♦️فرق سنت تمدنی و سنتهای اجتماعی
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ دی ۱۴۰۲
سنت را بهنحو گوناگونی بهکار میبرند و تعریف میکنند. من وقتی از بیاعتبارشدهگیی سنت اسلامی-ایرانی سخن میگویم و اضافه میکنم که سنت را یک یا چند روشنفکر نمیتوانند بهنحو ارادی کنار بنهند و تخطئه کنند، مراد ام سنت اجتماعی نیست. کسی که از سنتهای اجتماعی سخن میگوید و بحث از سنت را در چنین سطحی میبیند، به معنای تمدنیی سنت پی نبرده است.
سنتهای اجتماعی از ما طلب وفاداری و تبعیت و اجرا میکنند. این معنای بسیار محدودی از سنت است؛ مثلا سنت عزاداریی عاشورا، سنت گرامیداشت نوروز در فرهنگ ایرانی، و از این قبیل.
سنت تمدنی، یعنی سنتی که از رهگذر قرنها حیات یک تمدن شکل میگیرد، امر عظیمی است و به مجموعهای از رفتارها و هنجارها و مناسک و ارزشها و آداب و رسوم قابل تقلیل نیست.
سنت تمدنی چیزی است که ما در آن بهناگزیر اقامت داریم. در پهنهای که سنت تمدنی فراهم کرده به دنیا میآییم و نفس میکشیم و زندهگی میکنیم و تا قرنها، نسلهای پی در پی میآیند و میروند و سنت تمدنی همچنان پابرجا میماند.
وقتی که یک تمدن بعد از قرنها میمیرد، سنت برجای مانده از آن که محصول قرنها انباشت میراث فرهنگیی بشر است، هنوز هم باقی میماند. ما با سنت تمدنی احاطه میشویم. اینطور نیست که بتوانیم تصمیم بگیریم سنت تمدنی را نادیده بگیریم و نقض کنیم و کامیابانه نیز زندهگی کنیم. نیروی سنت تو را نادیده میگیرد و از تو عبور مینماید. سنت تمدنی در قلب و ذهن آدمیان قرنها به حیات خود ادامه میدهد.
سنت تمدنی تنها وقتی دچار بحران میشود که با سنت تمدنیی نیرومندتری مواجه شود؛ مثل مواجههی سنت اسلامی-ایرانی با سنت مدرن. تازه انگار از خواب آرام تاریخیی خود بیدار میشود و این بیداری باز هم در اذهان و قلوب برخی از ساکنان سنت آغاز میشود و انبوه پرسشگریها رخ مینمایند.
مرحلهی بعدی در حیات سنت تمدنی، مرحلهی انکشاف آن است. نیروهای زینده و مقیم در درون سنت، دههها و گاه قرنها دست در خورجین سنت میکنند تا چیزی از آن برای زیستن خود بیرون بکشند. انواع تلفیقگریها در این مرحله پدیدار میشوند؛ مثلا مارکسیسم اسلامی، هایدگریسم اسلامی، فمینیسم اسلامی. در این مرحله است که حرکتها و جنبشهای بومیگرا و بازگشت به خویشتن نیز یکی پس از دیگری و هر کدام به شکلی سر برمیآورند و این مرحلهی انکشاف سنت، آنقدر ادامه مییابد تا انبان سنت بهکلی تهی گردد.
در این مرحله است که سنت بیاعتبار میشود و بیاعتباریاش عیان میگردد و نسلهایی ظهور میکنند که دیگر به سنت تمدنیی قدیمی تعلقی ندارند و هویت خود را با آن گره نمیزنند و جهانشان را با آن تعریف و معنا نمیکنند و بهکلی از افق سنت بیرون میروند و دیگر در آن مقیم نمیگردند. آنها دانسته یا ندانسته مقیم سنت تمدنیی جدید شده اند.
در چنین لمحهای از حیات یک اجتماع است که برخی مدعی میشوند نسل جدید "بیتاریخ" گشته است. اما نسل جدید در حال ساختن تاریخی نوین است؛ نه اینکه بیتاریخ شده باشد.
