الگوی ABC
الگوی ABC نوع دیگری از خطاها یا سویمندیهای شناختی است که در ادامه به شرح آن میپردازم.
#سویمندیهای_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#خطاهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
@BCLTT
الگوی ABC نوع دیگری از خطاها یا سویمندیهای شناختی است که در ادامه به شرح آن میپردازم.
#سویمندیهای_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#خطاهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
@BCLTT
#سویمندییاالگویABC
#سویمندی یا الگوی ABC بیان میکند که این، رویدادها و اتّفاقها نیستند که نحوهء واکنش ما به آنها را تعیین میکنند، بلکه برداشت ما از آنهاست که باعث واکنش ما میشود! به سخن دیگر، میتوان گفت احساسات، رفتار و اعمال ما، نتیجهء واکنش مستقیم و بیواسطهء ما به رویدادهای زندگی و پیرامونمان نیستند، بلکه در حقیقت، فهم و ارزیابی شخصی ماست که حسّی را که به افراد و رخدادها پیدا میکنیم و واکنشی را که به آنها نشان میدهیم، ایجاد میکند. در زندگی روزمرّه، ما همواره و به ناچار، نسبت به آنچه از اعمال و رفتار دیگران برداشت میکنیم، واکنش نشان میدهیم، حال، ممکن است این واکنشها، تنها در ذهنمان باشد، یا اینکه به عمل و رفتارمان هم برسد. بسیاری از واکنشها و افکار ما، به دلیل همین ارزیابی شخصی ما که مبتنی بر باورهای ساخته و پرداختهء ذهن خودمان است، میتواند نادرست یا ناقص باشد. در نگاه اوّل، ممکن است فکر کنیم تشخیص این گونه افکار، چندان کار دشواری هم نباشد؛ مگر میشود در ذهن خود مشغول فاجعهسازی از یک حرف یا رفتار سادهء کسی باشیم ولی متوجِّه آن نباشیم؟! مگر میشود برای مثال، به آینده فکر کنیم و بدترین اتّفاقهای ممکن را در ذهنمان برای خودمان تصوّر کنیم ولی از آن بیخبر باشیم؟! اصلاً مگر میشود مشغول خواندن ذهن دیگران باشیم و از آن، آگاه نباشیم؟! بله! همهء اینها میشود! چون ما، و بسیاری از موجودات دیگر، خیلی وقتها مسائل را بر اساس باورهای ساخته و پرداختهء ذهن خودمان تعبیر میکنیم، در حالیکه نسبت به آن ناآگاهیم.
مدل یا الگوی ABC، ابزاری است که به افراد کمک میکند تا رفتارها و واکنشهایی که میخواهند تغییر دهند، عوامل ایجاد کنندهء آن رفتارها و واکنشها، و تاثیر این رفتارها بر شکلگیری الگوهای منفی یا ناسازگاری در ذهن، را بشناسند. این مدل رفتاری، به ما نشان میدهد که ما انسانها در تعاملهای اجتماعی تا چه اندازه ممکن است دچار سوءبرداشت یا سوءتفاهم باشیم!
این بحث ادامه دارد ...
