🔸دایرکت مساوی است با بلاک؛ مجهز به آنفالویاب
▫️#فریبا_خانی
🔹روزنامهنگار
وقتی ما مدرسه میرفتیم اوضاع و احوال یک شکل دیگری بود؛ #فضای_مجازی هنوز اختراع نشده بود، آدمها #تلفن_همراه نداشتند، #واتساپ، #اینستاگرام، #اسنپچت و... هیچکدام وجود نداشت، حتی #مسنجر نبود، بنابراین آدمها حضوری حرفهایشان را به هم میزدند، حضوری عاشق میشدند و هیچکس نمیتوانست در #دایرکت با #پروفایل جعلی حرفهای نامربوط بزند و کسی نبود که تهدید کند: «دایرکت مساوی است با #بلاک!» حتی هیچکس نبود که مجهز به #آنفالویاب باشد. کوچههای دبیرستانهای دخترانه غوغایی بود. پسرهای نوجوان و جوان جان خود را به خطر میانداختند و با موتورهای فکسنی تکچرخ میزدند یا روی دوچرخههای اسقاطی و دست دوم میایستادند تا جلب توجه کنند. لایوهایشان بدون استیکر بود. بدون تتو و تیپهای عجیب. اما زندگی در اینستاگرام و فضای مجازی چیز دیگری است. شاید ما همه آلیس باشیم در سرزمین عجایب. در #اینستاگرام عکس و فیلم حرف اول را میزند. این سرویس قابلیتهای خدمات متنوعی ارائه میدهد. بیش از یکمیلیارد آدم در این جهان کاربر اینستاگرام هستند و روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون #کاربر فعال دارد و ۵۰ میلیارد عکس هر روز در این فضا به اشتراک گذاشته میشود. ۵۹ درصد کاربران #اینترنت بین ۱۸ تا ۲۹ سال دارند که از اینستاگرام استفاده میکنند. ۳۳ درصد از آنها ۳۰ تا ۴۹ سال هستند. ۷۲ درصد نوجوانان دنیا در اینستاگرام حضور دارند. روزانه.۴ میلیارد لایک رد و بدل میشود. بیشتر کاربران اینستاگرام زنان هستند. جالب است بدانید «پیتزا» محبوبترین غذایی است که در اینستاگرام پست شده و بعد «سوشی» است. بیشترین هشتگی که در اینستاگرام ثبت شده واژه love است و بعد واژه photo.
بنابراین با دانستن اینکه محبوبترین غذا پیتزاست و بیشترین هشتگ، کلمه عشق، معلوم است که بیشتر کاربران اینستاگرام جوانان و نوجوانان هستند. در اینستاگرام کاربران برای جلب فالوئر مرزها را زیر پا میگذارد. یاد حرفهای #دکتر داور شیخاوندی، جامعهشناس میافتم. میگفت: «چرا در کلانشهرها اینهمه جرم و جنایت و بیاخلاقی اتفاق میافتد؟! در روستاها و شهرهای کوچک آدمها همدیگر را میشناسند؛ حتی نسلهای گذشته افراد را، بنابراین فرد احساس میکند اگر کار خلافی کند آبروی خود و خانوادهاش را به باد میدهد. اما در کلانشهرها همه با هم غریبهاند و این یک فضای امن برای شهروندان ایجاد میکند که هر کار خلافی بکنند. به این امید که کسی آنها را نمیشناسد.» در فضای مجازی، آدمها در یک فضای بزرگ لایتناهی زندگی میکنند و #هویتهایجعلی پوشش امنی برای درونیات آدمها شده است. اینستاگرام اسپانسر خیلی از برندهای در حال رشد است و جنبه اقتصادی هم دارد. بنابراین شاخهای اینستاگرامی با پست یک آگهی، کلی پول به جیب میزنند. این روزها، هفتهای نیست که یک پست جنجالی جامعه ما را آشفته نکند. سلبریتیهای کممایه با پستهای غیرمعمول سعی در جذب مخاطب دارند و ما ناخودآگاه با پرداختن به آنها و حتی انتقاد از آنها آتش شهرت آنها را شعلهورتر میکنیم. واقعا ما در این شهر مجازی غریبهایم و