عرصه‌های‌ ارتباطی
3.64K subscribers
29.8K photos
3.06K videos
872 files
5.98K links
🔸عرصه‌های‌ ارتباطی
▫️کانال رسمی یونس شُکرخواه
Agora | The official Telegram channel of Younes Shokrkhah
https://t.iss.one/boost/younesshokrkhah
🔹اکانت اینستاگرام من:
https://www.instagram.com/younesshokrkhah
Download Telegram
#کادو #رخ‌نما #یونس_شکرخواه
🔸دوستان
روح #حسین_قندی قرین آرامش، این عکس‌های خاطره‌انگیز رو مهدی توکلیان امروز برام فرستاد، ممنونم مهدی جان
Interviews.pdf
2.3 MB
#رسانه #رخ‌نما #روزنامه‌نگاری
🔸آسیب شناسی فرهنگی و رسانه‌ها
نویسندگان: #مهدی_محسنیان‌راد، #باقر_ساروخانی، #علی‌اکبر_فرهنگی، #حسین_قندی، #مهدی_منتظرقائم، #یونس_شکرخواه، #مهدی_فرقانی
▫️نگاه حوزه اردیبهشت ١٣٨١ شماره ٨٠ و ٨١
▫️فایل پیوست را دانلود کنید
#یاد #دوستان🔸حسین قندی
حسین قندی روزنامه‌نگار و مدرس برجسته روزنامه‌نگاری عصر پنجشنبه سوم اردیبهشت ٩٤ در ۶۳ سالگی در بیمارستان غیاثی تهران به دیار باقی شتافت.
#سیدفرید_قاسمی، #فریدون_صدیقی، #یونس_شکرخواه، #علی‌اکبر_قاضی_زاده در کنار #حسین_قندی؛ سال‌ها پیش در نشریه کتاب هفته
#دوستان #حسین_قندی #روزنامه‌نگاری
🔸زخم‌ گشوده؛ به یاد حسین قندی
▫️#یونس_شکرخواه
سلام حسین نازنین؛ داغت داغ داغ بر دل نشسته است و می‌سوزاند.
یادت هست زدی زیر آواز وقتی با فریدون، مهدی، حسن، مجید و احمد، آمده بودیم کنارت در اتاقت. تو به تلخی ما را از یاد برده بودی، انگار صورت‌هایمان را چسبانده بودی به دیوارهای آخرین راهرو حومه خاطره‌ها، فقط می‌خندیدی. یادت هست ما گریه کردیم و تو قطع نکردی.
ما روزهای مشترک فراونی داشتیم؛ ما همان نسلی بودیم که بچه‌های مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها مدال بی‌مدالی دایناسورها را برای نخستین بار بر سینه‌مان زدند و چه تلخ بود واگویه و ریشه‌کاوی اکبر قاضی‌زاده از آن اتفاق...
تو همیشه با لبخند می‌آمدی؛ صدافسوس که هیچ واکنشی نداشتی تا تلخی فنجان حرف‌های اکبر را از لبان احساس‌مان پاک کنی.
چند سال پیش در روزنامه شرق برایت یادداشتی نوشتم و گفتم خاطرات؛ حلقه‌هایی پر پیچ و خم هستند و من سال‌هاست که نشانه‌گذاری نمی‌کنم. نوشتم هر آدمی همان چیزهایی هست که به یاد می‌آورد، اما گاه حاضری همه جانت را بدهی تا فقط یک خاطره را فراموش کنی. دوباره باید انگار بپرسم چرا فراموشمان کردی عزیز؟
تو حتما حالا جای بهتری هستی و حتما حالا به یاد می‌آوری همه لحظاتی را که با هم بودیم؛ اما قبول کن زود رفتی و بد جوری نقطه گذاشتی بر تحریریه‌های سربی تا دیجیتال، بر ۳۰سال رفاقت. چطور دلت آمد رفیق؟
حسین نازنین، دلتنگ‌تر از دل تنگی همه واژه‌هایم، بی‌طاقت و به حیرانی که چگونه توانستی، چگونه؟ من دلم می‌سوزد برای همه جزوه‌هایی که دانشجویانت را می‌گریاند؛ برای همه لبخندهایی که ریختند کف کلاس، برای همه گچ‌های تخته‌ سیاه‌ها و برای ماژیک‌های تخته سفیدها از آبی تا قرمز و سیاه. دلم می‌سوزد برای تخیل در روزنامه‌نگاری، برای کت بلیزر سرمه‌ای تو، برای شلوارهای خاکستری‌ات، برای شب‌های داوری‌های جشنواره‌ها، برای فنجان‌ها و سیگارها... برای زنگ‌های تلفن‌های با نام و بی‌نامی که حالا فقط و فقط برای تو به من زده می‌شود و من جواب نمی‌دهم، دلم نمی‌خواهد این لحظات را با هیچ‌کس سهیم شوم.
