آفتابگردان‌ها
576 subscribers
254 photos
57 videos
4 files
125 links
«ما همه آفتابگردانیم»

محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی

پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات:

@office4poem

موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Download Telegram
《والله روز قیامت از همه درباره‌ی این موضوع سؤال می‌شود.》
(سید حسن نصرالله، سخنرانی ظهر عاشورای محرم ۱۴۴۰)

مخواه راه برای تو انتخاب کنند
که با فریبِ دلت، عقل را مجاب کنند

عجیب نیست همیشه در اوج فاجعه‌ها
رسانه‌ها همه تجویز قرص خواب کنند

سکوت ضرب در آتش شد و به خون تقسیم
چطور می‌شود این داغ را حساب کنند؟

از این قیام و از این غم سوال خواهد شد
بترس روز قیامت تو را جواب کنند

چقدر روضه‌ی مکشوف پیش چشم همه‌ست!
چقدر چهره به خون گلو خضاب کنند

قسم به خون که جهان کم می‌آورد جوهر
مصیبت تو و من را اگر کتاب کنند

رسیده‌اند سپاه یزیدیان زمان
که با جنایت و کودک‌کشی ثواب کنند

دگر چه جای تعجب اگر یمن را آه...
از این به بعد همه کربلا خطاب کنند؟

به مادران یمن در عزای کودکشان
بگو که گریه برای دل رباب کنند

در این زمانه‌ی تحریم، هرچه سقا بود
به خط زدند که فکری برای آب کنند

بگو به لشکر آزاده‌ها که واجب شد
برای پاسخ هل من معین شتاب کنند

بنای قلعه‌ی دشمن به هم بریزد باز
شبیه فاتح خیبر که فتح باب کنند

رجز رجز همگی با سلاح یا حیدر
به قهر بر سرشان خانه را خراب کنند

به تیغ غیرت و با سوز آه مظلومان
چه ساده می‌شود این قوم را عذاب کنند!

از این جماعت خون‌خوار اثر نخواهد ماند
دعای سوختگان را که مستجاب کنند

#فاطمه_عارف_نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gradan_ha
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
《شب شکن》
همزمان با حمله موشکی به مقر سرکردگان جنایت تروریستی اهواز
خواننده:
#مجتبی_الله_وردی
آهنگساز و تنظیم کننده:
#علی_نصیر_نژاد

شاعر:
#فاطمه_عارف_نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها

@Aftab_gardan_ha
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
#اربعین

باز در بين حسرت و شادی
دلِ آشفته در به در شده است
خبر خوبِ تازه‌ام اين است:
دوستم عازم سفر شده است

هيجانی غريب دارد او
حق ندارم كه غرق غم باشم
-《كربلايی شدم حلالم کن
می‌روم اربعين حرم باشم》

می‌دهم با كنايه و شوخی
ضمن خنديدنم جوابش را:
-《من حلالت کنم که تو بروی
ببری لذت و ثوابش را؟!

شرط دارد رفيق! آسان نيست
كه حلالت كنم به اين زودی!
بايد ای دوست مطمئن باشم
به منِ ساده می‌رسد سودی!》

-《شرط دارد؟! ولی... بگو! باشد!
چاره‌ام چيست؟ عازمم فردا》
بغض و خنده چقدر قاطی شد:
-《به خدا گريه‌لازمم فردا!》

از نگاهش سوال می‌بارد
گرم توضيح می‌شوم حالا:
-《می‌روی كربلا به يادم باش
زائر اربعينیِ آقا!

جای من گريه كن كمی لطفا
اگر آبی به دستتان دادند
يا اگر دختری زمين افتاد
يا اگر ظهر شد اذان دادند

جای من گريه كن اگر در راه
تازه شد درد زخم پاهايت...
روضه‌خوان از رقيه حرفی زد…
بين فرياد وا حسينايت…

يا اگر كه خدا نكرده خودت
خسته بودی به قدر يک عالم
چادرت در مسير خاكی شد
تنه‌ای زد كسی به تو محكم…

آخرش هم... بايست رو به حرم
جای من مدتی نگاهش كن
بگو آقا! رفيق من بد نیست
يا اباالفضل! سر به راهش كن

گریه گریه بگو دلش تنگ است
دست این داغ و دامن کرمت
گرچه جا مانده‌ی زیارت توست
دلش اینجاست، در طواف غمت

اذن می‌خواهد از شما آقا!
تا بيايد به كربلا يک‌بار
حرمت را نديده تا امروز
همه‌ی غصه‌های او به كنار…

باقی صحبتم بماند چون
وقت تنگ است و حرف‌ها بسيار
قول دادی که ياد من باشی!》
-《چشم! هستم سر قرار و مدار》

كوله‌اش را به دوش می‌گيرد
می‌شود سمت كربلا راهی
زير لب با گلايه می‌گويم:
چه خداحافظی جانكاهی!

