🔸و این نیز بگذرد...
#سیدمحمد_بهشتی
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود (حافظ)
این روزها که اقلیتی به #کرونا مبتلا شدهاند و اکثریتی به دلهرۀ آن، این جمله را بسیار میشنویم: «و این نیز بگذرد». عدهای از سر همدردی که یعنی این نابسامانی زیاد به درازا نمیکشد. عدهای دیگر اما از سر انکار و تمسخر که یعنی سیل و زلزله و آلودگی هوا و هواپیمای اوکراینی نیز گذشت و در این میان هنر ما دست روی دست گذاشتن است و بس. راست هم میگویند؛ کرونا فقط یکی از دهها بحران امسال بود و به نظر نمیآید که آخری باشد. اگر سیل و زلزله بخش کوچکی از جامعۀ ایران را متأثر ساخته بود، کرونا وضعیت وخیمی پدید آورده. آنهم درست آن وقتی از سال که باید به معاشرت میگذشت؛ خرید و سفر و دیدوبازدید، حالا باید به #قرنطینه بگذرد و این یعنی کرونا به طرفةالعینی زندگی ما را از «اینرو» به «آنرو» کرده. ولی از «اینرو» به «آنرو» شدن یا «قلب» شدن اگر در هر سرزمینی استثنا باشد، در ایران قاعده است! شاید هیچ سرزمینی بری از بیقراری نباشد اما احتمالا در هیچ سرزمینی نیز بحران تا این اندازه متداول نیست؛ تا بدانجا که سبب شده بود اهلِ این فلات، پویایی و تبدّل دائمی را ذاتیِ پدیدهها بدانند. از دل همین باور نیز منشی کیمیاگرانه شکل گرفته بود.
بنا بر منش کیمیاوی هر آنچه موجود است آبستن امری ارزشمندتر و پایندهتر است. کیمیاگری افسانۀ تبدیل مس به طلا نیست، بلکه «حل و عقدی» است که طی آن ماده به نظمی پایدارتر که در درونش نهفته بود میرسد. «حل» در پی تحمل بیقراریهایی روی میدهد؛ آنچیزی که ثبات را بر هم میزند و ایجاد مرارت میکند، همان است که نظم موجود را منحل میکند. اما به دنبال هر حلی، عقدی است. در پیِ عقد، پیوندهای از دست رفته با پیوندهایی ذاتیتر و جوهریتر جایگزین میشود. در این معنی، آب دادنِ فولاد نیز کیمیاگری بود، چرا که طی حل (ذوب کردن) و عقد (آب دادن)، آهن به انتظام بلوری مقاومتری دست مییافت. تبدیل شدن ماده به «جواهر» در کیمیاگری، تنها استعارهای بود منباب تقریب ذهن؛ چرا که گوهر نمایندۀ ناگدازندگی و مقاومت است که دیگر هیچ آتشی بر آن کارگر نیست.
از منظر سنت حل و عقد، اولا بیقراری نقطۀ آغاز و پایان دارد اما پس از هر بحران، #جامعه همان جامعۀ قبل نیست؛ نظمی در هم شکسته و نظمی دیگر جای آن را گرفته. دوم آنکه شکیبایی در برابر بیقراری به معنی دست روی دست گذاشتن نیست. آنچه در ظاهر شکیبایی مینماید، با انقلابی ژرف همراه است؛ با بالفعل شدن نظمی درونی. نظمی که به سادگی دستخوش بحران نمیشود. این نظم باطنی دربارۀ جامعه چه معنایی دارد؟ مواجهه با هر بیقراری لاجرم ذهن را به چارهاندیشی وامیدارد. نتیجۀ رویاروییِ پیاپی با چنین موقعیتهایی «پویایی اندیشه» است که دانشمندان علوم شناختی از آن تعبیر به «آگاهی» کردهاند. آگاهی بخشِ ضروریِ هر کنشِ ذهنی نیست بلکه کیفیت خاصی از اندیشیدن است. یعنی درجاییکه زندگی مدام روی در تفرق دارد، ساختن تصویری یکپارچهتر و وحدتیافتهتر از آنچه بسیار مضطرب مینماید وظیفۀ آگاهی است. آگاهی است که میتواند بهسرعت رابطۀ بین پراکندهترین امور را تشخیص دهد و جهانِ در حال گسست را دوباره چون شبکۀ متراکمی از روابط و پیوندهای متقابل تعریف کند. بنابراین پس از هر فروپاشی ظاهری، رسیدن جامعه به سطح جدیدی از آگاهی، همان عقد باطنی است. در ایران که از دیرباز حفظ بقا، موکول به رویارویی دائمی با بیقراریهایی بوده، هر انحلال ظاهری، درست در نقطۀ مقابل، مستعد و پذیرای انعقادی باطنیتر و آگاهانهتر شده است.
بهترین مثال آن همین کروناست. در ایران کرونا بیش از هر بحران دیگری، کوچکترین پیوندهای اجتماعی را نشانه گرفته و در همان حال تصویر واضحتری از ارزش و عمق این پیوندها پیش چشم ما گذاشته است. البته کرونا نیز مثل هر بحران دیگری نقطۀ آغاز و پایانی دارد یعنی مشمول قاعدۀ «و این نیز بگذرد» میشود. اما در ایران باید منتظر بود که حاصل حلّی به این عمق و این وسعت، عقدی عمیقتر و وجودیتر بین آحاد جامعه باشد. پیوندهایی که مستحکمتر از قبل است و چون با آگاهی تؤام شده، در برابر تهدیدها تابآورتر شده است. جامعه ایران با گذشتن از این آتش و تحمل این رنج، جوهر درونیاش را آشکار میکند؛ تازه بر همه معلوم میشود که معنی«جامعه» در چنین جایی، فقط جمعیتی از افراد همجوار هم نیست بلکه آحاد آن را رشتههایی ناگسستنی از جنس انس و محبت متصل کرده است.
▫️روزنامه اعتماد شماره ۴۶۰۵
#سیدمحمد_بهشتی
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
آری شود ولیک به خون جگر شود (حافظ)
این روزها که اقلیتی به #کرونا مبتلا شدهاند و اکثریتی به دلهرۀ آن، این جمله را بسیار میشنویم: «و این نیز بگذرد». عدهای از سر همدردی که یعنی این نابسامانی زیاد به درازا نمیکشد. عدهای دیگر اما از سر انکار و تمسخر که یعنی سیل و زلزله و آلودگی هوا و هواپیمای اوکراینی نیز گذشت و در این میان هنر ما دست روی دست گذاشتن است و بس. راست هم میگویند؛ کرونا فقط یکی از دهها بحران امسال بود و به نظر نمیآید که آخری باشد. اگر سیل و زلزله بخش کوچکی از جامعۀ ایران را متأثر ساخته بود، کرونا وضعیت وخیمی پدید آورده. آنهم درست آن وقتی از سال که باید به معاشرت میگذشت؛ خرید و سفر و دیدوبازدید، حالا باید به #قرنطینه بگذرد و این یعنی کرونا به طرفةالعینی زندگی ما را از «اینرو» به «آنرو» کرده. ولی از «اینرو» به «آنرو» شدن یا «قلب» شدن اگر در هر سرزمینی استثنا باشد، در ایران قاعده است! شاید هیچ سرزمینی بری از بیقراری نباشد اما احتمالا در هیچ سرزمینی نیز بحران تا این اندازه متداول نیست؛ تا بدانجا که سبب شده بود اهلِ این فلات، پویایی و تبدّل دائمی را ذاتیِ پدیدهها بدانند. از دل همین باور نیز منشی کیمیاگرانه شکل گرفته بود.
بنا بر منش کیمیاوی هر آنچه موجود است آبستن امری ارزشمندتر و پایندهتر است. کیمیاگری افسانۀ تبدیل مس به طلا نیست، بلکه «حل و عقدی» است که طی آن ماده به نظمی پایدارتر که در درونش نهفته بود میرسد. «حل» در پی تحمل بیقراریهایی روی میدهد؛ آنچیزی که ثبات را بر هم میزند و ایجاد مرارت میکند، همان است که نظم موجود را منحل میکند. اما به دنبال هر حلی، عقدی است. در پیِ عقد، پیوندهای از دست رفته با پیوندهایی ذاتیتر و جوهریتر جایگزین میشود. در این معنی، آب دادنِ فولاد نیز کیمیاگری بود، چرا که طی حل (ذوب کردن) و عقد (آب دادن)، آهن به انتظام بلوری مقاومتری دست مییافت. تبدیل شدن ماده به «جواهر» در کیمیاگری، تنها استعارهای بود منباب تقریب ذهن؛ چرا که گوهر نمایندۀ ناگدازندگی و مقاومت است که دیگر هیچ آتشی بر آن کارگر نیست.
