کانون اندیشه جوان
📚کتاب رمان "منِ او" 🔸نویسنده: رضا امیرخانی 🔸انتشارات افق پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌آمدیم و حکمتش را نفهمیدی!
🔻
-تو برای چی رو میگیری؟
-خب،برای اینکه نامحرم نبیندم… قبول!کریم هم نامحرم است، اما…
باب جون گل از گلش شکفت. انگار چیزی کشف کرده بود .دست مریم را در دست گرفت:
-هان، بارکالله اشتباهت همین جاست. رو گرفتن برای فرار از نامحرم نیست. و اِلا من هم میدانم، نامحرم که لولو نیست، جخ پاری وقتها مثلِ همین کریم، اصلا خودیه… نه! رو گرفتن برای این است که خدا گفته. خدا هم مثل رفیقِ آدمه. یک رفیق به آدم یک چیزی بگوید، لوطیگری میگوید بایستی انجام داد.
-این درست که خدا گفته، اما حکمتش همان است که گفتم، برای فرار از…
باب جون حرف مریم را برید:
-حکمتش را ول کن. این جایش به من و تو دخلی ندارد. وقتی رفیقِ آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بیحکمت و بیپرسوجو بدهی. اگر حکمتش را بدانی که به خاطرِ حکمت دادهای، نه به خاطرِ لوطیگری. جخ آمدیم و حکمتش را نفهمیدی، آن وقت چه؟ انجام نمیدهی؟
🔹بخشی از کتاب «منِ او»، «رضا امیرخانی»، انتشارات افق
پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب
کانون اندیشۀ جوان
♦️ @Canoon_org
🔻
-تو برای چی رو میگیری؟
-خب،برای اینکه نامحرم نبیندم… قبول!کریم هم نامحرم است، اما…
باب جون گل از گلش شکفت. انگار چیزی کشف کرده بود .دست مریم را در دست گرفت:
-هان، بارکالله اشتباهت همین جاست. رو گرفتن برای فرار از نامحرم نیست. و اِلا من هم میدانم، نامحرم که لولو نیست، جخ پاری وقتها مثلِ همین کریم، اصلا خودیه… نه! رو گرفتن برای این است که خدا گفته. خدا هم مثل رفیقِ آدمه. یک رفیق به آدم یک چیزی بگوید، لوطیگری میگوید بایستی انجام داد.
-این درست که خدا گفته، اما حکمتش همان است که گفتم، برای فرار از…
باب جون حرف مریم را برید:
-حکمتش را ول کن. این جایش به من و تو دخلی ندارد. وقتی رفیقِ آدم چیزی از آدم خواست، لطفش به این است که بیحکمت و بیپرسوجو بدهی. اگر حکمتش را بدانی که به خاطرِ حکمت دادهای، نه به خاطرِ لوطیگری. جخ آمدیم و حکمتش را نفهمیدی، آن وقت چه؟ انجام نمیدهی؟
🔹بخشی از کتاب «منِ او»، «رضا امیرخانی»، انتشارات افق
پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب
کانون اندیشۀ جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب 🔸پیشنهاد کتاب برای مطالعه در ایام عید نوروز 🔸برگرفته از مجموعه کتابهای "سما، سیر مطالعات اسلامی"، انتشارات کانون اندیشه جوان کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
📚کتاب: "غربشناسی"
🔸نویسنده: سیداحمد رهنمایی
🔸انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
🔸نویسنده: سیداحمد رهنمایی
🔸انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
📚کتاب: "غربشناسی" 🔸نویسنده: سیداحمد رهنمایی 🔸انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌آیا حضور کلیسا دلیل ظلمانی بودن بخشی از قرون وسطا بود؟
🔻علیرغم این که برخی از نویسندگان و روشنفکران غربی علت اصلی ظلمانی بودن بخش اول قرون وسطا (بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی) در جهان غرب را ناشی از حضور دین و کلیسا در این دوران میدانند، آنچه در این قرون رخ داد بیش از آن که معلول حضور دین و کلیسا باشد نتیجهی شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعهی اروپایی بوده است.
🔸مسیحیت در قرون اولیهی میلادی به عنوان یک دین اخلاقی و کاملا معنوی و عرفانی ظهور کرد. با وجود این، مسیحیت، علاوه بر فقدان اصول راسخ و متقن اعتقادی و ایمانی، فاقد دو عنصر اساسی دیگر بود :
🔸الف) مسیحیت برنامهی منظم و فراگیری برای زندگی فردی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جوامع بشری نداشت.
🔸ب) مسیحیت از قوانینی که دخالت مستقیم در امور سیاسی را برای کلیسا توجیه کند بیبهره بود، بلکه برعکس، متون مقدس مسیحی شدیداً با برنامههای اجتماعی و سیاسی، معارض بودند.
🔸در این قرون، امپراتوری و سپس پادشاهی و در نهایت فئودالهای منطقه روم بودند که از نقش تعیین کنندهای در تحولات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار بودند. کلیسا و دین نیز که تشکیل حکومت و دخالت در امور سیاسی را از وظائف خود نمیدانست در خدمت نظام سیاسی و اقتصادی قرار گرفت و در واقع نقش مشروعیتبخشی به این نظام را ایفا میکرد.
🔹بخشی از کتاب «غربشناسی»، «سیداحمد رهنمایی»، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
پایان پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب
کانون اندیشۀ جوان
♦️ @Canoon_org
🔻علیرغم این که برخی از نویسندگان و روشنفکران غربی علت اصلی ظلمانی بودن بخش اول قرون وسطا (بین ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ میلادی) در جهان غرب را ناشی از حضور دین و کلیسا در این دوران میدانند، آنچه در این قرون رخ داد بیش از آن که معلول حضور دین و کلیسا باشد نتیجهی شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعهی اروپایی بوده است.
🔸مسیحیت در قرون اولیهی میلادی به عنوان یک دین اخلاقی و کاملا معنوی و عرفانی ظهور کرد. با وجود این، مسیحیت، علاوه بر فقدان اصول راسخ و متقن اعتقادی و ایمانی، فاقد دو عنصر اساسی دیگر بود :
🔸الف) مسیحیت برنامهی منظم و فراگیری برای زندگی فردی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جوامع بشری نداشت.
🔸ب) مسیحیت از قوانینی که دخالت مستقیم در امور سیاسی را برای کلیسا توجیه کند بیبهره بود، بلکه برعکس، متون مقدس مسیحی شدیداً با برنامههای اجتماعی و سیاسی، معارض بودند.
🔸در این قرون، امپراتوری و سپس پادشاهی و در نهایت فئودالهای منطقه روم بودند که از نقش تعیین کنندهای در تحولات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و اجتماعی برخوردار بودند. کلیسا و دین نیز که تشکیل حکومت و دخالت در امور سیاسی را از وظائف خود نمیدانست در خدمت نظام سیاسی و اقتصادی قرار گرفت و در واقع نقش مشروعیتبخشی به این نظام را ایفا میکرد.
🔹بخشی از کتاب «غربشناسی»، «سیداحمد رهنمایی»، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)
پایان پرونده تلگرامی #نوروز_با_کتاب
کانون اندیشۀ جوان
♦️ @Canoon_org
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی
🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی
🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌دکتر #حسین_کچویان (جامعهشناس) :
آوینی مشتاق دنیایی متفاوت بود.
🔻افرادی که همیشه در هر تمدنی برای نخستینبار آن بنای نظری و مرحلۀ جدیدی را که آن تمدن در حال ورود به آن است درک مینمایند، هنرمندان هستند؛ برای مثال در تاریخ تمدن غرب، افرادی مثل فلوبر بودند که فکری را فهمیدند و بعدها، دیگرانی مانند آدرنو آمدند و در قالب بیانی تئوریک به آن فکر شکل دادند؛ یعنی نخستین ساحتی که ورود یا تحوّل هر تمدن، در آن تجربه میشود.
🔸هر تحول تمدنیای، حتی در درون یک تمدن، نخست در ساحت هنر حس ميشود و بعد در ساحت نظر؛ یعنی نخست یک چیزی حس میشود و بعد آن حس در قالب تئوریک بیان میگردد؛ برای مثال ميدانید که ریشۀ پستمدرنیسم، در معماری و نقاشی و حوزههایی از این نوع است؛ یعنی نخستین بار کسانی کارهایی کردهاند، بدون اینکه آگاهی مشخصی داشته باشند؛ درواقع نوعی دلزدگی و شوق، اساس این تحول را شکل داده است.
🔸به سخن دیگر ، هنرمندان نسبت به بعضی از فرمها و قالبهای هنری نوعی دلزدگی داشتهاند و این دلزدگی نيز عاطفی و احساسی بوده است. افزون بر این، آنها نوعی شوق به چیزی متفاوت را در کارشان آوردهاند و بعدها این، در قالب نظریات پستمدرن عرضه شده است.
🔸به نظر ميرسد شهید آوینی چنین فردی بود؛ یعنی هنرمندی بود که به نوعی دلزدگی نسبت به فضای موجود ــ که او آن را فضای تجدّد مینامید ــ رسیده بود و شوق دنیایی متفاوت داشت.
🔸او توانسته بود این دلزدگی و شوق را با توجه به اینکه تواناییهای خوبی هم در عرصۀ بیان و کلام داشت، در قالبی مفهومی مطرح کند؛ بنابراین میتوان گفت که آوینی مظهر عصری است که در حال آمدن است یا بشر به آن شوق دارد.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
آوینی مشتاق دنیایی متفاوت بود.
🔻افرادی که همیشه در هر تمدنی برای نخستینبار آن بنای نظری و مرحلۀ جدیدی را که آن تمدن در حال ورود به آن است درک مینمایند، هنرمندان هستند؛ برای مثال در تاریخ تمدن غرب، افرادی مثل فلوبر بودند که فکری را فهمیدند و بعدها، دیگرانی مانند آدرنو آمدند و در قالب بیانی تئوریک به آن فکر شکل دادند؛ یعنی نخستین ساحتی که ورود یا تحوّل هر تمدن، در آن تجربه میشود.
🔸هر تحول تمدنیای، حتی در درون یک تمدن، نخست در ساحت هنر حس ميشود و بعد در ساحت نظر؛ یعنی نخست یک چیزی حس میشود و بعد آن حس در قالب تئوریک بیان میگردد؛ برای مثال ميدانید که ریشۀ پستمدرنیسم، در معماری و نقاشی و حوزههایی از این نوع است؛ یعنی نخستین بار کسانی کارهایی کردهاند، بدون اینکه آگاهی مشخصی داشته باشند؛ درواقع نوعی دلزدگی و شوق، اساس این تحول را شکل داده است.
