نه! زبانم لال اگر گفتم نگاهت باده است
باده هم پیش نگاهت از دهن افتاده است
هیچ فکرش را نمیکردم که عاشق میشوم
مهربانیهایت آخر کار دستم داده است
چشمهایت اعتباری تازه میبخشد به عشق
هر کسی تسلیم چشمانت شود آزاده است
میشود لختی مرا مهمانت چشمانت کنی؟
با من ابراز محبت در همین حد ساده است
اول راه است و با من سردی اما عاقبت
گرمی دست تو پایان خوش این جاده است
ای که از هر خندهات قند و شکر سر میرود
قدر یک حبه بخندی، شعر من آماده است
#میرکاظم_سیداکبری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
باده هم پیش نگاهت از دهن افتاده است
هیچ فکرش را نمیکردم که عاشق میشوم
مهربانیهایت آخر کار دستم داده است
چشمهایت اعتباری تازه میبخشد به عشق
هر کسی تسلیم چشمانت شود آزاده است
میشود لختی مرا مهمانت چشمانت کنی؟
با من ابراز محبت در همین حد ساده است
اول راه است و با من سردی اما عاقبت
گرمی دست تو پایان خوش این جاده است
ای که از هر خندهات قند و شکر سر میرود
قدر یک حبه بخندی، شعر من آماده است
#میرکاظم_سیداکبری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تو بودی و چه بود؟
چه اتفاقِ تازه یا چه نظمِ کهنهای؟
تو رفتی و یکی
خرابِ خاطرات
میانِ کافهها کلافه شد
تو رفتی و یکی
یکی نه، من!
تو رفتی و دوباره چند شعر
به شعرهای ناتمامِ من اضافه شد!
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
چه اتفاقِ تازه یا چه نظمِ کهنهای؟
تو رفتی و یکی
خرابِ خاطرات
میانِ کافهها کلافه شد
تو رفتی و یکی
یکی نه، من!
تو رفتی و دوباره چند شعر
به شعرهای ناتمامِ من اضافه شد!
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
به یاد #قیصر_امینپور
کاش دیده بودمت
کاش دیده بودمت
آری
ای عزیز
بارها و
بارها
دیدهام تو را
دیدهام تو را
ولی به خواب!
دیدهام تو را و
با تو
خوابهای من
_خوابهای بی خیال،
خوابهای نامنظم شلوغ _
شاعرانه میشدند!
کاش...
((ای دریغ و حسرت همیشگی))
تا هوای صبح
با تنفس سلام تو
بهاری است،
تا زبان عشق
با سرود شاعرانههای تو
مثل چشمه، مثل رود
در زمانه
جاری است،
تا چراغ کوچه،
چشم آینه
از نگاه آفتاب ناگهانی تو
روشن است،
تا همیشهی خدا
حسرت ندیدن تو
با من است
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
کاش دیده بودمت
کاش دیده بودمت
آری
ای عزیز
بارها و
بارها
دیدهام تو را
دیدهام تو را
ولی به خواب!
دیدهام تو را و
با تو
خوابهای من
_خوابهای بی خیال،
خوابهای نامنظم شلوغ _
شاعرانه میشدند!
کاش...
((ای دریغ و حسرت همیشگی))
تا هوای صبح
با تنفس سلام تو
بهاری است،
تا زبان عشق
با سرود شاعرانههای تو
مثل چشمه، مثل رود
در زمانه
جاری است،
تا چراغ کوچه،
چشم آینه
از نگاه آفتاب ناگهانی تو
روشن است،
تا همیشهی خدا
حسرت ندیدن تو
با من است
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
@Aftab_gardan_ha
میسپارم به دستِ غمخوارت
ای دلِ من، خدانگهدارت!
ای دلِ من، تو انتخاب شدی
آه ای خستگی خریدارت!
قرعه باری به نامِ تو افتاد
که بیفتد به غم سر و کارت
ای دلِ من، برو برو با باد
که صدایت زده هوادارت
باز چشمانتظار مگذارش
نگران آمده پرستارت
برو امّا شود مهیا کاش
ای دلِ من، دوباره دیدارت...
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
ای دلِ من، خدانگهدارت!
ای دلِ من، تو انتخاب شدی
آه ای خستگی خریدارت!
قرعه باری به نامِ تو افتاد
که بیفتد به غم سر و کارت
ای دلِ من، برو برو با باد
که صدایت زده هوادارت
باز چشمانتظار مگذارش
نگران آمده پرستارت
برو امّا شود مهیا کاش
ای دلِ من، دوباره دیدارت...