از منظر سنت حل و عقد، اولا بیقراری نقطۀ آغاز و پایان دارد اما پس از هر بحران، #جامعه همان جامعۀ قبل نیست؛ نظمی در هم شکسته و نظمی دیگر جای آن را گرفته. دوم آنکه شکیبایی در برابر بیقراری به معنی دست روی دست گذاشتن نیست. آنچه در ظاهر شکیبایی مینماید، با انقلابی ژرف همراه است؛ با بالفعل شدن نظمی درونی. نظمی که به سادگی دستخوش بحران نمیشود. این نظم باطنی دربارۀ جامعه چه معنایی دارد؟ مواجهه با هر بیقراری لاجرم ذهن را به چارهاندیشی وامیدارد. نتیجۀ رویاروییِ پیاپی با چنین موقعیتهایی «پویایی اندیشه» است که دانشمندان علوم شناختی از آن تعبیر به «آگاهی» کردهاند. آگاهی بخشِ ضروریِ هر کنشِ ذهنی نیست بلکه کیفیت خاصی از اندیشیدن است. یعنی درجاییکه زندگی مدام روی در تفرق دارد، ساختن تصویری یکپارچهتر و وحدتیافتهتر از آنچه بسیار مضطرب مینماید وظیفۀ آگاهی است. آگاهی است که میتواند بهسرعت رابطۀ بین پراکندهترین امور را تشخیص دهد و جهانِ در حال گسست را دوباره چون شبکۀ متراکمی از روابط و پیوندهای متقابل تعریف کند. بنابراین پس از هر فروپاشی ظاهری، رسیدن جامعه به سطح جدیدی از آگاهی، همان عقد باطنی است. در ایران که از دیرباز حفظ بقا، موکول به رویارویی دائمی با بیقراریهایی بوده، هر انحلال ظاهری، درست در نقطۀ مقابل، مستعد و پذیرای انعقادی باطنیتر و آگاهانهتر شده است.
بهترین مثال آن همین کروناست. در ایران کرونا بیش از هر بحران دیگری، کوچکترین پیوندهای اجتماعی را نشانه گرفته و در همان حال تصویر واضحتری از ارزش و عمق این پیوندها پیش چشم ما گذاشته است. البته کرونا نیز مثل هر بحران دیگری نقطۀ آغاز و پایانی دارد یعنی مشمول قاعدۀ «و این نیز بگذرد» میشود. اما در ایران باید منتظر بود که حاصل حلّی به این عمق و این وسعت، عقدی عمیقتر و وجودیتر بین آحاد جامعه باشد. پیوندهایی که مستحکمتر از قبل است و چون با آگاهی تؤام شده، در برابر تهدیدها تابآورتر شده است. جامعه ایران با گذشتن از این آتش و تحمل این رنج، جوهر درونیاش را آشکار میکند؛ تازه بر همه معلوم میشود که معنی«جامعه» در چنین جایی، فقط جمعیتی از افراد همجوار هم نیست بلکه آحاد آن را رشتههایی ناگسستنی از جنس انس و محبت متصل کرده است.
▫️روزنامه اعتماد شماره ۴۶۰۵
Forwarded from معاونت راهبردی ریاست جمهوری
#سینما
📌 گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر؛
🔴 سینمای اعتراض
⭕️ مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در سه سال گذشته با بهرهگیری از شبکه تحلیلگران فرهنگی و هنری و منتقدین سینما، #سیاستگذاریِ جشنواره فیلم فجر را در کانون بررسیهای راهبردی خود در عرصه هنر قرار داده و از منظری سیاستگذارانه به تحلیل و بررسی فیلمهای نمایش داده شده در این جشنواره و کلیت آن پرداخته است.
⭕️ در این گزارش سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر و #روایت_سینماگران از #جامعه_ایرانی برای اهداف سیاستگذارانه مورد مطالعه قرار گرفته شده است و سه سوال اصلی مورد جستجوی تیم پژوهش بوده است:
❓از منظر سینما گران ایرانی:
1⃣ ایران امروز چگونه است؟
2⃣ چرا ایران اینگونه است؟
3⃣ چگونه باید آن را تغییر داد؟
📌 طبیعی است که #سینماگران در فرایند ساخت و نمایش فیلمهای خود لزوماً و به طور آگاهانه به سوالات بالا فکر نکردهاند، اما #روایت آنها از وقایع، دغدغه شخصیتها، انتخاب میزانسنها و پایانبندی فیلمها همه از «نوع مواجهه سینماگران» با «صورت مساله زیباشناختی و جامعهشناسی» که خود طرح کردهاند، خبر میدهد.
🔍 پاسخ به سه پرسش فوق با مطالعه ۲۸ فیلم اکران شده در جشنواره فجر ۹۸، به شرح ذیل است:
1⃣ ایران امروز چگونه است؟
🔷 انعکاس سینما از ایران، جامعهای آغشته به «آسیبهای اجتماعی» مختلف است؛ جایگاه «مذهب»، «اعتماد» و «سرمایه اجتماعی» در آن رو به #افول است؛ «اقشار در حاشیه» تحت فشار هستند و هم جامعه و هم سیاستمداران، «قمارهای سیاسی و اجتماعی» را به «تولید اقتصادی باثبات» ترجیح میدهند. شکاف عمیقی بین «الگوهای فرهنگی مورد حمایت عموم جامعه» و «الگوهای فرهنگی مورد حمایت نظام سیاسی» وجود دارد. «امید» برای بهبود وضعیت در آینده اندک است و به دلیل ضعف و ناکارآمدی نهادهای حقوقی و قانونی، اشخاص خود را نسبت به تعیین سرنوشت مسئول میدانند و در صورت لزوم ترجیح میدهند خود نسبت به اصلاح شرایط اقدام کنند.
2⃣ چرا ایران اینگونه است؟
🔷 از نگاه سینما، #وضعیت_حکمرانی مقصر شرایط است؛ گویی حکمرانان به استناد فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی، سند خانه را از آن خود کردهاند و نظام اجتماعی و معرفتی مورد حمایت آنان پاسخگوی ناهنجاریهای کنونی نیست. شیوه حکمرانی مسلط، در بسط اخلاق و حفظ سلامت آسیبدیدگان فیزیکی و روانی ناموفق است و ناهنجاری اقتصادی جامعه را به سمت مخدرها سوق داده و گونههای مختلف استبداد مخصوصاً استبداد فرهنگی، #اعتماد_عمومی را خدشه دار کرده و نوعی ناشنوایی جمعی پدید آورده است. بررسی شاخصهایی چون حاکمیت قانون، اثربخشی و کارآیی، پاسخگویی، کیفیت قوانین و مقررات تنظیمی و مشخصاً کنترل فساد بیانگر آن است که از منظر اغلب فیلمهای اکران شده، «کیفیت نازل حکمرانی» و «ضعفهای نظام حکمرانی» علت اصلی تصویر ناخوشایندی است که از ایران در جشنواره سیوهشتم ارائه شده است.
3⃣ چگونه میتوان ایران را تغییر داد؟
🔷 «#اعتراض و انتقام از شرایط بدون هیچ پشتوانه معرفتی مشخص» در عین حال «توجه نظام سیاسی به آخرین تلاشهای #معترضین جامعه ایرانی برای بیان اعتراضهای خود در چارچوب ساختارهای موجود و خطر خارج شدن این اعتراضها از ساختار کنونی»، «بازنگری درباره #جایگاه_دین در سیاست رسمی»، «هشدار نسبت به نفوذ نیروهای بیگانه در عالیترین سطوح نظام سیاسی»، «مبارزه با جزمگرایی اعتقادی و اعتنا به تکثر فرهنگی»، «رجوع به نوعی عرفان عرفی در غیبت مذهب رهاییبخش»، «شکستن هنجارهای اجتماعی» و «ترجیح هویتهای خُرد و یا جهانی بر فرهنگ ملی» از پیشنهادهایی است که فیلمها در لابلای متون فرهنگی خود برای «اصلاح» شرایط تجویز کردهاند.
📎 مطالعه متن کامل گزارش(اینجا کلیک کنید)
🌐 css.ir/sykgtq
🆔 @css_web
📌 گزارش مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر؛
🔴 سینمای اعتراض
⭕️ مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در سه سال گذشته با بهرهگیری از شبکه تحلیلگران فرهنگی و هنری و منتقدین سینما، #سیاستگذاریِ جشنواره فیلم فجر را در کانون بررسیهای راهبردی خود در عرصه هنر قرار داده و از منظری سیاستگذارانه به تحلیل و بررسی فیلمهای نمایش داده شده در این جشنواره و کلیت آن پرداخته است.