#سویمندیهای_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
*کپی تنها با ذکر منبع مجاز است!*
@BCLTT
#سویمندی یا الگوی ABC بیان میکند که این، رویدادها و اتّفاقها نیستند که نحوهء واکنش ما به آنها را تعیین میکنند، بلکه برداشت ما از آنهاست که باعث واکنش ما میشود! به سخن دیگر، میتوان گفت احساسات، رفتار و اعمال ما، نتیجهء واکنش مستقیم و بیواسطهء ما به رویدادهای زندگی و پیرامونمان نیستند، بلکه در حقیقت، فهم و ارزیابی شخصی ماست که حسّی را که به افراد و رخدادها پیدا میکنیم و واکنشی را که به آنها نشان میدهیم، ایجاد میکند. در زندگی روزمرّه، ما همواره و به ناچار، نسبت به آنچه از اعمال و رفتار دیگران برداشت میکنیم، واکنش نشان میدهیم، حال، ممکن است این واکنشها، تنها در ذهنمان باشد، یا اینکه به عمل و رفتارمان هم برسد. بسیاری از واکنشها و افکار ما، به دلیل همین ارزیابی شخصی ما که مبتنی بر باورهای ساخته و پرداختهء ذهن خودمان است، میتواند نادرست یا ناقص باشد. در نگاه اوّل، ممکن است فکر کنیم تشخیص این گونه افکار، چندان کار دشواری هم نباشد؛ مگر میشود در ذهن خود مشغول فاجعهسازی از یک حرف یا رفتار سادهء کسی باشیم ولی متوجِّه آن نباشیم؟! مگر میشود برای مثال، به آینده فکر کنیم و بدترین اتّفاقهای ممکن را در ذهنمان برای خودمان تصوّر کنیم ولی از آن بیخبر باشیم؟! اصلاً مگر میشود مشغول خواندن ذهن دیگران باشیم و از آن، آگاه نباشیم؟! بله! همهء اینها میشود! چون ما، و بسیاری از موجودات دیگر، خیلی وقتها مسائل را بر اساس باورهای ساخته و پرداختهء ذهن خودمان تعبیر میکنیم، در حالیکه نسبت به آن ناآگاهیم.
مدل یا الگوی ABC، ابزاری است که به افراد کمک میکند تا رفتارها و واکنشهایی که میخواهند تغییر دهند، عوامل ایجاد کنندهء آن رفتارها و واکنشها، و تاثیر این رفتارها بر شکلگیری الگوهای منفی یا ناسازگاری در ذهن، را بشناسند. این مدل رفتاری، به ما نشان میدهد که ما انسانها در تعاملهای اجتماعی تا چه اندازه ممکن است دچار سوءبرداشت یا سوءتفاهم باشیم!
این بحث ادامه دارد ...
#سویمندیهای_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
*کپی تنها با ذکر منبع مجاز است!*
@BCLTT
√ ادامهء بحث #سویمندییاالگویABC
مدل ABC در واقع، مدل و الگویی برای شناختن باورهای غیرمنطقی است و دارای سه مرحله است که افراد طیّ این سه مرحله، الگوهای فکری منفی خودشان را گسترش میدهند:
A: Activating
رخدادی که پاسخ هیجانی_عاطفی مفرطی ایجاد میکند.
B: Belief
باورهایی که فرد در نتیجهء آن رخداد، هرچه بیشتر به آن دامن میزند.
C: Consequence
احساسها و رفتارهای منفی که فرد به دنبال باور و اعتقاد غیرعقلانی ایجادشدهء پس از یک رویداد، از خودش نشان میدهد.
آلبرت الیس که برای اوّلین بار به این مدل سه مرحلهای اشاره کرده است، اعتقاد دارد که هر کدام از ما، دربارهء خودمان و جهان اطرافمان، مجموعهای از پیشفرضهای منحصربهفرد و خاصّ خودمان را داریم که در موقعیّتهای گوناگون به ما کمک میکند تا واکنشهای مختلف و موثّری داشته باشیم. با این حال، متاسّفانه، گاهی وقتها، برخی از پیشفرضهای ما در بعضی موارد میتواند غیرمنطقی باشد و در نتیجه، ما را به سوی رفتار و واکنشهای نامناسب سوق دهد. که در نهایت، این امر باعث میشود از شادی ما کاسته شود و موفقیّتمان در امور مختلف، خدشهدار گردد:
"چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خِرد گردد اندر میان ناتوان"
برای مثال، برخی افراد دائماً دنبال تایید هستند و فکر میکنند همه باید به آنها توجّه کنند. این اشخاص، هنگامیکه مورد علاقهء دیگران قرار نگیرند، احساس شکست و طردشدگی میکنند و درنتیجه، تعاملشان با بقیّه، تحت تاثیر این حس قرار میگیرد و از حالت پسندیده و مناسب خارج میشود. مثلاً یک مهمانی عالی میتواند برای این افراد، به شکنجهگاه تبدیل شود! چرا؟! چون صاحبخانه به اندازهای که مورد انتظار آنهاست، به ایشان تعارف نکرده است. شاید الان و در حال خواندن این جملات بخندیم. امّا به نظرم شاید بهتر باشد تامل کنیم و کمی بیشتر در رفتارهای خودمان عمیق شویم!
