Arbaeen.ir | رسانه مردمی اربعین
6.66K subscribers
2.21K photos
1.45K videos
126 files
1.31K links

کانال رسانه مردمی اربعین
سایت: https://Arbaeen.IR
ارتباط با ما: @Arbaeen_admin
تلگرام: t.iss.one/ArbaeenIR
ایتا: eitaa.com/ArbaeenIR
سروش splus.ir/Arbaeenir
بله : ble.im/ArbaeenIR
روبیکا: rubika.ir/Arbaeenir
اینستاگرام: instagram.com/arbaeen.ir1
Download Telegram
#یادش_بخیر
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد

⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد

#شب_خاطره

سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا

😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭

#خاطره یکی از اعضا از #کرج

📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
@ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#جامانده ای که با نیت متفاوت توفیق حضور در اربعین را بدست آورد!

⭕️وقتی شور و شوق همراه با #احساس_وظیفه می شود!
#شب_خاطره

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....
پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭
فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴معجزه حضرت زینب(س) در اربعینی شدنم

⭕️سه برابر پولی که خرج اربعین کردم برگشت
#شب_خاطره

بسم رب شهدا رب ودود
سه ماه مونده بود به محرم .....
شرایط حاکم و اوضاع خانوادم خبر از انتظار دوباره و #فراغ از حرم رو میداد فراغ دیدن #کربلا 💔
سال هاست انتظارش رو میکشدم 😞
زندگی برام بی معنی شده بود #سرگردان و گمراه
از طرفی نتونستن و جور نشدن شرایطم برا رفتن #اربعین به کربلا
و از طرف دیگه متوجه شدم که سیل کثیری از دوستام آماده ی رفتن و باز هم تنهایی و انگار امسال هم #جاموندم
تو این چند وقت هیات های هفتگی میرفتم هر هفته سر مزار شهید گمنام میرفتم که شاید آقا جوابم رو بده شاید اون ها برام بتونن #برات_کربلا رو از اقا بگیرن 🙏
شاید اسم من رو تو زائراش بنویسه اما هر چه که به محرم نزدیک تر میشدم مشکلات برا رفتن بیشتر میشد و #نرفتن من قطعی تر
امیدم رو #کامل از دست دادم
دو سه روز مونده بود به عید قربان رفتم پا بوسی آقا #امام_رضا
همه ی دوستام تو مشهد از رفتنشون به #کربلا صحبت میکردند
من و دو تا از رفیقام که احتمال رفتنمون خیلی خیلی خیلی کم بود رفتیم پیش #پنجره_فولاد هر چی تونستیم #گریه کردیم 😭و از آقا #طلب_کربلا کردیم ولی هر سه تا مون نا امید 😔
با هم این شعر رو زمزمه میکردیم در اوج نا امیدی
پنجره فولاد رضا مکه میده منا میده ...
روزها همین طور میگذشتن و من #ناامید تر میشدم
شور عجیبی برا محرم و رسیدنش داشتم
#محرم هم اومد و رفت و کار ما ردیف نشد بلکه #مشکلات ما بیشتر شد
مشکلات و اوضاع خانواده یک طرف
و فهمیدن #بیماری جسمانی و کلیوی من یک طرف
#خانواده به شدت با رفتن من #مخالفت کردن .... مخالفت اونها و سماجت من ادامه داشت تا
دو هفته مونده بود به اربعین
گوشیم زنگ خورد
یک از آشنا تماس گرفت، میدونست من نمیرم کربلا و مشکلاتم چیه
هی با من صحبت،کرد و #دلداریم میداد ولی فایده نداشت
روز های آخر دیگه افتادم به #زجه_زدن
توی یک سخنرانی از آقای #پناهیان شنیدم که میگفت هر جا کارتون گیر کرد حسین رو به خواهرش #زینب قسم بدین این کار ور کردم 😭😭
#طوفان_بود طوفان کرد و طوفان شد 🌪
#معجزه شد مشکلاتم تک تک برطرف شد 😃
با خواست خدا و تلاش و کمک آشنام کارام ردیف شد
مادر پدرم #راضی شدن اصلا خوشحال و #مشتاق بودن که برم نمیدونم چی شد ولی مادرم فقط گریه میکرد😭 میگفت برو فقط برو و مارو #دعا_کن شاید تا سال بعد مشکلاتی باشه نتونی سال بعد هم بری امسال حتما باید بری
# مادر و پدرم هم تا حالا نتونستند برن کربلا 😞
اونا تمام #داراییشون رو به من دادن تا برم #اربعین حرم آقا
پاسپورت و .... همه چی خیلی زود ردیف شد
بالاخره #عازم کربلاشدیم من و بچه ها و یکی از اون دوستام که باهم رفتیم پیش پنجره فولاد 😇