🔸به سخن دیگر ، هنرمندان نسبت به بعضی از فرمها و قالبهای هنری نوعی دلزدگی داشتهاند و این دلزدگی نيز عاطفی و احساسی بوده است. افزون بر این، آنها نوعی شوق به چیزی متفاوت را در کارشان آوردهاند و بعدها این، در قالب نظریات پستمدرن عرضه شده است.
🔸به نظر ميرسد شهید آوینی چنین فردی بود؛ یعنی هنرمندی بود که به نوعی دلزدگی نسبت به فضای موجود ــ که او آن را فضای تجدّد مینامید ــ رسیده بود و شوق دنیایی متفاوت داشت.
🔸او توانسته بود این دلزدگی و شوق را با توجه به اینکه تواناییهای خوبی هم در عرصۀ بیان و کلام داشت، در قالبی مفهومی مطرح کند؛ بنابراین میتوان گفت که آوینی مظهر عصری است که در حال آمدن است یا بشر به آن شوق دارد.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌حجتالاسلام #حمید_پارسانیا (جامعهشناس) :
آوینی مقلّد متفکران غربی نبود.
🔻شهید آوینی در جایگاه میانهای بین نظامهای معرفتی گوناگون قرار گرفت. خاستگاه تعلیم و تعلم او در نظام علمی مدرن، در ذیل حاشیهایترین بخش نظام معرفتی مدرن و در ذیل کسانی مثل هدایت بود. درواقع شهید آوینی این فضای معرفتی را کاملاً درک و لمس کرد، اما جذب آن نشد، بلکه از حضور رویکردهای پدیدارشناختی و اگزیستانسیالیستی، برای توجه به تضاد این نظام معرفتی با هویت تاریخی و فرهنگیای که میخواهد ابژۀ آن معرفت بشود به خوبی استفاده کرد.
🔸او، که خود را از نظر وجودی و تاریخی مجذوب خیزش عظیم انقلابی، تاریخی و تمدنی مردم ایران ــ که به صورت یک انقلاب پُرتوان اجتماعی ظاهر شده بود ــ میدید، همۀ ظرفیتهای این انقلاب را برای کار نظری کردن و تحلیل مسائل پیرامون خود به کار گرفت و با همۀ وجود، به میدان آمد.
🔸وقتی که فردی با همۀ وجود، خود را به عرصۀ یک تفکر و تمدن بسپارد، در عرصۀ تاریخ، نمایندگی آن تفکر را برعهده میگیرد. آوینی از دسته افرادی نبود که در گذر از گسل موجود بین این دو نظام معرفتی فقط به تقلید از اندیشمندان غربی سخنانی بر زبان آورد و در وضعیت شیفتگی به غرب و بیگانگی با هویت تاریخی خود فلسفهبافی کند، بلکه او با معرفت تاریخی ایران عجین شده بود و بنابراین سخنانی که بر زبان میآورد حرفهای خودش بود نه تقلیدی از متفکران غربی.
🔸باید گفت که مهمترین ویژگی آوینی، که شهادت او هم گواه بر این ادعاست، صداقت او در گذر از این عرصههای متنوع معرفتی بود و ازهمینرو توانست با دادن وجود خود به این حقیقت، حظّی از حقیقت ببرد.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
آوینی مقلّد متفکران غربی نبود.
🔻شهید آوینی در جایگاه میانهای بین نظامهای معرفتی گوناگون قرار گرفت. خاستگاه تعلیم و تعلم او در نظام علمی مدرن، در ذیل حاشیهایترین بخش نظام معرفتی مدرن و در ذیل کسانی مثل هدایت بود. درواقع شهید آوینی این فضای معرفتی را کاملاً درک و لمس کرد، اما جذب آن نشد، بلکه از حضور رویکردهای پدیدارشناختی و اگزیستانسیالیستی، برای توجه به تضاد این نظام معرفتی با هویت تاریخی و فرهنگیای که میخواهد ابژۀ آن معرفت بشود به خوبی استفاده کرد.
🔸او، که خود را از نظر وجودی و تاریخی مجذوب خیزش عظیم انقلابی، تاریخی و تمدنی مردم ایران ــ که به صورت یک انقلاب پُرتوان اجتماعی ظاهر شده بود ــ میدید، همۀ ظرفیتهای این انقلاب را برای کار نظری کردن و تحلیل مسائل پیرامون خود به کار گرفت و با همۀ وجود، به میدان آمد.
🔸وقتی که فردی با همۀ وجود، خود را به عرصۀ یک تفکر و تمدن بسپارد، در عرصۀ تاریخ، نمایندگی آن تفکر را برعهده میگیرد. آوینی از دسته افرادی نبود که در گذر از گسل موجود بین این دو نظام معرفتی فقط به تقلید از اندیشمندان غربی سخنانی بر زبان آورد و در وضعیت شیفتگی به غرب و بیگانگی با هویت تاریخی خود فلسفهبافی کند، بلکه او با معرفت تاریخی ایران عجین شده بود و بنابراین سخنانی که بر زبان میآورد حرفهای خودش بود نه تقلیدی از متفکران غربی.
🔸باید گفت که مهمترین ویژگی آوینی، که شهادت او هم گواه بر این ادعاست، صداقت او در گذر از این عرصههای متنوع معرفتی بود و ازهمینرو توانست با دادن وجود خود به این حقیقت، حظّی از حقیقت ببرد.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌#شهریار_زرشناس (پژوهشگر) :
آوینی معتقد بود باید از ولایت تکنولوژی عبور کنیم !
🔻امروز بزرگترین مشکل ما دربارهی علم و تکنولوژی است. دربارهی تکنولوژی، مشکل عمدهی ما این است که از طرفی نمیتوانیم به تکنولوژی جدید مسلح نشویم و از طرف دیگر، اگر به تکنولوژی گردن بگذاریم، ویژگی تکنولوژی این است که ولایت خود را بر ما حاکم میکند و ما تدریجاً در تکنولوژی مستحیل میشویم. من به یاد دارم که این مسئله، دغدغهی فکری شهید آوینی بود.
🔸ایشان میگفت همانطور که انسان میتواند با تکیه بر ولایت الهی از ولایت شیطان رها شود، ما هم فقط با تکیه بر ولایت الهی میتوانیم از تکنولوژی عبور کنیم؛ یعنی، تکنولوژی را در محدودهای به کار بگیریم، در عین اینکه اسیر آن نشویم.
🔸البته خیلی سخت است که شما صنعت بزرگ و تکنیک بزرگ به وجود بیاورید و در عین حال، تحت سیطرهی ساختارهای آن قرار نگیرید. در نسبت کلی، وقتی میخواهید تکنیکی و صنعتی بشوید، باید انسان صنعتی و جامعهی صنعتی بسازید.
🔸جامعهی صنعتی یک هویت ویژهی فکری و یک شخصیت روحی خاص و یک جهانبینی ویژه دارد. اینجا شما، در مقابل سیستم، مقهور میشوید و سیستم بر شما غلبه میکند. این همان اتفاقی است که در غرب مدرن، از حدود اواخر قرن نوزده، رخ داده است.
🔸چرا اینقدر غربیها فریاد از خود بیگانگی سر میدهند؟ چرا مارکس مسئلهی از خود بیگانگی انسان در کار مدرن را طرح کرده است؟ همهی متفکران غربی نظیر مارکس، آدرنو، مارکوزه، هورکهایمر و... نیز همین دغدغه را دارند. این همان دغدغهی از خود بیگانگی و همان دغدغهی ناشی از سیطرهی تکنیک بر انسان و همان دغدغهی ناشی از ولایت تکنیک است.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
آوینی معتقد بود باید از ولایت تکنولوژی عبور کنیم !
🔻امروز بزرگترین مشکل ما دربارهی علم و تکنولوژی است. دربارهی تکنولوژی، مشکل عمدهی ما این است که از طرفی نمیتوانیم به تکنولوژی جدید مسلح نشویم و از طرف دیگر، اگر به تکنولوژی گردن بگذاریم، ویژگی تکنولوژی این است که ولایت خود را بر ما حاکم میکند و ما تدریجاً در تکنولوژی مستحیل میشویم. من به یاد دارم که این مسئله، دغدغهی فکری شهید آوینی بود.
🔸ایشان میگفت همانطور که انسان میتواند با تکیه بر ولایت الهی از ولایت شیطان رها شود، ما هم فقط با تکیه بر ولایت الهی میتوانیم از تکنولوژی عبور کنیم؛ یعنی، تکنولوژی را در محدودهای به کار بگیریم، در عین اینکه اسیر آن نشویم.
🔸البته خیلی سخت است که شما صنعت بزرگ و تکنیک بزرگ به وجود بیاورید و در عین حال، تحت سیطرهی ساختارهای آن قرار نگیرید. در نسبت کلی، وقتی میخواهید تکنیکی و صنعتی بشوید، باید انسان صنعتی و جامعهی صنعتی بسازید.
🔸جامعهی صنعتی یک هویت ویژهی فکری و یک شخصیت روحی خاص و یک جهانبینی ویژه دارد. اینجا شما، در مقابل سیستم، مقهور میشوید و سیستم بر شما غلبه میکند. این همان اتفاقی است که در غرب مدرن، از حدود اواخر قرن نوزده، رخ داده است.
🔸چرا اینقدر غربیها فریاد از خود بیگانگی سر میدهند؟ چرا مارکس مسئلهی از خود بیگانگی انسان در کار مدرن را طرح کرده است؟ همهی متفکران غربی نظیر مارکس، آدرنو، مارکوزه، هورکهایمر و... نیز همین دغدغه را دارند. این همان دغدغهی از خود بیگانگی و همان دغدغهی ناشی از سیطرهی تکنیک بر انسان و همان دغدغهی ناشی از ولایت تکنیک است.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌دکتر #حسین_کچویان (جامعهشناس) :
آوینی متفکر گزیدهگو بود، نه فیلسوف سیستمساز !
🔻روشنفکرانی که فکر منسجمی به شما عرضه نمیکنند، اما اندیشههای بدیعی دارند، یعنی همان گزیدهگوها، همیشه زودتر از روشنفکران دارای اندیشۀ نظاممند و سیستمساز ظهور میکنند.
