#شرکت_نکردن_علی_علیه_السلام_در_جنگ_تبوک
🤔#پرسش
❔چرا امام علی در جنگ #تبوک که بزرگترین لشکر کشی مسلمین بود شرکت نداشت ❗️آیا سخن برخی اهل سنت که می گویند پیامبر از علی ناراحت بود و او را به #تبوک نبرد واقعیت دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌يكى از افتخارهاى امير مؤمنان، اين است كه در تمام نبردها ملازم ركاب پيامبر و پرچمدار وى در #جنگهاى اسلامى بوده است، جز در غزوه «تبوك» كه به دستور پيامبر در مدينه باقى ماند و در اين جهاد شركت نكرد، زيرا پيامبر به خوبى مى دانست كه منافقان و برخى از افراد #قريش به دنبال فرصت مى گردند تا در غياب پيامبر، وضع را دگرگون سازند و حكومت نو بنياد اسلامى را واژگون كنند و اين فرصت در صورتى امكان پذير است كه پيامبر و ياران وى به مقصد دورى بروند و ارتباط آنان با مركز قطع شود.
👌تبوك، دورترين #نقطهاى بود كه پيامبر در طى غزوات خود به آنجا مسافرت نمود. پيامبر كاملا احساس كرد كه در غياب او ممكن است گروههاى ضد اسلامى، اوضاع را دگرگون سازند و همفكران خود را از نقاط مختلف حجاز گردآورده، متشكل شوند.
❕او با اينكه «محمد بن #مسلمه» را جانشين خود در مدينه قرار داده بود، ولى به على عليه السّلام فرمود:
«تو سرپرست اهل بيت و خويشاوندان من و گروه مهاجرى و براى اين كار جز من و تو، كسى ديگر شايستگى ندارد.»
💠اقامت امير مؤمنان در مدينه توطئه گران را بسيار ناراحت ساخت، زيرا فهميدند كه با وجود على و #مراقبتهاى پىگير او، ديگر نمى توانند نقشه هاى خود را پياده كنند. از اين رو، براى بيرون رفتن على از مدينه نقشه اى ريختند و شايع كردند كه با اينكه پيامبر با كمال ميل على را براى شركت در جهاد دعوت كرد، ولى او از جهت دورى راه و شدت گرما، از شرت در اين نبرد مقدس امتناع كرد. على عليه السّلام براى ابطال تهمت آنان به محضر پيامبر شرفياب گرديد و جريان را با آن حضرت در ميان نهاد. پيامبر، كلمه تاريخى خود را كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل او پس از پيامبر است؛ درباره او چنين فرمود:
«برادرم به #مدينه بازگرد، زيرا براى حفظ شئون و اوضاع مدينه جز من و تو كسى شايستگى ندارد. تو نماينده من در ميان اهل بيت و خويشاوندان من هستى ... أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي؟ آيا خشنود نمىشوى كه بگويم مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسى است، جز اينكه پس از من پيامبرى نيست. همان طورى كه او وصى و جانشين بلافصل موسى بود، تو نيز جانشين و خليفه پس از من هستى »
📚سیره ابن هشام ج2 ص520
📚بحار الانوار ج21 ص207
📚فروغ ابدیت ، ص864
❕روشن می شود که آنچه در پرسش شما آمد #خلاف واقع است و مستند تاریخی ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔چرا امام علی در جنگ #تبوک که بزرگترین لشکر کشی مسلمین بود شرکت نداشت ❗️آیا سخن برخی اهل سنت که می گویند پیامبر از علی ناراحت بود و او را به #تبوک نبرد واقعیت دارد ❕❕
💠#پاسخ💠
👌يكى از افتخارهاى امير مؤمنان، اين است كه در تمام نبردها ملازم ركاب پيامبر و پرچمدار وى در #جنگهاى اسلامى بوده است، جز در غزوه «تبوك» كه به دستور پيامبر در مدينه باقى ماند و در اين جهاد شركت نكرد، زيرا پيامبر به خوبى مى دانست كه منافقان و برخى از افراد #قريش به دنبال فرصت مى گردند تا در غياب پيامبر، وضع را دگرگون سازند و حكومت نو بنياد اسلامى را واژگون كنند و اين فرصت در صورتى امكان پذير است كه پيامبر و ياران وى به مقصد دورى بروند و ارتباط آنان با مركز قطع شود.
👌تبوك، دورترين #نقطهاى بود كه پيامبر در طى غزوات خود به آنجا مسافرت نمود. پيامبر كاملا احساس كرد كه در غياب او ممكن است گروههاى ضد اسلامى، اوضاع را دگرگون سازند و همفكران خود را از نقاط مختلف حجاز گردآورده، متشكل شوند.