⭕️ در این گزارش سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر و #روایت_سینماگران از #جامعه_ایرانی برای اهداف سیاستگذارانه مورد مطالعه قرار گرفته شده است و سه سوال اصلی مورد جستجوی تیم پژوهش بوده است:
❓از منظر سینما گران ایرانی:
1⃣ ایران امروز چگونه است؟
2⃣ چرا ایران اینگونه است؟
3⃣ چگونه باید آن را تغییر داد؟
📌 طبیعی است که #سینماگران در فرایند ساخت و نمایش فیلمهای خود لزوماً و به طور آگاهانه به سوالات بالا فکر نکردهاند، اما #روایت آنها از وقایع، دغدغه شخصیتها، انتخاب میزانسنها و پایانبندی فیلمها همه از «نوع مواجهه سینماگران» با «صورت مساله زیباشناختی و جامعهشناسی» که خود طرح کردهاند، خبر میدهد.
🔍 پاسخ به سه پرسش فوق با مطالعه ۲۸ فیلم اکران شده در جشنواره فجر ۹۸، به شرح ذیل است:
1⃣ ایران امروز چگونه است؟
🔷 انعکاس سینما از ایران، جامعهای آغشته به «آسیبهای اجتماعی» مختلف است؛ جایگاه «مذهب»، «اعتماد» و «سرمایه اجتماعی» در آن رو به #افول است؛ «اقشار در حاشیه» تحت فشار هستند و هم جامعه و هم سیاستمداران، «قمارهای سیاسی و اجتماعی» را به «تولید اقتصادی باثبات» ترجیح میدهند. شکاف عمیقی بین «الگوهای فرهنگی مورد حمایت عموم جامعه» و «الگوهای فرهنگی مورد حمایت نظام سیاسی» وجود دارد. «امید» برای بهبود وضعیت در آینده اندک است و به دلیل ضعف و ناکارآمدی نهادهای حقوقی و قانونی، اشخاص خود را نسبت به تعیین سرنوشت مسئول میدانند و در صورت لزوم ترجیح میدهند خود نسبت به اصلاح شرایط اقدام کنند.
2⃣ چرا ایران اینگونه است؟
🔷 از نگاه سینما، #وضعیت_حکمرانی مقصر شرایط است؛ گویی حکمرانان به استناد فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی، سند خانه را از آن خود کردهاند و نظام اجتماعی و معرفتی مورد حمایت آنان پاسخگوی ناهنجاریهای کنونی نیست. شیوه حکمرانی مسلط، در بسط اخلاق و حفظ سلامت آسیبدیدگان فیزیکی و روانی ناموفق است و ناهنجاری اقتصادی جامعه را به سمت مخدرها سوق داده و گونههای مختلف استبداد مخصوصاً استبداد فرهنگی، #اعتماد_عمومی را خدشه دار کرده و نوعی ناشنوایی جمعی پدید آورده است. بررسی شاخصهایی چون حاکمیت قانون، اثربخشی و کارآیی، پاسخگویی، کیفیت قوانین و مقررات تنظیمی و مشخصاً کنترل فساد بیانگر آن است که از منظر اغلب فیلمهای اکران شده، «کیفیت نازل حکمرانی» و «ضعفهای نظام حکمرانی» علت اصلی تصویر ناخوشایندی است که از ایران در جشنواره سیوهشتم ارائه شده است.
3⃣ چگونه میتوان ایران را تغییر داد؟
🔷 «#اعتراض و انتقام از شرایط بدون هیچ پشتوانه معرفتی مشخص» در عین حال «توجه نظام سیاسی به آخرین تلاشهای #معترضین جامعه ایرانی برای بیان اعتراضهای خود در چارچوب ساختارهای موجود و خطر خارج شدن این اعتراضها از ساختار کنونی»، «بازنگری درباره #جایگاه_دین در سیاست رسمی»، «هشدار نسبت به نفوذ نیروهای بیگانه در عالیترین سطوح نظام سیاسی»، «مبارزه با جزمگرایی اعتقادی و اعتنا به تکثر فرهنگی»، «رجوع به نوعی عرفان عرفی در غیبت مذهب رهاییبخش»، «شکستن هنجارهای اجتماعی» و «ترجیح هویتهای خُرد و یا جهانی بر فرهنگ ملی» از پیشنهادهایی است که فیلمها در لابلای متون فرهنگی خود برای «اصلاح» شرایط تجویز کردهاند.
📎 مطالعه متن کامل گزارش(اینجا کلیک کنید)
🌐 css.ir/sykgtq
🆔 @css_web
#چهره 🔸 درباره ژان بودریار (۲۰۰۷- ۱۹۲۹)
#ژان_بودریار جامعهشناس و فیلسوف فرانسوی به واسطه ایدههایی همچون «وانموده» و «ابر واقعیت» شهرت یافت.
بودریار معتقد است انسانها دیگر در زندگی خودشان هم دخالتی نمیکنند. در مقالهای که با عنوان «بعد از خوشگذرانی چه کار میکنی؟» منتشر کرد به این مطلب اشاره میکند که چگونه نیروهای آزادشده #مدرنیسم - یعنی آزادی جنسی و نژادی، #آزادیبیان و الغای امتیازات طبقاتی- به تدریج در پیوند با یکدیگر #جامعه_نمایشی را ساختهاند و در این جامعه به ضد آن چیزی که در اصل انتظار میرفت بدل شدهاند.
بودریار معتقد است #جهان_پسامدرن #جهان_وانموده است و ما وارد #جهان_فراواقعی شدهایم.
به عبارت دیگر #واقعیت تولید میشود ولی از قدرت ما خارج است. آنچه که ما از واقعیت و جهان واقعی میبینیم در واقع تصویری است که به ما نشان داده میشود.
#رسانه به صورت دریچه نگاه ما به جهان عمل میکند. حتی وقتی که در صدد مخالفت با این نظام سرمایهداری پیشرفته باشیم بلافاصله به بخشی از آن تبدیل میشویم.
از نظر بودریار، پیروی #عقل_ابزاری از شیوههای زندگی بشری موجب #انحلال #سوژه_اجتماعی و #خصوصیشدن #بعد_سیاسی شده است. این انحلال که همراه با انحلال کامل #سوژه_هگلی به دنبال نقد نیچهای از #متافیزیک است، متفکران پسامدرن را به سوی نوعی #نسبیگرایی_فرهنگی سوق میدهد که همراه با پلورالیسمی افسونزدا، سقوط #ایدئولوژیها و #نگرشهای_سهوگرایانه را فراهم میآورد.
@younesshokrkhah
#ژان_بودریار جامعهشناس و فیلسوف فرانسوی به واسطه ایدههایی همچون «وانموده» و «ابر واقعیت» شهرت یافت.
بودریار معتقد است انسانها دیگر در زندگی خودشان هم دخالتی نمیکنند. در مقالهای که با عنوان «بعد از خوشگذرانی چه کار میکنی؟» منتشر کرد به این مطلب اشاره میکند که چگونه نیروهای آزادشده #مدرنیسم - یعنی آزادی جنسی و نژادی، #آزادیبیان و الغای امتیازات طبقاتی- به تدریج در پیوند با یکدیگر #جامعه_نمایشی را ساختهاند و در این جامعه به ضد آن چیزی که در اصل انتظار میرفت بدل شدهاند.
بودریار معتقد است #جهان_پسامدرن #جهان_وانموده است و ما وارد #جهان_فراواقعی شدهایم.
به عبارت دیگر #واقعیت تولید میشود ولی از قدرت ما خارج است. آنچه که ما از واقعیت و جهان واقعی میبینیم در واقع تصویری است که به ما نشان داده میشود.
#رسانه به صورت دریچه نگاه ما به جهان عمل میکند. حتی وقتی که در صدد مخالفت با این نظام سرمایهداری پیشرفته باشیم بلافاصله به بخشی از آن تبدیل میشویم.
از نظر بودریار، پیروی #عقل_ابزاری از شیوههای زندگی بشری موجب #انحلال #سوژه_اجتماعی و #خصوصیشدن #بعد_سیاسی شده است. این انحلال که همراه با انحلال کامل #سوژه_هگلی به دنبال نقد نیچهای از #متافیزیک است، متفکران پسامدرن را به سوی نوعی #نسبیگرایی_فرهنگی سوق میدهد که همراه با پلورالیسمی افسونزدا، سقوط #ایدئولوژیها و #نگرشهای_سهوگرایانه را فراهم میآورد.
@younesshokrkhah
#تاریخ #ارتباطات #جامعهاطلاعاتی
🔸روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی
هفدهم ماه مه روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی (WTISD) است.