خدا کنه که سال بعد با هم همه بریم کربلا اونم #اربعین بخصوص #پیاده_روی🙏
آخ میمیرم برای مسیر امام حسین برای #چایی_عراقی برا #موکب نشینی ای حسین
برا ذکر حسین حسین تو مسیر واییییی خدای من دیوانه میکنه آدم رو حرمش حرم شاه شهیدان
امام حسین و حضرت عباس آخ میمیرم برا بین الحرمین
واقعا راسته که میگن
#شب_های_جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو
دعا کنید همه #جامونده ها همه آرزومندا بتونن برن حرم 🙏
به خصوص پدر و مادرم که تموم داراییشون رو دادن که من برم حرم
راستی این رو نگفتم واقعا هر چی #پول برا رفتن به اربعین #خرج شد سه برابر حتی چهار برابر به خانوادم برگشت🙏
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

#خاطره : حسین علینژاد از روستای ذغالچال #ساری

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴معجزه حضرت زینب(س) در اربعینی شدنم

⭕️سه برابر پولی که خرج اربعین کردم برگشت
#شب_خاطره

بسم رب شهدا رب ودود
سه ماه مونده بود به محرم .....
شرایط حاکم و اوضاع خانوادم خبر از انتظار دوباره و #فراغ از حرم رو میداد فراغ دیدن #کربلا 💔
سال هاست انتظارش رو میکشدم 😞
زندگی برام بی معنی شده بود #سرگردان و گمراه
از طرفی نتونستن و جور نشدن شرایطم برا رفتن #اربعین به کربلا
و از طرف دیگه متوجه شدم که سیل کثیری از دوستام آماده ی رفتن و باز هم تنهایی و انگار امسال هم #جاموندم
تو این چند وقت هیات های هفتگی میرفتم هر هفته سر مزار شهید گمنام میرفتم که شاید آقا جوابم رو بده شاید اون ها برام بتونن #برات_کربلا رو از اقا بگیرن 🙏
شاید اسم من رو تو زائراش بنویسه اما هر چه که به محرم نزدیک تر میشدم مشکلات برا رفتن بیشتر میشد و #نرفتن من قطعی تر
امیدم رو #کامل از دست دادم
دو سه روز مونده بود به عید قربان رفتم پا بوسی آقا #امام_رضا
همه ی دوستام تو مشهد از رفتنشون به #کربلا صحبت میکردند
من و دو تا از رفیقام که احتمال رفتنمون خیلی خیلی خیلی کم بود رفتیم پیش #پنجره_فولاد هر چی تونستیم #گریه کردیم 😭و از آقا #طلب_کربلا کردیم ولی هر سه تا مون نا امید 😔
با هم این شعر رو زمزمه میکردیم در اوج نا امیدی
پنجره فولاد رضا مکه میده منا میده ...
روزها همین طور میگذشتن و من #ناامید تر میشدم
شور عجیبی برا محرم و رسیدنش داشتم
#محرم هم اومد و رفت و کار ما ردیف نشد بلکه #مشکلات ما بیشتر شد
مشکلات و اوضاع خانواده یک طرف
و فهمیدن #بیماری جسمانی و کلیوی من یک طرف
#خانواده به شدت با رفتن من #مخالفت کردن .... مخالفت اونها و سماجت من ادامه داشت تا
دو هفته مونده بود به اربعین
گوشیم زنگ خورد
یک از آشنا تماس گرفت، میدونست من نمیرم کربلا و مشکلاتم چیه
هی با من صحبت،کرد و #دلداریم میداد ولی فایده نداشت
روز های آخر دیگه افتادم به #زجه_زدن
توی یک سخنرانی از آقای #پناهیان شنیدم که میگفت هر جا کارتون گیر کرد حسین رو به خواهرش #زینب قسم بدین این کار ور کردم 😭😭
#طوفان_بود طوفان کرد و طوفان شد 🌪
#معجزه شد مشکلاتم تک تک برطرف شد 😃
با خواست خدا و تلاش و کمک آشنام کارام ردیف شد
مادر پدرم #راضی شدن اصلا خوشحال و #مشتاق بودن که برم نمیدونم چی شد ولی مادرم فقط گریه میکرد😭 میگفت برو فقط برو و مارو #دعا_کن شاید تا سال بعد مشکلاتی باشه نتونی سال بعد هم بری امسال حتما باید بری
# مادر و پدرم هم تا حالا نتونستند برن کربلا 😞
اونا تمام #داراییشون رو به من دادن تا برم #اربعین حرم آقا
پاسپورت و .... همه چی خیلی زود ردیف شد
بالاخره #عازم کربلاشدیم من و بچه ها و یکی از اون دوستام که باهم رفتیم پیش پنجره فولاد 😇