❕او با اينكه «محمد بن #مسلمه» را جانشين خود در مدينه قرار داده بود، ولى به على عليه السّلام فرمود:
«تو سرپرست اهل بيت و خويشاوندان من و گروه مهاجرى و براى اين كار جز من و تو، كسى ديگر شايستگى ندارد.»
💠اقامت امير مؤمنان در مدينه توطئه گران را بسيار ناراحت ساخت، زيرا فهميدند كه با وجود على و #مراقبتهاى پىگير او، ديگر نمى توانند نقشه هاى خود را پياده كنند. از اين رو، براى بيرون رفتن على از مدينه نقشه اى ريختند و شايع كردند كه با اينكه پيامبر با كمال ميل على را براى شركت در جهاد دعوت كرد، ولى او از جهت دورى راه و شدت گرما، از شرت در اين نبرد مقدس امتناع كرد. على عليه السّلام براى ابطال تهمت آنان به محضر پيامبر شرفياب گرديد و جريان را با آن حضرت در ميان نهاد. پيامبر، كلمه تاريخى خود را كه از دلايل واضح و روشن امامت و جانشينى بلافصل او پس از پيامبر است؛ درباره او چنين فرمود:
«برادرم به #مدينه بازگرد، زيرا براى حفظ شئون و اوضاع مدينه جز من و تو كسى شايستگى ندارد. تو نماينده من در ميان اهل بيت و خويشاوندان من هستى ... أما ترضى أن تكون منّي بمنزلة هارون من موسى إلّا أنّه لا نبيّ بعدي؟ آيا خشنود نمىشوى كه بگويم مثل تو نسبت به من، مثل هارون نسبت به موسى است، جز اينكه پس از من پيامبرى نيست. همان طورى كه او وصى و جانشين بلافصل موسى بود، تو نيز جانشين و خليفه پس از من هستى »
📚سیره ابن هشام ج2 ص520
📚بحار الانوار ج21 ص207
📚فروغ ابدیت ، ص864
❕روشن می شود که آنچه در پرسش شما آمد #خلاف واقع است و مستند تاریخی ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
#نبرد_نخله_جنگ_در_ماه_حرام
🤔#پرسش
❔ماجرای درگیری #نخله در صدر اسلام چه بود ❗️چرا پیامبر به یاران خود دستور داد تا به کاروان قریش در ماه حرام حمله کنند ❕آیا این کار گناه نبود❕چرا این #حقائق را برای مردم نمی گویید ❕❕
💠#پاسخ💠
👌در ماه رجب سال دوم هجرت، چند ماه قبل از واقعه بدر ، پیامبر گرامی هشتاد نفر از #مهاجران را به فرماندهى «عبد اللّه بن جحش» براى تعقيب كاروان قریش اعزام كرد. هنگام حركت، نامه اى به دست فرمانده داد و گفت: پس از ورود در راه پيمايى، اين نامه را بازكن و به مضمون آن عمل كن و هيچ يك از ياران خود را به اكراه وادار به كارى مكن. وى پس از دو روز راه پيمايى نامه را باز كرد و ديد كه پيامبر چنين دستور داده است « هنگامى كه به نامه من نگاه كردى راه خود را پيش گير و در سرزمين «نحله» كه ميان مكّه و طائف است فرود آى. در آنجا در انتظار #قريش بنشين و از تصميمها و خبرهايشان آگاه باش »
❕وى طبق مضمون نامه عمل كرده و تمام يارانش نيز از او پيروى كردند و در آن نقطه فرود آمدند. در آن هنگام كاروان قريش به سرپرستى «عمرو خضرمى» از طائف به مكّه باز مى گشت. #مسلمانان كه در نزديكى آنان منزل كرده بودند؛ براى اينكه دشمن از اسرارشان آگاه نشود، سرهاى خود را تراشيدند تا دشمن تصور كند كه اينها براى مراسم زيارت خانه خدا عازم مكّه هستند. قريش با ديدن اين منظره اطمينان يافته و به هم ديگر گفتند: آنان عازم «عمره» هستند كارى با ما ندارند.