دورهی بیاعتباریی سنت نیز دههها و چه بسا قرنها ادامه مییابد تا سنت تمدنیی قدیمی بهکلی فرسوده گردد و بوی کهنهگی بگیرد و دیگر کسی "مقیم حریم حرم" سنت نشود.
برخی این بیاعتبار شدن سنت را زودتر درمییابند و برخی هرگز درنمییابند. در اینگونه مواقع است که برخی چه بسا از "آخرالزمان" یا از "سیطرهی نیهیلیسم" یا از "بیتاریخشدهگی" یا از تعابیری نظیر آنها سخن میگویند. همه چیز بوی یک دگرگشت بزرگ میدهد؛ بوی یک بحران، بوی یک نیستیی بزرگ (مرگ سنت).
پس من و شما نمیتوانیم سنت تمدنی را کنار بزنیم. تمدن جدید است که تمدن کهن را کنار زده است و سنتاش را ناکارآمد نشان داده است. چرخش تمدنی سرانجام بعد از دههها یا قرنها کشاکش، در درون یک جامعه چهره مینماید.
بدین ترتیب، وقتی مرحلهی بیاعتبار شدهگیی سنت نیز طی شد، بعد از قرنها سنت میمیرد و تنها خاطرهای از آن باقی میماند و آنگاه سنت تمدنیی مورد نظر را میبایست در منابع تاریخی جستوجو کرد.
#سنت
#زمانی_مقدم
#سنت_تمدنی
#سنت_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
✍ حسن محدثیی گیلوایی
۲۰ دی ۱۴۰۲
سنت را بهنحو گوناگونی بهکار میبرند و تعریف میکنند. من وقتی از بیاعتبارشدهگیی سنت اسلامی-ایرانی سخن میگویم و اضافه میکنم که سنت را یک یا چند روشنفکر نمیتوانند بهنحو ارادی کنار بنهند و تخطئه کنند، مراد ام سنت اجتماعی نیست. کسی که از سنتهای اجتماعی سخن میگوید و بحث از سنت را در چنین سطحی میبیند، به معنای تمدنیی سنت پی نبرده است.
سنتهای اجتماعی از ما طلب وفاداری و تبعیت و اجرا میکنند. این معنای بسیار محدودی از سنت است؛ مثلا سنت عزاداریی عاشورا، سنت گرامیداشت نوروز در فرهنگ ایرانی، و از این قبیل.
سنت تمدنی، یعنی سنتی که از رهگذر قرنها حیات یک تمدن شکل میگیرد، امر عظیمی است و به مجموعهای از رفتارها و هنجارها و مناسک و ارزشها و آداب و رسوم قابل تقلیل نیست.
سنت تمدنی چیزی است که ما در آن بهناگزیر اقامت داریم. در پهنهای که سنت تمدنی فراهم کرده به دنیا میآییم و نفس میکشیم و زندهگی میکنیم و تا قرنها، نسلهای پی در پی میآیند و میروند و سنت تمدنی همچنان پابرجا میماند.
وقتی که یک تمدن بعد از قرنها میمیرد، سنت برجای مانده از آن که محصول قرنها انباشت میراث فرهنگیی بشر است، هنوز هم باقی میماند. ما با سنت تمدنی احاطه میشویم. اینطور نیست که بتوانیم تصمیم بگیریم سنت تمدنی را نادیده بگیریم و نقض کنیم و کامیابانه نیز زندهگی کنیم. نیروی سنت تو را نادیده میگیرد و از تو عبور مینماید. سنت تمدنی در قلب و ذهن آدمیان قرنها به حیات خود ادامه میدهد.
سنت تمدنی تنها وقتی دچار بحران میشود که با سنت تمدنیی نیرومندتری مواجه شود؛ مثل مواجههی سنت اسلامی-ایرانی با سنت مدرن. تازه انگار از خواب آرام تاریخیی خود بیدار میشود و این بیداری باز هم در اذهان و قلوب برخی از ساکنان سنت آغاز میشود و انبوه پرسشگریها رخ مینمایند.
مرحلهی بعدی در حیات سنت تمدنی، مرحلهی انکشاف آن است. نیروهای زینده و مقیم در درون سنت، دههها و گاه قرنها دست در خورجین سنت میکنند تا چیزی از آن برای زیستن خود بیرون بکشند. انواع تلفیقگریها در این مرحله پدیدار میشوند؛ مثلا مارکسیسم اسلامی، هایدگریسم اسلامی، فمینیسم اسلامی. در این مرحله است که حرکتها و جنبشهای بومیگرا و بازگشت به خویشتن نیز یکی پس از دیگری و هر کدام به شکلی سر برمیآورند و این مرحلهی انکشاف سنت، آنقدر ادامه مییابد تا انبان سنت بهکلی تهی گردد.
در این مرحله است که سنت بیاعتبار میشود و بیاعتباریاش عیان میگردد و نسلهایی ظهور میکنند که دیگر به سنت تمدنیی قدیمی تعلقی ندارند و هویت خود را با آن گره نمیزنند و جهانشان را با آن تعریف و معنا نمیکنند و بهکلی از افق سنت بیرون میروند و دیگر در آن مقیم نمیگردند. آنها دانسته یا ندانسته مقیم سنت تمدنیی جدید شده اند.
در چنین لمحهای از حیات یک اجتماع است که برخی مدعی میشوند نسل جدید "بیتاریخ" گشته است. اما نسل جدید در حال ساختن تاریخی نوین است؛ نه اینکه بیتاریخ شده باشد.
دورهی بیاعتباریی سنت نیز دههها و چه بسا قرنها ادامه مییابد تا سنت تمدنیی قدیمی بهکلی فرسوده گردد و بوی کهنهگی بگیرد و دیگر کسی "مقیم حریم حرم" سنت نشود.
برخی این بیاعتبار شدن سنت را زودتر درمییابند و برخی هرگز درنمییابند. در اینگونه مواقع است که برخی چه بسا از "آخرالزمان" یا از "سیطرهی نیهیلیسم" یا از "بیتاریخشدهگی" یا از تعابیری نظیر آنها سخن میگویند. همه چیز بوی یک دگرگشت بزرگ میدهد؛ بوی یک بحران، بوی یک نیستیی بزرگ (مرگ سنت).
پس من و شما نمیتوانیم سنت تمدنی را کنار بزنیم. تمدن جدید است که تمدن کهن را کنار زده است و سنتاش را ناکارآمد نشان داده است. چرخش تمدنی سرانجام بعد از دههها یا قرنها کشاکش، در درون یک جامعه چهره مینماید.
بدین ترتیب، وقتی مرحلهی بیاعتبار شدهگیی سنت نیز طی شد، بعد از قرنها سنت میمیرد و تنها خاطرهای از آن باقی میماند و آنگاه سنت تمدنیی مورد نظر را میبایست در منابع تاریخی جستوجو کرد.
#سنت
#زمانی_مقدم
#سنت_تمدنی
#سنت_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
👍18❤5👏4
♦️نظری بر سیر تکوین کلان روایت فکری دکتر حسن محدثی؛ «فرایند دگرگشت سنت تمدنی» یا بسط تئوریک عمق بحران بیاعتباری سنت اسلامی-ایرانی/۱
✍️یوسف شیخی
۲۲ دی ۱۴۰۲
تاریخ به مثابه پیوستاری از گسستهاست (بنیامین، والتر، «تزهایی در باب فلسفهی تاریخ»، ترجمهی مراد فرهادپور، ارغنون، ش11و12، 1375، ص 325).
نگارنده این جملهی والتر بنیامین را به عنوان مطلع سخن خود برگزید تا اشارتی داشته باشد به ماهیت نگاهی آشنایی زدایانه و مرئی سازانه به روند تحولات تاریخی که طی آن پژوهشگر میکوشد تاریخ را نه به مثابه روایتی خطی و پایا، بلکه گسسته و پاشا ببیند. به نظر میرسد کلان روایت دکتر محدثی نیز گزارش این گسست ها باشد، گسست هایی که تاریخنگاری ایدئولوژیک اعم از دین گرا یا ملیگرا ناتوان از دیدن آنهاست.