خدا کنه که سال بعد با هم همه بریم کربلا اونم #اربعین بخصوص #پیاده_روی🙏
آخ میمیرم برای مسیر امام حسین برای #چایی_عراقی برا #موکب نشینی ای حسین
برا ذکر حسین حسین تو مسیر واییییی خدای من دیوانه میکنه آدم رو حرمش حرم شاه شهیدان
امام حسین و حضرت عباس آخ میمیرم برا بین الحرمین
واقعا راسته که میگن
#شب_های_جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو
دعا کنید همه #جامونده ها همه آرزومندا بتونن برن حرم 🙏
به خصوص پدر و مادرم که تموم داراییشون رو دادن که من برم حرم
راستی این رو نگفتم واقعا هر چی #پول برا رفتن به اربعین #خرج شد سه برابر حتی چهار برابر به خانوادم برگشت🙏
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

#خاطره : حسین علینژاد از روستای ذغالچال #ساری

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#جامانده ای که با نیت متفاوت توفیق حضور در اربعین را بدست آورد!

⭕️وقتی شور و شوق همراه با #احساس_وظیفه می شود!
#شب_خاطره

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....
پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭
فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR
یا مولا یا امام صادق (ع)

🔹تو از بس ‌از #حسین ‌و #کربلا رفتن ‌به ما گفتی
🔸به پا کردی درون سینه ها #شور قیامت را

🔹گرسنه، تشنه، خاک‌آلود، غمگین ‌زائرش ‌گشتی
🔸چه خوب آموختی بر شیعیان ‌رسم زیارت

#حدیث #اربعین #امام_صادق #زیارت
ــــــــــــــــ
کانال رسمی سایت پیاده روی اربعین:
🆔 @ArbaeenIR
🔴رفتن به دیدار #معشوق مهم تر بود

⭕️دعا میکردم رشته ایی قبول بشم که بتونم #اربعین کربلا برم

#شب_خاطره

🔸تابستان پارسال کنکورم را که دادم،گاهی اوقات دعا میکردم رشته ای قبول شوم که بتوانم اربعین کربلا برم.....چون #سفر اربعین برای من آرزو شده بود.هم سال سوم دبیرستان که بودم نتونستم برم هم پیش دانشگاهی بخاطر کنکور.....

🔹وقتی نتایج اومد و دیدم که #پزشکی قبول شدم،از یه طرف خوشحال بودم که به آرزوم رسیدم،ولی از طرف دیگه ناراحت بودم چون پزشکی رشته سختیه و همه میگفتن باید فقط درس بخونی و تو ذهن من نقش بسته بود دیگه هیئت رفتن و #کربلا رفتن و #عشق بازی با حضرت #معشوق برام دیگه تموم شد.....😔

🔸محرم همزمان با شروع سال تحصیلی شروع شد و تقریبا #ناامید بودم که بتونم برم..... مخصوصا وقتی فهمیدم یکی از امتحانات میانترم دقیقا ۲روزقبل اربعینه،دیگه کلا ناامید شدم....😭

🔹شب شهادت حضرت #رقیه خاتون هیئت رفتم.یکی از دوستامو دیدم...قبلا بهم گفته بود نمیتونه بره ولی اون شب گفت کاراش داره جور میشه و میتونه بره....دلم شکست...حس عقب موندن از رفیق بهم دست داد....اربابم رفیقمو طلبیده و من روسیاه....همونجا از رقیه خاتون اربعینمو خواستم.....

🔸چند روز بعد آخرین شانسمو امتحان کردم و رفتم پیش استادمون ببینم میشه امتحان ندم....در کمال ناباوری گفت مشکلی نیست!!!!!!!😌
انگار #خواب میدیدم....یعنی میشه اربعین حرم اربابم باشم....

🔹با خودم حساب کردم اگه از همون روز کارهای اداری رو شروع کنم و انجام بدم،باز هم به اربعین نمیرسم....خیلی دیر بود برای #راه افتادن....

🔸تقریبا به هر کسی که میگفتم میخوام الان راه بیوفتم برای اربعین،ناامیدم میکرد ومیگفت اصلا نمیرسی به اربعین امسال،بذار برای سال دیگه،بیخیالش شو.....

⭕️اما یه نیروی درونی میگف اگه ارباب #طلبیده باشه،دنیا نمیتونه جلوتو بگیره....

🔸توکل کردم و از فرداش شروع کردم و کارهای اداری که بطور معمول بقیه درطول۱هفته انجام میدادن،به شکل عجیب و غریبی در ۲روز انجام دادم!!!!!هیچکس باور نمیکرد و میگفت واقعا طلبیده شدی...آره.من طلبیده شدم.....

🔹دیگه پزشکی و درس و امتحان در اون مقطع برام بی مفهوم شد....