🔸البته ما معمولاً تمدنها را با روشنفکران سیستمساز میشناسیم، ولی در واقع این طور نیست؛ برای مثال مارکس نبود که ایدئولوژی مارکسیستی را مطرح کرد، بلکه رگههای اولیۀ تفکر مارکسیستی را باید در اندیشههای روشنفکرانی مثل سنسیمون یافت.
🔸یعنی کسانی که با تجربه چیزهایی را دریافته بودند، کما اینکه مثلاً دربارۀ آگوست کنت هم همینطور است. او روشنفکری سیستمساز بود، ولی او نبود که آن فکرهای اولیه را مطرح کرد، بلکه آن فکرهای اولیه از آنِ اصحاب دایرهالمعارف بود که انسانها و اندیشمندان خیلی عمیقی نبودند، بلکه گزیدهگوییهایی کرده بودند.
🔸تمام فیلسوفان قرن هیجدهم میلادی اینگونه بودهاند. آنها فیلسوف نبودند، بلکه فقط بصیرتهایی پیدا کرده بودند؛ برای مثال ولتر و روسو فیلسوف نبودند.
🔸اگر کتابهای آنها را هم بخوانید، متوجه میشوید که هیچ عمق تئوریکی، به آن معنا که نزد هگل یا مارکس یا اندیشمندان دیگر بود، در مطالب آنها نمیبینید، بلکه فقط بصیرتهایی را میبینید که آنها بدان رسیده بودند؛ البته این بصیرتها مبنای شکل دادن بناهای تئوریک بزرگی بودند.
🔸پیامبران هم سیستمساز نبودند، بلکه فقط بصیرتهایی را که به دست آورده بودند منتقل میکردند و این بصیرتها مبنای سیستمسازیهای بعدی میشد.
از همین روست که من شأنیت و موقعیت تاریخی و اجتماعی آوینی را نیز از این نوع میدانم.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
آوینی متفکر گزیدهگو بود، نه فیلسوف سیستمساز !
🔻روشنفکرانی که فکر منسجمی به شما عرضه نمیکنند، اما اندیشههای بدیعی دارند، یعنی همان گزیدهگوها، همیشه زودتر از روشنفکران دارای اندیشۀ نظاممند و سیستمساز ظهور میکنند.
🔸البته ما معمولاً تمدنها را با روشنفکران سیستمساز میشناسیم، ولی در واقع این طور نیست؛ برای مثال مارکس نبود که ایدئولوژی مارکسیستی را مطرح کرد، بلکه رگههای اولیۀ تفکر مارکسیستی را باید در اندیشههای روشنفکرانی مثل سنسیمون یافت.
🔸یعنی کسانی که با تجربه چیزهایی را دریافته بودند، کما اینکه مثلاً دربارۀ آگوست کنت هم همینطور است. او روشنفکری سیستمساز بود، ولی او نبود که آن فکرهای اولیه را مطرح کرد، بلکه آن فکرهای اولیه از آنِ اصحاب دایرهالمعارف بود که انسانها و اندیشمندان خیلی عمیقی نبودند، بلکه گزیدهگوییهایی کرده بودند.
🔸تمام فیلسوفان قرن هیجدهم میلادی اینگونه بودهاند. آنها فیلسوف نبودند، بلکه فقط بصیرتهایی پیدا کرده بودند؛ برای مثال ولتر و روسو فیلسوف نبودند.
🔸اگر کتابهای آنها را هم بخوانید، متوجه میشوید که هیچ عمق تئوریکی، به آن معنا که نزد هگل یا مارکس یا اندیشمندان دیگر بود، در مطالب آنها نمیبینید، بلکه فقط بصیرتهایی را میبینید که آنها بدان رسیده بودند؛ البته این بصیرتها مبنای شکل دادن بناهای تئوریک بزرگی بودند.
🔸پیامبران هم سیستمساز نبودند، بلکه فقط بصیرتهایی را که به دست آورده بودند منتقل میکردند و این بصیرتها مبنای سیستمسازیهای بعدی میشد.
از همین روست که من شأنیت و موقعیت تاریخی و اجتماعی آوینی را نیز از این نوع میدانم.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌دکتر #محمد_رجبی (پژوهشگر) :
شهید آوینی به روشنفکران ایرانی نقدهای جدی داشت.
🔻روشنفکران، در جامعۀ غربی، طبقۀ میانی و لایۀ وصل متخصصان و تکنوکراتهای جامعه به عامه هستند. بر این اساس آنها در اروپا، یعنی زادگاه خود، کسانی هستند که برخلاف متخصصان، ميتوانند به زبان عوام حرف بزنند؛ ازاینرو بیشتر آنها روزنامهنویس، اهل هنر (آن هم هنرهایی که از نظر مخاطب عمومیت دارد، مثل سینما) وکیل دادگستری یا عضو فعال احزاب سیاسی هستند و از این طریق با مردم ارتباط دارند.
🔸روشنفکران یا عمدتاً ژورنالیستاند یا حقوقدانِ در سطح متوسط یا بخشی از هنرمندان که بیشتر فعالیتهای عمومی دارند یا کسانی که در احزاب سیاسی فعالیت سیاسی دارند.
🔸این تعریف خاصی است برای روشنفکر؛ بنابراين در اروپا، اگر به کسی بگویید شما روشنفکرید، ميگوید: «نه، من در فلان رشته آکادمیسین هستم. من روشنفکر نیستم.» توهینی هم برایش محسوب نميشود؛ یا میگوید: «نه، من تکنوکراتم، متخصصم.» یا خودش را خیلی راحت، عامی تلقی میکند و میگوید: «من عامی هستم». روشنفکر چه کسی است؟ بر این اساس در اروپا روشنفکر کسی است که به رغم اینکه تخصص ندارد، نسبتاً دربارۀ هر چیزی اطلاعات عمومی خوبی دارد.
🔸اما در ایران تصور بر این است که صفت روشنفکر داشتن نوعی فضیلت و امتیاز معنوی بهشمار میآید.
🔸با توجه به همین کجفهمی شهید آوینی بسیار تلاش کرد تا معنای واقعی روشنفکر را به روشنفکران وطنی ابلاغ کند و به آنها بگوید که اگر ميخواهید روشنفکر باشید، جایگاه و قلمرو خودتان را بشناسید تا بتوانید از این جایگاه استفاده کنید و به دیگران هم استفاده برسانید؛ وگرنه در خودتان میپیچید و عالم وهمآلودی برای خود تصور میکنید و در عمل هم به نتیجهای نمیرسید. این یکی از ویژگیهای مهم آثار و مباحث شهید آوینی است.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
شهید آوینی به روشنفکران ایرانی نقدهای جدی داشت.
🔻روشنفکران، در جامعۀ غربی، طبقۀ میانی و لایۀ وصل متخصصان و تکنوکراتهای جامعه به عامه هستند. بر این اساس آنها در اروپا، یعنی زادگاه خود، کسانی هستند که برخلاف متخصصان، ميتوانند به زبان عوام حرف بزنند؛ ازاینرو بیشتر آنها روزنامهنویس، اهل هنر (آن هم هنرهایی که از نظر مخاطب عمومیت دارد، مثل سینما) وکیل دادگستری یا عضو فعال احزاب سیاسی هستند و از این طریق با مردم ارتباط دارند.
🔸روشنفکران یا عمدتاً ژورنالیستاند یا حقوقدانِ در سطح متوسط یا بخشی از هنرمندان که بیشتر فعالیتهای عمومی دارند یا کسانی که در احزاب سیاسی فعالیت سیاسی دارند.
🔸این تعریف خاصی است برای روشنفکر؛ بنابراين در اروپا، اگر به کسی بگویید شما روشنفکرید، ميگوید: «نه، من در فلان رشته آکادمیسین هستم. من روشنفکر نیستم.» توهینی هم برایش محسوب نميشود؛ یا میگوید: «نه، من تکنوکراتم، متخصصم.» یا خودش را خیلی راحت، عامی تلقی میکند و میگوید: «من عامی هستم». روشنفکر چه کسی است؟ بر این اساس در اروپا روشنفکر کسی است که به رغم اینکه تخصص ندارد، نسبتاً دربارۀ هر چیزی اطلاعات عمومی خوبی دارد.
🔸اما در ایران تصور بر این است که صفت روشنفکر داشتن نوعی فضیلت و امتیاز معنوی بهشمار میآید.
🔸با توجه به همین کجفهمی شهید آوینی بسیار تلاش کرد تا معنای واقعی روشنفکر را به روشنفکران وطنی ابلاغ کند و به آنها بگوید که اگر ميخواهید روشنفکر باشید، جایگاه و قلمرو خودتان را بشناسید تا بتوانید از این جایگاه استفاده کنید و به دیگران هم استفاده برسانید؛ وگرنه در خودتان میپیچید و عالم وهمآلودی برای خود تصور میکنید و در عمل هم به نتیجهای نمیرسید. این یکی از ویژگیهای مهم آثار و مباحث شهید آوینی است.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌دکتر #سید_حسن_شهرستانی (پژوهشگر) :
جاودانگی آوینی صرفا به دلیل تکنیکشناس بودن او نیست !
🔻شهید آوینی نمونهای است از آنچه مولانا برای هنر تعریف کرده است که «خود هنر آن دان که دید آتش عیان»؛ زیرا او فقط هنرمند به معنای تکنیکی، سینماگر، اهل تئاتر و هنرهای نمایشی و دراماتیک، نظم و نثر و ادبیات نبود، بلکه هنر به معنای فضایل انسانی نیز در او نمود داشت؛ یعنی به عینالیقین رسیده بود و در پایان زندگی پربارش نیز حقالیقین نصیب او شد.
🔸آوینی به دلیل این تکنیکها نیست که مشهور شده است، همچنان که حافظ به دلیل ادبیاتش نیست که جهانگیر شده است و همهی طبقات اجتماعی به او اقبال کردهاند، بلکه این «اجر صبری است کز آن شاخه نباتش دادند». به قول خود او «مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند». در واقع فضایل انسانی، ورای ظاهر فن، تکنیک و هنر، آوینی را آوینی کرد و حافظ را حافظ، و به آنها پایی داد که هر دو جهان را درنوردند.
🔸استاد فقید علاّمه جعفری در حدود سال ۱۳۵۹ سفری به جبههها کرد و در بازگشت در جلسهای تعبیر عجیبی گفت. ايشان با هيجان خاصی، با آن بیان شیرین خود، گفت: «من تا این مناطق نرفته بودم، فلسفه ميگفتم [با طعنه میگفت: «فلسفه میگفتم»] اصلاً باید بروید آنجا انسانشناسی را دوباره تعریف کنید. جبههها تعریف انسان را عوض کردند». در واقع برای روایت آنچه در جبههها گذشت و تعریف دوبارۀ انسان، به هنرمندانی نیاز است که افزون بر تکنیک، به عینالیقین نیز دست یافتهاند تا روح هنر، یعنی همان فضائل انسانی را در کالبد هنر بدمند.