به نظر شما تا چه میزان رفتارها و واکنشهای ما در زندگی روزمرّه، تحت تاثیر باورهای ازپیشساخته(منفی)مان قرار دارد؟!
برای اینکه بتوانیم بهتر و دقیقتر، رفتارهایمان را تجزیهوتحلیل کنیم، در پست بعدی، به راهکار عملی و سادهء مدل ABC اشاره خواهم کرد.
#سویمندی_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
*کپی تنها با ذکر منبع مجاز است!*
@BCLTT
مدل ABC در واقع، مدل و الگویی برای شناختن باورهای غیرمنطقی است و دارای سه مرحله است که افراد طیّ این سه مرحله، الگوهای فکری منفی خودشان را گسترش میدهند:
A: Activating
رخدادی که پاسخ هیجانی_عاطفی مفرطی ایجاد میکند.
B: Belief
باورهایی که فرد در نتیجهء آن رخداد، هرچه بیشتر به آن دامن میزند.
C: Consequence
احساسها و رفتارهای منفی که فرد به دنبال باور و اعتقاد غیرعقلانی ایجادشدهء پس از یک رویداد، از خودش نشان میدهد.
آلبرت الیس که برای اوّلین بار به این مدل سه مرحلهای اشاره کرده است، اعتقاد دارد که هر کدام از ما، دربارهء خودمان و جهان اطرافمان، مجموعهای از پیشفرضهای منحصربهفرد و خاصّ خودمان را داریم که در موقعیّتهای گوناگون به ما کمک میکند تا واکنشهای مختلف و موثّری داشته باشیم. با این حال، متاسّفانه، گاهی وقتها، برخی از پیشفرضهای ما در بعضی موارد میتواند غیرمنطقی باشد و در نتیجه، ما را به سوی رفتار و واکنشهای نامناسب سوق دهد. که در نهایت، این امر باعث میشود از شادی ما کاسته شود و موفقیّتمان در امور مختلف، خدشهدار گردد:
"چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خِرد گردد اندر میان ناتوان"
برای مثال، برخی افراد دائماً دنبال تایید هستند و فکر میکنند همه باید به آنها توجّه کنند. این اشخاص، هنگامیکه مورد علاقهء دیگران قرار نگیرند، احساس شکست و طردشدگی میکنند و درنتیجه، تعاملشان با بقیّه، تحت تاثیر این حس قرار میگیرد و از حالت پسندیده و مناسب خارج میشود. مثلاً یک مهمانی عالی میتواند برای این افراد، به شکنجهگاه تبدیل شود! چرا؟! چون صاحبخانه به اندازهای که مورد انتظار آنهاست، به ایشان تعارف نکرده است. شاید الان و در حال خواندن این جملات بخندیم. امّا به نظرم شاید بهتر باشد تامل کنیم و کمی بیشتر در رفتارهای خودمان عمیق شویم!
به نظر شما تا چه میزان رفتارها و واکنشهای ما در زندگی روزمرّه، تحت تاثیر باورهای ازپیشساخته(منفی)مان قرار دارد؟!
برای اینکه بتوانیم بهتر و دقیقتر، رفتارهایمان را تجزیهوتحلیل کنیم، در پست بعدی، به راهکار عملی و سادهء مدل ABC اشاره خواهم کرد.
#سویمندی_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
*کپی تنها با ذکر منبع مجاز است!*
@BCLTT
✓ ادامهء بحث (۲) #سویمندییاالگویABC
برای اصلاح الگوی ABC میتوانید مراحل زیر را طیّ کنید:
۱. دنبالکردن سِیر گفتوگوهای درونی
بکوشید چند روز به گفتوگوهای درونیتان گوش بسپارید، بهویژه، زمانهایی که با یک موقعیّت دشوار یا استرسزا مواجه میشوید. سپس، این گفتوگوها را یادداشت کنید. به یاد این جملهء #کافکا باشید که میگوید: "نوشتن بیرونجهیدن از صف مردگان است!".
تلاش کنید موقعیّتهایی را که احساسات منفی/ مثبت شما را برمیانگیزاند، باورهایی را که پس از رویارویی با آن موقعیّتها در ذهنتان شکل میگیرد، و سرانجام، عواقب و پیآمدهای آن باورها را بنویسید. مثال:
موقعیّت: یک نفر در مهمانی، مقابل دیگران به تیپ ظاهری شما انتقاد میکند.
باور ۱: حق با اوست. من بسیار بدسلیقه هستم و حالا دیگران هم این را فهمیدهاند. اصلاً از اوّل نباید در مهمانی شرکت میکردم و باید در خانه میماندم.
باور۲: آن فرد با من دشمنی ذاتی دارد و با ایرادگرفتنهای همیشگیاش، قصد دارد مرا جلوی بقیّه تخریب کند.
پیآمد: تا پایان مهمانی دیگر حرف نمیزنید و در لاک خود فرو میروید و تصمیم میگیرید دیگر هرجا که آن آدم آنجاست، پایتان را نگذارید.
۲. تحلیل دادهها
پس از چند روز که موقعیّتهای گوناگون را به شکلی که گفته شد، نوشتید و شرح دادید، نگاهی کلّی به یادداشتتان بیاندازید. در این مرحله، باید به دنبال استخراج الگوهایی باشید که در رفتارها و برداشتهایتان تکرار شده است. در این الگوها، به این موضوع دقّت کنید که چهگونه هر یک از باورهای کلّی شما به عواقب خاصّی، که اغلب زندگی عادی شما را مختل میکند، منجر شده است.
۳. بهکارگیری تکنیک مشغولسازی ذهن و بحث
تا الان، احتمالاً متوجّه شدهاید که باورهای شما به هنگام رویارویی با برخی اتّفاقهای خاصی که برایتان ناخوشآیند هم هستند، تا چه حد میتوانند بر قضاوت و تصمیمگیریهایتان تاثیرگذار باشند. این امر حاکی از آن است که اصلاح الگوی ABC ، برای داشتن زندگی شاد و روانی شاداب، موضوعی حیاتی است. دو راه اصلی برای این کار وجود دارد: یکی مشغولسازی ذهن است به این معنی که هنگام مواجهه با رویداد ناخوشآیند، فکرتان را به چیز دیگری مشغول کنید. این کار تنها با گفتن اینکه به آن چیز فکر نکن، عملی نمیشود. شما باید از تکنیکهایی استفاده کنید. مثلاً تکنیک کش لاستیکی میتواند کمککننده باشد. کشی را به دستتان ببندید و در این جور مواقع کش را بکشید تا به مچتان ضربه بزند. بعد از این ضربه میتوانید فکرتان را جای دیگری سوق دهید. راه دیگر، بحث است. سعی کنید بهشکلی منطقی با خودتان بحث کنید و باورهای منفیتان را به چالش بکشید. بهچالشکشیدن افکار، راه خوبی برای ایجاد اعتماد به نفس است. علاوه بر این، شما میتوانید با اندیشیدن به اتّفاقهای خوب ناشی از خوشبینی، به خودتان برای غلبه بر افکار منفی انرژی بدهید. امّا نکتهای که باید به آن توجّه کرد، این است که همهء اینها که ما گفتیم وقتی میتواند به کسی کمک کند که او خودش بخواهد و از باورهای نادرستش در زندگی و تعامل با دیگران، خسته شده باشد؛
تا در قفس بال و پر خویش اسیر است
بیـــگانهء پـــرواز بــوَد مـــرغ هــوایـی!
#سویمندیهای_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
*کپی تنها با ذکر منبع مجاز است!*
@BCLTT
برای اصلاح الگوی ABC میتوانید مراحل زیر را طیّ کنید:
۱. دنبالکردن سِیر گفتوگوهای درونی
بکوشید چند روز به گفتوگوهای درونیتان گوش بسپارید، بهویژه، زمانهایی که با یک موقعیّت دشوار یا استرسزا مواجه میشوید. سپس، این گفتوگوها را یادداشت کنید. به یاد این جملهء #کافکا باشید که میگوید: "نوشتن بیرونجهیدن از صف مردگان است!".
