#حکایت #مولوی
➖➖➖➖➖
🔅حکایتی از جلال الدین مولوی🔅
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد: ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز🔅کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود🔅این گره بگشودنت دیگر چه بود؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
تو مبین اندر درختی یا به چاه🔅تو مرا بین که منم مفتاح راه
➖➖➖➖➖
🌐 https://telegram.me/ziaossalehin
🆔 @ziaossalehin
➖➖➖➖➖
🔅حکایتی از جلال الدین مولوی🔅
پیر مرد تهی دست، زندگی را در نهایت فقر و تنگدستی می گذراند و با سائلی برای زن و فرزندانش قوت و غذائی ناچیز فراهم میکرد.از قضا یک روز که به آسیاب رفته بود، دهقان مقداری گندم در دامن لباس اش ریخت و پیرمرد گوشه های آن را به هم گره زد و در همان حالی که به خانه بر می گشت با پروردگار از مشکلات خود سخن می گفت و برای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار می کرد: ای گشاینده گره های ناگشوده عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای. پیر مرد در حالی که این دعا را با خود زمزمه می کرد و می رفت، یکباره یک گره از گره های دامنش گشوده شد و گندم ها به زمین ریخت او به شدت ناراحت شد و رو به خدا کرد و گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز🔅کاین گره بگشای و گندم را بریز
آن گره را چون نیارستی گشود🔅این گره بگشودنت دیگر چه بود؟!
پیر مرد نشست تا گندم های به زمین ریخته را جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی همیانی از زر ریخته است! پس متوجه فضل و رحمت خداوندی شد و متواضعانه به سجده افتاد و از خدا طلب بخشش نمود.
تو مبین اندر درختی یا به چاه🔅تو مرا بین که منم مفتاح راه
➖➖➖➖➖
🌐 https://telegram.me/ziaossalehin
🆔 @ziaossalehin
#تربیت #اخلاق #حکایت #مولوی
➖➖➖➖➖
🔅 پوستین کهنه در دربار🔅
🔊 تو نمی توانی به گذشته برگردی و سرآغازی جدید داشته باشی. اما می توانی از همین امروز شروع کنی و پایانی خوش را برای خودت رقم بزنی. هیچ چیزی لذت بخش تر از واقعیت و حقیقت نیست. قبل از این که روند تحول را از خودت شروع کنی باید از کارهایی که تو را در منگنه گذاشته جلوگیری کنی. جیم ران می گوید: اگر جایی را که ایستاده اید نمی پسندید، عوضش کنید. شما درخت نیستید ... 🔊
👇👇👇👇👇
ایاز، غلام شاه محمود غزنوی، پادشاه ایران در آغاز چوپانی بیش نبود. وقتی در دربار سلطان به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقی آویزان کرد؛ هر روز صبح اول وقت به آن اتاق می رفت؛ به آنها نگاه می کرد، بدبختی و فقر خود را به یاد می آورد، سپس به دربار می رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می بست. درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در آن اتاق گنج و پول پنهان کرده است. لاپورت به شاه دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خود پنهان می کند. سلطان می دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نبود، بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.
نیمه شب، سی نفر با مشعل های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هر چه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره از دیوار آویزان بود. آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغگو می شدند. وقتی پیش شاه شرف یاب شدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ پس گنج های افسانه ای کجاست؟ سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند. سلطان گفت: من ایاز را خوب می شناسم. او آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می کند تا به مقام خود مغرور نشود و گذشته اش را همیشه به یاد داشته باشد.