🔸در حال حاضر بیشتر فیلمهایی که دربارۀ دفاع مقدس ساخته شدهاند در به تصویر کشیدن حقایق جنگ موفق عمل نکردهاند؛ زیرا فقط مضمون آنها جنگ است و کارهایی هالیوودی و تکنیکی و به فکر گیشه و مسائلی از این دست هستند. در این میان «روایت فتح»، ساختۀ شهید آوینی استثناست؛ زیرا ترکیب و تلفیقی است از دو هنر یادشده.
🔸آوینی هنرمندی بود که از تکنیک بهرهای وافر داشت، اما این تنها عاملی نبود که سبب شد «روایت فتح» این چنین در یادها ثبت شود، بلکه روح این شهید به عینالیقین و حقالیقین رسیده بود که در این اثر هنری دمیده شد و آن را از تمام فیلمهایی که درباره دفاع مقدس ساخته شده بود متمایز کرد.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
جاودانگی آوینی صرفا به دلیل تکنیکشناس بودن او نیست !
🔻شهید آوینی نمونهای است از آنچه مولانا برای هنر تعریف کرده است که «خود هنر آن دان که دید آتش عیان»؛ زیرا او فقط هنرمند به معنای تکنیکی، سینماگر، اهل تئاتر و هنرهای نمایشی و دراماتیک، نظم و نثر و ادبیات نبود، بلکه هنر به معنای فضایل انسانی نیز در او نمود داشت؛ یعنی به عینالیقین رسیده بود و در پایان زندگی پربارش نیز حقالیقین نصیب او شد.
🔸آوینی به دلیل این تکنیکها نیست که مشهور شده است، همچنان که حافظ به دلیل ادبیاتش نیست که جهانگیر شده است و همهی طبقات اجتماعی به او اقبال کردهاند، بلکه این «اجر صبری است کز آن شاخه نباتش دادند». به قول خود او «مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند». در واقع فضایل انسانی، ورای ظاهر فن، تکنیک و هنر، آوینی را آوینی کرد و حافظ را حافظ، و به آنها پایی داد که هر دو جهان را درنوردند.
🔸استاد فقید علاّمه جعفری در حدود سال ۱۳۵۹ سفری به جبههها کرد و در بازگشت در جلسهای تعبیر عجیبی گفت. ايشان با هيجان خاصی، با آن بیان شیرین خود، گفت: «من تا این مناطق نرفته بودم، فلسفه ميگفتم [با طعنه میگفت: «فلسفه میگفتم»] اصلاً باید بروید آنجا انسانشناسی را دوباره تعریف کنید. جبههها تعریف انسان را عوض کردند». در واقع برای روایت آنچه در جبههها گذشت و تعریف دوبارۀ انسان، به هنرمندانی نیاز است که افزون بر تکنیک، به عینالیقین نیز دست یافتهاند تا روح هنر، یعنی همان فضائل انسانی را در کالبد هنر بدمند.
🔸در حال حاضر بیشتر فیلمهایی که دربارۀ دفاع مقدس ساخته شدهاند در به تصویر کشیدن حقایق جنگ موفق عمل نکردهاند؛ زیرا فقط مضمون آنها جنگ است و کارهایی هالیوودی و تکنیکی و به فکر گیشه و مسائلی از این دست هستند. در این میان «روایت فتح»، ساختۀ شهید آوینی استثناست؛ زیرا ترکیب و تلفیقی است از دو هنر یادشده.
🔸آوینی هنرمندی بود که از تکنیک بهرهای وافر داشت، اما این تنها عاملی نبود که سبب شد «روایت فتح» این چنین در یادها ثبت شود، بلکه روح این شهید به عینالیقین و حقالیقین رسیده بود که در این اثر هنری دمیده شد و آن را از تمام فیلمهایی که درباره دفاع مقدس ساخته شده بود متمایز کرد.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌#حسین_معززی_نیا (منتقد سینما) :
آوینی میگفت بسیاری از فیلمسازان جوان زیر دست "تکنیک" سینما دست و پا میزنند !
🔻آوینی در مقاله "تکنیک در سینما"، آخرین مقاله سینماییاش، بر این موضوع تأکید کرده است که آنچه تکنولوژی و محصولات تکنولوژیک نام دارد فرهنگ شیئیتیافته است.
🔸منظور از فرهنگ شیئیتیافته این است که نمیتوان گفت ابزاری همچون دوربین فیلمبرداری فقط شیءِ ساختهشدهای ــ ابزار ــ است که در نتیجه ترقی علمی و پیشرفت ابزار به وجود آمده است و میتوان از آن هر استفادهای کرد، بلکه از نظر ایشان، هر يك از ابزارهای تکنولوژیک، پیشینهای دارند و دلایلی برای ساختهشدنشان وجود داشته است.
🔸حتی برخلاف تلقی رایج، اینگونه نیست که فکر کنیم بشر، چون طی سیری سههزارساله ترقی کرده، موفق شده است ابزار تکنولوژیک را اختراع کند، بلکه اقتضای این دوره از زندگی امروز، که روزگار مدرن نام دارد، این بوده است که ابزار تکنولوژیک در آن به وجود آید و بنابراین اگر بشر، سههزار سال پیش هم از نظر فکری و فطری نیاز به ابزار تکنولوژیک را احساس میکرد، این ابزار اختراع میشد.
🔸چنین نگرشی این تصور را در پی دارد که وسایل تکنولوژیک امروزی با خود فرهنگی خاص را به دنبال میآورند و لزوماً برای کارکرد مشخصی به وجود آمدهاند. در کل از نگاه ایشان تکنیک، پدیده بیخاصیت و خنثایی نیست که هر نگاهی را بپذیرد و هر حرفی را بشود با آن مطرح کرد؛ درواقع ظرفی نیست که هر مظروفی را بشود در آن جای داد، بلکه در برابر بعضی از نگاهها و تلقیها مقاومت خواهد کرد؛ بنابراین میتواند بر ما نوعی ولایت داشته باشد.
🔸بر اساس همین نگاه بود که شهید آوینی اظهار میکرد بسیاری از فیلمسازان جوان در عمل تبدیل شدهاند به کسانی که زیرِ دست تکنیک سینما در حال دستوپازدن هستند؛ یعنی هیچ تسلطی بر زبانش ندارند و بیشتر میکوشند همان چیزی را که پیش از این روی داده است بیان کنند.
🔸از نظر ایشان مرحلهای که انسان بر تکنیک سینما غلبه پیدا میکند و در واقع بر آن نوعی ولایت مییابد، مرحلهای پس از این است که بسیاری از فیلمسازان هنوز به آن گام ننهادهاند.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
آوینی میگفت بسیاری از فیلمسازان جوان زیر دست "تکنیک" سینما دست و پا میزنند !
🔻آوینی در مقاله "تکنیک در سینما"، آخرین مقاله سینماییاش، بر این موضوع تأکید کرده است که آنچه تکنولوژی و محصولات تکنولوژیک نام دارد فرهنگ شیئیتیافته است.
🔸منظور از فرهنگ شیئیتیافته این است که نمیتوان گفت ابزاری همچون دوربین فیلمبرداری فقط شیءِ ساختهشدهای ــ ابزار ــ است که در نتیجه ترقی علمی و پیشرفت ابزار به وجود آمده است و میتوان از آن هر استفادهای کرد، بلکه از نظر ایشان، هر يك از ابزارهای تکنولوژیک، پیشینهای دارند و دلایلی برای ساختهشدنشان وجود داشته است.
🔸حتی برخلاف تلقی رایج، اینگونه نیست که فکر کنیم بشر، چون طی سیری سههزارساله ترقی کرده، موفق شده است ابزار تکنولوژیک را اختراع کند، بلکه اقتضای این دوره از زندگی امروز، که روزگار مدرن نام دارد، این بوده است که ابزار تکنولوژیک در آن به وجود آید و بنابراین اگر بشر، سههزار سال پیش هم از نظر فکری و فطری نیاز به ابزار تکنولوژیک را احساس میکرد، این ابزار اختراع میشد.
🔸چنین نگرشی این تصور را در پی دارد که وسایل تکنولوژیک امروزی با خود فرهنگی خاص را به دنبال میآورند و لزوماً برای کارکرد مشخصی به وجود آمدهاند. در کل از نگاه ایشان تکنیک، پدیده بیخاصیت و خنثایی نیست که هر نگاهی را بپذیرد و هر حرفی را بشود با آن مطرح کرد؛ درواقع ظرفی نیست که هر مظروفی را بشود در آن جای داد، بلکه در برابر بعضی از نگاهها و تلقیها مقاومت خواهد کرد؛ بنابراین میتواند بر ما نوعی ولایت داشته باشد.
🔸بر اساس همین نگاه بود که شهید آوینی اظهار میکرد بسیاری از فیلمسازان جوان در عمل تبدیل شدهاند به کسانی که زیرِ دست تکنیک سینما در حال دستوپازدن هستند؛ یعنی هیچ تسلطی بر زبانش ندارند و بیشتر میکوشند همان چیزی را که پیش از این روی داده است بیان کنند.
🔸از نظر ایشان مرحلهای که انسان بر تکنیک سینما غلبه پیدا میکند و در واقع بر آن نوعی ولایت مییابد، مرحلهای پس از این است که بسیاری از فیلمسازان هنوز به آن گام ننهادهاند.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌#شهریار_زرشناس (پژوهشگر) :
با برخی از مقالات آوینی مخالفت میکردند !
🔻شهید آوینی در کتاب آئینۀ جادو، که کتابی سهجلدی است، کوشیده است تا به لحاظ تئوریک، نسبتی میان ما و سینما و تلویزیون، طرحریزی کند و چون درصدد تبیین بنیانهای تئوریک این نسبت بوده، ناگزیر به تفسیر قرآن، فلسفه و انسانشناسی هم سری زده است.
🔸آوینی در انتشار مقالاتی از این دست، که بعدها در کتاب توسعه و تمدن غرب جمعآوری گردید، با مشکلاتی روبهرو بود. برای مثال در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹، که شهید آوینی مقالات سینمایی خود را ــ که بعدها آئینۀ جادو نام گرفت ــ مینوشت، هنوز بسیاری میگفتند: مگر ما با تلویزیون مشکلی داریم؛ تلویزیون که ابزاری بیش نیست؛ مثل لیوانی که هم میتوانید در آن آب بریزید و هم سرکه.