هدف این روز ارتقای آگاهی نسبت به #اینترنت و تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی است و اینکه امکانات اینترنت و این نوع تکنولوژیها در خدمت جوامع و اقتصادها قرار گیرد و #شکاف_دیجیتال از بین برود. #هفدهم_مه در عین حال سالروز امضای نخستین کنوانسیون بینالمللی #تلگراف (۱۸۶۵) و تشکیل اتحادیه بینالمللی #ارتباطات_دوربرد هم هست.
روز جهانی اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد
از هفدهم مه سال ۱۹۶۹ به نشانه تشکیل شدن اتحادیه بینالمللی ارتباطات و امضای نخستین کنوانسیون بینالمللی تلگراف جشن گرفته میشده است
🔹روز جهانی جامعه اطلاعاتی
در نوامبر ۲۰۰۵ اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی از مجمع عمومی سازمان ملل خواست تا هفدهم مه را روز جهانی #جامعه_اطلاعاتی اعلام کند تا مسائل گسترده مربوط به تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی و اهمیت آن طرف توجه قرار گیرد. مجمع عمومی سازمان ملل در مارس ۲۰۰۶ با صدور قطعنامه A/RES/۶۰/۲۵۲ این درخواست را تصویب کرد
🔹روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی
در نوامبر ۲۰۰۶ کنفرانس تامالاختیار اتحادیه بینالمللی #ارتباطات دوربرد در آنتالیا در ترکیه تصمیم گرفت هر دو رویداد (روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی) در روز هفدهم مه جشن گرفته شود. قطعنامه به روز شده موسوم به Resolution ۶۸ از کشورها و بخشهای عضو میخواهد سالیانه با در نظر گرفتن برنامههای مناسب ملی با اهداف زیر به گرامیداشت این روز بپردازند:
* انعکاس و تبادل آرا درباره مضامین متخذه توسط شورا
* بحث درباره جوانب مضمون با همه طرفهای ذیربط
* تدوین گزارش برای بازتاب مباحث ملی درباره مباحث مرتبط با پسفرست به اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد و اعضای آن.
🔸روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی
هفدهم ماه مه روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی (WTISD) است.
هدف این روز ارتقای آگاهی نسبت به #اینترنت و تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی است و اینکه امکانات اینترنت و این نوع تکنولوژیها در خدمت جوامع و اقتصادها قرار گیرد و #شکاف_دیجیتال از بین برود. #هفدهم_مه در عین حال سالروز امضای نخستین کنوانسیون بینالمللی #تلگراف (۱۸۶۵) و تشکیل اتحادیه بینالمللی #ارتباطات_دوربرد هم هست.
روز جهانی اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد
از هفدهم مه سال ۱۹۶۹ به نشانه تشکیل شدن اتحادیه بینالمللی ارتباطات و امضای نخستین کنوانسیون بینالمللی تلگراف جشن گرفته میشده است
🔹روز جهانی جامعه اطلاعاتی
در نوامبر ۲۰۰۵ اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی از مجمع عمومی سازمان ملل خواست تا هفدهم مه را روز جهانی #جامعه_اطلاعاتی اعلام کند تا مسائل گسترده مربوط به تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی و اهمیت آن طرف توجه قرار گیرد. مجمع عمومی سازمان ملل در مارس ۲۰۰۶ با صدور قطعنامه A/RES/۶۰/۲۵۲ این درخواست را تصویب کرد
🔹روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی
در نوامبر ۲۰۰۶ کنفرانس تامالاختیار اتحادیه بینالمللی #ارتباطات دوربرد در آنتالیا در ترکیه تصمیم گرفت هر دو رویداد (روز جهانی ارتباطات دوربرد و جامعه اطلاعاتی) در روز هفدهم مه جشن گرفته شود. قطعنامه به روز شده موسوم به Resolution ۶۸ از کشورها و بخشهای عضو میخواهد سالیانه با در نظر گرفتن برنامههای مناسب ملی با اهداف زیر به گرامیداشت این روز بپردازند:
* انعکاس و تبادل آرا درباره مضامین متخذه توسط شورا
* بحث درباره جوانب مضمون با همه طرفهای ذیربط
* تدوین گزارش برای بازتاب مباحث ملی درباره مباحث مرتبط با پسفرست به اتحادیه بینالمللی ارتباطات دوربرد و اعضای آن.
#تاریخ #ارتباطات
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
🔸كاستلز در شبكهای ديگر
#يونس_شكرخواه | خاطرهای از سال ۱۳۸۵
"- سعي كن زياد روي من تمركز نكني؛ من از صبح دو سخنرانی داشتهام و ترجيح میدهم حرف نزنم. "
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعه_شبكهای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آیتی را با جنبشهای اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكهای را تماشا كنند؛ حالا میخواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسیها كه با او راهها پيمودهايم باز هم میتوانيم با آرامش خاطر حرفهايمان را بزنيم و نگاه ايرانیمان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكهایاش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد میگويد و به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. دكتر #فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد میگويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاویهای جمع ارتباطی حاضر را مينويسد:
" - آقاي كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال میكنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعهاطلاعاتی نگاه میكنيد يا نه؟ "
براي دانشكدهای كه #مطالعاتانتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی میتوانست قلاب اصلی بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهي طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
" – در بند چارچوبها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهشهايش اثر نگذارد. "
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال میكنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
" - آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسي به عنوان يك جعبه ابزار براي مطالعه جامعه شبكهای استفاده میكند يا خير؟ "
و بیدرنگ گفت:
"- بله از اين جعبه ابزار استفاده میكنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز میكنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، از آن استفاده كنم. "
اينگونه پاسخها از چهرهای كه جامعه شبكهای را جامعهای #كاپيتاليست میداند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی را مولدترين سيستم در قلب محرومترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر میرسد و اين حس با تعقيب پرسشها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدي و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبشهای اجتماعی هم با من باقی میماند:
- " جنبشها نمیتوانند دستور جلسه بسازند. آنها از ارزشها دفاع میكنند و اين نهادهاي سياسي هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او میگويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسشهای دانشجويان كاستلز را گرم میكند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه میكند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرفها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اينها بچههای پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه میكنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يكساعت گذشته ولي كاستلز تازه انگار دلش میخواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي میكند؛ با هيجان بيشتري حرف میزند و حتی به من كمك میكند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دستهايشان را بالا گرفتهاند نشان میدهد. كاستلز حالا صريحتر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانهها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري مینويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويتهای گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكهای به من میگويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحالتر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بیتكلفی را تماشا میكرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نامآورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك میخوردند. لبخند پروفسور معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
▫️برگی از تاریخ ارتباطات در ایران
🔸كاستلز در شبكهای ديگر
#يونس_شكرخواه | خاطرهای از سال ۱۳۸۵
"- سعي كن زياد روي من تمركز نكني؛ من از صبح دو سخنرانی داشتهام و ترجيح میدهم حرف نزنم. "
اين نخستين جملاتي بود كه #مانوئل_كاستلز؛ نويسنده تريلوژی پرقدرت #جامعه_شبكهای در گوش من به عنوان گرداننده مراسم زمزمه كرد. مردی كه انقلاب آیتی را با جنبشهای اجتماعی فرهنگی و بازسازی #كاپيتاليسم گره زده است تا شيپور بيدارباش را براي جهانيان به صدا در آورده تا جامعه شبكهای را تماشا كنند؛ حالا میخواست يكطرفه به جمع گره نخورد.
پروفسور #كاظم_معتمدنژاد كنار من است و اين يعنی من و همكاران و همكلاسیها كه با او راهها پيمودهايم باز هم میتوانيم با آرامش خاطر حرفهايمان را بزنيم و نگاه ايرانیمان را به زمين و زمان و به كاستلز و جامعه شبكهایاش داشته باشيم. پروفسور به زبان فرانسه به ميهمان اسپانيولی خوش آمد میگويد و به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. دكتر #فرقانی رئيس دانشكده هم به زبان انگليسی به او خوش آمد میگويد تا هر چه سريعتر از تشريفات اوليه رها شويم.