تیتر من، زخم گشوده است بر لید گلوله‌ای تو. نخند! خط نزن! هنوز فرصت داریم، تا ۹صبح شنبه پنجم اردیبهشت۱۳۹۴ صبر کن، یک‌بار طاقت بیار. قرار است دایناسورها برای آخرین بار با طبل‌های مرگ برای لبخندهای تو گریه کنند. ما بلدیم برای غم‌ها هم جشن تولد بگیریم.
▫️اردیبهشت ۱۳۹۴
🔸مأمنی برای روزنامه‌نگاران
▫️#قادر_باستانی
پژوهشگر ارتباطات و رسانه
#روزنامه‌نگاری کار سختی است. به یاد می‌آورم بهمن ۶٨ وقتی وارد دانشگاه علامه شدم، دانشجویان روزنامه‌نگاری را جمع کرده بودند تا درباره این رشته و آینده شغلی آن صحبت کنند. استاد نازنین #حسین_قندی، با آن لبخند همیشگی، پشت تریبون رفت و گفت شما وارد شغلی می‌شوید که شاغلانش غالبا به سن بازنشستگی نمی‌رسند و زودتر می‌میرند! او گفت کسی که می‌خواهد #روزنامه‌نگار شود، باید عاشق باشد و خلاصه در این کار از پول خبری نیست؛ این کار زبان سرخ و سر نترس می‌خواهد.
https://sharghdaily.com/fa/Main/Detail/281423
▫️به یاد حسین قندی
▫️مرد اردیبهشتی چون قند شیرین بود
۲۷ اردیبهشت ماه در سطح جهانی به عنوان روز ارتباطات و جامعه اطلاعاتی نامگذاری شده است؛ روزی که نام بسیاری از چهره‌های بزرگ را در حوزه‌های ارتباطات، روابط‌عمومی و روزنامه‌نگاری برایمان زنده می‌کند؛ یکی از این چهره‌ها #حسین_قندی یا همان استاد تیترنویسی است که اردیبهشت ۶ سال پیش برای همیشه با جامعه‌ رسانه‌ای و دنیای #ارتباطات خداحافظی کرد.
▫️برای روز جهانی علوم ارتباطات و به یاد حسین قندی
عرصه‌های‌ ارتباطی
3803_56613.pdf
#روزنامه‌نگاری🔸مسیر سبز
🔹#غلامرضا_صادقیان
▫️سردبیر روزنامه جوان
شانس عینی من و نسل من بود که در دانشکده و هم پیوسته با آن در روزنامه با یک نسل طلایی از روزنامه‌نگارانی که به باور من غیرقابل‌تکرار هستند، روبه‌رو شویم. دهه‌هفتاد برای کسانی که مستقیم از دانشکده روزنامه‌نگاری به کیهان آمدند-که به یاد ندارم این مسیر درست را دقیقاً دو نفر بیشتر طی کرده باشند! - به‌معنای آمدن از کلاس دانشکده و درس #یونس_شکرخواه، #محمدمهدی‌_فرقانی و #حسین_قندی به تحریریه کیهان با همین استادان، و آنجا اضافه‌شدن و مواجه‌شدن با #فریدون_صدیقی و #محمود_مختاریان بود. برای من که ترم سوم دانشکده وارد تحریریه کیهان شدم، این به‌واقع یک شانس‌عینی بود که شاید به‌این آسانی‌ها برای هر روزنامه‌نگاری تکرار نشود. اما این فهرست پنچ‌گانه ضلع ششمی هم داشت که به‌دلیل شخصیت خاص او کمتر درباره‌اش شنیده‌ایم. مردی که در گوشه تحریریه کیهان، ساکت و آرام می‌نشست و چیزی او را بی‌قرار نمی‌کرد و به معنای واقعی کلمه شخصیت یک روزنامه‌نگار را نشان می‌داد: #منصور_رئیس‌سعدی.