➖➖➖➖➖
🌐 https://telegram.me/ziaossalehin
🆔 @ziaossalehin
➖➖➖➖➖
🔅 پوستین کهنه در دربار🔅
🔊 تو نمی توانی به گذشته برگردی و سرآغازی جدید داشته باشی. اما می توانی از همین امروز شروع کنی و پایانی خوش را برای خودت رقم بزنی. هیچ چیزی لذت بخش تر از واقعیت و حقیقت نیست. قبل از این که روند تحول را از خودت شروع کنی باید از کارهایی که تو را در منگنه گذاشته جلوگیری کنی. جیم ران می گوید: اگر جایی را که ایستاده اید نمی پسندید، عوضش کنید. شما درخت نیستید ... 🔊
👇👇👇👇👇
ایاز، غلام شاه محمود غزنوی، پادشاه ایران در آغاز چوپانی بیش نبود. وقتی در دربار سلطان به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقی آویزان کرد؛ هر روز صبح اول وقت به آن اتاق می رفت؛ به آنها نگاه می کرد، بدبختی و فقر خود را به یاد می آورد، سپس به دربار می رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می بست. درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در آن اتاق گنج و پول پنهان کرده است. لاپورت به شاه دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خود پنهان می کند. سلطان می دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نبود، بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.
نیمه شب، سی نفر با مشعل های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هر چه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره از دیوار آویزان بود. آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغگو می شدند. وقتی پیش شاه شرف یاب شدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ پس گنج های افسانه ای کجاست؟ سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند. سلطان گفت: من ایاز را خوب می شناسم. او آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می کند تا به مقام خود مغرور نشود و گذشته اش را همیشه به یاد داشته باشد.
➖➖➖➖➖
🌐 https://telegram.me/ziaossalehin
🆔 @ziaossalehin
#تربیت #روانشناسی #حکایت #مولوی
➖➖➖➖➖
🔅 شتر، گاو، قوچ و یک دسته علف 🔅
شتری با گاوی و قوچی در راهی میرفتند. یک دسته علف شیرین و خوشمزه پیش راه آنها پیدا شد. قوچ گفت: این علف خیلی ناچیز است. اگر آن را بین خود قسمت کنیم هیچ کدام سیر نمیشویم؛ بهتر است که توافق کنیم هر کس که عمر بیشتری دارد، او علف را بخورد. زیرا احترام بزرگان واجب است. حالا هر کدام تاریخ زندگی خود را میگوییم، هر کس بزرگتر باشد علف را بخورد.
اول قوچ شروع کرد و گفت: من با قوچی که حضرت ابراهیم بجای حضرت اسماعیل در مکه قربانی کرد در یک چراگاه بودم. گاو گفت: اما من از تو پیرترم، چون من جفت گاوی هستم که حضرت آدم زمین را با آنها شخم میزد. شتر که به دروغهای شاخدار این دو دوست خود گوش میداد، بدون سر و صدا سرش را پایین آورد و دستة علف را به دندان گرفت و سرش را بالا برد و در هوا شروع کرد به خوردن. دوستانش اعتراض کردند. او پس از اینکه علف را خورد گفت: من نیازی به گفتن تاریخ زندگی خود ندارم. از پیکر بزرگ و این گردن دراز من چرا نمیفهمید که من از شما بزرگترم. هر خردمندی این را میفهمد. اگر شما خردمند باشید نیازی به ارائة اسناد و مدارک تاریخی نیست.
مولوی با بیان این داستان به زیبایی نشان داده که همه ی ما آدم ها نسبت به نیاز هایی که داریم هر روز با افرادی در جامعه (محل کار، تحصیل، خیابان، مترو، مغازه و ...) در ارتباط هستیم. گاهی در اولین برخورد یا اولین نگاه احساس بدی به ما دست می دهد و همین باعث می شود که جبهه گیری کنیم و یا موضع تندی به خود بگیریم و این حالت ادامه ارتباط و انتقال مفاهیم و خواسته درونی ما را سخت می کند. و یا گاهی پاک کردن سئوال یا قطع ارتباط و یا بعبارتی فرار از صحنه بحث راه حل مشکلات نیست. هر فردی مدل شخصیتی ویژه و منحصر به خود را دارد. شخصیت کمال گرا، امداد رسان و مهربان، موفقیت طلب و احساسی. هدف اصلی ما ابلاغ صحیح مفاهیم و انتقال مقصودمان است و لذا برای رسیدن به خواسته هایمان لازم نیست حتماً به هر شیوه ای بدون تأمّل در درستی و نادرستی آن دست بزنیمو نیز نباید فراموش کنیم که؛ هدف وسیله را توجیه نمی کند...