🔸آنها متوجه نمیشدند که تلویزیون ابزار صرف نیست، بلکه اقتضائات خود را هم دارد و شما نمیتوانید هر مظروفی را در این ظرف بریزید، بلکه باید مظروفی را بریزید که نسبتی با این ظرف داشته باشد. آنها حتی این مسائل را هم درک نمیکردند.
🔸متأسفانه در سالهای دهۀ ۱۳۶۰ علمزدگی بر نظام دانشگاهی ایران سیطرۀ نیرومندی داشت و به همین دلیل اینگونه سخنان را نمیشد مطرح کرد. براساس همین فضا بود که به آوینی اجازه ندادند به نوشتن این مقالات ادامه دهد و اینگونه بود که مقالات توسعه و تمدن غرب، کامل نشد. به او بارها اخطار دادند که وارد این بحثها نشو و اینکه چرا علم اقتصاد ــ یعنی همان اقتصاد مدرن ــ را زیر سؤال میبری؟
🔸در آن زمان تمام ساختارهای رسانهای ما دست آقایانی بود که مشهورات مدرن را پذیرفته بودند و نمیگذاشتند اصلاً کسی خلاف آنها سخن بگوید؛ برای مثال مقالات نشریۀ کیهان فرهنگی سراسر در تأیید مدرنیته بود و اگر مقالهای ضد مدرنیته یا در نقد آن نوشته میشد، آقایان اعتراض میکردند و انتشار آن را تحمل نمینمودند. اينها با مقالات كسانی مثل دكتر داوری اين رفتار را میكردند و من اين را از خود ايشان نقل میكنم.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
با برخی از مقالات آوینی مخالفت میکردند !
🔻شهید آوینی در کتاب آئینۀ جادو، که کتابی سهجلدی است، کوشیده است تا به لحاظ تئوریک، نسبتی میان ما و سینما و تلویزیون، طرحریزی کند و چون درصدد تبیین بنیانهای تئوریک این نسبت بوده، ناگزیر به تفسیر قرآن، فلسفه و انسانشناسی هم سری زده است.
🔸آوینی در انتشار مقالاتی از این دست، که بعدها در کتاب توسعه و تمدن غرب جمعآوری گردید، با مشکلاتی روبهرو بود. برای مثال در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹، که شهید آوینی مقالات سینمایی خود را ــ که بعدها آئینۀ جادو نام گرفت ــ مینوشت، هنوز بسیاری میگفتند: مگر ما با تلویزیون مشکلی داریم؛ تلویزیون که ابزاری بیش نیست؛ مثل لیوانی که هم میتوانید در آن آب بریزید و هم سرکه.
🔸آنها متوجه نمیشدند که تلویزیون ابزار صرف نیست، بلکه اقتضائات خود را هم دارد و شما نمیتوانید هر مظروفی را در این ظرف بریزید، بلکه باید مظروفی را بریزید که نسبتی با این ظرف داشته باشد. آنها حتی این مسائل را هم درک نمیکردند.
🔸متأسفانه در سالهای دهۀ ۱۳۶۰ علمزدگی بر نظام دانشگاهی ایران سیطرۀ نیرومندی داشت و به همین دلیل اینگونه سخنان را نمیشد مطرح کرد. براساس همین فضا بود که به آوینی اجازه ندادند به نوشتن این مقالات ادامه دهد و اینگونه بود که مقالات توسعه و تمدن غرب، کامل نشد. به او بارها اخطار دادند که وارد این بحثها نشو و اینکه چرا علم اقتصاد ــ یعنی همان اقتصاد مدرن ــ را زیر سؤال میبری؟
🔸در آن زمان تمام ساختارهای رسانهای ما دست آقایانی بود که مشهورات مدرن را پذیرفته بودند و نمیگذاشتند اصلاً کسی خلاف آنها سخن بگوید؛ برای مثال مقالات نشریۀ کیهان فرهنگی سراسر در تأیید مدرنیته بود و اگر مقالهای ضد مدرنیته یا در نقد آن نوشته میشد، آقایان اعتراض میکردند و انتشار آن را تحمل نمینمودند. اينها با مقالات كسانی مثل دكتر داوری اين رفتار را میكردند و من اين را از خود ايشان نقل میكنم.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌#مسعود_فراستی (منتقد سینما):
آوینی مخالف سینمای معناگرا بود !
🔻عده بسیاری میپرسند که چرا آوینی به سینمای داستانی متمایل نشد و تلاش نکرد فیلم داستانی بسازد.
🔸هیچ مطلبی از او نیست که دلیل این امر را بگوید، اما اساساً به نظر من او به این دلیل به سینمای داستانی گرایش نیافت که امکان ظهور واقعیت و کناررفتن سوبژکتیویته در سینمای قصهگو وجود ندارد و اصلاً سینما یا این وجه از سینما ــ که هنر است ــ تصرّف در واقعیّت است؛ یعنی بدون این تصرّف اصلاً سینما و هنری وجود ندارد. تفاوت هنر با واقعیّت هم در این است و ما در هنر اصلاً به واقعیّت دومی نمیرسیم؛ زیرا این واقعیّت، واقعیّت بازسازیشده و از فیلتر هنرمند گذشته است.
🔸مرتضی آوینی معتقد بود که باید این فیلتر آنقدر تمیز شود که دیگر منِ فیلمساز در فیلم نباشد و آن اثر از این من و سوبژکتیویته رها شده باشد تا ظرفی گردد برای ظهور واقعیّت. اما به نظر من قصّه با خودش شرایطی را به وجود میآورد که مانع ظهور واقعیت میشود.
🔸باید بگویم که آن تفکر بدبینانه بهحقی که او در اوایل داشت و معتقد بود که سینما مولود مدرنیته غرب است و با خودش تمام آن فرهنگ را میآورد، از سال ۱۳۶۹ به بعد، بهویژه در سال ۱۳۷۱، به جایی رسید که آوینی گفت: سینما میتواند حتی حقیقت هستی را منعکس کند، اما بعد توضیح داد که این امر بسیار مشکل است و اگر در قلم سادهتر باشد (در قلمی که برای سینما زده میشود، یعنی فیلمنامه)، در خود اجرا به مراتب مشکلتر است، ولی این امکان و دورنما را برای سینما میدید.
🔸از همین زاویه هم بود که ایشان با سینمای دینی و سینمای معناگرا مخالفت میکرد. به نظر من اگر او اکنون نیز در قید حیات بود، صددرصد و نه با احتمال، مخالفت خود را با سینمای معناگرا هم اعلام مینمود؛ چون معناگرا درواقع ادامه همان تفکر عرفانی و سینمای به علاوه دین، عرفان و معناست.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
آوینی مخالف سینمای معناگرا بود !
🔻عده بسیاری میپرسند که چرا آوینی به سینمای داستانی متمایل نشد و تلاش نکرد فیلم داستانی بسازد.
🔸هیچ مطلبی از او نیست که دلیل این امر را بگوید، اما اساساً به نظر من او به این دلیل به سینمای داستانی گرایش نیافت که امکان ظهور واقعیت و کناررفتن سوبژکتیویته در سینمای قصهگو وجود ندارد و اصلاً سینما یا این وجه از سینما ــ که هنر است ــ تصرّف در واقعیّت است؛ یعنی بدون این تصرّف اصلاً سینما و هنری وجود ندارد. تفاوت هنر با واقعیّت هم در این است و ما در هنر اصلاً به واقعیّت دومی نمیرسیم؛ زیرا این واقعیّت، واقعیّت بازسازیشده و از فیلتر هنرمند گذشته است.
🔸مرتضی آوینی معتقد بود که باید این فیلتر آنقدر تمیز شود که دیگر منِ فیلمساز در فیلم نباشد و آن اثر از این من و سوبژکتیویته رها شده باشد تا ظرفی گردد برای ظهور واقعیّت. اما به نظر من قصّه با خودش شرایطی را به وجود میآورد که مانع ظهور واقعیت میشود.
🔸باید بگویم که آن تفکر بدبینانه بهحقی که او در اوایل داشت و معتقد بود که سینما مولود مدرنیته غرب است و با خودش تمام آن فرهنگ را میآورد، از سال ۱۳۶۹ به بعد، بهویژه در سال ۱۳۷۱، به جایی رسید که آوینی گفت: سینما میتواند حتی حقیقت هستی را منعکس کند، اما بعد توضیح داد که این امر بسیار مشکل است و اگر در قلم سادهتر باشد (در قلمی که برای سینما زده میشود، یعنی فیلمنامه)، در خود اجرا به مراتب مشکلتر است، ولی این امکان و دورنما را برای سینما میدید.
🔸از همین زاویه هم بود که ایشان با سینمای دینی و سینمای معناگرا مخالفت میکرد. به نظر من اگر او اکنون نیز در قید حیات بود، صددرصد و نه با احتمال، مخالفت خود را با سینمای معناگرا هم اعلام مینمود؛ چون معناگرا درواقع ادامه همان تفکر عرفانی و سینمای به علاوه دین، عرفان و معناست.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌#حسین_معززی_نیا (منتقد سینما):
شهید آوینی با سینمای سفارشی مخالف بود.
🔻شهید آوینی در کل اعتقاد نداشت که سینمای اسلامی وجود دارد و اصلاً هم علاقهمند نبود که ترکیب سینمای اسلامی به کار رود. این را آقای فراستی در فیلم «مرتضای ما»، به نقل از آقای آوینی ذکر کرد که جنجالبرانگیز هم شد.
🔸در توضیح این دیدگاه ایشان باید بگوییم که براساس اظهارات شهید آوینی در مقاله «تکنیک در سینما» لازم نیست آن فرهنگی را که ملازم تکنیک غرب است در نوعی مخاصمه و نوعی ملازمه ابدی با ذات دین قرار دهیم، بلکه اگر قصد ما گسترش دین و بیان مفاهیم دینی از طریق سینماست، با رجوع محققانه و درست به ماهیت سینما، به خودی خود این تأثیر را خواهیم گذاشت.
🔸در واقع، هنرمند دینی کسی است که زندگیاش با مفاهیم دینی آمیخته است و اصلاً نگاه دینی به جهان دارد، بنابراین وقتی هم فیلم میسازد، اگر فیلمسازی را یاد گرفته باشد و سینما را بشناسد، مفهومی که در سینما بیان میکند حتماً دینی خواهد بود؛ یعنی خودبهخود مفهوم غیردینی را بیان نخواهد کرد.