در این فضای غریب و بزرگ گرفتار شدهایم. خیلی از ما کاربران ناشی هستیم، مثلا نمیدانیم انتشار عکس کودکان یا فیلمهای آنها چه آسیبی ممکن است به کودکمان بزند. خیلی از این پستهای جنجالی، توسط #سناریونویسان مخفی صورت میگیرد. آدمهای شهرتطلب، مانند بازیگران بیچارهای نقشهای مبتذل تعریفشده خود را اجرا میکنند و به نتیجه این پستها بیتوجه هستند. هیجان را کنار بگذاریم. کارشناسان اهل فن را دعوت کنیم تا درباره مدیریت دیتا و اخلاق در فضای مجازی حرف بزنند. در مدرسهها کارشناسان حضور پیدا کنند و ذهن دانشآموزان را روشن کنند. ما در زندگی به همه اطلاعات احتیاج نداریم و قرار نیست هر فیلم و پستی را نگاه کنیم و وقت و انرژی خود را خرج کنیم. اما بدترین برخود نفی است. نفی نکنیم ما در این فضا خیلی چیزهای خوب هم آموختهایم. لایوهای هنری و علمی و ورزشی دستاورد خوب این فضاهاست. در ماجرای کرونا، کلی فیلمهای کوتاه و آموزشی خوب در اینستاگرام دیدیم و ذهن ما روشن شد. اتفاقا اینستاگرام فضای خوبی برای بالارفتن سواد هنری ماست. در ضمن این پدیدهها، نفیشدنی نیستند. فقط باید مهارت خود را بالا ببریم. آن وقت شاید مجبور نباشیم تهدید کنیم دایرکت مساوی است با بلاک. چون احترام به حریم دیگران را میدانیم. متوقع هم نباشیم خزعبلات ما را همه دنبال کنند و بنویسیم مجهزیم به آنفالویاب. باور کنید ما محکوم نیستیم هر چیزی را در این جهان ببینیم.
▫️#فریبا_خانی
🔹روزنامهنگار
وقتی ما مدرسه میرفتیم اوضاع و احوال یک شکل دیگری بود؛ #فضای_مجازی هنوز اختراع نشده بود، آدمها #تلفن_همراه نداشتند، #واتساپ، #اینستاگرام، #اسنپچت و... هیچکدام وجود نداشت، حتی #مسنجر نبود، بنابراین آدمها حضوری حرفهایشان را به هم میزدند، حضوری عاشق میشدند و هیچکس نمیتوانست در #دایرکت با #پروفایل جعلی حرفهای نامربوط بزند و کسی نبود که تهدید کند: «دایرکت مساوی است با #بلاک!» حتی هیچکس نبود که مجهز به #آنفالویاب باشد. کوچههای دبیرستانهای دخترانه غوغایی بود. پسرهای نوجوان و جوان جان خود را به خطر میانداختند و با موتورهای فکسنی تکچرخ میزدند یا روی دوچرخههای اسقاطی و دست دوم میایستادند تا جلب توجه کنند. لایوهایشان بدون استیکر بود. بدون تتو و تیپهای عجیب. اما زندگی در اینستاگرام و فضای مجازی چیز دیگری است. شاید ما همه آلیس باشیم در سرزمین عجایب. در #اینستاگرام عکس و فیلم حرف اول را میزند. این سرویس قابلیتهای خدمات متنوعی ارائه میدهد. بیش از یکمیلیارد آدم در این جهان کاربر اینستاگرام هستند و روزانه بیش از ۵۰۰ میلیون #کاربر فعال دارد و ۵۰ میلیارد عکس هر روز در این فضا به اشتراک گذاشته میشود. ۵۹ درصد کاربران #اینترنت بین ۱۸ تا ۲۹ سال دارند که از اینستاگرام استفاده میکنند. ۳۳ درصد از آنها ۳۰ تا ۴۹ سال هستند. ۷۲ درصد نوجوانان دنیا در اینستاگرام حضور دارند. روزانه.۴ میلیارد لایک رد و بدل میشود. بیشتر کاربران اینستاگرام زنان هستند. جالب است بدانید «پیتزا» محبوبترین غذایی است که در اینستاگرام پست شده و بعد «سوشی» است. بیشترین هشتگی که در اینستاگرام ثبت شده واژه love است و بعد واژه photo.