ارادهی دانشپژوهانه ی غلبه بر خودکارشدگی ذهن نسبت به پدیدههای پیرامونی، موجب میگردد در مقام پرسشگری بایستیم و به مرئی سازی واقعیتهای موجودی بپردازیم که فرهنگ آتوریته محور و تنبلی آکادمیک و تعصبات و ترس از گشوده ماندن پروندههای باورهای نااندیشیده، مانع از دیدن آنها شدهاند و این داستانِ دیالکتیک درونی هر جست وجوگری است که به جای خُسبیدن بر بالش اعتقاد، و سرّ مگوسازیِ ناپرساییِ تاریخیِ خود، زیستن زیر سقف آسمانهای جهان را برگزیده است.
چندی پیش به بهانهی سخنرانی استاد ارجمند جناب دکتر حسن محدثی دربارهی مرحوم دکتر شریعتی با عنوان «آخوند کراواتی»، نگارنده در یادداشتی به نقد دیدگاه ایشان دربارهی ایدهی «عصر پسادینی» پرداخت. برخی نقدهای دیگر نیز در ادامه نگاشته شد و خوشبختانه نگارش این نقدها و نیز عنایت دانشپژوهانه ی ایشان به ابهامهای موجود، موجب گردید تا استاد محترم در سلسله یادداشتهایی که در کانال تلگرامی «زیر سقف آسمان» منتشر شدهاند، به واکاوی و تفصیل بیشتر ایدهی خود بپردازند و پرده از - به تعبیر نگارنده - یک کلان روایت فکری بردارند که میتوان با وامگیری از سخن ایشان آن را «فرایند تجدید یا دگرگشت سنت تمدنی» نامید. یادداشت اخیر ایشان تحت عنوان «فرق سنت تمدنی و سنتهای اجتماعی» و نیز مطلبی که پیشتر تحت عنوان «سنت و معانی گوناگون آن: کوششی در ابهام زدایی» نگاشته بودند، و نیز استعارهی «ملک مشترک استحماری: گفتگو با نسل جدید»، به نظر میرسد همگی به نوعی در خدمت بسط و گسترش و تفصیل اجمالی است که با ایدهی «عصر پسادینی» طرح نمودهاند، اما نگارنده بر این باور است که ایدهی «عصر پسادینی» خود خرده روایتی از کلان روایت تجدید سنت محسوب میشود. دکتر محدثی آرام آرام و به تدریج در حال تکمیل قطعات یک پازل یا خرده روایتهای یک کلان روایت فکری است که از قضا با آغاز سدهی پانزدهم شمسی تقارن یافته است. میتوان این تقارن را هم طلیعه ی یک دگردیسی عظیم تحت عنوان آغاز فرایند تجدید سنت قدمایی به سنت مدرن دید و هم میتوان با حسی نوستالژیک به سنت دیرپای بربادرفته نگریست و گریست، و هراسان از تغییر، مرثیه خوانِ بی اعتبارگشتگی سنت در معنای فراجامعه شناختی آن شد. از نظر راقم این سطور نقد پروژهی فکری در حال تکوین دکتر محدثی وقتی ممکن میشود که قطعات آن به مثابه یک پازل در ذهن خوانندهی فعال و هوشمند کامل گشته و عناصر سازنده و نحوهی ترکیب این عناصر در کنار هم، دریافت، فهم، تحلیل و نهایتا ارزیابی گردد.