🔸مشکل از آنجایی آغاز میشود که با نوعی فشار، سفارش دادن يا آییننامه صادر کردن، یعنی با نوعی سینمای دستوری و هنر فرمایشی و تصمیماتی که در جاهای دیگر گرفته میشود، تلاش کنیم فیلمهایی بسازیم تا به سمت اصطلاحاتی همچون سینمای دینی یا اسلامی گرایش یابیم.
🔸شهيد آوينی معتقد بود که اسلام عین حقیقت عالم است و اگر هر فرد مسلمانی چنین اعتقادی داشته باشد و نیز معتقد باشد که هنر، در معنای شریفش، بازگوکننده حقیقت عالم و اشارهکننده به آن است، درمییابد که سینما، به منزله بخشی از هنر، اگر موفق شود مفهومی را در یک اثر به درستی منتقل کند، هنر در آن اثر سینمایی، به درستی تجلی مییابد و حقیقت عالم در آن بازگو میشود، که آن حقیقت به ناگزیر به اسلام نظر دارد؛ یعنی خودبهخود نسبتی بین این دو برقرار میشود و لازم نیست تلاش کنیم که این اتفاق رخ دهد و برخلاف آنچه تصور میشود، اگر تلاش کنیم، ممکن است از مسیر دور شویم.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
شهید آوینی با سینمای سفارشی مخالف بود.
🔻شهید آوینی در کل اعتقاد نداشت که سینمای اسلامی وجود دارد و اصلاً هم علاقهمند نبود که ترکیب سینمای اسلامی به کار رود. این را آقای فراستی در فیلم «مرتضای ما»، به نقل از آقای آوینی ذکر کرد که جنجالبرانگیز هم شد.
🔸در توضیح این دیدگاه ایشان باید بگوییم که براساس اظهارات شهید آوینی در مقاله «تکنیک در سینما» لازم نیست آن فرهنگی را که ملازم تکنیک غرب است در نوعی مخاصمه و نوعی ملازمه ابدی با ذات دین قرار دهیم، بلکه اگر قصد ما گسترش دین و بیان مفاهیم دینی از طریق سینماست، با رجوع محققانه و درست به ماهیت سینما، به خودی خود این تأثیر را خواهیم گذاشت.
🔸در واقع، هنرمند دینی کسی است که زندگیاش با مفاهیم دینی آمیخته است و اصلاً نگاه دینی به جهان دارد، بنابراین وقتی هم فیلم میسازد، اگر فیلمسازی را یاد گرفته باشد و سینما را بشناسد، مفهومی که در سینما بیان میکند حتماً دینی خواهد بود؛ یعنی خودبهخود مفهوم غیردینی را بیان نخواهد کرد.
🔸مشکل از آنجایی آغاز میشود که با نوعی فشار، سفارش دادن يا آییننامه صادر کردن، یعنی با نوعی سینمای دستوری و هنر فرمایشی و تصمیماتی که در جاهای دیگر گرفته میشود، تلاش کنیم فیلمهایی بسازیم تا به سمت اصطلاحاتی همچون سینمای دینی یا اسلامی گرایش یابیم.
🔸شهيد آوينی معتقد بود که اسلام عین حقیقت عالم است و اگر هر فرد مسلمانی چنین اعتقادی داشته باشد و نیز معتقد باشد که هنر، در معنای شریفش، بازگوکننده حقیقت عالم و اشارهکننده به آن است، درمییابد که سینما، به منزله بخشی از هنر، اگر موفق شود مفهومی را در یک اثر به درستی منتقل کند، هنر در آن اثر سینمایی، به درستی تجلی مییابد و حقیقت عالم در آن بازگو میشود، که آن حقیقت به ناگزیر به اسلام نظر دارد؛ یعنی خودبهخود نسبتی بین این دو برقرار میشود و لازم نیست تلاش کنیم که این اتفاق رخ دهد و برخلاف آنچه تصور میشود، اگر تلاش کنیم، ممکن است از مسیر دور شویم.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام 🔸به مناسبت سالگرد شهادت شهید آوینی 🔸برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار" کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌 #علیرضا_کمری (پژوهشگر):
تفکر آوینی در متن روایت نمود یافتهاست.
🔻آوینی در نوع روایت خودش، که همان روایت فتح است، از ارکان زیر استفاده کرد:
🔸۱. موسیقی: اگر دقت کرده باشید، متن روایت فتح با ضربآهنگی که ترکیبی بود از صدای نی و طبل آغاز میشد و آمیختهای از این نواها این مسئله را در ذهن شنونده تداعی میکرد که باید خبر مهمی را بشنود؛ درواقع این موسیقی فراخواندن مخاطب به شنیدن یا دیدن امری مهم بود.
🔸۲. تصویر: در روایت فتح، زاویۀ دوربین و نگاه او و شیوهای که در تصویربرداری به کار گرفت کاملاً متمایز، اجتهادی و مکاشفهای بود. میدانید کسانی که در مناطق جنگی این تصاویر را میگرفتند در مقام فیلمبردار در آنجا حضور نداشتند، بلکه دوربین جزئی از وجود آنها بود و خودشان جزئی از متن حادثه بودند.
🔸۳. صدا: یعنی همان لحن صدای غمگینانه، ملیح و مطبوع آوینی که آدمی را به یاد نی دورمانده از نیستان مثنوی میانداخت. اگر او صدای درشتناک و نامطبوعی داشت، این متن زیبایی که آمیخته بود از همۀ عناصر استعاری، تشبیهی، توصیفی و تلمیحی با بافتار کاملاً ادبیاش با آن صدا هماهنگ نمیشد.
🔸۴. متن: متن نوشتار نیز اگرچه نوشتاری بود، خصلت کلامی و گفتاری داشت؛ چون در خصلت گفتاری یا کلامی ما مخاطب را حاضر و ناظر خود میبینیم، اما در نوشتار، مخاطب را آنچنانکه در گفتار است، حاضر و ناظر نمیبینیم؛ به همین دلیل این متنها وجه ابلاغی، ترغیبی، تعلیمی، القایی و ایجابی دارند و وقتی کسی آن برنامه را ببیند، از آنچه دیده است متأثر میگردد. تأثر به معنای گرفتن است.
🔸آوینی در نوشتن چنین متنی از پیشینۀ فرهنگ ایرانی اسلامی و شیعی استفاده کرد؛ یعنی آمیزههایی از حکایت، مقامه، مجلس و نقل را میتوان در آن یافت. حتی آهنگ و چینش واژهها و تعابیر و سنخ سخن یا سیاق گفتار او به کلامهای مقدس شبیه است. به همین علت است که با متنی روایی یا کلامی روبهروییم که پدیدۀ کاملاً نویی را به ما نشان میدهد.
🔸به این ترتیب میشود گفت که ما آوینی را هنرمند متعهد، متفکر و متألهی میشناسیم که تفکر و تأله او در متن روایت نمود یافته است؛ روایتی که جهان برساختهای را جلوی چشم ما به تماشا میآورد. و اتفاقاً درکل نسبت تام و تمامی دارد با هویت، اندیشه، فرهنگ و حکمتی که در انقلاب اسلامی تجلی یافت.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پایان پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
~~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️ https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
تفکر آوینی در متن روایت نمود یافتهاست.
🔻آوینی در نوع روایت خودش، که همان روایت فتح است، از ارکان زیر استفاده کرد:
🔸۱. موسیقی: اگر دقت کرده باشید، متن روایت فتح با ضربآهنگی که ترکیبی بود از صدای نی و طبل آغاز میشد و آمیختهای از این نواها این مسئله را در ذهن شنونده تداعی میکرد که باید خبر مهمی را بشنود؛ درواقع این موسیقی فراخواندن مخاطب به شنیدن یا دیدن امری مهم بود.
🔸۲. تصویر: در روایت فتح، زاویۀ دوربین و نگاه او و شیوهای که در تصویربرداری به کار گرفت کاملاً متمایز، اجتهادی و مکاشفهای بود. میدانید کسانی که در مناطق جنگی این تصاویر را میگرفتند در مقام فیلمبردار در آنجا حضور نداشتند، بلکه دوربین جزئی از وجود آنها بود و خودشان جزئی از متن حادثه بودند.
🔸۳. صدا: یعنی همان لحن صدای غمگینانه، ملیح و مطبوع آوینی که آدمی را به یاد نی دورمانده از نیستان مثنوی میانداخت. اگر او صدای درشتناک و نامطبوعی داشت، این متن زیبایی که آمیخته بود از همۀ عناصر استعاری، تشبیهی، توصیفی و تلمیحی با بافتار کاملاً ادبیاش با آن صدا هماهنگ نمیشد.
🔸۴. متن: متن نوشتار نیز اگرچه نوشتاری بود، خصلت کلامی و گفتاری داشت؛ چون در خصلت گفتاری یا کلامی ما مخاطب را حاضر و ناظر خود میبینیم، اما در نوشتار، مخاطب را آنچنانکه در گفتار است، حاضر و ناظر نمیبینیم؛ به همین دلیل این متنها وجه ابلاغی، ترغیبی، تعلیمی، القایی و ایجابی دارند و وقتی کسی آن برنامه را ببیند، از آنچه دیده است متأثر میگردد. تأثر به معنای گرفتن است.
🔸آوینی در نوشتن چنین متنی از پیشینۀ فرهنگ ایرانی اسلامی و شیعی استفاده کرد؛ یعنی آمیزههایی از حکایت، مقامه، مجلس و نقل را میتوان در آن یافت. حتی آهنگ و چینش واژهها و تعابیر و سنخ سخن یا سیاق گفتار او به کلامهای مقدس شبیه است. به همین علت است که با متنی روایی یا کلامی روبهروییم که پدیدۀ کاملاً نویی را به ما نشان میدهد.
🔸به این ترتیب میشود گفت که ما آوینی را هنرمند متعهد، متفکر و متألهی میشناسیم که تفکر و تأله او در متن روایت نمود یافته است؛ روایتی که جهان برساختهای را جلوی چشم ما به تماشا میآورد. و اتفاقاً درکل نسبت تام و تمامی دارد با هویت، اندیشه، فرهنگ و حکمتی که در انقلاب اسلامی تجلی یافت.
🔹برگرفته از همایش "آوینی، متفکر دوران گذار"
پایان پرونده تلگرامی #شهیر_گمنام
~~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️ https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
🖌دوستدار ستایش شنیدن نیستم.