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
چشمهای در حوالی دل ماست
گریهی ما، زلالی دل ماست
میشناسیمش از قدیم و ندیم
غم یکی از اهالی دل ماست
اشک _ این نکتهنکته طبعِ روان _
طرح نازکخیالی دل ماست
اشک گاهی غم است و گاهی شوق
شرحِ حالیبهحالی دل ماست
میدود بیهوا و میافتد
شاهدِ خردسالی دل ماست
اشک تحفهست، تحفهی درویش
همّت دستِ خالی دل ماست
اشک _ این میهمان ناخوانده _
غزل ارتجالی دل ماست
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
گریهی ما، زلالی دل ماست
میشناسیمش از قدیم و ندیم
غم یکی از اهالی دل ماست
اشک _ این نکتهنکته طبعِ روان _
طرح نازکخیالی دل ماست
اشک گاهی غم است و گاهی شوق
شرحِ حالیبهحالی دل ماست
میدود بیهوا و میافتد
شاهدِ خردسالی دل ماست
اشک تحفهست، تحفهی درویش
همّت دستِ خالی دل ماست
اشک _ این میهمان ناخوانده _
غزل ارتجالی دل ماست
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که من از این نام
اگر نگویم و ننویسم، تمام عمر پشیمانم
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
خط:
#علی_مردانی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ویژهنامه_شعر_محرم
@Aftab_gardan_ha
اگر نگویم و ننویسم، تمام عمر پشیمانم
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
خط:
#علی_مردانی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ویژهنامه_شعر_محرم
@Aftab_gardan_ha
خدا گواه که حیرانم، حسین کیست؟ نمیدانم
حسین کیست؟ نمیدانم، خدا گواه که حیرانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که من از این نام
اگر نگویم و ننویسم، تمام عمر پشیمانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که در این ایام
مگر غمش کند آرامم، که من همیشه پریشانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که همه کفرم
اگر به دور سرش دل را، طوافوار نگردانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که خدای من!
دلم که میلرزد، دارم من از حسین تو میخوانم
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
حسین کیست؟ نمیدانم، خدا گواه که حیرانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که من از این نام
اگر نگویم و ننویسم، تمام عمر پشیمانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که در این ایام
مگر غمش کند آرامم، که من همیشه پریشانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که همه کفرم
اگر به دور سرش دل را، طوافوار نگردانم
حسین کیست؟ نمیدانم، فقط همین که خدای من!
دلم که میلرزد، دارم من از حسین تو میخوانم
#سید_علی_لواسانی
#دوره_اول_آفتابگردانها
از مجموعه شعر #صبح_زود
نشر #شهرستان_ادب
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
Forwarded from آفتابگردانها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سرود مدافعان سلامت
گروه نجم الثاقب
شاعر:
#محمدجواد_الهیپور
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
گروه نجم الثاقب
شاعر:
#محمدجواد_الهیپور
#دوره_دوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
حق است اگر خوانده شود سورهی امید
این آیه که بر ظلمت شب یکتنه خندید
صبر است که بر نام بلندش زده تکیه
شایستهتر از قامت زینب نتوان دید
این گل شده سیراب از آغوش پیمبر
در دامن آیینه و در سایهی خورشید
با خود به جز از تلخیِ ایام نیاورد
هر میوه که از شاخهی پربار دلش چید
خم شد به سخندانی او قامت تزویر
گم شد به رجزخوانیاش افسانهی تردید
هر چند که خاموش شد آن شعله به ظاهر
اما رگ این داغِ به جامانده نخشکید
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
این آیه که بر ظلمت شب یکتنه خندید
صبر است که بر نام بلندش زده تکیه
شایستهتر از قامت زینب نتوان دید
این گل شده سیراب از آغوش پیمبر
در دامن آیینه و در سایهی خورشید
با خود به جز از تلخیِ ایام نیاورد
هر میوه که از شاخهی پربار دلش چید
خم شد به سخندانی او قامت تزویر
گم شد به رجزخوانیاش افسانهی تردید
هر چند که خاموش شد آن شعله به ظاهر
اما رگ این داغِ به جامانده نخشکید
#الهه_سلطانی
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
زدی به پنجره باران! مرا صدا کردی؟
خوش آمدی! چه خبر؟ باز یاد ما کردی!
سلام پیک بشارت به خاک خشک زمین!