🔸رفتن به دیدار #معشوق مهم تر بود

نجف.....
حرم پدرمون......
حس خوب کنار پدر بودن....
#آرامش عجیب....
ایوان باصفا......
گنبد باشکوه.....
ضریح چشم نواز....
عاشقان ابوتراب....
چه جاده ای.....خاکی و آسمانی.....
سختی شیرین....به عشق یار......
یاد رقیه خاتون....پاهای آبله زده.....
۱۴۳۰ستون باعشق....
کربلا....بین الحرمین...بارون.....باب الحوائج.....
اربابم.....#عشق حقیقی......بهشت زمین.....

ممنونم اربابم....

✍️#خاطره از #امیر #اربعین95


📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#طلبیده شدن #کربلایی_شدن #معشوق #مخاطبان #اعضا #خاطره
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
@ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴معجزه حضرت زینب(س) در اربعینی شدنم

⭕️سه برابر پولی که خرج اربعین کردم برگشت
#شب_خاطره

بسم رب شهدا رب ودود
سه ماه مونده بود به محرم .....
شرایط حاکم و اوضاع خانوادم خبر از انتظار دوباره و #فراغ از حرم رو میداد فراغ دیدن #کربلا 💔
سال هاست انتظارش رو میکشدم 😞
زندگی برام بی معنی شده بود #سرگردان و گمراه
از طرفی نتونستن و جور نشدن شرایطم برا رفتن #اربعین به کربلا
و از طرف دیگه متوجه شدم که سیل کثیری از دوستام آماده ی رفتن و باز هم تنهایی و انگار امسال هم #جاموندم
تو این چند وقت هیات های هفتگی میرفتم هر هفته سر مزار شهید گمنام میرفتم که شاید آقا جوابم رو بده شاید اون ها برام بتونن #برات_کربلا رو از اقا بگیرن 🙏
شاید اسم من رو تو زائراش بنویسه اما هر چه که به محرم نزدیک تر میشدم مشکلات برا رفتن بیشتر میشد و #نرفتن من قطعی تر
امیدم رو #کامل از دست دادم
دو سه روز مونده بود به عید قربان رفتم پا بوسی آقا #امام_رضا
همه ی دوستام تو مشهد از رفتنشون به #کربلا صحبت میکردند
من و دو تا از رفیقام که احتمال رفتنمون خیلی خیلی خیلی کم بود رفتیم پیش #پنجره_فولاد هر چی تونستیم #گریه کردیم 😭و از آقا #طلب_کربلا کردیم ولی هر سه تا مون نا امید 😔
با هم این شعر رو زمزمه میکردیم در اوج نا امیدی
پنجره فولاد رضا مکه میده منا میده ...
روزها همین طور میگذشتن و من #ناامید تر میشدم
شور عجیبی برا محرم و رسیدنش داشتم
#محرم هم اومد و رفت و کار ما ردیف نشد بلکه #مشکلات ما بیشتر شد
مشکلات و اوضاع خانواده یک طرف
و فهمیدن #بیماری جسمانی و کلیوی من یک طرف
#خانواده به شدت با رفتن من #مخالفت کردن .... مخالفت اونها و سماجت من ادامه داشت تا
دو هفته مونده بود به اربعین
گوشیم زنگ خورد
یک از آشنا تماس گرفت، میدونست من نمیرم کربلا و مشکلاتم چیه
هی با من صحبت،کرد و #دلداریم میداد ولی فایده نداشت
روز های آخر دیگه افتادم به #زجه_زدن
توی یک سخنرانی از آقای #پناهیان شنیدم که میگفت هر جا کارتون گیر کرد حسین رو به خواهرش #زینب قسم بدین این کار ور کردم 😭😭
#طوفان_بود طوفان کرد و طوفان شد 🌪
#معجزه شد مشکلاتم تک تک برطرف شد 😃
با خواست خدا و تلاش و کمک آشنام کارام ردیف شد
مادر پدرم #راضی شدن اصلا خوشحال و #مشتاق بودن که برم نمیدونم چی شد ولی مادرم فقط گریه میکرد😭 میگفت برو فقط برو و مارو #دعا_کن شاید تا سال بعد مشکلاتی باشه نتونی سال بعد هم بری امسال حتما باید بری
# مادر و پدرم هم تا حالا نتونستند برن کربلا 😞
اونا تمام #داراییشون رو به من دادن تا برم #اربعین حرم آقا
پاسپورت و .... همه چی خیلی زود ردیف شد
بالاخره #عازم کربلاشدیم من و بچه ها و یکی از اون دوستام که باهم رفتیم پیش پنجره فولاد 😇