همكارم دكتر #هادی_خانيكی ليد كنجكاویهای جمع ارتباطی حاضر را مينويسد:
" - آقاي كاستلز آيا هنوز نظريات انتقادی را دنبال میكنيد؟ شما اگر چه به تاثيرات فكري #پولانزاس، #تورن و #آلتوسر بر روی خودتان معترف هستيد، اما آيا هنوز هم از موضع يك انديشمند انتقادی به مقوله #جامعهاطلاعاتی نگاه میكنيد يا نه؟ "
براي دانشكدهای كه #مطالعاتانتقادی برايش حكم نقشه راهنما در جهان ديجيتال معاصر را دارد؛ چنين پرسشی میتوانست قلاب اصلی بحث باشد. اما زود معلوم شد كه ماهي طلایی ما حتی اگر به قلاب گير كند؛ براي بيرون كشيده نشدن از آب هم برنامه دارد و ممكن است بگريزد؛ كه گريخت:
" – در بند چارچوبها نيستم. مانوئل كاستلز به عنوان شخص نگاه انتقادی دارد اما كاستلز محقق مراقب است كه چنين نگاهی بر روی پژوهشهايش اثر نگذارد. "
به فارسی به دكتر خانيكی گفتم من جور ديگری دنبال میكنم تا تكليف را يكسره كنيم و پرسيدم:
" - آيا كاستلز پژوهشگر از اقتصاد سياسي به عنوان يك جعبه ابزار براي مطالعه جامعه شبكهای استفاده میكند يا خير؟ "
و بیدرنگ گفت:
"- بله از اين جعبه ابزار استفاده میكنم؛ اما كل اين جعبه با من نيست و آنرا باز میكنم تا اگر ابزار به درد بخوري داخل آن بود، از آن استفاده كنم. "
اينگونه پاسخها از چهرهای كه جامعه شبكهای را جامعهای #كاپيتاليست میداند و كاپيتاليسم اطلاعاتي جهانی را مولدترين سيستم در قلب محرومترين افراد؛ برايم بيگانه به نظر میرسد و اين حس با تعقيب پرسشها از طرف همكاران ديگرم دكتر #علی_محمدي و دكتر #پرويز_پيران درباره جنبشهای اجتماعی هم با من باقی میماند:
- " جنبشها نمیتوانند دستور جلسه بسازند. آنها از ارزشها دفاع میكنند و اين نهادهاي سياسي هستند كه بايد كار را به پيش ببرند"
پس كارها به پيش نخواهد رفت. چون كاستلز در عين حال معتقد است كه سياست در بحران مشروعيت متوقف شده است.
دكتر #احمد_ميرعابدينی به صراحت به او میگويد اين يك كاستلز ديگر است كه اينجا نشسته است و بعد هم پرسشهای دانشجويان كاستلز را گرم میكند.
دوباره آرام در گوشم زمزمه میكند:
"- بهتر نيست كامل ترجمه نكنی و فقط نكات مهم را ترجمه كنی تا وقت بيشتری برای طرح حرفها داشته باشيم و بگذاريم همه سئوال كنند؟ اينها بچههای پر انرژی و با سوادی هستند"
به ساعتم نگاه میكنم؛ از وقت در نظر گرفته شده يكساعت گذشته ولي كاستلز تازه انگار دلش میخواهد بيشتر حرف بزند. حالا شوخي میكند؛ با هيجان بيشتري حرف میزند و حتی به من كمك میكند و با اشاره به نقاط مختلف سالن پرسش كنندگان را كه دستهايشان را بالا گرفتهاند نشان میدهد. كاستلز حالا صريحتر هم شده است:
"... امريكا يكجانبه گراست؛ زنان و رسانهها كارگزاران تغييرات هستند؛ دارم درباره رابطه قدرت و ارتباطات كتاب ديگري مینويسم؛ سو استفاده جنسی از كودكان در امريكا بالاست؛ هويتهای گوناگون راهكارهاي بيرون ايستادن از نظام جهانی كاپيتالیست اطلاعاتي هستند ... من #آنتونی_گيدنز نيستم او طرفدار #تونی_بلر است ... "
در مراسم شامي كه مشتركا از جانب خبرگزاری ميراث فرهنگی و دانشكده برگزار شده؛ دكتر #پايا مترجم جامعه شبكهای به من میگويد كاستلز خيلی از تشكيل اين جلسه خوشحال است.
اما به گمان من يك نفر از او خوشحالتر است؛ پدر ارتباطات اين ديار كه ساكت نشسته بود و مراسم بیتكلفی را تماشا میكرد كه در آن شاگردانش در برابر يكي از نامآورترين چهرهای جهانی ارتباطي معاصر محك میخوردند. لبخند پروفسور معتمدنژاد در مراسم شام؛ وقتی كنار كاستلز به عكس گرفتن پرداختيم برای ما مفاهيم بيشتري نسبت به كاستلز در بر داشت.
▫️آی تی ایران، ۱۴ خرداد ۱۳۸۵
#کلاس #متدولوژی
🔸آشنایی با نمونههای آماری
#یونس_شکرخواه
داشتن #نمونه (sample) و #نمونهگیری (sampling) یکی از مهمترین بخشهای علم #آمار است. یک نمونه باید طوری انتخاب شود که تنوع و اندازه لازم را داشته باشد تا نتایج قابل اعتماد وقابل تعمیم باشند. برای گرداوری دادههای مورد نظر در هر زمینهای دو راه وجود دارد یا راه گردآوری دادهها از طریق کلیه افراد (که به آن #سرشماری میگویند که هم هزینهبر و هم وقتگیر است) و یا از طریق نمونهگیری (انتخاب نمونهای از افراد جامعه و جمع آوری دادههای مورد نظر از طریق آنها).
در عین حال باید در نظر داشت که بین #جامعه_آماری (Statistical population) با #نمونه_آماری تحقیق تفاوت وجود دارد. جامعه آماری به مجموعه افراد، عناصر و سوژههایی گفته میشود که حداقل یک صفت یا ویژگی مشترک دارند؛ اما نمونه آماری تحقیق گروهی از اعضای جامعه آماری هستند که اطلاعات مورد نیاز پژوهش را میتوان از طریق آنها به دست آورد. رابطه نمونه و جمعیت از جهاتی همان حکایت مشت نمونه خروار است. به دیگر زبان نمونه در علم آمار باید معرف جمعیت مورد تحقیق باشد. پس بنابراین اگر بخواهیم موضوعی را در جامعهای بررسی کنیم، میتوانیم به جای سراغ گرفتن از یکایک اعضای آن جامعه (که بسیار پر دردسر و پر هزینه است) از نمونهگیری استفاده کنیم.
▫️اما چطور باید نمونه سازی کرد؟
🔹نمونهگیری احتمالی
(Probability Sampling)
در این نوع از نمونهگیریها؛ نمونهها معرف جمعیت هستند و به دیگر سخن همه شانس انتخاب شدن به عنوان نمونه را دارند (بیشتر از صفر) و شامل این انواع است: تصادفی ساده، سیستماتیک، قشربندی شده و خوشهای.
🔹تصادفی ساده
(Simple Random)
از طریق قرعه کشی، استفاده از جداول اعداد تصادفی یا از طریق برنامههای رایانهای. در این روش هر یک از اعضای جامعه شانس برابر در انتخاب برای قرار گرفتن در نمونه دارد. افزون براین نمیتوانید مثلا به یک خیابان بروید و با هر فردی بر حسب اتفاق مصاحبه کنید. حتی نمیشود مثلا از یک دفترچه تلفن برای انتخاب نمونهها مدد گرفت؛ زیرا عدهای هستند که یا تلفن ندارند و یا نامشان در دفترچه تلفن نیست. مهمترین نکته در نمونهگیری تصادفی این است که در این روش نباید در انتخاب نمونهها هیچ اثری از جانبداری و سوگیری در انتخاب نمونهها وجود داشته باشد.
🔹سیستماتیک
(Systematic Random):
انتخاب اعضای جمعیت در این روش بر اساس یک قاعده مشخص صورت میگیرد و وقتی اولین عضو انتخاب شد بقیه اعضا به راحتی تعیین میشوند. مثلا دهمین در یک ردیف ساختمان (یک عدد اتفاقی) که مورد بعدی به ترتیب میشود بیستمین وسیامین خانه و.... تا نمونه مورد بررسی کامل شود. در این روش در واقع حجم جمعیت بر حجم نمونه تقسیم میشود تا فاصله نمونهگیری به دست آید.
🔹قشربندی شده
(Stratified Random)
نمونه قشربندی شده یک باز تولید کوچک از جمعیت اماری است. در این روش قبل از نمونهگیری باید جمعیت را بر اساس خصایص مهم مثل جنسیت؛ سطح تحصیلات؛ مذهب؛ طبقه اجتماعی و ... شکل داد و سپس بر اساس قشر (stratum) به تصادف انتخاب کرد. مثلا اگر سی و هشت درصد جمعیت تحصیلات دانشگاهی دارند آنگاه باید سی و هشت درصد نمونه از جمعیت را به شیوه تصادفی برگزیده شود. نمونه قشربندی اگر اطلاعات خوبی از جمعیت از پیش در اختیار باشد از نمونه تصادفی بهتر جواب میدهد
🔹خوشهای
(cluster)
که دو گونه خوشهای تصادفی و خوشهای قشر بندی دارد. این روش به درد مواردی میخورد که میشود جمعیت را به مقولات متعدد تجزیه کرد. در این شیوه واحد اندازهگیری فرد نیست بلکه گروه است و این گروهها به صورت طبیعی شکل گرفته باشند.