برو ای زائر! ای رفيق شفيق!
كه دعا می‌كنم من از امشب
به سلامت به مقصدت برسی
رهرو راه حضرت زينب

كه در آن راه هرچه خواهی دید
جلوه‌ای از بهار خواهد بود
و برای قدم زدن‌هايت
جاده چشم‌انتظار خواهد بود

#فاطمه_عارف_نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha
Forwarded from شهرستان ادب
🔻 ای فرشتۀ باران!

در روزهای آغازین سال 1398 بسیاری از هم‌وطنانمان در استان‌های گلستان و فارس گرفتار سیل شدند. موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب و مجموعه فرهیختگان همراه با این موسسه، خود را در اندوه آن‌دسته از هم‌وطنان ایرانی که سوگوار و داغدار درگذشت عزیزان خود هستند شریک می‌دانند.

▪️ستون شعر سایت شهرستان ادب و پرونده بهاریه را با شعری از شاعر جوان خانم #فاطمه_عارف_نژاد در هم‌دردی با سیل‌زدگان به‌روز می‌کنیم:

رنگ خزان گرفته چرا نوبهارمان؟
تازه جوان شده‌ست غم کهنه‌کارمان

دل زخمیِ دوباره‌ی دردی نگفتنی‌ست
داغی نشسته بر جگر روزگارمان

دنیا که با شکوفه کفن‌پوش می‌شود
خون می‌دود به چهره‌ی باغ انارمان

ما چتر بسته‌ایم و تو با سیل آمدی
این بود ای فرشتۀ باران! قرارمان؟

این‌بار با گذشته چرا فرق می‌کند
روبوسی همیشگی آبدارمان

دردا که باز دسته گلی آب داده‌‌ای
در کوچه‌های خاکی شهر و دیارمان

از هفت سین عید چه مانده‌ست غیر سیل؟
عیدی چه بود غیر غم بی‌شمارمان؟

امشب صدای گریه می‌آمد به گوش دشت
از روستای گمشده‌ی هم‌جوارمان

ما آه سرد و خسته‌ی دیماه نیستیم
نوروز! از تو بیشتر است انتظارمان

☑️ @ShahrestanAdab
#ویژه‌نامه_شعر_محرم_و_صفر_آفتابگردانها
#اربعین

باز در بين حسرت و شادی
دلِ آشفته در به در شده است
خبر خوبِ تازه‌ام اين است:
دوستم عازم سفر شده است

هيجانی غريب دارد او
حق ندارم كه غرق غم باشم
-《كربلايی شدم حلالم کن
می‌روم اربعين حرم باشم》

می‌دهم با كنايه و شوخی
ضمن خنديدنم جوابش را:
-《من حلالت کنم که تو بروی
ببری لذت و ثوابش را؟!

شرط دارد رفيق! آسان نيست
كه حلالت كنم به اين زودی!
بايد ای دوست مطمئن باشم
به منِ ساده می‌رسد سودی!》

-《شرط دارد؟! ولی... بگو! باشد!
چاره‌ام چيست؟ عازمم فردا》
بغض و خنده چقدر قاطی شد:
-《به خدا گريه‌لازمم فردا!》

از نگاهش سوال می‌بارد
گرم توضيح می‌شوم حالا:
-《می‌روی كربلا به يادم باش
زائر اربعينیِ آقا!

جای من گريه كن كمی لطفا
اگر آبی به دستتان دادند
يا اگر دختری زمين افتاد
يا اگر ظهر شد اذان دادند

جای من گريه كن اگر در راه
تازه شد درد زخم پاهايت...
روضه‌خوان از رقيه حرفی زد…
بين فرياد وا حسينايت…

يا اگر كه خدا نكرده خودت
خسته بودی به قدر يک عالم
چادرت در مسير خاكی شد
تنه‌ای زد كسی به تو محكم…

آخرش هم... بايست رو به حرم
جای من مدتی نگاهش كن
بگو آقا! رفيق من بد نیست
يا اباالفضل! سر به راهش كن

گریه گریه بگو دلش تنگ است
دست این داغ و دامن کرمت
گرچه جا مانده‌ی زیارت توست
دلش اینجاست، در طواف غمت

اذن می‌خواهد از شما آقا!
تا بيايد به كربلا يک‌بار
حرمت را نديده تا امروز
همه‌ی غصه‌های او به كنار…

باقی صحبتم بماند چون
وقت تنگ است و حرف‌ها بسيار
قول دادی که ياد من باشی!》
-《چشم! هستم سر قرار و مدار》

كوله‌اش را به دوش می‌گيرد
می‌شود سمت كربلا راهی
زير لب با گلايه می‌گويم:
چه خداحافظی جانكاهی!

برو ای زائر! ای رفيق شفيق!
كه دعا می‌كنم من از امشب
به سلامت به مقصدت برسی
رهرو راه حضرت زينب

كه در آن راه هرچه خواهی دید
جلوه‌ای از بهار خواهد بود
و برای قدم زدن‌هايت
جاده چشم‌انتظار خواهد بود

#فاطمه_عارف_نژاد
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم

@Aftab_gardan_ha