بنابراین با دانستن اینکه محبوبترین غذا پیتزاست و بیشترین هشتگ، کلمه عشق، معلوم است که بیشتر کاربران اینستاگرام جوانان و نوجوانان هستند. در اینستاگرام کاربران برای جلب فالوئر مرزها را زیر پا میگذارد. یاد حرفهای #دکتر داور شیخاوندی، جامعهشناس میافتم. میگفت: «چرا در کلانشهرها اینهمه جرم و جنایت و بیاخلاقی اتفاق میافتد؟! در روستاها و شهرهای کوچک آدمها همدیگر را میشناسند؛ حتی نسلهای گذشته افراد را، بنابراین فرد احساس میکند اگر کار خلافی کند آبروی خود و خانوادهاش را به باد میدهد. اما در کلانشهرها همه با هم غریبهاند و این یک فضای امن برای شهروندان ایجاد میکند که هر کار خلافی بکنند. به این امید که کسی آنها را نمیشناسد.» در فضای مجازی، آدمها در یک فضای بزرگ لایتناهی زندگی میکنند و #هویتهایجعلی پوشش امنی برای درونیات آدمها شده است. اینستاگرام اسپانسر خیلی از برندهای در حال رشد است و جنبه اقتصادی هم دارد. بنابراین شاخهای اینستاگرامی با پست یک آگهی، کلی پول به جیب میزنند. این روزها، هفتهای نیست که یک پست جنجالی جامعه ما را آشفته نکند. سلبریتیهای کممایه با پستهای غیرمعمول سعی در جذب مخاطب دارند و ما ناخودآگاه با پرداختن به آنها و حتی انتقاد از آنها آتش شهرت آنها را شعلهورتر میکنیم. واقعا ما در این شهر مجازی غریبهایم و در این فضای غریب و بزرگ گرفتار شدهایم. خیلی از ما کاربران ناشی هستیم، مثلا نمیدانیم انتشار عکس کودکان یا فیلمهای آنها چه آسیبی ممکن است به کودکمان بزند. خیلی از این پستهای جنجالی، توسط #سناریونویسان مخفی صورت میگیرد. آدمهای شهرتطلب، مانند بازیگران بیچارهای نقشهای مبتذل تعریفشده خود را اجرا میکنند و به نتیجه این پستها بیتوجه هستند. هیجان را کنار بگذاریم. کارشناسان اهل فن را دعوت کنیم تا درباره مدیریت دیتا و اخلاق در فضای مجازی حرف بزنند. در مدرسهها کارشناسان حضور پیدا کنند و ذهن دانشآموزان را روشن کنند. ما در زندگی به همه اطلاعات احتیاج نداریم و قرار نیست هر فیلم و پستی را نگاه کنیم و وقت و انرژی خود را خرج کنیم. اما بدترین برخود نفی است. نفی نکنیم ما در این فضا خیلی چیزهای خوب هم آموختهایم. لایوهای هنری و علمی و ورزشی دستاورد خوب این فضاهاست. در ماجرای کرونا، کلی فیلمهای کوتاه و آموزشی خوب در اینستاگرام دیدیم و ذهن ما روشن شد. اتفاقا اینستاگرام فضای خوبی برای بالارفتن سواد هنری ماست. در ضمن این پدیدهها، نفیشدنی نیستند. فقط باید مهارت خود را بالا ببریم. آن وقت شاید مجبور نباشیم تهدید کنیم دایرکت مساوی است با بلاک. چون احترام به حریم دیگران را میدانیم. متوقع هم نباشیم خزعبلات ما را همه دنبال کنند و بنویسیم مجهزیم به آنفالویاب. باور کنید ما محکوم نیستیم هر چیزی را در این جهان ببینیم.