آقای سعدی در شورای تیتر روزنامه کنار حسین‌ شریعتمداری و پرویز رئوف‌منش و محمد‌حسین صفار هرندی و شکرخواه و صدیقی و فرقانی و مختاریان-که اغلب ایستاده بود- می‌نشست و با آنکه میز دایره‌وار بود و بالا و پایین نداشت، می‌توانستی بفهمی که جای قدیمی‌تر‌ها نشسته است و یک‌جورایی حکم دبیر شورای تیتر را داشت، زیرا کار تنظیم سوتیتر‌ها را او انجام می‌داد. اما هنر روزنامه‌نگارانه او خلق تیتر‌هایی بود که جز از دست او برنمی‌آمد. خودش می‌گفت وقتی نخواستم از "سقوط" خرمشهر بگویم، تیتر زدم: "خرمشهر با آخرین فشنگ‌ها می‌جنگد" که فقط اهل‌فن زیبایی‌های این تیتر را درک می‌کنند.
آن‌موقع بیشتر اهل شورا اهل دود بودند و گاهی دود سیگار از سقف شورا تا بالای سر حضرات را گرفته بود؛ و سعدی اولینی بود که به شورا می‌رفت و آخرینی بود که خارج می‌شد، با چند برگه کاهی از تیتر‌ها و سوتیتر‌های صفحه اول که به دست مختاریان مدیرفنی روزنامه می‌سپرد، در روزگاری که کیهان محوریتی تمام و کمال داشت و آمدوشد‌های داخل تحریریه، یک تاریخ روزنامه‌نگاری بود.
استادان بی‌بدیلی را که نام بردم، جز با حضور و درک مستقیم نمی‌توان شناخت. نوشته و کتاب و شناخت از دور، کافی و ممکن نیست. باید حضور محمود مختاریان یا منصور سعدی را درک کرد؛ و حالا نشستن پای خاطرات آنان، وظیفه دیگری است که برعهده ماست.
#روزنامه‌نگاری🔸٢٠ پرسش باشگاه روزنامه‌نگاران ایران از پونه ندایی - ٢
▫️خودتان را در یک جمله، توصیف کنید؟
- آدمی بیقرار و در جست‌وجوی معنا هستم.
▫️از چه روزنامه‌نگاری بیشترین تاثیر را گرفته‌اید و دقیقا چه تاثیری گرفتهاید؟
- از دو دسته روزنامه‌نگار تاثیر گرفتم: از بدها و خوب‌ها. همه روزنامه‌نگارها بالاخره در دوره‌ای از کار حرفه‌ای‌شان صابون بدهای این حوزه به تنشان خورده و بدون ذکر نام از کنارشان می‌گذرم. آنها هم معلمان من بودند. از آنها یاد گرفتم که نباید از روزنامه‌نگاران جوان بیگاری کشید و نیروی کار را باید بیمه کرد.
از خوبان این حوزه هم چند اسم‌ فورا به ذهنم می‌آید که بر کارم تاثیر گذاشتند. وقتی کتاب‌ها و مقالات آقای #سیدفرید_قاسمی را می‌خواندم، از ایشان استاندارد نوشتن، شیوه تفکر منظم و مهمتر از همه "رعایت وجدان در نوشتن" را آموختم.
از آنجا که من دوماهنامه ادبی #شوکران را منتشر می‌کردم و کار کندی بود، وقتی هم‌زمان در روزنامه همبستگی مشغول به کار شدم از آقای #علی_صالح‌آبادی سرعت تصمیم‌گیری و بالا بردن دقت در حین سرعت را آموختم. از آقای #حسین_قندی آموختم که روزنامه‌نگار باید تیزبین باشد و توانایی دیدن جزییات را داشته باشد. از آقای دکتر #یونس_شکرخواه به‌روز بودن اطلاعات حرفه‌مان و توان بالای ارتباطات را آموختم.
▫️آیا به آنجایی که مد نظرتان بود، رسیده‌اید؟
- به نظرم نقطه کمال همان نقصانی است که آدمی را به حرکت به سوی ایستگاه بعدی یا کمال بعدی سوق می‌دهد، اما کم و بیش به همه ایستگاه‌های مدنظرم رسیده‌ام.
▫️ آیا در کار روزنامه‌نگاری، فلسفه خاصی را دنبال می‌کنید؟
- این کار را وسیله‌ای می‌دانم برای طی طریق به سوی معرفت.
▫️آیا باعث پیشرفت جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید، شده‌اید؟
- به نظرم به سهم خودم بله. آگاهی که اکنون در میان مردم و جوانان ایرانی می‌بینیم ثمره چند دهه فعالیت روزنامه‌نگاری هم‌نسلان من و پیشینیان ارجمند است.
▫️الان چه کتابی می‌خوانید؟ قبلش چه کتابی می‌خواندید و بعدا چه کتابی قرار است بخوانید و چرا این سه کتاب را خواندید؟
ده سالی است که بیشتر کتاب‌های خودشناسی می‌خوانم: الان پیامبر و دیوانه را برای چندمین بار می‌خوانم. قبلا سرگذشت یک یوگی را می‌خواندم. بعدا از جو دیسپنزا و گریک برادن می‌خوانم.
▫️بهترین فیلم و سریالی که در یک سال اخیر دیدید چه بود و چه تاثیری بر شما داشت؟
- سال گذشته گرفتار جابه‌جایی سنگین بودم وقت فیلم و سریال نداشتم.
▫️بهترین موسیقی‌ای که در یک سال اخیر گوش کردید یا کنسرتی که رفتید چه بود؟
- به خاطر بنایی سنگین فقط می‌خواستم هیچ صدایی نشنوم. فقط کتاب آرامم می‌کرد.
اگر روزنامه‌نگار نمی‌شدید چه حرفه دیگری را دنبال می‌کردید؟
نقاشی. این رویای من بوده و هست.
▫️اگر الان این حرفه را کنار بگذارید، دنبال چه شغلی می‌روید؟
- دیگر شغل نمی‌خواهم. نیاز دارم در صورت تمکن مالی به طبیعت پناه ببرم و زخم‌های حاصل از حرفه روزنامه‌نگاری را درمان کنم.
🔸چه چیزی شما را خوشحال می‌کند؟
- دایم در سفر بودن، ملاقات با طبیعت و حیوانات.
▫️سرگرمی خاصی به غیر کتاب و فیلم دیدن دارید؟
- دیدار و ملاقات دوستان و بازی کردن با گربه‌ها.۵
▫️هنرمند محبوب شما (زنده یا فوت شده) کیست؟
- نمی‌توانم یک اسم بیارم. من از هر هنرمندی یک تابلو یا دو فیلم یا فقط یک جنبه‌اش را دوست دارم.
▫️آیا سانسور خبرها و گزارش‌ها ضروری است؟
- در زمینه سانسور خبر و گزارش که معمولا با آن روبه‌رو هستیم ما تصمیم‌گیرنده نیستیم فقط می‌توانیم مرزهای آن را جابه دو جا کنیم. به هر حال اخبار بدون سانسور در صفحات مجازی و شبکه‌های خارجی منتشر می‌شود. وقتی گردش آزاد اطلاعات نباشد، بیگانگان و کم‌سوادهای مجازی از روی ناآگاهی و غرض‌ورزی دست به انتشار اخبار غلط می‌زنند در حالی که مرجع خبر دقیق و قابل اعتماد باید روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های رسمی کشور باشند.
▫️بزرگترین دارایی شما چیست؟
خودم
▫️بزرگترین ترس شما چیست؟
- عجیب است که مدتهاست نمی‌ترسم. وقتی پشت تاریکی و ترس را بتوانیم ببینیم دیگر چیز مهمی وجود ندارد. البته من قبلا در این حال خوش نبودم. خدا را شکر که الان اینگونه‌ام.
▫️رویای شما چیست؟
- زمینی که حق حیوانات و آزادی آنها در آن رعایت شود. بعد از آن حق انسان‌ها خود به خود رعایت خواهد شد.
▫️چه چیزی را دوست دارید دور بریزید؟
- هر هویت و طرز فکری که در ۴۹ سال زندگی‌ام بدون اراده من به من پیوست شده.
▫️حلقه مفقوده جامعه ما چیست؟
- غنای وجود انسان.
▫️مزایا و معایب تنوع در جامعه چیست؟
- اگر منظور، تنوع در طرز فکر است که در صورت پذیرش و تحمل همگانی عالی‌است. اگر منظور تنوع در نژاد و فرهنگ است که باز هم عالیست. قدرت ایران در چندفرهنگی، چندزبانی و تنوع سلیقه‌هاست. پایان
#رخ‌نما🔸حسین قندی
حسین قندی (۱۳۳۰-١٣٩۴) روزنامه‌نگار و مدرس برجسته روزنامه‌نگاری ٣ اردیبهشت ١٣٩۴ در ۶۳ سالگی در بیمارستان غیاثی تهران به دیار باقی شتافت.
یادش هنوز با ماهست.
#سیدفرید_قاسمی، #فریدون_صدیقی، #یونس_شکرخواه، #علی‌اکبر_قاضی‌زاده، #حسین_قندی؛
▫️سال‌ها پیش در نشریه کتاب هفته