#سینماویژن #زوم #واژهها
🔸درباره آیکون (شمایل)
▫️نوشته #اوا_ویت*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
واژه #آیکون (icon) از واژه یونانی eikon، به معنای #بازتولید یا #انگاره ریشه گرفته است. این واژه در وسیعترین معنا، به تمامی چیزهایی اشاره دارد که از تشابهی محسوس با شیئی مورد نظر برخوردار هستند.
در حالی که شمایلنگاری قرون وسطایی، عمدتاً به توصیف تناسب اسطورهای ابراز شده به وسیله چنین تشابهی مشغول بوده، #اروین_پانوفسکی بین #شمایلنگاری و #شمایلشناسی تفکیک قائل شد و بدین وسیله بر این واژهها معنایی جدید اطلاق کرد.
شمایلنگاری، بهطور فزاینده بر شیوههای توصیفی تعریف موضوعات (themes) دلالت میکرد، در حالی که شمایلشناسی بیانگر کشف معنای نمادین اشکال تصویری است. تعریف #نشانهشناس آمریکایی، #چارلز_سندرس_پیرس، از #نشانهشمایلی (iconic sign) که به کمک #همانندسازی بصری یا آوایی به مرجع خود مربوط میشود (به عنوان مثال تصاویر ایست / رو بر روی چراغهای ترافیک، نقشهها، گرافها، همانندسازیهای صورتی موسیقیایی یا شعر تقلید شده از روی صدا، به حوزه شمایلنگاری تعلق دارد، در حالی که تحلیل #شمایلهایفرهنگی متعلق به حوزه شمایلشناسی است. اصطلاح شمایل در نشانهشناسی #سینما که بیشتر از آنکه از پرس اخذ شده باشد، از سنت فرانسوی #فردینان_دوسوسور و به وسیله #کریستین_متز نشأت میگیرد، چندان فراگیر نیست؛ گرچه پیتر وولن به طور مختصر کاربرد نشانهشناسی پیرسی را درباره متنهای سینمایی (فیلمی) (film texts) مورد ملاحظه قرار داده است.
نقد #ژانر با اشاره به مشخصات بصری ژانرهای ویژه، نسبت به پانوفسکی، از اصطلاح شمایلشناسی به معنای غیر تخصصیتری استفاده میکند؛ برای مثال، استفاده غربیها از کلاههای سفید برای انسانهای خوب و کالاهای سیاه برای انسانهای بد.
*EVA VIETH
🔸درباره آیکون (شمایل)
▫️نوشته #اوا_ویت*
▫️ترجمه #یونس_شکرخواه
واژه #آیکون (icon) از واژه یونانی eikon، به معنای #بازتولید یا #انگاره ریشه گرفته است. این واژه در وسیعترین معنا، به تمامی چیزهایی اشاره دارد که از تشابهی محسوس با شیئی مورد نظر برخوردار هستند.
در حالی که شمایلنگاری قرون وسطایی، عمدتاً به توصیف تناسب اسطورهای ابراز شده به وسیله چنین تشابهی مشغول بوده، #اروین_پانوفسکی بین #شمایلنگاری و #شمایلشناسی تفکیک قائل شد و بدین وسیله بر این واژهها معنایی جدید اطلاق کرد.
شمایلنگاری، بهطور فزاینده بر شیوههای توصیفی تعریف موضوعات (themes) دلالت میکرد، در حالی که شمایلشناسی بیانگر کشف معنای نمادین اشکال تصویری است. تعریف #نشانهشناس آمریکایی، #چارلز_سندرس_پیرس، از #نشانهشمایلی (iconic sign) که به کمک #همانندسازی بصری یا آوایی به مرجع خود مربوط میشود (به عنوان مثال تصاویر ایست / رو بر روی چراغهای ترافیک، نقشهها، گرافها، همانندسازیهای صورتی موسیقیایی یا شعر تقلید شده از روی صدا، به حوزه شمایلنگاری تعلق دارد، در حالی که تحلیل #شمایلهایفرهنگی متعلق به حوزه شمایلشناسی است. اصطلاح شمایل در نشانهشناسی #سینما که بیشتر از آنکه از پرس اخذ شده باشد، از سنت فرانسوی #فردینان_دوسوسور و به وسیله #کریستین_متز نشأت میگیرد، چندان فراگیر نیست؛ گرچه پیتر وولن به طور مختصر کاربرد نشانهشناسی پیرسی را درباره متنهای سینمایی (فیلمی) (film texts) مورد ملاحظه قرار داده است.
نقد #ژانر با اشاره به مشخصات بصری ژانرهای ویژه، نسبت به پانوفسکی، از اصطلاح شمایلشناسی به معنای غیر تخصصیتری استفاده میکند؛ برای مثال، استفاده غربیها از کلاههای سفید برای انسانهای خوب و کالاهای سیاه برای انسانهای بد.
*EVA VIETH