#کتاب🔸ناداستانی به نام زندگی
ناداستانی به نام زندگی نوشته #فریبا_خانی در ۱۱۲ صفحه و با قیمت ۱۵هزار تومان از سوی نشر خزه عرضه شده است.
در معرفی ناشر از این کتاب عنوان شده است: این کتاب سه بخش دارد. بخش اول شامل داستانها و داستانکهای فریبا خانی است. بخش دوم، «داستانهای واگن زنان» نام دارد و دربرگیرنده مشاهدات نویسنده از فضای مترو است. «من و درختم افرا» عنوان بخش سوم کتاب است و شامل خاطرات و تجربیات نویسنده به عنوان یک مادر.
نویسنده این کتاب ۲۶ سال است که روزنامهنگاری میکند و در داستانها و خاطرات کتاب جدیدش هم میتوان تمایل او به واقعگرایی و مستندنگاری را مشاهده کرد.
ناداستانی به نام زندگی نوشته #فریبا_خانی در ۱۱۲ صفحه و با قیمت ۱۵هزار تومان از سوی نشر خزه عرضه شده است.
در معرفی ناشر از این کتاب عنوان شده است: این کتاب سه بخش دارد. بخش اول شامل داستانها و داستانکهای فریبا خانی است. بخش دوم، «داستانهای واگن زنان» نام دارد و دربرگیرنده مشاهدات نویسنده از فضای مترو است. «من و درختم افرا» عنوان بخش سوم کتاب است و شامل خاطرات و تجربیات نویسنده به عنوان یک مادر.
نویسنده این کتاب ۲۶ سال است که روزنامهنگاری میکند و در داستانها و خاطرات کتاب جدیدش هم میتوان تمایل او به واقعگرایی و مستندنگاری را مشاهده کرد.
عرصههای ارتباطی
#کتاب🔸ناداستانی به نام زندگی ناداستانی به نام زندگی نوشته #فریبا_خانی در ۱۱۲ صفحه و با قیمت ۱۵هزار تومان از سوی نشر خزه عرضه شده است. در معرفی ناشر از این کتاب عنوان شده است: این کتاب سه بخش دارد. بخش اول شامل داستانها و داستانکهای فریبا خانی است. بخش دوم،…
#کتاب 🔸 فریبا خانی و اثر تازهاش
#فریبا_خانی روزنامهنگار در اکانت فیسبوک خودش نوشته:
شاید در این روزها با این حجم خبرهای تلخ، کسی حوصلهی خبر انتشار یک کتاب را نداشته باشد. اما من خبر چاپ کتابم را به اشتراک میگذارم. بالاخره کتاب سوم من با عنوان ناداستانی به نام زندگی از سوی نشر خزه منتشر شد. ممنون از محسن فرجی نویسنده و روزنامهنگار عزیز و مدیر نشرخزه.
ممنون از زهرا خانی که طراحی جلد را انجام داد.این کتاب مجموعهای از داستانها و داستانکها و خاطرهداستانهای من و درختم افرا است.برای تهیهی کتاب با نشر خزه تماس بگیرید.