خدا کنه که سال بعد با هم همه بریم کربلا اونم #اربعین بخصوص #پیاده_روی🙏
آخ میمیرم برای مسیر امام حسین برای #چایی_عراقی برا #موکب نشینی ای حسین
برا ذکر حسین حسین تو مسیر واییییی خدای من دیوانه میکنه آدم رو حرمش حرم شاه شهیدان
امام حسین و حضرت عباس آخ میمیرم برا بین الحرمین
واقعا راسته که میگن
#شب_های_جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو
دعا کنید همه #جامونده ها همه آرزومندا بتونن برن حرم 🙏
به خصوص پدر و مادرم که تموم داراییشون رو دادن که من برم حرم
راستی این رو نگفتم واقعا هر چی #پول برا رفتن به اربعین #خرج شد سه برابر حتی چهار برابر به خانوادم برگشت🙏
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

#خاطره : حسین علینژاد از روستای ذغالچال #ساری

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#جامانده ای که با نیت متفاوت توفیق حضور در اربعین را بدست آورد!

⭕️وقتی شور و شوق همراه با #احساس_وظیفه می شود!
#شب_خاطره

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....
پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭
فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#جامانده ای که با نیت متفاوت توفیق حضور در اربعین را بدست آورد!

⭕️وقتی شور و شوق همراه با #احساس_وظیفه می شود!
#شب_خاطره

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....
پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭
فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر
🔴غم و رنج تنهایی که با حضور در پیاده روی اربعین بطور عجیبی مرتفع شد

⭕️تحولی که پیاده روی اربعین در من ایجاد کرد

#شب_خاطره

سه سال پیش همسرم #سوریه بود و فشار زیادی از نبودنش به من و پسر دو ساله ام وارد میشد
چون که نه خانواده خودم و نه همسرم پشتوانه ما نبودن و #تنها بودیم 😣
تا اینکه همسرم از سوریه خبر داد حالا که من نیستم برید کربلا #اربعین
من 27سالم بود وهنوز #کربلارو ندیده بودم سوریه هم نرفته بودم تا اون موقع
اولش مقاومت کردم گفتم تو نیستی نمیرم سخته 🙁
ولی خودبه خود همه کارام انجام میشد، همسرم هزینه سفر رو به حساب کاروان واریز کرد و گفت باید بری پاسپورت خودتو و بچه رو بگیری و حتما بری، خلاصه با این که دلم رضا نمیداد ولی راضی شدم برم.😐
پاسپورتامون تو مراحل اداری گیر کرد در حالی که فقط سه روز به تاریخ حرکت مونده بود و من پیش خودم میگفتم که چقدر ادم بدی هستم که کارم گیر افتاده و نمیتونم برم.
همسرم از سوریه هماهنگ کرد و مشکل پاسپورتامون حل شد.
#تنها بودم و #خسته واز اینکه تو سفر تنهاهستم #ناراحت بودم 😞😣
سوار اتوبوس که شدیم راه بیافتیم #دوست_همسرم و همسرش اومدن به طرفم و همراهیم کردن یکیشون ساکم گرفت یکیشون بچه رو و من تا اخر سفر نه سنگینی ساک کشیدم نه بچه رو انقدر #راحت رفتیم و رسیدیم نجف که احساس کردم رو #هوا بودیم.☺️
بعد از زیارت نجف که افتادیم تو مسیر پیاده روی هرکس تو کالسکه بچه یه چیزی مینداخت
خیلی تعجب کرده بودم و گرمای #صمیمیت عاشقای اباعبدالله قلبم رو از تنهایی #نجات داد 😃
قلبم گرم شده بود دیگه احساس تنهایی نداشتم😀
ده روز سفرمون طول کشید انگار کل دنیارو فراموش کرده بودم😇
فقط به این فکر میکردم کی میرسیم #کربلا
تو مسیر پسرم #گم شد و من مثل پروانه مسیر بالا و پایین میرفتم اما پسرم نبود😱
🙏رو کردم به حرم گفتم آقا این بچه دست من امانته بهم برش گردونین
یهو به دلم افتاد که پیدا میشه #بیتابی_نکن ! 😌
یک ربع بعد بچه پیدا شد اونم تو مسیری که هر کس گم میشد از ازدحام دو سه ساعت بعد پیدا میشد چه رسد بچه ای که زبان باز نکرده
همون روز پسرم مریض شد و تب شدید کرد و مدام بالا میاورد
🙏بازم سپردمش به سیدالشهدا گفتم آقا منو وسط راه برنگردون بذار بیام کربلاتو ببینم
خداروشکر تب پسرم پایین اومد
تا اینکه رسیدیم #کربلا ...
لحظه ای که در صف رسیدن به ضریح بودم دل تو دلم نبود نمیدونستم چی باید بخوام، لحظه ای که رسیدم به ضریح دستام گره کردم بهش انگار به دلم افتاد که بگو یا اباعبدالله دستهای مارو ول نکنید تو این دنیا و اون دنیا

