیها، پرچم امید همچنان برافراشته است و ما پیش میرویم و از حرکت بازنخواهیم ایستاد.❤✌💚
#آتش_در_زاگرس
#چرا_مختار_و_یارانش_مظلومانه_پرکشیدند
#تجهیز_یگان_اختصاصی_برای_اطفای_حریق
#مصوبات_برنامه_ششم_اجرا_شود
#چهل_هزار_هکتار_سوخت_نه_هزارهکتار
https://instagram.com/p/CCA3OdLFPsw/?igshid=747gf5ah7rwj
🇮🇷: @darvishnameh
1️⃣ #مختار_خهندانی، کنشگر شجاع و از بنیانگذاران سازمان مردمنهاد محیطزیستی #ژیوای_پاوه، روز گذشته به همراه دو یار شهیدش - #یاسین_کریمی و #بلال_امینی - در حین کمک به مهار آتش در جنگلهای حفاظتشده #مرخیل_و_بوزین در بخش باینگان #هورامانات رفتند و به آسمان پرکشیدند تا شمارِ شهدای اطفای حریق در زاگرس در طول سهسال اخیر به هشتنفر برسد!
2️⃣ همان جنگلهایی که البته از دیدگاه عالیترین مقام محیطزیستی - عکس هشتم - کشور: سرمایهگذاری برای اطفای حریق در آن، توجیه اقتصادی نداشته و اصولاً هم موضوع خاصی نیست و ما نباید مساله آتشسوزی چندصد هکتاری را در زاگرس بزرگ کنیم!😮😔😮
3️⃣ من اگر جای معاون اول رییسجمهور - کلیپ نهم - بودم، به جای آنکه تذکری بی آب و رنگ و خنثی به #عیسی_کلانتری بدهم، رسماً او را توبیخ کرده و خواهان عذرخواهی علنی وی از خانوادههای البرز، مختار، یاسین، بلال، شریف، امید، رحمت و محمد میشدم. او باید بداند که آهِ آن جوانان مظلوم و عاشق زاگرس هرگز رهایش نخواهد کرد.
4️⃣ همه گزارشها حکایت از آن دارد که همچنان تجهیزات انفرادی لازم برای اطفای حریق حتی برای یگانهای رسمی حفاظت دچار کمبود است، چه رسد به نیروهای داوطلب. این در حالی است که دولت میتواند پشتیبانی هزارمیلیارد تومانی از تداوم #مالچپاشی بکند و یک میلیارد دلار اعتبار به کارخانههای فشل و مونتاژکارِ چینی کشور بدهد! چگونه است که یک هزارم این اعتبار را نمیتوانید برای ساماندادن و تجهیز یگانهای تخصصی اطفای حریق در جنگل - که در برنامه ششم هم بر آن تاکید شده - اختصاص دهید؟
5️⃣ یادمان باشد ما هنوز به نیمهراه فاجعه هم نرسیدیم! خبر بدتر در تابستان و مهرماه رخ خواهد داد و اینبار نه فقط در زاگرس که تمامی قلمرو #هیرکانی، #ارسباران و #توران را دربرخواهد گرفت. حالا باز بگویید که چند هزار هکتار بیشتر نسوخته و آتشسوزی جنگل اتفاقی طبیعی بوده و خودش خاموش میشود! وقتی فقط در خردادماه به گزارش سازمان فضایی ایران بیش از ۴۰هزار هکتار از عرصههای طبیعی سوخته است، وای به حال ماههای تابستان و پاییز.
6️⃣ عکسهای دوم تا چهارم برخی از آخرین کامنتهای مختار عزیز است که برای نگارنده به یادگار میماند و میتوانید شخصیتش را بهتر بشناسید. همچنین واکنش مردم پاوه از مرگ دلخراش این عزیزان را در کلیپ پنجم ببینید که شب گذشته و در کنار آمبولانس حامل پیکرهای مطهر آنها رخ داده است.
7️⃣ در انتها عکس دهم را هم ببینید تا دریابیم به رغم همهی تلخکامیها، پرچم امید همچنان برافراشته است و ما پیش میرویم و از حرکت بازنخواهیم ایستاد.❤✌💚
#آتش_در_زاگرس
#چرا_مختار_و_یارانش_مظلومانه_پرکشیدند
#تجهیز_یگان_اختصاصی_برای_اطفای_حریق
#مصوبات_برنامه_ششم_اجرا_شود
#چهل_هزار_هکتار_سوخت_نه_هزارهکتار
https://instagram.com/p/CCA3OdLFPsw/?igshid=747gf5ah7rwj
Instagram
محمد درویش | Mohammad Darvish
. . 🖤مختار و دو یار فداکارش نتوانستند دوری البرز را تحمل کنند و رفتند پیش شریف باجور و یارانِ سوختهاش ...🖤 . 1️⃣ #مختار_خهندانی، کنشگر شجاع و از بنیانگذاران سازمان مردمنهاد محیطزیستی #ژیوای_پاوه، روز گذشته به همراه دو یار شهیدش - #یاسین_کریمی و #بلال_امینی…