رسیدی و گره از بخت باغ وا کردی
درست لحظهی موعود آمدی از راه
چه خوب با من و این شهر تشنه تا کردی
به زیر گوش درختان، چقدر راز مگو
از آسمان پر از بغض برملا کردی
برای آنکه ببارد غزل به سینهی من
زدی به پنجره باران! مرا صدا کردی
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
خوش آمدی! چه خبر؟ باز یاد ما کردی!
سلام پیک بشارت به خاک خشک زمین!
رسیدی و گره از بخت باغ وا کردی
درست لحظهی موعود آمدی از راه
چه خوب با من و این شهر تشنه تا کردی
به زیر گوش درختان، چقدر راز مگو
از آسمان پر از بغض برملا کردی
برای آنکه ببارد غزل به سینهی من
زدی به پنجره باران! مرا صدا کردی
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
با چشمهای روشن بیتاب میگذشت
از کوچهای که از دل مهتاب میگذشت
من بیقرار میشدم از گامهای او
انگار از خیال کویر آب میگذشت
من مصرعی شکسته و از یاد رفته، او
با کولهباری از غزل ناب میگذشت
آرام از خیال من و سرنوشت من
از عکس؛ از محاصرهی قاب میگذشت
آن شب که قطرهقطره از او دور میشدم
از شطّ چشمهای ترم خواب میگذشت
فهمیدهام که حال تهمتن چگونه بود
وقتی که بر جنازهی سهراب میگذشت
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از کوچهای که از دل مهتاب میگذشت
من بیقرار میشدم از گامهای او
انگار از خیال کویر آب میگذشت
من مصرعی شکسته و از یاد رفته، او
با کولهباری از غزل ناب میگذشت
آرام از خیال من و سرنوشت من
از عکس؛ از محاصرهی قاب میگذشت
آن شب که قطرهقطره از او دور میشدم
از شطّ چشمهای ترم خواب میگذشت
فهمیدهام که حال تهمتن چگونه بود
وقتی که بر جنازهی سهراب میگذشت
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
هرگز به من نگاه نکردی که چند بیت
از لطف چشم تو غزلم محتشم شود
اذنی بده که از دل تبریز دردخیز
این شاعر رمیده، مقیم حرم شود
ای مشهد تو شهد و شکرپارهی وطن!
ما تلخکام این ره دوریم و پای لنگ
ما را بخوان و بال به پروازمان بده
ما را بخوان که راه بیافتیم بیدرنگ
یک روز میرسد که شوم میهمان تو
بر من بهشت میشود آن کنج صحن و بست
زحمت به خادمان حریمت نمیدهم
یک گوشه مینشینم و چشمم به گنبد است
آه ای رئوف! میرسد آن دم که یک سحر
با کولهبار درد به آبادیات رسم؟
یک روز میرسد که مرا بال و پر دهی
از این قفس به وسعت آزادیات رسم
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
از لطف چشم تو غزلم محتشم شود
اذنی بده که از دل تبریز دردخیز
این شاعر رمیده، مقیم حرم شود
ای مشهد تو شهد و شکرپارهی وطن!
ما تلخکام این ره دوریم و پای لنگ
ما را بخوان و بال به پروازمان بده
ما را بخوان که راه بیافتیم بیدرنگ
یک روز میرسد که شوم میهمان تو
بر من بهشت میشود آن کنج صحن و بست
زحمت به خادمان حریمت نمیدهم
یک گوشه مینشینم و چشمم به گنبد است
آه ای رئوف! میرسد آن دم که یک سحر
با کولهبار درد به آبادیات رسم؟
یک روز میرسد که مرا بال و پر دهی
از این قفس به وسعت آزادیات رسم
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
اگر از من بگیری خندههای گهگدارم را
کجا پنهان کنم اندوههای بیشمارم را؟
به تاراج آمدی ای عشق و بردی هرچه با من بود
مگر اندوه، این ارثیهی ایل و تبارم را
دلم تنگ است آن اندازه که گویی تمام عمر
به روی سینه با خود بردهام سنگ مزارم را
مگر از چشم زخم باد پاییزی امان یابم
درون سینه پنهان میکنم ذوق بهارم را
صبوری میکنم با بیکسی تا شعر میآید
دوباره میبرند این واژهها صبر و قرارم را
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
کجا پنهان کنم اندوههای بیشمارم را؟
به تاراج آمدی ای عشق و بردی هرچه با من بود
مگر اندوه، این ارثیهی ایل و تبارم را
دلم تنگ است آن اندازه که گویی تمام عمر
به روی سینه با خود بردهام سنگ مزارم را