😇بعداز اون سفر من یه آدم دیگه شدم
🔹 وقتی دیدم یه عده یه سال زندگی میکنن تا تو بیست روز خرج اربعین کنن دیدم ما چقدر خساست داریم
🔸وقتی دیدم راحت از مالشون میبخشن منم دلبستگیم به مال دنیا کم شد
🔹و وقتی پسرم گم شد کمی در حد قطره حال خانوم زینب رو فهمیدم😭

#خاطره یکی از اعضا از #کرج

📸 #عکس پسرم در پیاده روی اربعین
goo.gl/qebZTi

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #لذت_زیارت #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
@ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#جامانده ای که با نیت متفاوت توفیق حضور در اربعین را بدست آورد!

⭕️وقتی شور و شوق همراه با #احساس_وظیفه می شود!
#شب_خاطره

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....
پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭
فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴معجزه حضرت زینب(س) در اربعینی شدنم

⭕️سه برابر پولی که خرج اربعین کردم برگشت
#شب_خاطره

بسم رب شهدا رب ودود
سه ماه مونده بود به محرم .....
شرایط حاکم و اوضاع خانوادم خبر از انتظار دوباره و #فراغ از حرم رو میداد فراغ دیدن #کربلا 💔
سال هاست انتظارش رو میکشدم 😞
زندگی برام بی معنی شده بود #سرگردان و گمراه
از طرفی نتونستن و جور نشدن شرایطم برا رفتن #اربعین به کربلا
و از طرف دیگه متوجه شدم که سیل کثیری از دوستام آماده ی رفتن و باز هم تنهایی و انگار امسال هم #جاموندم
تو این چند وقت هیات های هفتگی میرفتم هر هفته سر مزار شهید گمنام میرفتم که شاید آقا جوابم رو بده شاید اون ها برام بتونن #برات_کربلا رو از اقا بگیرن 🙏
شاید اسم من رو تو زائراش بنویسه اما هر چه که به محرم نزدیک تر میشدم مشکلات برا رفتن بیشتر میشد و #نرفتن من قطعی تر
امیدم رو #کامل از دست دادم
دو سه روز مونده بود به عید قربان رفتم پا بوسی آقا #امام_رضا
همه ی دوستام تو مشهد از رفتنشون به #کربلا صحبت میکردند
من و دو تا از رفیقام که احتمال رفتنمون خیلی خیلی خیلی کم بود رفتیم پیش #پنجره_فولاد هر چی تونستیم #گریه کردیم 😭و از آقا #طلب_کربلا کردیم ولی هر سه تا مون نا امید 😔
با هم این شعر رو زمزمه میکردیم در اوج نا امیدی
پنجره فولاد رضا مکه میده منا میده ...
روزها همین طور میگذشتن و من #ناامید تر میشدم
شور عجیبی برا محرم و رسیدنش داشتم
#محرم هم اومد و رفت و کار ما ردیف نشد بلکه #مشکلات ما بیشتر شد
مشکلات و اوضاع خانواده یک طرف
و فهمیدن #بیماری جسمانی و کلیوی من یک طرف
#خانواده به شدت با رفتن من #مخالفت کردن .... مخالفت اونها و سماجت من ادامه داشت تا
دو هفته مونده بود به اربعین
گوشیم زنگ خورد
یک از آشنا تماس گرفت، میدونست من نمیرم کربلا و مشکلاتم چیه
هی با من صحبت،کرد و #دلداریم میداد ولی فایده نداشت
روز های آخر دیگه افتادم به #زجه_زدن
توی یک سخنرانی از آقای #پناهیان شنیدم که میگفت هر جا کارتون گیر کرد حسین رو به خواهرش #زینب قسم بدین این کار ور کردم 😭😭
#طوفان_بود طوفان کرد و طوفان شد 🌪
#معجزه شد مشکلاتم تک تک برطرف شد 😃
با خواست خدا و تلاش و کمک آشنام کارام ردیف شد
مادر پدرم #راضی شدن اصلا خوشحال و #مشتاق بودن که برم نمیدونم چی شد ولی مادرم فقط گریه میکرد😭 میگفت برو فقط برو و مارو #دعا_کن شاید تا سال بعد مشکلاتی باشه نتونی سال بعد هم بری امسال حتما باید بری
# مادر و پدرم هم تا حالا نتونستند برن کربلا 😞
اونا تمام #داراییشون رو به من دادن تا برم #اربعین حرم آقا
پاسپورت و .... همه چی خیلی زود ردیف شد
بالاخره #عازم کربلاشدیم من و بچه ها و یکی از اون دوستام که باهم رفتیم پیش پنجره فولاد 😇

