#یادش_بخیر
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد
⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد
#شب_خاطره
سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا
😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭
✍#خاطره یکی از اعضا از #کرج
📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد
⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد
#شب_خاطره
سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا
😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭
✍#خاطره یکی از اعضا از #کرج
📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد
⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد
#شب_خاطره
سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا
😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭
✍#خاطره یکی از اعضا از #کرج
📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد
⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد
#شب_خاطره
سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا
😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭
✍#خاطره یکی از اعضا از #کرج
📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi
📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
✅ @ArbaeenIR