ایشان در یادداشت «سنت و معانی گوناگون آن: کوششی در ابهام زدایی» به واقع کوشیدند با تبیین معانی هفتگانه ی سنت (سنت دینی در دو شکل درون دینی و برون دینی، سنت سیاسی، سنت ادبی و هنری، سنت نظری، سنت اجتماعی، سنت در معنای ترکیبی از اندیشه و الگوی عمل، و سنت در معنای فراجامعه شناختی) آشکار سازند که اساسا وقتی از بیاعتبار شدن سنت اسلامی-ایرانی سخن میگویند، مرادشان با وامگیری از بحث جان بی. تامسون سنت در معنای فراجامعه شناسانه ی آن است که شامل وجوه هرمنوتیک (بعد معرفت شناختی و نوع نگاه مسلط به عالم و آدم)، هویت مندی (اعم از هویت جمعی و فردی)، مشروعیت سیاسی (چرایی و موضوعیت اطاعت) و هنجارین (شیوهی زندگی) میشود.
ادامه دارد👇👇👇
🔸🔹مطالب مورد ارجاع آقای شیخی
🔻عصر پسادینی
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9025
🔻آخوند کراواتی
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9010
🔻یادداشت یوسف شیخی
https://t.iss.one/c/1469226622/39165
🔻ملک مشترک استحماری
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9089
🔻سنت و معانیی گوناگون آن
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9048
🔻فرق سنت تمدنی و سنتهای اجتماعی
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9998
#سنت
#سنت_تمدنی
#یوسف_شیخی
#سنت_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
✍️یوسف شیخی
۲۲ دی ۱۴۰۲
تاریخ به مثابه پیوستاری از گسستهاست (بنیامین، والتر، «تزهایی در باب فلسفهی تاریخ»، ترجمهی مراد فرهادپور، ارغنون، ش11و12، 1375، ص 325).
نگارنده این جملهی والتر بنیامین را به عنوان مطلع سخن خود برگزید تا اشارتی داشته باشد به ماهیت نگاهی آشنایی زدایانه و مرئی سازانه به روند تحولات تاریخی که طی آن پژوهشگر میکوشد تاریخ را نه به مثابه روایتی خطی و پایا، بلکه گسسته و پاشا ببیند. به نظر میرسد کلان روایت دکتر محدثی نیز گزارش این گسست ها باشد، گسست هایی که تاریخنگاری ایدئولوژیک اعم از دین گرا یا ملیگرا ناتوان از دیدن آنهاست.
ارادهی دانشپژوهانه ی غلبه بر خودکارشدگی ذهن نسبت به پدیدههای پیرامونی، موجب میگردد در مقام پرسشگری بایستیم و به مرئی سازی واقعیتهای موجودی بپردازیم که فرهنگ آتوریته محور و تنبلی آکادمیک و تعصبات و ترس از گشوده ماندن پروندههای باورهای نااندیشیده، مانع از دیدن آنها شدهاند و این داستانِ دیالکتیک درونی هر جست وجوگری است که به جای خُسبیدن بر بالش اعتقاد، و سرّ مگوسازیِ ناپرساییِ تاریخیِ خود، زیستن زیر سقف آسمانهای جهان را برگزیده است.
چندی پیش به بهانهی سخنرانی استاد ارجمند جناب دکتر حسن محدثی دربارهی مرحوم دکتر شریعتی با عنوان «آخوند کراواتی»، نگارنده در یادداشتی به نقد دیدگاه ایشان دربارهی ایدهی «عصر پسادینی» پرداخت. برخی نقدهای دیگر نیز در ادامه نگاشته شد و خوشبختانه نگارش این نقدها و نیز عنایت دانشپژوهانه ی ایشان به ابهامهای موجود، موجب گردید تا استاد محترم در سلسله یادداشتهایی که در کانال تلگرامی «زیر سقف آسمان» منتشر شدهاند، به واکاوی و تفصیل بیشتر ایدهی خود بپردازند و پرده از - به تعبیر نگارنده - یک کلان روایت فکری بردارند که میتوان با وامگیری از سخن ایشان آن را «فرایند تجدید یا