➖➖➖➖➖
کانال ضياءالصالحين:
@ziaossalehin
➖➖➖➖➖
🔅 شتر، گاو، قوچ و یک دسته علف 🔅
شتری با گاوی و قوچی در راهی میرفتند. یک دسته علف شیرین و خوشمزه پیش راه آنها پیدا شد. قوچ گفت: این علف خیلی ناچیز است. اگر آن را بین خود قسمت کنیم هیچ کدام سیر نمیشویم؛ بهتر است که توافق کنیم هر کس که عمر بیشتری دارد، او علف را بخورد. زیرا احترام بزرگان واجب است. حالا هر کدام تاریخ زندگی خود را میگوییم، هر کس بزرگتر باشد علف را بخورد.
اول قوچ شروع کرد و گفت: من با قوچی که حضرت ابراهیم بجای حضرت اسماعیل در مکه قربانی کرد در یک چراگاه بودم. گاو گفت: اما من از تو پیرترم، چون من جفت گاوی هستم که حضرت آدم زمین را با آنها شخم میزد. شتر که به دروغهای شاخدار این دو دوست خود گوش میداد، بدون سر و صدا سرش را پایین آورد و دستة علف را به دندان گرفت و سرش را بالا برد و در هوا شروع کرد به خوردن. دوستانش اعتراض کردند. او پس از اینکه علف را خورد گفت: من نیازی به گفتن تاریخ زندگی خود ندارم. از پیکر بزرگ و این گردن دراز من چرا نمیفهمید که من از شما بزرگترم. هر خردمندی این را میفهمد. اگر شما خردمند باشید نیازی به ارائة اسناد و مدارک تاریخی نیست.
مولوی با بیان این داستان به زیبایی نشان داده که همه ی ما آدم ها نسبت به نیاز هایی که داریم هر روز با افرادی در جامعه (محل کار، تحصیل، خیابان، مترو، مغازه و ...) در ارتباط هستیم. گاهی در اولین برخورد یا اولین نگاه احساس بدی به ما دست می دهد و همین باعث می شود که جبهه گیری کنیم و یا موضع تندی به خود بگیریم و این حالت ادامه ارتباط و انتقال مفاهیم و خواسته درونی ما را سخت می کند. و یا گاهی پاک کردن سئوال یا قطع ارتباط و یا بعبارتی فرار از صحنه بحث راه حل مشکلات نیست. هر فردی مدل شخصیتی ویژه و منحصر به خود را دارد. شخصیت کمال گرا، امداد رسان و مهربان، موفقیت طلب و احساسی. هدف اصلی ما ابلاغ صحیح مفاهیم و انتقال مقصودمان است و لذا برای رسیدن به خواسته هایمان لازم نیست حتماً به هر شیوه ای بدون تأمّل در درستی و نادرستی آن دست بزنیمو نیز نباید فراموش کنیم که؛ هدف وسیله را توجیه نمی کند...
➖➖➖➖➖
کانال ضياءالصالحين:
@ziaossalehin
لیست موضوعات کانال رسمی بنیاد فرهنگی تربیتی ضیاءالصالحین(تاکنون)
👇👇👇👇👇
با انتخاب هر دسته می توان براحتی به بخشهای مورد نظر دسترسی پیدا کرد...