#فریبا_خانی #کتاب #داستان #داستانک #ادبیات_جهان #ادبیات
▫️همکار گرامی سرکار خانم فریبا خانی، صمیمانه تبریک میگم خدمتتون
#فریبا_خانی روزنامهنگار در اکانت فیسبوک خودش نوشته:
شاید در این روزها با این حجم خبرهای تلخ، کسی حوصلهی خبر انتشار یک کتاب را نداشته باشد. اما من خبر چاپ کتابم را به اشتراک میگذارم. بالاخره کتاب سوم من با عنوان ناداستانی به نام زندگی از سوی نشر خزه منتشر شد. ممنون از محسن فرجی نویسنده و روزنامهنگار عزیز و مدیر نشرخزه.
ممنون از زهرا خانی که طراحی جلد را انجام داد.این کتاب مجموعهای از داستانها و داستانکها و خاطرهداستانهای من و درختم افرا است.برای تهیهی کتاب با نشر خزه تماس بگیرید.
#فریبا_خانی #کتاب #داستان #داستانک #ادبیات_جهان #ادبیات
▫️همکار گرامی سرکار خانم فریبا خانی، صمیمانه تبریک میگم خدمتتون
#روزنامهنگاری
🔸بحران، رفیق هر روزنامهنگار
▫️#فریبا_خانی
میگویند روزنامهنگار هر روز باید منتظر بحران باشد. گویا بحران رفیق روزنامهنگار است. در تعریف بحران میگویند: "بحران وضعیتی است که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن سیستمهای فرعی را مختل کرده و پایداری آن را بر هم میزند؛ به عبارت دیگر، بحران حادثهای است که در اثر رخدادها و عملکردهای طبیعی و انسانی بهطور ناگهانی به وجود میآید و سختی و خسارت را به یک مجموعه یا جامعه انسانی وارد میکند و برطرف کردن آن نیاز به اقدامات و عملیات اضطراری و فوقالعاده دارد." *
کار روزنامهنگار حساس است. مثلا هنوز از زلزله خوی و سرما و بیآشیانی مردمان آن خطه چیزی نگذشته است که میشنوی زلزلهای به بزرگی ۷/۴ ریشتر کرمانشاه را لرزاند. این خاصیت جغرافیای ماست. سیل و فرونشست زمین و چیزهای دیگر هم هست. بحرانها فقط به بحران طبیعی ختم نمیشوند. میدانیم فعالیتهای خبری و اطلاعرسانی حساس هستند و روزنامهنگار باید نسبت به زمان، تصویر، لحن، ادبیات و واژههایی که به کار میبرد حساس باشد... متن کامل
🔸بحران، رفیق هر روزنامهنگار
▫️#فریبا_خانی
میگویند روزنامهنگار هر روز باید منتظر بحران باشد. گویا بحران رفیق روزنامهنگار است. در تعریف بحران میگویند: "بحران وضعیتی است که نظم سیستم اصلی یا قسمتهایی از آن سیستمهای فرعی را مختل کرده و پایداری آن را بر هم میزند؛ به عبارت دیگر، بحران حادثهای است که در اثر رخدادها و عملکردهای طبیعی و انسانی بهطور ناگهانی به وجود میآید و سختی و خسارت را به یک مجموعه یا جامعه انسانی وارد میکند و برطرف کردن آن نیاز به اقدامات و عملیات اضطراری و فوقالعاده دارد." *
کار روزنامهنگار حساس است. مثلا هنوز از زلزله خوی و سرما و بیآشیانی مردمان آن خطه چیزی نگذشته است که میشنوی زلزلهای به بزرگی ۷/۴ ریشتر کرمانشاه را لرزاند. این خاصیت جغرافیای ماست. سیل و فرونشست زمین و چیزهای دیگر هم هست. بحرانها فقط به بحران طبیعی ختم نمیشوند. میدانیم فعالیتهای خبری و اطلاعرسانی حساس هستند و روزنامهنگار باید نسبت به زمان، تصویر، لحن، ادبیات و واژههایی که به کار میبرد حساس باشد... متن کامل