خدا کنه که سال بعد با هم همه بریم کربلا اونم #اربعین بخصوص #پیاده_روی🙏
آخ میمیرم برای مسیر امام حسین برای #چایی_عراقی برا #موکب نشینی ای حسین
برا ذکر حسین حسین تو مسیر واییییی خدای من دیوانه میکنه آدم رو حرمش حرم شاه شهیدان
امام حسین و حضرت عباس آخ میمیرم برا بین الحرمین
واقعا راسته که میگن
#شب_های_جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو
دعا کنید همه #جامونده ها همه آرزومندا بتونن برن حرم 🙏
به خصوص پدر و مادرم که تموم داراییشون رو دادن که من برم حرم
راستی این رو نگفتم واقعا هر چی #پول برا رفتن به اربعین #خرج شد سه برابر حتی چهار برابر به خانوادم برگشت🙏
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

#خاطره : حسین علینژاد از روستای ذغالچال #ساری

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
#یادش_بخیر

🔴#جامانده ای که با نیت متفاوت توفیق حضور در اربعین را بدست آورد!

⭕️وقتی شور و شوق همراه با #احساس_وظیفه می شود!
#شب_خاطره

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....
پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭
فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR
☀️ معجزه حضرت زینب(س) در اربعینی شدنم

#شب_خاطره
#یادش_بخیر

بسم رب شهدا رب ودود
سه ماه مونده بود به محرم .....
شرایط حاکم و اوضاع خانوادم خبر از انتظار دوباره و #فراغ از حرم رو میداد فراغ دیدن #کربلا 💔
سال هاست انتظارش رو میکشدم 😞
زندگی برام بی معنی شده بود #سرگردان و گمراه
از طرفی نتونستن و جور نشدن شرایطم برا رفتن #اربعین به کربلا
و از طرف دیگه متوجه شدم که سیل کثیری از دوستام آماده ی رفتن و باز هم تنهایی و انگار امسال هم #جاموندم
تو این چند وقت هیات های هفتگی میرفتم هر هفته سر مزار شهید گمنام میرفتم که شاید آقا جوابم رو بده شاید اون ها برام بتونن #برات_کربلا رو از اقا بگیرن 🙏
شاید اسم من رو تو زائراش بنویسه اما هر چه که به محرم نزدیک تر میشدم مشکلات برا رفتن بیشتر میشد و #نرفتن من قطعی تر
امیدم رو #کامل از دست دادم
دو سه روز مونده بود به عید قربان رفتم پا بوسی آقا #امام_رضا
همه ی دوستام تو مشهد از رفتنشون به #کربلا صحبت میکردند
من و دو تا از رفیقام که احتمال رفتنمون خیلی خیلی خیلی کم بود رفتیم پیش #پنجره_فولاد هر چی تونستیم #گریه کردیم 😭و از آقا #طلب_کربلا کردیم ولی هر سه تا مون نا امید 😔
با هم این شعر رو زمزمه میکردیم در اوج نا امیدی
پنجره فولاد رضا مکه میده منا میده ...
روزها همین طور میگذشتن و من #ناامید تر میشدم
شور عجیبی برا محرم و رسیدنش داشتم
#محرم هم اومد و رفت و کار ما ردیف نشد بلکه #مشکلات ما بیشتر شد
مشکلات و اوضاع خانواده یک طرف
و فهمیدن #بیماری جسمانی و کلیوی من یک طرف
#خانواده به شدت با رفتن من #مخالفت کردن .... مخالفت اونها و سماجت من ادامه داشت تا
دو هفته مونده بود به اربعین
گوشیم زنگ خورد
یک از آشنا تماس گرفت، میدونست من نمیرم کربلا و مشکلاتم چیه
هی با من صحبت،کرد و #دلداریم میداد ولی فایده نداشت
روز های آخر دیگه افتادم به #زجه_زدن
توی یک سخنرانی از آقای #پناهیان شنیدم که میگفت هر جا کارتون گیر کرد حسین رو به خواهرش #زینب قسم بدین این کار ور کردم 😭😭
#طوفان_بود طوفان کرد و طوفان شد 🌪
#معجزه شد مشکلاتم تک تک برطرف شد 😃
با خواست خدا و تلاش و کمک آشنام کارام ردیف شد
مادر پدرم #راضی شدن اصلا خوشحال و #مشتاق بودن که برم نمیدونم چی شد ولی مادرم فقط گریه میکرد😭 میگفت برو فقط برو و مارو #دعا_کن شاید تا سال بعد مشکلاتی باشه نتونی سال بعد هم بری امسال حتما باید بری
# مادر و پدرم هم تا حالا نتونستند برن کربلا 😞
اونا تمام #داراییشون رو به من دادن تا برم #اربعین حرم آقا
پاسپورت و .... همه چی خیلی زود ردیف شد
بالاخره #عازم کربلاشدیم من و بچه ها و یکی از اون دوستام که باهم رفتیم پیش پنجره فولاد 😇