👌در اين هنگام مسلمانان با تشكيل يك #شوراى جنگى، به تبادل نظر پرداختند ، نتيجه شورا اين بود كه دريافتند اگر آن روز را كه پايان ماه رجب بود صبر كنند، ماه حرام اگرچه پايان مى پذيرد، ممكن است قافله قريش همان روز از آن نقطه حركت كنند و وارد سرزمين «حرم» گردند كه نبرد در آنجا نيز حرام و قدغن است. از اين رو تصميم گرفتند نبرد در ماه حرام را به جنگ در «حرم» ترجيح دهند و دشمن را #غافلگير كرده و «واقد بن عبد اللّه» سرپرست كاروان را با تيرى كشتند. زيردستان وى نيز فرار كردند، جز دو نفر به نامهاى: عثمان بن عبد اللّه و «حكم بن كيسان» كه مسلمانان آنان را دست گير كردند. عبد اللّه بن جحش، مال التجاره را با دو اسير به مدينه آورد.
👌پيامبر از اينكه فرمانده جمعيت از حدود #فرمان خارج شده و به جاى كسب تكليف در ماه حرام نبرد كرده است؛ سخت ناراحت گرديد و فرمود:
«من هرگز دستور نداده بودم در ماه حرام جنگ كنيد.»
❕قريش، نيز اين جريان را به عنوان حربه تبليغى به دست گرفته و شايع كردند كه «محمد» احترام ماه حرام را از بين برده است. يهود اين حادثه را به فال بد گرفته و مى خواستند فتنه اى برپا كنند. #مسلمانان عبد اللّه و يارانش را سرزنش مىكردند. از طرفى، پيامبر در غنايم جنگى آنان تصرف نكرد و منتظر وحى الهى بود. ناگهان «جبرئيل» اين آيه را آورد:
«از تو درباره نبرد در ماه حرام مى پرسند، در جوابشان بگو: جنگ در آن ماه گناهى بزرگ و جلوگيرى از راه خدا است، ولى بيرون كردن ساكنان مسجد الحرام، پيش خدا جرمش زيادتر است و جرم فتنه پيش خدا از كشتار بزرگتر است. » (بقره217)
❕يعنى اگر مسلمانان در ماه #حرام جنگ كرده و كار خلافى را مرتكب شدهاند، شما مردم قريش جرم بزرگترى را مرتكب شده ايد، زيرا ساكنان مسجد الحرام (مسلمانان) را از آشيانه خود بيرون كردهايد و با زجر و شكنجه و تهديد و ارعاب، فتنه ها برپا كردهايد و با وجود اين جرمهاى بزرگ، حق اعتراض نداريد.
📚البدایه و النهایه ج3 ص248
📚تاریخ طبری ج2 ص412
📚الکامل فی التاریخ ج2 ص114
❕نامه اى كه رسول خدا به دست «عبد اللّه بن جحش» داد، #گواه زنده بر اين است كه هرگز هدف نبرد در ماه حرام نبوده است، زيرا در آن نامه چنين نوشته بود:
«در سرزمين نخله كه ميان مكّه و طائف است فرود آى و در آنجا در انتظار قريش بنشين و از اوضاع آنها ما را #مطلع ساز »
👌اين نامه آشكارا مى رساند كه هرگز عبد اللّه، مأموريتى براى جنگ نداشته و فقط مأمور اكتشاف و كسب اطلاعات بوده است و علت نبرد آنها در نخله و كشتن «عمرو خضرمى» نتيجه شوراى جنگى خودشان بوده است. از اين رو، هنگامى كه پيامبر از خون ريزى آنان آگاه گرديد، آنها را سخت #توبيخ و مذمت كرد و فرمود من دستور نبرد و جنگ نداده بودم.
📚فروغ ابدیت ، سبحانی ، ص467
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA
🤔#پرسش
❔ماجرای درگیری #نخله در صدر اسلام چه بود ❗️چرا پیامبر به یاران خود دستور داد تا به کاروان قریش در ماه حرام حمله کنند ❕آیا این کار گناه نبود❕چرا این #حقائق را برای مردم نمی گویید ❕❕
💠#پاسخ💠
👌در ماه رجب سال دوم هجرت، چند ماه قبل از واقعه بدر ، پیامبر گرامی هشتاد نفر از #مهاجران را به فرماندهى «عبد اللّه بن جحش» براى تعقيب كاروان قریش اعزام كرد. هنگام حركت، نامه اى به دست فرمانده داد و گفت: پس از ورود در راه پيمايى، اين نامه را بازكن و به مضمون آن عمل كن و هيچ يك از ياران خود را به اكراه وادار به كارى مكن. وى پس از دو روز راه پيمايى نامه را باز كرد و ديد كه پيامبر چنين دستور داده است « هنگامى كه به نامه من نگاه كردى راه خود را پيش گير و در سرزمين «نحله» كه ميان مكّه و طائف است فرود آى. در آنجا در انتظار #قريش بنشين و از تصميمها و خبرهايشان آگاه باش »
❕وى طبق مضمون نامه عمل كرده و تمام يارانش نيز از او پيروى كردند و در آن نقطه فرود آمدند. در آن هنگام كاروان قريش به سرپرستى «عمرو خضرمى» از طائف به مكّه باز مى گشت. #مسلمانان كه در نزديكى آنان منزل كرده بودند؛ براى اينكه دشمن از اسرارشان آگاه نشود، سرهاى خود را تراشيدند تا دشمن تصور كند كه اينها براى مراسم زيارت خانه خدا عازم مكّه هستند. قريش با ديدن اين منظره اطمينان يافته و به هم ديگر گفتند: آنان عازم «عمره» هستند كارى با ما ندارند.