🔹نمونهگیری غیر احتمالی
(Non-probability Sampling)
این نوع از نمونهگیریها شامل این موارد است: سهمیهای، هدفمند و گلوله برفی
🔹سهمیهای
(Quota sample)
پژوهشگر در روش سهمیهای؛ آگاهانه سطوحی از قشرها را در نمونه قرار میدهد. این کار تضمین میکند که بخشهای خاص و مورد نظر از جمعیت در نمونه قرار گرفتهاند. در روش سهمیهای سهم نمونه باید با سهم واقعی موجود در جمعیت تناسب داشته باشد.
🔹هدفمند
(purposive sample)
نمونه بر اساس قضاوت شخصی یا اهداف مطالعه کننده انتخاب میشود. به عبارت بهتر پژوهشگر شخصا گروههای خاصی را در نظر دارد و میخواهد درباره آنها تحقیق کند
🔹گلوله برفی
(snowball sample)
این نمونهگیری که در تحقیقات کیفی رایج است؛ خودش گونهای از روش هدفمند است. در این شیوه از مشارکت کنندگانی که انتخاب شدهاند به مشارکت کنندگان بعدی دست یافته میشود. حجم نمونه در این روش مثل گلوله برف که همانطور که میچرخد برف بیشتری به خودش جذب میکند؛ در مسیر تحقیق بزرگتر میشود. مثال: تحقیق درباره مهاجران در یک جامعه یا معتادان.
🔸آشنایی با نمونههای آماری
#یونس_شکرخواه
داشتن #نمونه (sample) و #نمونهگیری (sampling) یکی از مهمترین بخشهای علم #آمار است. یک نمونه باید طوری انتخاب شود که تنوع و اندازه لازم را داشته باشد تا نتایج قابل اعتماد وقابل تعمیم باشند. برای گرداوری دادههای مورد نظر در هر زمینهای دو راه وجود دارد یا راه گردآوری دادهها از طریق کلیه افراد (که به آن #سرشماری میگویند که هم هزینهبر و هم وقتگیر است) و یا از طریق نمونهگیری (انتخاب نمونهای از افراد جامعه و جمع آوری دادههای مورد نظر از طریق آنها).
در عین حال باید در نظر داشت که بین #جامعه_آماری (Statistical population) با #نمونه_آماری تحقیق تفاوت وجود دارد. جامعه آماری به مجموعه افراد، عناصر و سوژههایی گفته میشود که حداقل یک صفت یا ویژگی مشترک دارند؛ اما نمونه آماری تحقیق گروهی از اعضای جامعه آماری هستند که اطلاعات مورد نیاز پژوهش را میتوان از طریق آنها به دست آورد. رابطه نمونه و جمعیت از جهاتی همان حکایت مشت نمونه خروار است. به دیگر زبان نمونه در علم آمار باید معرف جمعیت مورد تحقیق باشد. پس بنابراین اگر بخواهیم موضوعی را در جامعهای بررسی کنیم، میتوانیم به جای سراغ گرفتن از یکایک اعضای آن جامعه (که بسیار پر دردسر و پر هزینه است) از نمونهگیری استفاده کنیم.
▫️اما چطور باید نمونه سازی کرد؟
🔹نمونهگیری احتمالی
(Probability Sampling)
در این نوع از نمونهگیریها؛ نمونهها معرف جمعیت هستند و به دیگر سخن همه شانس انتخاب شدن به عنوان نمونه را دارند (بیشتر از صفر) و شامل این انواع است: تصادفی ساده، سیستماتیک، قشربندی شده و خوشهای.
🔹تصادفی ساده
(Simple Random)
از طریق قرعه کشی، استفاده از جداول اعداد تصادفی یا از طریق برنامههای رایانهای. در این روش هر یک از اعضای جامعه شانس برابر در انتخاب برای قرار گرفتن در نمونه دارد. افزون براین نمیتوانید مثلا به یک خیابان بروید و با هر فردی بر حسب اتفاق مصاحبه کنید. حتی نمیشود مثلا از یک دفترچه تلفن برای انتخاب نمونهها مدد گرفت؛ زیرا عدهای هستند که یا تلفن ندارند و یا نامشان در دفترچه تلفن نیست. مهمترین نکته در نمونهگیری تصادفی این است که در این روش نباید در انتخاب نمونهها هیچ اثری از جانبداری و سوگیری در انتخاب نمونهها وجود داشته باشد.
🔹سیستماتیک
(Systematic Random):
انتخاب اعضای جمعیت در این روش بر اساس یک قاعده مشخص صورت میگیرد و وقتی اولین عضو انتخاب شد بقیه اعضا به راحتی تعیین میشوند. مثلا دهمین در یک ردیف ساختمان (یک عدد اتفاقی) که مورد بعدی به ترتیب میشود بیستمین وسیامین خانه و.... تا نمونه مورد بررسی کامل شود. در این روش در واقع حجم جمعیت بر حجم نمونه تقسیم میشود تا فاصله نمونهگیری به دست آید.
🔹قشربندی شده
(Stratified Random)
نمونه قشربندی شده یک باز تولید کوچک از جمعیت اماری است. در این روش قبل از نمونهگیری باید جمعیت را بر اساس خصایص مهم مثل جنسیت؛ سطح تحصیلات؛ مذهب؛ طبقه اجتماعی و ... شکل داد و سپس بر اساس قشر (stratum) به تصادف انتخاب کرد. مثلا اگر سی و هشت درصد جمعیت تحصیلات دانشگاهی دارند آنگاه باید سی و هشت درصد نمونه از جمعیت را به شیوه تصادفی برگزیده شود. نمونه قشربندی اگر اطلاعات خوبی از جمعیت از پیش در اختیار باشد از نمونه تصادفی بهتر جواب میدهد
🔹خوشهای
(cluster)
که دو گونه خوشهای تصادفی و خوشهای قشر بندی دارد. این روش به درد مواردی میخورد که میشود جمعیت را به مقولات متعدد تجزیه کرد. در این شیوه واحد اندازهگیری فرد نیست بلکه گروه است و این گروهها به صورت طبیعی شکل گرفته باشند.
🔹نمونهگیری غیر احتمالی
(Non-probability Sampling)
این نوع از نمونهگیریها شامل این موارد است: سهمیهای، هدفمند و گلوله برفی
🔹سهمیهای
(Quota sample)
پژوهشگر در روش سهمیهای؛ آگاهانه سطوحی از قشرها را در نمونه قرار میدهد. این کار تضمین میکند که بخشهای خاص و مورد نظر از جمعیت در نمونه قرار گرفتهاند. در روش سهمیهای سهم نمونه باید با سهم واقعی موجود در جمعیت تناسب داشته باشد.
🔹هدفمند
(purposive sample)
نمونه بر اساس قضاوت شخصی یا اهداف مطالعه کننده انتخاب میشود. به عبارت بهتر پژوهشگر شخصا گروههای خاصی را در نظر دارد و میخواهد درباره آنها تحقیق کند
🔹گلوله برفی
(snowball sample)
این نمونهگیری که در تحقیقات کیفی رایج است؛ خودش گونهای از روش هدفمند است. در این شیوه از مشارکت کنندگانی که انتخاب شدهاند به مشارکت کنندگان بعدی دست یافته میشود. حجم نمونه در این روش مثل گلوله برف که همانطور که میچرخد برف بیشتری به خودش جذب میکند؛ در مسیر تحقیق بزرگتر میشود. مثال: تحقیق درباره مهاجران در یک جامعه یا معتادان.
#زوم🔸رسانه و باز تولید قدرت
قدرت و رسانههای جمعی به شدت به هم وابستهاند. ادبیات #ارتباطات سرشار از سوژههایی در باب نسبت میان این دو است.
نظریهپردازان ارتباطی به خصوص آنهایی که به اصطلاح در طیفهای مختلف چپ دستهبندی میشوند، هر کدام از ظن خود به جنبهای از نسبت میان قدرت رسانهها پرداختهاند.
در مورد اینکه #رسانهها چگونه مردم را کنترل و اذهان عمومی را هدایت میکنند، برخی #دروازهبانی خبر را مورد تاکید قرار دادهاند و کسانی حجم بالای اطلاعات و اخبار را که موجب مسخشدگی مخاطب میشود برجسته ساختهاند.
گروهی از روابط نانوشته مدیریت خبر با اصحاب سیاست گفتهاند. یکی رسانه را ابزار دستکاری مینامد و دیگری از توهمهای فریبنده سخن میگوید. کسانی هم بر فرآیند تجاری شدن صنعت رسانه انگشت تاکید گذاشته، مالکیت و رقابت را در چارچوب قدرت رسانهها در تاثیرگذاری بر افکار و امیال و بازتولید نظم حاکم مورد توجه قرار دادهاند.