دگرگشت سنت تمدنی» نامید. یادداشت اخیر ایشان تحت عنوان «فرق سنت تمدنی و سنتهای اجتماعی» و نیز مطلبی که پیشتر تحت عنوان «سنت و معانی گوناگون آن: کوششی در ابهام زدایی» نگاشته بودند، و نیز استعارهی «ملک مشترک استحماری: گفتگو با نسل جدید»، به نظر میرسد همگی به نوعی در خدمت بسط و گسترش و تفصیل اجمالی است که با ایدهی «عصر پسادینی» طرح نمودهاند، اما نگارنده بر این باور است که ایدهی «عصر پسادینی» خود خرده روایتی از کلان روایت تجدید سنت محسوب میشود. دکتر محدثی آرام آرام و به تدریج در حال تکمیل قطعات یک پازل یا خرده روایتهای یک کلان روایت فکری است که از قضا با آغاز سدهی پانزدهم شمسی تقارن یافته است. میتوان این تقارن را هم طلیعه ی یک دگردیسی عظیم تحت عنوان آغاز فرایند تجدید سنت قدمایی به سنت مدرن دید و هم میتوان با حسی نوستالژیک به سنت دیرپای بربادرفته نگریست و گریست، و هراسان از تغییر، مرثیه خوانِ بی اعتبارگشتگی سنت در معنای فراجامعه شناختی آن شد. از نظر راقم این سطور نقد پروژهی فکری در حال تکوین دکتر محدثی وقتی ممکن میشود که قطعات آن به مثابه یک پازل در ذهن خوانندهی فعال و هوشمند کامل گشته و عناصر سازنده و نحوهی ترکیب این عناصر در کنار هم، دریافت، فهم، تحلیل و نهایتا ارزیابی گردد.
ایشان در یادداشت «سنت و معانی گوناگون آن: کوششی در ابهام زدایی» به واقع کوشیدند با تبیین معانی هفتگانه ی سنت (سنت دینی در دو شکل درون دینی و برون دینی، سنت سیاسی، سنت ادبی و هنری، سنت نظری، سنت اجتماعی، سنت در معنای ترکیبی از اندیشه و الگوی عمل، و سنت در معنای فراجامعه شناختی) آشکار سازند که اساسا وقتی از بیاعتبار شدن سنت اسلامی-ایرانی سخن میگویند، مرادشان با وامگیری از بحث جان بی. تامسون سنت در معنای فراجامعه شناسانه ی آن است که شامل وجوه هرمنوتیک (بعد معرفت شناختی و نوع نگاه مسلط به عالم و آدم)، هویت مندی (اعم از هویت جمعی و فردی)، مشروعیت سیاسی (چرایی و موضوعیت اطاعت) و هنجارین (شیوهی زندگی) میشود.
ادامه دارد👇👇👇
🔸🔹مطالب مورد ارجاع آقای شیخی
🔻عصر پسادینی
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9025
🔻آخوند کراواتی
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9010
🔻یادداشت یوسف شیخی
https://t.iss.one/c/1469226622/39165
🔻ملک مشترک استحماری
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9089
🔻سنت و معانیی گوناگون آن
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9048
🔻فرق سنت تمدنی و سنتهای اجتماعی
https://t.iss.one/NewHasanMohaddesi/9998
#سنت
#سنت_تمدنی
#یوسف_شیخی
#سنت_اجتماعی
@NewHasanMohaddesi
Telegram
زیر سقف آسمان
♦️”آخوند کراواتی”؟!
انعکاس شکست تئوریی دینیی ادارهی جامعه (یادمان مبارز سیاسی آقای بستهنگار)
سخنرانی در ۲۳ تیر ۱۴۰۲
🎤 حسن محدثیی گیلوایی
۲۴ تیر ۱۴۰۲
🔻فایل دوم: نقد حضار محترم به محدثی و پاسخ به نقدها
#دین
#کراوات
#شریعتی
#بستهنگار
#آخوند_کراواتی…
انعکاس شکست تئوریی دینیی ادارهی جامعه (یادمان مبارز سیاسی آقای بستهنگار)
سخنرانی در ۲۳ تیر ۱۴۰۲
🎤 حسن محدثیی گیلوایی
۲۴ تیر ۱۴۰۲
🔻فایل دوم: نقد حضار محترم به محدثی و پاسخ به نقدها
#دین
#کراوات
#شریعتی
#بستهنگار
#آخوند_کراواتی…
👍4❤1👏1