👌در اين هنگام مسلمانان با تشكيل يك #شوراى جنگى، به تبادل نظر پرداختند ، نتيجه شورا اين بود كه دريافتند اگر آن روز را كه پايان ماه رجب بود صبر كنند، ماه حرام اگرچه پايان مى پذيرد، ممكن است قافله قريش همان روز از آن نقطه حركت كنند و وارد سرزمين «حرم» گردند كه نبرد در آنجا نيز حرام و قدغن است. از اين رو تصميم گرفتند نبرد در ماه حرام را به جنگ در «حرم» ترجيح دهند و دشمن را #غافلگير كرده و «واقد بن عبد اللّه» سرپرست كاروان را با تيرى كشتند. زيردستان وى نيز فرار كردند، جز دو نفر به نامهاى: عثمان بن عبد اللّه و «حكم بن كيسان» كه مسلمانان آنان را دست گير كردند. عبد اللّه بن جحش، مال التجاره را با دو اسير به مدينه آورد.
👌پيامبر از اينكه فرمانده جمعيت از حدود #فرمان خارج شده و به جاى كسب تكليف در ماه حرام نبرد كرده است؛ سخت ناراحت گرديد و فرمود:
«من هرگز دستور نداده بودم در ماه حرام جنگ كنيد.»
❕قريش، نيز اين جريان را به عنوان حربه تبليغى به دست گرفته و شايع كردند كه «محمد» احترام ماه حرام را از بين برده است. يهود اين حادثه را به فال بد گرفته و مى خواستند فتنه اى برپا كنند. #مسلمانان عبد اللّه و يارانش را سرزنش مىكردند. از طرفى، پيامبر در غنايم جنگى آنان تصرف نكرد و منتظر وحى الهى بود. ناگهان «جبرئيل» اين آيه را آورد:
«از تو درباره نبرد در ماه حرام مى پرسند، در جوابشان بگو: جنگ در آن ماه گناهى بزرگ و جلوگيرى از راه خدا است، ولى بيرون كردن ساكنان مسجد الحرام، پيش خدا جرمش زيادتر است و جرم فتنه پيش خدا از كشتار بزرگتر است. » (بقره217)
❕يعنى اگر مسلمانان در ماه #حرام جنگ كرده و كار خلافى را مرتكب شدهاند، شما مردم قريش جرم بزرگترى را مرتكب شده ايد، زيرا ساكنان مسجد الحرام (مسلمانان) را از آشيانه خود بيرون كردهايد و با زجر و شكنجه و تهديد و ارعاب، فتنه ها برپا كردهايد و با وجود اين جرمهاى بزرگ، حق اعتراض نداريد.
📚البدایه و النهایه ج3 ص248
📚تاریخ طبری ج2 ص412
📚الکامل فی التاریخ ج2 ص114
❕نامه اى كه رسول خدا به دست «عبد اللّه بن جحش» داد، #گواه زنده بر اين است كه هرگز هدف نبرد در ماه حرام نبوده است، زيرا در آن نامه چنين نوشته بود:
«در سرزمين نخله كه ميان مكّه و طائف است فرود آى و در آنجا در انتظار قريش بنشين و از اوضاع آنها ما را #مطلع ساز »
👌اين نامه آشكارا مى رساند كه هرگز عبد اللّه، مأموريتى براى جنگ نداشته و فقط مأمور اكتشاف و كسب اطلاعات بوده است و علت نبرد آنها در نخله و كشتن «عمرو خضرمى» نتيجه شوراى جنگى خودشان بوده است. از اين رو، هنگامى كه پيامبر از خون ريزى آنان آگاه گرديد، آنها را سخت #توبيخ و مذمت كرد و فرمود من دستور نبرد و جنگ نداده بودم.
📚فروغ ابدیت ، سبحانی ، ص467
#پرسمان_اعتقادی
https://t.iss.one/joinchat/AAAAADwfNBg2bGR7EMl2NA