👇👇👇👇👇
➖➖➖➖➖
🔅 اخلاق و عرفان:
#اخلاق #تربیت #عرفان #عرفان_و_معنویت #بصیرت #نماز_شب #خیال #فکر_مریض #خیال_مریض #ارزش_انسان #اسکناس
🔅 قرآن و عترت:
#قرآن #الاسماء #لطایف_قرآنی #قرآن_و_عترت #احادیث #سنت #روایت #روایات #حدیث #روایت #کمیل #امام_علی علیه السلام #علی_علیه_السلام #امام_حسن علیه السلام #امام_حسین علیه السلام
🔅 فقه و احکام و حقوق:
#فقه #احکام #فقه_و_احکام #عرف #احکام_مکان #احکام_نماز #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🔅 فلسفه و کلام:
#انتظار #مهدویت #غیبت #ظهور
🔅 مشاهیر و شخصیتها:
#علما #آیت_الله_بهجت (ره) #علامه_حسن_زاده_آملی #مجتهدی_تهرانی ره #صفائی_حائری ره #آیت_الله_مهدوی_کنی ره #سعادت_پرور (ره) #امام_خامنه_ای #بیانات_رهبری #کریم_زمانی #استاد_قادر_فاضلی #استاد_محمدرضا_رنجبر #استاد_مهدی_طیب #ذهنی_تهرانی ره #امام_خمینی ره #استاد_صمدی_آملی #اندیشمندان #چارلی_چاپلین #بزرگمهر #انوشیروان #سقراط
🔅 فرهنگ و ادب:
#فرهنگ #اصطلاحات #شعر #اشعار #ادبیات #صائب_تبریزی #مولوی #اقبال_لاهوری #عطار_نیشابوری #منطق_الطیر #سعدی #ابوسعید_ابوالخیر #باران_حکمت #دامن_دامن_حکمت #حکایت #اویس_قرنی #مطلع_انوار
🔅 گالری:
#تصاویر #تصویر #عکس #عکس_نوشته #کلیپ
🔅 انبیاء :
#پیامبر #حضرت_یوسف علیه السلام #حضرت_سلیمان علیه السلام
🔅 تاریخ و تمدن:
#تاریخ #شهادت
🔅 مشاوره و خانواده و سبک زندگی اسلامی:
#حجاب #روانشناسی
🔅 نرم افزار و....:
#اربعین #ویژه_اربعین (نرم افزارهای تلفن همراه) #نقشه_راهنما (مرزهای ایران و عراق)
#اختصاصی_ضیاءالصالحین
#سیاسی
➖➖➖➖➖
🌐 https://telegram.me/ziaossalehin
🆔 @ziaossalehin
👇👇👇👇👇
با انتخاب هر دسته می توان براحتی به بخشهای مورد نظر دسترسی پیدا کرد...
👇👇👇👇👇
➖➖➖➖➖
🔅 اخلاق و عرفان:
#اخلاق #تربیت #عرفان #عرفان_و_معنویت #بصیرت #نماز_شب #خیال #فکر_مریض #خیال_مریض #ارزش_انسان #اسکناس
🔅 قرآن و عترت:
#قرآن #الاسماء #لطایف_قرآنی #قرآن_و_عترت #احادیث #سنت #روایت #روایات #حدیث #روایت #کمیل #امام_علی علیه السلام #علی_علیه_السلام #امام_حسن علیه السلام #امام_حسین علیه السلام
🔅 فقه و احکام و حقوق:
#فقه #احکام #فقه_و_احکام #عرف #احکام_مکان #احکام_نماز #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر
🔅 فلسفه و کلام:
#انتظار #مهدویت #غیبت #ظهور
🔅 مشاهیر و شخصیتها:
#علما #آیت_الله_بهجت (ره) #علامه_حسن_زاده_آملی #مجتهدی_تهرانی ره #صفائی_حائری ره #آیت_الله_مهدوی_کنی ره #سعادت_پرور (ره) #امام_خامنه_ای #بیانات_رهبری #کریم_زمانی #استاد_قادر_فاضلی #استاد_محمدرضا_رنجبر #استاد_مهدی_طیب #ذهنی_تهرانی ره #امام_خمینی ره #استاد_صمدی_آملی #اندیشمندان #چارلی_چاپلین #بزرگمهر #انوشیروان #سقراط
🔅 فرهنگ و ادب:
#فرهنگ #اصطلاحات #شعر #اشعار #ادبیات #صائب_تبریزی #مولوی #اقبال_لاهوری #عطار_نیشابوری #منطق_الطیر #سعدی #ابوسعید_ابوالخیر #باران_حکمت #دامن_دامن_حکمت #حکایت #اویس_قرنی #مطلع_انوار
🔅 گالری:
#تصاویر #تصویر #عکس #عکس_نوشته #کلیپ
🔅 انبیاء :
#پیامبر #حضرت_یوسف علیه السلام #حضرت_سلیمان علیه السلام
🔅 تاریخ و تمدن:
#تاریخ #شهادت
🔅 مشاوره و خانواده و سبک زندگی اسلامی:
#حجاب #روانشناسی
🔅 نرم افزار و....:
#اربعین #ویژه_اربعین (نرم افزارهای تلفن همراه) #نقشه_راهنما (مرزهای ایران و عراق)
#اختصاصی_ضیاءالصالحین
#سیاسی
➖➖➖➖➖
🌐 https://telegram.me/ziaossalehin
🆔 @ziaossalehin
🔅#عشق کاریست که موقوف هدایت باشد🔅
قلاب ماهیگیری چون مستقیم و راست نیست می تواند ماهی را صید کند، حرف هم چیزی شبیه قلاب است، می تواند بر دلها نشسته و آنها را به صید و کمند خود بکشد، به شرط آنکه غیر مستقیم باشد.