🔅به مناسبت ۱۳ رجب، ولادت حضرت علی (ع)
🔻روزی حضرت علی(ع) در صفین سخنرانی میفرمود؛ مردی برخاست و آن حضرت را ستود. امام علی (ع) از عمل او ناراحت شد و فرمود: «در دیدگاه مردم پارسا، زشتترین خوی و امیال این است که بخواهند مردم آنان را دوستدار بزرگمنشی شمارند و کارهایشان را به حساب کبر و خودخواهی بگذارند، و خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار و خواهان ستایش شنودنم. سپاس خدا را که بر چنین صفت نزادم و اگر ستایش دوست بودم آن را وام مینهادم».
🔸 بستر مناسب برای تکامل نظام سیاسی و مدیران و حاکمان در یک نظام مردمسالار دینی انتقاد در شکل نصیحت خیرخواهانه است. وجود انتقاد نشانه آزادی بیان است و آزادی بیان در جامعه تقویت بخش بیعت مردمی و کمال نظام مردم سالار است.
🔸امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی انتقاد مردم از حکومت و مدیران نظام را هدیهای الهی میدانست و همگان را به آن دعوت مینمود:
🔸«نباید گمان کنیم که هرچه میگوییم و میکنیم کسی را حقِ اشکال نیست. اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسانها».
🔸«انتقاد سازنده مفهومش اختلاف نیست. انتقاد به جا و سازنده باعث رشد جامعه میگردد. انتقاد اگر به حق باشد موجب هدایت میشود… در جمهوری اسلامی باید همهی انتقادات و طرح اشکالها، راه را برای سعادت جامعه باز کنند. امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقهها و برداشتها و حتی ضعف مدیریتها دلیل بر به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد.»
🔸امام(ره) با توجه به اهمیت انتقاد در نظام اسلامی به سنّت پیامبر در این امر اشاره مینمایند که دلالت دارد بر تبعیت جامعه اسلامی از سیره پیامبر: دعوت به خیر کنید با زبان ملایم، با قلم ملایم، نصیحت با دوستی، آن طور که انبیاء میکردند.
🔹بخشی از مقاله "نظریه بیعت و مردمسالاری دینی"، "محمدرحیم عیوضی". #نشریه_زمانه ، شماره ۲۴
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
🔅به مناسبت ۱۳ رجب، ولادت حضرت علی (ع)
🔻روزی حضرت علی(ع) در صفین سخنرانی میفرمود؛ مردی برخاست و آن حضرت را ستود. امام علی (ع) از عمل او ناراحت شد و فرمود: «در دیدگاه مردم پارسا، زشتترین خوی و امیال این است که بخواهند مردم آنان را دوستدار بزرگمنشی شمارند و کارهایشان را به حساب کبر و خودخواهی بگذارند، و خوش ندارم که در خاطر شما بگذرد که من دوستدار و خواهان ستایش شنودنم. سپاس خدا را که بر چنین صفت نزادم و اگر ستایش دوست بودم آن را وام مینهادم».
🔸 بستر مناسب برای تکامل نظام سیاسی و مدیران و حاکمان در یک نظام مردمسالار دینی انتقاد در شکل نصیحت خیرخواهانه است. وجود انتقاد نشانه آزادی بیان است و آزادی بیان در جامعه تقویت بخش بیعت مردمی و کمال نظام مردم سالار است.
🔸امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی انتقاد مردم از حکومت و مدیران نظام را هدیهای الهی میدانست و همگان را به آن دعوت مینمود:
🔸«نباید گمان کنیم که هرچه میگوییم و میکنیم کسی را حقِ اشکال نیست. اشکال بلکه تخطئه یک هدیه الهی است برای رشد انسانها».
🔸«انتقاد سازنده مفهومش اختلاف نیست. انتقاد به جا و سازنده باعث رشد جامعه میگردد. انتقاد اگر به حق باشد موجب هدایت میشود… در جمهوری اسلامی باید همهی انتقادات و طرح اشکالها، راه را برای سعادت جامعه باز کنند. امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقهها و برداشتها و حتی ضعف مدیریتها دلیل بر به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد.»
🔸امام(ره) با توجه به اهمیت انتقاد در نظام اسلامی به سنّت پیامبر در این امر اشاره مینمایند که دلالت دارد بر تبعیت جامعه اسلامی از سیره پیامبر: دعوت به خیر کنید با زبان ملایم، با قلم ملایم، نصیحت با دوستی، آن طور که انبیاء میکردند.
🔹بخشی از مقاله "نظریه بیعت و مردمسالاری دینی"، "محمدرحیم عیوضی". #نشریه_زمانه ، شماره ۲۴
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
💢 #پرونده تلگرامی" #اقتصاد_وصله_ای "
🔸نگاهی به چالشهای اقتصاد ایران
🔸به مناسبت سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
🔸نگاهی به چالشهای اقتصاد ایران
🔸به مناسبت سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال
کانون اندیشه جوان
♦️ @Canoon_org
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی" #اقتصاد_وصله_ای " 🔸نگاهی به چالشهای اقتصاد ایران 🔸به مناسبت سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌اقتباسی ناکارامد از اندیشههای اقتصادی غرب
🔻به نظر میرسد كه انديشه اقتصادی همان قمری است كه نسبت به انديشه سياسی و فرهنگی، بهره كمتری از خورشيد انقلاب اسلامی برده است، اما تداوم روح انقلاب اسلامی بهشدت محتاج نهضت نظری و انديشهای در اين سپهر است. در اینجا ذكر دو نكته ضروری است:
🔸۱. روندهای تاريخی نشان میدهد كه روند اقتباس ما از انديشهها و سیاستهای اقتصادی غرب با دو تفاوت عمده روبهروست:
🔸نخست، محروميت از تكثر و تضارب: در جریانهای اقتصادی مغربزمين آنقدر تنوع رويكردها و نحلهها زياد است كه ما گاه نامی از برخی رويكردهای اقتصادی نشنيدهايم. اين تكثر موجب تقويت فضای تضارب و اصلاح و تكميل نظريهها میشود. برخلاف محيط داخلی ما كه علميت را تنها در يك نحله میجويد و دگرانديشان را نيز به تكصدايی ميخواند.
🔸دوم، محروميت از تجربه: انديشههای اقتصادی غربی وقتی به درجهای از قوت نظری میرسند، به حوزه عمل سرريز میكنند و مورد آزمون قرار میگيرند و در بازخورد تجربي، حك و اصلاح میشود. ما از چنين تعاملي ميان دانشگاه و نظام سياستگذاری بیبهرهايم.
🔸۲. در سالهای اخير شاهد آن بوديم كه به نام رويكرد بومی يا دينی، نگرشهایی در حوزه اقتصاد حاكم شدهاند كه نه تنها پشتوانهای در جریانهای فكری ندارند (و حتی از نامآوران جريان اقتصاد اسلامی نيز بهره نبردهاند) بلكه خود را بینياز از بحث نظری و تئوریپردازی میدانند.
🔸اين عملزدگی موجب شده گاه به نام عدالت، سیاستهایی اتخاذ شود كه نه تنها به عدالت پايدار منجر نخواهد شد، بلكه شالوده اداره عاقلانه امور اقتصادی را از هم میگسلاند و كاركرد عادی گذشته (هرچند معيوب) را نيز از نظام اقتصادی میستاند. اين تجربه بايد مانع آن شود كه در آينده دستور كارهای بزرگ در شرايط خلأ شناختهای عالمانه تعريف شود؛ زيرا عمل بدون بصيرت تنها ما را از شاهراه دور میسازد.
بخشی از مقاله « عكس هوايي از جریانهاي اقتصادي در ايران»، «سیداحسان خاندوزی»، #نشریه_زمانه ، شماره ۱۰۴
پرونده تلگرامی #اقتصاد_وصله_ای
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
🔻به نظر میرسد كه انديشه اقتصادی همان قمری است كه نسبت به انديشه سياسی و فرهنگی، بهره كمتری از خورشيد انقلاب اسلامی برده است، اما تداوم روح انقلاب اسلامی بهشدت محتاج نهضت نظری و انديشهای در اين سپهر است. در اینجا ذكر دو نكته ضروری است:
🔸۱. روندهای تاريخی نشان میدهد كه روند اقتباس ما از انديشهها و سیاستهای اقتصادی غرب با دو تفاوت عمده روبهروست:
🔸نخست، محروميت از تكثر و تضارب: در جریانهای اقتصادی مغربزمين آنقدر تنوع رويكردها و نحلهها زياد است كه ما گاه نامی از برخی رويكردهای اقتصادی نشنيدهايم. اين تكثر موجب تقويت فضای تضارب و اصلاح و تكميل نظريهها میشود. برخلاف محيط داخلی ما كه علميت را تنها در يك نحله میجويد و دگرانديشان را نيز به تكصدايی ميخواند.
🔸دوم، محروميت از تجربه: انديشههای اقتصادی غربی وقتی به درجهای از قوت نظری میرسند، به حوزه عمل سرريز میكنند و مورد آزمون قرار میگيرند و در بازخورد تجربي، حك و اصلاح میشود. ما از چنين تعاملي ميان دانشگاه و نظام سياستگذاری بیبهرهايم.
🔸۲. در سالهای اخير شاهد آن بوديم كه به نام رويكرد بومی يا دينی، نگرشهایی در حوزه اقتصاد حاكم شدهاند كه نه تنها پشتوانهای در جریانهای فكری ندارند (و حتی از نامآوران جريان اقتصاد اسلامی نيز بهره نبردهاند) بلكه خود را بینياز از بحث نظری و تئوریپردازی میدانند.
🔸اين عملزدگی موجب شده گاه به نام عدالت، سیاستهایی اتخاذ شود كه نه تنها به عدالت پايدار منجر نخواهد شد، بلكه شالوده اداره عاقلانه امور اقتصادی را از هم میگسلاند و كاركرد عادی گذشته (هرچند معيوب) را نيز از نظام اقتصادی میستاند. اين تجربه بايد مانع آن شود كه در آينده دستور كارهای بزرگ در شرايط خلأ شناختهای عالمانه تعريف شود؛ زيرا عمل بدون بصيرت تنها ما را از شاهراه دور میسازد.
بخشی از مقاله « عكس هوايي از جریانهاي اقتصادي در ايران»، «سیداحسان خاندوزی»، #نشریه_زمانه ، شماره ۱۰۴
پرونده تلگرامی #اقتصاد_وصله_ای
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی" #اقتصاد_وصله_ای " 🔸نگاهی به چالشهای اقتصاد ایران 🔸به مناسبت سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌اقتصاد اسلامی یا سوسیالیستی؟
🔻در اوایل انقلاب عدهای جریان اسلامی اقتصاد را به سوسیالیست بودن متهم میکردند. ماجرا اينگونه بود که در ابتدای انقلاب جریانهای چپ و راست سیاسی عرض اندام کردند. جریان چپ در موضعگیریهای سیاسی رادیکالتر بود؛ بدین معنا که اعتقاد داشت منافع محرومان و مستضعفان با وجود اقتصاد بازار آزاد و تجارتمنش تأمین نمیشود. به طور طبیعی هم جریان چپ به دولت گرایش داشت.
🔸شرایط کشور هم به دلیل جنگ و وجود کارخانهها، بانکها و بنگاههای اقتصادی بیصاحب بهگونهاي بود که دولتی شدن گريزناپذیر مینمود. راستها از وضعیت نامناسب متغیرهای اقتصادی کشور استفاده کردند و مشکلات را به دولتی شدن اقتصاد و طرفداران اقتصاد دولتی ربط دادند و به آنها اتهام سوسیالیست بودن را وارد کردند؛ حال آنكه این افراد به معنای واقعی کلمه سوسیالیست نبودند.
🔸از آنجا که اقتصاد اسلامی در آن دوران طرفدار اقدام دولت در تأمین زندگی مستضعفان و ایجاد عدالت و تأمین رفاه عمومی بود، طبعاً طرفداران آن به اقتصاد دولتی گرایش داشتند؛ به همين دليل در آن زمان اقتصاد اسلامی را نیز به سوسیالیست بودن متهم میکنند.
🔸جریان اقتصاد اسلامی به منزله جریانی کاملاً مستقل مطرح است. از آنجا که این جریان مستظهر به احکام شرعی است که از سوی خدا برای انسان در نظر گرفته شده است، نظام اقتصادی اسلام نظام کاملی را تشکیل میدهد.
🔸بههرحال جریانهای اقتصادی دیگر هم مبتنی بر عقل بشر هستند و هر کدام به بخشهایی از این نظام کامل دسترسی پیدا کردهاند، اما اینکه بگوییم نظام اقتصادی اسلام بین سوسیالیسم و سرمایهداری قرار دارد، نظر بیپایه و منطقی است.
🔹بخشی از گفتگوی دکتر «حسن سبحانی» با #نشریه_زمانه ، شماره ۱۰۴
پرونده تلگرامی #اقتصاد_وصله_ای
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
🔻در اوایل انقلاب عدهای جریان اسلامی اقتصاد را به سوسیالیست بودن متهم میکردند. ماجرا اينگونه بود که در ابتدای انقلاب جریانهای چپ و راست سیاسی عرض اندام کردند. جریان چپ در موضعگیریهای سیاسی رادیکالتر بود؛ بدین معنا که اعتقاد داشت منافع محرومان و مستضعفان با وجود اقتصاد بازار آزاد و تجارتمنش تأمین نمیشود. به طور طبیعی هم جریان چپ به دولت گرایش داشت.
🔸شرایط کشور هم به دلیل جنگ و وجود کارخانهها، بانکها و بنگاههای اقتصادی بیصاحب بهگونهاي بود که دولتی شدن گريزناپذیر مینمود. راستها از وضعیت نامناسب متغیرهای اقتصادی کشور استفاده کردند و مشکلات را به دولتی شدن اقتصاد و طرفداران اقتصاد دولتی ربط دادند و به آنها اتهام سوسیالیست بودن را وارد کردند؛ حال آنكه این افراد به معنای واقعی کلمه سوسیالیست نبودند.
🔸از آنجا که اقتصاد اسلامی در آن دوران طرفدار اقدام دولت در تأمین زندگی مستضعفان و ایجاد عدالت و تأمین رفاه عمومی بود، طبعاً طرفداران آن به اقتصاد دولتی گرایش داشتند؛ به همين دليل در آن زمان اقتصاد اسلامی را نیز به سوسیالیست بودن متهم میکنند.
🔸جریان اقتصاد اسلامی به منزله جریانی کاملاً مستقل مطرح است. از آنجا که این جریان مستظهر به احکام شرعی است که از سوی خدا برای انسان در نظر گرفته شده است، نظام اقتصادی اسلام نظام کاملی را تشکیل میدهد.
🔸بههرحال جریانهای اقتصادی دیگر هم مبتنی بر عقل بشر هستند و هر کدام به بخشهایی از این نظام کامل دسترسی پیدا کردهاند، اما اینکه بگوییم نظام اقتصادی اسلام بین سوسیالیسم و سرمایهداری قرار دارد، نظر بیپایه و منطقی است.
🔹بخشی از گفتگوی دکتر «حسن سبحانی» با #نشریه_زمانه ، شماره ۱۰۴
پرونده تلگرامی #اقتصاد_وصله_ای
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
کانون اندیشه جوان
💢 #پرونده تلگرامی" #اقتصاد_وصله_ای " 🔸نگاهی به چالشهای اقتصاد ایران 🔸به مناسبت سال اقتصاد مقاومتی، تولید و اشتغال کانون اندیشه جوان ♦️ @Canoon_org
🖌سردرگمی اتاقهای فکر اقتصادی در ایران
🔻سالها پیش شورای انقلاب دست به کار شد و فضای متشنج اقتصادی کشور را به سمت آرامش برد. اعتصابات و جنبشهای کارگران و بازاریان کنترل گردید و سرمایهها و اموال مصادره شده مدیریت شد.
🔸اما مشکل اینجا بود که تفکر سوسیالیستی، که به دلیل اقتصاد ناعادلانه رژیم سابق شکل گرفته بود، تفکر اقتصادی غالب آن دوران بود و این تفکر تا سالها جای خود را در ذهن مسئولان اجرایی کشور تثبیت نمود.
🔸تجربه ثابت کرده است که سیاستمداران در جمهوری اسلامی ایران به مشرب اقتصادی خاصی پایبند نیستند و اگر در مدت زمان کوتاهی گرایش به جریان خاصی نشان دادهاند، در برخورد با اولین مشکل به سرعت به تغییر سیاستهای اقتصادی و حتی تغییر گرایش خود روی آوردهاند. اجرای دو نگرش متفاوت در دو دولت موسوی و هاشمی، دو نگرش متفاوت در دولت هاشمی، سه نگرش متفاوت در دولت خاتمی و تکیه بر عملگرایی در دولت احمدی نژاد به خوبی مؤید این مطلب است.
🔸این مشکل را میتوان در ضعف مراکز تولید فکر اقتصادی در ایران جستجو نمود؛ چرا که در سی سال گذشته مدل اقتصاد بومی جمهوری اسلامی ایران برای حکومتداری تدوین نگشته است.
🔸دانشگاهها و اتاقهای فکر اقتصادی هنوز در بلاتکلیفی به سر میبرند و به طور تخصصی در هیچ یک از مشربهای فکر اقتصادی کار نکردهاند تا مدل خاص خود را به دولتمردان ارائه دهند.
🔸بیعملی مراکز تفکر اقتصادی باعث شده دولتمردان نیز به این مراکز اعتماد نداشته و اقتصاد ایران به جای تکیه بر تفکر اقتصاد ایرانی ـ اسلامی بر تفکر افراد سیاستمدار تکیه دارد که ممکن است روزی در مورد فواید اقتصاد اسلامی سخنرانی کنند و روزی دیگر سیاستهای اقتصاد لیبرال را اجرا کنند و روزی دیگر سوسیال مسلک شوند.
🔹بخشی از مقاله « اقتصاد سردرگُم سیاستمداران بيتعهد»، «مجید عزتزاده»، #نشریه_زمانه ، شماره ۱۰۴
پرونده تلگرامی #اقتصاد_وصله_ای
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA
🔻سالها پیش شورای انقلاب دست به کار شد و فضای متشنج اقتصادی کشور را به سمت آرامش برد. اعتصابات و جنبشهای کارگران و بازاریان کنترل گردید و سرمایهها و اموال مصادره شده مدیریت شد.
🔸اما مشکل اینجا بود که تفکر سوسیالیستی، که به دلیل اقتصاد ناعادلانه رژیم سابق شکل گرفته بود، تفکر اقتصادی غالب آن دوران بود و این تفکر تا سالها جای خود را در ذهن مسئولان اجرایی کشور تثبیت نمود.
🔸تجربه ثابت کرده است که سیاستمداران در جمهوری اسلامی ایران به مشرب اقتصادی خاصی پایبند نیستند و اگر در مدت زمان کوتاهی گرایش به جریان خاصی نشان دادهاند، در برخورد با اولین مشکل به سرعت به تغییر سیاستهای اقتصادی و حتی تغییر گرایش خود روی آوردهاند. اجرای دو نگرش متفاوت در دو دولت موسوی و هاشمی، دو نگرش متفاوت در دولت هاشمی، سه نگرش متفاوت در دولت خاتمی و تکیه بر عملگرایی در دولت احمدی نژاد به خوبی مؤید این مطلب است.
🔸این مشکل را میتوان در ضعف مراکز تولید فکر اقتصادی در ایران جستجو نمود؛ چرا که در سی سال گذشته مدل اقتصاد بومی جمهوری اسلامی ایران برای حکومتداری تدوین نگشته است.
🔸دانشگاهها و اتاقهای فکر اقتصادی هنوز در بلاتکلیفی به سر میبرند و به طور تخصصی در هیچ یک از مشربهای فکر اقتصادی کار نکردهاند تا مدل خاص خود را به دولتمردان ارائه دهند.
🔸بیعملی مراکز تفکر اقتصادی باعث شده دولتمردان نیز به این مراکز اعتماد نداشته و اقتصاد ایران به جای تکیه بر تفکر اقتصاد ایرانی ـ اسلامی بر تفکر افراد سیاستمدار تکیه دارد که ممکن است روزی در مورد فواید اقتصاد اسلامی سخنرانی کنند و روزی دیگر سیاستهای اقتصاد لیبرال را اجرا کنند و روزی دیگر سوسیال مسلک شوند.
🔹بخشی از مقاله « اقتصاد سردرگُم سیاستمداران بيتعهد»، «مجید عزتزاده»، #نشریه_زمانه ، شماره ۱۰۴
پرونده تلگرامی #اقتصاد_وصله_ای
~~~~~~
به کانون اندیشه جوان بپیوندید! 👇
♦️https://t.iss.one/joinchat/AAAAADvMZtm6cliPUjeihA