خدا کنه که سال بعد با هم همه بریم کربلا اونم #اربعین بخصوص #پیاده_روی🙏
آخ میمیرم برای مسیر امام حسین برای #چایی_عراقی برا #موکب نشینی ای حسین
برا ذکر حسین حسین تو مسیر واییییی خدای من دیوانه میکنه آدم رو حرمش حرم شاه شهیدان
امام حسین و حضرت عباس آخ میمیرم برا بین الحرمین
واقعا راسته که میگن
#شب_های_جمعه میگیرم هواتو اشک غریبی میریزم براتو
بیچاره اون که حرم رو ندیده بیچاره تر اون که دید کربلاتو
دعا کنید همه #جامونده ها همه آرزومندا بتونن برن حرم 🙏
به خصوص پدر و مادرم که تموم داراییشون رو دادن که من برم حرم
راستی این رو نگفتم واقعا هر چی #پول برا رفتن به اربعین #خرج شد سه برابر حتی چهار برابر به خانوادم برگشت🙏
این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست

✍️#خاطره : حسین علینژاد از روستای ذغالچال #ساری

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin
#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🆔 @ArbaeenIR
🔴 تاثیر ویژه احساس وظیفه نسبت به امام زمان (عج) در اربعینی شدنم

⭕️ نیتی که به پیاده روی اربعین اثرفوق العاده می دهد!

#شب_خاطره #یادش_بخیر

فقط اگه خدا بخواهد...می شود
بسم رب الشهدا....

پارسال خودمو به آب و آتیش زدم که #اربعین برم کربلا... درها بسته شده بود، از جایی که فکرشو نمیکردم. پاسپورتم به مشکل خورده بود. هر چی رفتم اداره #گذرنامه و اومدیم نشد، روز بعد حرکت کاروان پاسپورتم اومد و من #جاماندم !😭

فقط با #دل_شکسته و گریه دوستامو بدرقه کردم....😭

اما گذشت و نزدیک اربعین ۹۵ ،
این بار #جوردیگه ای اربعین را می خواستم به آقا #امام_زمان میگفتم می خوام برم #وظیفه ام را انجام دهم می خواهم حتی ذره هم شده برای #ظهورتان کاری کنم دیگه مثل پارسال فقط شور و عشق امام حسین نبود، احساس #وظیفه بود همراه با #عشقی وصف نشدنی
دغدغه و مشکلاتی داشتم و نشد برای اربعین اقدام کنم از جایی هم که فارغ التحصیل بودم فکر نمیکردم بشه بازم با کاروان دانشگاه برم....
اما دلم آشوب بود خیلی #دلتنگ بودم و گریه میکردم...😭
یه روز صبح مثل همیشه که مشغول کارهام بودم یهو به دلم افتاد با این که زمان ثبت نام گذشته ولی به مسئول کاروان پارسال پیام بدم ،شاید جور شد و رفتم...😞
تو دلم گفتم تو یک قدم بردار نگی اقدامی نکردی، قسمت باشه #دعوت باشی خدا جور میکنه...
پیام دادم و اون شخص گفت که دیگه مسئول نیست و شماره مسئول امسال بهم دادن، به مسئول امسال بود پیام دادم و گفت به فلانی پیام بده ... به اون شخص که پیام دادم گفت:
"سلام
همین الان مبلغ .... هزار تومان به کارت ..... واریز کن و برام تلگرام کن
تمام مدارک رو تا فردا ساعت 9 صبح بیارید دفتر ستاد دانشجویی اربعین دانشگاه تهران"
و من به پهنای صورت اشک میریختم و به پیام نگاه میکردم😭
دیگه خواب نبود💤
اربعین... پای پیاده... کربلا... برای انجام وظیفه😍
اما امسال اقا نگذاشت آب به دلم تکون بخورد و سریع کارم درست کرد...
همه چی دست خداست اگر بخواهد حتی با ۳تا پیامک هم میشود...

📸 عکس‌گرفته شده‌توسط خودم
goo.gl/HQJgev
✍️#خاطره : زهرا از #تهران

🔴 سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»👇
🔗 t.iss.one/ArbaeenIR/1292

📩خاطرات خود را با موضوع زیارت امام حسین(ع) و پیاده روی اربعین به آی دی زیر ارسال کنید تا در صورت انتخاب شدن به نام شما در کانال منتشر کنیم:
🆔 @arbaeen_admin

#کربلایی_شدن #کربلا_رفتن #مخاطبان #اعضا
ـــــــــــــــــــ
⭕️شب خاطره زیارت امام حسین(ع) و اربعین در کانال پیاده روی #اربعین
🔴 @ArbaeenIR