اگرچه حجم قابل توجهی از این نظریهها مربوط به گرایشات چپ و به خصوص #مکتبفرانکفورت از نسل اول چون #آدورنو و #هورکهایمر تا نسل سوم مثل #اکسل_هونت است اما اهمیت این بحث به گونهای است که تقریبا همه دیدگاهها به آن پرداختهاند، مثل #چارلز_رایت_میلز که در نظریه #جامعه_تودهای خود که نظریهای مخاطبمحور است، میکوشد تحولات روی داده در جامعه آمریکا را که به استیلای رسانهها انجامید تشریح کند.
اما در این میان، آیا میتوان با بازخوانی بخشی از تفکر #فوکو در مورد طبیعت #قدرت از آرا و اندیشههای او در مطالعات رسانهای، به خصوص در نظریههای مربوط به قدرت بهره برد؟
همانطور که میدانیم «قدرت» یکی از دغدغههای بنیادین فوکو بوده است و او در این باب و به خصوص نسبتش با دانش بسیار گفته است.
عقاید فوکو میتواند یکی از منابع بحث درباره سهم و وزن رسانههای جمعی در بازتولید قدرت حاکم و اعمال کنترل اجتماعی باشد. آرای او افقی در برابر محققان ارتباطی میگشاید تا فرضیات و تئوریهایشان را در مورد اینکه چگونه قدرت میتواند به واسطه رسانههای جمعی اعمال شود، دوباره و از منظری متفاوت ارزیابی کنند.
▫️همشهری آنلاین یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۵
قدرت و رسانههای جمعی به شدت به هم وابستهاند. ادبیات #ارتباطات سرشار از سوژههایی در باب نسبت میان این دو است.
نظریهپردازان ارتباطی به خصوص آنهایی که به اصطلاح در طیفهای مختلف چپ دستهبندی میشوند، هر کدام از ظن خود به جنبهای از نسبت میان قدرت رسانهها پرداختهاند.
در مورد اینکه #رسانهها چگونه مردم را کنترل و اذهان عمومی را هدایت میکنند، برخی #دروازهبانی خبر را مورد تاکید قرار دادهاند و کسانی حجم بالای اطلاعات و اخبار را که موجب مسخشدگی مخاطب میشود برجسته ساختهاند.
گروهی از روابط نانوشته مدیریت خبر با اصحاب سیاست گفتهاند. یکی رسانه را ابزار دستکاری مینامد و دیگری از توهمهای فریبنده سخن میگوید. کسانی هم بر فرآیند تجاری شدن صنعت رسانه انگشت تاکید گذاشته، مالکیت و رقابت را در چارچوب قدرت رسانهها در تاثیرگذاری بر افکار و امیال و بازتولید نظم حاکم مورد توجه قرار دادهاند.
اگرچه حجم قابل توجهی از این نظریهها مربوط به گرایشات چپ و به خصوص #مکتبفرانکفورت از نسل اول چون #آدورنو و #هورکهایمر تا نسل سوم مثل #اکسل_هونت است اما اهمیت این بحث به گونهای است که تقریبا همه دیدگاهها به آن پرداختهاند، مثل #چارلز_رایت_میلز که در نظریه #جامعه_تودهای خود که نظریهای مخاطبمحور است، میکوشد تحولات روی داده در جامعه آمریکا را که به استیلای رسانهها انجامید تشریح کند.
اما در این میان، آیا میتوان با بازخوانی بخشی از تفکر #فوکو در مورد طبیعت #قدرت از آرا و اندیشههای او در مطالعات رسانهای، به خصوص در نظریههای مربوط به قدرت بهره برد؟
همانطور که میدانیم «قدرت» یکی از دغدغههای بنیادین فوکو بوده است و او در این باب و به خصوص نسبتش با دانش بسیار گفته است.
عقاید فوکو میتواند یکی از منابع بحث درباره سهم و وزن رسانههای جمعی در بازتولید قدرت حاکم و اعمال کنترل اجتماعی باشد. آرای او افقی در برابر محققان ارتباطی میگشاید تا فرضیات و تئوریهایشان را در مورد اینکه چگونه قدرت میتواند به واسطه رسانههای جمعی اعمال شود، دوباره و از منظری متفاوت ارزیابی کنند.
▫️همشهری آنلاین یکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۸۵
#عکاسانه 🔸 هشت نکته برای فتوژورنالیستها
▫️#یونس_شکرخواه
🔹نكته اول:
یكی از نكات مبتلابه عكاسی خبری تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی است. موبایلهایی كه با دقت با مگاپیكسلهای بالا عكاسی میكنند یا دوربینهای فول اتوماتی كه امروز در بازار وجود دارند، چه تاثیراتی بر #عكاسی میگذارند؟ اینها چه تاثیری بر مرزهای موجود میان عكاسان آماتور و حرفهای میگذارند؟
موبایل به دستها، دوربین به دستها و به طور كلی آماتورها و بلاگرها پیش از آنكه عكاسان حرفهای بخواهند از پیستها و كوهها پایین بیایند، عكسها را برده و لود هم كرده بودند. آماتورها دارند حتی به آژانسها هم ضربه میزنند. پس به عنوان #فتوژورنالیست باید تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی را و تاثیرات آنها را بر كارتان را تعقیب كنید.
🔹نكته دوم:
نكته مهم دیگری كه میخواهم به آن اشاره كنم بحثی است كه به عكس و تكنولوژی كاری ندارد و آن #فرامتن عكاسی است. در عكاسی خبری باید به فرامتن عكس جداگانه نگاه كنیم. الزاما بهترین عكاس آن نیست كه به یك آژانس خارجی بپیوندد؛ هرچند در تفكر ایرانی این است كه اگر كسی عضو فلان آژانس شده پس عكاس خوبی است. پرسش من این است كه آیا اگر كسی جزو یك آژانس بین المللی عكاسی شده است، الزاما عكاسیاش هم ارزشمند شده است؟ خیلی از عكاسانی كه به آژانسها میپیوندند به تدریج و گاه ناخواسته به كادربندیهایی كشیده میشوند كه آژانس آنها را میخواهد. به عبارت دیگر در نظر گرفتن فرامتن عكس یعنی اینكه مخاطبان را به نگاه مورد نظر آژانسها نفروشیم. مگر میشود برای مثلا یك آژانس آمریكایی عكس كاركرد و برایش عكسهای نظامیان آمریكایی كشته شده در جنگ عراق را فرستاد؟ آیا حتی یك فریم عكس از یك نظامی آمریكایی كشته شده در سالهای جنگ عراق دیدهاید، یا در جریان اشغال كویت، مگر از كشتههای آمریكایی عكسی در دنیا گرفته نشده است؟ چرا حتما گرفته شده اما مخابره نمیشود
🔹نكته سوم:
فعال باشید مثل یك دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی. مگر میشود كسی فتوژورنالیست باشد؛ ولی كتاب #روانشناسی و #جامعه شناسی نخواند.
باورش سخت است كه بدون مطالعه در این حوزهها، از #عكس چیزی بیرون بیاید. در این صورت قول میدهم كه اگر دوربین را بیندازید و صبح بروید و بعد از ظهر بیایید، اتفاقی رخ نمیدهد. باید مثل یك دانشجوی رشته سیاست و هنر و غیره اطلاعات كسب كنید. روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست و هنر تعمدی است، چون یكی از جنبههای عمومی در عكاسی خبری است و یكی از جنبههای پر كشمكش پشت صحنه است. لازم است بدانید با چه منظوری یك گفتوگو انجام میشود. مساله مهم دیگر بعد هنری قضیه است. به صرف اینكه من #دوربین در دست گرفتم، عكاس نمیشوم. ولی در یك لحظه میتوانم عكاس را جا بگذارم؛ اگر این جنبههایی كه گفتم را در زندگی حرفهای رعایت كنید. پس تا میتوانید تلاش كنید تا به بینش منحصر به فرد دست یابید. آن لحظه است كه همه متوجه میشوند كه چه كسی عكس را گرفته است، چون ویژن (vision) آدمها متفاوت است.
🔹نكته چهارم:
سعی كنید با تلاش سیری ناپذیری رویدادهای جاری را تعقیب كنید. حتی رسانههای بصری همزمان را. پس تعقیب رویدادها و دیدن مداوم رسانههای بصری الزامی است.▫️
🔹نكته پنجم:
عكاس خبری لازم است از درگیر شدن با سیاست، یا جنبشهای مدنی و تجارب دیگران پرهیز كند. چرا؟ برای اینكه نباید در واقع اسیر قالبهای فكری و یا استریوتایپهای گروهها یا افراد شود؛ یا اینكه به اشتغالی تن ندهید كه منجر به سازش شما در رفتارهای حرفهای شود، یا به شما قیافهی سازش بدهد؛ چون شما روزنامهنگار مستقل هستید.