تلاش کنید موقعیّتهایی را که احساسات منفی/ مثبت شما را برمیانگیزاند، باورهایی را که پس از رویارویی با آن موقعیّتها در ذهنتان شکل میگیرد، و سرانجام، عواقب و پیآمدهای آن باورها را بنویسید. مثال:
موقعیّت: یک نفر در مهمانی، مقابل دیگران به تیپ ظاهری شما انتقاد میکند.
باور ۱: حق با اوست. من بسیار بدسلیقه هستم و حالا دیگران هم این را فهمیدهاند. اصلاً از اوّل نباید در مهمانی شرکت میکردم و باید در خانه میماندم.
باور۲: آن فرد با من دشمنی ذاتی دارد و با ایرادگرفتنهای همیشگیاش، قصد دارد مرا جلوی بقیّه تخریب کند.
پیآمد: تا پایان مهمانی دیگر حرف نمیزنید و در لاک خود فرو میروید و تصمیم میگیرید دیگر هرجا که آن آدم آنجاست، پایتان را نگذارید.
۲. تحلیل دادهها
پس از چند روز که موقعیّتهای گوناگون را به شکلی که گفته شد، نوشتید و شرح دادید، نگاهی کلّی به یادداشتتان بیاندازید. در این مرحله، باید به دنبال استخراج الگوهایی باشید که در رفتارها و برداشتهایتان تکرار شده است. در این الگوها، به این موضوع دقّت کنید که چهگونه هر یک از باورهای کلّی شما به عواقب خاصّی، که اغلب زندگی عادی شما را مختل میکند، منجر شده است.
۳. بهکارگیری تکنیک مشغولسازی ذهن و بحث
تا الان، احتمالاً متوجّه شدهاید که باورهای شما به هنگام رویارویی با برخی اتّفاقهای خاصی که برایتان ناخوشآیند هم هستند، تا چه حد میتوانند بر قضاوت و تصمیمگیریهایتان تاثیرگذار باشند. این امر حاکی از آن است که اصلاح الگوی ABC ، برای داشتن زندگی شاد و روانی شاداب، موضوعی حیاتی است. دو راه اصلی برای این کار وجود دارد: یکی مشغولسازی ذهن است به این معنی که هنگام مواجهه با رویداد ناخوشآیند، فکرتان را به چیز دیگری مشغول کنید. این کار تنها با گفتن اینکه به آن چیز فکر نکن، عملی نمیشود. شما باید از تکنیکهایی استفاده کنید. مثلاً تکنیک کش لاستیکی میتواند کمککننده باشد. کشی را به دستتان ببندید و در این جور مواقع کش را بکشید تا به مچتان ضربه بزند. بعد از این ضربه میتوانید فکرتان را جای دیگری سوق دهید. راه دیگر، بحث است. سعی کنید بهشکلی منطقی با خودتان بحث کنید و باورهای منفیتان را به چالش بکشید. بهچالشکشیدن افکار، راه خوبی برای ایجاد اعتماد به نفس است. علاوه بر این، شما میتوانید با اندیشیدن به اتّفاقهای خوب ناشی از خوشبینی، به خودتان برای غلبه بر افکار منفی انرژی بدهید. امّا نکتهای که باید به آن توجّه کرد، این است که همهء اینها که ما گفتیم وقتی میتواند به کسی کمک کند که او خودش بخواهد و از باورهای نادرستش در زندگی و تعامل با دیگران، خسته شده باشد؛
تا در قفس بال و پر خویش اسیر است
بیـــگانهء پـــرواز بــوَد مـــرغ هــوایـی!
#سویمندیهای_شناختی
#سوگیریهای_شناختی
#مدلABC
#CognitiveBiases
#ABCmodel
*کپی تنها با ذکر منبع مجاز است!*
@BCLTT