ضياءالصالحين
397 subscribers
10.2K photos
6.6K videos
556 files
4.7K links
«اهمیت فضای مجازی به‌اندازهٔ انقلاب اسلامی است.»
هرکس از شما موقعیت ما را پرسید؛ بگوئید ما در موقعیت تنگه احد هستیم

👇
#اینستاگرام :
instagram.com/ziaossalehin

#توییتر :
twitter.com/ziaossalehin
سایت:
ziaossalehin.ir

کانال آذری:
t.iss.one/az_ziaossalehin_i
Download Telegram
#نیرنگ #زیبا #بدی

🌐 کانال ضیاءالصالحین:
🆔 @ziaossalehin
🔅 پسران مرد دانا و درخت گلابی در چهار فصل 🔅
مردی چهار پسر داشت. آن ها را به ترتیب به سراغ یک درخت گلابی فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود . پسر اول در #زمستان ، دومی در #بهار ، سومی در #تابستان و پسر چهارم در #پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آن ها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند، درخت را #توصیف کنند.
❄️ پسر اول گفت: درخت زشتی بود، #خمیده و در هم #پیچیده. ❄️
🌸 پسر دوم گفت: نه. درختی پوشیده از جوانه بود و پر از #امید_شکفتن. 🌸
🌳 پسر سوم گفت: نه. درختی بود سرشار از شکوفه های #زیبا و #عطرآگین و باشکوه ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده ام. 🌳
🍂 پسر چهارم گفت: نه!!! درخت بالغی بود پربار از #میوه. پر از #زندگی و زایش! 🍂
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل #قضاوت کنید. همه حاصل آنچه هستند و لذت، شوق و عشقی که از زندگی شان برمی آید، فقط در انتها نمایان می شود. وقتی همه فصل ها آمده و رفته باشند!
⬅️ اگر در "زمستان" تسلیم شوید، امید شکوفایی "بهار"، زیبایی "تابستان" و باروری "پاییز" را از کف داده اید!
مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند! زندگی را فقط با فصل های دشوارش نبین؛ در راه های سخت پایداری کن، لحظه های بهتر بالاخره از راه می رسند!

🆔 برای بازدید و عضویت در کانال ضیاءالصالحین کلیک کنید

🌐 برای بازدید از سایت ضیاءالصالحین کلیک کنید
🔅 چهار سخنی که زاهد را تکان داد! 🔅
🔅 زاهدی گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد .
👇👇👇👇👇
1⃣ مرد #فاسدی از کنار من گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد. او گفت ای #شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
2⃣ #مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت به او گفتم قدم #ثابت بردار تا نیفتی . گفت تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
3⃣ #کودکی دیدم که چراغی در دست داشت گفتم این روشنایی را از کجا آورده ای؟ کودک چراغ را فوت کرد و آن را خاموش ساخت و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
4⃣ زنی بسیار #زیبا که درحال خشم از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن .
گفت من که غرق خواهش #دنیا هستم چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی #بیم داری؟
(این به معنی جواز نگاه نیست بلکه نگاه توام با دقت و توجه است که توجه سالک باید همواره متوجه حق تعالی باشد.)

🆔 برای بازدید و عضویت در کانال ضیاءالصالحین کلیک کنید

🌐 برای بازدید از سایت ضیاءالصالحین کلیک کنید