👇👇👇👇👇
و از همین روست که خداوند کمتر سخن خود را مستقیم بیان می کند.
او مثل #حافظ نیست که بگوید:
عاشق شو ور نه روزی کار جهان سر آید
یا مثل #مولوی نیست که فرمان عاشقی صادر کرده و بگوید:
عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
سلطان بچه ای آخر تا چند اسیری
سلطان بچه را میر و وزیری همه عار است
زنهار بجز عشق دگر چیز نگیری
بلکه خداوند تنها از عشق خود یاد کرده و می گوید: من عاشقم. و او وقتی می گوید: من عاشقم یعنی، تو هم باید عاشق باشی و گرنه از جنس ما نبوده و با ما پیوند و گره نمی خوری.
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو
📚: #استاد_محمدرضا_رنجبر ، #باران_حکمت، #تفسیر
➖➖➖➖➖
🆔 برای بازدید و عضویت در کانال ضیاءالصالحین کلیک کنید
🌐 برای بازدید از سایت ضیاءالصالحین کلیک کنید
قلاب ماهیگیری چون مستقیم و راست نیست می تواند ماهی را صید کند، حرف هم چیزی شبیه قلاب است، می تواند بر دلها نشسته و آنها را به صید و کمند خود بکشد، به شرط آنکه غیر مستقیم باشد.
👇👇👇👇👇
و از همین روست که خداوند کمتر سخن خود را مستقیم بیان می کند.
او مثل #حافظ نیست که بگوید:
عاشق شو ور نه روزی کار جهان سر آید
یا مثل #مولوی نیست که فرمان عاشقی صادر کرده و بگوید:
عاشق شو و عاشق شو بگذار زحیری
سلطان بچه ای آخر تا چند اسیری
سلطان بچه را میر و وزیری همه عار است
زنهار بجز عشق دگر چیز نگیری
بلکه خداوند تنها از عشق خود یاد کرده و می گوید: من عاشقم. و او وقتی می گوید: من عاشقم یعنی، تو هم باید عاشق باشی و گرنه از جنس ما نبوده و با ما پیوند و گره نمی خوری.
یا عاشق شیدا شو یا از بر ما واشو
📚: #استاد_محمدرضا_رنجبر ، #باران_حکمت، #تفسیر
➖➖➖➖➖
🆔 برای بازدید و عضویت در کانال ضیاءالصالحین کلیک کنید
🌐 برای بازدید از سایت ضیاءالصالحین کلیک کنید
✔️ آیا #فلسفه و #عرفان، کشک است؟
🔸جملات معروف یکی از #فقها این است: «عرفان پیش من است، همه #مولوی را می خواهی پیش من است، هر جا را می خواهی برایت بگویم، فلسفه را بخواهی از اول #اسفار تا آخر، از هر جا بگویی از اول مفهوم وجود تا آخر مباحث طبیعیات برایت بگویم، اما همه #کشک است، هر چه هست در قرآن و روایات است... این سنخیتی که بین علت و معلول قائلند باطل است، و #وحدت_وجود و موجود از ابطل اباطیل و کفر محض است....»
🔹نقد و نظر
1. اگر کسی با پیروی از ادبیات بالا بگوید: «علم اصول فقه، و علم فقه، همه اش در سینه من است از اول جواهر تا آخر آن. از اول کفایه تا آخر آن، اما همه اش کشک است. هر چه هست در قرآن و روایات است!» آیا این حرف درستی است؟
توضیح این است که همچنانکه رأی فقیه و متکلم متشرع در برابر رأی قرآن و امامان معصوم نیست بلکه فهم آن ها از قرآن و روایات محسوب می شود، همچنین است فهم عارف متشرع از آیات و روایات معارفی؛ از این رو فهم او در مقابل و در عرض قرآن و روایات نیست تا کسی بگوید رأی قرآن یا اهل بیت علیهم السلام این است و رای فلان عارف شیعه آن! بلکه عارف متشرع می گوید فهم من از آیات و روایات طبق ضوابطی که دارم چنین است.
درست است که قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام بهترین منبع برای رسیدن به حقیقت است ولی آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت؛ محکم و متشابه، مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن، عامّ و خاصّ، ظاهر و باطن دارد. همه فرق به ظاهر اسلامی ـ شیعه اسماعیلی، شیعه دوازده امامی، سنّى اشعرى، معتزلى، وَهّابى، و... ـ مدعی فهم قرآن کریم هستند و ادعای تبعیت از قرآن کریم را دارند ولى آیا همه آن ها، راه حقّ را پیموده اند و همه، آیات قرآن کریم را درست فهمیده اند؟!
همه شیعیان با گرایش های مختلف تفسیری، فقهی، اصولی، اخباری، کلامی، فلسفی و عرفانی، به قرآن و روایات اهل بیت تمسک می کنند. آیا همه، در هر مساله ای واقع را ادراک کرده اند؟
هیچ کس در فهم و برداشت از قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم ص و ائمه اطهار، معصوم نیست و امکان خطا دارد و خطا هم می کند. از این رو کسی حق ندارد از ابتدا و بدون حجت معتبر عقلی یا نقلی، عقاید، روش و اعمال خود را مطابق کتاب و سنت بداند و دیگران را بدون دلیل معتبر و کافی، رد کند.
2. انسانی که قرآن و اهل بیت (ع) را دارد نباید دنبال حواشی کم فایده اصولی و فقهی این و آن بگردد و سالها وقت خود و جماعتی را تلف کند. آن هم در این زمان با این همه مشکلات علمی و فرهنگی و سیاسی برای دنیای اسلام و مسلمین.
هنر این است که گرهی از گره های فقهی روز جامعه را باز کنند. مشکلات اعتقادی، اخلاقی و فقهی جدید را حل کنند، هزاران مسائل مستحدثه برای جوانان و مردم وجود دارد ولی حواشی این و آن بر عبارات فلان و فلان را ماهها و سالها بحث می کنند. اینها کشک است.
3. اینکه گفته شده: «وحدت وجود و موجود از ابطل اباطیل است» ادعای بدون دلیل معتبر است. به چه دلیل؟ دلیل بگویید تا بررسی شود. بدون دلیل حرف نزنید. پیغمبر نیستید که بگوییم بدون دلیل هم حرفتان مقبول است.
مراد این فقیه محترم، از معنای «وحدت وجود و موجود»، روشن نیست. اگر مراد، وحدت محض بدون پذیرش کثرات و موجودات است، یا مرادش همه خدایی، حلول، اتحاد و مانند آن است، در پاسخ می گوییم عرفا چنین مرادی ندارند و ما نیز از این معنا، دفاع نمی کنیم.
اگر مراد، وحدت شخصی وجود و کثرت مظاهر و نمودها و موجودات است، در پاسخ می گوییم این مساله نه تنها از ابطل اباطیل و کفر نیست بلکه از بهترین نظریه هایی است که قرآن، روایات، عرفان و برهان بر آن تاکید دارد و به تعبیر علامه طباطبایی (ره)، توحید قرآنی و اسلامی است.
4. این جمله ادعایی است که باید تحلیل شود: همه عرفان پیش ایشان است؟ علمش یا عملش؟ معرفتش یا کشف و شهوداتش؟
اگر همه علمش مراد است، باید بگوییم متخصصان فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه، ایشان را چنین نمی دانند با این حال، حاضریم سوال بپرسیم پاسخ گویند تا ببینیم ادعایشان تا چه اندازه درست است!
اگر همه عمل، شهود و مکاشفات عرفان، مراد است، باید بگوییم ادعای بزرگی است که بیشتر از اینکه انسان را به یاد تکبر، عجب، توهم و تخیل بیندازد، خنده آور است.
5. بسیاری از بزرگان، علوم عقلی و عرفانی را تایید می کنند. سعی کنید در مسائلی که متخصص نیستید (در فلسفه و عرفان) از متخصص مربوطه (فیلسوف و عارف) حرف بشنوید نه از غیر متخصص در فلسفه و عرفان اسلامی، گرچه در اصول فقه و مسائل و حواشی کم فایده امثال میرزای نائینی متبحر باشد.
دکتر وحید واحدجوان
@ziaossalehin
🔸جملات معروف یکی از #فقها این است: «عرفان پیش من است، همه #مولوی را می خواهی پیش من است، هر جا را می خواهی برایت بگویم، فلسفه را بخواهی از اول #اسفار تا آخر، از هر جا بگویی از اول مفهوم وجود تا آخر مباحث طبیعیات برایت بگویم، اما همه #کشک است، هر چه هست در قرآن و روایات است... این سنخیتی که بین علت و معلول قائلند باطل است، و #وحدت_وجود و موجود از ابطل اباطیل و کفر محض است....»
🔹نقد و نظر
1. اگر کسی با پیروی از ادبیات بالا بگوید: «علم اصول فقه، و علم فقه، همه اش در سینه من است از اول جواهر تا آخر آن. از اول کفایه تا آخر آن، اما همه اش کشک است. هر چه هست در قرآن و روایات است!» آیا این حرف درستی است؟
توضیح این است که همچنانکه رأی فقیه و متکلم متشرع در برابر رأی قرآن و امامان معصوم نیست بلکه فهم آن ها از قرآن و روایات محسوب می شود، همچنین است فهم عارف متشرع از آیات و روایات معارفی؛ از این رو فهم او در مقابل و در عرض قرآن و روایات نیست تا کسی بگوید رأی قرآن یا اهل بیت علیهم السلام این است و رای فلان عارف شیعه آن! بلکه عارف متشرع می گوید فهم من از آیات و روایات طبق ضوابطی که دارم چنین است.
درست است که قرآن کریم و روایات معصومین علیهم السلام بهترین منبع برای رسیدن به حقیقت است ولی آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت؛ محکم و متشابه، مطلق و مقیّد، مجمل و مبیّن، عامّ و خاصّ، ظاهر و باطن دارد. همه فرق به ظاهر اسلامی ـ شیعه اسماعیلی، شیعه دوازده امامی، سنّى اشعرى، معتزلى، وَهّابى، و... ـ مدعی فهم قرآن کریم هستند و ادعای تبعیت از قرآن کریم را دارند ولى آیا همه آن ها، راه حقّ را پیموده اند و همه، آیات قرآن کریم را درست فهمیده اند؟!
همه شیعیان با گرایش های مختلف تفسیری، فقهی، اصولی، اخباری، کلامی، فلسفی و عرفانی، به قرآن و روایات اهل بیت تمسک می کنند. آیا همه، در هر مساله ای واقع را ادراک کرده اند؟
هیچ کس در فهم و برداشت از قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم ص و ائمه اطهار، معصوم نیست و امکان خطا دارد و خطا هم می کند. از این رو کسی حق ندارد از ابتدا و بدون حجت معتبر عقلی یا نقلی، عقاید، روش و اعمال خود را مطابق کتاب و سنت بداند و دیگران را بدون دلیل معتبر و کافی، رد کند.
2. انسانی که قرآن و اهل بیت (ع) را دارد نباید دنبال حواشی کم فایده اصولی و فقهی این و آن بگردد و سالها وقت خود و جماعتی را تلف کند. آن هم در این زمان با این همه مشکلات علمی و فرهنگی و سیاسی برای دنیای اسلام و مسلمین.
هنر این است که گرهی از گره های فقهی روز جامعه را باز کنند. مشکلات اعتقادی، اخلاقی و فقهی جدید را حل کنند، هزاران مسائل مستحدثه برای جوانان و مردم وجود دارد ولی حواشی این و آن بر عبارات فلان و فلان را ماهها و سالها بحث می کنند. اینها کشک است.
3. اینکه گفته شده: «وحدت وجود و موجود از ابطل اباطیل است» ادعای بدون دلیل معتبر است. به چه دلیل؟ دلیل بگویید تا بررسی شود. بدون دلیل حرف نزنید. پیغمبر نیستید که بگوییم بدون دلیل هم حرفتان مقبول است.
مراد این فقیه محترم، از معنای «وحدت وجود و موجود»، روشن نیست. اگر مراد، وحدت محض بدون پذیرش کثرات و موجودات است، یا مرادش همه خدایی، حلول، اتحاد و مانند آن است، در پاسخ می گوییم عرفا چنین مرادی ندارند و ما نیز از این معنا، دفاع نمی کنیم.
اگر مراد، وحدت شخصی وجود و کثرت مظاهر و نمودها و موجودات است، در پاسخ می گوییم این مساله نه تنها از ابطل اباطیل و کفر نیست بلکه از بهترین نظریه هایی است که قرآن، روایات، عرفان و برهان بر آن تاکید دارد و به تعبیر علامه طباطبایی (ره)، توحید قرآنی و اسلامی است.
4. این جمله ادعایی است که باید تحلیل شود: همه عرفان پیش ایشان است؟ علمش یا عملش؟ معرفتش یا کشف و شهوداتش؟
اگر همه علمش مراد است، باید بگوییم متخصصان فلسفه و عرفان در حوزه و دانشگاه، ایشان را چنین نمی دانند با این حال، حاضریم سوال بپرسیم پاسخ گویند تا ببینیم ادعایشان تا چه اندازه درست است!
اگر همه عمل، شهود و مکاشفات عرفان، مراد است، باید بگوییم ادعای بزرگی است که بیشتر از اینکه انسان را به یاد تکبر، عجب، توهم و تخیل بیندازد، خنده آور است.
5. بسیاری از بزرگان، علوم عقلی و عرفانی را تایید می کنند. سعی کنید در مسائلی که متخصص نیستید (در فلسفه و عرفان) از متخصص مربوطه (فیلسوف و عارف) حرف بشنوید نه از غیر متخصص در فلسفه و عرفان اسلامی، گرچه در اصول فقه و مسائل و حواشی کم فایده امثال میرزای نائینی متبحر باشد.
دکتر وحید واحدجوان
@ziaossalehin
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
#مولوی
✅ @ziaossalehin
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بیصورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
#مولوی
✅ @ziaossalehin
در حکایتی چنین نقل شده است که روزی مردی به همراه شترش، نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله! می خواهم شترم را رها کنم و بر خدا توکل کنم که از آن محافظت کند تا برگردم. پیامبر فرمود: این سخنی است نادرست. تو باید، ابتدا شتر را ببندی و آنگاه بر خدا توکل کنی.
#مولوی با در نظر داشتن پیام این حکایت، می گوید:
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل، زانوی اشتر ببند
رمز «الکاسب حبیب الله » شنو
از توکل، در سبب کاهل مشو
پای داری، چون کنی خود را تو لنگ
دست داری، چون کنی پنهان تو چنگ
🌐به #ضیاءالصالحین بپیوندید:
https://yek.link/Ziaossalehin.ir
👇
☫ @ziaossalehin ☫
#مولوی با در نظر داشتن پیام این حکایت، می گوید:
گفت پیغمبر به آواز بلند
با توکل، زانوی اشتر ببند
رمز «الکاسب حبیب الله » شنو
از توکل، در سبب کاهل مشو
پای داری، چون کنی خود را تو لنگ
دست داری، چون کنی پنهان تو چنگ
🌐به #ضیاءالصالحین بپیوندید:
https://yek.link/Ziaossalehin.ir
👇
☫ @ziaossalehin ☫