🔹نكته ششم:
تكرار یك بحث جدی است؛ و آن این كه تمام تلاشتان را به كار ببرید كه غیر مهاجم باشید. در مواجهه با سوژهها فروتن باشید و خلوت شخصی كسی را به هوای عكاسی حرفه ای بر باد ندهید.
🔹نكته هفتم:
سعی كنید كه احترام بگذارید به تمامیت لحظهی عكاسی (عدم مداخله در صحنه) و احترام بگذارید به یكپارچگی لحظهی عكاسان دیگر.
🔹نكته هشتم:
تلاش كنید تا با ارائه نمونههای شخصی و مثالزدنی، روحیه و استانداردهای بالای یك عكاس با اخلاق و یك فتوژورنالیست را حفظ كنید. سعی كنید وقتی با شرایط متفاوت و نا آشنا مواجه شدید كه در آن انتخاب اقدام درست؛ نامشخص و گنگ است، با كسانی مشورت كنید كه در زندگیشان استانداردهای بالای حرفهای را به نمایش گذاشتهاند؛ یعنی كسانی كه قدیمیتر و كار كشتهتر از خودتان باشند، میخواهم بگویم كه وقتی فرضا بیست فریم گرفتید فكر نكنید میتوانید جایگاه عكاسی را كه قدیمیتر است به آسانی بگیرید. نه، او دارای تجاربی است كه شما به راحتی آنها را به دست نخواهید آورد.
و بالاخره فتوژورنالیستها باید پیوسته راجع به رشتهشان بخوانند و اخلاقیاتی را كه راهنمای حرفهشان است؛ مطالعه كنند.
▫️#یونس_شکرخواه
🔹نكته اول:
یكی از نكات مبتلابه عكاسی خبری تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی است. موبایلهایی كه با دقت با مگاپیكسلهای بالا عكاسی میكنند یا دوربینهای فول اتوماتی كه امروز در بازار وجود دارند، چه تاثیراتی بر #عكاسی میگذارند؟ اینها چه تاثیری بر مرزهای موجود میان عكاسان آماتور و حرفهای میگذارند؟
موبایل به دستها، دوربین به دستها و به طور كلی آماتورها و بلاگرها پیش از آنكه عكاسان حرفهای بخواهند از پیستها و كوهها پایین بیایند، عكسها را برده و لود هم كرده بودند. آماتورها دارند حتی به آژانسها هم ضربه میزنند. پس به عنوان #فتوژورنالیست باید تحولات تكنولوژیك در ابزارهای عكاسی را و تاثیرات آنها را بر كارتان را تعقیب كنید.
🔹نكته دوم:
نكته مهم دیگری كه میخواهم به آن اشاره كنم بحثی است كه به عكس و تكنولوژی كاری ندارد و آن #فرامتن عكاسی است. در عكاسی خبری باید به فرامتن عكس جداگانه نگاه كنیم. الزاما بهترین عكاس آن نیست كه به یك آژانس خارجی بپیوندد؛ هرچند در تفكر ایرانی این است كه اگر كسی عضو فلان آژانس شده پس عكاس خوبی است. پرسش من این است كه آیا اگر كسی جزو یك آژانس بین المللی عكاسی شده است، الزاما عكاسیاش هم ارزشمند شده است؟ خیلی از عكاسانی كه به آژانسها میپیوندند به تدریج و گاه ناخواسته به كادربندیهایی كشیده میشوند كه آژانس آنها را میخواهد. به عبارت دیگر در نظر گرفتن فرامتن عكس یعنی اینكه مخاطبان را به نگاه مورد نظر آژانسها نفروشیم. مگر میشود برای مثلا یك آژانس آمریكایی عكس كاركرد و برایش عكسهای نظامیان آمریكایی كشته شده در جنگ عراق را فرستاد؟ آیا حتی یك فریم عكس از یك نظامی آمریكایی كشته شده در سالهای جنگ عراق دیدهاید، یا در جریان اشغال كویت، مگر از كشتههای آمریكایی عكسی در دنیا گرفته نشده است؟ چرا حتما گرفته شده اما مخابره نمیشود
🔹نكته سوم:
فعال باشید مثل یك دانشجوی روانشناسی، جامعه شناسی. مگر میشود كسی فتوژورنالیست باشد؛ ولی كتاب #روانشناسی و #جامعه شناسی نخواند.
باورش سخت است كه بدون مطالعه در این حوزهها، از #عكس چیزی بیرون بیاید. در این صورت قول میدهم كه اگر دوربین را بیندازید و صبح بروید و بعد از ظهر بیایید، اتفاقی رخ نمیدهد. باید مثل یك دانشجوی رشته سیاست و هنر و غیره اطلاعات كسب كنید. روانشناسی، جامعهشناسی، سیاست و هنر تعمدی است، چون یكی از جنبههای عمومی در عكاسی خبری است و یكی از جنبههای پر كشمكش پشت صحنه است. لازم است بدانید با چه منظوری یك گفتوگو انجام میشود. مساله مهم دیگر بعد هنری قضیه است. به صرف اینكه من #دوربین در دست گرفتم، عكاس نمیشوم. ولی در یك لحظه میتوانم عكاس را جا بگذارم؛ اگر این جنبههایی كه گفتم را در زندگی حرفهای رعایت كنید. پس تا میتوانید تلاش كنید تا به بینش منحصر به فرد دست یابید. آن لحظه است كه همه متوجه میشوند كه چه كسی عكس را گرفته است، چون ویژن (vision) آدمها متفاوت است.
🔹نكته چهارم:
سعی كنید با تلاش سیری ناپذیری رویدادهای جاری را تعقیب كنید. حتی رسانههای بصری همزمان را. پس تعقیب رویدادها و دیدن مداوم رسانههای بصری الزامی است.▫️
🔹نكته پنجم:
عكاس خبری لازم است از درگیر شدن با سیاست، یا جنبشهای مدنی و تجارب دیگران پرهیز كند. چرا؟ برای اینكه نباید در واقع اسیر قالبهای فكری و یا استریوتایپهای گروهها یا افراد شود؛ یا اینكه به اشتغالی تن ندهید كه منجر به سازش شما در رفتارهای حرفهای شود، یا به شما قیافهی سازش بدهد؛ چون شما روزنامهنگار مستقل هستید.
🔹نكته ششم:
تكرار یك بحث جدی است؛ و آن این كه تمام تلاشتان را به كار ببرید كه غیر مهاجم باشید. در مواجهه با سوژهها فروتن باشید و خلوت شخصی كسی را به هوای عكاسی حرفه ای بر باد ندهید.
🔹نكته هفتم:
سعی كنید كه احترام بگذارید به تمامیت لحظهی عكاسی (عدم مداخله در صحنه) و احترام بگذارید به یكپارچگی لحظهی عكاسان دیگر.
🔹نكته هشتم:
تلاش كنید تا با ارائه نمونههای شخصی و مثالزدنی، روحیه و استانداردهای بالای یك عكاس با اخلاق و یك فتوژورنالیست را حفظ كنید. سعی كنید وقتی با شرایط متفاوت و نا آشنا مواجه شدید كه در آن انتخاب اقدام درست؛ نامشخص و گنگ است، با كسانی مشورت كنید كه در زندگیشان استانداردهای بالای حرفهای را به نمایش گذاشتهاند؛ یعنی كسانی كه قدیمیتر و كار كشتهتر از خودتان باشند، میخواهم بگویم كه وقتی فرضا بیست فریم گرفتید فكر نكنید میتوانید جایگاه عكاسی را كه قدیمیتر است به آسانی بگیرید. نه، او دارای تجاربی است كه شما به راحتی آنها را به دست نخواهید آورد.
و بالاخره فتوژورنالیستها باید پیوسته راجع به رشتهشان بخوانند و اخلاقیاتی را كه راهنمای حرفهشان است؛ مطالعه كنند.
روزنامهنگاری و جامعه مدنی، موسسه رحمان
نیلوفر قدیری، سعید ارکانزاده، هادی خانیکی
🎧 فایل صوتی نشست «روزنامهنگاری و جامعه مدنی» از مجموعه نشستهای #جامعه_مدنی_راه_رهایی_یا_ابزار_سلطه
🎙نیلوفر قدیری، سعید ارکانزاده، هادی خانیکی
🗓 دوشنبه ۱۶ مرداد ۰۲
▫️موسسه رحمان
@rahmaninstitute
🎙نیلوفر قدیری، سعید ارکانزاده، هادی خانیکی
🗓 دوشنبه ۱۶ مرداد ۰۲
▫️موسسه رحمان
@rahmaninstitute