مگر از چشم زخم باد پاییزی امان یابم
درون سینه پنهان میکنم ذوق بهارم را
صبوری میکنم با بیکسی تا شعر میآید
دوباره میبرند این واژهها صبر و قرارم را
#لیلا_حسیننیا
#دوره_اول_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
نيمی هنوز روشن و نيمی كبود، ماه
دارد هلال میشود اما چه زود ماه
آن شب، پرِ ملائكه آتش گرفت و سوخت
آن شب، شبی كه ديده نشد پشت دود، ماه
از آن به بعد، کوچه به کوچه، تمام شهر
تاریک بود و در پس ابری حسود، ماه
با آب چاه، غسل برايش چه سود داشت؟
پاكيزه بود، پاكتر از هرچه رود، ماه
بیتاب بود در تب شبهای آخرش
آخر شبی رسيد كه ديگر نبود ماه
#مائده_عابديان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
نيمی هنوز روشن و نيمی كبود، ماه
دارد هلال میشود اما چه زود ماه
آن شب، پرِ ملائكه آتش گرفت و سوخت
آن شب، شبی كه ديده نشد پشت دود، ماه
از آن به بعد، کوچه به کوچه، تمام شهر
تاریک بود و در پس ابری حسود، ماه
با آب چاه، غسل برايش چه سود داشت؟
پاكيزه بود، پاكتر از هرچه رود، ماه
بیتاب بود در تب شبهای آخرش
آخر شبی رسيد كه ديگر نبود ماه
#مائده_عابديان
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_اشعار_فاطمی
عزیزم! مهربان من! گل من! جان ریحانه!
نریز این اشکها را جان من دردانه دردانه
حلالم کن که تنها میشوی تا ساعتی دیگر
ببخش از اینکه دیگر جای من خالیست در خانه
《سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت》باکی نیست
تو گنجی و تو را از خاطرش بردهست ویرانه!
مرا شب دفن کن،حالا که دنیا غرق در خواب است
مرا شب دفن کن در گوشه ی مخفی این..........
نمیخواهم قنوت سرد آن دستان سنگین را
مبادا در نمازم صف ببندد هرچه بیگانه
خداحافظ! حلالم کن عزیزم! کاشکی آن روز
برایت بیش ازین میسوختم پروانه پروانه
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
عزیزم! مهربان من! گل من! جان ریحانه!
نریز این اشکها را جان من دردانه دردانه
حلالم کن که تنها میشوی تا ساعتی دیگر
ببخش از اینکه دیگر جای من خالیست در خانه
《سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت》باکی نیست
تو گنجی و تو را از خاطرش بردهست ویرانه!
مرا شب دفن کن،حالا که دنیا غرق در خواب است
مرا شب دفن کن در گوشه ی مخفی این..........
نمیخواهم قنوت سرد آن دستان سنگین را
مبادا در نمازم صف ببندد هرچه بیگانه
خداحافظ! حلالم کن عزیزم! کاشکی آن روز
برایت بیش ازین میسوختم پروانه پروانه
#راضیه_مظفری
#دوره_هفتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به سردار شهید #قاسم_سلیمانی
جاری شد از این حماسه، چون رود دشت و دمن هم
پیچید بوی شهادت، دل باخت مشک ختن هم
یکدست شد جمع یاران، صنعاء و کشمیر و کرمان
بغداد و بیروت و تهران، غزه، دمشق و عدن هم
هرجا هر آزادمردی در سینهاش داشت دردی
نجوای پَستوییاش را فریاد زد در علن هم
گفتم به دامان بگیرم سر را که سامان بگیرم
دیدم ندارد علمدار دیگر سری در بدن هم
کرمان سلیمانیاش را... بصره ابومهدیاش را...
ای کاش یک روز هم قم... ای کاش یک روز من هم...
#مهدی_احمدلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
جاری شد از این حماسه، چون رود دشت و دمن هم
پیچید بوی شهادت، دل باخت مشک ختن هم
یکدست شد جمع یاران، صنعاء و کشمیر و کرمان
بغداد و بیروت و تهران، غزه، دمشق و عدن هم
هرجا هر آزادمردی در سینهاش داشت دردی
نجوای پَستوییاش را فریاد زد در علن هم
گفتم به دامان بگیرم سر را که سامان بگیرم
دیدم ندارد علمدار دیگر سری در بدن هم
کرمان سلیمانیاش را... بصره ابومهدیاش را...
ای کاش یک روز هم قم... ای کاش یک روز من هم...
#مهدی_احمدلو
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha